1- گروه مشاوره، راهنمایی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران.
2- گروه مشاوره، راهنمایی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران. ، soliemanian@gmail.com
3- گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران.
چکیده: (5222 مشاهده)
هدف مادران کودکان با فلج مغزی به دلیل وجود کودک متبلا به فلج مغزی، مستعد فشارهای هیجانی مانند استرس، اضطراب و افسردگی هستند که به فعالشدن طرحوارههای هیجانی مانند نشخوار فکری، ابرازنکردن هیجانات، عدم ارزشهای والاتر و احساس گناه منجر میشود. این باورهای منفی درباره هیجانات سبب ایجاد افکار ناکارآمد و عادت الگوهای رفتاری نامناسب میشود که سلامت روان مادران را تحت تأثیر قرار میدهد. در این صورت انجام مداخلههایی همچون آموزش ذهنآگاهی میتواند با تنظیم توجه، توسعه آگاهی فراشناختی، تمرکززدایی و پذیرش نسبت به محتویات ذهنی خود، در کاهش طرحوارههای هیجانی ناسازگار آنها مؤثر باشد. با توجه به آنچه گفته شد، هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی، بر کاهش طرحوارههای هیجانی (نشخوار فکری، ابرازنکردن احساسات، عدم ارزشهای والاتر و احساس گناه) مادران کودکان با فلج مغزی است.
روش بررسی این پژوهش به روش نیمهتجربی و از نوع طرح پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری، شامل همه مادران کودکان با فلج مغزی است که در سال ۱۳۹۶ به مرکز توانبخشی الوند شهر مشهد مراجعه کردند. نمونههای پژوهش ۲۰ نفر از افراد داوطلب بودند که بر اساس نتایج ناشی از پیشآزمون و ملاکهای ورود انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه ۱۰ نفر) جایگزین شدند. ملاکهای ورود به جلسه شامل این موارد بودند: داشتن حداقل تحصیلات سیکل به منظور انجام بهتر تکالیف مربوط به آموزش و داشتن کودک با فلج مغزی که شدت اختلالش بر اساس تشخیص پزشک متخصص در سطح متوسط یا شدید باشد. ابزار استفادهشده در پژوهش، پرسشنامه طرحوارههای هیجانی لیهی بود که پیش از مداخله و پس از آن، مادران در دو گروه کنترل و آزمایش تکمیلش کردند. شرکتکنندگان گروه آزمایش، مداخله ذهنآگاهی را به صورت گروهی، در هشت جلسه ۹۰دقیقهای به مدت ۲ ماه دریافت کردند و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل دادهها در دو بخش توصیف دادهها و استنباط دادهها ارائه شد. آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی، از آزمون F برای بررسی همگنی شیبهای رگرسیون، آزمون کولموگروفاسمیرنوف برای بررسی عادیبودن توزیع متغیرها در پیشآزمون و پسآزمون و از آزمون لوین و t-test برای بررسی همگنی واریانسها و برابری میانگینها به عنوان مفروضات اجرای تحلیل کوواریانس استفاده شده است. برای آزمون فرضیات پژوهش، آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس و تی تفاضل به کار گرفته شده است. تحلیلهای این پژوهش با نسخه ۱۶ نرمافزار SPSS انجام شده است.
یافتهها یافتههای پژوهش نشان میدهد آموزش ذهنآگاهی در مادران کودکان با فلج مغزی گروه آزمایش باعث کاهش طرحواره نشخوار فکری (t=۲/۵۷ ؛P<۰/۰۵)، طرحواره ابرازنکردن احساسات (t=۸/۸۷ ؛P<۰/۰۵) و طرحواره احساس گناه (t=۲/۴ ؛P<۰/۰۵) میشود؛ اما در طرحواره عدم ارزشهای والاتر (t=۲/۷۳ ؛P>۰/۰۵) تأثیر درخورتوجهی نداشته است.
نتیجهگیری نتایج پژوهش نشان میدهد ذهنآگاهی میتواند از طریق افزایش آگاهی و تمرکز به عنوان یک آموزش مؤثر برای بهبود طرحوارههای هیجانی مادران کودکان با فلج مغزی استفاده شود. آموزش ذهنآگاهی، الگویی را برای کاهش نشخوار فکری فراهم میکند و به مادران آموزش میدهد که از نوسانهای خلقی خود، آگاهی داشته باشند و از فنون ذهنآگاهی برای آگاهی از پردازش اطلاعاتی که افکار و هیجانات را تداوم میبخشند استفاده کنند. افزایش آرامش و آگاهی همراه با مهربانی، کنجکاوی و رضایت از بودن در زمان حال را در فرد ایجاد میکند که به کاهش نشخوار فکری منجر میشود. ارزشهای والاتر در مادران، باورهای تغییرناپذیر است که تابع فرهنگ و منحصر به هر فرد است؛ بنابراین، آموزش ذهنآگاهی بر ارزشهای والاتر تأثیر معناداری نداشته است. در مراقبه نشستن، فرد باید به خود اجازه بدهد هیجانات را با ملایمت و کنجکاوی ابراز کند و سپس از ژست و حالت چهره خودآگاه باشد و آن را با وضعیت فعلی خود سازگار کند، سپس هیجانات و احساس جسمی خود را بدون سرکوب و تغییر، ابراز کند. احساس شفقت به خود در ذهنآگاهی، رنج ناشی از گناه را به عنوان بخشی از زندگی میپذیرد و به ایجاد انگیزه در فرد برای کاهش درد و رنج و احساس گناه منجر میشود.
نوع مطالعه:
كاربردی |
موضوع مقاله:
توانبخشی دریافت: 1397/6/6 | پذیرش: 1397/10/23 | انتشار: 1398/1/26
* نشانی نویسنده مسئول: بجنورد، دانشگاه بجنورد، دانشکده علوم انسانی، گروه مشاوره، راهنمایی و علوم تربیتی. |