پریا پورحسین هندآباد، مصطفی اقلیما، ملیحه عرشی، زهرا تقی نژاد،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف معلولیت مفهومی کلی است که با محرومیتهایی که فرد در نتیجه نقص (اختلال) و ناتوانی تجربه میکند مرتبط است. هر گونه کمبود و کاهش فرصت برای مشارکت در زندگی اجتماعی در سطحی برابر با دیگران معلولیت نامیده میشود. با توجه به افزایش جمعیت معلولان جسمی و حرکتی در اثر عوامل ارثی و مادرزادی و اکتسابی (ضربه، تصادف، بیماری و سالمندی) و محدودیت ایجادشده در اثر معلولیت و بحث مشارکت اجتماعی معلولان در طبقه بندی ICF، پرداختن به مشارکت اجتماعی معلولان جسمی و حرکتی اهمیت خود را نشان میدهد. با توجه به مطالعات صورتگرفته توسط پژوهشگران، ازجمله نیازهای معلولان، نیاز آموزشی و کسب مهارتهای لازم برای حضور فعال در جامعه است. لذا کمک به معلولان جسمی و حرکتی به منظور رشد و گسترش مهارتهای زندگی مطلوب، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات، کمک به آنها در رشد و تکامل عواطف و مهارتهای اجتماعی برای مشارکت اجتماعی موفق ضروری به نظر میرسد. لذا هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی بر مشارکت اجتماعی معلولان جسمی و حرکتی مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد مرکز بود.
روش بررسی پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمام کارآموزان مرکز آموزشی نیکوکاری رعد مرکز بودند که در زمان انجام پژوهش کل کارآموزان مرکز ۱۹۵ نفر بود. از این بین ۱۲۰ نفر زن و ۷۵ نفر مرد بودند. نمونه بررسیشده در این تحقیق ۶۰ نفر از معلولان جسمی و حرکتی مرکز آموزشی نیکوکاری رعد مرکز شهر تهران بودند که با توجه به معیارهای ورود به روش تصادفی ساده انتخاب و با قرعهکشی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برنامه آموزش مهارتهای اجتماعی در هشت جلسه و هر جلسه ۹۰ دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. به منظور سنجش مشارکت اجتماعی افراد قبل از شروع اولین جلسه و بعد از پایان آخرین جلسه بین افراد شرکتکننده در پژوهش پرسشنامه مشارکت اجتماعی و پرسشنامه جمعیتشناختی توزیع و توسط آنان تکمیل شد. این پرسشنامه را یزدان پناه در سال ۱۳۸۶ در ایران ساخته و روا و پایا شده است. ضرایب روایی و پایایی بهدستآمده برای مشارکت اجتماعی ۷۸۸/۰ و ۸۷/۰ بود. برای تحلیل دادهها از نسخه ۱۶ نرمافزار SPSS، آمار توصیفی نظیر میانگین و فراوانی و انحرافمعیار و آمار استنباطی نظیر آزمونهای منویتنی، لون، کولموگروف اسمیرنف، تی وابسته و مستقل و آزمون کوواریانس آنوا استفاده شد.
یافتهها نتایج این پژوهش نشان داد بین مشارکت اجتماعی کل و خردهمقیاسهای مشارکت نهادی و غیرنهادی افراد قبل و بعد از آموزش مهارتهای اجتماعی (p<۰/۰۵) و نیز بین مشارکت اجتماعی کل و زیرمقیاسهای آن در بین افراد آموزشدیده و آموزشندیده (p<۰/۰۵) تفاوت آماری معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری با توجه به نتایج این مطالعه میتوان گفت برگزاری جلسههای آموزش مهارتهای اجتماعی بر مشارکت اجتماعی معلولان جسمی و حرکتی در دو بُعد نهادی و غیرنهادی مؤثر است. لذا احتمال داده میشود که بهکارگیری گستردهتر این نوع مداخله توسط متخصصان حوزه معلولان بتواند در بر طرفکردن محدودیت مشارکت معلولان جسمی و حرکتی مؤثر واقع شود.
یوسف اعظمی، فرامرز سهرابی، احمد برجعلی، نورعلی فرخی، سیامک فرخ فرقانی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از آنجا که سوختگی یکی از حوادث آسیبزایی است که باعث اختلال استرس پس از سانحه میشود و جوشخوردگی ناشی از حادثه سوختگی باعث تغییراتی در پوست و ظاهر بیمار میشود، افراد آسیبدیده بعد از سوختگی در برقراری ارتباط با دیگران و روابط اجتماعی دچار مشکلاتی میشوند. این مسئله بر زندگی این افراد تأثیرخواهد گذاشت و آنها را از لحاظ مهارتهای اجتماعی آسیبپذیر میسازد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه درمانی مبتنی بر الگوی روانی اجتماعی بر مهارتهای اجتماعی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوانح سوختگی انجام شد.
روش بررسی پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد که در مرحله اول پس از مرور ادبیات و نظریههای درمانی و مفاهیم موجود در حوزه دیدگاه روانی اجتماعی، برنامه درمانی تدوین شد. سپس ۱۰نفر از متخصصان روانشناسی بالینی و سلامت، روایی محتوایی برنامه درمانی را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام بیماران زن دچار سوختگی مراجعهکننده به بیمارستان شهید مطهری تهران در سال ۱۳۹۶ بودند که با نمونهگیری دو مرحلهای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونهگیری تصادفی ساده، پس از انجام مصاحبه نیمهساختاریافته تشخیصی بر اساس ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم توسط روانشناس بالینی و اجرای چکلیست اختلال استرس پس از سانحه، غربالگری در بیماران سوختگی اجرا شد. در مرحله دوم از بین افراد واجد ملاکهای اختلال استرس پس از سانحه، بر اساس روش تصادفی ساده ۳۰ نفر بیمار انتخاب شد. هر گروه شامل ۱۵ نفر بود که با ریزش در مرحله پسآزمون از گروه آزمایش ۱۳ نفر و از گروه کنترل ۱۵ نفر باقی ماند. برنامه درمانی روانی اجتماعی طی ۱۲ جلسه برگزار شد و پس از گذشت دو ماه، مجدداً از گروه آزمایش پیگیری به عمل آمد. برای جمعآوری دادهها از ابزارهای اندازهگیری شامل مصاحبه نیمهساختاریافته تشخیصی بر اساس ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویرایش پنجم، فهرست اختلال استرس پس از سانحه و پرسشنامه مهارتهای اجتماعی استفاده شد. نتایج با کمک نسخه ۲۲ نرمافزار آماری SPSS و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره برای بررسی تاثیر مداخله و t وابسته، برای بررسی ماندگاری درمان تحلیل شد.
یافتهها نتایج نشان داد برنامه درمانی اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد؛ بهطوری که شاخص نسبت روایی محتوایی بر اساس روش لاوشه برای برنامه درمانی ۰/۸۵
(که حداقل میزان موردقبول برای این تعداد متخصص ۰/۶۲ است)، و میزان شاخص روایی محتوایی بر اساس روش والتز و باسل برای برنامه درمانی ۰/۹۲ (که حداقل مقدار موردقبول ۰/۷۹ است) به دست آمد. بر این اساس، میزان روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برنامه قابل قبول است. نتایج مداخله درمانی نشان داد با توجه به بالاتر بودن میانگین نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری، برنامه درمانی مبتنی بر الگوی روانی اجتماعی موجب بهبود مهارتهای اجتماعی شامل بیان اجتماعی، بیان هیجانی، حساسیت اجتماعی، حساسیت هیجانی، کنترل اجتماعی و کنترل هیجانی در افراد دچار اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوانح سوختگی میشود (۰/۰۵>P). نتایج t وابسته برای بررسی میزان ماندگاری درمان با مقایسه پیشآزمون و پیگیری گروه آزمایش هم نشان داد تأثیر برنامه درمانی بر بهبود مهارتهای اجتماعی در مرحله پیگیری ماندگار بوده است (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق بیماران دچار اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوختگی به دلیل جوشخوردگی سوختگی از لحاظ برقراری ارتباط درست اجتماعی و مهارتهای اجتماعی دچار نقصان میشوند. برنامه درمانی مبتنی بر الگوی روانی اجتماعی میتواند بهعنوان برنامهای روا و کارآمد برای بهبود مهارتهای اجتماعی این بیماران استفاده شود.