URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-531-fa.html
عوامل روانشناختی از دو طریق بر بیماران نورولوژیک تاثیر می گذارند. یکی مستقیم و از طریق آسیب وارده به نسوج عصبی و دیگر، غیرمستقیم و به مثابه واکنشی در برابر ناتوانی و معلولیت ایجاد شده.
افسردگی: اغلب مانعی در برابر پیشرفت فرایند توانوبخشی است. اصلاح نگرش بیمار به ناتوانی، تقلیل استرس های محیطی و تقویت شبکه حمایتی بیمار همراه با تجویز داروهای ضد افسردگی مانع کناره گیری زودرس او از برنامه های توانبخشی می شود.
خستگی مزمن: با کاهش سطح فعالیت بیمار، احتمال دستیابی او را به اهداف تعیین شده توانبخشی کاهش می دهند. حمایت، اطمینان بخشی و گاه داروهای ضدافسردگی مفید واقع می شون.
واکنش هیستری: اغلب با ناتوانی ها و بیماری های مزمن همراه شده و مانع ارزیابی و تشخیص صحیح می شود. روش های رفتاری معمولا نتیجه بخش هستند.
تغییر خودپنداره: از ویژگی های بارز بیماران نخاعی است. مشاوره و گفتگوی آزاده در مورد تغییر خودپنداره و مشکلات جنسی ضروری است. سایر فرم های بیان جنسی را باید به بیمار آموزش داد.
درد مزمن:اختلالی ناتوان کننده است. یافته های فیزیکی معمولا بی اهمیت هستند، از این رو گمان می رود عوامل روانشناختی در آن نقش عمده تری داشته باشند. از فیزیوتراپی و کاردرمانی شدید باید اجتناب کرد. داروهای ضدافسردگی در اکثر موارد مفیدند.
هیجان پذیری مفرط: معمولا در ضایعات لوب فرونتال دیده می شود و ناشی از اختلال کارکرد اجرایی است. تمانسوری و عدم بازداری ممکن است به پرخاشگری و رفتارهای نامناسب جنسی منجر شود. تجویز محتاطانه داروهای روانگرا، کاربرد روش های رفتاری، گاه بستری شدن کوتاه مدت در بیمارستان مفید خواهد بود.
تغییرات شناختی: در بسیاری از بیماری های مغزی دیده می شود. کمبود توجه، کندی پردازش اطلاعات، اختلال در توانایی های ارتباطی و ضعف حافظه صلاحیت بیمار را برای ورود به برنامه توانبخشی به مخاطره می افکنند. ارزیابی عصب-روانشناختی به تعیین نوع و دامنه آسیب های موجود کمک می کند. از داده های آن می توان برای آموزش اعضای تیم توانبخشی و ارائه رهنمود برای برقراری تعامل موثرتر با بیمار استفاده کرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |