URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-725-fa.html
هدف: توسعه و ارتقا هر حرفهای، ارتباط مستقیم با شناخت تجارب و دیدگاههای افراد شاغل در آن حرفه دارد. این تحقیق در راستای شناخت دیدگاهها و تجارب شغلی، آموزشی و بالینی شاغلین رشته حرفه کاردرمانی انجام گردیده است.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوا است. شرکتکنندگان آن 15 کاردرمانگر شاغل در کلینیکهای سطح شهر تهران در سال 1387 بودند. روش جمع آوری دادهها استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوای کیفی و به صورت مقایسهای مداوم استفاده شد.
یافتهها: در آنالیز اولیه ۱۷۰ کد اولیه بدست آمد که در ۱۵ زیر مضمون و ۵ مضمون اصلی یا درونمایه از بین آنها شامل: «عدم شناخت متقابل جامعه و کاردرمانگران از یکدیگر و نگرش فرهنگی-اجتماعی مبهم»، «عدم رضایتمندی از حرفه»، «داشتن نگاهی نو و خلاقانه به حرفه کاردرمانی»، «گستردگی و بین حرفهای بودن ماهیت درونی رشته» و «سیستم آموزشی نامتناسب، غیریکپارچه و غیر محرک» استخراج شد. تجارب کاردرمانگران نشان داد که شاغلین این حرفه ضمن مهم و سودمند دانستن حرفه خود، از هم گسیختگی، نامتناسب بودن، و گسترده بودن آموزشها و شرح وظایف، عدم شناخت مردم از حرفه، آزردگی خاطر دارند؛ و همچنین تجارب آنها تحت تأثیر شدید عکس العمل و نگاه اطرافیان و اساتید نسبت به آنها دارد. به طوری که اگر نگاه اساتید و همکاران مثبت باشد، دانشجویان امیدوارتر نسبت به رشته خود بوده و نسبت به آن افتخار میکنند و در نهایت خواهان حمایت مسئولین و سازمانهای مرتبط هستند.
نتیجهگیری: تجارب و دیدگاه کاردرمانگران در رابطه با حرفهشان مثبت بوده و متأثر از نگرش دیگران، شامل: اساتید، همکاران حرفهای و مردم میباشد. تجارب آنها نشانگر عدم محتوای آموزشی متناسب با نیازهای جامعه و فرهنگ مردم ایران بوده و بین آموزش و بالین از نظر آنها شکاف وجود دارد، آنها خواستار افزایش آگاهی جامعه از حرفهشان و حمایت مسئولین میباشند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |