URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-116-fa.html
هدف: رواج همسرآزاری در جوامع و تاثیرات سوء آن بر سلامت جسمی و روانی زنان و در نهایت تأثیر آن بر سلامت خانواده، در پژوهشهای بسیاری نشان داده شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع همسرآزاری روانی و جسمی و عوامل مؤثر بر آن در زنان متأهل شهر تهران بود.
روش بررسی: نمونه آماری پژوهش حاضر را 1000 زن متأهل 18 تا 45 سال ساکن شهر تهران تشکیل میداد. نمونه آماری دو گروه از زنان را شامل میشد: زنان گروه عادی (800=n) و زنان شاکی که بهدلیل مشکلاتی که با شوهران خود داشتند به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند (200=n). ابزار پژوهش، پرسشنامهای است که از پرسشنامه همسرآزاری موفیت و همکاران اقتباس شده بود.
یافتهها: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که میزان همسرآزاری روانی و جسمی برای زنان عادی بهترتیب برابر با 87/9 و 47/9 درصد و برای زنان شاکی بهترتیب برابر با 99/5 و 91 درصد است. با افزایش سن زوجین و مدت زمان ازدواج، میزان همسرآزاری افزایش مییابد. همسرآزاری با سطح تحصیلات زوجین (زن و شوهر) رابطه معنیدار معکوس دارد. هرچه تحصیلات زنان بیشتر باشد کمتر مورد آزار جسمی و روانی قرار میگیرند. همچنین هرچه میزان تحصیلات شوهران بیشتر باشد کمتر همسران خود را مورد آزار جسمی و روانی قرار میدهند. میزان همسرآزاری در شوهرانی که از الکل یا مواد مخدر استفاده میکنند بیشتر از شوهرانی است که از الکل یا مواد مخدر استفاده نمیکنند. میزان همسرآزاری در شوهرانی که سابقه بیماری روانی دارند، بیشتر از شوهرانی است که سابقه بیماری روانی ندارند. میزان همسرآزاری جسمی و روانی در زنانی که به دادگاههای خانواده مراجعه کردهاند، بیشتر از زنان عادی است.
نتیجهگیری: همسرآزاری بسیار رایج است و با عوامل متعددی چون سن، میزان تحصیلات، اعتیاد شوهر به مواد مخدر، استفاده از الکل و سابقه بیماری روانی وی در رابطه است. تصویب قانونی جامع برای مقابله با همسرآزاری و افزایش آگاهی عمومی درباره همسرآزاری با استفاده از رسانههای جمعی میتوانند در کاهش میزان همسرآزاری مؤثر واقع شوند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |