مقدمه
ناتوانی به تعامل میان افراد با یک وضعیت سلامتی (مانند نابینایی، سندرم داون و کاهش شنوایی) و عوامل شخصی و محیطی (مانند ساختمانها و حملونقل عمومی غیرقابلدسترس، تصورات نادرست، تبعیض و حمایتهای اجتماعی ضعیف) اشاره دارد. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، حدود ۱۵ درصد از جمعیت جهان دچار نوعی ناتوانی هستند. از این تعداد، ۲ تا ۴ درصد با مشکلات جدی در عملکردهای روزانه مواجه هستند [1].
عوامل مختلفی مانند حوادث، مشکلات سلامت (دیابت و وزن کم هنگام تولد)، ویژگیهای جمعیتی (سنین بالا)، عوامل محیطی (فقدان مواد مغذی ضروری در رژیم غذایی) و عوامل اجتماعی-اقتصادی (عدم توانایی مالی) میتوانند خطر ناتوانی را افزایش دهند [2-5]. بهعنوانمثال، مطالعات نشان میدهند پیری جمعیت جهان تأثیر چشمگیری بر روندهای ناتوانی دارد که این امر بازتابی از انباشت خطرات سلامتی در طول عمر افراد بهدلیل بیماریهای مزمن، آسیبها و بیماریها است [6]. بررسیهای سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد شیوع ناتوانی در میان زنان تقریباً ۶۰ درصد بیشتر از مردان است. همچنین، بررسیها نشان میدهد شیوع ناتوانی در کشورهای با درآمد بالا بیشتر از کشورهای با درآمد متوسط و پایین است [1].
در ایران، ناتوانی یک مسئله مهم سلامت عمومی است و حدود ۱ تا ۴ درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار میدهد [7]. ناتوانیهای جسمی و ذهنی بیشترین شیوع را در مقایسه با سایر دستهبندیها دارند. قانون جامع حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت در ایران در سال ۱۳۸۱، ناتوانی را بهعنوان «اختلالات مداوم و قابلتوجه جسمی، ذهنی، روانی یا ترکیبی در سلامت و عملکرد عمومی که استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی را کاهش میدهد» تعریف کرده است. در دهههای اخیر، پیشرفتهایی در ارائه خدمات توانبخشی و خدمات اجتماعی (مستمری معلولیت، خدمات رایگان توانبخشی، وسایل نقلیه ویژه و دستگاههای کمکی و غیره) برای افراد دارای معلولیت در ایران صورت گرفته است، اما همچنان آنها با موانع قابلتوجهی در دسترسی به خدمات سلامت مواجه هستند [8-10].
بررسی نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی در بروز و شیوع ناتوانی در ایران برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و فراگیرتر ضروری است. عواملی مانند درآمد و تحصیلات میتوانند بر شیوع ناتوانی تأثیر بگذارند [11، 12]. با بررسی این نابرابریها، سیاستگذاران میتوانند علل ریشهای که بهطور نامتناسب بر جوامع حاشیهنشین تأثیر میگذارند را شناسایی و برطرف کنند. این فهم به ایجاد مداخلات هدفمند برای کاهش بروز ناتوانی و بهبود حمایت از افراد مبتلا کمک میکند. علاوهبراین، پرداختن به این نابرابریها برای تضمین دسترسی برابر همه افراد، صرفنظر از وضعیت اجتماعی-اقتصادی آنها، به فرصتها، منابع و کیفیت بالای زندگی حیاتی است. چنین بررسیای نهتنها عدالت اجتماعی را ترویج میکند، بلکه به توسعه استراتژیهای جامع سلامت عمومی که میتواند به رشد پایدار و فراگیر کشور منجر شود، کمک میکند.
مرور کلی مطالعات انجامشده نشان داد تنها یک مطالعه در مورد نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی در افراد دارای ناتوانی در ایران انجام شده است. یافتههای مطالعه مرادی و همکاران نشان داد تفاوتهای قابلتوجهی در وضعیت اجتماعی-اقتصادی میان انواع مختلف ناتوانیها وجود دارد؛ استانهای فقیرتر شیوع بیشتری از نابینایی، ناشنوایی، اختلالات صوتی و اختلالات دست در مقایسه با استانهای دارای درآمد بالاتر گزارش کردند [13]. در سطح جهانی، حسینپور و همکاران، با استفاده از بررسی سلامت جهانی ۲۰۰۲-۲۰۰۴، دریافتند که ناتوانی بیشتر در میان جمعیتهای با ثروت کمتر متمرکز شده است [11]. بهطور مشابه، یافتههای زیتکو ملو و کابیاسس والدس در شیلی نشان داد وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایینتر خطر ناتوانی را در میان شرکتکنندگان افزایش داده است [14].
باتوجهبه بررسیهای انجامشده، این مطالعه اولین مطالعهای است که به بررسی نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی در ناتوانی با استفاده از دادههای یک نظرسنجی ملی در ایران میپردازد. در این مطالعه دو هدف اصلی را دنبال شد. نخست، قصد بر این بود که نابرابریهای مرتبط با وضعیت اجتماعی-اقتصادی در شیوع ناتوانی با استفاده از شاخص تمرکز تخمین زده شود. سپس، در این مطالعه شناسایی و برجسته کردن عوامل اصلی مؤثر بر این نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی مورد هدف بود.
روششناسی
طراحی مطالعه
مطالعه ما یک تحلیل دادههای ثانویه بود. در این مطالعه، دادهها از پیمایش جمعیتی و بهداشتی با شاخصهای چندگانه ایران (IrMIDHS) در سال ۲۰۱۱ استخراج شد. پیمایش IrMIDHS یک مطالعه مقطعی خوشهای چندمرحلهای و طبقهبندیشده بود که از طریق مصاحبههای حضوری با خانوارها انجام شد [15].
جمعیت مورد مطالعه
چارچوب نمونهگیری با استفاده از سرشماری جمعیت و مسکن ایران در سال ۱۳۸۵ تهیه شد. نمونههای استانی از حداقل ۴۰۰ خانوار در هر استان تا ۶۴۰۰ خانوار در استان تهران متغیر بود. اندازه خوشه شامل ۱۰ خانوار بود. نمونه هدف شامل ۳۰۹۶ خوشه بود: ۹۰۹ خوشه در مناطق روستایی و ۲۱۸۷ خوشه در مناطق شهری. درنتیجه، یک نمونه احتمالی نماینده شامل ۳۰۹۶۰ خانوار (۳۰۹۶ خوشه) برای نمونه IrMIDHS انتخاب شد. درمجموع، ۸۶۴۰۳ نفر ایرانی در این مطالعه شرکت کردند [15].
جمعآوری دادهها
پیمایش IrMIDHS شامل سه پرسشنامه برای جمعآوری دادهها بود: پرسشنامه خانوار که توسط یک عضو بزرگسال آگاه از خانوار که اطلاعات اعضای خانوار را داشت، تکمیل میشد؛ پرسشنامه زنان ۱۵ تا ۵۴ ساله که برای جمعآوری دادهها از تمامی زنان ۱۵ تا ۵۴ ساله استفاده شد؛ و پرسشنامه کودکان زیر 5 سال که توسط مادر یا سرپرست کودک که در خانوار زندگی میکرد، تکمیل شده است.
در این پیمایش، رضایت شفاهی از تمامی افراد واجد شرایط در آغاز مصاحبه با هر خانوار اخذ شد. مراحل مختلف پیمایش IrMIDHS در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تهران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، و مرکز آمار ایران تأیید شده است [15].
در این پیمایش، اطلاعرسانی حداقل یک روز قبل از جمعآوری دادهها در میان خانوارهای نمونهگیریشده توزیع شد. این اطلاعرسانیها به وضوح بیان میکردند که شرکتکنندگان آزاد بودند در هر مرحله از مطالعه پاسخ دهند یا از مطالعه خارج شوند. اطلاعات دقیقتر درباره پروتکل IrMIDHS در مطالعه رشیدیان و همکاران و وبسایت مؤسسه ملی تحقیقات بهداشت ارائه شده است [15، 16].
متغیرها
در این مطالعه، داشتن ناتوانی یا معلولیت (۱: بله، ۰: خیر) متغیر پیامد بود. در این پیمایش، ناتوانی بهعنوان از دست دادن و یا ناهنجاری در ساختار یا عملکرد ذهنی، عاطفی، فیزیولوژیکی یا آناتومیکی تعریف شده است. ناتوانیهای خودگزارششده بهصورت ناتوانی ذهنی، شنوایی، بینایی و جسمی دستهبندی شدند. ناتوانی بهعنوان یک متغیر دوگانه (آیا شما دچار هرگونه شرایط جسمی یا ذهنی هستید؟ بله/خیر) بود.
باتوجهبه دادههای موجود، متغیرهای جمعیتی شامل سن، جنسیت، محل سکونت (مناطق روستایی یا شهری)، تحصیلات و شاخص ثروت بودند. باتوجهبه دادههای موجود، از اطلاعات مربوط به مالکیت داراییها (مانند داشتن خودرو، اجاقگاز، یخچال، جاروبرقی، رایانه شخصی، ماشین لباسشویی و چرخخیاطی)، ویژگیهای مسکن (مانند خصوصی یا اجارهای بودن خانه، مساحت خانه) و سطح تحصیلات شرکتکنندگان برای ایجاد متغیر وضعیت اجتماعی-اقتصادی (SES) استفاده و برای ایجاد شاخص SES، از تکنیک تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. این تکنیک برای کاهش مجموعه دادههای چندبُعدی مربوط به مالکیت داراییهای مختلف خانوار به تعداد کمتری از ابعاد استفاده شد. بنابراین، جمعیت موردمطالعه به پنجکهای SES تقسیم شد که از پایینترین (پنجک اول) تا بالاترین (پنجک پنجم) گروههای SES متغیر بودند.
تحلیل آماری
نابرابری مرتبط با وضعیت اجتماعی-اقتصادی در ناتوانی
در این مطالعه، از شاخص تمرکز (C) برای اندازهگیری نابرابری مرتبط با وضعیت اجتماعی-اقتصادی در ناتوانی در میان جمعیت موردمطالعه استفاده شد [17]. شاخص C نابرابری در یک متغیر را براساس توزیع متغیر دیگر برآورد میکند. این شاخص یک گزینه محبوب برای اندازهگیری نابرابریهای سلامت مرتبط با وضعیت اجتماعی-اقتصادی است؛ بهطوریکه بیش از ۹۲۲۰ رکورد در گوگلاسکالر با کلیدواژههای «شاخص تمرکز» و «سلامت» ثبت شده است [18-20].
مقدار شاخص تمرکز بین -۱ تا +۱ متغیر است. مقدار مثبت (C) نشاندهنده تمرکز پیامد سلامت در گروههای با SES بالا و مقدار منفی(C) نشاندهنده تمرکز آن در گروههای با SES پایین است. مقدار صفر (C) نشاندهنده توزیع برابر پیامد سلامت در میان گروههای مختلف SES است [19-21].
شاخص C با فرمول شماره 1 محاسبه میشود [22]:
که در آن (yi) متغیر پیامد سلامت (یعنی داشتن ناتوانی) برای شرکتکننده (i)، و (ri) رتبه کسری شرکتکننده (i) در توزیع شاخص SES و (μ) میانگین متغیر پیامد سلامت است. ازآنجاکه ناتوانی یک متغیر دوگانه بود، مقادیر حداکثر و حداقل (C) بهترتیب 1+ و 1- میباشد. بنابراین، شاخص (C) به روش واگستاف نرمالسازی شد (فرمول شماره 2) [23]:
دیکامپوزیشن نابرابریهای اجتماعی اقتصادی در شیوع معلولیت
این مطالعه نابرابری اقتصادی-اجتماعی در شیوع معلولیتها را از طریق تجزیه شاخص تمرکز C بررسی کرد؛ شاخصی که میزان مشارکت عوامل خاص اقتصادی-اجتماعی در نابرابری را اندازهگیری میکند. با استفاده از روش واگستاف، رابطه بین شیوع معلولیت و چندین متغیر توضیحی مدلسازی شده است [24]. این روش امکان شناسایی سهم هر عامل را فراهم میکند، بهطوریکه مقادیر مثبت نشاندهنده این هستند که توزیع و اثر یک متغیر، تمرکز معلولیت را در گروههای بالاتر اقتصادی-اجتماعی افزایش میدهد.
فرمول تجزیه (C) را به دو بخش تقسیم میکند: بخش اول سهم متغیرهای توضیحی را نشان میدهد و بخش دوم واریانس توضیح دادهنشده یا نابرابری اقتصادی-اجتماعی را که توسط این عوامل پوشش داده نمیشود، نمایان میکند. بهدلیل ماهیت دوتایی معلولیت در این مطالعه، برای دستیابی به نتایج دقیق، از روش واگستاف استفاده شده و اثرات حاشیهای بهدستآمده از رگرسیون لجستیک بهعنوان ضرایب بهکار رفته است [19، 21، 24]. برای اطلاعات بیشتر درباره شاخص تمرکز و تحلیل دیکامپوزیشن، به مطالعات قبلی مراجعه کنید [25، 26]. این تحلیل که با استفاده از نرمافزار Stata 14.2 انجام شده است، تعیینکنندههای اقتصادی-اجتماعی اصلی معلولیت و نابرابری باقیمانده را برجسته میکند و بینشهای ارزشمندی را برای سیاستگذاری بهمنظور رفع مؤثر این نابرابریها ارائه میدهد.
یافتهها
در این پژوهش دادههای 111,416 فرد ایرانی شرکتکننده در مطالعه تجزیهوتحلیل شد. دادههای 25,013 شرکتکننده بهدلیل ناقص بودن اطلاعات در مورد وضعیت اجتماعی-اقتصادی یا وضعیت ناتوانی حذف شد. درنهایت، دادههای 86,403 ایرانی با سنین 1 تا 95 سال تجزیهوتحلیل شد. میانگین سنی جمعیت موردمطالعه 0/06±28/88 سال بود. در این مطالعه، 51/34 درصد (44,534 نفر) از شرکتکنندگان مرد بودند و 71/50 درصد (61,774 نفر) در مناطق شهری زندگی میکردند. همچنین 15/45 درصد (13,347 نفر) از جمعیت موردمطالعه دارای مدرک دانشگاهی بودند. جدول شماره 1 ویژگیهای جمعیت مورد مطالعه را نشان می دهد.
شیوع ناتوانی 6/29 درصد (5,432 نفر) بود. باتوجهبه جدول شماره 2 بهطورکلی، 0/21 درصد (184 نفر) از شرکتکنندگان دچار اختلال بینایی، 0/14 درصد (123 نفر) دچار کاهش شنوایی، 0/8 درصد (693 نفر) دارای ناتوانیهای جسمی، 0/37 درصد (322 نفر) دارای ناتوانیهای ذهنی و 0/26 درصد (211 نفر) با سایر ناتوانیها مواجه بودند.
در این مطالعه، مقدار شاخص تمرکز نرمالشده (Cn) 0/15 برآورد شد (0/001>P) که نشان میدهد وقوع ناتوانی در میان گروههای با SES بالا متمرکز بود. تصویر شماره 1، نمودار لورنز، توزیع تجمعی داشتن معلولیت را براساس جمعیت تجمعی رتبهبندیشده بر اساس SES نشان میدهد.
نابرابری اجتماعی-اقتصادی در ناتوانی براساس جنسیت و گروههای سنی اندازهگیری شد. مقدار شاخص تمرکز در میان مردان 0/15 (0/001>P) و زنان 0/14 (0/001>P) مثبت و معنادار بود. تصویر شماره 2 توزیع تجمعی وقوع ناتوانی را براساس جمعیت تجمعی رتبهبندیشده براساس SES در میان مردان و زنان دارای ناتوانی نشان میدهد.
در تمامی گروههای سنی، نابرابری اجتماعی-اقتصادی بهطور معناداری در میان افراد با SES بالا متمرکز بود. تصویر شماره 3، نمودار لورنز، توزیع تجمعی داشتن معلولیت را براساس جمعیت تجمعی رتبهبندیشده بر اساس SES در میان شرکتکنندگان با گروههای سنی مختلف نشان میدهد.
نتایج تجزیهوتحلیل نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی در جدول شماره 3 نشان داده شده است. شاخص ثروت بزرگترین عامل مؤثر بود و 87/41 درصد از کل نابرابری اجتماعی-اقتصادی در وقوع ناتوانی را توضیح داد. پس از شاخص ثروت، تحصیلات تأثیر مثبتی بر نابرابری کلی داشت و 7/73 درصد از نابرابری اجتماعی-اقتصادی در افراد دارای ناتوانی را توضیح داد.
بحث
در این مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت، از شاخص تمرکز برای بررسی نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی (SES) در داشتن معلولیت در ایران استفاده شد. یافتههای ما نشان داد معلولیتها بیشتر در میان افرادی با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر متمرکز شدهاند. مطالعات موجود نتایج متفاوتی را در مورد تأثیرات وضعیت اجتماعی-اقتصادی بر شیوع معلولیتها نشان میدهد. بهعنوانمثال، مطالعه مرادی و همکاران در ایران نشان داد شیوع معلولیتها بهطور نامتناسبی در میان افراد بیسواد و بیکار بیشتر است [13]. منصوری و همکاران نیز دریافتند ضعف بینایی بیشتر در میان افرادی با وضعیت اقتصادی پایینتر متمرکز است [27]. همچنین مطالعه امامیان و همکاران نشان داد اختلالات بینایی در افرادی با SES پایینتر شایعتر است [28].
چندین عامل مانند نوع معلولیت، دسترسی به خدمات تشخیصی و گزارشدهی، خطرات شغلی، جمعیت مسن، عوامل سبک زندگی، تورشهای مربوط به وضعیت بقا، آگاهی و خودمدیریتی بهتر و عوامل روانی-اجتماعی میتوانند احتمالاً این نتیجه را توضیح دهند [29-35]. بهعنوانمثال، مطالعه توماس و همکاران در ایالات متحده آمریکا نشان داد شیوع اوتیسم در گروههای ثروتمندتر بیشتر است که ممکن است ناشی از دسترسی متفاوت به خدمات پزشکی و توسعهای باشد [29]. افراد با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر معمولاً به خدمات سلامت بهتر دسترسی دارند که میتواند بهدلیل منابع مالی، بیمه سلامت و نزدیکی به مراکز پزشکی با کیفیت بالا باشد. این دسترسی احتمال دریافت تشخیصهای بهموقع و دقیق از وضعیت سلامت، ازجمله معلولیتها را افزایش میدهد. درمقابل، افراد با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایینتر ممکن است به اندازه کافی به دنبال خدمات پزشکی نباشند یا نتوانند هزینه ارزیابیهای پزشکی جامع را پرداخت کنند که به گزارش نادرست یا تشخیص اشتباه معلولیتها منجر میشود [29، 36].
وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر معمولاً با امید به زندگی بالاتر مرتبط است که ناشی از دسترسی بهتر به خدمات پزشکی، سبک زندگی سالمتر و شرایط زندگی امنتر است. با افزایش سن افراد، احتمال توسعه معلولیتها افزایش مییابد. بنابراین، ممکن است تمرکز معلولیتها در میان بزرگسالان با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر مشاهده شود، زیرا این افراد عمر طولانیتری دارند و بیشتر احتمال دارد با معلولیتهای مرتبط با سن مواجه شوند [30، 31].
همچنین باید توجه داشته باشیم که برخی از انتخابهای سبک زندگی که در میان افراد با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر رایجتر است، میتواند به توسعه معلولیتها کمک کند. بهعنوانمثال، بیتحرکی، سطوح بالای استرس و برخی فعالیتهای تفریحی میتوانند به شرایطی مانند چاقی، بیماریهای قلبی-عروقی و مسائل روانی منجر شوند. این شرایط درنهایت میتواند به اشکال مختلفی از معلولیت منجر شود [32، 37].
نتایج تحلیل دیکامپوزیشن نشان داد شاخص ثروت بزرگترین عامل مؤثر بر نابرابری اجتماعی-اقتصادی در داشتن معلولیت است. این یافته نشان میدهد شاخص ثروت نقش اصلی را در توزیع نابرابر معلولیت در میان شرکتکنندگان مطالعه ایفا میکند. این تأثیر مثبت ناشی از مثبت بودن شاخص تمرکز (CI) برای پنجکهای ثروتی و کششهای مثبت تمامی سنجههای معلولیت نسبت به پنجکهای ثروتی است. بهعبارتدیگر، شرکتکنندگان در پنجکهای ثروتی بالاتر تمایل دارند ثروتمندتر بوده و نرخهای بالاتری از معلولیت نسبت به همتایان خود در پنجکهای ثروتی پایینتر داشته باشند که به ارتباط مثبت بین معلولیت و درآمد منجر میشود. مطالعات مختلفی به تأثیر وضعیت اجتماعی-اقتصادی بر شیوع معلولیت در جمعیتها اشاره کردهاند. بهعنوانمثال، راماداس و همکاران در یک مرور سیستماتیک در هند نشان دادند وابستگی اقتصادی با شیوع بالاتر نقص، محدودیت فعالیت و محدودیت مشارکت مرتبط است [38].
تحلیل دیکامپوزیشن نشان داد تحصیلات تأثیر مثبتی بر نابرابری اجتماعی-اقتصادی در شیوع معلولیت دارد. این بدان معناست که تفاوتهای موجود در سطح تحصیلات میان گروههای مختلف اجتماعی-اقتصادی به نابرابری در شیوع معلولیت کمک میکند. بهطور خاص، افراد با سطوح پایینتر تحصیلات بیشتر احتمال دارد دچار معلولیت شوند و این مسئله نابرابری میان گروههای با SES بالاتر و پایینتر را تشدید میکند.
تحصیلات بر جنبههای مختلف زندگی تأثیر میگذارد، از جمله فرصتهای شغلی، درآمد، شرایط زندگی و حمایت اجتماعی که همه اینها عوامل تعیینکننده سلامت هستند. پایین بودن سطح تحصیلات میتواند با پیامدهای نامطلوبی را همراه باشد و خطر معلولیت را افزایش دهد و نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی را تقویت کند. مطالعات متعددی نشان دادهاند رابطه قوی بین سطح تحصیلات و نتایج سلامت وجود دارد. تحصیلات بالاتر معمولاً به سواد سلامت بهتر، سبکهای زندگی سالمتر و دسترسی بیشتر به منابع مراقبتهای سلامت منجر میشود که میتواند احتمال معلولیت را کاهش دهد [39، 40].
زونزونهگویی و همکاران در یک مطالعه پیگیری ۶ ساله در اسپانیا دریافتند که زنان و افراد با سطوح تحصیلی پایینتر نسبت به کسانی که تحصیلات بالاتری دارند، شیوع بالاتری از معلولیت دارند [41]. بااینحال، برخی مطالعات نشان دادهاند بعد از کنترل متغیرهایی مانند سن و جنسیت، تحصیلات دیگر با معلولیت ارتباطی ندارد [42].
نتیجهگیری
نتایج این مطالعه نشان داد شیوع ناتوانی در ایران بهطور معناداری در میان افراد با وضعیت اجتماعی-اقتصادی بالاتر بیشتر است. این الگوی غیرمنتظره ممکن است ناشی از عوامل متعددی مانند دسترسی بهتر این گروهها به خدمات تشخیص و مراقبتهای سلامت، امید به زندگی بالاتر، سبک زندگی خاص، و آگاهی بیشتر در مورد وضعیت سلامت باشد؛ درحالیکه احتمال کمگزارشدهی در میان گروههای با وضعیت پایینتر نیز وجود دارد. شاخص ثروت مهمترین عامل نابرابری در شیوع ناتوانی بود و پس از آن، سطح تحصیلات نقش قابلتوجهی داشت. یافتههای این پژوهش بر ضرورت طراحی مداخلات پیشگیرانه، ارتقای سلامت و پایش منظم در میان جمعیتهای برخوردار و درعینحال بهبود شناسایی و ارائه خدمات حمایتی به گروههای کمتر برخوردار تأکید دارد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش با کد اخلاق IR.KUMS.REC.1398.516 در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه تأیید شده است.
حامی مالی
این پژوهش توسط دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه مورد حمایت مالی قرار گرفته است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: شاهین سلطانی؛ روششناسی: شاهین سلطانی و بهزاد کرمی متین؛ پاکسازی دادهها : پگاه سلطانی؛ تحلیل: محمد کمالی، علی کاظمی کریانی و فرامرز جلیلی؛ نگارش پیشنویس: فردین مرادی؛ نظارت: بهزاد کرمی متین؛ مدیریت پروژه: شاهین سلطانی؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: همه نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان این مطالعه از موسسه ملی تحقیقات سلامت جمهوری اسلامی ایران جهت فراهم نمودن دادههای موردنیاز مطالعه تشکر و قدردانی میکنند.