هدف: فرایندهای واجی، تغییراتی است که کودکان به هنگام بیان کلمات در نحوه تلفظ آن ایجاد میکنند تا بیان آنها برای ایشان راحتتر شود. این پژوهش با هدف بررسی فرایندهای واجی کودکان عادی فارسی زبان ۲ تا ۴ ساله صورت گرفت
روش بررسی: این پژوهش از نوع مقطعی و توصیفی- تحلیلی است. آزمودنیهای این پژوهش تعداد ۱۲۸ دختر و پسر ۲۴ تا ۴۸ ماهه تک زبانه فارسی زبان و فاقد هر نوع اختلال شدید شنوایی، بینایی، جسمانی، ذهنی، گفتار و زبان، عاطفی-روانی، ساختاری و کارکردی در تولید کنندههای گفتاری هستند که به صورت تصادفی ساده از مهدکودکهای مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، آزمون محقق ساخته فرایندهای واجی، متشکل از ۴۳ واژه یک تا چهار هجایی شامل تمام واجهای زبان فارسی است که توسط آن فرایندهای واجی کودکان در مقولههای ساخت هجا، جانشینی همخوان، جانشینی واکه، همگونی کامل، جابجایی، و سایر فرایندها جمع آوری و بررسی میشود. دادههای بهدست آمده با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، منویتنی، تحلیل واریانس یکطرفه و کروسکال والیس تحلیل شد
یافتهها: در هیچیک از فرایندهای واجی، تفاوت معناداری بین دخترها و پسرها مشاهده نشد (۰/۰۵>P)،اما فرایندهای واجی با افزایش سن روند رو به کاهش داشتند که این کاهش در فرایندهای ساخت هجا (۰/۰۰۱>P)، جانشینی همخوان (۰/۰۰۱>P)، جانشینی واکه (۰/۰۰۳=P) و همگونی کامل (۰/۰۰۳=P) معنادار بود.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تفاوت جنسی تأثیری بر چگونگی فرایندهای واجی ندارد. اما با افزایش سن فرایندهای واجی رو به کاهش میروند که میتواند نشانگر رشد ادراکات واجی و تسلط بیشتر کودکان گروههای سنی بالاتر بر نحوه تلفظ لغات باشد.
نشانگان لهجه خارجی (FAS) اختلال گفتاری کمیابی است که در اثر ضایعات وارده بر نیمکره چپ مغز ایجاد میگردد. در این نشانگان عموماً ترکیب انحرافات زنجیری و زبرزنجیری در تولید سبب ایجاد لهجه خارجی می گردد. جدا از مشکلات تلفظی زنجیری، خطاهای زبرزنجیری غالباً مختصه اصلی نشانگان لهجه خارجی در نظر گرفته میشوند. در این مقاله گزارشی از یک زن فارسی زبان ۵۳ ساله ارائه میشود که پس از سکته مغزی و وقوع انفارکتوسهای کانونی در مرکز نیمه بیضی نیمکره چپ، با لهجه خارجی صحبت میکند. بر اساس اطلاعات محققان و پیگیریهای صورت گرفته، احتمالاً این بیمار اولین مورد نشانگان لهجه خارجی گزارش شده در ایران میباشد. ویژگیهای زبرزنجیری گفتار این بیمار در مقایسه با مختصههای گفتاری سخنگویان طبیعی زبان فارسی و با استفاده از نرمافزارPraat نسخه ۴-۱-۹ مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج بهدست آمده در راستای یافتههای تحقیقات پیشین و نشانگر آن هستند که انحرافات عمده در ویژگیهای زبرزنجیری گفتار این بیمار در ارتباط با تکیه، سرعت گفتار و درنگ رخ میدهند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر پیچیدگی نحوی ساختار گروه اسمی و گروه فعلی بر وقوع لکنت در کودکان پیشدبستانی فارسی زبان ۶-۴ سال است.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی-تحلیلی بر روی ۱۵ کودک لکنتی، شامل ۱۲ پسر و ۳ دختر، ۶-۴ ساله فارسیزبان تک زبانه که به کلینیک گفتاردرمانی جوادالائمه شهر مشهد مراجعه نمودند، انجام گرفت. روش نمونهگیری، نمونهگیری آسان ( در دسترس) بود. صدای این کودکان به وسیله یک ام.پی.تری ضبط گردید و یک نمونه گفتار خودانگیخته ۳۰ دقیقهای از هر یک از کودکان لکنتی مورد نظر ذخیره شد. این کودکان، حدود ۶۰ پارهگفتار را در حین تعامل با گفتاردرمانگر، والد (پدر یا مادر) و یا پژوهشگر تولید کردند. نمونه گفتار تولید شده توسط هر یک از این ۱۵ کودک لکنتی روی کاغذ واجنگاری شد. سپس تحلیل دادههای زبانی فقط به صورت گروهی و با روش آزمونتی زوجی صورت گرفت.
یافتهها: تحلیل گروهی، تفاوتهای مهمی را بین پارهگفتارهای روان و ناروان از نظر پیچیدگی نحوی ساختار گروه اسمی و فعلی نشان داد. بهعلاوه، یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در سطح گروه، در گروه اسمی برحسب سه نقش آن در جمله به عنوان نهاد، مفعول مستقیم و مفعول حرف اضافه، فقط تعداد نهاد (۰/۰۰۱>P) و مفعول حرف اضافه (۰/۰۵۰=P) بطور معناداری با وقوع لکنت ارتباط دارند. در گروه فعلی، بین سه متغیر حضور فعل کمکی، فعل ربطی و پیشوند منفیساز فقط حضور فعل کمکی با وقوع لکنت از ارتباط معناداری برخوردار است (۰/۰۱۰=P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که، در کودکان لکنتی فارسی زبان ۶-۴ سال پیشدبستانی، بین متغیر پیچیدگی نحوی برحسب ساختار گروه اسمی و فعلی و وقوع لکنت ارتباط معناداری وجود دارد.
هدف فراگیری فعل بهعنوان یکی از اجزای اصلی جمله همواره بهعنوان یکی از مقولههای سؤالبرانگیز در روند فراگیری زبان محسوب شده است. در این میان یکی از مسائل مهم در فعلآموزی، تشخیص معنای فعل با استفاده از سرنخهای نحوی و فراگیری جنبه معنایی فعل است. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رشد جنبه معنایی فعل در یک کودک فارسیزبان بود. علاوهبراین همانگونه که در برخی از زبانها گزارش شده است، پاسخ به این پرسشها بود: آیا در فرایند فراگیری فعل و تعبیر معنای فعلِ کودک فارسیزبان، سرنخهای نحوی نقشی اساسی ایفا میکند؟ آیا کودک در تعبیر معنای فعل از قالب نحوی جمله کمک میگیرد؟
روش بررسی این پژوهش بهصورت موردی و طولی روی یک کودک فارسیزبان بین سنین ۲۱ تا ۴۵ ماهگی انجام و اطلاعات بهطورطبیعی و در بافت مکالمات روزمره جمعآوری شد. پس از گردآوری دادهها که در طول بیستوچهار ماه انجام گرفت، افعال تولیدشده براساس طبقهبندی معنایی افعال در چارچوب دیدگاه لی و نایگلس (۲۰۰۵) در چهار طبقه معنایی افعال حرکتی، افعال درونی-ارتباطی، افعال فرایندهای بدنی و افعال خلقت-اجرایی دستهبندی شد. چارچوب نظری پژوهش راهاندازی نحوی نایگلس (۱۹۹۰ و ۲۰۰۵) بود که دیدگاهی تعاملی (معنایی-نحوی) محسوب میشد. همچنین روش تحلیل دادههای پژوهش نیز از نوع توصیفی-تحلیلی بود.
یافتهها یافتههای حاصل از پژوهش حضور راهاندازی نحوی را در روند رشد فعلآموزی کودک فارسیزبان تأیید میکند؛ به این ترتیب که کودک فارسیزبان در دوره سنی ۲۱ تا ۴۵ ماهگی از سرنخهای نحوی در تعبیر معنای فعل استفاده میکند و قالب نحوی جمله به کودک کمک میکند که معنای فعل را تعبیر کند. از دیگر دستاوردهای این پژوهش، نشاندادن سلسلهمراتب ظهور طبقه معنایی افعال در روند زبانآموزی بود؛ به این صورت که شواهد حاصل از پژوهش نشان داد که در روند فعلآموزی کودک فارسیزبان، ابتدا طبقه فعلهای حرکتی ظاهر میشود و از بیشترین بسامد رخداد در روند فراگیری فعل برخوردار است. پسازآن فعلهای فرایندهای بدنی و سپس فعلهای خلقت-اجرایی و افعال درونی-ارتباطی با بسامد کمتر در این بازه سنی تولید میشود. بسامد کم افعال درونی-ارتباطی و نیز درکنکردن معنای ضمنی برخی افعال توسط کودک، بهویژه در دورههای ابتدایی این بازه سنی فعلآموزی، نشان میدهد که در آغاز بیشتر پدیدههای ملموس و غیرانتزاعی در ذهن کودک وجود دارد. بهعبارتدیگر کودک پدیدههای ملموس و غیرانتزاعی را سریعتر یاد میگیرد و بهتدریج با یادگیری واژههای ملموس و عینی، ذهن نقشی کودک خودبهخود بهدنبال ویژگیهای مشترک بین واژههای ملموس و انتزاعی میگردد و آنها را درمییابد. یکی از مسائل قابلتوجه در یافتههای پژوهش حاضر این بود که هرچه تعامل کودک با محیط اجتماعی بیشتر میشود و رشد شناختی کودک افزایش مییابد، تولید فعل بهویژه فعلهای خلقت-اجرایی در کودک افزایش مییابد.
نتیجهگیری شواهد بهدستآمده از پژوهش نشان داد که بسامد روند رشد فعل بهلحاظ معنایی در کودک فارسیزبان مانند کودکان دیگر زبانهاست و قالب نحوی جمله در تعبیر معنای فعل به او کمک میکند. بهنظر میرسد از این ویژگی میتوان در تشخیص، ارزیابی و توانبخشی اختلالات گفتار و زبان در روند فراگیری فعل بهره گرفت.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation
Designed & Developed by : Yektaweb