۲۹ نتیجه برای مواد
علیرضا جزایری، مهرشاد ارشدی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۷۹ )
چکیده
هدف: سرند اختلالات همراه (Comorbid) با سوءمصرف مواد در نوجوانان. سوءمصرفکننده از میان اختلالات مختلف، سه اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD)-سلوک (Conduct) و افسردگی (Depression) در نمونه ای خاص از نوجوانان ایرانی بررسی شد.
روش بررسی: تعداد ۳۳ نفر سوءمصرفکننده، ۳۵ نفر بزهکار سوءمصرفکننده، ۳۴ نفر بزهکار غیر سوءمصرفکننده دختر و پسر از میان نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران انتخاب با تعداد ۳۳ نفر نمونه عادی (دختر و پسر) از مدارس جنوب شهر تهران، با استفاده از پرسشنامه خودسنجی آکنبک (YSR) (آکنبک، ۱۹۹۱)، پرسشنامه دموگرافیک و تاریخچه مصرف دارو (طراحیشده توسط پژوهشگران) بررسی شدند.
یافتهها: در اختلال بیش فعالی و نقص توجه، بین دو گروه سوءمصرفکننده با دو گروه غیر سوءمصرفکننده، تفاوت معنا دار وجود داشت، اما بین پسران و دختران، تفاوت معنادار نبود. در اختلال سلوک، تفاوت معنادار بین دو جنس وجود داشت. در پسران، گروه های سوءمصرفکننده با عادی تفاوت معنادار داشتند. در دختران، بزهکاران سوءمصرفکننده با سه گروه دیگر تفاوت معنادار داشتند. در اختلال افسردگی، تفاوت بین دو جنس معنادار بود: در پسران، سه گروه انتخابی از کانون اصلاح و تربیت، با گروه عادی تفاوت داشتند و در دختران، سوءمصرفکنندگان با بزهکاران و گروه عادی تفاوت معنادار داشتند.
نتیجهگیری: به نظر می آید سه اختلال، دارای الگوی جنسیتی متفاوتی در بین گروه ها باشند. ADHD در هر دو جنس یکسان بود. در اختلال سلوک و افسردگی، بین دو جنس تفاوت معنادار وجود داشت. در هر دو جنس، اختلال ADHD با سوءمصرف مواد همراه (Comorbid) نبود. اختلال سلوک با سوءمصرف مواد در هر دو جنس همراه نبود و اختلال افسردگی تنها در دختران با سوءمصرف مواد همراه بود. به نظر می آید با توجه به تست خودسنجی نوجوانان آکنبک (YSR) پروفایل روانی خاصی برای سوءمصرف کنندگان وجود دارد که آنها را از غیر سوءمصرفکننده جدا می کند.
فریده همتی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۰ )
چکیده
طی قرنها، علی رغم کمکهای درمانی رسمی به زنان، فقط در چند دهه اخیر، مسأله ابتلای زنان به سوء مصرف مواد، مورد توجه قرار گرفته است. ماهیت و دلایل زیربنایی سوء مصرف مواد در زنان و مردان از یک شیوه مشابه پیروی نمی کند. و بالاخره تشخیص داده شد که نتایج تحقیقات مربوط به مردان را نمی توان به عنوان راه حل های مؤثر، در مورد زنان نیز به کار گرفت.
در اینجا مسایلی مورد بحث قرار می گیرند که در کار با زنان معلول و مبتلا به سوء مصرف مواد می تواند ظهور کند، زیرا، تجارب آنان از نظر بدنی، فرهنگی و اجتماعی، با مردان و سایر زنان متفاوت است. موضوع کلیدی بحث حاضر این است که زنان معلول و مبتلا به سوء مصرف مواد، در درجه اول و قبل از همه یک زن هستند که مسایل ویژه خود را دارند و در این زمینه، لازم است مشکلات آنان درک شود و در کار مشاوران، مددکاران اجتماعی و سایرین مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس، مبحث حاضر مروری است برکار مونیکا کوهن و مشاوران کلینیک سرپایی caspar در کمبریج ماساچوست راجع به زنان مبتلا به سوء مصرف مواد که بر ۲۵ سال تجربه جمعی و دانسته های دست اول و آخرین پژوهشهای مربوط به این موضوع متکی است (سال ۲۰۰۰). کلینیک فوق، برای افراد و خانواده هایی که درگیر یک یا چند نوع اعتیاد هستند، درمان جامع سوء مصرف مواد را تدارک می بیند.
مسعود محمدی، علیرضا جزایری، امیرحسین رفیعی، بهرام جوکار، عباس پورشهباز،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده
هدف: بنابر پژوهشهای انجامشده در زمینه علل گرایش افراد به مصرف و سوءمصرف مواد مخدر، این پژوهش بر آن است تا افراد در معرض خطر سوءمصرف مواد مخدر را با توجه به متغیرهای خانوادگی و فردی مورد بررسی قرار دهد.
روش بررسی: این مطالعه روی ۷۱۶ نفر از افراد در معرض خطر سوءمصرف مواد مخدر در ۱۱ شهرستان استان فارس انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: ۱- آزمون کانون کنترل راتر؛ ۲- پرسشنامه سبکهای دلبستگی؛ ۳- پرسشنامه پیوند والدینی؛ ۴- مقیاس تابآوری کونور و دیویدسون؛ ۵- پرسشنامه مهارتهای مقابلهای وینتراب؛ ۶- پرسشنامه عزتنفس کوپر-اسمیت.
یافتهها: تمامی متغیرها بین گروه سالم و گروههای مصرفکننده و سوء مصرفکننده تفاوت معنیدار داشتند؛ بدینصورت که در متغیرهای تابآوری، اعتمادبهنفس، مهارتهای مسئلهمدار، مراقبت و سبک دلبستگی ایمن، نمرات گروه سالم بالاتر از نمرات گروههای مصرفکننده و سوء مصرفکننده بود. اما در متغیر محافظت بیشازحد، سبک دلبستگی دوسوگرا، کانون کنترل (نمره بالا بهمعنی کانون کنترل بیرونی)، تطابق هیجانمدار و تطابق کمتر مفید و غیرمؤثر نمرات گروه سالم کمتر از گروههای مصرفکننده و سوء مصرفکننده بود. مقایسه گروههای مصرفکننده و سوء مصرفکننده نشان داد که در متغیرهای تابآوری، دوسوگرایی، مهارتهای مشکلمدار و غیرمؤثر گروههای مصرفکننده و سوء مصرفکننده با یکدیگر تفاوت معنیدار داشتند. اما در متغیرهای مراقبت، محافظت بیشازحد و سبک دلبستگی ایمن، اعتمادبهنفس، کانون کنترل و تطابق هیجانمدار تفاوت بین دو گروه معنیدار نبود.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش حاضر، جهت افزایش تابآوری در برابر سوءمصرف مواد مخدر، لازم است تا مداخلات پیشگیرانه در سالهای اولیه عمر کودک از طریق آموزش والدین در زمینه مراقبت و محافظت کافی و تلاش برای شکلدهی سبک دلبستگی ایمن، راهبردهای ایجاد اعتمادبهنفس، کانون کنترل درونی و بهکارگیری مهارت تطابقی مشکلمدار متمرکز باشند. این یافتهها همچنین تلویحاتی را برای مداخلات روانشناختی ارائه میدهد.
علیاصغر سوادکوهی، منوچهر ارجمندحسابی، رضاعلی نوروزی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
هدف: تحقیق حاضر شیوههای موجود پیشگیری از اعتیاد را مورد مطالعه قرار داده و نگرش افراد مختلف را نسبت به روشهای پیشگیری بررسی کرده است.
روش بررسی: در این تحقیق از روش توصیفی و پیمایشی (survey) استفاده شد، یعنی با استفاده از پرسشنامه نسبت به سنجش آگاهی و نگرش افراد مورد مطالعه در مورد روشهای پیشگیری پیشنهادی و موجود و مقبولیت آنها اقدام گردید. برای طراحی پرسشنامه ابتدا با متخصصان و صاحب نظران این حوزه مصاحبههای باز صورت گرفت و با توجه به نظرات آنان پرسشنامه نهایی با ۶۱ سئوال بسته و ۲ سئوال باز طراحی شد. نمونههای تحقیق ۲۵۰۰ نفر از افراد ۱۳ تا ۳۵ ساله کل کشور میباشند که با نمونهگیری تصادفی از ۱۵ استان که استانها هم تصادفی انتخاب شده بودند گزینش شدند.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که نگرش کلی افراد نسبت به روشهای پیشگیری مطرح شده در پژوهش و مقبولیت آنها مثبت است، هر چند بین میزان مقبولیت روشها تفاوتهایی وجود دارد که بنا بر نظر آزمودنیها روشهای رشد و توسعه فرهنگی، آموزش مهارتهای زندگی و ارائه مشاوره به مردم از مقبولیت بیشتری برخوردارند.
نتیجهگیری: آزمودنیها مقبولیت روشهای موجود و پیشنهادی پیشگیری از اعتیاد را تعاملی میدانند که بر یکدیگر تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارند که با توجه به این یافتهها الگوی مطلوب الگویی تلفیقی است.
سیدعلیرضا حاجسیدجوادی، ربابه مزینانی، فربد فدایی، بهروز دولتشاهی،
دوره ۸، شماره ۰ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: از عوامل مؤثر در گرایش به سوء مصرف مواد، عوامل شخصیتی است. در این میان مؤلفه تازهجویی و هیجانطلبی (یکی از مؤلفههای مزاجی شخصیت) بطور بارزی با استعداد ابتلا به سوء مصرف مواد همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی دقیقتر ارتباط بین سوء مصرف و وابستگی به مواد شبه افیونی با مؤلفه مزاجی تازهجویی میباشد.
روش بررسی: این پژوهش به روش تحلیلی مورد – شاهدی برروی یکصد نفر از مراجعین به دو مرکز ترک اعتیاد در شهر تهران که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. گروه مورد برمبنای ملاکهای تشخیصی DSM–IV–TR به سوء مصرف یا وابستگی به مواد شبه افیونی مبتلا بودند. گروه شاهد نیز از بین آن دسته از همراهان مراجعین که مطابق همتاسازی با گروه مورد مشابهت داشتند و براساس ملاکهای فوق، سابقه هیچگونه سوء مصرف و یا وابستگی به مواد را نداشتند، بطور تصادفی انتخاب شدند. در مورد همه آزمودنیها به ترتیب پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک و مصاحبه نیمه ساختار یافته سوء مصرف یا وابستگی مواد برمبنای DSM–IV–TR و سپس پرسشنامه مقیاس محرک خواهی «هیجانطلبی» زاکرمن اجرا گردید.
یافتهها: افراد مبتلا به سوء مصرف و وابستگی به مواد اپیوئیدی نسبت به گروه شاهد، میانگین نمرات تازهجویی یا هیجانطلبی بالاتری را نشان میدادند که این تفاوت معنی دار بود (P<۰/۰۵). بین سن شروع اولین سوء مصرف مواد و مؤلفه تازهجویی، همبستگی منفی و معنیدار وجود داشت (P<۰/۰۵). همچنین ارتباطی معنی دار بین سابقه سوء مصرف مواد به شکل تزریقی با میزان بالاتر مؤلفه تازهجویی مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به رابطه بین سوء مصرف مواد و مؤلفه مزاجی تازهجویی و نیز قابلیت سنجش این مؤلفه با یک آزمون روانشناختی معتبر و قابل اجرا، به راحتی میتوان افراد پرخطر را در سنین نوجوانی مشخص کرده و اقدامات پیشگیری اولیه را بطور مؤثرتری به اجرا گذاشت.
حسن رفیعی، علیرضا جزایری، محمدعلی نظری، لیلا سلیمانینیا،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: اصلاح نگرش افراد به اعتیاد یکی از راههای شناخته شده پیشگیری از اعتیاد است. به منظور سنجش نگرش نوجوانان به اعتیاد، معتاد، و مواد ؛ و برای ارزیابی عینی روند تغییر آن بر اثر مداخلات گوناگون پیشگیرانه، مقیاسی تهیه و خواص روانسنجانه (سایکومتریک) آن بررسی شد.
روش بررسی: این پژوهش به شیوه تحلیلی و در دو مرحله تهیه گویه ها و اجرای آزمایشی مقیاس صورت گرفت. در مرحله اجرا ۸۰ دانش آموز دختر و پسر در محدوده سنی ۱۱ تا ۱۶ سال مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تکمیل پرسشنامه ها و حذف موارد ناقص، براساس مصرف یا عدم مصرف مواد، آزمودنی ها به دو گروه ملاک (۳۸ نفر) و گواه (۳۶ نفر) طبقه بندی شدند.
یافتهها: مقایسه پاسخ های دو گروه ملاک و گواه نشان داد که ۵۲ گویه از روایی مناسب برخوردارند. پس از بررسی همسانی درونی مقیاس، ۴۳ گویه با ضریب آلفای کرونباخ ۰/۹۵ باقی ماندند که در نقطه برش ۹۹، نوجوانان دارای نگرش مثبت و منفی به اعتیاد را با حساسیت %۹۳/۱ و اختصاصیت %۹۶/۳ از هم تفکیک میکنند.
نتیجهگیری: مقیاس سنجش نگرش نوجوانان نسبت به اعتیاد، معتاد و مواد مخدر که طی این پژوهش طراحی و بررسی گردید، از ویژگیهای روانسنجانه قابل قبول برای بکارگیری در جمعیت نوجوانان ایرانی برخوردار است.
سیده مریم وحدت شریعت پناهی، شاهین شهبازی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: شناسائی الگوی مصرف مواد در جامعه و همه گیر شناسی آن از مهمترین اقدامات لازم جهت ارزیابی، پیگیری و کنترل مصرف این مواد محسوب می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی سوء مصرف داروها و روشهای مصرف آنها در گروه معتادان گمنام می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی– تحلیلی، به روش تمام شمار، ۳۰۰ نفر از معتادان مراجعه کننده به یک مرکز درمانی معتادان گمنام شهر تهران (که به صورت در دسترس انتخاب شده بود) شرکت کرده و اطلاعات لازم شامل مشخصات دموگرافیک افراد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان و نوع و نحوه مصرف مواد، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته از آنان اخذ و دادههای حاصل با استفاده از آزمون مجذور خی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: ۸۰ درصد از جمعیت معتادان گمنام را مردان و حدود %۲/۶۵ از این جمعیت را افراد دارای سنین کمتر از ۴۰ سال تشکیل میدادند. بیش از دو سوم افراد مورد مطالعه دارای مشاغل آزاد بوده و ۲/۲۱ درصد از آنان بیکار بودند. %۳۲ از بیماران واجد تحصیلات دانشگاهی و شایعترین مواد مصرفی در افراد مورد مطالعه به ترتیب شامل تریاک (۸۸%)، سیگار (%۷/۷۶) و الکل (%۶۳) بوده و %۳۴ افراد مواد را از طریق تزریق مصرف می نمودند. مصرف الکل (P=۰/۰۳۳)، حشیش (P<۰/۰۰۰۱)، کوکائین (P=۰,۰۰۹) و اکستازی (P<۰.۰۰۱) به طور معناداری در گروه کمتر از ۴۰ سال بیشتر از افراد مسن تر بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که روند مصرف مواد در قشر جوان و تحصیل کرده در حال افزایش است. الگوی مصرف در جوانان بیشتر به سمت مواد روانگردان از قبیل کوکائین، حشیش و اکستازی می باشد.
ایرج اسماعیلی، محمود توکلی، محمد قیاسی، ابوالقاسم حکمتپور، محمدحسن فرهادی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزشهای مهارت زندگی بر تغییر نگرش، نسبت به مواد مخدر در میان سربازان وظیفه شاغل در زندانهای استان تهران در سال ۱۳۸۹ انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مداخلهای، سه گروه شامل یک گروه آزمایش و دو گروه گواه (درونی و بیرونی)، شامل ۱۹۶ نفر از سربازان وظیفه مشغول به خدمت در زندانهای استان تهران، که با روش تصادفی نظامدار (سیستماتیک) انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. گروه مداخله آموزشها را در سیزده جلسه دریافت کرد؛ پرسشنامهها در سه مرحله شروع، دو ماه بعد از شروع و شش ماه بعد از شروع تکمیل شد. ابزار جمع آوری دادهها شامل یک پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته و یک پرسشنامه ۱۰ عاملی نگرش نسبت به اعتیاد بود. روایی و پایایی پرسشنامه نگرش سنج به ترتیب ۰/۹۰ و ۰/۹۱ بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی زوجی و تی مستقل و تحلیل واریانس تکراهه و آزمونهای تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: سربازان برگزیده در سه گروه آموزش (۶۵ نفر)، گروه گواه درونی (۶۴ نفر) و گروه گواه بیرونی (۶۷ نفر) قرار گرفتند. مقایسه این سه گروه باهم نشان داد نگرش کلی به اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به علت مصرف مواد مخدر (۰/۰۰۱>P) نگرش نسبت به شخصیت فرد معتاد (۰/۰۰۴=P)، نگرش اجتماع نسبت به اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به ترک اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به گریز از اعتیاد (۰/۰۱۱=P) و نگرش نسبت به اعتیاد به عنوان راه حل در زندگی (۰/۰۰۷=P)، بهبود یافته و از نظر آماری معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مداخلات آموزش مهارت زندگی بر تغییر و بهبود نگرش در میان سربازان آموزشدیده مؤثر است و میتواند نقش مهمی در کاهش سوء مصرف مواد مخدر در جامعه ایفا نماید.
محمود توکلی، حسن رفیعی، فیروزه جعفری، محمدحسن فرهادی، شهرزاد پاکجویی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: کارشناسان حیطه پیشگیری و درمان مواد، در نظام مبارزه با مواد، تأثیر فراوانی بر اثر بخشی و عملکرد مجموعه نظام مقابله با سوءمصرف مواد دارند. از این رو، اجرای پژوهشهایی با هدف نیازسنجی آموزشی این افراد ضرورت مییابد.
روش بررسی:مطالعه حاضر شامل دو بخش بود. بخش نخست بحث متمرکز گروهی متشکل از مسئولین ستادی حیطه مواد مخدر، کارشناسان دارای تجربه و مسئولین دانشگاهها بود. همچنین با استفاده از پرسشنامه، دیدگاه ۵۲ نفر کارشناس در حیطه پیشگیری و درمان مصرف مواد مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. اعضای جامعه تحقیق به روش تمام شماری از کارشناسان سازمان بهزیستی استان تهران گزینش شدند.
یافتهها: از بین ۴۵ نفر، ۳۰ نفر (٪۶۶) خواهان برگزاری دورههای آکادمیک در حیطه اعتیاد بودند. ۱۹ نفر (٪۴۲/۲) خواهان برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت از قبیل کارگاههای آموزشی بودند. بیشترین نیازهای آموزشی به ترتیب مربوط به بخشهای درمان، مشاوره، کلیات، پیشگیری، پژوهش و کاهش آسیب به ترتیب در ۴۱ (٪۷۸/۸)، ۳۲ (٪۶۱/۵)، ۳۰ (٪۵۷/۷)، ۲۶ (٪۵۰)، ۲۲ (٪۴۲/۳) و ۵ نفر (٪۹/۶) گزارش شد و ۳۴ نفر (٪۶۵/۴) علیرغم موارد فوق در سایر موارد متفرقه نیازهای آموزشی را گزارش نمودند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر که ٪۶۶ افراد خواهان راه اندازی یک دوره آکادمیک سوء مصرف مواد در دانشگاههای کشور میباشند، و فراوان ترین نیاز آموزشی جمعیت مورد مطالعه حاضر در حیطه درمان (٪۷۸/۸) و پس از آن مشاوره (٪۶۱/۵) میباشد.
محسن روشنپژوه، محمدرضا خدایی، الهام طافی، امید رضایی، علی ناظریآستانه، احمدرضا باغستانی، محمد حسن فرهادی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: مطالعات نشان میدهد که اثرات درمان دارویی اعتیاد به مواد افیونی بر عملکرد جنسی متفاوت است، هدف پژوهش حاضر شناسایی اثر درمان نگهدارنده با متادون بر عملکرد جنسی مردان وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز درمانی ترک اعتیاد است.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را مردان متأهل وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون تشکیل میدادند. حجم نمونه ۶۹ نفر برآورد و از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه ارزیابی عملکرد جنسی بود که داده های پژوهش پس از تعیین اعتبار و پایایی آن در سه مقطع زمانی آغاز مطالعه، یک و سه ماه پس از درمان به صورت خود گزارش دهی جمع آوری گردیدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده SPSS نسخه ۱۵ انجام پذیرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد جنسی و عملکرد جنسی(تمایل) واحدهای مورد پژوهش پس از درمان تفاوت معناداری با قبل از آن داشته است (۰/۰۰۱>P). به طوریکه پس از درمان عملکرد جنسی آنها افزایش یافته بود و عملکرد جنسی (تمایل) آنها کاهش یافته بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که هیچ تفاوت معناداری در عملکرد جنسی(نعوظ و ارگاسم و انزال) واحدهای مورد پژوهش مشاهده نشده است.
نتیجهگیری: درمان نگهدارنده با متادون در عملکرد جنسی افراد وابسته به مواد افیونی مؤثر میباشد.
امید رضایی، حدیت حسینزاده، بهروز دولتشاهی ، سعیده مصافی، فیروزه جعفری،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: وابستگی دارویی پدیده پیچیدهای است که از تعامل چندین عامل ناشی میشود و محققین به دنبال حل این مسئله از رویکردهای مختلف استفاده میکنند پژوهش حاضر با هدف شناسایی طرحوارههای ناسازگار اولیه در افراد وابسته به مواد افیونی در نظر دارد تسهیل کننده مسیر درمانی این افراد باشد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه میدانی و از نوع پس رویدادی میباشد. جامعه آماری کلیه افرادی را در بر میگیرد که جهت ترک اعتیاد به کلینیک آبان در تهران مراجعه نمودهاند. حجم نمونه ۶۰ نفر است. تعداد ۳۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده از لیست مراجعین انتخاب شد و تعداد ۳۰ نفر نیز از بین بستگان این افراد به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شد. پرسشنامههای مشخصات دموگرافی و طرحواره یانگ ، بر روی هر دو گروه اجرا گردید.
یافتهها: با کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تی مستقل مشخص گردید که در حوزه بریدگی/طرد، خودگردانی و عملکرد مختل (۰/۰۰۱>P) اختلاف معناداری بین دو گروه وجود دارد همچنین در حوزه جهتمندی نیز اختلاف معنادار بود (۰/۰۰۵>P).در حوزه محدودیتهای مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری این اختلاف معنادار نبود. ولی به طور کلی در کلیه حوزهها طرحوارههای افراد وابسته به مواد افیونی از ناکارآمدی بیشتری برخوردار بودند.
نتیجهگیری: از آنجایی تکنیک طرحواره درمانی توسط روانشناسانی که در مراکز ترک اعتیاد فعالیت دارند میتواند روشی کارآمد محسوب گردد لذا شناخت طرحوارههای ناسازگار اولیه در افراد وابسته به مواد افیونی میتواند مسیر درمان را کوتاه نماید.
ماندانا صادقی، مهدیه احمدی، علی فرهودیان، فیروزه جعفری، مسیب یارمحمدیواصل،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی وضعیت پژوهشهای انجام شده در خصوص سوء مصرف و وابستگی به مواد در ایران انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مروری، کلیه اطلاعات مرتبط در دسترس، از جمله پژوهشها، مصاحبههای انجام شده، سایتهای مرتبط، گزارشات، دستورالعملها، اظهارنظر مسئولان، قوانین، و غیره مورد استفاده قرار گرفته شده است.
یافتهها: اعتیاد یک مشکل عمده در کشور ما است که عوارض شدید و فوریت در مداخله را ایجاب مینماید. به دلیل سختی و طولانی بودن پژوهشهای پیشگیری، مطالعات پیشگیری و اجتماعی در مورد اعتیاد ناچیز هستند، تعداد قابلتوجهی از تحقیقات در حوزه درمان اعتیاد، در کشور ما صورت گرفته است. با توجه به حادثهخیز بودن کشور و نقش موارد تنشزایی مثل زلزله، سیل و… در مصرف مواد، اکثر تلاشها بر کنترل مخدرها متمرکز است که نشان از پیشبینی ضعیف آینده و لزوم پایش مداوم تغییرات نوع ماده مصرفی و آیندهنگری میباشد. شیوع استفاده تزریقی در مقایسه با غیرتزریقی افزایش یافته است و ۱۵ تا ۲۳ درصد مصرفکنندگان تزریقی در ایران آلوده به HIV هستند. در بیشتر مطالعات، هزینه و مخارج مستقیم درمان اعتیاد لحاظ میشود و مواردی مثل هزینه مبارزه، پیشگیری، قاچاق مواد و… مدنظر قرار نمیگیرد.
نتیجهگیری: با توجه به شرایط مساعد نگرشی در کل جامعه، و قوانین و دستورالعملهای مرتبط با آن، لازم است که برنامهریزی مناسب و جامعی در زمینه پژوهشهای پیشگیری و اجرایی علاوه بر درمان در کشور صورت گیرد.
اعظم عرب، منوچهر ازخوش، علی فرهودیان، بهروز دولتشاهی، مرجان فرضی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگیهای شخصیتی مردان وابسته به مواد افیونی و مردان وابسته به متآمفتامین انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسهای و مقطعی میباشد. در این مطالعه با توجه به ملاکهای ورود، ۸۰ نفر از افراد وابسته به مواد افیونی و متآمفتامین از بین کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز تولدی دوباره به صورت نمونهگیری قضاوتی انتخاب و بر اساس متغیرهای جمعیتشناختی همتا شدند. برای گردآوری دادهها، پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه ویژگیهای شخصیتی نئو (فرم کوتاه) (NEO-FFI-R) مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بین میانگین نمرات دو گروه از مردان وابسته به مواد افیونی و مردان وابسته به متآمفتامین در حیطه روانرنجوری (N)، خوشایندی (A) و وظیفهشناسی (C) پرسشنامه شخصیتی نئو تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۵>P). بدین معنا که سطح روانرنجوری در مردان وابسته به مواد افیونی در مقایسه با مردان ابسته به متآمفتامین بالاتر و سطح خوشایندی و وظیفه شناسی در مردان وابسته به متآمفتامین در مقایسه با مردان وابسته به مواد افیونی بالاتر است. هر دو گروه به لحاظ میزان برونگرایی (E) و گشودگی (O) از وضعیت مشابهی برخوردار بودند (P>۰/۰۵)
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، بین ویژگی شخصیتی مردان وابسته به مواد افیونی و متآمفتامین تفاوت وجود دارد. بنابراین شناخت شخصیت و ویژگیهای آن میتواند در پیشگیری و درمان مؤثر باشد.
تاچارا روحیکریمی، محمدحسن فرهادی، اکبر میرجانیاقدم، فیروزه جعفری، سیدمحمدهادی موسویان، علی فرهودیان، محمود توکلی، اصغر رضویه،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تلقین پذیری افراد وابسته به مواد افیونی و افراد عادی انجام گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش ۷۶ فرد وابسته به مواد افیونی با روش نمونه گیری تصادفی نظامدار و ۱۰۰ فرد عادی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، و با استفاده از آزمون ویژگیهای شخصیتی حمزه گنجی مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تی مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد.
یافتهها: بین دو گروه عادی و وابسته به مواد افیونی در تلقین پذیری، تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۵>P)، و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که نوع ماده افیونی مصرفی، بر تلقین پذیری افراد وابسته به مواد افیونی تأثیر معناداری ندارد. همچنین در گروه افراد وابسته به مواد افیونی از لحاظ تلقین پذیری، بین زنان و مردان تفاوتی معناداری دیده نشد (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری: گروه افراد وابسته به مواد افیونی صرف نظر از نوع ماده افیونی مصرفی، در مقایسه با افراد عادی تلقین پذیری بیشتری دارند.
هومن شریفی، رقیه خرقانی، سپیده سیگاری، حبیب امامی، محمدحسن فرهادی، محمدرضا مسجدی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: با توجه به تغییر الگوی مصرف مواد هدف این مطالعه ارزیابی مجدد عوامل فردی موثر بر موفقیت سم زدایی است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، در مرحله جمع آوری دادهها مراکز خود معرف دولتی وابسته به سازمان بهزیستی شهر تهران و مراکز فعال خصوصی (به ترتیب با عملکرد کیفی ضعیف، متوسط و قوی بر اساس نظر کارشناسان ارزشیابی بهزیستی استان) ارزیابی شدند و مشخصات دموگرافیک، اطلاعات فردی، اطلاعات مربوط سیر درمان از ۱۳۷۲ نفر پرونده تکمیل شد. این دادهها با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک چندگانه تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که ۲۵۸ نفر (%۱۸/۸) موفق به سم زدایی مواد مخدر گردیدند. مدل نهایی رگرسیون چندگانه نشان داد که مصرفکنندگان کراک ۱/۴۹ برابر در سم زدایی ناموفقتر بودند (۰/۰۵=P). مصرفکنندگان روزانه یک بار یا کمتر ۲/۴ برابر نسبت مصرفکنندگان روزانه ۴ بار یا بیشتر در سم زدایی موفقتر بودند (۰/۰۱=P). همچنین کسانی که اطرافیانشان مواد مخدر مصرف نمیکردند ۱/۸ برابر کسانی که اطرافیانشان مواد مصرف میکردند (۰/۰۱>P) و مراجعه به علل عوارض روانی ۱/۹۴ برابر نسبت به مراجعه به عللی غیر از عوارض جسمی یا روانی در سم زدایی موفق تر بودند (۰/۰۱>P).
نتیجه گیری: تغییر الگوی سوء مصرف مواد، افزایش شدت و عمق اعتیاد و عوامل فردی محیطی به عنوان عوامل تأثیر گذار بر موفقیت سم زدایی باید در امتداد ارتقای کیفی ارائه خدمات درمانی مورد توجه ویژه قرار گیرد.
افسانه مرادی، هادی بهرامی احسان،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگیهای شخصیتی، راهبردهای مقابلهای و سبکهای اسنادی بین بیماران وابسته به مواد افیونی و افراد سالم انجام گرفت.
روشبررسی: در این پژوهش مقطعی و مقایسهای ویژگیهای شخصیتی، راهبردهای مقابلهای و سبکهای اسنادی ۷۸ بیمار وابسته به مواد افیونی و ۸۰ فرد سالم که با نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند، با استفاده از سه مقیاس ویژگیهای شخصیتی تجدیدنظرشده آیزنک-فرم کوتاه(EPI)، مقیاس سبکهای مقابله(CRI) و پرسشنامه سبکهای اسنادی(ASQ) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تیمستقل و رگرسیون لُجستیک استفاده شد.
یافتهها: بین دو گروه سالم و بیمار در تمامی زیر مقیاس های راهبردهای مقابلهای و ویژگی شخصیتی(بهجز دروغگویی) و سبکهای اسنادی برای رویداهای منفی تفاوت معنادار وجود داشت (p<۰/۰۰۱). و نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که همه متغیرهای فوق قادرند بهنحو معناداری تفکیک افراد به گروههای بیمار و سالم را پیش بینی کنند (p<۰/۰۰۱).
نتیجهگیری: بیماران وابسته به مواد افیونی در هنگام بروز مشکل از راهبردهای حل مسئله، جلب حمایت اجتماعی و ارزیابی شناختی کمتر و از راهبردهای مقابلهایِ مهار جسمانی و مهار هیجانی بیشتر از افراد سالم استفاده میکنند. همچنین بیماران وابسته به مواد به لحاظ رواننژندیگرایی، روانپریشیگرایی و درونگرایی بالاتر بوده و نسبت به رویدادهای منفی سبکهای اسنادی بدبینانهتری داشتند. از سوی دیگر آشکار شد که برخی از ابعاد ویژگیهای شخصیتی، راهبردهای مقابلهای و سبکهای اسنادی به نحو قابلتوجهی قادرند افراد سالم را از بیماران وابسته به مواد افیونی متمایز سازند.
ندا احمدپور، علی فرهودیان، علی عسگری، منوچهر ازخوش، امید مساح،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف: مواد افیونی و مواد محرک دو گروه از مواد غیرقانونی هستند که از لحاظ ساختار شیمیایی، تأثیرات جسمانی و روانی و خطر بالقوه برای مصرفکننده، با یکدیگر تفاوت دارند. این پژوهش به دنبال آن است تا تفاوت تأثیرات سوءمصرف مواد افیونی و مواد محرک را در رفتار خشونتآمیز علیه همسران بررسی کند.
&zwj&zwj&zwj روش بررسی: پژوهش کاربردی حاضر از نوع غیرتجربی و مقایسهای است. نمونه پژوهش شامل ۱۰۰ نفر از همسران افراد معتاد به مواد افیونی و مواد محرک (۵۰ نفر مواد افیونی و ۵۰ نفر مواد محرک) بود که به منظور دریافت کمکهای حرفهای (از مهر تا دی ۹۰) به مراکز دولتی و غیردولتی و کمپهای استان تهران مراجعه کرده بودند. آزمودنیهای هر دو گروه با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری استفاده شده برای ارزیابی میزان خشونت (روانشناختی، خشونت جنسی، مذاکره و گفتگو، خشونت فیزیکی و آسیب و صدمه) مقیاس تجدیدنظر شده تاکتیکهای تعارضی (۲-CTS ) است. یافتهها با استفاده از تحلیل واریانس و کواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
یافتهها: بعد از کنترل سن به عنوان متغیر همپراش، مصرفکنندگان مواد محرک (مخصوصاً متآمفتامین) خشونت بیشتری را نسبت به همسرانشان در مقایسه با مصرفکنندگان مواد افیونی نشان دادند. (۰/۰۰۱>P) همچنین دو گروه به جز مهارتهای مذاکره، تفاوت معناداری در خشونت روانی، جنسی، حمله جسمانی و آسیب و صدمه داشتند. (P&le۰,۰۵)
نتیجهگیری: بنظر میرسد خواص سایکوفارماکولوژی مواد محرک باعث میشود که افراد مصرفکننده متآمفتامین خشونت بیشتری را نسبت به افراد مصرفکننده مواد افیونی داشته باشند.
علیاکبر ابراهیمی، بیتا آگاهی، امید مساح، علی فرهودیان،
دوره ۱۴، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه مصونسازی کودکان پیشدبستانی در برابر مواد اعتیادآور در مراکز پیشدبستانی شهر اصفهان اجرا گردید.
روش بررسی: بهمنظور دست یابی به هدف فوق، ۶۰ کودک از مهدکودکهای شهر اصفهان به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با طرح پژوهشی شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون در دو گروه آزمایش، کنترل گمارده شدند. مداخلات مربوط به برنامه مصونسازی (بسته آموزشی کادو) بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. آزمون مورد استفاده در این پژوهش چکلیست محققساخته ارزیابی دانش، عواطف و رفتار نسبت به مواد اعتیادآور درکودکان پیشدبستانی بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از مداخله بهطور معناداری دانش کودکان افزایش یافت؛ نگرش و عواطفشان به مواد اعتیادآور و فعالیتهای مخاطرهآمیز منفی شد و نسبت به آن رفتار ابرازی و اجتنابی داشتند.
نتیجهگیری: مطابق یافتههای فوق بسته آموزشی برنامه مصونسازی بر کودکان پیشدبستانی در برابر مواد اعتیادآور اثربخش است.
سیدعلیسینا رحیمی، نیما قربانی، حسن رفیعی، علی فرهودیان، لیلا سلیمانینیا، امید مسّاح،
دوره ۱۴، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط ویژگیهای شخصیتی با مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای تهران صورت گرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر در قالب طرحهای همبستگی و از نوع مطالعات پیشبینی میباشد. نمونه مورد پژوهش دربرگیرنده ۹۱۴ دانشجو با میانگین سنی ۲۳٫۱۳ سال است که در یکی از دانشگاههای شهر تهران در مقاطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل بوده و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدهاند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات موردنیاز از پرسشنامههای پنج عامل بزرگ شخصیت (گولدبرگ، ۱۹۹۹) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر بررسی ملی رفتارهای پرخطر دانشجویان امریکا(NCHRBS) نسخه ۲۰۰۷ استفاده شد. متغیر ملاک یا وابسته عبارت است از "مصرف مواد" و عوامل شخصیتی، متغیرهای پیشبین یا مستقل را تشکیل میدهند. دادهها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تحلیل شد.
یافتهها: مصرف مواد با عوامل شخصیتی "توافق" و "گشودگی تجربی" همبستگی مثبت و با عوامل شخصیتی "برونگرایی"، "وظیفهشناسی" و "پایداری هیجانی" همبستگی منفی معنادار نشان داد. در پیشبینی مصرف مواد متغیرهای "وظیفهشناسی"، "توافق"، "پایداری هیجانی" و "گشودگی تجربی" به ترتیب از بیشترین نقش برخوردار هستند و مدل رگرسیون ارائه شده بهطور کلی میتواند ۴۵ درصد از کل واریانس نمره مصرف مواد را تبیین نماید.
نتیجهگیری: عوامل شخصیتی دارای جنبههای تعیینکننده بر رفتار مصرف مواد است. همچنین با امکان پیشبینی مصرف مواد از روی صفات شخصیتی، میتوان افراد درمعرض خطر را شناسایی و مداخلات پیشگیرانه را بر آنها متمرکز کرد.
یونس دوستیان، عبداللّه شفیعآبادی، سیدمحمد کلانترکوشه، امید مسّاح،
دوره ۱۴، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله شناختیرفتاری مبتنیبر مدل مارلات بر افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است.
روش بررسی: در یک طرح آزمایشی، ۳۰نفر از افراد وابسته به مواد افیونی مراجعهکننده به کلینیکهای ترک اعتیاد خرم-آباد، بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت ۱۲جلسه ۲ساعته، تحت درمان شناختیرفتاری مبتنیبر مدل مارلات قرار گرفتند. دو گروه در آغاز و پایان درمان، پرسشنامه خودکارآمدی را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها، از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: بین دو گروه در مرحله پسآزمون تفاوت معناداری در میزان خودکارآمدی وجود داشت.
نتیجهگیری: رویکرد درمانی شناختیرفتاری مبتنیبر مدل مارلات بر افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونی مؤثر است.