دوره 22، شماره 1 - ( بهار 1400 )                   دوره، شماره، فصل و سال، شماره مسلسل | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Pakjouei S, Aryankhesal A, Kamali M, Seyedin H, Heidari M. Earthquake and the Educational Needs of People With Physical Disabilities and Associated Groups: A Qualitative Study. jrehab 2021; 22 (1) :48-65
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2753-fa.html
پاکجویی شهرزاد، آرین خصال آیدین، کمالی محمد، سیدین سید حسام، حیدری محمد. زلزله و نیازهای آموزشی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی و گروه‌های ذی‌ربط: یک مطالعه کیفی. مجله توانبخشی. 1400; 22 (1) :48-65

URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2753-fa.html


1- مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایا، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران.
2- گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران. ، aryankhesal.a@iums.ac.ir
3- گروه مدیریت توانبخشی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران. 
4- گروه سلامت در بلایا و فوریت ها، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.
5- دانشکده پرستاری و مامایی، مرکز تحقیقات پرستاری مامایی جامعه نگر، دانشگاه علوم‌پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران.
متن کامل [PDF 7484 kb]   (1305 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2642 مشاهده)
متن کامل:   (3087 مشاهده)
مقدمه
قرن‌ها بلایا و راه‌های کنترل آن‌ها مورد توجه بشر بوده است. امروزه حوادث و بلایا بخش بزرگی از منابع و برنامه‌های دولت‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. تغییرات جوی، دست‌کاری‌های بشر در طبیعت و رشد سریع فناوری، آسیب‌پذیری مردم و بروز بلایا را افزایش داده است [1]. تعداد بلایای گزارش‌شده و گستره تأثیرات آن‌ها نشان می‌دهد که اکثر بلایا اجتناب‌ناپذیر بوده و با تغییراتی در محیط، منابع، جمعیت و مواردی از این دست همراه هستند و جوامع به‌شدت تحت تاثیر بلایا قرار دارند [2، 3]. در میان افراد جامعه گروه‌هایی وجود دارند که آسیب‌پذیرترند و در معرض صدمات بیشتری قرار دارند، افراد دارای معلولیت جزو این گروه‌ها هستند [4]. 
کنفرانس جهانی ملل متحد در کاهش خطر بلایا، به مشکلات افراد دارای معلولیت شامل نادیده گرفته شدن در فرایندهای تصمیم‌گیری، شرایط معیشتی ضعیف، زیرساخت‌های ناکافی، بی‌عدالتی در کسب درآمد یا عدم تنوع در منابع درآمد، دسترسی محدود به خدمات، به‌ویژه آموزش و اطلاعات، اشاره کرده است [5]. افزون بر این محققان معتقدند که یکی از دلایل کمتر بودن آمادگی افراد دارای معلولیت در مواجهه با بلایا نسبت به افراد عادی، محدودیت در دسترسی به آموزش‌های اساسی آمادگی و کاستی دانش آنان بوده و بر آموزش این افراد تأکید دارند [8 ,76]. همچنین، نتایج مطالعات بر کاستی دانش افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی در زمینه‌های پیشگیری و کاهش آسیب بلایا و اقدامات پاسخ تأکید دارند. کمبود دانش در زمینه‌های مذکور به همراه مشکلات حرکتی ناشی از معلولیت خصوصاً در مناطق بلاخیز، حیات و اموال افراد را در معرض خطرات بیشتر قرار داده و آسیب‌پذیری آنان را افزون می‌کند [9]. یافته‌های مطالعه مک کلور و همکاران در زمینه بررسی توانایی و برنامه‌های تخلیه اضطراری افراد دارای آسیب نخاعی استفاده‌کننده از صندلی چرخ‌دار در زمان وقوع بلایا، مبین آن است که این افراد به دلیل محدودیت حرکتی، در خروج اضطراری ناتوان بوده و باید در این زمینه و استفاده از تکنولوژی‌های مرتبط آموزش کافی ببیند و برنامه خروج اضطراری داشته باشند. از این رو محققین، آموزش و توانمندسازی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی و به شناسایی نیازهای آموزشی آنان توصیه کرده‌اند [10]. 
با این وصف، یافته‌ها مؤید آن هستند که مطالعات محدودی در زمینه نیازهای افراد دارای معلولیت (خصوصاً نیازهای آموزشی) حین و پس از بلایا در سطح بین‌المللی [11، 12] و همچنین در سطح ملی وجود دارد [13]. بدین سبب و با توجه به اهمیت آموزش برای افراد دارای معلولیت، خصوصاً افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی به دلیل شرایط و محدودیت‌های خاص حرکتی برای فرار از مخاطره [14] که جمعیتی بالغ بر 40 درصد از تعداد کل افراد دارای معلولیت در داخل کشور دارند [15]، مطالعه حاضر به عنوان بخشی از یک مطالعه بزرگ‌تر با هدف شناسایی نیازهای آموزشی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی و گروه‌های ذی‌ربط از دیدگاه آنان، انجام گرفت.
روش بررسی
روش انجام مطالعه کیفی بود، زیرا در مطالعات کیفی می‌توان به شناسایی نیازها و بررسی علل شکل‌گیری آن‌ها پرداخت و از این طریق درک شرایط انسان‌ها میسر خواهد شد. افزون بر این، رویکرد تفسیرگرایانه مطالعات کیفی نسبت به موضوعات سبب می‌شود که برای مطالعه پدیده‌ها از شرایط طبیعی آن‌ها با توجه به دیدگاه مردم استفاده شود [161718]. این مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی، که در سال‌های اخیر به طور گسترده‌ای در مطالعات مرتبط با سلامت استفاده شده، با رویکرد عرفی انجام شده است. تحلیل محتوای عرفی معمولاً در مطالعاتی به کار می‌رود که هدف آن شرح یک پدیده است و نظریه‌های موجود یا ادبیات تحقیق درباره پدیده مورد مطالعه محدود باشد. در این حالت مقوله‌ها از داده‌ها ناشی می‌شوند [19].
مشارکت‌کنندگان
مشارکت‌کنندگان در صورت دارا بودن معلولیت جسمی حرکتی، باسواد بودن، سن 18 تا 60 سال و داشتن تجربه مواجهه با زلزله به مطالعه وارد شدند و معلولین جدید که در اثر زلزله دچار معلولیت شده بودند و افرادی که شرایط مذکور را نداشتند از مطالعه خارج شدند. مشارکت‌کنندگان از طریق نمونه‌گیری هدفمند، به دو روش نمونه‌گیری با حداکثر تنوع و گلوله برفی به مطالعه دعوت شدند. نمونه‌گیری گلوله برفی یکی از رویکردهای متداول در نمونه‌گیری متوالی یا متواتر است. این نوع نمونه‌گیری یک روش غیراحتمالی است که حالت انتخاب تصادفی نیز دارد [2021]. انتخاب مشارکت‌کنندگان از طریق مراجعه حضوری به حوزه معاونت توان‌بخشی سازمان بهزیستی کشور و هماهنگی معاونت مذکور با ادارات بهزیستی شهرستان‌های زلزله‌زده و سازمان‌های غیردولتی متمرکز بر توان‌بخشی و معرفی افراد واجد شرایط و درنهایت اطلاع‌رسانی در گروه‌های افراد دارای معلولیت انجام شد. مشارکت‌کنندگان از نظر نوع زلزله (تفاوت در بزرگای زلزله و میزان تخریب ناشی از آن) تجربه‌شده، شغل، تحصیلات، وضعیت تأهل، جنسیت و نوع معلولیت و شدت آن، دارای تنوع بودند تا دیدگاه‌های مختلف به دست آید. همچنین با توجه به اینکه سابقه‌ای از مواجهه با زلزله در افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی در بانک اطلاعاتی سازمان بهزیستی کشور وجود نداشت، تعدادی از افراد واجد شرایط به روش گلوله برفی توسط مشارکت‌کنندگان به تیم پژوهشی معرفی شده و به مطالعه وارد شدند. اشباع داده‌ها با ورود هجده نفر (هفت زن و یازده مرد) به مطالعه صورت گرفت. گروه‌های ذی‌ربط شامل خانواده و مراقبین افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی، امدادگران، مردم و مدیران بلایا، بودند که با توجه به پاسخشان به سؤالات مصاحبه مطرح‌شده و به اعتقاد مشارکت‌کنندگان، آموزش آنان می‌تواند بر حفظ سلامت و کیفیت زندگی این افراد تأثیرگذار باشد. افزون بر این، با توجه به ‌اینکه محیط پژوهش در تحقیق کیفی، باید محیطی باشد که فرد در آن زندگی کرده باشد و رفتارها و تعاملات اجتماعی میان افراد به ‌طور طبیعی روی ‌دهد، محیط پژوهش در این مطالعه شهر‌ها و روستاهای متأثر از زلزله بود.
گردآوری داده‌ها 
از مصاحبه نیمه‌ساختار یافته فردی برای گردآوری داده‌ها استفاده شد که در مطالعات کیفی روشی رایج است و در پژوهش‌های مرتبط با نظام سلامت کاربرد دارد. پژوهشگر در این روش به اکتشاف دیدگاه‌ها و تجارب مشارکت‌کنندگان در مورد پدیده مورد‌نظر می‌پردازد [22]. با درنظرگیری اهداف مطالعه و مرور منابع، راهنمای مصاحبه تدوین شد و از راهنمایی‌های افراد صاحب‌نظر، در رفع اشکالات آن استفاده شد. همچنین سؤالات با انجام سه مصاحبه اصلاح شدند. افزون بر این، جهت تعیین قابلیت اطمینان داده‌های مطالعه از چهار معیار قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تصدیق و قابلیت ثبات استفاده شد. به منظور افزایش قابلیت اعتبار، داده‌های مصاحبه پس از پیاده‌سازی توسط مشارکت‌کنندگان تأیید شد. همچنین، علاوه بر مصاحبه، به بررسی منابع و مدارک مرتبط پرداخته شد و هنگام جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها جهت مطابقت دادن به کار گرفته شدند. افزایش قابلیت انتقال، از طریق توصیف غنی از مجموعه داده‌های مطالعه در طول مرحله گردآوری داده‌ها و یافته‌های به‌دست‌آمده، حاصل شد. افزون بر این، قابلیت تصدیق با مستندسازی و حفظ تمامی گام های پژوهش و مستندات در فرایند پژوهش و قابلیت ثبات با ثبت و ضبط تمامی جزئیات پژوهش و یادداشت‌برداری از تمامی مراحل انجام کار، به منظور قابل تکرار شدن پژوهش توسط سایر پژوهشگران همچنین بررسی پژوهش توسط همتایان امکان‌پذیر شد [17، 23، 24]. تمرکز سؤالات مصاحبه بر تجربه فرد از مواجهه با زلزله و نیازهای آموزشی وی و افراد ذی‌ربط بود از جمله، «آیا تاکنون آموزش خاصی در زمینه مقابله با زلزله دریافت کرده‌اید؟ تأثیر این‌گونه آموزش‌ها را چطور می‌بینید؟ با توجه به شرایط خود چه نوع آموزش و چه روش آموزشی را مناسب می‌دانید؟ آموزش چه افرادی را به غیر از خود توصیه می‌کنید و چرا؟ نیازهای آموزشی این افراد به نظر شما چه هستند؟». سؤالات بعدی بر اساس پاسخ‌های اولیه مشارکت‌کننده و راهنمای مصاحبه مطرح و در مواردی که نام‌برده موضوعی را عنوان می‌کرد که جست‌وجوی آن مفید بود، محقق آن را نیز با سؤالاتی عمق‌دهنده مانند «بیشتر توضیح دهید؟»، «منظورتان چیست؟» پیگیری می‌کرد. هجده مصاحبه، با هماهنگی قبلی در محل کار یا منزل مشارکت‌کنندگان و تعدادی به صورت تلفنی، از ژانویه تا سپتامبر 2018 در مدت زمان بین 60-45 دقیقه، انجام گرفتند. 
تحلیل داده‌ها
پس از انجام هر مصاحبه، مصاحبه‌های ضبط‌شده کلمه به کلمه پیاده شده و برای سهولت در دسترسی و محرمانه ماندن اسامی، کدی به آن‌ها اختصاص داده شد. بلافاصله پس از هر مصاحبه، تحلیل انجام می‌شد. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل مضمون به روش شش‌مرحله‌ای براون و کلارک (1. آشنایی با داده‌ها، 2. ایجاد کدهای اولیه، 3. جست‌وجو برای یافتن مضامین، 4. مرور مضامین، 5. تعریف و نام‌گذاری مضامین 6. تهیه گزارش)، استفاده شد [25]. جهت مدیریت داده‌ها، نرم‌افزار MAXQDA نسخه 10 به کار گرفته شد و کددهی به مصاحبه‌ها در محیط نرم‌افزار مذکور انجام گرفت. همچنین به منظور وحدت رویه و توافق، کددهی به داده‌ها ابتدا توسط یکی از اعضای تیم پژوهشی و سپس توسط سایر اعضا انجام گرفت. 
یافته‌ها
مشخصات جمعیت‌شناختی مشارکت‌کنندگان در جدول شماره 1 آمده است. 


مشارکت‌کنندگان در پژوهش، آموزش را امری ضروری جهت ارتقای آمادگی در مواجهه با زلزله دانسته و در دو مقوله اصلی نیازهای آموزشی افراد دارای معلولیت و نیازهای آموزشی گروه‌های ذی‌ربط، از جمله، خانواده، مردم، امدادگران و مدیران بلایا، که آموزش آنان می‌تواند بر حفظ سلامت و کیفیت زندگی این افراد تأثیرگذار باشد، اظهارنظر کردند. مقوله اصلی اول دارای دو مقوله فرعی بود: نیازهای آموزشی پایه و توانمندسازی. مقوله اصلی دوم مشتمل بر دو مقوله فرعی نیازهای آموزشی عمومی و تخصصی بود. نیازهای آموزشی از دیدگاه افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی در جدول شماره 2 آمده است. 


نیازهای آموزشی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی
مشارکت‌کنندگان با توجه به زلزله‌خیزی کشور و نیاز بیشتر افراد دارای معلولیت به آموزش، به دلیل مشکلات و محدودیت‌های موجود و بالا بودن احتمال مرگ‌ومیر آنان در مقایسه با افراد سالم، بر آموزش در زمینه مواجهه با زلزله متناسب با نوع معلولیت تأکید کردند. آنان همچنین اذعان داشتند که تاکنون به دلایلی چون نبود افراد آگاه برای ارائه آموزش در این زمینه و عدم وجود سابقه وقوع زلزله در محل زندگی خود آموزش‌های مرتبط را دریافت نکرده‌اند. آنان علاوه بر تأثیر محتوایی چنین آموزش‌هایی بر عملکرد و کاهش درد و آلام خود، بر تأثیر مثبت آن در رابطه با به حساب آمدن افراد دارای معلولیت به عنوان فردی از جامعه تأکید کردند. البته مشارکت‌کنندگانی هم بودند که آموزش را با توجه به شرایط جسمی خود، بی‌فایده دانسته، ولی همچنان بر ضرورت آن تأکید می‌کردند.
«آموزش حتماً نیاز یک معلول است. آن‌ها بیشتر از گروه‌های دیگر نیاز به آموزش خاص دارند که باید با آموزش افراد عادی فرق داشته باشد. خصوصاً افرادی که ضایعه نخاعی دارند یا مثلاً از نظر حرکتی در اندام تحتانی مشکل دارند. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور زلزله‌خیز است این آموزش‌ها برای جامعه ما لازم است به همه افراد داده بشود. معلولین هم اگر یاد نگیرند حتماً می‌میرند» (مشارکت‌کننده 4).
«آموزش برای من مفید نیست. من یا توی تختم هستم یا توی ویلچر. ولی برای امثال من خیلی مفید است. برای معلولی که بتواند از خودش دفاع کند مفید است. برای کسی که بتواند از تخت بیاید پایین و برود جای دیگر خوب است». (مشارکت‌کننده 18).
نیازهای آموزشی پایه
مشارکت‌کنندگان، بر نیاز خود بر دریافت آموزش‌های مرتبط با حفظ جان و پیشگیری از معلولیت‌های ثانویه در شرایط زلزله، به عنوان نیاز پایه صحه گذاشتند. آنان دلایل ضرورت این آموزش را مواردی از جمله، مشکلات حرکتی و ناتوانی در فرار از شرایط مخاطره‌آمیز، وابستگی به وسایل کمکی و سایرین در تحرک و جابه‌جایی، به‌ویژه در شرایط بحرانی و ناتوانی در انتخاب محل امن و پناه گیری دانستند. 
«آموزش خیلی مهم است. معلولی که نمی‌تواند از جایش بلند شود، باید یاد بگیرد اگر نمی‌تواند بیرون برود. یک لحظه خودش را بکشد کنار دیوار، دستش را بگذارد روی سرش و خودش را نجات بدهد. من اگر مادرم کمکم نمی‌کرد همان‌جا مانده بودم. معلولین اگر این‌ها رو یاد نگیرند حتماً می‌میرند یا بدتر می‌شوند» (مشارکت‌کننده 12). 
افزون بر این، سایر مباحث آموزشی پایه‌ای مورد نیاز مشارکت‌کنندگان کسب مهارت‌هایی جهت حفظ خونسردی، کنترل استرس و تصمیم‌گیری بود. آنان بر این باور بودند که به دلیل مشکلات فیزیکی، ترس از آسیب بیشتر و وابستگی به سایرین در شرایط بحرانی، قادر به تسلط بر خود نبوده و دچار استرس شدید و ناتوانی در تصمیم‌گیری می‌شوند.
«آموزش خیلی مفید است. مثلاً وقتی زلزله می‌آید آدم آن لحظه استرس می‌گیرید. اصلاً نمی‌داند چه کار باید بکند. ولی اگر آموزش ببیند هم تسلطش بیشتر می‌شود هم قدرت تصمیم‌گیری‌اش بالا می‌رود و می‌تواند هر کاری را که مفید است تو اون لحظه انجام بدهد» (مشارکت‌کننده 11).
«یکی از مواردی که باید آموزش داده بشود، این است که فرد معلول، اول خونسردی خودش را حفظ بکند و دوم اینکه از تمام توانایی‌هاش استفاده کند تا خودش را نجات بدهد. آدم سالم در مواقع بحرانی خیلی راحت می‌تواند خودش را مدیریت بکند، ولی یک فرد معلول نه» (مشارکت‌کننده 4).
همچنین مشارکت‌کنندگان خواهان آن بودند که سازمان‌هایی همچون سازمان بهزیستی، سازمان‌های غیر‌دولتی توان‌بخشی‌محور و جمعیت هلال احمر وظیفه ارائه آموزش به افراد دارای معلولیت را بر‌عهده گیرند. از سوی دیگر مشارکت‌کنندگان بر نقش فعال افراد دارای معلولیت برای درخواست ارائه آموزش مطلوب در زمینه مواجهه با زلزله، متناسب با نیازهایشان از سازمان‌های متولی تأکید کردند. 
«بودجه‌بندی یا کلاس‌های آموزشی دست مسئولین است. می‌توانند امکانات را به NGO‌ها یا بهزیستی بدهند یا در اختیار هلال احمر قرار بدهند و بگویند به این قشر آموزش بدهید. آن‌ها را مکلف بکنند همان‌طور که به افراد عادی آموزش می‌دهند در زلزله چه کار کنند، به معلولین هم آموزش بدهند» (مشارکت‌کننده‌ 6)
نیازهای آموزشی توانمندسازی
مشارکت‌کنندگان معتقد بودند که آموزش‌های دریافتی علاوه بر حفظ جان و تسلط بر خود، باید منجر به افزایش توانمندی‌های آنان در زمینه تطابق با معلولیت در شرایط بحرانی شود. مشکلات فیزیکی باعث شده است که اکثر این افراد در انجام امور خود وابسته به سایرین باشند که در زمان وقوع زلزله و پس از آن معضل بزرگی برای آنان محسوب می‌شود. از این رو، آنان خواهان آموزش‌هایی هستند که توانایی آنان را در مواجهه با شرایط زلزله به گونه‌ای افزایش دهد که علی‌رغم معلولیت از پس امور خود برآیند.
«به منِ معلول یاد بدهند که چطور بتوانم در آن شرایط چادر بزنم، کارهای شخصی‌ام راو انجام بدهم مایحتاجم را تهیه کنم یا بلد باشم وقتی پایم شکسته است، چطور یک چوبی بذارم کنارش چطور بتوانم جلوی خونریزی را بگیرم. چطور بتوانم حرکت کنم چون امکانات بیمارستانی در آن لحظه نیست» (مشارکت‌کننده 13).
مشارکت‌کنندگان همچنین بر این باور بودند که اگر توانایی آنان افزایش یابد می‌توانند به سایرین امداد‌رسانی کنند و حتی آموزش فراگرفته را به سایر افراد دارای معلولیت منتقل کنند.
«طوری به ما آموزش بدهند که اگر از زلزله آسیبی ندیدیم و آمدیم بیرون چادر زدیم، بلد باشیم اگر کسی مریض شد کمکی به او بکنیم. به نظر من کمک‌های اولیه باید یاد گرفته بشوند. چون خیلی به درد می‌خورند. هم در مورد زلزله هم درمورد کمک به دیگران، در آن اون لحظه شاید راه‌ها بسته باشد». (مشارکت‌کننده 2).
«اگر معلولین خوب آموزش ببینند چون تجربه دارند و می‌دانند معلولیت چیست، می‌توانند به بقیه معلولین و خانواده‌هایشان هم آموزش بدهند. این‌گونه به نظر من تأثیر آموزش هم بیشتر است» (مشارکت‌کننده 14).
نیازهای آموزشی گروه‌های ذی‌ربط با افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی
مشارکت‌کنندگان همچنین به نیازهای آموزشی گروه‌های مرتبط با خود از جمله، خانواده، مردم، امدادگران و مدیران بلایا، که آموزش آنان می‌تواند بر حفظ سلامت و کیفیت زندگی این افراد تأثیرگذار باشد، اشاره کردند. به اعتقاد آنان، اگر این افراد در زمینه مواجهه با زلزله، نجات جان خود و سایرین و ارائه خدمت به افراد دارای معلولیت آموزش ببینند علاوه بر حفظ سلامت خود در حمایت از فرد دارای معلولیت نیز کارآمدتر بوده و مؤثرتر عمل خواهند کرد. 
نیازهای آموزشی عمومی
نیازهای آموزشی عمومی دربرگیرنده نیازهای آموزشی خانواده و مردم است. به اعتقاد مشارکت‌کنندگان، با توجه به اینکه افراد دارای معلولیت به‌تنهایی قادر به پناه‌گیری و تخلیه محل ناامن برای حفظ جان و نجات خود نیستند و به کمک سایر افراد نیاز دارند، اعضای خانواده، به عنوان نزدیک‌ترین افراد به آنان، می‌توانند نقش مؤثری در این زمینه ایفا کنند. بنابراین، ارتقای دانش آنان در مورد نحوه مواجهه با زلزله بسیار مثمر ثمر بوده و اثرات آن علاوه بر حفظ جان و پیشگیری از معلولیت برای شخص آموزش‌گیرنده می‌تواند موجب نجات فرد دارای معلولیت نیز شود. این افراد در صورت دریافت آموزش می‌توانند موارد یاد گرفته‌شده را به نحو مناسبی به وابستگان خود از جمله افراد دارای معلولیت منتقل کنند.
«همان‌طور که به افراد سالم آموزش می‌دهند به افراد معلول و خانواده‌هایشان هم آموزش بدهند. آموزش خانواده‌ها خیلی مهم است. برای زمانی که اتفاقی پیش بیاید در این زمینه اطلاعات داشته باشند که هم بتوانند به خودشان کمک بکنند هم به معلولشان» (مشارکت‌کننده 10).
«اگر فرد معلول قدرت تحرک زیادی ندارد، باید یک نفر را کنارش داشته باشد که در مواقع اضطراری بتواند کمکش کند که معمولاً اعضای خانواده هستند و اگر آن‌ها آموزش ببینند یاد می‌گیرند چطور هم خودشان را و هم معلولشان رو نجات بدن» (مشارکت‌کننده 17).
همچنین مشارکت‌کنندگان اظهار کردند با توجه به اینکه مردم جامعه اولین افرادی هستند که به کمک افرادی که در زیر آوار قرار دارند می‌شتابند. بنابراین آموزش این افراد به عنوان پاسخگویان اول می‌تواند علاوه بر حفظ جان خود و پیشگیری از معلولیت، در حفظ جان آسیب‌دیدگان و پیشگیری از معلولیت‌های ثانویه نقش بسزایی داشته باشد. از سوی دیگر با توجه به محدود بودن تعداد امدادگران و نیاز به افراد زیاد برای کمک‌رسانی در صورت وسیع بودن سطح حادثه، آموزش‌دیده بودن مردم عادی برای ارائه خدمات می‌تواند بسیار موثر باشد. همچنین آموزش مردم با هدف توانمند‌سازی برای کنار آمدن با شرایط بحرانی می‌تواند باری از دوش مسئولین بردارد.
«وقتی بم زلزله آمد، امدادگرها از کرمان آمدند. اما مثلاً ده ماشین بیشتر نیامد. وقتی یک شهر صد‌هزار‌نفری تخریب می‌شود هزار نفر هم بیایند نمی‌شود کاری کرد. خود مردم خیلی کمک کردند به هم. متأسفانه چون مردم آموزش‌ندیده بودند نمی‌دانستند چطور کمک کنند، کجا پناه بگیرند، آمار کشته‌ها و زخمی‌ها به شکل نجومی رفت بالا. خیلی‌ها هم معلول شدند. همین الان از نظر میانگین بالاترین معلولیت را در سطح استان دارند» (مشارکت‌کننده 5). 
«آموزش خیلی مهم است؛ مثلاً چطور با مصدوم برخورد بشود، حمل‌و‌نقل بشود، پانسمانش چطور باشد. از نظر خوراکی، اگر آب آشامیدنی آنجا نبود چه کار کند. اگر خیابان سالم وجود نداشت چه باید کرد. چطور مصدومین را از زیر آوار بکشیم بیرون. خواهرزاده من زیر یک ستون گیر کرده بود. کشیدیمش بیرون.او هم دچار ضایعه نخاعی شد مثل من. باید برای برخورد مردم و امداد و نجات آموزش بدهند» (مشارکت‌کننده 3).
«در زلزله شُنبه، نیروهای امدادی چون شهر بسته بود و ارتباط قطع بود، نتوانستند سریع برسند. تا رسیدند به دلیل نبود نیروهای امدادی و اطلاعات ناکافی مردم، 38 کشته دادیم غیر از زخمی‌هایمان. مردم با بیل و کلنگ و هرچه داشتند افراد را از زیر آوار در‌می‌آوردند. اگر نیروهای محلی نبودند، آمار بیش از این‌ها می‌شد» (مشارکت‌کننده 15). 
مورد دیگری که در نیازهای آموزشی مردم مدنظر مشارکت‌کنندگان قرار گرفت، همراهی و حمایت روانی افراد دارای معلولیت بود. این افراد به دلیل مشکلات جسمی، وابستگی عاطفی و عملکردی به سایرین، تنگناهای مالی و مسائلی از این دست دشواری‌های زیادی را در شرایط زلزله تجربه می‌کنند و نیازشان به حمایت روانی و همراهی سایرین بیش از افراد سالم است.
«واقعاً لازم است همه آموزش ببینند که در کنار و همراه افراد معلول باشند. معلولین باید بدانند چه کار کنند. چطور روحیه‌شان را از دست ندند و زودتر برگردند به زندگی عادی. یک فرد معلول از نظر امکانات زندگی واقعاً ضعیف است و زلزله چیز تلخی است برای هر کسی خصوصاً برای فرد معلول تلخ‌تر است. وقتی زلزله آمد، خانه من خراب شد و نا‌امید شدم از زندگی. فکر کنید من به عنوان یک آدم معلول، یک مددجوی بهزیستی، چطور می‌توانستم دوباره زندگی‌ام را بسازم؟» (مشارکت‌کننده 16).
نیازهای آموزشی تخصصی
این دسته از نیازهای آموزشی، به اعتقاد مشارکت‌کنندگان دربرگیرنده نیازهای آموزشی امدادگران و مدیران بلایاست. از آنجا که امدادگران، وظیفه تخصصی جست‌وجو و نجات را بر‌عهده دارند، آموزش تکمیلی آنان در زمینه مباحثی چون نحوه نجات افراد از زیر آوار به صورت صحیح با رویکرد پیشگیری از معلولیت یا معلولیت‌های ثانویه، شناسایی افراد دارای معلولیت و اولویت دادن به نجات آنان، آشنایی با نحوه حمل این افراد با توجه به مشکلات آنان و شناسایی نیازهای گروه‌های مختلف افراد دارای معلولیت جهت ارائه خدمات بهینه، بسیار مؤثر است. از این رو مشارکت‌کنندگان این نیاز خود را تحت عنوان تربیت امدادگران خاص مطرح کردند. 
«قبل از هر چیز امدادگرها باید آموزش دیده باشند و بدانند چطور افراد را جابه‌جا کنند، فرد در تصادف کمرش آسیب‌دیده و به دلیل درست جابه‌جا نکردن معلول می‌شود. امدادگر‌ها را باید طوری آموزش بدهیم که اگر در جایی زلزله اتفاق افتاد بتوانند به افرادی که دچار معلولیت حرکتی و ضایعه نخاعی هستند و مشکلات خاص دارند خدمات بدهند و اولویت اول با جابه‌جایی معلولین و سالمندان باشد» (مشارکت‌کننده 1).
«فرد معلول شرایط خاص خودش را دارد. حمل یک معلول با حمل فرد عادی فرق دارد. شخص معلول نمی‌تواند پاهایش را حرکت بدهد. فرد معلول، باید بتواند مثانه خودش را به‌موقع تخلیه بکند باید افرادی باشند که بتوانند در این موارد کمک بکنند و این مسئله نیاز به اموزش خاص دارد» (مشارکت‌کننده 4).
مقوله دیگری که مشارکت‌کنندگان به آن پرداختند، نیازهای آموزشی مدیران بلایا بود. مشارکت‌کنندگان خواهان آن بودند که مدیران افراد دارای معلولیت را بشناسند و با نیازهایشان آشنا شوند و در هنگام ارائه خدمات در شرایط زلزله، این موارد را در نظر گرفته و امکانات مناسب برای این گروه فراهم کنند. افراد دارای معلولیت مشکلات فراوانی از جمله معضلات اقتصادی، بی‌توجهی به مناسب‌سازی و مبلمان شهری، مشکلات ایاب و ذهاب، مسائل مربوط به اشتغال و مواردی از این دست را عنوان کردند و خواهان درک بیشتر مدیران از معلولیت و مشکلات وابسته به آن شدند. افزون بر این، اذعان داشتند که با وقوع زلزله و پس از آن مشکلات آنان چندین برابر شده است و اندوخته چندین‌ساله خود را نیز از دست داده‌اند. بر این اساس، بر آموزش مدیران تأکید فراوان کردند.
«برنامه‌ریزی‌هایی که از طرف مدیران می‌شود بیشتر حالت شعاری دارد، اتفاق خاصی نمی‌افتد، چون در مورد معلولین اطلاعات کافی ندارند. بهتر است آموزش‌ها و اطلاعاتی که در مورد معلولین به آن‌ها می‌دهند همون آموزش‌ها و آگاهی‌هایی باشد که لازمه داشته باشند» (مشارکت‌کننده 8).
«مدیران اگر واقعاً بخواهند به معلولین کمک کنند باید نیازهای آن‌ها را بشناسند. به آن‌ها آموزش بدهند که مستقل باشند. یادشان بدهند چطور خودشان رو سیر کنند. اگر یک پله جلوی من است اگر لطف می‌کنند به من و من را هر روز از این پله بالا می‌برند، این پله را تبدیل به رمپ کنند تا من خودم بروم. راه را برایم باز کنند تا من بتوانم کارم را خودم انجام بدهم و محتاج بقیه نباشم» (مشارکت‌کننده 7).
«ما معلولین بالاخره نیازمند هستیم. تعارف هم نداریم. یک نفر نیازمند به کمک جسمی است، یک نفر نیازمند به کمک مالی است. نیازها مختلف است. مسئولین خودشان باید به معلولین برسند در حدی که بتوانند به زندگی عادی‌شان برگردند. ما اگر بدانیم که مسئولین توجه خاصی به ما دارند، دلگرم می‌شیم» (مشارکت‌کننده 9).
بحث
مشارکت‌کنندگان در پژوهش، آموزش را امری ضروری جهت ارتقای آمادگی در مواجهه با زلزله دانسته و نیازهای آموزشی آنان در دو مقوله اصلی، نیازهای آموزشی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی و نیازهای آموزشی گروه‌های ذی‌ربط دسته‌بندی شدند. مقوله اصلی اول، متشکل از دو مقوله فرعی بود: 1. نیازهای آموزشی پایه شامل حفظ جان و پیشگیری از معلولیت‌های ثانویه، حفظ خونسردی، کنترل استرس و تصمیم گیری؛ 2. نیازهای آموزشی توانمندسازی مشتمل بر کنار آمدن با معلولیت در شرایط بحرانی، امدادرسانی به سایر افراد در صورت توانایی و آموزش سایر افراد دارای معلولیت. مقوله اصلی دوم نیز در قالب دو مقوله فرعی بود: 1. نیازهای آموزشی عمومی مربوط به خانواده‌ها و مردم شامل، نجات افراد دارای معلولیت، حفظ جان و پیشگیری از معلولیت، امدادرسانی صحیح به افراد جامعه جهت پیشگیری از معلولیت، همراهی و حمایت روانی افراد دارای معلولیت 2. نیازهای آموزشی تخصصی مربوط به امدادگران و مدیران بلایا مشتمل بر امدادرسانی به افراد دارای معلولیت، پیشگیری از معلولیت و آسیب در حین نجات افراد، آشنایی با گروه‌های مختلف معلولین و نیازهایشان و در نظر گرفتن نیازهای افراد دارای معلولیت در اقدامات پاسخ.
مشارکت‌کنندگان در مطالعه حاضر اذعان داشتند که تاکنون آموزشی در زمینه مواجهه با زلزله دریافت نکرده‌اند. در مطالعه کمالی و همکاران در خصوص زلزله‌های رودبار و کازرون نیز به این موضوع اشاره شده است [26]، که مبین آن است در فاصله این دو مطالعه (چهارده سال) اهتمامی بر امر آموزش افراد دارای معلولیت مبذول نشده است. در صورتی که مطالعات نشان می‌دهند که آموزش برای افراد دارای معلولیت مداخله مؤثری است که مزایای مادام‌العمر دارد [27]. یافته‌های مطالعه موریس و جونز نشان می‌دهند افراد دارای معلولیت که آموزش و تجربه مواجهه با بلایا را داشته‌اند امتیاز بیشتری در آمادگی دریافت کرده‌اند [28] که این امر مبین آن است که دارا بودن تجربه قبلی، توأم با آموزش و یادگیری برای فرد، توانایی او را در مواجهه با بحران بعدی افزایش می‌دهد. 
مشارکت‌کنندگان در پژوهش از نیاز خود به آموزش‌های مبتنی بر حفظ جان و پیشگیری از آسیب بیشتر، کنترل شرایط روحی روانی و توانمندسازی به منظور ارتقای آمادگی در مواجهه با زلزله سخن گفتند. دفتر ملل متحد در کاهش خطر بلایا نیز بر آموزش جامع افراد دارای معلولیت در زمینه‌های کاهش آسیب، انطباق با شرایط، کاهش پیامد، آمادگی در برابر بلایا، تخلیه و هشدار اولیه، با کیفیت یکسان با سایرین و تسهیلات آموزشی مناسب در محیطی فارغ از خشونت تأکید دارد [29] که همسو با نیاز مطرح‌شده از سوی مشارکت‌کنندگان است.
مشارکت‌کنندگان در پژوهش، آموزش خانواده‌های افراد دارای معلولیت را به عنوان یک ضرورت مدنظر قرار داده و ارتقای دانش آنان را با حفظ جان و سلامت آنان مرتبط دانستند. به اعتقاد جوئن و همکاران، اعضای خانواده و مراقبین افراد دارای معلولیت باید در زمینه مواجهه با بلایا و همچنین تعامل با آنان آموزش ببینند [30]. هیپر و همکاران نیز آموزش آمادگی در مواجهه با بلایا را به عنوان یک نیاز مهم برای خانواده‌های افراد دارای معلولیت مورد اشاره قرار داده‌اند. آنان اذعان می‌دارند که والدین کودکان و نوجوانان دارای معلولیت، آموزش‌هایی را که دانش آنان در زمینه وظایف خاص آمادگی و باور به توانایی انجام این وظایف افزایش می‌دهند، مؤثر می‌دانند. این آموزش‌ها شامل شناسایی منابع اضطراری محلی؛ تدوین برنامه‌های اضطراری خانواده با تمرکز بر نیازهای خاص فرزند خود؛ برقراری ارتباط با مسئولین و کسب اطلاعات مربوط به پناهگاه‌های محلی هستند. به اعتقاد آنان، سازمان‌های ارائه‌دهنده مراقبت‌های اولیه (به عنوان مثال سازمان بهزیستی) و مدارس نیز می‌توانند به عنوان یک منبع مهم اطلاعات برای آموزش خانواده‌های کودکان و نوجوانان دارای معلولیت، در تمام مراحل بلایا، در نظر گرفته شوند [31]. یافته‌های این مطالعه با یافته‌های پژوهش حاضر از نظر نقش آموزش در ارتقای آمادگی خانواده‌های افراد دارای معلولیت و تأثیر آن در حفظ و مراقبت از این افراد در شرایط بحرانی، همسوست. همچنین مشارکت‌کنندگان بر نقش سازمان‌هایی مانند بهزیستی و هلال احمر در این زمینه اذعان داشتند.
آموزش مردم جامعه نیز به عنوان افرادی که قبل از همه در صحنه بلایا حضور می‌یابند، به منظور ارائه خدمات صحیح و بهینه به سایرین از جمله افراد دارای معلولیت توسط مشارکت‌کنندگان در مطالعه حاضر مورد توجه قرار گرفت. در مطالعات انجام‌شده پس از زلزله‌های رودبار، کازرون و بم، بر ضرورت آموزش همگانی به منظور مواجهه با زلزله و درک مفهوم توان‌بخشی و آموزش متخصصین جهت ارائه خدمات مناسب و بهنگام به افراد دارای معلولیت و مصدومین ناشی از زلزله، تأکید شده است [26، 32]. به نظر می‌رسد که یافته‌های این مطالعه از بُعد ضرورت آموزش مردم و نقش آن در حفاظت از آنان و خدمت‌رسانی به افراد دارای معلولیت حائز اهمیت است که در راستای یافته‌های مطالعه حاضر است.
یافته دیگری که مطالعه حاضر به آن دست یافته است، نقش مؤثر آموزش تخصصی امدادگران در زمینه شناسایی نیازهای افراد دارای معلولیت و لحاظ کردن این نیازها در امدادرسانی به آنان است. مطالعات نشان می‌دهند که آموزش تخصصی امدادگران امری ضروری است و می‌تواند آگاهی، دانش و مهارت آنان را در زمینه نیازهای افراد دارای معلولیت در زمان وقوع بلایا و شرایط بحرانی افزایش دهد. افزون بر این، پشتیبانی از سیستم آموزشی و تجهیز پاسخ‌گویان اول، پیش از وقوع بلایا و بسیج پرسنل آموزشی بر اساس نیازها در زمینه ارائه خدمات به افراد دارای معلولیت مؤثر و مفید است. همچنین، تدوین یک برنامه جامع در این زمینه و به روز کردن دائم آن الزامی است و سازمان‌های مرتبط با فرایند آموزش و ارزیابی تمرینات اضطراری باید بخش ثابتی از پروسه تطبیق این برنامه باشند [‌30، 33]. رولند و همکاران نیز در مطالعه خود به این نکته اشاره کرده‌اند که آموزش اختصاصی پرسنل امدادی در کمک به افراد دارای معلولیت حرکتی می‌تواند موثر باشد. در این زمینه لازم است برنامه‌ریزان در فاز قبل از رخداد بلایا، مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های استاندارد در خصوص ایجاد برنامه‌های آموزشی به‌ویژه برای کمک به افراد دارای معلولیت پس از بلایا یا در شرایط بحرانی را تدوین کنند. بدین منظور باید چارچوب برنامه آموزشی استاندارد برای نشان دادن نیازهای فردی افراد دارای معلولیت در شرایط بلایا تهیه شود و ایجاد چنین استانداردی از اخذ نظرات این افراد آغاز می‌شود. این آموزش باید نیازهای انواع معلولیت را دربر گیرد. همچنین پرسنل امدادی باید در خصوص وسایل کمک‌توان‌بخشی آموزش ببینند و در این زمینه از خدمات مشاوره‌ای کارشناسان توان‌بخشی (فیزیوتراپیست، کاردرمانگر و پرستاران توان‌بخشی) برخوردار شوند [34]. این مطالعات نشان می‌دهند که ارتقای دانش امدادگران در زمینه نیازهای افراد دارای معلولیت و امدادرسانی صحیح، می‌تواند از درد و آلام آنان در شرایط دشوار زلزله کاسته و منجر به افزایش کیفیت خدمات شود؛ یافته‌ای که مطالعه حاضر نیز بر آن اذعان دارد. همچنین با توجه به مطالعات پیش‌گفته، تهیه چارچوب برنامه آموزشی مستلزم اخذ نظرات افراد دارای معلولیت است که مطالعه حاضر گام مقدماتی در این زمینه است. 
مدیران بلایا، گروه دیگری بودند که مشارکت‌کنندگان نیازهای آموزشی آنان را مدنظر قرار دادند. به اعتقاد آنان اگر مدیران در زمینه شناسایی نیازهای افراد دارای معلولیت و خدمات مورد نیاز آنان آموزش تخصصی دریافت کنند، با درک مشکلات آنان، توجه ویژه‌ای به این گروه کرده و آنان را در اولویت خدمات خود قرار می‌دهند. ولف فوردم و همکاران در مطالعه خود اذعان می‌کنند که معمولاً برنامه‌های فوریت برای افراد سالم تدوین شده‌اند و پاسخ‌گویان، مدیران، برنامه‌ریزان و داوطلبان ارائه خدمت در هنگام وقوع بلایا، در زمینه نیازهای افراد دارای معلولیت در شرایط بحرانی، آموزش کافی ندیده‌اند. پاسخ‌گویان آموزش‌دیده در زمینه نیازهای افراد دارای معلولیت در شرایط بلایا قادر خواهند بود دسترسی برابر به خدمات اضطراری را افزایش داده و موانع پاسخ بهینه را حذف کنند که موجب افزایش ایمنی و رفاه افراد دارای معلولیت می‌‌شود [6]. یافته‌های مطالعه فاکس و همکاران نیز بیانگر کاستی در دانش تیم‌های مدیریت فوریت در زمینه معلولیت است. بنایراین، محققین توصیه می‌کنند که در برنامه آموزشی پاسخ‌گویان اول و مدیران، مباحثی در رابطه با افراد دارای معلولیت در نظر گرفته شود. همچنین اکثر مشارکت‌کنندگان در مطالعه علت فقدان دستورالعمل در زمینه خدمات مورد نیاز افراد دارای معلولیت در شرایط بلایا را هزینه‌بر بودن آن و نبود افرادی جهت آموزش در این حوزه، ذکر کردند [35]، یافته‌های این مطالعات بر کاستی دانش مدیران بلایا در زمینه نیازهای افراد دارای معلولیت اذعان داشته و این امر را موجب دشواری در دسترسی به خدمات و ایجاد مانع در ارائه پاسخ بهینه در زمان بلایا می‌دانند که مورد تأکید مشارکت‌کنندگان در پژوهش حاضر نیز بوده است. از طرفی در این مطالعات به فقدان افراد ذی‌صلاح در آموزش اشاره شده است که مشارکت‌کنندگان در پژوهش حاضر نیز یکی از دلایل فقدان آموزش در زمینه مواجهه با زلزله را همین امر دانسته‌اند.
نتیجه گیری 
بر اساس یافته‌های پژوهش، نیازهای آموزشی افراد دارای معلولیت جسمی حرکتی و گروه‌های ذی‌ربط، در قالب حفظ جان، سلامتی و پیشگیری از معلولیت، توانمندسازی و ارتقای کیفیت خدمات در زلزله، ظهور یافت. تحقق این نیازهای آموزشی موجب افزایش آمادگی این افراد در مواجهه با زلزله شده و مستلزم تدوین برنامه‌های آموزشی استاندارد و کاربردی با اخذ نظرات آنان و پیاده کردن آن در شرایط قبل از وقوع بلایاست. از سوی دیگر با توجه به اینکه تاکنون اقدامی جدی و اصولی در زمینه آموزش افراد دارای معلولیت انجام نشده است، لازم است برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران با تدوین سیاست‌های تخصصی و متناسب با شرایط کشور، بستر آموزش این افراد را فراهم کنند. این اقدام می‌تواند در کاهش مرگ‌و‌میر و ارتقای سلامت این افراد در شرایط بلایا مؤثر باشد. افزون بر این، پیشنهاد می‌‌شود مطالعات بیشتری در زمینه شناسایی نیازهای گروه‌های مختلف افراد دارای معلولیت در سایر مخاطرات طبیعی، تکنولوژیک و پاندمی‌ها به‌ویژه کووید 19 به عمل آید.
از جمله محدودیت‌های مطالعه حاضر با توجه به ماهیت مطالعات کیفی در ایجاد درک عمیق نسبت به پدیده‌ها، قابل تعمیم نبودن نتایج مطالعه به سایر شرایط و افراد است. بر این اساس، تیم پژوهشی با اتخاذ استراتژی‌های مناسب سعی کردند تا اعتبار درونی و خارجی مطالعه را افزایش دهند. همچنین با توجه به طراحی مطالعه مبنی بر اخذ تجارب مشارکت‌کنندگان در خصوص زلزله‌های فاجعه‌بار به‌وقوع‌پیوسته در کشور (مانند زلزله‌های رودبار منجیل و بم)، تعدادی از داده‌ها گذشته‌نگر بوده که ارزشمند هستند. 

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

این پژوهش از کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی ایران با کد IR.IUMS.REC 1394.9221567202 تاییده گرفته است. اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.

حامی مالی
این مطالعه قسمتی از طرح پژوهشی با شماره ثبت 9221567202 است که در دانشگاه علوم‌پزشکی ایران پذیرفته شده و مورد حمایت مالی قرار گرفته است.

مشارکت نویسندگان
تحقیق، نگارش، تصحیح: شهرزاد پاکجویی؛ نظارت: آیدین آرین خاص؛ روش‌شناسی: محمد کمالی و حسام سیدین؛ تحقیق، نگارش - نسخه اصلی، بررسی و ویرایش: محمد حیدری. 

تعارض منافع
نویسندگان هیچگونه تعارض منافع را گزارش نمی کنند.

 
 References
1.Khankeh H. Disaster hospital preparedness: National Plan (In Persian)]. Tehran: University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences; 2012.
2.Guha-sapir D, Femke V, Below R, Ponserre S. Annual disaster statistical review 2010: The numbers and trends [Internet]. 2011 [Updated 2011]. Available from: http://lib.riskreductionafrica.org/bitstream/handle/123456789/1141/annual%20disaster%20statistical%20review%202011.%20the%20numbers%20and%20trends.pdf?sequence=1
3.ISDR. Hyogo Framework for Action 2005-2015: Building the Resilience of Nations and Communities to Disasters 2005. Paper presented at: World Conference on Disaster Reduction. 18-22 January 2005; Japan Kobe, Hyogo. https://www.unisdr.org/2005/wcdr/intergover/official-doc/L-docs/Hyogo-framework-for-action-english.pdf
4.Reilly D. Business continuity, emergency planning and special needs: How to protect the vulnerable. Journal of Business Continuity & Emergency Planning. 2015; 9(1):41-51. https://www.ingentaconnect.com/content/hsp/jbcep/2015/00000009/00000001/art00006
5.No authors. Inclusive disaster risk management – governments, communities and groups acting together: high level multi-stakeholder partnership dialogue. Paper presented at: UN world conference on disaster risk reduction. 14-18 March 2015; Japen, Sendaj. http://www.wcdrr.org/uploads/Inclusive-Disaster-Risk-Management-2.pdf
6.Wolf-Fordham SB, Twyman JS, Hamad CD. Educating first responders to provide emergency services to individuals with disabilities. Disaster Medicine and Public Health Preparedness. 2014; 8(6):533-40. [DOI:10.1017/dmp.2014.129] [PMID] [PMCID]
7.Smith DL, Notaro SJ. Is emergency preparedness a ‘disaster’for people with disabilities in the US? Results from the 2006-2012 Behavioral Risk Factor Surveillance System (BRFSS). Disability & Society. 2015; 30(3):401-18. [DOI:10.1080/09687599.2015.1021413]
8.Black K, Draper P. Nothing about us, without us: An inclusive preparedness programme for the whole community from inception to sustainment. Journal of Business Continuity & Emergency Planning. 2019; 13(2):136-49. https://www.ingentaconnect.com/content/hsp/jbcep/2019/00000013/00000002/art00005
9.Pan A. Study on mobility-disadvantage group’risk perception and coping behaviors of abrupt geological hazards in coastal rural area of China. Environmental Research. 2016; 148:574-81. [DOI:10.1016/j.envres.2016.04.016] [PMID]
10.McClure LA, Boninger ML, Oyster ML, Roach MJ, Nagy J, Nemunaitis G. Emergency evacuation readiness of full-time wheelchair users with spinal cord injury. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 2011; 92(3):491-8. [DOI:10.1016/j.apmr.2010.08.030] [PMID]
11.Stough LM, Sharp AN, Resch JA, Decker C, Wilker N. Barriers to the long-term recovery of individuals with disabilities following a disaster. Disasters. 2016; 40(3):387-410. [DOI:10.1111/disa.12161] [PMID]
12.Phibbs S, Good G, Severinsen C, Woodbury E, Williamson K. What about Us? Reported Experiences of Disabled People Related to the Christchurch Earthquakes. Procedia Economics and Finance. 2014; 18:190-7. [DOI:10.1016/S2212-5671(14)00930-7]
13.Aryankhesal A, Pakjouei S, Kamali M. Safety needs of people with disabilities during earthquakes. Disaster Medicine and Public Health Preparedness. 2018; 12(5):615-21. [DOI:10.1017/dmp.2017.121] [PMID]
14.Pakjouei Sh, Aryankhesal A, Kamali M, Seyedin SH. Experience of people with physical disability: Mobility needs during earthquakes. Journal of Education and Health Promotion. 2018; 7(1):80. [DOI:10.4103/jehp.jehp_40_18] [PMCID] [PMID]
15.State Welfare Organization of Iran. Annual Statistical data of Welfare Organization. 2017.
16.Pope C, Ziebland S, Mays N. Analysing qualitative data. Oxford: Blackwell; 2006. https://www.wiley.com/en-us/Qualitative+Research+in+Health+Care%2C+4th+Edition-p-9781119410836
17.Streubert HJ, Carpenter DR. Qualitative research in nursing: Advancing the humanistic imperative. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2011. https://books.google.com/books/about/Qualitative_Research_in_Nursing.html?id=xNByh3B1Wt0C&printsec=frontcover&source=kp_read_button#v=onepage&q&f=false
18.Creswell JW. Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches. 4th ed. Los Angeles, CA: Sage publications California; 2014. https://edge.sagepub.com/creswellrd5e
19.Hsieh HF, Shannon SE. Three approaches to qualitative content analysis. Qualitative Health Research. 2005; 15(9):1277-88. [DOI:10.1177/1049732305276687] [PMID]
20.Ranjbar H, Haghdoost AA, Salsali M, Khoshdel A, Soleimani M, Bahrami N. [Sampling in qualitative research: A Guide for beginning (Persian)]. HBI_Journals. 2012; 10(3):238-50. https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?id=333075
21.Zaletel-Kragelj L, Bozikov J. Methods and tools in public health. Lage, Germany: Hans Jacobs Publishing Company; 2010. https://www.academia.edu/19653996/METHODS_AND_TOOLS_IN_PUBLIC_HEALTH_A_Handbook_for_Teachers_Researchers_and_Health_Professionals_Title_Address_for_correspondence
22.Creswell JW. Qualitative inquiry & research design: Choosing among five approaches. 2 ed. Thousand Oaks, CA: Sage Publications 2007. https://us.sagepub.com/en-us/nam/qualitative-inquiry-and-research-design/book246896
23.Lincoln YS, Lynham SA, Guba EG. Paradigmatic controversies, contradictions, and emerging confluences, revisited. The Sage Handbook of Qualitative Research. 2011; 4:97-128. https://books.google.com/books?
24.Dahlgren L, Emmelin M, Winkvist A. Qualitative methodology for international public health. 2 ed. Umea, Sweden: Umeaa International School of Public Health; 2007. https://www.worldcat.org/title/qualitative-methodology-for-international-public-health/oclc/185236189
25.Braun V, Clarke V. Using thematic analysis in psychology. Qualitative Research in Psychology. 2006; 3(2):77-101. [DOI:10.1191/1478088706qp063oa]
26.Kamali M, Moradi M, Ardjomand M. [Examining how to provide rehabilitation services to victims of earthquake in Gilan and Fars (Persian)]. Social Welfare. 2004; 3(13):147-61. https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?id=50903
27.Landry MD, Raman SR, Kohrt BA. Disability as an emerging public health crisis in postearthquake Nepal. American Journal of Public Health. 2015; 105(8):1515-17. [DOI:10.2105/AJPH.2015.302809] [PMID] [PMCID]
28.Morris JT, Jones ML. Emergency preparedness for people with disabilities. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 2013; 94(2):219-20. [DOI:10.1016/j.apmr.2011.09.007] [PMID]
29.United Nations Office for Disaster Risk Reduction. Disaster risk reduction in sustainable development outcome documents [Internet]. 2015 [Updated 2015]. Available from: https://www.undrr.org/publication/disaster-risk-reduction-sustainable-development-documents
30.Co-Financed by the European CommissionCo-Financed by the European Commission. Identification and mapping of MHPSS Guidelines: A synthesis research report on key points resulting from the inventory - Austria [Internet]. 2016 [Updated 2016]. Available from: http://eunad-info.eu/research/mental-disability.html
31.Hipper TJ, Davis R, Massey PM, Turchi RM, Lubell KM, Pechta LE, et al. The disaster information needs of families of children with special healthcare needs: A scoping review. Health security. 2018; 16(3):178-92. [DOI:10.1089/hs.2018.0007] [PMID]
32.Raissi GR. Earthquakes and rehabilitation needs: Experiences from Bam, Iran. The Journal Of Spinal Cord Medicine. 2007; 30(4):369-72. [DOI:10.1080/10790268.2007.11753954] [PMID] [PMCID]
33.Education For Safety Resilience And Social Cohesion. Disaster risk reduction in education in emergencies: A guidance note for education clusters and sector coordination groups [Internet]. 2011 [Updated 2011]. Available from: http://education4resilience.iiep.unesco.org/en/node/742
34.Rowland JL, White GW, Fox MH, Rooney C. Emergency response training practices for people with disabilities: Analysis of some current practices and recommendations for future training programs. Journal of Disability Policy Studies. 2007; 17(4):216-22. [DOI:10.1177/10442073070170040401]
35.Fox MH, White GW, Rooney C, Rowland JL. Disaster preparedness and response for persons with mobility impairments results from the University of Kansas nobody left behind study. Journal of Disability Policy Studies. 2007; 17(4):196-205. [DOI:10.1177/10442073070170040201]
 
نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: توانبخشی
دریافت: 1398/11/6 | پذیرش: 1399/8/19 | انتشار: 1400/1/12
* نشانی نویسنده مسئول: تهران، خیابان ولیعصر، بالاتر از میدان ونک، خیابان رشید یاسمی، پلاک ۴

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb