۵۹ نتیجه برای مهارت
کتایون خوشابی ، سمیرا کیوانی ،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۱ )
چکیده
هدف: این تحقیق با هدف بررسی مهارت های ارتباطی و تعاملی، بر روی بیماران روان پریش بالای ۱۸ سال در سال ۱۳۷۹، انجام گرفت.
روش بررسی: نمونه ی مورد مطالعه شامل ۸۰بیمار روان پریش ( ۳۸زن و ۴۲مرد) از ۴ مرکز درمانی رعد، سینا، رازی، امام حسین (ع) بودند که روش مطالعه, توصیفی – مقطعی بود و نمونه های مورد مطالعه به صورت غیر احتمالی و با روش نمونه گیری متناسب با اندازه، انتخاب شدند. ابراز مورد استفاده جهت گردآوری اطلاعات، آزمون مشاهده ای ACISبود که اطلاعات آن توسط کاردرمانگر تکمیل شده است. آزمونهای آماری مورد استفاده در این مطالعه عبارت است از: ضریب همبستگی اسپیرمن، ویل کاکسون و من ویتنی.
یافتهها:
- میانگین رتبه آزمون ACIS در گروه بیماران اسکیزوفرنی ، به صورت معنی داری پایین تر از گروه بیماران اسکیزوافکتیو بود(P<۰/۰۰۱)
- میانگین رتبه آزمون (ACIS) در گروه بیماران بستری به صورت معنی داری پایین تر از گروه بیماران سرپایی بود(P<۰/۰۰۱)
- میانگین رتبه ی آزمون ACIS در گروه بیماران روان پریش زن و مرد تفاوت معنی داری نشان نداد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده ضعف مهارت های ارتباطی و تعاملی در بیماران اسکیزوفرنی و نیز بیماران بستری را مشخص کرد. نتایج این تحقیق اطلاعات مفیدی در رابطه با مهارت های ارتباطی و تعاملی در اختیار کاردرمان گرانی که با بیماران سروکار دارند ، قرار میدهد. لیکن شناخت دقبق تر این مهارت ها در اختلال و مقعیت های دیگر ، احتیاج به بررسی بیش تری دارد.
فربد فدایی ، مهدی رهگذر، سیدعلی حسینی ، احسان طالبپور ،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۲ )
چکیده
هدف: برتری دستی و مهارت های خود مراقبتی در کاردرمانی جایگاه ویژه ای دارد و از مهارت های بنیادی در توان بخشی می باشد. این تحقیق توصیفی- تحلیلی در مدارس آموزش و پرورش منطقه ۱۱شهر تهران در سال ۱۳۸۱بر روی ۶۱دانش آموز عادی (۳۲عدد راست دست، ۲۹عدد چپ دست) و ۵۹ دانش آموزش عقب مانده ذهنی آموزش پذیر (۴۰عدد راست دست، ۱۹عدد چپ دست) پایه های تحصیلی آمادگی، اول و دوم انجام گرفت.
روش بررسی: میانگین سنی دانش آموزان عادی کم تر از دانش آموزان عقب مانده ذهنی بود (P=۰/۰۰۰) برخی از داده ها از طریق پرسش نامه های ویژه دادهای اختصاصی از طریق اجرای آزمون اختصاصی به صورت عملکردی از آزمودنی به عمل آمد. برتری دستی و مهارت های خود مراقبتی آنها مورد مقایسه و ارتباط آن بین دو گروه محاسبه شد.
یافتهها: بین میانگین قدرت گریپ دست راست و چپ آزمودنی های راست دست مدارس عادی اختلاف معناداری وجود داشت (P=۰/۰۱۱) اما در آزمودنی های چپ دست اختلاف معناداری وجود نداشت (P=۰/۲۳۴). میان مهارت های خود مراقبتی و قدرت گریپ آزمودنی های عقب مانده ی ذهنی و عادی ارتباط معناداری وجود دار (P=۰/۰۰۰) مقایسه مهارت دستی دو گروه از نظر آماری اختلاف معناداری را نشان می دهد (P=۰/۰۰۰)
نتیجهگیری: مقایسه هم بستگی بین مهارت دستی با مهارت خو مراقبتی در آزمودنی های عقب مانده ی ذهنی معنادارتراز آزمودنی های عادی بود(P<۰/۰۵) و هم بستگی بین برتری دستی و یا بیش تر از برتری دستی با چشم بود. در مقایسه ی دانش آموزان راست دست و چپ دست مدارس عادی بر اساس رتبه ی تولد اختلاف معناداری وجود دارد (P=۰/۹۶۳) پیشنهاد می شود برای ارزیابی و تعیی برتری دستی از چند جنبه (قدرت ، مهارت و از طریق پرسش نامه) مورد توجه قرار گیرد و به صرف نوشتن با دست اکتفاء نگردد.
مژگان فرهبد، اصغر مینایی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
هدف: انطباق، رواسازی و هنجاریابی آزمون مهارتهای بینایی-حرکتی با توجه به اهمیت یکپارچگی بینایی-حرکتی در اکثر فعالیتهای روزمره زندگی و همچنین دو عملکرد اساسی خواندن و نوشتن انجام شد.
روش بررسی: این عمل روی نمونهای با حجم ۱۲۸۱ نفر در فاصله سنی (۲ سال و ۱۱ ماه) تا (۱۳ سال و ۱۱ ماه) شهر تهران که با روش نمونهبرداری چندمرحلهای انتخاب شدند، اجرا گردید. این آزمون از ۲۳ طرح هندسی تشکیل شده است، هر طرح از طریق یک معیار مشخص و دقیق ارزیابی میشود و از طریق موارد غلط (ضعف) و صحیح (قوت) نمرهگذاری میشود. برای انطباق و هنجاریابی این آزمون، ابتدا کتابچه راهنما و کتابچه معیار نمرهگذاری به زبان فارسی ترجمه شد. با اجرای مراحل تجربی و نهایی و تجزیه و تحلیل دادهها براساس مدل کلاسیک اعتبار، فرم نهایی آزمون شکل گرفت. ضریب همسانی درونی خردهآزمونها (طبقهبندیها) با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ و ثبات زمانی خردهآزمونها (طبقهبندیها) با استفاده از روش آزمون و بازآزمون بهدست آمد. روایی محتوایی، ملاکی و سازه خردهآزمونها (طبقهبندیها) با استفاده از روشهای مناسب مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بهدستآمده در زمینه بهدستآمده در زمینه اعتبار و روایی آزمون، اطمینان کافی برای استفاده از این ابزار را برای ارزیابی مهارتهای بینایی-حرکتی کودکان شهر تهران بهدست میدهد.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصلشده از این آزمون بهعنوان ابزاری جهت مشخصکردن اختلال در هماهنگی چشم و دست، شناسایی کودکان مبتلا به اختلال در مهارت های بینایی-حرکتی و مستندکردن پیشرفت کودکان در زمینه مهارتهای حرکتی ظریف بهویژه مهارتهای بینایی-حرکتی در کودکان ۱۴-۳ سال استفاده نمود.
اصغر دادخواه، علیحسین سازمند، فاطمه بهنیا، مسعود کریملو، مرجان مدنی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
هدف: اختلال نقص توجه - بیش فعالی از زمره بحث انگیز ترین اختلالات روانی دوره کودکی است. انجمن روانپزشکی آمریکا نیز میزان شیوع ADHD را بین ۳ تا ۵ درصد در سنین مدرسه تخمین زده است. از طرف دیگر، نوشتن نیز یکی از نیازهای خاص در زندگی محسوب میشود و اختلالات و مشکلات نوشتاری هم میتواند مسائل متعددی در ایجاد ارتباط اجتماعی و یادگیری به وجود آورد. در این پژوهش با استفاده از یکی از کارآمدترین آزمونهای رشد گرفتن دقیق به بررسی مهارتهای پیش نوشتاری در کودکان دچار اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی می پردازیم. هدف از این مطالعه مقایسه مهارتهای پیش نوشتاری کودکان دچار نقص توجه همراه با بیش فعالی با کودکان عادی پسر ۶–۴ ساله میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مقطعی و مورد شاهدی بوده و بر روی ۲۱ پسر ۶-۴ ساله بدون سابقه صدمه مغزی، صدمات ارتوپدیک در دست، علائم آشکار نابسامانیهای عاطفی و بدون استفاده از فعالیتهای کار درمانی انجام شد. ۲۱ نفر از همسالان عادی نیز به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. مهارتهای پیش نوشتاری با استفاده از آزمون EDPA و در دو بخش الگوهای گرفتن مداد و مهارتهای ترسیمی مورد بررسی قرار گرفت. امتیاز افراد برای هر یک از سئوالهای آزمون از ۱ تا ۴ میباشد.
یافتهها: نتایج به دست آمده با استفاده از آزمون T مستقل نشان داد که الگوهای گرفتن و مهارتهای ترسیمی در کودکان عادی و ADHD با یکدیگر متفاوت است. طبق این آزمون میانگین نمرات کودکان ADHD در الگوهای گرفتن در مقایسه با کودکان عادی پایین میباشد. همچنین آزمون T مستقل در مورد مهارتهای ترسیمی بین دو گروه عادی و ADHD نتیجه مشابهی ارائه میدهد.
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر این مسئله است که کودکان ADHD در مقایسه با کودکان عادی مهارتهای پیش نوشتاری ضعیفتری دارند.
فاطمه فخری، حکیمه آقایی، حمداللّه خواجهحسینی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده
هدف: موضوع تحقیق بررسی تأثیر نمایش درمانی در افزایش مهارتهای حرکتی و حافظه شنیداری کم توانان ذهنی پسر با هوش بهر ۷۰-۵۵ در دامنه سنی ۱۵-۱۰ سال میباشد.
روش بررسی: جامعه آماری مورد نظر از دانش آموزان کم توانذهنی تحتپوشش آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران که در سال تحصیلی ۸۴-۸۳ مشغول به تحصیل بوده و باهوش بهر بین ۷۰-۵۵ در دامنه سنی ۱۵-۱۰ سال قرار دارند، تشکیل یافته است. نمونه پژوهشی که افراد آن به صورت تصادفی انتخاب شدند شامل دو گروه آزمایش و گواه بود که در هر گروه ۲۰ نفر قرار داده شد. ابزار پژوهش مورد استفاده در این تحقیق آزمون مهارتهای حرکتی ـ ادراکی برونینکز ـ اوزرتسکی و آزمون تقویت (توالی) حافظه شنیداری ـ بیانی میباشد. میانگینهای بدست آمده در دو گروه آزمایش و گواه از طریق آزمون آماری تی مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: بررسی میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروههای پژوهش در دروس مختلف و نیز خرده آزمونهای انجام شده در مهارتهای حرکتی در اکثر موارد دارای اختلاف آماری معنادار و تغییرات مثبت میباشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق با معنا داری آماری در سطح آلفای ۰/۰۵ (ضریب اطمینان %۹۵) نشان داد که اجرای برنامه نمایش درمانی برای گروه هدف، موجب افزایش مهارتهای ادراکی و تقویت حافظه شنیداری شده است.
مسعود فلاحیخشکناب،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
هدف: تفریح درمانی یکی از روشهای توانبخشی میباشد که در این نوع درمان، درمانگر با مشارکت دادن مددجو در انواع فعالیتهای مختلف که جنبه تفریحی و سرگرمی نیز دارند بدنبال دستیابی به اهدافی همچون بهبود مهارتهای اجتماعی میباشد. هدف این تحقیق پاسخ به این سئوال بوده است که آیا تفریح درمانی میتواند منجر به بهبود مهارتهای اجتماعی (رفتاری و ارتباطی) گردد؟
روش بررسی: دریک مطالعه مداخلهای از نوع قبل و بعد ۴۵ مددجوی اسکیزوفرنیک با سیر طولانی با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس کلیه نمونهها توسط ابزار اندازه گیری آسیب های وارده بر مهارتهای روزمره زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس مداخله تحقیق که شامل یک سفر تفریحی ۱۰ روزه به شهر مشهد مقدس بود انجام گردید و پس از آن مجدداً کلیه نمونهها توسط ابزار تحقیق مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، میانگین نمرات کسب شده مددجویان در ارزیابیهای قبل و بعد با آزمون تی دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از نظر آماری میانگین نمرات مهارتهای ارتباط غیرکلامی، کلامی، رفتارهای مرتبط با ابراز وجود نسبت به قبل از مداخله افزایش یافته بود که از نظر آماری معنی دار بود (P>۰/۰۰۱)، همچنین معیارهای مربوط به پرخاشگری و مشکلات رفتار اجتماعی نیز کاهش یافته بود که نسبت به قبل از مداخله از نظر آماری با بیش از ۹۹ درصد اطمینان معنی دار بوده است (P>۰/۰۰۱ و P>۰/۰۰۶).
نتیجهگیری: تفریح درمانی در بهبود وضعیت مهارتهای اجتماعی (ارتباطی و رفتاری) مددجویان اسکیزوفرنیک مؤثر است.
سپیده نازی، ثریا رحیمزادهرهبر، حسین کریمی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
هدف: این پژوهش تحقیقی است توصیفی ـ تحلیلی که به منظور یافتن تفاوتهای مهارتهای حرکتی دختران و پسران ۷ ساله در سال ۸۳ به انجام رسیده است.
روش بررسی: جامعه مورد نظر شامل ۱۲۰ نفر (۶۰ دختر و ۶۰ پسر) میباشد که از ۶ دبستان از منطقه ۳ آموزش و پرورش انتخاب شدهاند. نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شده است. ابزار تحقیق شامل مقیاس رشد حرکتی لینکلن اوزورتسکی و پرسشنامه مربوط به اطلاعات شخصی میباشد. بعد از انجام ارزیابیهای انفرادی و جمع آوری دادهها، کلیه اطلاعات با استفاده از نرم افزارspss و آزمون sample T _ Test تجزیه و تحلیل گردیده و مقایسه میانگین نمرات مهارتهای حرکتی انجام گرفت.
یافتهها: یافتههای حاصل در ارتباط با اهداف پژوهش نشان دادند که بین میانگین نمرات مهارتهای حرکتی کلی، تعادل کلی، تعادل با چشم باز، تعادل با چشم بسته، تعادل داینامیک و استاتیک با چشم باز، هماهنگی حرکتی دو طرفه، هماهنگی اندامهای فوقانی، هماهنگی اندامهای فوقانی ـ تحتانی و دقت وسرعت حرکتی در دو گروه دختران و پسران کلاس اول ابتدایی تفاوت معنی داری وجود ندارد. تنها تفاوت معنیدار بین میانگین نمرات هماهنگی چشم و دست در دو گروه دختران و پسران میباشد.
نتیجهگیری: کاربرد نتایج این پژوهش در حیطههای مختلف درمانی ـ آموزشی رشد روانی حرکتی کودکان میباشد و میتوان از این یافتهها در جهت بهبود هرچه بیشتر برنامهریزیهای مرتبط با کودکان در مراکز مختلف دولتی و غیر دولتی بهره برد.
علیاصغر سوادکوهی، منوچهر ارجمندحسابی، رضاعلی نوروزی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
هدف: تحقیق حاضر شیوههای موجود پیشگیری از اعتیاد را مورد مطالعه قرار داده و نگرش افراد مختلف را نسبت به روشهای پیشگیری بررسی کرده است.
روش بررسی: در این تحقیق از روش توصیفی و پیمایشی (survey) استفاده شد، یعنی با استفاده از پرسشنامه نسبت به سنجش آگاهی و نگرش افراد مورد مطالعه در مورد روشهای پیشگیری پیشنهادی و موجود و مقبولیت آنها اقدام گردید. برای طراحی پرسشنامه ابتدا با متخصصان و صاحب نظران این حوزه مصاحبههای باز صورت گرفت و با توجه به نظرات آنان پرسشنامه نهایی با ۶۱ سئوال بسته و ۲ سئوال باز طراحی شد. نمونههای تحقیق ۲۵۰۰ نفر از افراد ۱۳ تا ۳۵ ساله کل کشور میباشند که با نمونهگیری تصادفی از ۱۵ استان که استانها هم تصادفی انتخاب شده بودند گزینش شدند.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که نگرش کلی افراد نسبت به روشهای پیشگیری مطرح شده در پژوهش و مقبولیت آنها مثبت است، هر چند بین میزان مقبولیت روشها تفاوتهایی وجود دارد که بنا بر نظر آزمودنیها روشهای رشد و توسعه فرهنگی، آموزش مهارتهای زندگی و ارائه مشاوره به مردم از مقبولیت بیشتری برخوردارند.
نتیجهگیری: آزمودنیها مقبولیت روشهای موجود و پیشنهادی پیشگیری از اعتیاد را تعاملی میدانند که بر یکدیگر تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارند که با توجه به این یافتهها الگوی مطلوب الگویی تلفیقی است.
مریم محمودیراد، حمیدرضا آراسته، سوسن افقه، فرید براتیسده،
دوره ۸، شماره ۰ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مسئله اجتماعی بر عزت نفس و هوشبهر دانشآموزان مقطع سوم دبستان است.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه، روش تجربی پیشآزمون- پسآزمون انتخاب شد. چهل و هشت دانشآموز سوم ابتدایی به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد طی برنامه مهارتهای ارتباطی و حل مسئله به مدت ۱۵ جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامههای هوشآزمای بازنگری شده وکسلر کودکان و اعتمادبه نفس پاپ و مکهیل استفاده گردید. در تحلیل دادهها، آزمون تی به کار گرفته شد.
یافتهها: تحلیلآماری پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که آموزش به طور معنیداری نمرات هوش را در میان گروه مورد بهبود بخشیده است (P<۰/۰۵). تحلیل آماری همچنین از بهبود معنیدار اعتماد به نفس در این گروه حکایت داشت.
نتیجهگیری: یافتهها، بیانگر نقش و اثر مثبت آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مسئله اجتماعی بر اعتماد به نفس و هوشبهر میباشد.
ایرج عبداللهی، محمدتقی جغتایی، مهیار صلواتی، اسماعیل ابراهیمی، حسین عشایری،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: بررسی یادگیری صریح در بیماران مبتلا به سکته مغزی یک طرفه و مقایسه آن با افراد سالم و تعیین نقش عوامل مؤثر بر یادگیری این بیماران هدف این مطالعه میباشد.
روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی مورد - شاهدی، از یک نرم افزار کامپیوتری جهت بررسی یادگیری حرکتی استفاده شده است که طی آن ۴ مربع با رنگهای مختلف بر صفحه نمایشگر ظاهر میشد و داوطلب به محض مشاهده هر مربع باید کلید تعریف شده مرتبط با آن را فشار میداد. ۱۵ بیمار مبتلا به سکته مغزی با انتخاب هدفمند و غیر تصادفی و ۱۵ فرد سالم همسان که با گروه مورد جور شده بودند، در این تحقیق شرکت داشتند. در روز اول ۸ بلوک حرکتی تمرین میشد. ۲۴ ساعت بعد یک آزمون یادآوری از داوطلبین بعمل میآمد که شامل دو بلوک حرکتی با الگوی منظم بود. همه داوطلبین راست دست بوده و بیماران نیز دارای ابتلای سمت راست بوده و با همان سمت مبتلا تمرین را انجام میدادند و زمان سکانسها و بلوکهای حرکتی به عنوان متغیر تحقیق اندازه گرفته میشد.
یافتهها: انجام بلوکهای تحقیق در بیماران با اختلاف معنیداری کندتر از افراد سالم بود (P<۰/۰۵). بین زنان و مردان چه در بیماران و چه در افراد سالم اختلاف معنیداری وجود نداشت. همچنین متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات تأثیر قابلتوجهی بر نتایج تحقیق نداشت (P>۰/۰۵). زمان انجام بلوکهای حرکتی در دفعات آخر نسبت به دفعات ابتدایی کاهش معنیداری در هر دو گروه داشت (P<۰/۰۵).
نتیجهگیری: اگرچه بیماران مبتلا به سکته مغزی یک طرفه، درمجموع حرکت را کندتر از افراد سالم همسان انجام میدادند، اما یادگیری حرکتی که بصورت کاهش پایدار در زمان بلوکها تعریف شده بود، در هر دو گروه سالم و بیمار وجود داشت. به عبارت دیگر بیماران مبتلا به سکته مغزی در طی انجام حرکت با دست مبتلا قابلیت یادگیری حرکتی را دارا هستند.
بتول ماندنی، علیحسین سازمند، مژگان فرهبد، مسعود کریملو، ماشاءالله ماندنی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: بررسی و تشخیص اختلال بینایی-حرکتی در کودکان با اختلال ویژه یادگیری و کاربرد مداخلات کاردرمانی در جهت ارتقا و بهبود این مهارت، میتواند در بهبود وضعیت خواندن و نوشتن این کودکان مؤثر واقع شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر مداخلات کاردرمانی بر مهارتهای بینایی- حرکتی کودکان دارای اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به روش تجربی و مداخلهای میباشد. برای انجام این پژوهش، ۲۳ کودک با اختلال ویژه یادگیری (پایه دوم، سوم و چهارم) از مراجعین به مرکز مشکلات ویژه یادگیری شهر تهران، انتخاب شدند. این کودکان از نظر بینایی و شنوایی سالم و بهره هوشی آنها طبیعی بود. نمونهها بطور تصادفی به دو گروه مداخله (۱۱ نفر) و مقایسه یا شاهد (۱۲ نفر) تقسیم شدند. مهارتهای بینایی- حرکتی کلیه نمونهها ابتدا توسط آزمون مهارتهای بینایی- حرکتی (TVMS-R) مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مداخلات کاردرمانی در گروه مداخله صورت گرفت و مجدداً توسط آزمون TVMS-R ارزیابی هر دو گروه انجام و با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: در بررسی نمره کل آزمون، اختلاف معناداری در گروه مقایسه، قبل و بعد از مداخله داده نشد (P=۰/۴)، اما در گروه مداخله اختلاف معناداری دیده شد (P<۰/۰۰۱). در بررسی مجموع نمرات طبقه ۲، ۵ و ۷ نیز که علاوه بر مهارتهای یکپارچگی بینایی- حرکتی و تثبیت چشمی بیشتر نیازمند مهارتهای بینایی- فضایی هستند، تأثیر معنادار مداخلات کاردرمانی دیده شد (P<۰/۰۰۱) و بررسی مجموع نمرات طبقات ۱، ۳، ۴، ۶ و ۸ نشان داد که مداخلات کاردرمانی تأثیر معناداری بر مجموع این طبقات و در نتیجه مهارتهای تجزیه و تحلیل بینایی داشته است (P<۰/۰۰۵).
نتیجه گیری: مداخلات کاردرمانی بر مهارتهای بینایی- حرکتی و اجزای آن (یکپارچگی بینایی- حرکتی، تجزیه و تحلیل بینایی و بینایی- فضایی و تثبیت چشمی) در کودکان دچار اختلال ویژه یادگیری مراجعه کننده به مرکز مورد نظر، بطور معناداری مؤثر بوده است.
حسین سورتجی، علیحسین سازمند، اشرف کربلایینوری، حبیب الله جدیدی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
هدف: کودکان مبتلا به نشانگان داون دچار کژکاری در پردازش و یکپارچگی حسی هستند که میتواند موجب تأخیر در رشد مهارتهای حرکتی درشت و ظریف آنها شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان یکپارچگی حسی بر مهارتهای حرکتی درشت و ظریف کودکان ۵ تا ۷ ساله مبتلا به نشانگان داون بود.
روش بررسی: شرکت کنندگان در این مطالعه تجربی شامل ۶۰ کودک ۷-۵ ساله با نشانگان داون بودند که بهصورت تصادفی از چند مرکز توانبخشی شهر تهران انتخاب و با انتصاب تصادفی ساده در گروههای مداخله و کنترل قرارگرفتند. مقیاسهای رشد حرکتی پی بادی بهعنوان پیشآزمون و پس آزمون برای ارزیابی مهارتهای حرکتی درشت و ظریف به کار گرفته شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای آماری از جمله آزمون لون، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بین نمرات پیشآزمون و پس آزمون حرکات درشت شرکتکنندگان در گروههای مداخله و کنترل از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت (P<۰/۰۰۱). در حرکات ظریف این تفاوت فقط در گروه مداخله معنادار بود (P<۰/۰۰۱) و در گروه مقایسه تفاوت معناداری مشاهده نشد (P=۰/۰۱۳). همچنین بین میانگین اختلاف نمرات پیشآزمون و پسآزمون شرکتکنندگان در گروههای مداخله و کنترل در حرکات درشت (P<۰/۰۰۱) و ظریف (P<۰/۰۰۱) تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: یافتههای حاصل نشان میدهد که درمان یکپارچگی حسی موجب بهبود مهارتهای حرکتی درشت و ظریف کودکان ۵ تا ۷ ساله با نشانگان داون میشود. پیشنهاد میشود که این رویکرد درمانی با التفات به نیازهای این کودکان در برنامههای توانبخشی آنها گنجانده شود.
سالار فرامرزی، مختار ملکپور،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخلات بههنگام روانشناختی و آموزشی خانواده محور بر رشد حرکتی کودکان با نشانگان داون زیر ۵ سال در شهر اصفهان انجام گرفت.
روش بررسی: در این پژوهش تجربی و مداخلهای، والدین ۳۶ کودک مبتلا به نشانگان داون که بهصورت تصادفی ساده انتخاب و بهطور تصادفی تعادلی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند، با استفاده از مدل مشاورهای «هورن بی» تحت مداخلات روانشناختی و با حضور در جلسات آموزشی تحت مداخلات آموزشی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از نماگر رشد حرکتی ویندرز و مقیاس رشد روانی- حرکتی گزل استفاده شد. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روشهای آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: با تحلیل دادههای بهدست آمده مشخص شد که عملکرد کلی فرزندان با نشانگان داون زیر ۵ سال، بین دو گروه مداخله و کنترل در مقیاسهای رشد و تحول حرکتی، هم در زمینه رشد روانی- حرکتی و هم در زمینه مهارتهای حرکتی درشت، تفاوت معناداری دارد (P<۰/۰۰۱).
نتیجهگیری: مداخلات بههنگام روانشناختی و آموزشی خانواده محور در والدین کودکان مبتلا به نشانگان داون، موجب افزایش رشد روانی – حرکتی و مهارتهای حرکتی درشت فرزندان آنها میشود.
پرویز مولوی، حسین قمریگیوی، سوران رجبی، اوشا برهمند، بهزاد رسولزاده، روحالله عرب، حسین محمدنیا،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف: اختلال در مهارتهای اجتماعی ویژگی بارز بیماران اسکیزوفرنیاک است. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر رواننمایشگری بر افزایش مهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیای نوع I و II میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی و مداخلهای از بین بیماران مرد مبتلا به اسکیزوفرنیا که در طول شش ماه اول سال ۱۳۸۴ در بخشهای اعصاب و روان بیمارستان روانپزشکی ایثار شهر اردبیل بستری بودند، ۸۰ نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و بهصورت تصادفیتعادلی به چهار گروه ۲۰ نفره تخصیص یافتند. جلسات اجرایی رواننمایشگری برای گروههای آزمایش نووع یک و دو به مدت ۹ هفته و هر هفته ۳ جلسه شامل مراحل آمادگی، اجرا و درونپردازی و تمرین رفتاری برای جمعآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، فهرست مهارتهای اجتماعی ویژه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقیاس عزتنفس روزنبرگ استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تیمستقل و تحلیل واریانس دو عاملی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: تفاضل میانگین نمرات پیشآزمون- پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۰۱>P) و عزتنفس (۰/۰۰۵=P) بین گروه آزمایش و کنترل (کل بیماران) تفاوت معنادار وجود داشت. بین گروههای آزمایش نوع ۱ و نوع ۲ از نظر میانگین نمرات پیشآزمون (۰/۰۰۳=P)، پسآزمون (۰/۰۰۱>P) و تفاضل پیشآزمون- پسآزمون (۰/۰۰۹=P) مهارتهای اجتماعی و همچنین از نظر میانگین نمرات پیشآزمون (۰/۰۵=P)، پسآزمون (۰/۰۰۱>P) و تفاضل پیشآزمون- پسآزمون (۰/۰۳۵=P) عزتنفس تفاوت معناداری وجود داشت. بین گروههای آزمایش و کنترل نوع یک اسکیزوفرنیا از نظر تفاضل نمرات پیشآزمون و پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۰۱>P) و عزتنفس (۰/۰۰۱>P) و همچنین گروههای آزمایش و کنترل نوع دو اسکیزوفرنیا در تفاضل نمرات پیشآزمون- پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۱=P) و عزتنفس (۰/۰۳=P) تفاوت معنادار وجود داشت.
نتیجهگیری: اجرای فنون رواننمایشگری برمهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مؤثر است و این اثر بر بیماران مبتلا به نوع یک این اختلال بیشتر است.
کاوه مقدم، مهناز استکی، ابراهیم پیشیاره، مژگان فرهبد، مسعود غریب،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: پژوهش حاضرباهدف بررسی تأثیر آموزش هنرهای تجسمی بر افزایش مهارتهای ادراک بینایی دانش آموزان حساب نارسا انجام شد .
روش بررسی: پژوهش کاربردی و روش ازنوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود وروش نمونه گیری به صورت غربالگری ونمونه شامل ۳۰ نفر از دانش آموزان حساب نارسای پسر پایه های دوم و سوم دبستان بود وابزار مورد استفاده عبارت بودند ازپرسشنامه تشخیصی حساب نارسایی DSM-IV ،آزمون پیشرفته ادراک بینایی فراستیگ وآزمون ریاضی ایران –کی مت. آزمودنیها پس از پیش آزمون درسه گروه ۱۰نفره نقاشی،سفال و کنترل قرارداده شدندبه طوری که به یک گروه نقاشی وبه یک گروه سفال آموزش داده شد و به گروه کنترل آموزشی داده نشد و بعد از آموزش از هر سه گروه پس آزمون بعمل آمد.
یافتهها: تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی(شاخص های گرایش مرکزی) و مدل آماری تحلیل کواریانس تفاوت معنا داری را بین سه گروه نقاشی،سفال وکنترل نشان داد.
نتیجه گیری: آموزش هنرهای تجسمی بر مهارتهای ادراک بینایی به غیر از درک ثبات شکل موثر است.
محمد خیاط زاده ماهانی، مسعود کریملو،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر رویکرد لباس فضایی با رویکرد بوبات بر عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی ۴ تا ۱۱ ساله شهر تهران انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی و کارآزمایی بالینی تصادفی، ۲۴ کودک مبتلا به فلج مغزی براساس معیارهای تحقیق، از بین مراجعان مؤسسه توانبخشی ولیعصر بهطور ساده انتخاب و پس از همتا سازی بر اساس سن و سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت، بهصورت تصادفی ساده به دو گروه لباس فضایی و بوبات تخصیص یافتند. دوره درمانی برای هر دو گروه ۳۶ جلسه، ۳ بار در هفته بود. ابزار مورد استفاده، آزمون اندازه گیری مهارتهای حرکتی درشت بود. در تجزیه و تحلیل آماری از آزمون های کولموگروف اسمیرونوف، تی مستقل و تحلیل واریانس برای اندازه های تکراری استفاده شد.
یافته ها: هر دو گروه بعد از مداخله، پیشرفت معناداری در مهارتهای حرکتی درشت داشتند (۰/۰۰۱>P). پس از قطع مداخله، گروه لباس فضایی کماکان پیشرفت معناداری داشت (۰/۰۰۷=P)، اما گروه بوبات بهطور معناداری پسرفت نمود (۰/۰۴=P). بلافاصله پس از مداخله، تفاوت معناداری بین دو رویکرد دیده نشد (۰/۵۹۸=P)، ولی پس از قطع درمان، اختلاف دو رویکرد معنادار بود (۰/۰۰۲=P).
نتیجه گیری: هر دو رویکرد لباس فضایی و بوبات در بهبود عملکرد حرکتی درشت کودکان مبتلا به فلج مغزی مؤثرند، ولی با قطع جلسات درمانی، در رویکرد لباس فضایی پیشرفت ادامه یافته، در حالی که در رویکرد بوبات، بهبودی حاصل شده تا اندازه ای از دست میرود.
محمد خیاط زادهماهانی، بمانعلی مردانیشهربابک، حمیدرضا غلامیان، مهدی رهگذر، محمدحسین سروری، فربد فدایی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی مهارتهای ادراک بینایی در کودکان عادی ۷ تا ۱۳ ساله شهر تهران و تعیین تأثیر جنسیت، سن و موقعیتهای اجتماعی- تحصیلی مختلف بر آن انجام شد.
روشبررسی: در این مطالعه تحلیلی و مقطعی، از بین دانشآموزان ۷ تا ۱۳ ساله کلیه مدارس مناطق مختلف آموزش و پرورش شهر تهران، به روش خوشهای پنج منطقه و چهل مدرسه ابتدایی و راهنمایی انتخاب و متناسب با جمعیت آنها، ۷۸۸ نفر بهصورت تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه سنی طبقهبندی شده و توسط آزمون مهارتهای ادراک بینایی– تجدید نظر شده (تی.وی.پی.اس-آر) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، بارتلت، آنالیز واریانس، آزمون تی مستقل، کروسکال والیس، یومنویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نمرات استاندارد در کلیه مهارتهای ادراک بینایی در حد متوسط بود. بین گروههای سنی، بجز در مورد حافظه بینایی و حافظه توالی بینایی، در بقیه مهارتها اختلافی معنادار وجود داشت (مقدار احتمال از ۰/۰۴۵ تا کمتر از ۰/۱۰۰). بین دانشآموزان مناطق مختلف آموزش و پرورش، در تمام مهارتها، اختلاف معنادار وجود داشت (P<۰/۰۰۱) . بین کودکان دختر و پسر در ثبات شکل بینایی(۰۰۹/۰=پی)، تشخیص شکل از زمینه (P<۰/۰۰۱) و بهره ادراک بینایی (P=۰/۰۱۱) اختلاف معنادار وجود داشت، درحالیکه در سایر مهارتها، بین آنها تفاوت معنادار مشاهده نشد. همبستگی بین خردهآزمونها با کل آزمون (Rho>۰/۶۱۷)، از همبستگی بین خردهآزمونها با یکدیگر (Rho<۰/۵۰۸) کمتر بود.
نتیجهگیری: برخلاف انتظار، افزایش سن کودکان با ادراک بینایی ارتباط معنادار، ولی معکوس داشت. جنسیت و موقعیت اجتماعی - شهری منطقه آموزش و پرورش نیز در برخی از خردهآزمونهای مهارتهای ادراک بینایی موجب تفاوت معنادار بین کودکان عادی شد. ضمن این مطالعه، برای هریک از مهارتها نمره هنجار بهدست آمد که میتواند بهعنوان معیاری در مطالعات بعدی مورد استفاده قرار گیرد.
سیدعلیرضا درخشانراد، علیحسین سازمند،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: ارزیابی کیفیت مهارتهای حرکتی کودکان خردسال با استفاده از ابزاری استاندارد، راهکار تشخیصی مهمی برای کشف ناتوانایی های حرکتی و تأخیر رشدی می باشد. از این رو این مطالعه با هدف استاندارد کردن مقیاس رشدی - حرکتی پی بادی جهت بررسی مهارتهای حرکتی کودکان خردسال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی و اعتبارسنجی ۱۵۰ کودک عادی دختر و پسر با دامنه سنی ۶۰ تا ۷۱ ماه، به روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای چند- مرحله ای از بین مهدکودکهای موجود در ۶ منطقه شهری شهرستان شیراز انتخاب و مهارتهای حرکتی درشت و ظریف آنها با آزمون پی بادی مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا پایایی و روایی آزمون بررسی شد و سپس به منظور استاندارد کردن آن مطابق توانایی های حرکتی کودکان مورد بررسی، نمرات خام بدست آمده از سنجش عملکرد حرکتی به نمرات استاندارد تبدیل گردید. تحلیل نتایج از طریق تعیین همبستگی پیرسون و محاسبه ضریب همبستگی درون طبقه ای صورت گرفت.
یافتهها: ضرایب همبستگی بالا حاکی از روایی و پایایی مناسب آزمون بود، به طوری که در مورد پایایی، ضریب همبستگی درون طبقه ای برای توافق در یک آزمونگر ۰/۹۸۷ در مقیاس حرکتی درشت و ۰/۹۷۱ در مقیاس حرکتی ظریف بدست آمد. تألیف جداول نمرات استاندارد از دیگر یافته های مهم پژوهش حاضر می باشد.
نتیجهگیری: متخصصین و کارشناسان توانبخشی می توانند از آزمون پی بادی به عنوان ابزاری استاندارد و دقیق برای معاینه ویژگیهای حرکتی کودکان ۶۰ تا ۷۱ ماهه استفاده کنند و پس از ارزیابی و جاگذاری نمره خام بدست آمده از آزمون پی بادی در جداول استاندارد این پژوهش به تشخیص مناسب برسند.
زهرا پوراسماعیلی، فریبا یادگاری، فاطمه احمدی، مهدی رهگذر،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: مطالعه حاضر به مقایسه تاثیر روشهای رایج گفتاردرمانی و پکس بر رشد مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده بی کلام ۸-۴ ساله پرداخت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- مقایسه ای، ۱۰ کودک درخودمانده بی کلام با نمونه گیری آسان و طبق معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. آزمودنی ها بر اساس سن و شاخصه های رشدی نیوشا با یکدیگر همتا و با انتخاب خانواده ها وارد گروههای ۵ نفره پکس و گفتاردرمانی شدند. متغیرهای گوش کردن، زبان دریافتی و بیانی، شناخت ، گفتار و ارتباط اجتماعی قبل و بعد از مداخله بوسیله شاخص رشدی نیوشا بررسی شدند. مداخله در هر دو گروه به مدت ۳ ماه شامل ۳ جلسه ۴۰ دقیقه ای در هفته انجام شد .داده های مطالعه با کمک آزمون مجموع رتبه ها و آزمون رتبه ای- نشانه دار ویلکاکسون مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: هر دو گروه در شاخصه های رشدی پیشرفت داشتند . رشد گروه پکس در گوش کردن،زبان دریافتی، شناخت و ارتباط اجتماعی بیشتر از گروه گفتاردرمانی بود. اما آزمونهای آماری تفاوت معناداری بین دو گروه نشان ندادند و مجموع رتبه ها (T) در حد فاصل ارزشهای بحرانی T۱ وT۲ قرار داشت .
نتیجهگیری: پکس برای آموزش ارتباط به کودکان درخودمانده بدون کلام روش موثری است و می تواند در کنار روشهای رایج گفتاردرمانی بعنوان روش آموزشی مکمل مورد استفاده قرار گیرد و بعنوان تسهیل کننده ارتباط قبل از دریافت مداخلات گفتاردرمانی و یا همزمان با آن بکار رود.
ایرج اسماعیلی، محمود توکلی، محمد قیاسی، ابوالقاسم حکمتپور، محمدحسن فرهادی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزشهای مهارت زندگی بر تغییر نگرش، نسبت به مواد مخدر در میان سربازان وظیفه شاغل در زندانهای استان تهران در سال ۱۳۸۹ انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مداخلهای، سه گروه شامل یک گروه آزمایش و دو گروه گواه (درونی و بیرونی)، شامل ۱۹۶ نفر از سربازان وظیفه مشغول به خدمت در زندانهای استان تهران، که با روش تصادفی نظامدار (سیستماتیک) انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. گروه مداخله آموزشها را در سیزده جلسه دریافت کرد؛ پرسشنامهها در سه مرحله شروع، دو ماه بعد از شروع و شش ماه بعد از شروع تکمیل شد. ابزار جمع آوری دادهها شامل یک پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته و یک پرسشنامه ۱۰ عاملی نگرش نسبت به اعتیاد بود. روایی و پایایی پرسشنامه نگرش سنج به ترتیب ۰/۹۰ و ۰/۹۱ بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی زوجی و تی مستقل و تحلیل واریانس تکراهه و آزمونهای تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: سربازان برگزیده در سه گروه آموزش (۶۵ نفر)، گروه گواه درونی (۶۴ نفر) و گروه گواه بیرونی (۶۷ نفر) قرار گرفتند. مقایسه این سه گروه باهم نشان داد نگرش کلی به اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به علت مصرف مواد مخدر (۰/۰۰۱>P) نگرش نسبت به شخصیت فرد معتاد (۰/۰۰۴=P)، نگرش اجتماع نسبت به اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به ترک اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به گریز از اعتیاد (۰/۰۱۱=P) و نگرش نسبت به اعتیاد به عنوان راه حل در زندگی (۰/۰۰۷=P)، بهبود یافته و از نظر آماری معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مداخلات آموزش مهارت زندگی بر تغییر و بهبود نگرش در میان سربازان آموزشدیده مؤثر است و میتواند نقش مهمی در کاهش سوء مصرف مواد مخدر در جامعه ایفا نماید.