جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای گفتاری

هاشم شمشادی، ناصر رضایی،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده

علی‌رغم پیدایش روش‌های نوین ترمیم بیماران با شکاف لب و کام یا شکاف کام یا لب، بروز اختلال گفتاری‌ بیمار پس از ترمیم، دور از انتظار نیست. از هر دوهزار تولد، یک نوزاد دچار شکاف کام به‌تنهایی یا در هر هزار تولد یک نوزاد دارای‌ شکاف توأم لب و کام است. میزان شیوع این اختلالات نزد سفیدپوستان قدری‌ بالاتر از سیاه‌پوستان است و در منطقه آسیا با بروز بیشتری، حتی‌ به یک در هر پانصد تولد می‌رسد. ازآنجاکه امکان وجود سایر اختلالات در ناهنجاری‌ها در میان این نوزادان وجود دارد؛ لذا بررسی‌ کامل تاریخچه‌ای و اخذ معاینات کامل بالینی‌ آنها پس از تولد ضروری‌ است. بررسی مسائل ارثی‌‌بودن این ناهنجاری‌ها با توجه به تاریخچه ازدواج‌های خانوادگی یا احتمال بروز ناهنجاری‌های مشابه در سایر فرزندان نیز ضروری‌ است. بروز شکاف کام به‌تنهایی، بیشتر از شکاف توأم لب و کام است که به‌همراه ناهنجاری‌های‌ دیگر به‌صورت نشانگان (Syndrome) به‌وجود می‌آیند. بنابراین، بررسی‌ این‌گونه بیماران با نشانگانی‌ که تقریباً یک سوم کل بیماران با شکاف کام تنها را تشکیل می‌دهند، می‌بایست از دیدگاه‌های مختلف بالینی‌ مـورد تأکیــد قرار گیرد. شایع‌‌‌ترین نشانگان همـراه با شــکاف کــام تنها «نشانگان پیر رابین» (Pierr Robin) است که علاوه‌بر شکاف کام، علائم دیگری چون کوچکی فک تحتانی و بیرون زدگی زبان را به‌همراه دارند. نحوه شکاف کام تنها در بیماران نشانگانی‌ به شکل V و در بیماران به‌همراه نشانگان به صورت U است. پس از بررسی‌ کامل عمومی نوزاد، وضع تغذیه‌ای وی از جهت جلوگیری از سوء تغذیه، کاهش وزن و عدم رشد جسمی ضروری‌ است. در صورت فراهم‌بودن کلیه شرایط سلامتی، عمل جراحی‌ ترمیمی لب و هر دو بخش سخت و نرم کام، در اولین فرصت ممکن صورت می‌گیرد. در شرایطی‌ که شکاف لب ناوسیع باشد، می‌توان ترمیم کام را در سن زیر ۶ ماهگی و در صورت ‌همراه‌بودن با شکاف کام، زیر ۱۸ ماهگی، مورد بررسی قرار داد. ازآنجاکه در عمل جراحی مزبور میزان قابل توجهی از اعصاب، مخاط، عضلات و قطعات استخوانی مورد دستکاری قرار می‌گیرد؛ لذا قبل و پس از ترمیم نواقص، کارایی‌ کامل و مناسبی‌ را در این اجزا نمی‌توان انتظار داشت. در نواحی‌ آناتومیکی‌ یادشده، مجموعه اجزای لب و کام که در نواحی خلف دهان، با انقباض عضلات و بالارفتن، موجب انسداد راه بینی‌ گردیده یا با شل‌شدن خود موجب بازشدن راه حلقی و بینی می‌شوند، دچار اختلال می‌گردد. میزان بروز این‌گونه اختلال در %۲۰ از کل بیماران تحت عمل جراحی‌ ترمیمی لب و کام دیده می‌شود. اختلال مزبور، سبب اختلال عملکرد دریچه کامی-حلقی‌ می‌شود و خود سبب اختلال «پر خیشومی‌شدگی» (Hypernasality) یا «کم خیشومی‌شدگی» (Hyponasality) گفتار می‌گردد. بر همین اساس در جراحی‌های‌ ترمیمی لب و کام، مشاوره و مداخله آسیب ‌شناس گفتار و زبان، از اصولی ‌بسیار با ارزش و مهم تلقی می‌گردد. گرچه تبادل نظر و کار گروهی ‌با سایر متخصصین نیز در صورت لزوم، از اهمیت ویژه‌ای‌ در گروه‌درمانی‌ این بیماران نیز محسوب می‌گردد.


محمدرحیم شاه‌بداغی، اعظم مرادی، سارا کیانی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۴ )
چکیده

هدف: جهت ارزیابی توانایی حرکت سریع و متغیر اندامهای گفتاری افراد از روش دیادکوکاینتیک استفاده می‌شود. دو روش برای بدست آوردن این معیار وجود دارد. در اولین روش فرد باید در زمان ثابت هجاهای مشخصی را سریع تولید نماید و در دومین روش فرد باید تعداد ثابت هجاهای مشخص را جهت تعیین زمان اجرای آن به صورت سریع تولید نماید. لذا این پژوهش با هدف بررسی میزان استاندارد دیادکوکاینتیک در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی در سه منطقه ۳، ۸ و ۱۹ شهر تهران انجام شده است.

روش بررسی: جامعه مورد مطالعه در این تحقیق دانش آموزان مقطع ابتدایی سه منطقه آموزشی ۳، ۸ و ۱۹ بودند که از میان آنها ۱۹۹۷ دانش آموز (۹۸۰ نفر دختر و ۱۰۱۷ نفر پسر) به طور تصادفی انتخاب گردیدند. دانش آموزان باید در مدت ۵ ثانیه هجاهای /پا/ ، /تا/ ، /کا/ و /پا تا کا/ را به صورت سریع تولید می‌نمودند و همچنین باید تعداد ثابت هجاهای مشخص را جهت تعیین زمان اجرای آن به صورت سریع تولید نمایدکه در این مطالعه دانش آموزان باید ۱۵ دفعه هر یک از هجاهای فوق را تولید نمایند تا زمان آنها ثبت گردد.

یافته‌ها: با بالارفتن پایه تحصیلی متوسط زمان تمام هجاها کاهش داشت و همچنین متوسط تعداد هجاها در زمان ثابت افزایش داشت.

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌دهد که با افزایش سن توانایی میانگین تعداد تکرار هجاها افزایش می‌یابد و میانگین زمان تکرار هجاها کاهش می‌یابد. همچنین در این تحقیق ثابت گردید که بین میانگین تکرار هجاها در بین پسرها و دخترها تفاوت معنی داری وجود دارد.


محمدصادق سیف‌پناهی، زهرا سلیمانی، محمدرحیم شاه‌بداغی، امیر شیانی، تهمینه سلیمانی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: تأثیر منفی افت شنوایی بر مهارتهای حرکتی سریع اندام‌های گفتاری، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار هر یک به تنهایی در افراد کم‌شنوا به اثبات رسیده است. بررسی نحوه این تأثیرگذاری در آستانه‌های مختلف شنوایی و چگونگی وجود ارتباط بین این سه متغیر گفتاری و ارتباط بین آزمون‌های موجود برای بررسی این متغیرها هدف این پژوهش می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه تحلیلی مقطعی بر روی ۴۶ بزرگسال مبتلا به افت شنوایی (عمیق، شدید، متوسط- شدید) و ۱۵ بزرگسال با شنوایی طبیعی انجام شده است. آزمودنیها به صورت تصادفی و از دبیرستانهای مخصوص افراد دچار افت شنوایی و دبیرستانهای طبیعی تهران انتخاب شدند. آزمون‌های مورد استفاده شامل بخشی از آزمون دیادوکوکینزیس دهانی فلچر که با تحلیل‌گر گفتاری دکتر اسپیچ نمونه‌های ضبط شده تحلیل می‌شوند، متن صد کلمه‌ای (برای سنجش سرعت گفتار بر حسب تعداد کلمات خوانده شده در دقیقه) و استفاده از روش شاخص رتبه‌ای برای تعیین رتبه قابلیت فهم گفتاری آزمودنی‌ها در خواندن متن بودند. سپس داده‌ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج کلی حاکی از آن بود که با افزایش آستانه شنوایی، آزمودنیها مدت زمان بیشتری را صرف انجام تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی کردند و از سرعت و قابلیت فهم گفتار آنها نیز کاسته شد. البته در مورد سرعت گفتار و توانایی دیادوکوکینزیس دهانی بین خود گروه‌های مبتلا به افت شنوایی، فقط تفاوت بین گروه مبتلا به افت شنوایی عمیق با دو گروه شدید و متوسط-شدید معنی‌دار بود (P<۰/۰۵). در ضمن در گروه مبتلا به افت شنوایی بین سرعت گفتار و مدت زمان صرف‌شده برای تکرار تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی ارتباط منفی و معنی‌داری وجود داشت (P=۰/۰۲). اما در گروه شنوایی طبیعی هیچ گونه ارتباط معنی‌داری بین این دو مشاهده نشد (P>۰/۰۵). کلاً بین دیادوکوکینزیس دهانی و قابلیت فهم گفتار و همچنین سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار نیز ارتباط معنی‌داری مشاهده شد (P>۰/۰۵).

نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر منفی افت شنوایی بر مهارت‌های سریع حرکتی دهانی، سرعت گفتار وقابلیت فهم گفتار و وجود ارتباط بین این سه متغیر، در مداخلات درمانی بر روی افراد دچار افت شنوایی، شاید بتوان به عنوان مثال با مداخله و بهبود دادن مهارتهای سریع حرکتی دهانی مانند تواناییهای دیادوکوکینزیس دهانی باعث بهبود بخشیدن به سرعت گفتار و یا حتی قابلیت فهم گفتار آنها شد.


فاطمه حیدری، هاشم شمشادی، ابوالفضل صالحی، مسعود کریملو، مصطفی قانعی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۷ )
چکیده

هدف: نقش تنفس فقط به عملکرد حیاتی آن محدود نمی‌شود، بلکه از نظر گفتاری نیز اهمیت به سزایی دارد. هدف این مطالعه بررسی شاخصهای تنفس گفتاری در مجروحین شیمیایی ناشی از گاز خردل و مقایسه آن با افراد عادی می‌باشد.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی- مقایسه‌ای ازنوع مورد- شاهدی می‌باشد. گروه مورد که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد، شامل ۱۹نفر مرد مجروح شیمیایی ناشی از گاز خردل مراجعه‌کننده به بیمارستان بقیه‌الله(عج) تهران بود و گروه شاهد شامل ۲۰ نفر مرد سالم از کارکنان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، که از طریق همتاسازی با گروه مورد انتخاب شد. ابزار مورد استفاده برای اندازه‌گیری شاخصهای تنفس گفتاری دستگاه اس.تی.یک دیسفونیا ساخته شده توسط آزمایشگاه دستگاههای G.M بود که بوسیله آن متغیرهای ظرفیت حیاتی، زمان آواسازی، حجم آواسازی، متوسط سرعت جریان هوا درطول آواسازی وحجم کلی بازدم اندازه‌گیری شد. همچنین مقادیر شاخص سرعت آوایی و میزان آواسازی نیز مورد سنجش قرار گرفت. داده‌های حاصل از تحقیق بوسیله آزمون آماری تی - مستقل تجزیه وتحلیل شد.

یافته‌ها: اختلاف آماری معناداری بین گروه مورد وشاهد در متغیرهای ظرفیت حیاتی (P<۰/۰۰۱)، زمان آواسازی (P<۰/۰۰۱)، حجم آواسازی (P<۰/۰۰۱)، شاخص سرعت آوایی (P=۰/۰۰۴)، حجم کلی بازدم (P<۰/۰۰۱) و میزان آواسازی (P=۰/۰۴۶) وجود داشت، ولی در متوسط سرعت جریان هوا بین دو گروه اختلاف معنی‌‌داری وجود نداشت (P=۰/۶۱۵).

نتیجه‌گیری: گازهای شیمیایی علاوه بر تأثیر بر تنفس حیاتی، بر عملکرد تنفس گفتاری نیز مؤثر می‌باشند. این امر می‌تواند نقش مهمی را در معیارسنجی و تعیین شاخصهای مختل شده آوایی ایفا نماید، به‌نحوی که گفتار درمانگر می‌تواند خدمات گفتاری دقیق‌تری را به این بیماران ارائه کند. 


مهدی دهقان، فریبا یادگاری، طاهره سیماشیرازی، انوشیروان کاظم‌نژاد،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده

هدف: با توجه به اینکه کودکان مبتلا به سندرم داون دارای تأخیر شدید رشد زبانی بوده و به نظر نمی‌رسد که زبان درمانی با تکیه بر مسیر شنوایی ـ واجی تأثیر مطلوبی در رشد مهارت‌های زبانی این کودکان ایجاد کند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه تأثیر آموزش خواندن و آموزش سنتی بر زبان درکی و بیانی کودکان مبتلا به سندرم داون ۴ تا ۱۰ ساله با بهره هوشی ۴۰ تا ۶۰ می‌پردازد.

روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی و مداخله‌ای با استفاده از نمونه‌گیری در دسترس و ساده و بر اساس معیارهای لحاظ‌شده، از کلینیک‌های توانبخشی نوید عصر تهران، رضوان شهریار، احسان کرج و انجمن سندرم داون کرج ۲۰ کودک مبتلا به سندرم داون از میان ۹۶ کودک سندرم داون انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی به دو گروه ۱۰ نفره تخصیص یافتند. گروه اول تحت آموزش خواندن از نوع کل خوانی و گروه دوم تحت آموزش سنتی به مدت شش ماه، سه جلسه در هفته و هر جلسه پانزده دقیقه قرار گرفتند. شرایط زبانی هر دو گروه به صورت پیش‌آزمون و پس‌آزمون در زمینه بهره‌های زبانی درکی با استفاده از آزمون رشد زبان فارسی سنجیده شد. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون‌های آماری کولموگروف - اسمیرنوف، تی ـ مستقل و تی ـ زوجی مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: هر دو گروه پیش از آموزش در تمام بهره‌های زبانی اعم از زبان درکی (P=۰/۴۵۲)، بیانی (P=۰/۱) و گفتاری (P=۰/۴۲۸) شرایط یکسانی داشتند، اما پس از آموزش شرایط زبانی گروه خواندن در هر سه متغیر فوق، یعنی زبان درکی (P=۰/۰۴۳)، بیانی (P<۰/۰۰۱) و گفتاری (P<۰/۰۰۱) نسبت به گروه دیگر به میزان معنی‌داری رشد و پیشرفت بیشتری نشان داد.

نتیجه‌گیری: آموزش خواندن به روش کل خوانی نسبت به آموزش سنتی تأثیر بهتر و بیشتری بر بهره زبان درکی، بیانی و گفتاری کودکان مبتلا به نشانگان داون می‌گذارد. به عبارتی بررسی فنوتیپ رفتاری و شناختی کودکان داون نشان می‌دهد که مسیر بینایی بیشتر از مسیر شنیداری، یادگیری زبان گفتاری را تسهیل می‌کند و می‌توان با رویکرد آموزش استعدادها بهترین نتایج را بدست آورد.


رباب تیموری، گلناز مدرسی، شهلا رقیب‌دوست، فرشته مومنی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

نشانگان لهجه خارجی (FAS) اختلال گفتاری کمیابی است که در اثر ضایعات وارده بر نیمکره چپ مغز ایجاد می‌گردد. در این نشانگان عموماً ترکیب انحرافات زنجیری و زبرزنجیری در تولید سبب ایجاد لهجه خارجی می گردد. جدا از مشکلات تلفظی زنجیری، خطاهای زبرزنجیری غالباً مختصه اصلی نشانگان لهجه خارجی در نظر گرفته می‌شوند. در این مقاله گزارشی از یک زن فارسی زبان ۵۳ ساله ارائه می‌شود که پس از سکته مغزی و وقوع انفارکتوس‌های کانونی در مرکز نیمه بیضی نیمکره چپ، با لهجه خارجی صحبت می‌کند. بر اساس اطلاعات محققان و پیگیری‌های صورت گرفته، احتمالاً این بیمار اولین مورد نشانگان لهجه خارجی گزارش شده در ایران می‌باشد. ویژگی‌ها‌ی زبرزنجیری گفتار این بیمار در مقایسه با مختصه‌های گفتاری سخنگویان طبیعی زبان فارسی و با استفاده از نرم‌افزار‌Praat نسخه ۴-۱-۹ مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج به‌دست آمده در راستای یافته‌های تحقیقات پیشین و نشانگر آن هستند که انحرافات عمده در ویژگی‌های زبرزنجیری گفتار این بیمار در ارتباط با تکیه، سرعت گفتار و درنگ رخ می‌دهند.


حسین طالبی، عبدالله موسوی، یونس لطفی، سقراط فقیه‌زاده،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: مطالعه حال حاضر، در زمره پژوهشهای بنیادین انجام گرفته برای بررسی توانایی جداسازی اصوات گفتاری همزمان در کودکان کم شنوا می باشد. جداسازی همزمان، یکی از مولّفه های پایه ای رویکرد تجزیه و تحلیل صحنه شنوایی (ASA) بوده و نقش مهمّی در فرآیند درک گفتار، دارا می باشد. در این مطالعه، پتانسیلهای دیررس شنوایی کودکان کم شنوا بررسی شده و با پاسخ های گروه هنجار مقایسه شدند.

روش بررسی: در ۱۰ کودک هنجار و ۱۰ کودک کم شنوای ۴ تا ۶ ساله، پاسخ های دیررس شنوایی یا ALRs (دامنه مجموعه N۱-P۲) برای دوازده جفت واکه سنتز شده ای که به طور همزمان و به صورت دوگوشی ارائه می شدند، ثبت گردیدند. تفاوت جفت واکه های مورد نظر، در فرکانس پایه آنها بود؛ به نحوی که، فرکانس پایه هر یک از آنها به میزان نیم semitone از دیگری تفاوت داشت.

یافته‌ها: مقایسه دامنه مجموعه N۱-P۲ میان دو گروه هنجار و کم شنوا نشان دهنده وجود اختلاف آماری معنادار در شماری از جفت واکه ها بود (P<۰/۰۵). با بررسی دقیقتر نتایج، دامنه مجموعه N۱-P۲ (که شاخصی از کشف تغییرات واکه ها و بازنمایی تحریکات گفتاری در دستگاه شنوایی مرکزی در شرایط نبود توجّه فعّال شرکت کنندگان می باشد) در گروه کودکان کم شنوا از مقدار کمتری برخوردار بود.

نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر گویای اختلال جداسازی اصوات گفتاری همزمان در کودکان کم شنوا می باشد. این مطالعه، شواهدی را درباره بروز مشکلاتی در کشف ویژگی های گفتاری در مسیر پایین به بالا (مبتنی بر فرکانس پایه و تفاوت های آن) در کودکان مذکور فراهم می نماید.


مونا مواسات، فریبا یادگاری، علی قربانی،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: اختلال صداهای گفتاری از جمله اختلالات شایع گفتار و زبان کودکان محسوب می شود. یکی از درمانهایی که از مدت ها پیش توسط آسیب شناسان گفتار و زبان مورد استفاده قرار گرفته، تمرینات حرکتی دهانی غیر گفتاری می باشد که به عنوان عامل تسهیل کننده قبل یا هم زمان با درمان طیف وسیعی از اختلالات گفتاری به کار می رود، اما داده های تجربی کنترل شده کمی برای بررسی اثربخشی آن وجود دارد. از این رو در این مطالعه  تاثیر مداخله ی درمانی مبتنی بر آموزش تولید با آموزش حرکات دهانی غیر گفتاری در بهبود گفتارکودکان مبتلا به اختلال واجی مقایسه شده است.

روش بررسی: این پژوهش مداخله ای شبه تجربی با استفاده از طرح تک آزمودنی با خط پایه مکرر بر روی ۶ کودک ۶-۴ ساله فارسی زبان دارای اختلال واجی با وضعیت دهانی حرکتی طبیعی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون اطلاعات آوایی و پروتکل دهانی حرکتی رابینز-کلی جمع آوری شدند. برای این ۶ کودک ۳ طرح درمانی با آموزش تولید، تمرینات حرکتی دهانی غیر گفتاری و درمان ترکیبی روی دو صدا با مختصه های واجی متفاوت اجرا شد. نتایج با استفاده از level ,trend & slope analysis با نرم افزار اکسل تحلیل گردید. 

یافته‌ها: کودکانی که درمان حرکتی دهانی غیر گفتاری دریافت کرده بودند، تغییری در الگوی گفتاری نشان ندادند اما کودکانی که آموزش تولید دریافت کرده اند ۹۱% و کودکانی که درمان ترکیبی دریافت کرده بودند، ۸۶% بهبودی در صداهای مورد آموزش نشان دادند. 

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این پژوهش از کاربرد تمرینات حرکتی دهانی غیرگفتاری جهت بهبود گفتار کودکان دارای اختلال واجی حمایت نمی کند. همچنین کاربرد این تمرینات پیش از آموزش تولید در قالب درمان ترکیبی با هدف اثر تسهیل کنندگی در بهبود تولید گفتار را رد می کند و آموزش تولید را موثرترین درمان جهت بهبود گفتار کودکان دارای اختلال واجی می داند.


مهسا اقازمانی، مجمد رحیم شاهبداغی، الهام فقیه زاده،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف لکنت رشدی، اختلالی گفتاری است. ویژگی‌های این اختلال عبارتند از: تکرار، کشیده‌گویی، گیر و آشفتگی در جریان روان گفتار. عوامل محیطی، حرکتی، ذهنی و شناختی‌زبانی در شروع و رشد لکنت نقش دارند. نظریه‌های مختلفی درباره علل ایجاد لکنت مطرح شده است. بر اساس یکی از این نظریه‌ها، لکنت، اختلال در کنترل گفتاری‌حرکتی است. طبق فرضیه مهارت‌های گفتاری‌حرکتی که در مطالعات به آن اشاره شده است، گفتار مانند دیگر مهارت‌های حرکتی ظریف در نظر گرفته می‌شود و مهارت‌های فرد از پایین‌ترین سطح مهارت به بالاترین سطح مهارت می‌رسد. در این فرضیه، لکنت به علت محدودیت در مهارت‌های گفتاری‌حرکتی بروز می‌کند و فرد مبتلا به لکنت در پایین‌ترین نقطه مهارت‌های گفتاری‌حرکتی طبیعی قرار دارد؛ در حالی که افراد روان‌گفتار در بالاترین سطح مهارت در زنجیره گفتار طبیعی قرار دارند. بنابراین، افراد دچار لکنت در یادگیری مهارت‌های گفتاری‌حرکتی مشکل دارند و توانایی آنان برای بهره‌بردن از تمرینات حرکتی در مقایسه با افراد روان‌گفتار محدود است. بسیاری از برنامه‌های درمانی لکنت الگوهای جدید گفتاری را آموزش می‌دهند و موفقیت در این برنامه‌های درمانی به یادگیری الگوهای جدید آموزش‌ داده‌شده بستگی دارد. بنابراین، اگر افراد دچار لکنت در یادگیری مهارت‌های گفتاری‌حرکتی در مقایسه با افراد طبیعی محدودیت داشته باشند، در این برنامه‌های درمانی نیز موفقیت کمی خواهند داشت. هدف از این پژوهش بررسی یادگیری توالی‌های حرکتی گفتار در بزرگ‌سالان دچار لکنت است.
روش بررسی مطالعه حاضر از نوع توصیفی‌تحلیلی است. تعداد ۱۵ فرد دچار لکنت و ۱۵ فرد طبیعی که از نظر سن، جنسیت و تحصیلات با گروه هدف همتا شده بودند، در این مطالعه شرکت کردند. میانگین سن افراد دچار لکنت ۲۸/۷۳ و میانگین سن افراد طبیعی ۲۸/۴ بود. هیچ‌یک از افراد شرکت‌کننده سابقه بیماری‌های نورولوژیک و گفتاری‌حرکتی نداشت. در این مطالعه نمونه‌گیری به ‌صورت در دسترس انجام شد. شدت لکنت افراد دچار لکنت با استفاده از مقیاس وینگیت تعیین شد که در محدوده متوسط قرار گرفت. از شرکت‌کنندگان خواسته شد در هر جلسه توالی ناکلمه هشت‌هجایی را ۳۰ بار تکرار کنند. سه جلسه با فاصله یک روز برگزار شد. تحلیل نمونه‌های ضبط‌شده با استفاده از نرم‌افزار PRAAT صورت گرفت. متغیرهای دقت، زمان واکنش و طول توالی بررسی شدند. تحلیل آماری داده‌ها نیز با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام گرفت.
یافته‌ها طبق یافته‌های به‌دست‌آمده، متغیر دقت در افراد دچار لکنت طی سه روز از روز اول تا روز سوم بهبود یافت (P<۰/۰۵)، اما تفاوتی در این متغیر بین دو گروه دیده نشد (P>۰/۰۵). متغیر زمان واکنش نیز در افراد دچار لکنت از روز اول تا روز سوم بهبود یافت (P<۰/۰۵)، اما این تفاوت بین دو گروه وجود نداشت (P>۰/۰۵). متغیر طول توالی افراد دچار لکنت از روز اول تا روز سوم بهبود یافت (P<۰/۰۵) و تفاوت معناداری نیز بین میانگین طول توالی در دو گروه دیده شد (۰/۰۵>P). در واقع، افراد دچار لکنت مدت‌زمان توالی بیشتر و کندتری در مقایسه با افراد طبیعی داشتند.
نتیجه‌گیری نتایج پژوهش حاضر نشان داد افراد دچار لکنت در متغیرهای دقت، زمان واکنش و طول توالی از روز اول تا سوم بهبود می‌یابند. همچنین، افراد دچار لکنت، تعداد خطای بیشتر (دقت کمتر) را طی سه روز تمرین در مقایسه با افراد طبیعی نشان می‌دهند؛ البته این تفاوت بین دو گروه معنادار نبود. در متغیر زمان واکنش نیز همین نتایج به ‌دست آمد. یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد افراد دچار لکنت، طول توالی بیشتر و کندتری نسبت به افراد طبیعی داشتند. طبق برخی مطالعات، علت این موضوع شاید این باشد که افراد دچار لکنت از استراتژی کنترلی استفاده می‌کنند تا تعداد خطاها کمتر شود؛ هرچند بسیاری از مطالعات این موضوع را ناشی از یادگیری حرکتی می‌دانند. بر اساس فرضیه مهارت‌های گفتاری‌حرکتی می‌توان نتیجه گرفت که افراد دچار لکنت در یادگیری مهارت‌های گفتاری‌حرکتی محدودیت دارند. یافته‌های این مطالعه می‌تواند برای برنامه‌های درمانی لکنت، کاربرد بالینی داشته باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb