1- گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات، علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2- گروه نورولوژی و روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران. ، Ashayerih.neourosientice@yahoo.com
3- گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
4- گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده: (4435 مشاهده)
هدف اسکلروزیس چندگانه (اماس) از جمله اختلالات مزمن و خودایمنی ناشی از میلینزدایی در سیستم عصبی مرکزی است. اختلالی که میتواند به کاهش بهزیستی روانشناختی منجر شود. کاربرد مداخله موسیقی عصبشناختی با توجه به تأثیر آن بر آسیبهای عصبشناختی و بهبود سازش یافتگیهای این گروه با توجه پژوهشگران روبهرو شده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی موسیقی عصبشناختی بر بهزیستی روانشناختی زنان مبتلا به اسکلروزیس چندگانه انجام شد.
روش بررسی این پژوهش، مطالعهای نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمونپسآزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه ۲۰ نفر از زنان ۲۰ تا ۳۰ سال مبتلا به اماس از نوع عود بهبودی که عضو انجمن اماس بودند با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. این افراد پس از همگنسازی از نظر متغیرهایی نظیر میزان تحصیلات، سن، تأهل، شغل و سطح خفیف شاخص گسترده ناتوانمندی (EDSS<۴) و پس از اعلام رضایت و اجرای پیشآزمون با روش جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ملاکهای خروج از مطالعه شامل نداشتن نشانههای روانشناختی (نظیر افسردگی ) و حضورنیافتن در هرگونه مداخله موسیقیایی در طول دوره بازپروری بود. مداخله موسیقی عصبشناختی مبتنی بر آموزش موسیقیایی کنش اجرایی مایکل تات (۲۰۰۵) با همکاری یک متخصص موسیقی طراحی شد. هشت عنوان برنامه آموزشی عبارت بودند از: کنش اجرایی، تنظیم هدف، انگیزش گروهی، کنترل بر انگیختگی، بازداری، مسؤلیتپذیری، حل مسئله و خلاقیت، و تصمیمگیری و خلاقیت. پس از محاسبه اعتبار درونی برنامه، ۳۰ جلسه برنامه موسیقیایی به صورت هر هفته دو جلسه به مدت ۳ ماه در محل انجمن اماس ایران برای گروه آزمایش برگزار شد، در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. ابزارهای اندازهگیری در این پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۹۵) فرم کوتاه ۴۲سؤالی و شاخص گسترده ناتوانمندی کورتزکه (۱۹۸۳) برای ارزیابی ناتوانی جسمی در افراد مبتلا به اماس بود. اطلاعات بهدستآمده از پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از تحلیل کوواریانس تکمتغیره آنکووا و چندمتغیره مانکووا تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها پس از بررسی مفروضههای تحلیل کوواریانس تکمتغیره و چندمتغیره و حذف اثر پیشآزمون، نتایج نشاندهنده آن بود که مداخله بر بهزیستی روانشناختی تأثیر معناداری داشته است (۰/
۰۵۰/۳۸) بر اساس جدول کوهن متوسط است. به علاوه، اگرچه مداخله بر زیرمؤلفههای بهزیستی اثر معناداری نداشته است (۰/۰۵، اما میزان شدت اثر آن در شش زیرمؤلفه ارتباط مؤثر با دیگران در دامنه کم تا متوسط (۰/۲۳)، زیرمؤلفههای استقلال (۰/۰۹)، تسلط بر محیط (۰/۰۷)، رشد شخصی (۰/۰۲)، هدفمندی در زندگی (۰/۰۱) و پذیرش خود (۰/۰۲) در دامنه شدت اثر، کم گزارش میشود.
نتیجهگیری از دیدگاه متخصصان، درمان قطعی برای اختلال اماس شناخته نشده است، اما میتوان از روشهای بازپروری برای کاهش نشانگان روانشناختی آن بهره گرفت. یافتهها نشان داد مداخله موسیقیایی اثری دوگانه بر جنبههای شناختی و عاطفی دارد. این نوع موسیقی شامل بداههپردازی گروهی، ترکیببندی و دریافت موسیقیایی است که تقویت مهارتهای اجرایی نظیر سازماندهی، حل مسئله و تصمیمگیری را ممکن میکند. نتایج نشان میدهد مداخله موسیقی عصبشناختی بر بهزیستی زنان مبتلا به اماس تأثیر معناداری دارد، اما بر زیرمؤلفههای آن اثر معناداری ندارد و این در حالی است که شدت اثر مداخله کم تا متوسط گزارش میشود. به نظر میرسد مداخله میتواند در مراکز بالینی کاربرد بالینی داشته باشد.
نوع مطالعه:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
روانشناسی کودکان استثنایی دریافت: 1397/8/5 | پذیرش: 1397/12/6 | انتشار: 1398/1/26
* نشانی نویسنده مسئول: تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشکده پزشکی، گروه نورولوژی و روانپزشکی. |