Ethics code: IR.USWR.REC.1396.308
sadeghi S, mirzaei H, Fatorehchy S, Ghayomi Z, sadeghi B. The Effect of Family-Centered Early Intervention on Psychological Symptoms and Quality of Life in Mothers of Children with Down Syndrome: A Randomized Clinical. jrehab 2025; 26 (3)
URL:
http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-3552-fa.html
1- گروه کاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران
2- گروه کاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
3- گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران ، drbhs59176@gmail.com
چکیده: (49 مشاهده)
مقدمه: سندروم داون (DS) شایعترین ناهنجاری کروموزومی در نوزادان زنده متولد شده است که منجر به کمتوانی ذهنی و جسمی کودکان و افت کیفیت زندگی و سلامت روان والدین میشود. بنابراین، مداخلات توانبخشی و آموزشی برای حمایت مؤثر از کودکان و خانوادههایشان ضروری است. مداخلات خانوادهمحور در بسیاری از موارد تأثیرات بهسزایی داشته است. هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر مداخلات آموزشی بهنگام خانوادهمحور بر بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان مادران کودکان مبتلا به سندروم داون است. این مطالعه به بررسی اثرات آموزشهای انفرادی و پیگیری تلفنی بر شاخصهای مختلف سلامت روان و کیفیت زندگی مادران میپردازد.
مواد و روش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سو کور، با کمک پرسشنامه سلامت روان، غربالگری انجام شد و 70 مادر کودک مبتلا به سندروم داون مراجعه کننده به انجمن سندروم داون، به روش در دسترس انتخاب و به صورت بلوکه بندی تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. سپس در ابتدا پرسشنامهها را تکمیل نمودند. سپس برای مادران در گروه کنترل کارگاه روانشناختی مطابق برنامه معمول تشکیل شد و در گروه مداخله تکنیکهای مداخله بهنگام به صورت تئوری و عملی آموزش داده شد و کتابچه آموزشی و چک لیست انجام تمرین در اختیار مادران قرار گرفت و در 4 جلسه یک ساعته به مدت 4 هفته به صورت انفرادی، تمرینهای مناسب هر کودک آموزش داده شد. پس از آموزشهای اولیه کلیه مادارن به مدت 3 ماه به صورت هفتگی تحت پیگیری تلفنی قرار گرفتند. در انتهای پژوهش مجددا پرسشنامههای اولیه تکمیل شدند و دادهها در محیط نرمافزار آماری اس.پی.اس.اس (SPSS21) با استفاده از آزمونهای آماری من ویتنی و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: سلامت جسمانی در گروه مداخله تغییر معنی داری پیدا نکردp=0.095) ). سلامت روانی ارتقا یافت (p=0.002). سلامت اجتماعی تغییر معنادار یافت (0.00 p=) و سلامت محیط نیز بهتر شد (p=0.00). امتیاز کل کیفیت زندگی نیز در گروه مداخله ارتقاء یافت (p=0.001). از نظر علائم روانشناختی نیز افسردگی در گروه مداخله کمتر شد (0.00 p=). اضطراب و استرس نیز کمتر شد (0.00 p=).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که مداخله بهنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور با تمرکز بر مادران با 4 جلسه آموزش انفرادی و پیگیری 3 ماهه احتمالا میتواند در بهبود شاخصهای کیفیت زندگی و سلامت روان مادران کودکان با سندروم داون به کار رود. ولی برای ارتقاء کیفیت زندگی در ابعاد جسمی و اجتماعی، تداوم زمان مداخله یا مداخله با روشهای دیگر لازم است.
نوع مطالعه:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
کاردرمانی دریافت: 1403/7/10 | پذیرش: 1404/3/3 | انتشار: 1404/7/1