مقدمه
خانواده هسته اصلی مراقبت در مداخلات خانوادهمحور است. والدین انگیزه بالایی برای تأمین و ارتقاء سلامت کودک خود دارند، ولی به علت فقدان آگاهی و نداشتن الگویی سازمانیافته در این زمینه نمیتوانند به طور مؤثر رفتار کنند. اهمیت درگیری والدین در مداخلات درمانی کودکان، موضوع شناختهشدهای برای کاردرمانگران است وگرایشهای رایج در خدمات درمانی کودکان به سمت مراقبتهای خانوادهمحور است که هسته مرکزی آن همکاری والد-درمانگر در ارزیابی و برنامهریزی مداخلات درمانی است [1، 2].
نتایج تحقیقات نشان داده است که رویکرد خانوادهمحور برای کودکان و والدین و ارائهدهندگان خدمات مؤثر است و باعث ارتقاء خدمات درمانی و افزایش رضایتمندی خانوادهها از خدمات ارائهشده میشود. ادغام مداخلات درمانی در متن فعالیتهای روزمره میتواند عملکرد کودک را بهبود بخشد و تعاملات والد-کودک را افزایش دهد [3]. یافتههای مطـالعات گذشته در مداخلات خانوادهمحور مؤیـد این است که یادگیری مهارتها، توانمنـدسازی والـدین و آموزش راهکـارهایی برای تطـابق با مشکلات کودکان، جنـبههای مهمی از انتـظارات والدین را تشـکیل میدهند [6-4].
کودکان دارای اختلالات طیف اُتیسم اغلب بیش یا کم پاسخدهی به تحریکات حسی یا علایق غیرمعمول در جنبههای حسی محیط را نشان میدهند [7]. با اینکه در زمینه سببشناسی این اختلال، اختلاف رأی وجود دارد، ولی پژوهشگران نسبت به انواع آسیبهای روانشناختی و رفتاری این کودکان اتفاق نظر دارند [8]. شواهد تأیید میکنند که پاسخهای حسی نامتعارف کودکان دارای ASD ممکن است ظرفیت مشارکت این کودکان در فعالیتهای روزانه زندگی را تحت تأثیر قرار دهد [9، 10]. ازآنجاکه پاسخهای حسی کودکان مبتلا بر رفتار و عملکرد کاری آنها تأثیر میگذارد، کاردرمانگران این موضوع را به طور معمول ملاحظه و رسیدگی میکنند [9]. هرچند مشکلات پردازش حسی در دوران کودکی بیشتر به نظر میرسد [11] ولی طبق اسناد خودگزارشی برای تمام طول عمر باقی میماند [12].
در سالهای اخیر، اختلال طیف اُتیسم به عنوان یک مشکل شایع در اجتماع مطرح شده و به تبع آن، مداخلات و برنامههای درمانی مختلفی برای افزایش کیفیت زندگی این افراد توسعه یافته است؛ بنابراین شناخت و تحلیل مداخلات موجود برای کودکان دارای ASD و خانوادههای آنها لازم به نظر میرسد تا مداخلاتی که احتمالاً بیشترین حمایت را از کیفیت زندگی آنها میکنند، انتخاب شوند [13، 14].
همه افراد برای اجرای عملکرد مناسب در محیط نیازمند توانایی پردازش حسی مناسب هستند. کودکان مبتلا به اُتیسم به دلیل تفاوتهای بسیار در الگوهای پردازش حسیشان، در یادگیری و رفتارهای روزمره خود مشکلات عمیقی دارند که این مسئله بر عملکرد کاری آنها تأثیر میگذارد. کاردرمانگران با استفاده از دروندادهای حسی و با تطابق محیط خانه و مدرسه، سطح برانگیختگی کودک را تنظیم کرده و موجب توسعه مشارکت کودک میشوند [18-15]. کاردرمانگران برای ایفای نقش ویژه و تخصصیشان به درک درست و کاملی از مدل شخص، کار و محیط نیاز دارند. دانش تخصصی در زمینه تأثیر فعالیتها و محیط کمک میکند که چگونه با تغییر و تطابق فعالیتها و محیط، مشارکت کودک را در موقعیتهای طبیعی توسعه داد [14].
هدایتگری عملکرد کاری یک مداخله ویژه در رویکرد خانوادهمحور است که اخیراً در متون مداخلات زودهنگام توجه زیادی به آن معطوف شده است که به توسعه اهداف والدگرا و راهحلهای آنها میپردازد و ظرفیت والدین را در اجرای مداخلات درمانی طی روتینهای زندگی ارتقاء میبخشد [18، 19]. در این رویکرد، درمانگران به والدین »نمیگویند« که چه بکنند، بلکه والدین را در یافتن راهکارهای مناسب و برآورد نیازهای کودک و خانواده هدایت میکنند [20، 21].
مداخلات زمینهای با استفاده از هدایتگری والدین، یک مداخله مبتنی بر شواهد است که یادگیری بزرگسالان را توسعه میدهد و در سالهای اخیر به عنوان روشی برای افزایش توانایی حل مسئله و دستیابی به اهداف عملکردی والدین مطرح شده است و ظرفیت آنها را در تعیین و اجرای مداخلات حین برنامههای روزمره زندگی گسترش میدهد [10].
هرچند در مطالعات مختلف درمانگران از چگونگی ارائه خدمات هدایتگری و اثربخشی آن آگاه شدهاند [22، 23]، ولی تنها یک مطالعه وجود دارد که کاربرد دانش پردازش حسی را در تلفیق با رویکرد هدایتگری بیان کرده است [10].
در این پژوهـش فرض مـا بر این است که اجـرای مداخـله زمینـهای طـراحیشـده برای کودکـان دارای اختلالات طیف اُتیسم در فعالیتهای خانواده و برنامههای روزمره میتواند موجب رشد عملکرد کاری کودکان و توسعه خودکارآمدی والدین شود. بدین منظور از مـدل پردازش حسی دان در مداخله زمینهای استفاده شده است. هدف این مطالعه، بـررسی میزان پذیرش والدین از CI-ASD و اثربخشی احتمالی آن در خانوادههای کودکان دارای ASD بود. این مرحله در روند توسعه جزئیات اجرایی مداخله قبل از کارآزمایی بالینی تصادفی مهم و اساسی است. پرسشهای پژوهش به قرار زیر است:
1. آیا CI-ASD منجر به رشد عملکردهای کاری کودکان در فعالیتهای روزمره کودک و خانواده میشود؟
2. آیا CI-ASD منجر به توسعه احساس خودکارآمدی مادران میشود؟
3. میـزان رضـایت، پیـروی و مشـارکـت مادران در CI-ASD چگونه بوده است؟
روش بررسی
مطالعه حاضر با استفاده از یک طرح مداخلهای نیمهتجربی تکموردی به روش A-B-A به منظور بررسی قابلیت اجرایی مداخلات زمینهای اجرا شده است. این مطالعه در مرکز توانبخشی نوید عصر در شهر تهران و در بهار 1396 به انجام رسیده است. اندازهگیری متغیرهای وابسته (عملکرد کاری کودکان، رضایت از عملکرد کاری کودکان و احساس خودکارآمدی والدین) در چهار مقطع زمانی پیش از مداخله (1)، پیش از مداخله (2)، پس از مداخله و پیگیری انجام شد. اولین ارزیابی چهار هفته پیش از شروع مداخله، دومین ارزیابی روز پیش از شروع مداخله زمینهای، سومین ارزیابی بعد از پایان مداخله زمینهای و چهارمین مقطع ارزیابی (پیگیری) چهار هفته پس از پایان مداخله زمینهای انجام شد. پیش از شروع مطالعه، شرکتکنندگان (مادران) فرم رضایت نامه کتبی را امضا کردند. با توجه به اینکه مطالعه حاضر تکموردی بود، از روش A-B-A استفاده شده است:
A : مرحله خط پایه اولیه، B: مرحله مداخله، A: مرحله پیگیری.
طول مدت اجرای CI-ASD 10 هفته بود که شامل دو جلسه آموزش گروهی والدین (در یک هفته اجرا شد) و 9 جلسه هدایتگری انفرادی (در 9 هفته) بوده است. در طول مداخله زمینهای، شرکتکنندگان مداخلات درمانی معمول خود را دریافت داشتهاند. یک مصاحبه نیمهساختاریافته برای بررسی تجربه والدین از CI-ASD پس از پایان دوره درمان انجام شد. در طول مدت پژوهش، خدمات درمانی دیگری که شرکتکنندگان دریافت کرده بودند، ثبت میشد. دارو درمانی در طول مدت مطالعه ثابت بود. تأییدیه اخلاقی پـژوهـش را کمیتـه اخـلاق در دانشـگاه علـوم بهـزیستـی و توانبخشـی صادر کرده است (IR.USWR.REC.1395.189).
شرکتکنندگان
شرکتکنندگان، س خانواده از خانوادههای کودکان دارای اختلال طیف اُتیسم بودند که به مرکز توانبخشی نوید عصر مراجعه کرده بودند و خدمات توانبخشی دریافت میکردند. کودکان بررسیشده در این مطالعه با تشخیص ASD در مرکز نوید عصر تشکیل پرونده داده بودند و از خدمات درمانی معمول کودکان دارای اختلال طیف اُتیسم بهرهمند بودند. هر سه کودک حداقل یک الگوی پردازش حسی غیرعادی داشتند و سن شناسنامه ای آنها بین 10-3 سال بود. میزان تحصیلات مادران دیپلم یا بالاتر بود و هر سه والد (مادران) تسلط کافی در درک و بیان زبان فارسی داشتند.
شرکتکننده اول
»ح« یک پسر پنج سال و چهارماهه بود که در شش ماهگی به فرزندخواندگی پذیرفته شده بود. این خانواده فرزند دیگری نداشته و وضعیت اجتماعی-اقتصادی خود را متوسط گزارش کردهاند. پدر تحصیلات زیردیپلم و مادر دیپلم داشت. مادر یک زن 42ساله قوی بود که سخت تلاش میکرد از کودک خود حمایت کند. نمره پرسشنامه احساس خودکارآمدی والدین در شروع مطالعه 53 (سطح بالا) بود. بر اساس فرم کوتاهشده نیمرخ حسی، »ح« سه الگوی حسی غیرعادی داشت و بر اساس مقیاس رتبهبندی اُتیسم گیلیام نمره 85 را دریافت کرد که سطح عملکردی متوسط در اختلالات طیف اُتیسم را نشان میداد.
شرکتکننده دوم
»ط« یک پسر هفت سال و هفتماهه بود که با والدین و خواهر بزرگتر خود زندگی میکرد. مادر وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده را متوسط گزارش کرد. تحصیلات والدین هر دو در سطح دیپلم بود. مادر »ط« یک زن 32ساله بود که انگیزه خوبی برای مشارکت و همکاری در مداخله خانوادهمحور داشت. نمره پرسشنامه احساس خودکارآمدی والدین در شروع مطالعه 43 (سطح متوسط) بود. طبق فرم کوتاهشده نیمرخ حسی، »ط« 6 الگوی حسی غیرعادی داشت و بر اساس مقیـاس رتبـهبنـدی اُتیسم گیلیـام نمره کودک 108 بود که سطـح عملکـردی پایین در اختلالات طیف اُتیسم را نشان میداد.
شرکتکننده سوم
»الف« یک پسر چهار سال و یکماهه بود که با والدین و خواهر بزرگتر خود زندگی میکرد. طبق گزارش مادر، خانواده از سطح اجتماعی-اقتصادی ضعیفی برخوردار بودند. پدر تحصیلات زیردیپلم و مادر دیپلم داشت. مادر یک زن 38سالـه بود که به نظـر، درک درسـتی از رویکرد مداخلات خانوادهمحور نداشت و علیرغم اینکه از تجربه و خلاقیت کافی برخوردار بود، در جلسات انفرادی هدایتگری همکاری لازم را نشان نمیداد. نمره پرسشنامه احساس خودکارآمدی والدین در مرحله شروع مطالعه 34 (سطح متوسط) بود. بر اساس فرم کوتاهشده نیمرخ حسی، »الف« 3 الگوی حسی غیرعادی داشت و نمره مقیاس رتبهبندی اُتیسم گیلیام 77 بود که نشاندهنده سطح عملکردی متوسط در اختلالات طیف اُتیسم بود.
ابزارهای اندازهگیری
فرم کوتاه نیمرخ حسی
اندازهگیری استانداردی است که احتمال وجود اختلالات پردازش حسی را در کودکان 10-3 ساله ارزیابی میکند. این ابزار بر اساس آزمون نیمرخ حسی (دان، 1999) ساخته شده است و 38 آیتم دارد که بیشترین قدرت تمایز را داشتهاند. این پرسشنامه را والدین (مراقبان) بر اساس مقیاس لیکرت 5 گزینهای تکمیل میکنند: «همیشـه (1)، غالبـاً (2)، گاهگـاهی (3)، ندرتـاً (4)، هرگـز (5)» و شامل هفت بخش حساسیت لمسی، حساسیت چشایی/بویایی، حساسیت حرکتی، ولع حسی/ثبت حسی ضعیف، فیلتر کردن شنیداری، کم انرژی/ ضعیف، حساسیت شنیداری/ بینایی است. نمره خام هر بخش میتواند در سه دامنه (عملکرد طبیعی، تفاوت احتمالی یا تفاوت قطعی) قرار گیرد و نمره کل را میتوان در سه دامنـه دستـهبنـدی کرد: (141-38 تفاوت قطعی، 154-142 احتمال تفاوت، 190-155 عملکرد طبیعی). نمرات بالا در هر بخش بر عملکرد طبیعی دلالت دارد. آیتمهای آن شامل تظاهرات رفتاری است که به تواناییهای پردازش حسی مرتبط هستند، مثل حساسیت به نور یا صداهای محیطی، پاسخ غیرعادی به فعالیتهای حرکتی و غیره [24].
بهعلاوه، روایی سازه بالای ابزار مطالعات نشان میدهد که آزمون برای تشخیص کودکان با اختلال پردازش حسی، ابزار پایایی است. مک اینتاش و همکاران (1999) پایایی درونی ابزار را با محاسبه آلفای کرونباخ برای بخشهای آزمون بین 25/0 تا 76/0 برای کودکان عادی و بین 70/70 تا 93/0 برای کودکان دارای اختلال پردازش حسی بیان کردهاند [25]. ضریب پایایی برای نمره کل برای تمام نمونهها 93/0 و 91/0 بهترتیب برای کودکان عادی و کودکان با اختلال پردازش حسی گزارش شده است و به عنوان یک ابزار مناسب برای پژوهشهای مرتبط توصیه شده است [25].
زمان تکمیل این پرسشنامه برای مراقب کودک 10-5 دقیقه و زمان امتیازدهی برای متخصص 10 دقیقه است. در مطالعه میرزاخانی و همکارانش (1391) در ایران (کودکان عادی در تهران) ضریب آلفای کرونباخ برای تمامی قسمتها بین 0/97-0/45 به دست آمده است، روایی محتوایی بالای 90/0 و ضریب آلفای کرونباخ کل 83/0 گزارش شده است [26].
مقیاس رتبهبندی اُتیسم گیلیام
ویرایش دوم مقیاس رتبهبندی گارس، یک پرسشنامه رفتاری است که برای افراد 22-3ساله طراحی شده و شامل 42 سؤال است و به چهار بخش تقسیم شده است: رفتارهای استریوتایپی، ارتباط، رفتارهای اجتماعی، و اطلاعات رشدی (14 پرسش اضافی که اطلاعات رشدی مربوط به سه سال اول زندگی کودک را جستجو میکند). در این مقیاس بر اساس یک لیکرت چهاردرجهای شامل «هرگز (0) بهندرت (1)، گاهگاهی (2)، همیشه (3)»، مراقبان به رفتار فعلی کودک نمره میدهند. لازم به ذکر است که بخش اطلاعات رشدی روش نمرهگذاری متفاوتی دارد؛بدین صورت که نمرات هر بخش جمع شده و یک نمره استاندارد حاصل میشود. نمرات بهدستآمده احتمال داشتن یک ASD را معلوم میکند: (نمره 48 و کمتر: احتمال ابتلا رد میشود؛ نمره 79-49: احتمال ابتلا وجود دارد؛ نمره80 و بالاتر: به احتمال قوی مبتلا است). طبق دادههای نرمشده 1107 نفر از افراد ASD و 328 فرد بدون ASD یا با اختلالات دیگر رشدی، روایی و پایایی دادهها برای نسخه انگلیسی گارس موجود است. پایایی آزمون –بازآزمون و ثبات درونی برای شاخص اُتیسم و برای زیرمقیاسها از 80/0 تا 90/0 بوده است [27].
نسخه فارسی گارس 2 را 658 نفر از والدین کودکان پر کردهاند: 442 نفر با اُتیسم، 112 نفر با ناتوانی ذهنی و 102 نفر با رشد طبیعی. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ثبات درونی زیرمقیاسها و کل مقیاس (از 84/0 تا 95/0) محاسبه شد که نسخه فارسی گارس 2 را از نظر ثبات درونی مطلوب گزارش کرده است. پایایی آزمون-بازآزمون برای سه زیرمقیاس و نمره کل با معناداری بالا (1-959/0) گزارش شده است. روایی متمایزکنندگی بین سه گروه از کودکان (اُتیسم، ناتوانی ذهنی و رشد طبیعی) برای نمره کل و زیرمقیاسها محاسبه شده است (001/0P˂) . یافتهها نشان میدهند که مقیاس رتبهبندی اُتیسم گیلیام ابزاری پایا برای تشخیص و غربالگری کودکان مبتلا به اُتیسم است. با توجه به روایی و پایایی مناسب این مقیاس، آن را میتوان در محیطهای پژوهشی و بالینی به کار برد [28].
اندازهگیری عملکرد کاری کانادایی
مقیاس عملکرد کاری کانادایی یکی از ابزارهای مراجع محوری است که بر اساس مدل کانادایی عملکرد کاری طراحی شده است و در سال 1990 به وسیله خانم لاو و همکاران معرفی شد. این مقیاس برای استفاده کاردرمانگران طراحی شده است تا تغییرات عملکرد کاری مراجع را مشخص کنند. این مقیاس به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است و کاردرمانگران در بیش از 35 کشور جهان از آن استفاده میکنند.
این ابزار در ایران به وسیله دهقان و همکاران در سال 1392به فارسی ترجمه شده و روایی محتوایی نسخه فارسی آن 0/95 و ضریب همبستگی در نمرات عملکرد و رضایتمندی بیش از 0/80 گزارش شده است [29]. کاردرمانگران عموماً گزارش کردهاند که این مقیاس درک خود مراجع را از عملکرد کاری خود در سه حوزه مراقبت از خود، مولد بودن و تفریح با استفاده از یک مصاحبه نیمهساختاریافته اندازهگیری میکند. تغییر امتیاز دو نمرهای در این ابزار تغییری بالینی معنادار محسوب میشود [30]. هیچ محدودیت سنی یا تشخیصی برای استفاده از COPM وجود ندارد. در مورد ارزیابی کودکان، والدین مُراجع محسوب میشوند و با توجه به تواناییهای کودک به سؤالات پاسخ میدهند. زمان اجرای آزمون حدوداً 60-20 دقیقه (بستگی به مراجع دارد) طول میکشد.
مقیاس دستیابی به اهداف
مقیاس دستیابی به اهداف، نمرهدهی به اهداف فردی مُراجع است که تحت مداخله قرار گرفته است. درواقع، هر مُراجع نتیجه درمانی مختص به خود را دارد، اما نمرهدهی به روشی استاندارد انجام میگیرد. هنگام استفاده از مقیاس دستیابی به اهداف، تکالیف به صورت انفرادی شناسایی و سطحبندی هر تکلیف نیز تعیین میشود (بر خلاف مقیاسهای استاندارد که شامل مجموعهای از تکالیف هستند و هر کدام نیز به روشی استاندارد بر طبق سطوح ازپیشتعیینشده تست نمرهدهی میشوند) تعیین این سطوح بر اساس سطوح مورد انتظار خود مُراجع است [31].
قبل از انجام مداخله، هر هدف بر اساس مقیاس با همکاری مُراجع به 5 سطح تقسیم میشود. اگر مُراجع سطح مورد انتظار را کسب کند، نمره صفر تعلق میگیرد. اگر اکتساب هدف، کمی بیشتر از سطح مورد انتظار باشد، 1+ و اگر اکتساب هدف بیشتر از سطح مورد انتظار باشد، 2+؛ اگر اکتساب هدف خیلی کمتر از حد مورد انتظار باشد 2- و اگر اکتساب هدف کمتر از حد مورد انتظار باشد، 1- دریافت میکند. برای هر هدف، تغییر دو نمره در مقیاس GAS به عنوان تغییر معنادار در اکتساب آن هدف شناخته میشود [32، 33]. نمره مقیاس برای هر هدف از 2- تا 2+ و در جمع سه هدف، دامنه نمرات از 6- تا 6+ است.
شواهد نشان میدهد که GAS مقیاس خوبی برای اندازهگیری نتیجه درمان و روش روا و پایایی برای اندازهگیری اکتساب اهداف فردی در کودکان مبتلا به ASD است [34، 35]. روبل و همکاران (2012) اذعان میکنند وقتی که اهداف بهروشنی قابل اندازهگیری نوشته شوند، پایایی خوبی را گزارش کرده است. میانگین ICC بین نمونههای جمعآوریشده (از آموزگاران و درمانگران) در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 98/0 برای قابلیت اندازهگیری (فاصله اطمینان 99/0-74/0) ، 96/0 برای همارزی نمرات (فاصله اطمینان 99/0-74/0) بوده است. روبل و همکاران (2012) نتیجه میگیرند که GAS ابزار فردنگر مناسبی برای اندازهگیری اثربخشی مداخلات است. این نویسندگان اظهار میکنند که استفـاده از قـالب GAS ما را مطمئـن میکند که اهداف استاندارد و نظاممند هستند و این ظرفیت را دارند که اهداف روا و پایایی را تولید کنند.
اندازهگیری خودکارآمدی والدین
این پرسشنامه را دومکا و همکاران (1996) تنظیم کردهاند و از نوع پرسشنامههای خودگزارشی است و شامل 10 سؤال است که برای اندازهگیری میزان اطمینان والدین به تواناییشان در نقش والدی (درمانـدگی والـدین در مواجـهه با رفتـارهای مقابلـهای کودک، توانـایی حـل تضـادهای والد-کودک و پـافشـاری و پیـگیـری والدین در ایفای نقشهای خود) طـراحـی شده و بر اسـاس مقیـاس لیـکرت 7 گزینهای در طیف »کامـلاً مـوافـقـم« تا »کـاملاً مخـالـفـم« تنظیم و نمرهگذاری شده است [36، 37]. سؤالات 3،1، 5 و 8 به طور معکوس نمرهدهی میشوند. نمرات کلی پرسشنامه بین 70-10 خواهد بود و نمرات بالاتر نشاندهنده احساس خودکارآمدی بیشتر است. هستینگ و همکارانش (2005) این پرسشنامه را در میان 135 نفر از والدین کودکان مبتلا به اُتیسم استفاده کردهاند و معتقدند که این پرسشنامه از ثبات درونی خوبی برخوردار است و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 94 درصد برای مادران و 92 درصد برای پدران گزارش شده است [38].
دومکا و همکاران (2010) طی پژوهشی در میان 189 خانواده مکزیکی امریکایی، از این مقیاس استفاده و گزارش کردند که این مقیاس از ثبات درونی بالایی برخوردار است [36]. در مطالعه جمالینژاد و همکاران (2012) به منظور محاسبه پایایی و روایی نسخه فارسی پرسشنامه، ترجمه آن به 12 نفر از اساتید روانشناسی داده شده و روایی صوری و محتوایی ابزار تأیید شده است. محاسبه ضریب روایی سؤالات نشان میدهد که مجموعه سؤالات با ضریب روایی 80% از روایی خوبی برخوردار است و ضریب پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 93 درصد و بازآزمایی چهار هفته بعداز آن 92 درصد گزارش شده است.
پرسشنامه رضایتمندی والدین
این پرسشنامه، فرم نظـرسنجی محققساختهای است که رضـایت آنها را از رونـد اجرای مداخله زمینهای بررسی میکند. این فرم نظرسنجی شامل هشت پرسش است که والدین رضایت یا عدم رضایت خود را در مورد روشن بودن اهداف مداخله، تأثیرات درمانی آن، زمانبندی برنامه، ارتباط درمانگر با والدین، قابلیت اجرایی آن و رضایت کلی والدین از نحوه اجرای مداخله زمینهای بر اساس لیکرت چهارنمرهای (یک تا چهار) رتبه بندی میکردند. دامنه نمرات بین 32-8 است. نمرات 15-8 رضایت پایین، 23-16 رضایت متوسط و 32-24 نشاندهنده رضایت بالای والدین است. این پرسشنامه به شکل مصاحبه نیمهساختاریافته با والدین اجرا میشد و والدین در هر مورد پیشنهادات و نظرات خود را بیان میکردند.
مداخله
مداخله زمینهای طی دو جلسه آموزش گروهی و 9 جلسه هدایتگری انفرادی (مجموعاً 10 هفته) برای مادران کودکان دارای ASD اجرا شد. در جلسات آموزش گروهی، درمانگر با والدین ارتباط برقرار میکند و اطلاعات پایه راجع به الگوهای پردازش حسی (بر اساس چارچوب پردازش حسی دان)، وضعیت برانگیختگی (بیشپاسخدهی، کمپاسخدهی، پاسخدهی مناسب)، اینکه این الگوها چگونه بر فعالیتهای روزمره کودک اثر میگذارند، روشهای تطبیق محیط/فعالیتهای کودک و راهکارهای خودتنظیمی (فعالیتهای آرامبخش و هوشیارکننده) را به مادران آموزش میدهد. از کتابچه آموزشی برای تسهیل انتقال دانش و معنادار کردن اطلاعات استفاده شد.
جلسات هدایتگری بعداز پایان جلسات آموزش گروهی اجرا شد. درمانگر با هر یک از خانواده ها ملاقاتی داشت و بر اهداف عملکردی و اولویتهای آنها متمرکز بود. این اهداف با استفاده از COPM و GAS در زمان شروع مطالعه تعیین شده بود تا جایی که امکان دارد، اهداف عملکردی باید مشخص، قابلاندازهگیری و قابلدستیابی در 10 هفته (یک هفته آموزش گروهی و 9 هفته جلسات هدایتگری) باشند. هدفهایی که درمانگر آنها را غیرواقعی و غیرمرتبط با مشکلات حسی تشخیص میداد، رد میشد. به این جهت درمـانگر تـلاش میکرد، مـاهیت اهداف را درک کند و آن را به شـکل جملـه یا عبارت مناسبی درآورد.
با بررسی الگوهای پردازش حسی کودک و اهداف مرتبط با آنها، درمانگر از سؤالات و عبارات انعکاسی استفاده و مادران را به بحث درباره راههای ممکن برای دستیابی به هدفهای عملکردی تشویق میکرد. از سؤالات بله - خیر پرهیز میشد. ترجیحاً سؤالاتی پرسیده میشد که بینش آنها را افزایش دهد. به عنوان مثال، از آنها سؤال میشود، »چگونه کودک شما دستهای خود را میشوید؟ رفتار کودک شما در یک میهمانی خانوادگی یا قطار درونشهری (مترو) چگونه است؟« (آگاهی)؛ »چه زمانهایی دستهای خود را به چیزهایی میمالد؟ در چه مواقعی کجخلقی و بیقراری نشان میدهد؟» «در آن زمان او چگونه عمل میکند« (تحلیلی)؛ »مایلم بدانم راهکارهای قدیمی شما که موفق بوده و توانسته رفتارهای او را تغییر دهد، چه بوده است؟« (راهکارهای جبرانی)؛ »برای انجام این روش به چه امکانات یا شرایطی نیاز داشته اید؟« (اجرایی). درمانگر توصیههای تخصصی خود را ارائه نمیداد و به جای آن سؤالاتی را مطرح میکرد که روشن کند عملکرد کودک در شرایط مختلف چگونه است و توضیحاتی ارائه میداد تا مادران راهکارهای خاصی را پیدا کنند که میتواند منجر به پیشرفت و دستیابی هدفهای عملکردی شود.
در پایان هر جلسه، هر کدام از شرکتکنندگان همراه با درمانگر یک طرح اشتراکی تهیه میکردند که جزئیات راهکارهای والد-درمانگر را دربرداشت. این طرح اشتراکی نشان میداد که چگونه میتوان از دانش حسی برای پیدا کردن راهکارهای مناسب در محیط و فعالیتهای روزمره استفاده کرد. مراحل عملی توافقشده و نوشتهشده را والدین در فعالیتهای مختلف اجرا میکردند و نتایج آن در جلسه بعد مطرح و درباره آن بحث میشد. مادر و درمانگر در مورد آنچه در هفته گذشته اتفاق افتاده، بحـث میکـردنـد و از طـریق رونـد حل مسئله، حمایتهای عاطـفی، آموزش فردی و راهنماییهای لازم ادامه مییافت.
یافتهها
دادههای حاصل از پژوهش حاضر به شکل جدول و نمودار برای دو شرکتکننده که دوره مداخله زمینهای را به پایان رساندند، در چهار مرحله پیش 1، پیش 2، بعد و پیگیری آورده شده است. شرکتکننده سوم بعد از دو جلسه آموزش گروهی و سه جلسه هدایتگری از ادامه درمان منصرف شد و دوره مداخله زمینهای را به پایان نرساند.
در جدول شماره 1، اهداف عملکردی تعیینشده توسط شرکتکنندگان و نتایج ارزیابیهای پیش از مداخله 1، پیش از مداخله 2، بعد از مداخله و پیگیری با استفاده از مقیاس عملکرد کاری کانادایی آورده شده است. یافتهها نشان میدهد که تغییر عملکرد کودکان در اندازهگیری بعد از مداخله بیشتر از مراحل دیگر بوده و بهبود عملکرد کاری کودکان در مرحله پیگیری همچنان ادامه داشته است.
در جدول شماره 2، نتایج چهار مرحله ارزیابی انجامشده از مقیاس دستیابی اهداف و اندازهگیری خودکارآمدی والدین آورده شده است. یافتهها نشان میدهد که تغییر نتایج بعد از مداخله و پیگیری در مقیاس دستیابی اهداف، کاملاً واضح و مشهود است و در اندازهگیری احساس خودکارآمدی والدین نیز افزایش نمرات بعد از مداخله و پیگیری نسبت به پیش از مداخله 1 و 2 قابلرؤیت است.
در جدول شماره 3، میزان حضور مادران، میزان رضایتمندی و میزان پیروی آنها از مداخله زمینهای آورده شده و نتایج نشان میدهد که میزان حضور مادران، رضایتمندی و میزان پیروی آنها از مداخله زمینهای بالا بوده است. این دادهها افزایش متغیرهای نتیجه مطالعه (عملکرد کاری کودکان، رضایت از عملکرد کاری کودکان، دستیابی به اهداف و احساس خودکارآمدی والدین) را تأیید میکند.
در تصویرهای شمـاره 1 و 2 نتـایج چهـار مرحـله ارزیـابی مربوط به شرکتکننده اول و دوم به شکل ترسیمی نمایش داده شده است.
بحث
مطـالعـه حاضـر با هـدف بـررسـی قـابلیت اجـرایـی مداخـله زمینهای طـراحی شده برای اختـلالات طیف اُتیسم (CI-ASD) و اثربخشی احتمالی آن در توسعه مشارکت کودکان و خودکارآمدی والدین انجام شده است. مقایسه دادهها در دو مرحله قبل و بعد از مداخله نشان میدهد که در دو شرکتکننده این مطالعه، مشارکت کودکان ارتقا یافته است؛ همجهت با فرضیات پژوهش تفاوت قابلملاحظهای در نتایج قبل و بعد از مداخله مشاهده میشود.
به علاوه، مقایسه دادهها در مرحله بعد از مداخله و پیگیری، نشان میدهد که این افزایش در مرحله پیگیری ادامه داشته و احتمالاً مادران راهکارهای آموختهشده را بعد از پایان دوره درمان استفاده کردهاند.
در مقایسه دادههای قبل و بعد از مداخله، بهبود قابل ملاحظهای در احساس خودکارآمدی والدین مشاهده میشود که با استفاده از مقیاس خودکارآمدی والدین ارزیابی شده است. مقایسه دادهها در مرحله بعد از مداخله و پیگیری نشان میدهد که بهبود حاصل تا چهار هفته بعد از مداخله زمینهای دوام داشته و پایدار باقی مانده است.
میزان حضور مادران در مداخله زمینهای بالا بود و 2 نفر از 3 شرکتکننده مطالعه دوره درمان را کامل کردند. میزان پیروی شرکتکنندگان از مداخله زمینهای خیلی بالا بود. نمرات بالای این دو متغیر (میزان حضور و میزان پیروی) نشان میدهد که روند اجرا و نتایج CI-ASD از نظر دو شرکتکننده حاضر در مطالعه مورد قبول و پذیرش بوده است و آنها برای اجرای راهکارهای درمانی در برنامه روزانه مشکل کمی داشتهاند. از یافتـههای مطالعه میتـوان نتیـجه گرفت که احتمـالاً CI-ASD برنامه درمانی مؤثری برای مشکلات حـسی کـودکـان و نـگـرانیهای والـدیـن در خانـوادههای دارای بیمار اُتیسم است.
یافتههای این مطالعه هم راستای یافتههای مطالعات پیشین است که تأثیر توانمندسازی والدین را بررسی کردهاند [39]. مطالعات پیشین تأیید میکنند که آموزش والدین در مورد راهکارهای حسی موجب توانمندی کودک در فعالیتهای روزمره و توسعه تعامل والد-کودک میشود [41 ،40 ،10].
توسعه مشارکت کودکان و بهبود خودکارآمدی والدین بعد از اجرای هدایتگری عملکرد کاری در مطالعات قبلی نیز گزارش شده است [22، 42]. هرچند در این دو مقاله چاپشده اذعان داشتهاند که مداخله آنها (OPC) در ارتقاء مشارکت و عملکرد کودکان مؤثر بوده، ولی در مطالعه حاضر، پژوهشگر رویکرد هدایتگری عملکرد کاری (OPC) را با مـدل پـردازش حسی ادغـام و بـرنـامـه جدیدی با عنـوان (CI-ASD) تدوین کرده است. نتایج پژوهش حاضر میتواند برای اجرای مطالعات کارآزمایی بالینی در آینده استفاده شود.
کسلر و همکاران (2017) رویکرد هدایتگری عملکرد کاری (OPC) را برای سالمندان مبتلا به سکته مغزی استفاده کردهاند، که اندازه اثر مداخله برای بهبود عملکرد کاری متوسط گزارش شده است. در زمینه ارتقاء عملکرد کاری، یافتههای همه مطالعات همجهت بوده و اثربخشی مداخله را تأیید میکنند [10، 22، 42، 43].
نتایج پژوهشهای پیشین همجهت با یافتههای مطالعه حاضر است و نشان میدهد که میزان همراهی والدین در مداخلات خانوادهمحور بالاست [41] و درمانگران میتوانند از ظرفیت موجود در خانوادهها در برنامههای درمانی به شکل شایستهای استفاده کنند. تمام متغیرهای نتیجه در این پژوهش در ارزیابیهای بعد از مداخله، تغییرات قابلملاحظهای را نشان میدهد. این تغییرات تا چهار هفته بعد از مداخله نیز پایدار باقی مانده است.
نکات کاربردی برای درمانگران
شواهد تأیید میکنند که پاسخهای حسی نامتعارف کودکان مبتلا به اختلالات طیف اُتیسم میتواند ظرفیت مشارکت این کودکان را در فعالیتهای روزانه زندگی تحت تأثیر قرار دهد؛ مثلاً حساسیتهای حسی به کشمکشهای والد-کودک در فعالیتهایی همچون غذا خوردن، مسواک زدن، کوتاه کردن مو و ناخن و کاهش ظرفیت تنظیم رفتار در محیطهای پرتحریک منجر میشود. ازآنجاکه پاسخهای حسی کودکان مبتلا بر رفتار و عملکرد کاری آنها تأثیر میگذارد، کاردرمانگران به این موضوع به طور معمول رسیدگی میکنند [9]. هرچند مشکلات پردازش حسی در دوران کودکی بیشتر به نظر میرسد [11] ولی طبق اسناد خودگزارشی در تمام طول عمر باقی میمانند [12].
مداخلات حسی در میان خدمات درمانی کودکان مبتلا به اُتیسم، بیشترین خواهان را در میان والدین دارد و بیش از 60 درصد کودکان دارای ASD، مداخلاتی حسی دریافت میکنند که اغلب در ترکیب با درمانهای دیگر است. در کنار کار مستقیم با کودک، درمانگران با استفاده از رویکرد پردازش حسی، رفتار کودک را برای والدین تشریح میکنند. روشنگری در مورد ارتباط بین پردازش حسی و رفتارهای چالشبرانگیز و پیشنهاد راهکارهایی که بیشپاسخدهی یا کمپاسخدهی کودک را هدف میگیرند، میتواند به مراقبان کمک کند تا با اصلاح محیط و برنامههای زندگی کودک از خودتنظیمی او حمایت کرده و این امکان برای او به وجود آید که در فعالیتهای بیشتری مشارکت کند.
نتیجهگیری
بر اساس گزارش مادران شرکتکننده در مطالعه به نظر میرسد که برنامه مداخله زمینهای، قابلیت اجرایی لازم را برای دو شرکتکننده مطالعه داشته است و احتمالاً میتواند بر افزایش میزان مشارکت کودکان دارای اختلالات طیف اُتیسم و توسعه خودکارآمدی مادران آنها مؤثر باشد.
با توجه گزارش دو شرکتکننده حاضر در پژوهش میتوان گفت که مداخله زمینهای در جهت کاهش مشکلات حسی و توسعه مشارکت و عملکرد کاری کودکان مؤثر بوده است و یافتههای این پژوهش مقدماتی، اثربخشی این برنامه را در خودکفایتی مادران نیز حمایت میکند. مقایسه دادههای پسآزمون و پیگیـری، ماندگاریِ اثر ِدرمان را در این دو شرکتکننده تأییـد میکند.
در مطالعه حاضر با تعیین ویژگی های برجسته مداخله زمینهای، این امکان فراهم شد که آنرا به کاردرمانگران باتجربه آموزش دهیم و همچنین انتقال شواهد به اجرای عملی آن امکانپذیر شد. هرچند که در مطالعه حاضر با این دو شرکتکننده نتایج رضایتبخشی به دست آمد، بااینحال شواهدی قویتر برای اثربخشی و اجرای مداخله زمینهای لازم است.
این مطالعه نشان میدهد که خانوادهها منابعی قوی برای مدیریت و بهبود زندگی خود هستند. والدین برای رسیدن به اهداف خود-تعیین، انگیزه کافی برای مشارکت و همکاری را دارند. شرکت والدین در جلسات آموزش گروهی و یافتن افرادی که مشکلات مشابهی دارند، کمک میکند که تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و از دیـدگاه و تجربـه دیگـران بهرهمند شوند. با آموزش الگوهای پردازش حسی و ارتباط آنها با زندگی روزمره و شرایط مختلف، ساختاری برای شناخت مشکلات حسی کودک و راهکارهایی برای حل آنها به والدین ارائه میشود.
با استفاده از رویکرد هدایتگری، این امکان فراهم میشود که والدین راههای مناسبی را برای رسیدن به اهداف تعیینشده بیابند. توانایی حل مسئله، انگیزه بیشتری برای یادگیری و کمک به کودک ایجاد میکند و نتیجه اینکه والدین در نقش خود احساس شایستگی و کفایت بیشتری میکنند.
در مطالعه حاضر به منظور بررسی آزمایشی و مقدماتی مداخله زمینهای تعداد شرکتکنندگان محدود بود. لازم است در مطالعات آتی برای تعیین اثربخشی مداخله، تعداد شرکتکنندگان افزایش یابد. از طرف دیگر، طول مدت پیگیری به علت محدودیتهای اجرایی کوتاه بود. در پژوهش های آتی لازم است که پارامترهای واضحی برای درستی اجرای مداخله تعیین شود تا دیگر درمانگران بتوانند مداخله را اجرا کنند و به نتایج مطلوب برسند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این مطالعه کدهای اخلاق در پژوهش رعایت شده است. به مادران اطمینان داده شد که اطلاعات شخصی و خانوادگی آنها تنها جنبه آماری دارد و کاملاً محرمانه باقی میماند. شرکتکنندگان برای دریافت مداخله زمینهای هیچ هزینهای پرداخت نمیکردند و اجرای مداخله در زمانهایی که والدین در مرکز توانبخشی حضور داشتند، برنامهریزی میشد. در طول مدت اجرای پژوهش، هیچیک از مداخلات آموزشی یا درمانی شرکتکنندگان قطع نمیشد و در هر مرحله از پژوهش به هر دلیلی میتوانستند مطالعه را ترک کنند.
حامی مالی
هزینههای مالی این پژوهش توسط دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تأمین شده است.
مشارکت نویسندگان
طرح اولیه پژوهش و جمع آوریدادهها: زهرا پاشازاده آذری؛ سید علی حسینی و مهدی رصافیانی: اصلاح طرح پژوهشی و نظارت براجرای طرح؛ ویرایش اصلاح پروتکل مداخله همکاری: سید علی صمدی و وینی دان.
تعارض منافع
اغلب نویسندگان این مقاله در زمان اجرای مطالعه و انتشار نتایج، در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مشغول به کار بودند و هیچ تعارضی در ارائه نتایج پژوهش نداشتند. دیگر نویسندگان این مقـاله نیز تعـارض منـافع در انتـشار یافتههای مطالعه نداشتند.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از مادران شرکتکننده در این مطالعه و همچنین ریاست و مدیریت مرکز توانبخشی نوید عصر، آقایان بمانعلی مردانی و محسن علیشیری که در اجرای مطالعه، امکـانـات لازم را مهیـا کردند و نیز از سرکـار خانـم ثـریـا قـرهبـاغـی به خـاطـر راهنمـاییهای روشنـگـرانهشان برای اجرای مقیاس اکتساب اهداف و اندازهگیری عملکرد کاری کانادایی، کمال تشکر را داریم.
References
Hanna K, Rodger S. Towards family‐centred practice in paediatric occupational therapy: A review of the literature on parent-therapist collaboration. Australian Occupational Therapy Journal. 2002; 49(1):14-24. [DOI:10.1046/j.0045-0766.2001.00273.x]
Rafiei F. [Family-centered services by medical and rehabilitation staff: A descriptive study (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2019; 20(1):16-27.
Ghorbanpour-Kalkhoran Z, Vameghi R, Hosseini SA, Rassafiani M, Dalvand H, Reza-Soltani P. [The effect of home adaptation, on development level of 15-60 months old cerebral palsy children (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2014; 14(6):107-14.
Cohn E, Miller LJ, Tickle-Degnen L. Parental hopes for therapy outcomes: Children with sensory modulation disorders. American Journal of Occupational Therapy. 2000; 54(1):36-43. [DOI:10.5014/ajot.54.1.36] [PMID]
Cohn ES. Parent perspectives of occupational therapy using a sensory integration approach. American Journal of Occupational Therapy. 2001; 55(3):285-94. [DOI:10.5014/ajot.55.3.285] [PMID]
Afshar S, Rassafiani M, Hosseini SA. [Effect of occupational therapy home program on activities of daily living of 5-12 years old children (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2012; 13(4):117-23.
American Psychiatric Association. Diagnostic and statistical manual of mental disorders (DSM-5®). Washington, DC: American Psychiatric Pub; 2013. https://books.google.com/books?id=-JivBAAAQBAJ&dq
Vakilizadeh N, Abedi A, Mohseni Ezhiyeh A, Pishghadam E. Effectiveness of family-based early intervention on the degree of joint attention (responding) of the children with autism spectrum disorder: A single-subject study. Journal of Rehabiltation. 2016; 17(1):42-53. [DOI:10.20286/jrehab-170140]
Ashburner JK, Rodger SA, Ziviani JM, Hinder EA. Optimizing participation of children with autism spectrum disorder experiencing sensory challenges: A clinical reasoning framework. Canadian Journal of Occupational Therapy. 2014; 81(1):29-38. [DOI:10.1177/0008417413520440] [PMID]
Dunn W, Cox J, Foster L, Mische-Lawson L, Tanquary J. Impact of a contextual intervention on child participation and parent competence among children with autism spectrum disorders: A pre-test-post-test repeated-measures design. American Journal of Occupational Therapy. 2012; 66(5):520-8. [DOI:10.5014/ajot.2012.004119] [PMID]
Ben-Sasson A, Hen L, Fluss R, Cermak SA, Engel-Yeger B, Gal E. A meta-analysis of sensory modulation symptoms in individuals with autism spectrum disorders. Journal of Autism and Developmental Disorders. 2009; 39(1):1-11. [DOI:10.1007/s10803-008-0593-3] [PMID]
Grandin T. The way I see it: A personal look at autism & asperger’s. Arlington, TX: Future Horizons; 2011.
Palisano RJ, Chiarello LA, King GA, Novak I, Stoner T, Fiss A. Participation-based therapy for children with physical disabilities. Disability and Rehabilitation. 2012; 34(12):1041-52. [DOI:10.3109/09638288.2011.628740] [PMID]
Rodger S, Ashburner J, Cartmill L, Bourke‐Taylor H. Helping children with autism spectrum disorders and their families: Are we losing our occupation‐centred focus? Australian Occupational Therapy Journal. 2010; 57(4):276-80. [DOI:10.1111/j.1440-1630.2010.00877.x] [PMID]
Matin Sadr N, Haghgoo HA, Samadi SA, Rassafiani M, Bakhshi E, Hassanabadi H. The impact of dynamic seating on classroom behavior of students with autism spectrum disorder. Iranian Journal of Child Neurology. 2017; 11(1):29-36.
Matin Sadr N, Haghgoo HA, Samadi SA, Rassafiani M, Bakhshi E. Impact of air seat cushions and ball chairs on classroom behavior of students with autism spectrum disorder. Archives of Rehabilitation. 2016; 17(2):136-47. [DOI:10.21859/jrehab-1702136]
Molagholamreza Tabasi F, Aliabadi F, Alizade Zarei M, Qorbani M, Rostami R. Survey of behavioral problems and sensory processing in children with attention deficit/hyperactivity disorder. Iranian Rehabilitation Journal. 2016; 14(1):63-8. [DOI:10.15412/J.IRJ.08140110]
Foster L, Dunn W, Lawson LM. Coaching mothers of children with autism: A qualitative study for occupational therapy practice. Physical & Occupational Therapy in Pediatrics. 2013; 33(2):253-63. [DOI:10.3109/01942638.2012.747581] [PMID]
Simpson D. Coaching as a family-centred, occupational therapy intervention for autism: A literature review. Journal of Occupational Therapy, Schools, & Early Intervention. 2015; 8(2):109-25. [DOI:10.1080/19411243.2015.1040941]
Dunst CJ, Trivette CM. Meta-analytic structural equation modeling of the influences of family-centered care on parent and child psychological health. International Journal of Pediatrics. 2009; 2009:576840.[DOI:10.1155/2009/576840] [PMID] [PMCID]
Graham F, Rodger S, Ziviani J. Enabling occupational performance of children through coaching parents: Three case reports. Physical & Occupational Therapy in Pediatrics. 2010; 30(1):4-15. [DOI:10.3109/01942630903337536] [PMID]
Graham F, Rodger S, Ziviani J. Effectiveness of occupational performance coaching in improving children’s and mothers’ performance and mothers’ self-competence. American Journal of Occupational Therapy. 2013; 67(1):8-10. [DOI:10.5014/ajot.2013.004648] [PMID]
Rush DD, Shelden ML. The early childhood coaching handbook. Baltimore, MD: Brookes Publishing Company; 2011. https://books.google.com/books?id=4Iy4cQAACAAJ&dq
Movallali G, Nesayan A, Asadi Gandomani R. Psychometric properties of dunn’s sensory profile school companion. Archives of Rehabilitation. 2017; 18(3):194-201. [DOI:10.21859/jrehab-1803194]
McIntosh DN, Miller LJ, Shyu V, Hagerman RJ. Sensory-modulation disruption, electrodermal responses, and functional behaviors. Developmental Medicine and Child Neurology. 1999; 41(9):608-15. [DOI:10.1017/S0012162299001267] [PMID]
Mirzakhany N, Pourjabbar N, Rezaee M, Dibajnia P, Akbarzadeh Baghban AR. [Efficacy of structured play on the executive functioning in 5- to 12-year-old children with high-functioning autism (Persian)]. The Scientific Journal of Rehabilitation Medicine. 2016; 5(3):35-47. http://medrehab.sbmu.ac.ir/article_1100196.html
Lecavalier L. An evaluation of the Gilliam autism rating scale. Journal of Autism and Developmental Disorders. 2005; 35(6):795-805. [DOI:10.1007/s10803-005-0025-6] [PMID]
Samadi SA, McConkey R. The utility of the Gilliam autism rating scale for identifying Iranian children with autism. Disability and Rehabilitation. 2014; 36(6):452-6. [DOI:10.3109/09638288.2013.797514] [PMID]
Dehghan L, Dalvand H, Pourshahbaz A, Samadi SA. [Designing supplement form of the canadian occupaonal performance measure: Item analysis and suggesons for refinement (Persian)]. Rehabilitation. 2014; 15(1):21-7.
Law M, Carswell A, Baptiste S, McColl MA, Polatajko H, Pollock N. Canadian Occupational Performance Measure (COPM).Ottawa: Canadian Association of Occupational Therapists (CAOT); 2014.
Bovend’Eerdt TJ, Dawes H, Izadi H, Wade DT. Agreement between two different scoring procedures for goal attainment scaling is low. Journal of Rehabilitation Medicine. 2011; 43(1):46-9. [DOI:10.2340/16501977-0624] [PMID]
Hurn J, Kneebone I, Cropley M. Goal setting as an outcome measure: A systematic review. Clinical Rehabilitation. 2006; 20(9):756-72. [DOI:10.1177/0269215506070793] [PMID]
Turner-Stokes L. Goal Attainment Scaling (GAS) in rehabilitation: A practical guide. Clinical Rehabilitation. 2009; 23(4):362-70. [DOI:10.1177/0269215508101742] [PMID]
Ruble L, McGrew JH, Toland MD. Goal attainment scaling as an outcome measure in randomized controlled trials of psychosocial interventions in autism. Journal of Autism and Developmental Disorders. 2012; 42(9):1974-83. [DOI:10.1007/s10803-012-1446-7] [PMID] [PMCID]
Palisano RJ. Validity of goal attainment scaling in infants with motor delays. Physical Therapy. 1993; 73(10):651-8. [DOI:10.1093/ptj/73.10.651] [PMID]
Dumka LE, Gonzales NA, Wheeler LA, Millsap RE. Parenting self-efficacy and parenting practices over time in Mexican American families. Journal of Family Psychology. 2010; 24(5):522-31. [DOI:10.1037/a0020833] [PMID] [PMCID]
Dumka LE, Stoerzinger HD, Jackson KM, Roosa MW. Examination of the cross-cultural and cross-language equivalence of the parenting self-agency measure. Family Relations. 1996; 45(2):216-22. [DOI:10.2307/585293]
Hastings RP, Kovshoff H, Brown T, Ward NJ, Degli Espinosa F, Remington B. Coping strategies in mothers and fathers of preschool and school-age children with autism. Autism. 2005; 9(4):377-91. [DOI:10.1177/1362361305056078] [PMID]
Case-Smith J, Weaver LL, Fristad MA. A systematic review of sensory processing interventions for children with autism spectrum disorders. Autism. 2015; 19(2):133-48. [DOI:10.1177/1362361313517762] [PMID]
Dunstan E, Griffiths S. Sensory strategies: Practical support to empower families. New Zealand Journal of Occupational Therapy. 2008; 55(1):5-13. https://www.cin.ufpe.br/~fbcpf/PAMPIE/Sensory%20strategies.pdf
Grahame V, Brett D, Dixon L, McConachie H, Lowry J, Rodgers J, et al. Managing repetitive behaviours in young children with Autism Spectrum Disorder (ASD): Pilot randomised controlled trial of a new parent group intervention. Journal of Autism and Developmental Disorders. 2015: 45(10):3168-82. [DOI:10.1007/s10803-015-2474-x] [PMID]
Graham F, Rodger S, Ziviani J. Coaching parents to enable children’s participation: An approach for working with parents and their children. Australian Occupational Therapy Journal. 2009; 56(1):16-23. [DOI:10.1111/j.1440-1630.2008.00736.x] [PMID]
Kessler D, Ineza I, Patel H, Phillips M, Dubouloz CJ. Occupational Performance Coaching adapted for stroke survivors (OPC-Stroke): A feasibility evaluation. Physical & Occupational Therapy in Geriatrics. 2014; 32(1):42-57. [DOI:10.3109/02703181.2013.873845]