جعفر یحیوی دیزج، فاروق نعمانی، محسن فاتح، منیژه سلیمانی فر، امیر مسعود عرب، مراد اسماعیل زالی، شاهین سلطانی، علی کاظمی کریانی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف: تغییرات جمعیتی و اپیدمیولوژیکی در قرن بیست و یکم موجب پیدایش چالشهای جدیدی مانند سالمندی و شیوع بالای بیماریهای غیرواگیر شده است. شیوع بالای معلولیت و ناتوانی در اثر افزایش جمعیت سالمندان، شیوع بیماریهای غیرواگیر و حوادث موجب افزایش تقاضا برای خدمات توانبخشی شده است، ولی ظرفیت تأمین آن در بسیاری از نقاط جهان پاسخگوی نیازهای موجود نیست که این امر به عدم دسترسی مناسب به این خدمات و عدم هماهنگی بین تقاضا و عرضه این خدمات منجر میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت نابرابری در استفاده از خدمات توانبخشی در بین خانوارهای ایرانی طراحی و اجرا شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است که به صورت مقطعی و با استفاده از دادههای پیمایش هزینه درآمد خانوار مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۷ انجام شد. ابزار مورد استفاده در پیمایش مرکز آمار ایران، پرسشنامه چهارقسمتی «هزینه درآمد خانوار شهری و روستایی» شامل خصوصیات اجتماعی اعضای خانوار، مشخصات محل سکونت و تسهیلات و لوازم عمده زندگی، هزینههای خوراکی غیرخوراکی و درآمدهای خانوار بود که از طریق مصاحبه با سرپرست خانوار یا یکی از اعضای بالای پانزده سال تکمیل شد. نمونه در مناطق روستایی ۱۸۶۱۰ خانوار و در مناطق شهری ۲۰۳۴۸ خانوار بود. پس از استخراج و پالایش دادهها، تعداد ۳۸۹۵۸ خانوار وارد مطالعه شدند. عوامل مؤثر بر استفاده خانوار از خدمات توانبخشی و نابرابری در استفاده از خدمات توانبخشی به ترتیب با استفاده از آزمون مجذور کای و شاخص تمرکز (CI) تحلیل شدند. استخراج دادهها با استفاده از نرمافزارهای MSAccess و MSExcel نسخه ۲۰۱۳ و تحلیل دادهها به کمک نرمافزار Stata نسخه ۱۴/۱ انجام شد. نقشههای توزیع جغرافیایی استفاده از خدمات توسط نرمافزار ArcGISMap نسخه ۱۰ ترسیم شد.
یافتهها: ۲۲۶ خانوار (۸۷ درصد) دارای سرپرست مرد و ۳۲ خانوار (۱۳ درصد) دارای سرپرست زن از خدمات توانبخشی استفاده کرده بودند,۶۰ درصد خانوارهای استفادهکننده از خدمات، سه تا چهار نفر عضو داشتند. ۲۳۹ خانوار (۹۲ درصد) دارای پوشش بیمهای و ۱۹ خانوار (۸ درصد) فاقد هرگونه پوشش بیمهای بودند. سرپرست ۱۷۳ خانوار (۶۷ درصد) که از خدمات توانبخشی استفاده کرده بودند، شاغل بودند و از خانوارهای استفادهکننده از خدمات، ۵۵ درصد ساکن مناطق روستایی و ۴۵ درصد ساکن مناطق شهری بودند. درمجموع ۲۵۸ خانوار (۰/۷۷ درصد) از خدمات توانبخشی استفاده کرده بودند. خانوارهای فاقد پوشش بیمه، استفاده کمتری از خدمات مورد مطالعه داشتند (۰/۰۵>P). همچنین ۱/۳۲ درصد پنجک پنجم درآمدی (بیشترین درآمد) از خدمات توانبخشی استفاده کرده بودند، در حالی که این نسبت در بین خانوارهای پنجک اول درآمدی ۰/۳۵ درصد بود (۰/۰۰۱>P). استانهای زنجان، قزوین، خوزستان، اصفهان، لرستان، بوشهر و سمنان در مناطق شهری و روستایی کمترین میزان استفاده از خدمات توانبخشی را داشتند. در مناطق شهری، استان قم از نظر وضعیت استفاده از خدمات وضعیت بهتری داشت. در مناطق روستایی استانهای آذربایجان شرقی، مازندران، گلستان، یزد، فارس و هرمزگان، میزان استفاده بالاتری از خدمات توانبخشی داشتند. درکل، استانهای آذربایجان شرقی، مازندران و قم نسبت بالایی از استفاده از خدمات توانبخشی را داشتند. مقدار شاخص تمرکز استفاده از خدمات توانبخشی ۰/۲۴ بود که نشاندهنده استفاده بیشتر ثروتمندان از این خدمات است. مقدار شاخص تمرکز برای مناطق روستایی و شهری به ترتیب ۰/۲۷ و ۰/۱۹ بود (۰/۰۰۱>P).
نتیجهگیری: در استفاده از خدمات توانبخشی، نابرابری درآمدی به نفع ثروتمندان وجود دارد و خانوارهای با درآمد پایین دسترسی پایینتری به این خدمات دارند. به نظر میرسد گنجاندن خدمات توانبخشی در بسته پایه بیمه سلامت به همراه پوشش قیمتی و جمعیتی مناسب، توزیع عادلانه و متناسب با نیاز مراکز ارائه خدمات توانبخشی در بخش دولتی و خصوصی، میتواند برابری در استفاده از خدمات توانبخشی را افزایش دهد. پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری در این زمینه صورت پذیرد.
دکتر فردین مرادی، دکتر علی کاظمی-کریانی، دکتر بهزاد کرمی متین، پگاه سلطانی، دکتر محمد کمالی، دکتر فرامرز جلیلی، دکتر شاهین سلطانی،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۰۴ )
چکیده
هدف عوامل مختلفی مانند آسیبها، وضعیت سلامت، ویژگیهای جمعیتشناختی، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی و اقتصادی میتوانند خطر ناتوانی را افزایش دهند. این مطالعه با هدف محاسبه نابرابری اجتماعی-اقتصادی در شیوع معلولیت در جمعیت عمومی ایران انجام شد.
روش بررسی تجزیهوتحلیل دادههای ثانویه با استفاده از دادههای پیمایش جمعیتشناختی و سلامت ایران در سال ۱۳۹۰ انجام شد. نابرابری اجتماعی-اقتصادی در شیوع ناتوانی با شاخص تمرکز برآورد شد. متغیر وابسته وجود ناتوانی در خانوار بود که بهعنوان یک متغیر دو حالته تعریف شد. همچنین، شاخص تمرکز برای شناسایی عوامل توضیحدهنده تغییرپذیری در نابرابری اجتماعی-اقتصادی در ناتوانی تجزیه شد. متغیرهای توضیحی در این مطالعه عبارت بودند از سن، جنسیت، محل سکونت و متغیر اجتماعی اقتصادی (سطح تحصیلی و شاخص ثروت).
یافتهها درمجموع ۸۶۴۰۳ نفر از ایرانیان ۱ تا ۹۵ ساله در نظرسنجی شرکت کردند. میانگین سنی افراد موردمطالعه ۰/۰۶±۲۸/۸۸ سال بود. در مطالعه حاضر ۶/۲۹ درصد (۵۴۳۲ تفر) از جامعه موردمطالعه دچار معلولیت بودند. در این مطالعه، مقدار شاخص تمرکز ۰/۱۵ برآورد شد (۰/۰۰۱>P) که نشان میدهد شیوع ناتوانی در میان گروههایی با وضعیت اجتماعی اقتصادی بالاتر متمرکز است. همچنین شاخص ثروت بزرگترین عامل مشارکتکننده در نابرابری موجود بود و ۸۷/۴۱ درصد از نابرابری کلی اقتصادی اجتماعی در معلولیت را تبیین کرد.
نتیجهگیری بهطورکلی، یافتههای مطالعه حاضر نشان داد نابرابری مرتبط با اجتماعی-اقتصادی در افراد دارای معلولیت در میان شرکتکنندگان ثروتمند متمرکز بود. برایناساس، شناسایی علت معلولیت در گروههایی با وضعیت اجتماعی اقتصادی بالاتر برای تدوین گزینههای سیاستی بهمنظور پیشگیری از معلولیت و ارائه حمایتهای موردنیاز پیشنهاد میشود.