مقدمه
انسان در محیط کار تحت تأثیر عوامل زیانآور مختلفی از قبیل عوامل ارگونومیک، فیزیکی، شیمیایی و غیره قرار دارد که همه آنها باعث خستگی و تحلیل زودرس و در نگاه اقتصادی باعث از بین رفتن وقت و افزایش هزینهها میشود [1].
بنا به تعریف، اصطلاح اختلالات اسکلتی ـ عضلانی به گروه بزرگی از بیماریهای التهابی و تخریبی اطلاق میشود که عضلات، لیگامانها، تاندونها، مفاصل، دیسکهای بینمهرهای، اعصاب و عروق خونی را تحت تأثیر قرار میدهند [2، 3].
اختلالات اسکلتی ـ عضلانی شغلی با عوامل خطر در محیط کار همراه هستند و با اسامی مختلفی همچون اختلالات ترومای تجمعی و آسیبهای کششی تکراری شناخته میشوند [4].
امروزه در دنیا اختلالات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار و اینکه بخش بزرگی از پرداخت غرامت به نیروی کار آسیبدیده مربوط به این اختلالات است، همچنین مسئله پیشگیری و کنترل این اختلالات اهمیت فوقالعادهای دارد. مطالعات نشان داده است که علت بیش از نیمی از غیبتها در محیط کار اختلالات اسکلتی-عضلانی است [5]. آسیبهای ناشی از کار ممکن است باعث مشکلاتی نظیر ازدستدادن کار، محدودیتهای کاری، خستگی، فرسودگی یا درنهایت تغییر شغل شود [6]. اختلالات اسکلتی-عضلانی مرتبط با کار یکی از مهمترین عاملهای ایجاد آسیبهای شغلی و ناتوانی در میان کشورهای صنعتی و کشورهای درحالتوسعه است [7، 8]. وضعیت نامناسب بدن و نداشتن آگاهی در خصوص اصول صحیح انجام کار، ازجمله مهمترین عوامل زیانآور اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از کار به حساب میآیند. این اختلالات در ردیف مهمترین مشکلات شغلی در بین ارائهدهندگان خدمات سلامت هستند [12-9].
فیزیوتراپی ازجمله مشاغل حیطه توانبخشی است که به علل متفاوتی همانند ارتباط مستقیم با بیماران مختلف، فعالیتها و وضعیت جسمانی ثابت و تکراری در حین کار، پتانسیل درگیری مشکلات اسکلتی-عضلانی ناشی از کار را دارد [13].
در جستوجوهای صورتگرفته از مقالاتی که در دسترس بودهاند، میزان بروز این آسیبها در میان فیزیوتراپیستهای انگلستان 68 [14]، استرالیا 55 [15]، ترکیه 85 [16]، نیجریه 91/3 [17] و یونان 89 [18] درصد گزارش شده است.
در ایران مطالعهای در سطح کشور انجام نشده است و طبق جستوجوها تعدادی پژوهش به قرار زیر موجود بود: شرهانینژاد و همکاران (1393) مطالعهای را در شهر اهواز انجام دادهاند که یافتههای آنها حاکی از شیوع بالای مشکلات اسکلتی-عضلانی در فیزیوتراپیستها است [19]. نظری و همکاران (1395) در شهرهای همدان، نهاوند و ملایر مطالعهای را انجام دادهاند که میزان شیوع را در میان فیزیوتراپیستها 3/58 درصد اعلام کردهاند [20].
چندین مطالعه بیان میکنند که اختلالات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار برای فیزیوتراپیستها بهوفور دیده شده است [21]. شواهد اخیر نشان میدهد که شیوع سالانه آسیبهای ناشی از کار در درمانگران رو به افزایش است [6]. درمجموع تخمین زده میشود که هزینههای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از اختلالات اسکلتی ـ عضلانی ممکن است حدود یک درصد از تولید ناخالص ملی کشورهای صنعتی را به خود اختصاص دهد [22].
اطلاعات پیرامون آسیبهای شغلی ناشی از کار در میان فیزیوتراپیستها محدود است [6]. دادههای اندکی از آسیبها در فیزیوتراپیستها وجود دارد [15، 18]. با توجه به اینکه مطالعهای پیرامون مشکلات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار در میان فیزیوتراپیستهای ایران در سطح کشور وجود ندارد، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط مشکلات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار با انواع روشهای غالب درمانی که فیزیوتراپیستهای ایران از آن استفاده میکنند، اجرا شده است.
روش بررسی
پژوهش حاضر یک مطالعه اپیدمیولوژیک توصیفی ـ تحلیلی است که دادههای مطالعه به صورت مقطعی و با همکاری انجمن فیزیوتراپی ایران گردآوری شده است. جامعه این پژوهش تمامی فیزیوتراپیستهای شاغل در ایران در سال 1395 بودهاند. شرط ورود به مطالعه، دارا بودن تحصیلات دانشگاهی رشته فیزیوتراپی با حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی فیزیوتراپی، داشتن حداقل یکسال سابقه کار و نداشتن هرگونه اختلال اسکلتی ـ عضلانی قبل از اشتغال به کار فیزیوتراپی بوده و شرط خروج از آن نیز عدم تمایل به همکاری یا دارا بودن بیماری در سایر سیستمهای بدن ازجمله بیماریهای نورولوژی، روماتولوژی، بدخیمیها و تعویض مفاصل بوده است.
حجم جامعه موردمطالعه بنا بر اعلام انجمن فیزیوتراپی ایران، 3600 فرد بودند که تعداد 1200 پرسشنامه بین فیزیوتراپیستهای شرکتکننده در بیستوهفتمین کنگره فیزیوتراپی ایران با همکاری انجمن فیزیوتراپی ایران توزیع شد. از این میان، 686 پرسشنامه به دست ما رسید که 16 نفر به علت نداشتن شرایط ورود از مطالعه حذف شدند. چهار نفر نیز به علت سابقه کار کمتر از یکسال و همچنین 12 نفر به علت دارا بودن بیماری، ازجمله بیماریهای نورولوژی، روماتولوژی، بدخیمیها و تعویض مفصل از مطالعه حذف شدند و درنهایت، 670 نفر در مطالعه شرکت داده شدند.
ابزار گردآوری دادهها شامل دو پرسشنامه بود؛ پرسشنامه نخست شامل اطلاعات جمعیتشناختی به همراه انواع روشهای درمانی بود که فیزیوتراپیستها انجام میدهند و از فیزیوتراپیستها خواسته شده بود روشهای درمانی غالب مورد استفاده را در آن مشخص کنند. برای راهنمایی درباره روش غالب درمانی فیزیوتراپیستها بیان شده بود که منظور از روش غالب درمانی، روشی درمانی است که برای بیش از 60 درصد بیماران استفاده میشود. پرسشنامه دوم، پرسشنامه عمومی نوردیک برای اندازهگیری میزان شیوع اختلالات اسکلتی ـ عضلانی بود. پرسشنامه نوردیک ابزاری خودگزارشی است که به ثبت اختلالات اسکلتی ـ عضلانی در نواحی نهگانه بدن (گردن، شانه، فوقانی پشت، تحتانی پشت، آرنج، دست / مچها، ران، زانو و پا / مچ پا) در بازه زمانی یکساله میپردازد.
پرسشنامه عمومی نوردیک شامل 27 آیتم است که برای بررسی کل بدن استفاده میشود و در آن علائم اختلالات در کل بدن ثبت شده است. این پرسشنامه میتواند برای سنجش نتایج مطالعات اپیدمیولوژیک در زمینه اختلالات اسکلتی ـ عضلانی به کار برده شود و میزان فراوانی آسیب در زمینه مورد مطالعه را مشخص کند. این پرسشنامه از پرکاربردترین پرسشنامهها در زمینه بررسی اختلالات اسکلتی ـ عضلانی است که کورینکا و همکارانش در سال 1987 آن را طراحی کردهاند [23].
پرسشنامه نوردیک نمره کلی ندارد و برای سنجش نتایج مطالعات اپیدمیولوژیک در اختلالات اسکلتی ـ عضلانی به کار میرود و میزان فراوانی آسیب را مشخص میکند. در ارتباط با نتایج حاصل از پایایی و روایی نسخه فارسی این پرسشنامه، همخوانی درونی (8/0) و تکرارپذیری در دفعات 7/0<Kappa و 001/0>P گزارش شد [24]. به منظور انجام پژوهش، پرسشنامههای دموگرافیک و نوردیک میان فیزیوتراپیستها در بیستوهفتمین کنگره فیزیوتراپی ایران با همکاری انجمن فیزیوتراپی ایران توزیع شد. در راستای صیانت از اصول اخلاقی درباره حفظ اطلاعات خصوصی و محرمانه بودن آن به افراد اطمینان داده شد. پاسخدهندگان برای شرکت در این تحقیق مختار بودند و در صورت نداشتن رضایت در هر لحظه، خروج آنها از مطالعه امکانپذیر بود. پس از جمعآوری پرسشنامهها برای آنالیز اطلاعات از نسخه 23 نرمافزار SPSS استفاده شد. سطح معناداری برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. برای ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون مربع کا و تست دقیق فیشر استفاده شد.
یافتهها
یافتهها نشان میدهد که میانگین سنی فیزیوتراپیستهای شرکتکننده در مطالعه 91/9±09/37 و در محدوده سنی 22 تا 69 سال بود. زنان 9/53 درصد و مردان 1/46 درصد از افراد مورد مطالعه را تشکیل میدادند. 8/91 درصد فیزیوتراپیستها راستدست و 3/70 درصد فیزیوتراپیستها دارای همکار یا دستیار در محیط کارشان و 6/69 درصد از فیزیوتراپیستهای شرکتکننده دارای سابقه کاری بیش از پنجسال بودند. اطلاعات دموگرافیک افراد شرکتکننده در جدول شماره 1 ارائه شده است. جنسیت در نواحی گردن، شانه، مچ دست / دستها، قسمت فوقانی پشت و زانو معنادار (001/0>P) به دست آمد و در این نواحی، اختلالات اسکلتی ـ عضلانی در زنان در مقایسه با مردان به طور معناداری بیشتر است.
بین سن فرد و اختلالات اسکلتی-عضلانی در نواحی آرنج (021/0=P) و قسمت فوقانی پشت (02/0=P) ارتباط معناداری به دست آمد، طوریکه در ناحیه آرنج هر چه سن بیشتر باشد، میزان این اختلالات بیشتر است و افراد شرکتکننده بین 30 تا 40 سال، بیشترین میزان اختلالات اسکلتی-عضلانی را در ناحیه قسمت فوقانی پشت داشتهاند. همچنین در این مطالعه پیوستگی معناداری بین سابقه کار، داشتن دستیار یا همکار، راستدست یا چپدست بودن فیزیوتراپیست و سیگار کشیدن به دست نیامده است.
روشهای درمانی که فیزیوتراپیستها انجام میدهند، شامل الکتروتراپی، تمریندرمانی، آموزش بیمار، ماساژ با دستگاه، ماساژ دستی، فیزیوتراپی تنفسی، استرچینگ، فاشیا ریلیز، موبیلیزیشن، منیپولیشن، ماسل انرژی تکنیک، تیپینگ، درای نیدلینگ، آبدرمانی و سایر روشهاست که در جدول شماره 2 و تصویر شماره 1 نمایش داده شده است. همانگونهکه ملاحظه میشود، میزان کاربرد انواع روشهای درمانی در میان فیزیوتراپیستها به ترتیب درصد مربوط به تمریندرمانی (6/89)، الکتروتراپی (8/88)، آموزش بیمار (2/82)، موبیلیزیشن (4/59)، استرچینگ (3/58)، ماساژ دستی (7/46)، درای نیدلینگ (0/40)، فاشیا ریلیز (3/34)، ماسل انرژی تکنیک (0/34)، تیپینگ (4/33)، ماساژ با دستگاه (2/27)، فیزیوتراپی تنفسی (1/26)، منیپولیشن (8/18)، آبدرمانی (8/3) و سایر روشها (8/12) است.
به منظور سنجیدن ارتباط میان روشهای درمانی با اختلال اسکلتی-عضلانی ناشی از کار در میان فیزیوتراپیستها با توجه به اینکه متغیّرها کیفی است، از آزمون مربع کا و تست دقیق فیشر استفاده شد که ارتباط معنادار اختلال اسکلتی ـ عضلانی در ناحیه گردن با ماساژ با دست (001/0=P)، فاشیا ریلیز (011/0=P)، موبیلیزیشن (007/0=P)، ماسل انرژی تکنیک (007/0=P)، درای نیدلینگ (032/0=P)، در ناحیه شانه با موبیلیزیشن (005/0=P) و تیپینگ (014/0=P)، در ناحیه آرنج با فیزیوتراپی تنفسی (007/0=P)، در ناحیه مچ دست با انجام ماساژ با دست (027/0=P)، فاشیا ریلیز (01/0=P)، موبیلیزیشن (046/0=P)، ماسل انرژی تکنیک (004/0=P)، تیپینگ (016/0=P)، در ناحیه قسمت فوقانی پشت ماساژ با دست (007/0=P)، موبیلیزیشن (014/0=P)، تیپینگ (004/0=P) و در ناحیه قسمت تحتانی پشت با انجام فاشیا ریلیز (036/0=P)، موبیلیزیشن (015/0=P)، تیپینگ (035/0=P) و ماسل انرژی تکنیک (044/0=P) و در ناحیه زانوها با آبدرمانی (037/0=P) با نوع درمان انجامشده فیزیوتراپیست به دست آمد.
ارتباط روش درمانی با اختلال اسکلتی عضلانی در بین افراد مورد مطالعه در جدول شماره 3 ارائه شده است.
بحث
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط مشکلات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار با روشهای غالب درمانی مورد استفاده فیزیوتراپیستهای ایران است.
در این مطالعه میان جنسیت با بروز اختلالات اسکلتی ـ عضلانی ارتباط معنیداری وجود دارد که همسو با مطالعه آدجوک و همکاران (2008) است. در مطالعه مزبور مؤنث بودن را عاملی معرفی کردهاند که در بروز اختلالات اسکلتی ـ عضلانی نقش مؤثری داشته است [17] که با یافتههای این پژوهش مطابقت دارد؛ این در حالی است با مطالعه سالیک، شرهانینژاد، نظری و همکاران سازگاری ندارد. در مطالعه سالیک و همکاران 92 زن و 23 مرد شرکت کردهاند که 9/85 درصد زنان دچار آسیبهای اسکلتی-عضلانی بودند، در حالی که 1/82 درصد مردان این آسیب را تجربه کردهاند [16].
در مطالعه شرهانینژاد و همکاران 42 زن و 33 مرد مشارکت کردهاند که 56 درصد زنان دارای آسیبهای اسکلتی ـ عضلانی بودند، درحالیکه فقط 44 درصد مردان این آسیبها را تجربه کردهاند [19]. در مطالعه نظری و همکاران که روی فیزیوتراپیستها و کاردرمانگرهای شهرهای همدان، نهاوند و ملایر انجام شده، رابطه معناداری بین جنسیت و اختلالات اسکلتی ـ عضلانی گزارش نشده است؛ تعداد 41 شرکتکننده که شامل 23 مرد و 17 زن میشد و از این 41 شرکتکننده، 24 نفر فیزیوتراپیست بودند [20].
مطالعه آدجوک و همکاران (2008)، گلور و همکاران (2005) نشان میدهد که در پنج سال ابتدایی شغل، بروز آسیبها بیشتر است [14، 17]؛ این در حالی است که در این پژوهش ارتباطی میان سابقه کار با افزایش اختلالات مشاهده نشده است. همچنین این یافتهها مطابق با نتایج بهدستآمده از پژوهش دارگ و همکاران [6] و شرهانینژاد و همکاران [19] در این زمینه است.
افزونبراین، رحیمیمقدم و همکاران (1395) بیان کردهاند که 9/90 درصد فیزیوتراپیستها اظهار داشتهاند که برای بهبود شرایط کاری لازم است اصول ارگونومی به کار گرفته شود [9].
نتایج مطالعه رحیمیمقدم و همکاران (1395) [9] همانند مطالعه بورک [25] کرومی [26] الناصر [13] سالیک [16] هولدر [27]، مهمترین عامل خطر را در میان فیزیوتراپیستها حرکت و جابهجا کردن بیماران بیان کردهاند.
کرومی، سالیک، هولدر، بورک و همکاران به این نتیجه رسیدند که نحوه دستگذاری روی بیمار، بلند کردن و انتقال بیمار شایعترین دلایل آسیبهای ناشی از کار در میان درمانگران بوده است [14-16، 25-27].
پس از بلند کردن و انتقال بیمار، از دیگر مکانیسمها و عاملهای شغلی مهم در ایجاد آسیب در پژوهش بورک، گرفتن بیمار حین افتادن، بلند کردن اشیای سنگین و تکنیکهای دستی نظیر موبیلیزیشن و کار روی بافت نرم گزارش شده است [25]. مطالعه حاضر این یافتهها را در این زمینه نیز تأیید میکند.
کمپو و همکاران (2008) نیز انتقال و جابهجایی بیمار، تغییر وضعیت بدن بیمار، حالت خمیده و چرخشی بدن و فشار شغلی را در ردیف ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی معرفی کردهاند [28]. در غالب تکنیکهای درمانی از قبیل موبیلیزیشن، ماسل انرژی تکنیک، تکنیکهای تنفسی و غیره که خاص فیزیوتراپیستهاست، به تغییر وضعیت فیزیوتراپیست در حین درمان یا حتی انجام حرکات چرخشی و گرفتن حالت خمیده در حین اعمال تکنیک به بیماران نیاز است که به نوعی همراستا با مطالعه حاضر است.
آویلا نیز روی فیزیوتراپیستهای شاغل در سیستم بیمارستانی برزیل، درمان در وضعیت خمیده و درمان تعداد بسیار مریض در یک روز را از علل مؤثر بر این مشکلات ارزیابی کرده و جابهجا کردن و بلند کردن بیمار را سومین عامل خطرساز ذکر کرده است. عواملی دیگر نظیر انجام تکنیکهای دستی، کار کردن در یک وضعیت بدون تغییر و انجام کارهای تکراری نیز خطرساز است که ارتباطی میان درد نواحی آرنج، مچ و دست با انجام تکنیکهای دستی و فعالیتهای تکراری دیده میشود [29]. در این زمینه که همسو با پژوهش حاضر است، با انواع روشهای درمانی دستی در نواحی مختلف بدن ازجمله آرنج، مچ و دست با انجام تکنیکهای دستی ارتباط معنادار آماری به دست آمده است.
مولومفی و همکاران (1985) نیز بیان داشتند که 18 درصد از فیزیوتراپیستها به علت کمردرد، شغل خود را تغییر و همچنین 12 درصد از آنها نیز ساعت کار با بیماران را کاهش دادهاند [21]. در این مطالعه بین تکنیکهای درمانی فاشیا ریلیز، موبیلیزیشن، تیپینگ و ماسل انرژی تکنیک با کمردرد ارتباط یافت شد.
موبیلیزیشن اندامها (43 درصد) و ماساژ دستی (41 درصد) دو عاملی است که میتواند اختلال اسکلتی-عضلانی در ناحیه مچ دست و انگشتان ایجاد کند[30] که همراستا با این مطالعه است. در مطالعه ما موبیلیزیشن (37 درصد) و ماساژ دستی (38 درصد) نیز عواملی برای اختلال اسکلتی-عضلانی در ناحیه مچ دست بودند.
انجام تکنیکهای دستی که فیزیوتراپیستها انجام میدهند، روی دست و انگشتان استرس وارد میکند [31]. در مطالعه وژون بین جهت اعمال نیرو و آسیبهای انگشت شست حین انجام تکنیکهای دستی ارتباط معناداری مشخص شد [32]. همچنین بیان شده است که احتمال آسیب در مچ و دست فیزیوتراپیستهایی که تکنیکهای دستی به کار میبرند، حدود 3/5 برابر بیشتر از سایر درمانگران است [25]. در این مطالعه در ناحیه مچ دست با انجام ماساژ دستی، فاشیا ریلیز، موبیلیزیشن، ماسل انرژی تکنیک و تیپینگ ارتباط معنادار آماری وجود دارد که این نتیجه را میتوان همراستا با آن مطالعه در نظر گرفت. از میان انواع روشهای درمانی که فیزیوتراپیستهای ایران به کار میبرند، اکثر روشهای درمانی دستی از قبیل ماساژ دستی، موبیلیزیشن، ماسل انرژی تکنیک و فاشیا ریلیز در اغلب نواحی بدن ارتباط معنادار آماری به دست آمده است که همراستا با این مطالعه و سایر مطالعاتی است که استفاده از تکنیکهای درمانهای دستی از قبیل ماساژ را در ارتباط با اختلالات مچ و دست میدانند [20، 25، 26]. الروایه (2010) هیچ ارتباط معناداری میان عاملهای شغلی و افزایش آسیبهای اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار یافت نکرد [33] که با یافتههای این پژوهش تطابق ندارد.
در تحقیقی که کوچنل و بیتی در سال 2008 روی دانشجویان تحت آموزش درمانهای دستی انجام دادند، میزان شیوع آسیبهای ناشی از کار در پنج دانشکده قارههای مختلف بررسی شد و به گفته محقق، نتایج متفاوت شاید به دلیل تفاوتهای فرهنگی نیز بوده باشد؛ مثلاًً تعاریف درد، سلامت و آسیب در جوامع فرهنگی مختلف تفاوت دارد [34].
نکته قابلتأمّل این مطالعه این است که میزان شیوع مشکلات اسکلتی-عضلانی ناشی از کار در میان فیزیوتراپیستهای ایران با انجام برخی از تکنیکها و روشهای درمانی دارای ارتباط معنادار آماری است که اساساً فشار کمی برای فرد ایجاد میکند؛ برای نمونه میتوان به انجام درای نیدلینگ یا تیپینگ روی بیمار پرداخت. همچنین این گزارش نشاندهنده این است که احتمالاً فیزیوتراپیستها برای انجام این تکنیکها از وضعیتهای نادرست استفاده میکنند و این وضعیت باعث فشار زیاد روی مفاصل میشود.
امینی و همکاران (1390) نحوه دستگذاری غلط درمانگران را رایجترین علت آسیبها معرفی کردهاند [35]. رحیمیمقدم و همکاران (1395) بین آگاهی در زمینه ارگونومی و اختلالات اسکلتی-عضلانی ارتباط پیدا کردند، طوری که ذکر کردهاند که به ازای هر واحد افزایش آگاهی در زمینه ارگونومی، نسبت شانس ابتلا به اختلالات اسکلتی ـ عضلانی در افراد کاهش پیدا میکند [9].
نتیجهگیری
اولین یافته این پژوهش ارتباط معنادار بین اختلالات اسکلتی ـ عضلانی و جنسیت است. این اختلالات در زنان بیشتر است که احتمالاً میتواند به علت تفاوت در ساختار و حجم عضلانی افراد، هورمونهای جنسی و تفاوتهای بیومکانیکی بین مردان و زنان باشد.
یافتههای دیگر این پژوهش حاکی از آن است که میان اختلالات اسکلتی ـ عضلانی با روشهای درمانی در میان فیزیوتراپیستها ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش همسو با بسیاری از مطالعات است که درمانهای دستی را عاملی برای افزایش شیوع مشکلات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار در میان فیزیوتراپیستها ذکر کردهاند. برای ارتقا و آموزش نحوه دستگذاری فیزیوتراپیستها که خود نیز عاملی خطرساز برای این مشکلات است، لازم است تصمیمات مقتضی اتخاذ شود.
آموزش فیزیوتراپیستها در زمینه روش صحیح انجام کار، استراحت و وقفه برای انجام کارهایی که زمان زیادی به طول میانجامد و نیز استفاده از تجهیزات موجود در زمینه پیشگیری از بروز آسیبهای شغلی میتواند نقش مهمی در کاهش آسیبها داشته باشد. افزایش آگاهی در زمینه ارگونومی موجب کاهش اختلالات اسکلتی ـ عضلانی میشود؛ همچنین برنامههای آموزشی مدون میتواند تأثیر بسزایی در افزایش شناخت وضعیتهای صحیح بدنی در حین انجام کار داشته باشد.
از نقاط قوت این مطالعه میتوان به بررسی مطالعه در سطح کشور و با تعداد نمونه بالا (686 فیزیوتراپیست) اشاره کرد؛ همچنین این اولین پژوهش در سطح ایران است که به بررسی ارتباط روشهای درمانی مورد استفاده فیزیوتراپیستها به اختلالات اسکلتی ـ عضلانی ناشی از کار پرداخته است. از محدودیتهای این مطالعه میتوان به عدم دسترسی به تمام فیزیوتراپیستهای کشور و همچنین نمونهگیری ساده و عدم همکاری برخی افراد اشاره کرد؛
ازاینرو پیشنهاد میشود مطالعات دیگری در این زمینه و به صورت نمونهگیری خوشهای در سطح کشور انجام شود. انجمن فیزیوتراپی ایران نیز میتواند با برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی در راستای کاهش این آسیبها نقش مؤثری ایفا کند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این پژوهش ملاحظات اخلاقی رعایت شد که این ملاحظات توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به شماره IR.USWR.REC.1395.66. به ثبت رسیده است. به منظور انجام پژوهش، پرسشنامههای جمعیتشناختی و نوردیک میان فیزیوتراپیستها در بیستوهفتمین کنگره فیزیوتراپی ایران با همکاری انجمن فیزیوتراپی ایران توزیع شد. همچنین در راستای صیانت از اصول اخلاقی در مورد حفظ اطلاعات خصوصی و محرمانه بودن آن به افراد اطمینان داده شد. پاسخدهندگان برای شرکت در این تحقیق مختار بودند و در صورت عدم رضایت در هر لحظه، خروج آنها از مطالعه امکانپذیر بود.
حامی مالی
این مقاله مستخرج از پایاننامه تحقیقاتی کارشناسی ارشد آقای مهدی رحمتی یامی تصویبشده در دپارتمان فیزیوتراپی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: نورالدین کریمی، لیلا رهنما و مهدی رحمتی یامی؛ روششناسی: نورالدین کریمی، سمانه حسینزاده، مهدی رحمتی یامی و الهام آزرمی؛ اعتبارسنجی: نورالدین کریمی، لیلا رهنما و سمانه حسینزاده؛ تحلیل: لیلا رهنما، سمانه حسینزاده و مهدی رحمتی یامی؛ تحقیق و بررسی: مهدی رحمتی یامی، الهام آزرمی، لیلا رهنما، نورالدین کریمی، سمانه حسینزاده؛ منابع: مهدی رحمتی یامی، الهام آزرمی، لیلا رهنما و نورالدین کریمی؛ نگارش پیشنویش: مهدی رحمتی یامی و الهام آزرمی؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: مهدی رحمتی یامی و الهام آزرمی؛ بصریسازی: مهدی رحمتی یامی و الهام آزرمی؛ نظارت: نورالدین کریمی، لیلا رهنما و سمانه حسینزاده؛ مدیریت پروژه: نورالدین کریمی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله از خانمها و آقایان فیزیوتراپیست، دکتر محمدعلی محسنی بندپی، دکتر ایرج عبداللهی، احمد مؤذنزاده، علیرضا نجفی ثانی، ابوالفضل شهرکینسب، علی الستی، دکتر مجید روانبخش، سعیده منجزی، بهاره خدادادی، کریم نوراللهزاده، ندا نقدی، محبوبه عبدالعلیزاده و ساناز میر شاهی بابت همکاری در این پژوهش و بهطور ویژه از تمامی فیزیوتراپیستهای شرکتکننده در این طرح تشکر و قدردانی میکنند.
References
Abdoli-Eramaki M. [Occupational biomechanics & design of workplace (ergonomics) (Persian)]. Tehran: Omid-e-Majd; 1999.
Punnett L, Wegman DH. Work-related musculoskeletal disorders: The epidemiologic evidence and the debate. Journal of Electromyography and Kinesiology. 2004; 14(1):13-23. [DOI:10.1016/j.jelekin.2003.09.015] [PMID]
Habibi E, Fereidan M, Aghababai AM, Pourabdian S. Prevalence of musculoskeletal disorders and associated lost work days in steel making industry. Iranian Journal of Public Health. 2008; 37(1):83-91.
Bernaards CM, Bosmans JE, Hildebrandt VH, van Tulder MW, Heymans MW. The cost-effectiveness of a lifestyle physical activity intervention in addition to a work style intervention on the recovery from neck and upper limb symptoms in computer workers. Occupational and Environmental Medicine. 2011; 68(4):265-72. [DOI: 10.1136/oem.2008.04545] [PMID] [PMCID]
Ohlsson K, Attewell R, Skerfving S. Self-reported symptoms in the neck and upper limbs of female assembly workers: Impact of length of employment, work pace, and selection. Scandinavian Journal of Work, Environment & Health. 1989; 15(1):75-80. [DOI:10.5271/sjweh.1879] [PMID]
Darragh AR, Huddleston W, King P. Work-related musculoskeletal injuries and disorders among occupational and physical therapists. American Journal of Occupational Therapy. 2009; 63(3):351-62. [DOI:10.5014/ajot.63.3.351] [PMID]
Smith DR, Sato M, Miyajima T, Mizutani T, Yamagata Z. Musculoskeletal disorders self-reported by female nursing students in central Japan: A complete cross-sectional survey. International Journal of Nursing Studies. 2003; 40(7):725-9. [DOI:10.1016/S0020-7489(03)00012-9]
Choobineh A, Movahed M, Tabatabaie SH, Kumashiro M. Perceived demands and musculoskeletal disorders in operating room nurses of Shiraz city hospitals. Industrial Health. 2010; 48(1):74-84. [DOI:10.2486/indhealth.48.74] [PMID]
Rahimi-Moghadam S, Mohamadyan M, Emkani M, Zarei NS. [Awareness of ergonomics and its relationship with the prevalence of musculoskeletal disorders: A study on physiotherapists in Shiraz, Iran (Persian)]. Health and Development Journal. 2017; 6(4):279-89.
Choobineh A. [Posture analysis methods in occupational ergonomics (Persian)]. Tehran: Fanavaran; 2004. pp. 2-50.
Nadri H, Nadri A, Khanjani N, Nadri F, Jafari Roodbandi A. [Evaluating the factors effective on musculoskeletal disorders among the employees of one of Qazvin’s governmental offices (Persian)]. Health and Development Journal. 2013; 2(2):106-16.
Rahimabadi S, Khanjani N, Mardi H. [The prevalence of musculoskeletal disorders and their related factors in workers of a dairy factory, Nishabur, Iran (Persian)]. Health and Development Journal. 2012; 1(2):121-9.
Alnaser MZ. Occupational musculoskeletal injuries in the health care environment and its impact on occupational therapy practitioners: A systematic review. Work. 2007; 29(2):89-100.
Glover W, McGregor A, Sullivan C, Hague J. Work-related musculoskeletal disorders affecting members of the chartered society of physiotherapy. Physiotherapy. 2005; 91(3):138-47. [DOI:10.1016/j.physio.2005.06.001]
West DJ, Gardner D. Occupational injuries of physiotherapists in North and Central Queensland. Australian Journal of Physiotherapy. 2001; 47(3):179-86. [DOI:10.1016/S0004-9514(14)60265-8]
Salik Y, Özcan A. Work-related musculoskeletal disorders: A survey of physical therapists in Izmir-Turkey. BMC Musculoskeletal Disorders. 2004; 5:27. [DOI:10.1186/1471-2474-5-27] [PMID] [PMCID]
Adegoke BO, Akodu A, Oyeyemi AL. Work-related musculoskeletal disorders among Nigerian physiotherapists. BMC Musculoskeletal Disorders. 2008; 9:112. [DOI:10.1186/1471-2474-9-112] [PMID] [PMCID]
Anyfantis ID, Biska A. Musculoskeletal disorders among Greek physiotherapists: Traditional and emerging risk factors. Safety and Health at Work. 2018; 9(3):314-18. [DOI:10.1016/j.shaw.2017.09.003] [PMID] [PMCID]
Sharhaninezhad S, Ravanbakhsh M, Faraji F, Latifi SM. [A survey on prevalence of musculoskeletal disorders and its relationship with the work ability index among physical therapists working in Ahvaz (Persian)]. Jundishapur Journal of Health Sciences. 2015; 14(1):93-104.
Nazari H, Hosseini-Mahjoob H, Tapak L, Mortazavi SS. Prevalence of work-related musculoskeletal disorders and injuries in occupational and physical therapists and its comparison. Iranian Rehabilitation Journal. 2017; 15(1):31-6. [DOI:10.18869/nrip.irj.15.1.31]
Molumphy M, Unger B, Jensen GM, Lopopolo RB. Incidence of work-related low back pain in physical therapists. Physical Therapy. 1985; 65(4):482-6. [DOI:10.1093/ptj/65.4.482] [PMID]
Yu W, Ignatius T, Wang X, Li Z, Wan S, Qiu H, et al. Effectiveness of participatory training for prevention of musculoskeletal disorders: A randomized controlled trial. International Archives of Occupational and Environmental Health. 2013; 86(4):431-40. [DOI:10.1007/s00420-012-0775-3] [PMID]
Kuorinka I, Jonsson B, Kilbom A, Vinterberg H, Biering-Sørensen F, Andersson G, et al. Standardised Nordic questionnaires for the analysis of musculoskeletal symptoms. Applied Ergonomics. 1987; 18(3):233-7. [DOI:10.1016/0003-6870(87)90010-X]
Namnik N. [Reliability and validity of the Persian-version of the Nordic Questionnaire in industrial workers with musculoskeletal disorders (Persian)] [MSc. thesis]. Ahvaz: Jundishapur University of Medical Science; 2013.
Bork BE, Cook TM, Rosecrance JC, Engelhardt KA, Thomason MEJ, Wauford IJ, et al. Work-related musculoskeletal disorders among physical therapists. Physical Therapy. 1996; 76(8):827-35. [DOI:10.1093/ptj/76.8.827] [PMID]
Cromie JE, Robertson VJ, Best MO. Work-related musculoskeletal disorders in physical therapists: Prevalence, severity, risks, and responses. Physical Therapy. 2000; 80(4):336-51. [DOI:10.1093/ptj/80.4.336] [PMID]
Holder NL, Clark HA, DiBlasio JM, Hughes CL, Scherpf JW, Harding L, et al. Cause, prevalence, and response to occupational musculoskeletal injuries reported by physical therapists and physical therapist assistants. Physical Therapy. 1999; 79(7):642-52. [DOI:10.1093/ptj/79.7.642] [PMID]
Campo M, Weiser S, Koenig KL, Nordin M. Work-related musculoskeletal disorders in physical therapists: A prospective cohort study with 1-year follow-up. Physical Therapy. 2008; 88(5):608-19. [DOI:10.2522/ptj.20070127] [PMID] [PMCID]
Souza dÁvila L, Fraga Sousa G, Sampaio R. Prevalence of work-related musculoskeletal disorders among physiotherapists in the public hospital system of Belo Horizonte. Brazilian Journal of Physical Therapy. 2005; 9(2):219-25.
Caragianis S. The prevalence of occupational injuries among hand therapists in Australia and New Zealand. Journal of Hand Therapy. 2002; 15(3):234-41. [DOI:10.1016/S0894-1130(02)70006-9]
Vieira ER, Schneider P, Guidera C, Gadotti IC, Brunt D. Work-related musculoskeletal disorders among physical therapists: A systematic review. Journal of Back and Musculoskeletal Rehabilitation. 2016; 29(3):417-28. [DOI:10.3233/BMR-150649] [PMID]
Wajon A, Ada L, Refshauge K. Work-related thumb pain in physiotherapists is associated with thumb alignment during performance of PA pressures. Manual Therapy. 2007; 12(1):6-12. [DOI:10.1016/j.math.2005.09.003] [PMID]
Alrowayeh HN, Alshatti TA, Aljadi SH, Fares M, Alshamire MM, Alwazan SS. Prevalence, characteristics, and impacts of work-related musculoskeletal disorders: A survey among physical therapists in the State of Kuwait. BMC Musculoskeletal Disorders. 2010; 11:116. [DOI:10.1186/1471-2474-11-116] [PMID] [PMCID]
Kuehnel E, Beatty A, Gleberzon B. An intercollegiate comparison of prevalence of injuries among students during technique class from five chiropractic colleges throughout the world: A preliminary retrospective study. The Journal of the Canadian Chiropractic Association. 2008; 52(3):169-74.
Amini M, Shamili A, Yarahmmadi R, Jafari H. [A systematic review of work-related problems among occupational therapists and physical therapists (Persian)]. Journal of Modern Rehabilitation. 2012; 6(1):1-11.