مقدمه
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال 2020 در حال حاضر 466 میلیون نفر در جهان دارای آسیب شنوایی هستند که از این میان 34 میلیون نفر آن کودکان هستند [
1]. تشخیص کمشنوایی فرزند تازهمتولدشده مسئلهای بسیار مهم برای خانواده است. این مسئله اثرات عمیقی بر خانواده و والدین دارد [
2]. تحقیقات بسیاری در سالهای اخیر به بررسی واکنشهای والدین به این مسئله پرداختهاند [
7,
6,
5,
4,
3]. والدین معمولاً هیجانات متعددی را تجربه میکنند. روبهرو شدن با کمشنوایی فرزند یک ضربه عاطفی را به والدین وارد میکند. رؤیاهای والدین درباره فرزندشان فرومیپاشد و نخستین واکنشها تکذیب و انکار است [
3]. درماندگی، احساس گناه، اندوه و خشم از معمولترین هیجاناتی است که والدین تجربه میکنند [
6]. آنها اغلب شوکه میشوند و کمشنوایی فرزندشان را همراه با احساس سرخوردگی و ناامیدی کامل از زندگی تجربه میکنند [
4،
7].
برای مادران به دلیل نقش مهم و محوریای که در تربیت فرزند خود دارند، مواجهشدن با هرگونه ناتوانی فرزند از جمله کمشنوایی چالشبرانگیزتر است و آمادگی کمتری نسبت به این مسئله دارند [
9 ,
8]. پژوهشهایی که به بررسی سلامت روان مادران کودکان استثنایی (از جمله مادران کودکان کمشنوا) پرداختهاند نشان میدهند که سلامت روان این مادران در مقایسه با مادران کودکان عادی پایینتر است [
10]. جین و همکاران بیان میکنند مادران کودکان کمشنوا استرس بالایی را تجربه میکنند [
11]. کوبوسکو و همکاران نیز بیان میکنند مادران کودکان کمشنوا نسبت به مادران کودکان عادی کیفیت خواب پایینی دارند و دچار اضطراب هستند [
7]. تحقیقات دیگر بیان میکنند سلامت عمومی مادران کودکان کمشنوا پایینتر از مادران کودکان شنواست.این مادران از اضطراب و افسردگی بیشتری در مقایسه با مادران کودکان شنوا رنج میبرند [
4،
12]. همچنین نتایج پژوهشی نشان میدهد که کیفیت زندگی مرتبط با سلامت که به معنای سلامت روان، جسم و عملکرد اجتماعی شخص است در مادران کودکان کمشنوا دچار مشکل است [
13]. به عبارتی کمشنوایی فرزند بر تمامی ابعاد سلامت مادران کودکان کمشنوا از جمله سلامت روان اثر میگذارد [
13].
مشکلات سلامت روان مادران نتایج متعددی دارد [
14,
15,
16,
17]. یکی از مهمترین مسائلی که تحت تأثیر سلامت روان مادران قرار میگیرد رابطه والد کودک است [
18,
19]. یک رابطه گرم، نزدیک و قابل اعتماد بین والد و کودک عاملی مهم در رشد کودک است و بروز مشکل در این رابطه سبب ایجاد مشکلاتی در رشد شناختی و هیجانی رفتاری کودک میشود [
20,
21,
22,
23]. رابطه والد کودک و مؤلفههای آن از جمله پذیرش فرزند، بیشحمایتگری، سهلگیری و طرد فرزند در مادران کودکان با نیاز ویژه، از جمله کودکان کمشنوا، متأثر از میزان خودکارآمدی والدین است. بدینترتیب که با افزایش خودکارآمدی مادر بیشحمایتگری، سهلگیری و طرد از سوی مادر کاهش مییابد و در مقابل، پذیرش فرزند افزایش پیدا میکند [
24]. با وجود این تحقیقات نشان میدهند مادران کودکان کمشنوا به دلیل ناآگاهی از موقعیت جدید، ماهیت کمشنوایی و فشار روانی ناشی از این اتفاق در ساختن یک رابطه دوطرفه مثبت بین خود و فرزندشان دچار مشکل هستند [
25, 26, 27, 28, 29 ,30]. برای آنها فراهم کردن رفتارهای حمایتگرانه، پذیرش فرزند، صمیمت و گرمای والدگرانه مشکل است [
27]. همچنین برخی از این مادران گمان میکنند به دلیل اینکه فرزندشان کمشنواست باید او را آزاد بگذارند و نسبت به او سهلگیر باشند. بنابراین در رابطه با کودک، کنترل کمی بر رفتارهای کودک دارند و به کودک اجازه میدهند هر تصمیمی میخواهد بگیرد [
25]. در مقابل برخی دیگر از مادران در ارتباط با کودک کنترلگر هستند و سبک ارتباطی آنها سلطهگرانه است [
30]. آنها انرژی روانی لازم برای برقراری ارتباط با کودک را ندارند و دارای الگوهای منفی رابطه با کودک هستند [
28]. مادران کودکان کمشنوا در درک واکنشهای کودک دچار مشکلاند و نسبت به نیازهای کودک کمتر پاسخگو هستند [
29]. این مشکلات از سوی مادر ممکن است سبب شکلگیری سبک دلبستگی ناایمن در کودک کمشنوا شود [
26].
در همین راستا راهنمای مداخلات زودهنگام (بنابر آنچه در اصل چهار این راهنما آمده است) بیان میکند هرگاه مراقبان کودک کمشنوا نیاز به حمایتهای روانشناختی و هیجانی دارند باید این حمایتها از جانب متخصصان امر به آنها ارائه شود [
31]. راهنمای مداخلات زودهنگام و تحقیقاتی که در این زمینه انجام شدهاند تأکید میکند که موفقیت کودک کمشنوا در فرایند توانبخشی زمانی اتفاق میافتد که تشخیص و مداخله، مبتنی بر خانواده و زودهنگام باشد [
31, 32, 33, 34 ,35]، اما غالباً مشکلات سلامت روان و چالشهای رابطه والد کودک در مادران کودکان کمشنوا، شروع میشود و فرایند مداخله کودک کمشنوا را تحت تأثیر قرار میدهد [
5،
36,
37,
38]. بنابراین از آنجایی که اثرات مداخلات زودهنگام زمانی بالاست که والدین بهویژه مادر به عنوان مراقب اصلی در مقابل نیازهای فرزندشان پاسخگو باشند [
32،
36،
38،
39] لازم است در برنامههای توانبخشی در کنار خدمات معمول برای کودکان کمشنوا به ابعاد هیجانی و احساسی خانواده و وضعیت روانشناختی مادران نیز پرداخته شود [
40 ،
12].
یکی از مداخلاتی که به نظر میرسد میتوان از آن به عنوان مداخله حمایتی برای مادران کودکان کمشنوا استفاده کرد برنامه والدگری مثبت شیرخواران است. این برنامه، مداخلهای جدید است که هدف آن بهبود کیفیت رابطه والد کودک و بهبود سلامت روان والدین بهویژه مادران است [
41،
42]. این مداخله بر پایه سطح چهار برنامه والدگری مثبت طراحی شده است. هدف از این برنامه پوشش دادن نیازهای والدین کودکان زیر 3 سال است که با مشکلات سلامت روان از جمله اضطراب، افسردگی و استرس مواجهاند و در برقراری رابطه با شیرخوار دچار چالش هستند [
41]. این مداخله سه حیطه مهم را پوشش میدهد: 1. آموزش مهارتهای والدگری مثبت که دلبستگی ایمن را فراهم میکند و آشفتگی روانی والد و کودک را کاهش میدهد. 2. فراهم کردن حمایت همسران از یکدیگر و حمایتهای اجتماعی که سبب ارتقای سلامت روان خانواده به طور کلی میشود. 3. آموزش منابع مقابلهای در حیطه والدگری که سبب کاهش مشکلات سلامت روان والدین میشود [
41].
از آنجایی که برنامه والدگری مثبت شیرخواران یک مداخله نو و جدید است پژوهشهایی که به بررسی اثربخشی آن پرداختهاند محدودند. پژوهشهای پیشین همگی بر روی والدین کودکان عادی اجرا شدهاند. مروری بر پژوهشهای انجامشده در زمینه اثربخشی برنامه والدگری مثبت شیرخواران نشان میدهد استفاده از این برنامه در کاهش مشکلات سلامت روان والدین بهویژه مادر مؤثر بوده است و توانسته است افسردگی و استرس را بهویژه در مادران کاهش دهد [
42, 43, 44]. همچنین برنامه والدگری مثبت شیرخواران از آنجایی که به مهارتهایی میپردازد که سبب ارتقای رابطه والد کودک میشود، توانسته است بر رابطه والد کودک و مدیریت مشکلات رفتاری فرزند اثر مثبت بگذارد [
44,
45]. با وجود این، در پژوهشی مشاهده شده است که این مداخله نتوانسته است سبب ارتقای رابطه والد کودک شود و مادران حاضر در پژوهش کماکان در مدیریت رفتارهای چالشبرانگیز شیرخوار و پاسخگو بودن به نیازهای او دچار مشکل بودهاند [
46].
در زمینه بررسی اثربخشی برنامه والدگری مثبت شیرخواران در والدین کودکانِ با نیاز ویژه در ایران و در سایر کشورها خلأ پژوهشی وجود دارد. از طرفی در ایران نیاز فوقالعاده زیادی در زمینه مداخلات زودهنگام احساس میشود که بر حمایت روانشناختی از والدین کودکان کمشنوا تأکید دارند و در این زمینه نیز در کشور خلأ پژوهشی وجود دارد. از آنجایی که تأکید برنامه والدگری مثبت شیرخواران بر ارتقای رابطه والد کودک و سلامت روان (دو حیطه مهم که مادران کودکان کمشنوا در آن دارای مشکل هستند) والدین کودکان زیر 3 سال است و نتایج بهدستآمده از تحقیقات انجامشده روی این برنامه نشان میدهد بر سلامت روان مادران تأثیر مثبت دارد، شاید این برنامه بتواند مداخلهای مؤثر برای کودکان کمشنوا و والدین آنها باشد. انتخاب سن زیر 3 سال در پژوهش حاضر به دلیل بحرانی بودن این دوره در جریان مداخلات زودهنگام است و وجه تمایز مطالعه را نسبت به پژوهشهای مشابه پیشین توجیه میکند. همچنین میتوان در صورت مؤثر بودن برنامه والدگری مثبت شیرخواران یافتههای مفیدی در اختیار متخصصان مداخلات زودهنگام قرار داد. بنابراین با توجه به مسائل مطرحشده، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه والدگری مثبت شیرخواران بر سلامت روان و رابطه والد کودک در مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال صورت گرفت.
روش بررسی
این پژوهش به شیوه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال استان تهران بودند که در سال 1398-1397 در مراکز خانواده و کودک کمشنوا خدمات دریافت میکردند. نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس از سه مرکز خانواده و کودک کمشنوا در استان تهران انتخاب شدند. بدین شکل که یک مرکز به عنوان گروه کنترل و دو مرکز به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند. حجم نمونه با توان 80 درصد و خطای 5 درصد با استفاده از اطلاعات مطالعات مشابه با احتمال ریزش در هر گروه، دوازده نفر در نظر گرفته شد و درمجموع 24 نفر از مادران برای مطالعه انتخاب شدند. سپس این افراد به صورت تصادفی به دو گروه دوازدهنفری تقسیم شدند.با نگاهی به پژوهشهای پیشین و با توجه به اینکه هدف کاربردی این پژوهش به کار گرفتن مداخله اجراشده در جریان مداخلات زودهنگام کمشنوایی بوده است ملاکهای ورود بدین شرح بودند: 1. کلیه مادرانی که کودک کمشنوا داشتند. 2. مادرانی که فرزندشان زیر 3 سال بود 3. مادرانی که حداقل دارای مدرک دیپلم بودند. همچنین با توجه به اینکه برخی عوامل میتوانند روند مداخلات را تحت تأثیر قرار دهند ملاکهای خروج جهت به حداقل رساندن اثر این عوامل بدین شرح بودند: 1. مادرانی که دارای بیماریهای مزمن جسمی بودند. 2. مادرانی که همزمان در مداخله مشابه شرکت داشتند. 3. مادرانی که بیش از سه جلسه غیبت داشتند.
بهمنظور گردآوری دادههای پژوهش از ابزارهای زیر بهره گرفته شد.
چکلیست تجدیدنظرشده علائم اختلالات روانی
فرم اولیه چکلیست تجدیدنظرشده علائم اختلالات روانی توسط دراگاتس، لیمپن و کووی در سال 1973 معرفی شد و بر اساس تجربیات بالینی و تجزیهوتحلیلهای روانسنجی از آن مورد تجدیدنظر قرار گرفت و فرم نهایی آن در سال 1976 تهیه شد. این چکلیست دارای 90 ماده است که نُه بُعد مختلف شکایات جسمانی، وسواس و اجبار، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی و روانپریشی را دربر میگیرد. نمرهگذاری آزمون بر اساس شاخص عمومی علائم و شاخص علائم روانی مثبت به دست میآید. این چکلیست به شکل لیکرت 5درجهای است که به هریک از گزینههای هیچ، کمی، تاحدی، زیاد، بهشدت، به ترتیب نمرات 4 ،3 ،2 ،1 ،0 تعلق میگیرد. روایی و پایایی این ابزار در تحقیقات متعددی بررسی و محاسبه شده است. در یکی از این پژوهشها مدبرنیا و همکاران بیشترین ضریب پایانی با روش بازآزمایی (0/93:r)، دونیمه کردن و آلفای کرونباخ (0/85:r) را در افسردگی یافتند. همچنین بین نه عامل و ضرایب سهگانه همبستگی مشاهده شد (0/50:r). بین نه بعد از SCL-90-R و مقیاسهای پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا همبستگی دیده شد که بیشترین همبستگی بین اضطراب و افسردگی SCL-90-R با ضعف روانی در MMPI (0/59:r) و بین وسواس و اجبار و روانپریشی با اسکیزوفرنی (0/58:r) وجود داشت. همبستگی دو آزمون در سطح 0/05 معنیدار بود.
پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر کودک
مقیاس ارزیابی رابطه مادر کودک توسط راس در سال 1961 انتشار یافته است. این آزمون یک مقیاس نگرشسنج است که نقطهنظر مادران را در خصوص چهار سبک تعامل با کودک مورد ارزیابی قرار داده و در حیطه آزمونهای فرافکن قرار میگیرد. زیر مقیاسهای این آزمون عبارتاند از: پذیرش فرزند، بیشحمایتگری، سهلگیری افراطی و طرد فرزند. هر مقیاس دارای دوازده عبارت است که مجموعاً 48 عبارت را شامل میشود. عبارات 1 الی 39 بدین شکل نمرهگذاری میشوند: کاملاً موافقم، 5؛ موافقم، 4؛ نمیتوانم تصمیم بگیرم، 3؛ مخالفم، 2؛ کاملاً مخالفم، 1. اما عبارات 40 الی 48 به صورت معکوس نمرهگذاری میشود؛ بدین شکل که کاملاً موافقم، 1؛ موافقم، 2؛ نمیتوانم تصمیم بگیرم، 3؛ مخالفم، 4؛ کاملاً مخالفم، 5.
روائی آزمون در سال 1384 توسط ضمیری از طریق فرمول آلفای کرونباخ انجام شده است. ضرایب سازگاری درونی برای حیطه پذیرش فرزند، 0/77؛ حیطه طرد فرزند، 0/72؛ حیطه سهلگیری افراطی، 0/71 و حیطه بیشحمایتگری 0/78 محاسبه شده است. طبق ضرایب اعتبار محاسبهشده، آزمون مذکور دارای اعتبار لازم است. همچنین پایایی آزمون توسط اساتیدی باتجربه، مورد تأیید قرار گرفت و آزمون قابلاجرا دانسته شد.
برنامه والدگری مثبت شیرخواران
برنامه والدگری مثبت شیرخواران از مجموعهبرنامههای والدگری مثبت (تریپل پی) برگرفته شده است که توسط مرکز حمایت از خانواده و والدگری دانشگاه کوئینزلند در استرالیا طراحی شده است و هدف آن ارتقای دانش، مهارت و اعتمادبهنفس والدینی است که بهتازگی صاحب فرزند شدهاند [
42]. با توجه به تجربه مفید برنامهی والدگری مثبت (تریپل پی) در ایران، پس از مطالعه مقالاتی که در رابطهبا برنامه والد گری مثبت شیرخواران به چاپ رسیده بودند، مکاتباتی با پروفسور سندرز، مدیر مرکز حمایت از خانواده و والدگری دانشگاه کوئینزلند و بنیانگذار برنامه والد گری مثبت، انجام شد. طی این مکاتبات ایشان موافقت خود را با اجرای برنامه والدگری مثبت شیرخواران در ایران اعلام کردند. سپس با توجه به تفاوتهای فرهنگی بین کشور ما و کشور استرالیا با نظر اساتید، تغییراتی در نحوهی ارائه مطالب و تعداد جلسات ایجاد شد. درنهایت پروتکلی که در مقالات برنامهی والدگری مثبت شیرخواران به چاپ رسیده بود با الهام گرفتن از پروتکل تریپل پی و همچنین بهره بردن از تجربه قبلی اجرای برنامه والدگری مثبت در گروه مادران کودکان کمشنوا و با توجه نیازهای خاص این مادران در ایران بنابر آنچه در
جدول شماره 1 آمده است اجرا شد.
در هر جلسه ابتدا تجارب مادران در رابطه با موضوع آن جلسه به بحث گذاشته میشد و مادران تجربیات خود را در آن زمینه به اشتراک میگذاشتند. سپس مطالب مرتبط با هر جلسه، آموزش داده میشد و مادران به بحث و تبادل نظر درباره بهکارگیری مطالب آموزشدیده در عمل و زندگی روزمره میپرداختند. در پایان هر جلسه مادران موظف بودند به عنوان تکلیف آن جلسه مطالب جدید را طی هفته پیشِرو در منزل به کار گیرند و تجربیات خود را در این زمینه در جلسه بعد به اشتراک بگذارند.
محتوای اولیه و اصلی برنامه والدگری مثبت از مقالهای که توسط سندرز و همکاران [
42] نگارش شده است استخراج شده است. همچنین از برنامه والدگری مثبت (تریپل پی) به دلیل همپوشانی محتوای آن با برنامه والدگری مثبت شیرخواران جهت مناسبسازی این برنامه استفاده شده است. جهت آشنایی و یاد گرفتن برنامه والدگری مثبت از کارگاه های آموزشی در این زمینه استفاده شد. همچنین از آنجایی که بخش مهمی از جلسات برنامه والدگری مثبت شیرخواران به بحث مدیریت هیجانات منفی و مهارتهای ارتباطی میپردازد، از طریق کارگاههایی که در این زمینه وجود داشت نحوه آموزش مهارتهای مدیریت هیجانات منفی و مهارتهای ارتباطی فراگرفته شد. درنهایت جهت مناسبسازی این پروتکل با نیازهای مادران کودکان کمشنوا، از منابع و کارگاههایی که در این زمینه وجود داشت بهره برده شد. همچنین پیش از شروع مداخله و برای غنی کردن اطلاعات درباره مادران کودکان کمشنوا و نیازهای آنان، به مدت شش ماه با مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال، در یکی از مراکز خانواده و کودک کمشنوای تهران، ارتباط مستمذر وجود داشت.
روش بررسی
در ابتدا پس از دریافت کد اخلاق از کمیته اخلاق دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی تهران، معرفینامه برای مراکز خانواده و کودک کمشنوای استان تهران اخذ شد. پس از مراجعه به این مراکز ابتدا هدف و اهمیت پژوهش به مدیران مراکز توضیح داده شد. سپس بر اساس ملاکهای ورود و خروج پژوهش 24 نفر از مادران انتخاب شدند. سپس مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (دوازده نفر گروه کنترل، دوازده نفر گروه آزمایش). سپس از آنها خواسته شد پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کنند و چنانچه ابهامی در فهم سؤالات داشتند از پژوهشگر بپرسند. در مرحله بعد گروه آزمایش هر هفته طی یک جلسه یکساعته به مدت سیزده جلسه مداخله را دریافت کردند. مطالب برخی جلسات به دلیل درخواست مادران طی دو جلسه آموزش داده شد تا مادران بتوانند سؤالات خود را مطرح کنند و به بحث درباره آن بپردازند. گروه کنترل در طول زمانی که گروه آزمایش مداخله را دریافت میکرد هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات مداخله، بار دیگر از مادران گروه کنترل و آزمایش درخواست شد پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کنند. پس از تکمیل پرسشنامهها، به درخواست مادران گروه آزمایش، کتابچهای حاوی مطالبی که در خلال جلسات به آنها پرداخته بودیم تنظیم شد و در اختیار آنها قرار گرفت تا بتوانند هرگاه نیاز داشتند به محتوای جلسات دسترسی داشته باشند (متأسفانه به دلیل اینکه اتمام اجرای مداخله همزمان شد با شیوع ویروس کرونا در کشور امکان اجرای خلاصه این برنامه برای گروه کنترل وجود نداشت). درنهایت اطلاعات بهدستآمده از آزمودنیها مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها
ابتدا شاخصهای توصیفی از قبیل درصد، میانگین و انحراف استاندارد مشخصات آزمودنیها و دادههای پژوهش ارائه و سپس نتایج و یافتهها گزارش شدند.
مادرانی که در این پژوهش حضور داشتند همگی شنوا بودند و میانگین سنی آنها 4/55±38/8 بود. همچنین 70/8 درصد مادران دارای مدرک دیپلم، 4/2 درصد دارای مدرک فوقدیپلم و 25 درصد آنها دارای مدرک لیسانس بودند. 20/8 درصد آنها دارای وضعیت اجتماعی اقتصادی ضعیف، 50 درصد دارای وضعیت اجتماعی اقتصادی متوسط و 29/2 درصد دارای وضعیت اجتماعی اقتصادی خوب بودند. میانگین سنی فرزندان این مادران نیز 22 ماه و 13 روز با انحراف استاندارد 1/346 بود. تمامی آنها به جز یک نفر، از سمعک استفاده میکردند و آن یک نفر دارای دستگاه کاشت حلزون بود.
در
جدول شماره 2 شاخصهای توصیفی متغیرهای سلامت روان و مؤلفههای رابطه والد کودک گزارش شده است.
نرمال بودن توزیع دادههای هریک از متغیرها نیز در این جدول بررسی شدهاند.
نتایج ارائهشده در
جدول شماره 2 بیانگر آن است که میانگینهای متغیر سلامت روان و مؤلفههای رابطه والد کودک در مادران دارای کودک کمشنوا نسبت به پیشآزمون کاهش پیدا کرده است. همچنین نتایج ارائهشده در این جدول بیانگر آن است که توزیع دادههای متغیر سلامت روان و مؤلفه طرد نرمال نبوده است، اما توزیع دادهها در مؤلفههای پذیرش، بیشحمایتگری و سهلگیری نرمال بوده است.
بدین ترتیب پس از تعیین نمرات افتراقی، برای بررسی اینکه آیا تفاوتها بین دو گروه کنترل و آزمایش معنادار بوده است یا خیر، برای متغیر سلامت روان و مؤلفه طرد به دلیل نرمال نبودن توزیع دادهها از آزمون منویتنی و برای مؤلفههای پذیرش، سهلگیری و بیشحمایتگری از آزمون تی مستقل استفاده شد (
جداول شماره 3،
4 و
5).
در
جدول شماره 3 معنادار بودن تفاوتهای گروه کنترل و آزمایش در متغیر سلامت روان بررسی شده است. همانگونه که در
جدول شماره 2 بررسی شد، به دلیل نرمال نبودن توزیع دادههای سلامت روان، از آزمون منویتنی برای این متغیر استفاده شد.
نتایج ارائهشده در
جدول شماره 3 بیانگر آن است که سلامت روان در گروه آزمایش تفاوت معناداری با گروه کنترل ندارد؛ بنابراین آموزش والدگری بر سلامت روان مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال تأثیر نداشته است.
در
جدول شماره 4 معنادار بودن تفاوتهای گروه کنترل و آزمایش در مؤلفههای پذیرش، بیشحمایتگری و سهلگیری بررسی شده است.
به این منظور بنابر آنچه در
جدول شماره 2 گزارش شده است به دلیل نرمال نبودن توزیع دادهها از آزمون تی مستقل استفاده شد.
نتایج ارائهشده در
جدول شماره 4 بیانگر آن است که تفاوت بین گروه کنترل و آزمایش در مؤلفه بیشحمایتگری معنادار است، اما در مؤلفههای پذیرش و سهلگیری تفاوتها بین گروه آزمایش و کنترل معنادار نیست. بنابراین آموزش والدگری بر مؤلفه بیشحمایتگری اثر داشته است، اما بر مؤلفههای پذیرش و سهلگیری اثر نداشته است. در
جدول شماره 5 معنادار بودن تفاوتهای گروه کنترل و آزمایش در مؤلفه طرد بررسی شده است.
همانگونه که در
جدول شماره 2 بررسی شد به دلیل نرمال نبودن توزیع دادههای مؤلفه طرد، از آزمون منویتنی برای این مؤلفه استفاده شد.
نتایج ارائهشده در
جدول شماره 5 بیانگر آن است که تفاوت بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه طرد معنادار نیست، بنابراین آموزش والدگری بر مؤلفه طرد اثر نداشته است.
بحث
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر آموزش والدگری بر سلامت روان و رابطه والد کودک در مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال بود. مداخلهای که در این پژوهش اجرا شد برنامه والدگری مثبت شیرخواران بود. یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش برنامه والدگری مثبت شیرخواران نتوانسته است بر سلامت روان اثر بگذارد و تنها توانسته است بر یکی از مؤلفههای رابطه والد کودک (بیشحمایتگری) اثر بگذارد. برخی از پژوهشهای انجامشده درباره تأثیر برنامه والدگری مثبت شیرخواران بر مادرانی که دارای مشکلات سلامت روان و رابطه والد کودک بودند تأثیر مثبت این برنامه را تأیید کردهاند [
42, 43, 44] و برخی آن را تأیید نکردهاند [
45,
46].
نخستین یافته پژوهش نشان داد استفاده از برنامه والدگری مثبت شیرخواران به ارتقای سلامت روان در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منجر نشده است که این نتیجه با نتایج پژوهشهای پیشین همخوانی ندارد [
42, 43, 44]. یافتههای این پژوهشها که همخوان با پژوهش حاضر نیستند نشان میدهند آموزش برنامه والدگری مثبت شیرخواران که تمرکز آن بر تکنیکهای والدگری و مدیریت موقعیتهای چالشبرانگیز است میتواند سلامت روان را در مادرانی که دارای مشکلات سلامت روان همچون افسردگی، اضطراب و استرس هستند ارتقا دهد [
42, 43, 44].
یکی از اولین مسائلی که میتوان نقش آن را در عدم اثرگذاری مداخله در پژوهش حاضر بر سلامت روان مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال بررسی کرد جدید بودن برنامه والدگری مثبت شیرخواران برای این مادران است. این مداخله قبلاً فقط در مادران کودکان عادی اجرا شده است و پژوهش حاضر نخستین پژوهشی است که اثربخشی برنامه والدگری مثبت شیرخواران را در مادران کودکان کمشنوا بررسی کرده است. نیازها و دغدغههای مادران کودکان عادی و مادران کودکان کمشنوا بسیار متفاوت است و با وجود اینکه تلاش شده بود این پروتکل بر اساس نیازهای مادران کودکان کمشنوا متناسبسازی و اجرا شود، این برنامه در این پژوهش نتوانسته است برای مادران کودکان کمشنوا مؤثر واقع شود و نیاز به بررسیهای بیشتر در این زمینه وجود دارد. از طرفی یک تفاوت قابل تأمل بین پژوهش حاضر با پژوهشهای پیشین وجود دارد و آن این است که مادرانی که در پژوهشهای پیشین حضور داشتند فرزندشان زیر 2 سال بودهاند و مادر دارای اختلالات روانشناختی همچون افسردگی، اضطراب و افسردگی پس از زایمان بودهاند. در حالی که در پژوهش حاضر بازه سنی تولد تا 3سالگی برای فرزند در نظر گرفته شد و مادران دارای اختلالات روانشناختی نبودند، بلکه مادرانی بودند که انتظار تولد کودک کمشنوا را نداشتند و مواجه شدن با این مسئله آنها را با چالشهای جدیدی روبهرو کرده بود.
از طرفی به نظر میرسد کافی نبودن محتوای مداخله و تمرکز کم آن بر راهکارهای مقابله با مشکلات سلامت روان و پذیرش آسیب شنوایی، بر نتایج اثر گذاشته است. با وجود اینکه تعداد جلسات مداخله افزایش پیدا کرد، به نظر میرسد آموزشها و محتوای جلسات باید غنیتر و عمیقتر شود. همچنین یکی از مهمترین مسائلی که به نظر میرسد باید در مداخله گنجانده و در جلسات متعددی به آن پرداخته میشد، مسئله پذیرش کمشنوایی فرزند بود. چراکه عدم پذیرش کمشنوایی کودک میتواند مانعی برای بهرهمندی از مداخلات روانشناختی شود [
47] و مادران حاضر در این پژوهش در این زمینه مشکل داشتند.
یافته دیگر پژوهش بیانگر آن است که برنامه والدگری مثبت شیرخواران از میان مؤلفههای رابطه والد کودک تنها بر مؤلفه بیشحمایتگری اثر داشته است و نتوانسته است بر مؤلفههای پذیرش، طرد و سهلگیری اثر بگذارد. این نتیجه با نتایج برخی پژوهشهای پیشین همخوان است [
45,
46]. این پژوهشها بیان میکنند با وجود اینکه برنامه والدگری مثبت شیرخواران برنامه مفیدی است و در برخی موارد توانسته است بر برخی مؤلفههای رابطه والد کودک اثر مثبتی داشته باشد، اما به نظر میرسد عدم اثرگذاری برنامه والدگری مثبت شیرخواران بر اغلب مؤلفههای رابطه والد کودک به این دلیل است که مادران اطلاعات کامل و کافی از مداخله دریافت نمیکنند. آنها بیان میکنند نیاز است محتوای برنامه در زمینه ارتقای رابطه والد کودک غنیتر شود و همچنین به میزان بیشتری به راهکارهای مقابله با هیجانات منفی همچون افسردگی و استرس و اضطراب که میتوانند بر رابطه والد کودک اثربگذارند، پرداخته شود [
46, 47, 48, 49, 50, 51, 52 ,53, 54].
در تبیین این نتایج باید اشاره کرد علاوه بر جدید بودن این برنامه برای مادران کودکان کمشنوا، در زمینه رابطه والد کودک نیز لازم است محتوای مداخله غنیتر و عمیقتر شود و مادران نسبت به ماهیت کمشنوایی، نیازهای کودک کمشنوا و نحوه برقراری ارتباط با او اطلاعات بیشتری کسب کنند. در کنار این مسئله باید اشاره کرد دو مؤلفه پذیرش و طرد از میان مؤلفههای رابطه والد کودک بسیار متأثر ازسلامت روان والد هستند [
55]. از آنجایی که مداخله به دلایلی که بیان شد نتوانسته است بر سلامت روان مادران اثر داشته باشد، بنابراین مؤلفههای پذیرش و طرد نیز تغییری نکردهاند.
در تبیین عدم اثرگذاری مداخله بر مؤلفه سهلگیری نیز باید به نقش نگرش غلط و ناآگاهی در زمینه کمشنوایی اشاره کرد. معمولاً والدین کودکان کمشنوا اطلاعات کمی درباره ماهیت کمشنوایی و نیازهای کودک کمشنوا دارند و از طرفی تصور میکنند چون کودک دارای آسیب است باید او را آزاد گذاشت [
50 ،
56]. اغلب مادرانی که در این پژوهش حضور داشتند مدت کمی از تشخیص کمشنوایی فرزندشان گذشته بود و هنوز اطلاعات کافی نسبت به کمشنوایی و نیازهای کودک کمشنوا نداشتند. بنابراین عدم آگاهی دقیق از نیازهای کودک کمشنوا سبب شده بود مادران کودک را آزاد بگذارند و سهلگیر باشند.
سلامت روان والد و رابطه والد کودک بسیار تحت تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی قرار دارند [
47,
48,
49]. اگرچه هدف پژوهش حاضر بررسی این موارد نبوده است و پژوهشگران آن را کنترل نکردهاند و سنجش آنها در حد دریافت اطلاعات کلی از مادران بوده است، اما از آنجایی که در جلسات متعدد مادران اذعان میداشتند عوامل اقتصادی و اجتماعی بر نگرش و رفتارهای آنها تأثیر دارد و از آنها به عنوان مانعی برای مدیریت خود و رابطهشان با فرزندشان یاد میکردند، نمیتوان اثر این عوامل را بر پژوهش نادیده گرفت. در سایر پژوهشهای حیطه کمشنوایی نیز بیان شده است به دلیل عدم حمایت بیمهها از خدمات توانبخشی معمولاً والدین این کودکان فشار اقتصادی زیادی را در زمینه هزینه کلاسهای توانبخشی و ابزارهای کمکی مانند سمعک و عمل کاشت حلزون تجربه میکنند [
50,
51,
52]. همچنین آگاهی کم نسبت به مسئله کمشنوایی در میان خانوادهها و جامعه و برچسبهای منفی از سوی دیگران برای افراد دارای کمشنوایی سبب میشود مادران نگران نگاه و نگرش جامعه و حتی اقوام نزدیکشان نسبت به فرزندشان و طرد شدن از جانب دیگران باشند. کمبود منابع حمایتی از سوی خانواده بهویژه همسران و جامعه نیز بر میزان این نگرانیها میافزاید [
53,
54]. در همین راستا نیز پژوهشهایی که در زمینه مداخلات زودهنگام انجام شدهاند نشان میدهند مسائل اقتصادی و اجتماعی میتوانند مانعی برای مشارکت مطلوب والدین در روند مداخلات کودک کمشنوا باشند [
55 ,56, 57]. تمامی موارد ذکرشده از دغدغههای مادران حاضر در پژوهش بود و نمیتوان تأثیر آنها را بر پژوهش نادیده گرفت.
نتیجهگیری
نتایج بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد اگرچه برنامه والدگری مثبت شیرخواران برنامه مفیدی است و با وجود اینکه نیاز فوقالعاده زیادی در حیطه مداخلات زودهنگام وجود دارد که بر سلامت روان و رابطه والد کودک تأکید دارد، باید تحقیقات بیشتری روی برنامه والدگری مثبت شیرخواران، با در نظر گرفتن نیازهای خاصی که مادران کودکان کمشنوا در این سن دارند و غنی کردن اطلاعاتی که مادران در هر جلسه دریافت میکنند انجام شود تا جنبههای مختلف برنامه والدگری مثبت شیرخواران برای والدین کودکان کمشنوا بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد.
همانند هر پژوهش دیگری، پژوهش حاضر نیز با محدودیتهایی مواجه بود. از جمله دشواری در دسترسی به مادران کودکان کمشنوای زیر 3 سال به دلیل عدم همکاری مراکز توانبخشی که سبب شد فرایند اجرا به تعویق بیفتد. علاوه بر آن عوامل اجتماعی پیشبینینشده که امکان کنترل آنها در زمان اجرای مداخله ممکن نبود بر روند مداخله اثر گذاشتند. از جمله تعطیلات متعدد ناشی از آلودگی هوای تهران که سبب ایجاد وقفههای طولانی بین جلسات مداخله شد. یکی دیگر از محدودیتهایی که تحلیل دادهها و تبیین یکی از فرضیهها را دچار مشکل کرد، محدودیت مرتبط با ابزار رابطه مادر کودک بود. این ابزار یک نمره کلی که بتوان با آن متغیر رابطه والد کودک را به تنهایی بررسی کرد ارائه نمیدهد، بلکه از طریق خردهمقیاسهای پذیرش، طرد، بیشحمایتگری و سهلگیری به بررسی مؤلفههای رابطه والد کودک میپردازد. به همین دلیل در زمان تحلیل دادهها پژوهشگران مجبور به تغییر فرضیه دوم شدند و به بررسی رابطه والدـ کودک از طریق بررسی مؤلفههای رابطه والد کودک پرداختند.
طبق این محدودیتها جهت غنای نتایج پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود اگر مشکلات اجتماعی همچون تعطیلات غیرقابلپیشبینی مداوم مراکز توانبخشی رخ داد از قابلیت جلسات آنلاین استفاده شود. پیشنهاد میشود هر دوی والدین در جلسات حضور داشته باشند، چراکه نقش حمایتی همسران و آگاهسازی هر دو والد میتواند نتایج بهتری را هم برای والدین و هم برای کودک به ارمغان آورد. پیشنهاد میشود جهت کسب اطلاعات دقیقتر و غنا بخشیدن به نتایج و تحلیل دادهها در کنار پرسشنامه از مصاحبه بالینی نیز استفاده شود. همچنین پیشنهاد میشود جهت بررسی نتایج پژوهش در بلندمدت آزمون پیگیری نیز اجرا شود. با توجه به نتایج بهدستآمده و عواملی که بر نتایج اثر گذاشتند، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی محتوای مداخله در قسمتی که به آموزش تکنیکهای مقابله با مشکلات سلامت روان پرداخته میشود، غنیتر شود و افراد حضور فعالتری در جلسات مداخله داشته باشند و در آموزش مهارتها از ایفای نقش نیز استفاده شود. همچنین از آنجایی که عدم آگاهی والد نسبت به کمشنوایی و نیازهای کودک کمشنوا میتواند بر والدگری اثر بگذارد، پیشنهاد میشود در جلسات ابتدایی مداخله که در رابطه با نحوه برقراری ارتباط با شیرخوار صحبت میشود به میزان بیشتری به نیازهای خاص کودک کمشنوا پرداخته شود تا آگاهی والدین نسبت به آن بالاتر رود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
به منظور رعایت اصول اخلاقی مادرانی که در پژوهش حضور داشتند از روش اجرا، اهداف، فواید، ماهیت و مدت پژوهش مطلع شدند و رضایت آگاهانه و آزادانه از آنها اخذ شد. اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این مقاله از پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده اول گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده علوم رفتاری، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، ویراستاری و نهاییسازی مقاله: گیتا موللی؛ تحقیق و جمعآوری دادهها: آرزو عباسزاده؛ مشاوره تنظیم مقاله: معصومه پورمحمد رضای تجریشی؛ مشاوره تحلیل دادهها: محسن واحدی.
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد
References
1.
World Health Organization. Deafness and hearing loss [Internet]. 2021 [Updated 2021 April 1]. Available from: https://www.who.int/news-room/fact-sheets/detail/deafness-and-hearing-loss
2.
Harris C, Hemer S, Chur-Hansen A. Emotion as motivator: Parents, professionals and diagnosing childhood deafness. Medical Anthropology. 2021; 40(3):254-66. [DOI:10.1080/01459740.2020.1796659]
3.
Marriage J, Brown TH, Austin N. Hearing impairment in children. Paediatrics and Child Health. 2017; 27(10):441-6. [DOI:10.1016/j.paed.2017.06.003]
4.
Chaudhury S. Anxiety and depression in mothers of deaf children: Awareness needed. Medical Journal of Dr DY Patil University. 2014; 7(6):720-1. https://www.mjdrdypu.org/text.asp?2014/7/6/720/144856
5.
Green VA. Parental reaction to diagnosis of infant hearing loss. Advances in Mental Health. 2020; 18(1):62-72. [DOI:10.1080/18387357.2019.1651661]
6.
Majorano M, Guerzoni L, Cuda D, Morelli M. Mothers' emotional experiences related to their child's diagnosis of deafness and cochlear implant surgery: Parenting stress and child’s language development. International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology. 2020; 130:109812. [DOI:10.1016/j.ijporl.2019.109812]
7.
Kobosko J, Geremek-Samsonowicz A, Skarżyński H. [Mental health problems of mothers and fathers of the deaf children with cochlear implants (Polish)]. Otolaryngologia Polska. 2014; 68(3):135-42. [DOI:10.1016/j.otpol.2013.05.005] [PMID]
8.
Saki N, Yadollahpour A, Moniri S, Karimi M, Bayat A, Abshirini H, et al. Investigating the impacts of cochlear implantation on the happiness and self-esteem of mothers of children with severe hearing loss. International Journal of Mental Health and Addiction. 2017; 15(2):288-94. [DOI:10.1007/s11469-016-9672-4]
9.
Yamaoka Y, Tamiya N, Izumida N, Kawamura A, Takahashi H, Noguchi H. The relationship between raising a child with a disability and the mental health of mothers compared to raising a child without disability in Japan. SSM - Population Health. 2016; 2:542-8. [DOI:10.1016/j.ssmph.2016.08.001]
10.
Gilson KM, Davis E, Johnson S, Gains J, Reddihough D, Williams K. Mental health care needs and preferences for mothers of children with a disability. Child: Care, Health and Development. 2018; 44(3):384-91. [DOI:10.1111/cch.12556]
11.
Jean YQ, Mazlan R, Ahmad M, Maamor N. Parenting stress and maternal coherence: Mothers with deaf or hard-of-hearing children. American Journal of Audiology. 2018; 27(3):260-71. [DOI:10.1044/2018_AJA-17-0093]
12.
Faramarzi S. Comparing the quality of life and psychological well-being in mothers of children with hearing loss and mothers of children with other special needs. Auditory and Vestibular Research. 2017; 26(2):86-92. https://avr.tums.ac.ir/index.php/avr/article/view/151
13.
Aras I, Stevanović R, Vlahović S, Stevanović S, Kolarić B, Kondić L. Health related quality of life in parents of children with speech and hearing impairment. International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology. 2014; 78(2):323-9. [DOI:10.1016/j.ijporl.2013.12.001]
14.
Vänskä M, Punamäki RL, Lindblom J, Flykt M, Tolvanen A, Unkila-Kallio L, et al. Parental pre- and postpartum mental health predicts child mental health and development. Family Relations. 2017; 66(3):497-511. [DOI:10.1111/fare.12260]
15.
Vallotton C, Harewood T, Froyen L, Brophy-Herb H, Ayoub C. Child behavior problems: Mothers’ and fathers’ mental health matters today and tomorrow. Early Childhood Research Quarterly. 2016; 37:81-93. [DOI:10.1016/j.ecresq.2016.02.006]
16.
Levin KA, Dallago L, Currie C. The association between adolescent life satisfaction, family structure, family affluence and gender differences in parent-child communication. Social Indicators Research. 2012; 106(2):287-305. [DOI:10.1007/s11205-011-9804-y]
17.
Kelley ML, Bravo AJ, Hamrick HC, Braitman AL, White TD, Jenkins J. Parents’ reports of children’s internalizing symptoms: Associations with parents’ mental health symptoms and substance use disorder. Journal of Child and Family Studies. 2017; 26(6):1646-54. [DOI:10.1007/s10826-017-0677-9]
18.
Branje SJ, Hale III WW, Frijns T, Meeus WH. Longitudinal associations between perceived parent-child relationship quality and depressive symptoms in adolescence. Journal of Abnormal Child Psychology. 2010; 38(6):751-63. [DOI:10.1007/s10802-010-9401-6]
19.
Yan J, Feng X, Schoppe-Sullivan SJ. Longitudinal associations between parent-child relationships in middle childhood and child-perceived loneliness. Journal of Family Psychology. 2018; 32(6):841-7. [DOI:10.1037/fam0000446]
20.
Schiff M, Pat-Horenczyk R, Ziv Y, Brom D. Multiple traumas, maternal depression, mother-child relationship, social support, and young children’s behavioral problems. Journal of Interpersonal Violence. 2021; 36(1-2):892-914. [DOI:10.1177/0886260517725738]
21.
Nomaguchi K, Allen A. Mother-child relationship quality from preschool to adolescence: Variation by maternal education [Internet]. 2020 [Updated 2020 January 6]. Available from: https://www.bgsu.edu/content/dam/BGSU/college-of-arts-and-sciences/center-for-family-and-demographic-research/documents/working-papers/2019/WP-2019-09-Nomaguchi-Allen-Mother-Child-Relationship-v2.pdf
22.
Giannotta F, Rydell AM. The role of the mother-child relationship in the route from child ADHD to adolescent symptoms of depressed mood. Journal of Adolescence. 2017; 61:40-9. [DOI:10.1016/j.adolescence.2017.09.005]
23.
Blank A, Frush Holt R, Pisoni DB, Kronenberger WG. Associations between parenting stress, language comprehension, and inhibitory control in children with hearing loss. Journal of Speech, Language, and Hearing Research. 2020; 63(1):321-33. [DOI:10.1044/2019_JSLHR-19-00230]
24.
Bahadori Khosroshahi J. [Communication parental self-efficacy and self forgiveness with mother-child interaction in mothers of children with mental retardation (Persian)]. Empowering Exceptional Children. 2017; 8(22):26-36. http://www.ceciranj.ir/article_63557.html
25.
Antonopoulou K, Hadjikakou K, Stampoltzis A, Nicolaou N. Parenting styles of mothers with deaf or hard-of-hearing children and hearing siblings. The Journal of Deaf Studies and Deaf Education. 2012; 17(3):306-18. [DOI:10.1093/deafed/ens013]
26.
Howe D. Disabled children, parent-child interaction and attachment. Child & Family Social Work. 2006; 11(2):95-106. [DOI:10.1111/j.1365-2206.2006.00397.x]
27.
Pinquart M. Do the parent-child relationship and parenting behaviors differ between families with a child with and without chronic illness? A meta-analysis. Journal of Pediatric Psychology. 2013; 38(7):708-21. [DOI:10.1093/jpepsy/jst020]
28.
Kurtzer-White E, Luterman D. Families and children with hearing loss: Grief and coping. Mental Retardation and Developmental Disabilities Research Reviews. 2003; 9(4):232-5. [DOI:10.1002/mrdd.10085]
29.
Janjua F, Woll B, Kyle J. Effects of parental style of interaction on language development in very young severe and profound deaf children. International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology. 2002; 64(3):193-205. [DOI:10.1016/S0165-5876(02)00069-1]
30.
Barker DH, Quittner AL, Fink NE, Eisenberg LS, Tobey EA, Niparko JK. Predicting behavior problems in deaf and hearing children: The influences of language, attention, and parent-child communication. Development and Psychopathology. 2009; 21(2):373-92. [DOI:10.1017/S0954579409000212]
31.
Muse C, Harrison J, Yoshinaga-Itano Ch, Grimes A, Brookhouser PE, Epstein S, et al. Supplement to the JCIH 2007 position statement: Principles and guidelines for early intervention after confirmation that a child is deaf or hard of hearing. Pediatrics. 2013; 131(4):e1324-49. [DOI:10.1542/peds.2013-0008]
32.
Ingber S, Most T. 38. Parental involvement in early intervention for children with hearing loss. In: Dattner E, Bar-On A, Ravid D, editors. Handbook of Communication Disorders: Theoretical, Empirical, and Applied Linguistic Perspectives. Handbooks of Applied Linguistics (HAL). Vol. 15. Berlin/Boston: De Gruyter Mouton; 2018. pp. 793-810. [DOI:10.1515/9781614514909-039]
33.
Hitchins ARC, Hogan SC. Outcomes of early intervention for deaf children with additional needs following an Auditory Verbal approach to communication. International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology. 2018; 115:125-32. [DOI:10.1016/j.ijporl.2018.09.025]
34.
Stewart V, Slattery M, McKee J. Deaf and hard of hearing early intervention: Perceptions of family-centered practice. Journal of Early Intervention. 2021; 43(3):221-34. [DOI:10.1177/1053815120962547]
35.
Nikkhooo F, Hassanzadeh S, Afrooz GA, Farzad V. [Early hearing, language, and attachment based interventions for deaf children under age of two (Persian)]. Journal of Paramedical Sciences & Rehabilitation. 2018; 7(1):57-68. [DOI:10.22038/JPSR.2018.20011.1500]
36.
Erbasi E, Scarinci N, Hickson L, Ching TYC. Parental involvement in the care and intervention of children with hearing loss. International Journal of Audiology. 2018; 57(Suppl 2):S15-26. [DOI:10.1080/14992027.2016.1220679]
37.
Jackson CW, Traub RJ, Turnbull AP. Parents’ experiences with childhood deafness: Implications for family-centered services. Communication Disorders Quarterly. 2008; 29(2):82-98. [DOI:10.1177/1525740108314865]
38.
Shekari E, Nakhshab M, Valinejad V, Modarres Zadeh A, Hosseinpour AH. A systematic review of the effectiveness of early intervention and the role of parents in language development of hearing loss children. Iranian Rehabilitation Journal. 2017; 15(1):5-14. [DOI:10.18869/nrip.irj.15.1.5]
39.
Zaidman-Zait A, Most T, Tarrasch R, Haddad E. Mothers’ and fathers’ involvement in intervention programs for deaf and hard of hearing children. Disability and Rehabilitation. 2018; 40(11):1301-9. [DOI:10.1080/09638288.2017.1297491]
40.
Kulkarni KA, Gathoo VS. Parent empowerment in early intervention programmes of children with hearing loss in Mumbai, India. Disability, CBR & Inclusive Development. 2017; 28(2):45-58. [DOI:10.5463/dcid.v28i2.550]
41.
Wittkowski A, Cartwright K, Emsley R, Bee P, Camacho E, Calam R, et al. Enhancing maternal and infant wellbeing: study protocol for a feasibility trial of the Baby Triple P Positive Parenting programme for mothers with severe mental health difficulties (the IMAGINE study). Trials. 2018; 19:516. [DOI:10.1186/s13063-018-2918-7]
42.
Tsivos ZL, Calam R, Sanders MR, Wittkowski A. A pilot randomised controlled trial to evaluate the feasibility and acceptability of the Baby Triple P Positive Parenting Programme in mothers with postnatal depression. Clinical Child Psychology and Psychiatry. 2015; 20(4):532-54. [DOI:10.1177/1359104514531589] [PMID] [PMCID]
43.
Butler H, Hare D, Walker S, Wieck A, Wittkowski A. The acceptability and feasibility of the Baby Triple P Positive Parenting Programme on a mother and baby unit: Q-methodology with mothers with severe mental illness. Archives of Women’s Mental Health. 2014; 17(5):455-63. [DOI:10.1007/s00737-014-0429-4]
44.
Evans T, Boyd RN, Colditz P, Sanders M, Whittingham K. Baby Triple P for parents of a very preterm infant: A case study. Journal of Child and Family Studies. 2017; 26(2):633-42. [DOI:10.1007/s10826-016-0571-x]
45.
Popp L, Fuths S, Schneider S. The relevance of infant outcome measures: A pilot-RCT comparing Baby Triple P Positive Parenting Program with care as usual. Frontiers in Psychology. 2019; 10:2425. [DOI:10.3389/fpsyg.2019.02425]
46.
Evans T, Boyd RN, Colditz P, Sanders M, Whittingham K. Mother-very preterm infant relationship quality: RCT of Baby Triple P. Journal of Child and Family Studies. 2017; 26(1):284-95. [DOI:10.1007/s10826-016-0555-x]
47.
Sreekumar S, L RK, Nair LS, Joseph JM. Psychosocial concerns among parents of children with hearing impairment. Loyola Journal of Social Sciences. 2019; 33(2):21-38. https://web.b.ebscohost.com/ehost/pdfviewer/pdfviewer?vid=1&sid=9d83720e-508b-4bac-9db3-57215609610f%40sessionmgr101
48.
Chang CW, Biegel DE. Factors affecting mental health service utilization among Latino Americans with mental health issues. Journal of Mental Health. 2018; 27(6):552-9. [DOI:10.1080/09638237.2017.1385742]
49.
Kiely KM, Leach LS, Olesen SC, Butterworth P. How financial hardship is associated with the onset of mental health problems over time. Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology. 2015; 50(6):909-18. [DOI:10.1007/s00127-015-1027-0]
50.
Grandpierre V, Fitzpatrick EM, Thomas R, Mendonca O, Sikora L, Potter BK. Barriers and facilitators to cultural competence in early hearing loss services: A qualitative analysis. Canadian Journal of Speech-Language Pathology & Audiology. 2019; 43(3):189-202. https://www.cjslpa.ca/detail.php?ID=1250&lang=en
51.
Fitzpatrick EM, Gaboury I, Durieux-Smith A, Coyle D, Whittingham JA, Nassrallah F. Auditory and language outcomes in children with unilateral hearing loss. Hearing Research. 2019; 372:42-51. [DOI:10.1016/j.heares.2018.03.015]
52.
Ebrahimi H, Mohammadi E, Mohammadi MA, Pirzadeh A, Mahmoudi H, Ansari I. Stigma in mothers of deaf children. Iranian Journal of Otorhinolaryngology. 2015; 27(2):109-18. [DOI:10.22038/IJORL.2015.3614]
53.
Åsberg KK, Vogel JJ, Bowers CA. Exploring correlates and predictors of stress in parents of children who are deaf: Implications of perceived social support and mode of communication. Journal of Child and Family Studies. 2008; 17(4):486-99. [DOI:10.1007/s10826-007-9169-7]
54.
Prakash SS, Prakash SGR, Ravichandran A, Susan KY, Alex W. Measuring levels of stress and depression in mothers of children using hearing aids and cochlear implants: A comparative study. International Journal of Special Education. 2013; 28(1):37-44. https://eric.ed.gov/?id=EJ1013685
55.
de Diego-Lázaro B, Restrepo MA, Sedey AL, Yoshinaga-Itano Ch. Predictors of vocabulary outcomes in children who are deaf or hard of hearing from Spanish-speaking families. Language, Speech, and Hearing Services in Schools. 2019; 50(1):113-25. [DOI:10.1044/2018_LSHSS-17-0148]
56.
Sahli S. Investigating child raising attitudes of fathers having or not having a child with hearing loss. International Journal of Pediatric Otorhinolaryngology. 2011; 75(5):681-5. [DOI:10.1016/j.ijporl.2011.02.013]
57.
Merugumala SV, Pothula V, Cooper M. Barriers to timely diagnosis and treatment for children with hearing impairment in a Southern Indian city: A qualitative study of parents and clinic staff. International Journal of Audiology. 2017; 56(10):733-9. [DOI:10.1080/14992027.2017.1340678]