جستجو در مقالات منتشر شده


۳۹ نتیجه برای شنوایی

گیتا موللی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۷۹ )
چکیده

هدف: هدف بررسی حاضر ساخت آزمون لبخوانی بزرگسالان فارسی زبان، ارزش یابی آن روی گروه دارای شنوایی هنجار و اجرای آن روی گروهی از بزرگسالان دچار ضایعه شنوایی اکتسابی بوده است.

روش بررسی: این بررسی در سه مرحله تهیه مواد، ارزش یابی و اجرای آزمایشی انجام شده است. در مرحله اول با الگو برداری از «آزمون دنور»  آزمونی شامل ۲۰ جمله محاوره ای، روزمره و ساده تهیه شد. در مرحله ارزش یابی آزمون بر روی ۱۰۵ بزرگسال با شنوایی هنجار اجرا شد. در این مرحله، از دو گزینه (زن ومرد) استفاده شد. در اجرای آزمایشی، ۴۸ فرد دچار ضایعه شنوایی اکتسابی (متوسط/متوسط و شدید/شدید) مورد بررسی قرار گرفتند و آزمون به صورت دیداری صرف و دیداری شنیداری روی آنان اجرا شد.

یافته‌ها: بر اساس نتایج به دست آمده، آزمون ساخته شده آزمونی روا و پایا برای ارزیابی توانایی لب خوانی است.


یونس لطفی، زهرا جعفری،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۰ )
چکیده

هدف: نقص شنوایی به معنای عملکرد غیرطبیعی یا کاهش عملکرد شنوایی به دلیل وجود نوعی اختلال شنوایی است. هدف هر برنامه غربالگری شنوایی در سنین پیش دبستانی و دبستانی، شناسایی دقیق آن دسته از کودکانی است که شنوایی آنها به علت وجود نوعی ضایعه انتقالی یا حسی-عصبی آسیب دیده است. اگر چه برخی از اختلالات گوش میانی (مانند ترشح گوش میانی) ممکن است کم شنوایی قابل توجهی ایجاد نکنند، شناسایی آنها بخشی از برنامه غربالگری شنوایی است، چراکه می توانند بر توانایی یادگیری کودک تأثیر گذار باشند.

روش بررسی: مطالعه توصیفی حاضر به صورت مقطعی، از فروردین تا خرداد سال ۱۳۸۰ روی ۵۷۷ کودک (۲۷۸ دختر و ۲۹۹ پسر) انجام شد. این کودکان به صورت تصادفی، از بین کودکان مهدهای کودک تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران انتخاب شدند. پس از تکمیل برگه آگاهی از وجود کم‌شنوایی توسط والدین، معاینه اتوسکوپی، غربالگری تون–خالص و غربالگری ایمیتانس صورت می گرفت.

یافته‌ها: در این بررسی، %۱۲/۵۸ اختلال مجرای گوش خارجی، %۲۳/۷ اختلال پرده گوش، %۳۴/۳ تیمپانوگرام ناهنجار، %۳۵ عدم وجود رفلکس صوتی و %۱۲/۶ درصد کم‌شنوایی شامل %۹/۷ درصد کم‌شنوایی دوطرفه و %۲/۹ کم شنوایی یک طرفه (%۱۱/۶ درصد کم شنوایی انتقالی، %۰/۶۴ کم شنوایی حسی-عصبی و %۰/۳۶ کم شنوایی آمیخته) مشاهده شد. ۱/۳۴ درصد کودکان نیازمند اقدامات درمانی و یک نفر (%۰/۲) از کودکان ، نیازمند خدمات توانبخشی بودند و میزان آگاهی والدین (%۱/۷۳) و مربیان (%۲/۰۷) از وجود اختلال شنوایی کودک در سطح پایینی قرار داشت. همچنین شیوع بیشتر اختلال شنوایی در گوش چپ و تفاوت معنی دار بین دو گوش (P<۰/۰۵) در کلیه موارد بررسی (به جز وضعیت رفلکس صوتی) مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به درصد بالای نیاز به اقدامات درمانی و اثرات سوء اختلالات شنوایی بر یادگیری کودکان در سنین پایین و همچنین اهمیت شناسایی و مداخله زود هنگام کم شنوایی در برنامه های توانبخشی شنوایی، آگاهی رسانی و آموزش به افراد جامعه درباره اثرات کم‌شنوایی و نحوه پیشگیری و شناسایی آن از اهمیت بسزایی برخوردار است.


زهرا جعفری ،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۱ )
چکیده

آموزش یکپارچگی شنیداری نوعی آموزش تقویت شنوایی است که درمان برخی اختلالات ورودی حسی نظیر اتیسم، اختلال بیش فعالی نقص توجهی (ADHD)، ناتوانی در خواندن، بیش فعالی، ناتوانی های یادگیری (LDS)، نقایص زبانی، اختلالات رشد فراگیر (PDD)، اختلالات پردازش شنوایی مرکزی (CAPD)، اختلال نقص توجهی (ADD)، افسردگی و حساسیت بیش از حد به صدا، کاربرد دارد. این روش درمانی چند سالی است که در ایالات متحده رواج یافته و از زمان انتشار کتاب (۱۹۹۱) The Sound of Miracle توسط خانم Annabel Stehli مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. در این کتاب Stehli، تجارب مربوط به قبل و پس از استفاده از AIT را برای دختر چهار ساله‌اش که مبتلا به اوتیسم تشخیص داده شده بود، شرح داده است.


قاسم محمدخانی، هاله مجیدی، مهین صدایی، سعید ساروق‌فراهانی، شهره جلایی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده

هدف: ام.اس یک بیماری شایع و مزمن نورولوژیک است که به‌عنوان یکی از علل کم‌شنوایی ناگهانی مطرح است. در این پژوهش اختلالات شنوایی افراد مبتلا به ام.اس مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی مقطعی ۱۰۷ بیمار میتلا به ام.اس در محدوده سنی ۴۵-۲۰ سال که هیچ‌گونه سابقه ضربه به گوش و مشکلات گوش میانی نداشتند، به‌صورت تصادفی انتخاب شدند و ارزیابی کامل شنوایی شامل ادیومتری صوت خالص، آزمون‌های گفتاری، ایمیتانس ادیومتری و پتانسیل‌های برانگیخته شنوایی ساقه مغزی (BAEP) روی آنها انجام شد.

یافته‌ها: در آزمایش ادیومتری صوت خالص ۲۱ نفر از مبتلایان به ام.اس (%۱۹/۶۲) دچار کاهش شنوایی بودند که بیشترین موارد از نوع کم‌شنوایی حسی عصبی در فرکانس‌های بالا بود. امتیازات بازشناسی گفتار و نتایج رفلکسومتری به‌ترتیب در ۱۸ و ۳۱ مورد غیرطبیعی بود. ۵۹ بیمار از افراد مورد مطالعه (%۵۵/۱۴) دارای نتایج غیرطبیعی در آزمایش BAEP بودند که بیشترین اختلال به‌ترتیب افزایش زمان نهفتگی مطلق موج V، کاهش نسبت دامنه امواج &Iota/V و تکرارپذیری ضعیف امواج بود. با افزایش سرعت تحریک، پاسخ‌های غیرطبیعی به ۸۳ مورد (%۷۷/۵۷) رسید. نتایج آزمون‌های آماری نشان داد بین سرعت تحریک و زمان نهفتگی موج V در آزمایش BAEP تفاوت معنی‌داری وجود دارد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این پژوهش به‌نظر می‌رسد ارزیابی شنوایی برای پیگیری اختلالات شنوایی و توان‌بخشی به‌موقع افراد مبتلا به ام.اس بسیار حائز اهمیت است. همچنین می‌توان از مجموعه آزمون‌های شنوایی به‌ویژه آزمایش BAEP با استفاده از سرعت تحریک بالا به‌عنوان ابزار کمکی برای تشخیص بیماری ام.اس بهره گرفت.


کیمیا کهریزی، احمد دانشی، یاسر ریاض‌الحسینی، کارلا نیشیمورا، ریچارد اسمیت، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده

کاهش شنوایی، در ۱ نفر از ۲۰۰۰ کودک تازه متولدشده دیده می‌شود که بیش از ۵۰ درصد این موارد را عوامل ژنتیکی دربرمی‌گیرد. کاهش شنوایی غیرسندرمی بیش از ۷۰ درصد موارد ناشنوایی ارثی را شامل می‌شود که ۸۵ درصد آن به شکل اتوزومال مغلوب منتقل می‌شود و وجود بیش از یک‌صد جایگاه ژنی (Locus) برای آن تخمین زده می‌شود. هدف در این مطالعه تعیین جهش ژنی در یک خانواده ناشنوای غیرسندرمی که دارای دو فرزند مبتلا به ناشنوایی هستند، بوده است. این بررسی قسمتی از طرح شناسایی ژن‌های شایع ناشنوایی ارثی غیرسندرمی اتوزومال مغلوب است. در این تحقیق پیوستگی بین ژن COL۱۱A۲ در لوکوس DFNA۱۳ -که ایجادکننده ناشنوایی با وراثت اتوزومی غالب است- و بیماری در یک خانواده ایرانی مبتلا به ناشنوایی غیرسندرمی با وراثت اتوزومی مغلوب مورد بررسی قرار گرفت و برای اولین بار جهش Pro ۶۲۱Thr در این خانواده ایرانی مبتلا به ناشنوایی غیرسندرمی با توارث نهفته شناسایی شد. پسربچه ۴ ساله‌ای با ناشنوایی مادرزادی بدون وجود سایر علائم بالینی به‌منظور انجام آزمایش‌های ملکولی به مرکز تحقیقات ژنتتیک ارجاع داده شد. این پسربجه خواهر ۱۶ ساله‌ای نیز ناشنوایی داشت و ازدواج پدرومادر ایشان از نوع ازدواج فامیلی درجه سوم بود. در ابتدا بیماران برای جهش‌های ژن GJB۲ و GJB۶ بررسی شدند و سپس به‌وسیله تحلیل پیوستگی برای یافتن محل ژن درگیر مورد مطالعه قرار گرفتند.

بر اساس معاینات بالینی به‌عمل‌آمده، هر دو مورد ناشنوایی ارثی غیرسندرمی دارند که براساس شرح حال و رسم شجره،‌ نحوه توارث آن اتوزومی مغلوب است و جهش Pro ۶۲۱Thr در ژن COL۱۱A۲ در بیماران تشخیص داده شد. خانواده فوق یکی از خانواده‌هایی است که برای شناسایی جهش‌های شایع ناشنوایی غیرسندرمی اتوزومی مغلوب مورد بررسی قرار گرفت. با تحلیل پیوستگی در خانواده مذکور جایگاه کروموزومی این خانواده مورد بررسی قرار گرفت که ناحیه ۶p۲۱-۳ برای این خانواده مشخص شد. با انجام آزمون‌های ملکولی برای مورد و نیز خواهر وی در مرکز تحقیقات ژنتیک، دو جهش شایع GJB۲ و GJB۶ منفی بوده است. این جایگاه محل قرارگیری ژن COL۱۱A۲ است که جهش‌های متعددی در این ژن گزارش شده است. جهش در این ژن همچنین می‌تواند منجر به ایجاد سندرم استیکلر نوع ۳ با توارث اتوزومال غالب و نیز ناشنوایی ارثی غالب غیرسندرمی گردد. جهش شناسایی‌شده جابه‌جایی Pro ۶۲۱Thr است که اولین مورد گزارش‌شده از جهش در این ژن به‌صورت اتوزومی مغلوب و غیرسندرمی است.


عاطفه خوش‌آیین، فاطمه پورفاطمی، کیمیا کهریزی، یاسر ریاض‌الحسینی، مرضیه محسنی، نیلوفر بزاززادگان، نوشین نیک‌ذات، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

هدف: کاهش شنوایی ۱ نفر از هر ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کودک تازه متولد‌شده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بیش از %۵۰ از این موارد را به‌عوامل ژنتیکی نسبت می‌دهند. کاهش شنوایی غیرسندرمی بیش از ۷۰ درصد از موارد ناشنوایی ارثی است که ۸۵ درصد از آن را وراثت جسمی مغلوب دارند و تاکنون بیش از یک‌صد جایگاه (Locus) برای این نوع ناشنوایی برآورد شده است. ژن‌های مختلفی با این ناشنوایی در ارتباط هستند که عمده‌ترین آنها جهش در ژن کانکسین ۲۶ (GJB۲) است که در جمعیت‌های مختلف وجود دارد. موتاسیون در این ژن سبب کاهش شنوایی غیرسندرمی اتوزومی مغلوب (Autosomal recessive non syndromic hearing loss) می‌شود.

روش بررسی: هدف در این مطالعه غربالگری بیماران برای جهش‌های ژن GJB۲ بود. در این تحقیق از تکنیک ARMS/PCR استفاده گردید، نمونه‌هایی که با این روش برای ۳۵ delG هموزیگوت بودند، کنار گذاشته شدند و سپس نمونه‌هایی که هتروزیگوت و یا منفی بودند با روش DHPLC و Direct sequencing بررسی شدند.

یافته‌ها: در این تحقیق ۷۶ کروموزوم (۳۸ فرد بیمار) بررسی شد: ۳۲ کروموزوم (%۴۲) در ژن GJB۲ جهش داشتند که بالاترین شیوع به جهش ۳۵delG مربوط است. سایر جهش‌ها که در این منطقه دیده شد شامل W۲۴X R۱۲۷H, R۳۲H, -۳۱۷۰G>A بودند. همچنین پلی‌مورفیسم V۱۵۳I در سه فرد بیمار (۸/۳) تشخیص داده شد.

نتیچه‌گیری: این آمار با سایر آمار جهان مشابهت چندانی ندارد و بیانگر وجود احتمالی ژن‌ها و لوکوس‌های دیگر دخیل در این منطقه است.


حسین نجم‌آبادی، کیمیا کهریزی، مرضیه محسنی، فاطمه‌سادات استقامت، ساناز ارژنگی، ریچارد اسمیت،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۳ )
چکیده

شیوع ناشنوایی مادرزادی در حدود ۱ در هر ۱۰۰۰ تولد زنده است. بیش از ۵۰ جایگاه ژنتیکی مجزا شناخته شده است که جهش در آنها منجر به ناشنوایی می‌شود. DFNB۴ یک جایگاه ژنی مغلوب شناخته‌شده برای ناشنوایی است که جهش در آن باعث سندرم ناشنوایی پندرد می‌شود. ناشنوایی عصبی، پیش ‌کلامی است و در برخی موارد پیشرونده و منجر به درجات مختلفی از ناشنوایی می‌شود. در این مطالعه یک خانواده مبتلا به ناشنوایی گزارش می‌شود که در آن سه فرزند مبتلا به سندرم پندرد با جهش جدیدی به صورت هموزیگوت، مشاهده شده است. فرزندان خانواده ۲۰، ۲۳ و ۳۲ ساله بوده و هر سه مبتلا به ناشنوایی مادرزادی پیشرونده و گواتر یوتیروتید بودند، ولی جهش‌های شناخته‌شده قبلی در آنها مشاهده نشد و جهش جدید T۴۲۰I به‌صورت هموزیگوت موجب سندرم پندرد در آنها شده است. والدین آنها دارای رابطه خویشاوندی و برای این جهش هتروزیگوت بودند و فنوتیپ طبیعی داشتند.

حسین نجم‌آبادی، کیمیا کهریزی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده

  از هر ۱۰۰۰ موالید زنده یک نفر مبتلا به ناشنوایی عمیق می‌باشد که در %۵۰ از این افراد علت ژنتیکی به عنوان منشاء این بیماری مشخص شده است و در %۵۰ دیگر علل اکتسابی می‌باشد. تاکنون بیش از ۳۵۰ شرایط ژنتیکی مختلف که موجب ناشنوایی می‌شوند، گزارش شده است که در بین آنها %۷۰ باعث ایجاد ناشنوایی غیر سندرمی و %۳۰ دیگر باعث ایجاد ناشنوایی سندرمی می‌شوند. انواع غیر سندرمی و سندرمی ناشنوایی می‌توانند به چهار شکل جسمی غالب (DFNA)، جسمی مغلوب (DFNB)، وابسته به ایکس (DFN) و میتوکندریایی باشند. در این میان %۸۰-۷۵ از ناشنوایی‌های با علت ژنتیکی بصورت اتوزومی مغلوب ، %۲۰-۱۰ به صورت اتوزومی غالب و %۵-۱ وابسته به X یا با علت میتوکندریایی %۲-۰ می‌باشند تا کنون ۵۱ جایگاه برای ناشنوایی اتوزومال غالب و ۶۱ جایگاه برای اتوزومی مغلوب و ۷ جایگاه برای وابسته به X شناسایی شده است. ناشنوایی غیر سندرمی با توجه به سن شروع بیماری به دو دسته پیش کلامی و پس کلامی تقسیم بندی می‌شود. بعنوان یک قانون کلی در بیشتر ناشنوایی‌های غیر سندرمی با الگوی توارث جسمی غالب اختلال در ناشنوایی در سنین بالاتر و به صورت پس کلامی دیده می‌شود، حال آنکه در ناشنوایی‌های غیر سندرمی جسمی مغلوب،‌ ناشنوایی معمولاً پیش کلامی می‌باشد.


عبدالرحیم صادقی، محمدحسین صنعتی، فاطمه الستی، مرتضی هاشم‌زاده‌چالشتری،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۴ )
چکیده

هدف: ناشنوایی شایعترین نقص حسی عصبی درانسان است و از هر هزارکودک یک کودک با ناشنوایی عمیق تا شدید بدنیا می‌آیند. مطالعات فراوانی نشان داده‌اند ناشنوایی در ۵۰ درصد موارد علل ژنتیکی و در ۵۰ درصد باقیمانده علل محیطی و ناشناخته دارد. در این تحقیق، هدف بررسی علل ناشنوایی در خانواده‌های مورد مطالعه بود تا راهکارهای مناسب جهت تشخیص و پیشگیری ارایه شود.

روش بررسی: پرسشنامه‌ها در مدارس و کانون‌های ناشنوایان و مجتمع‌های بهزیستی استان‌های قم و مرکزی توزیع و پس از تکمیل جمع آوری شد. اطلاعاتی چون سن، جنس، وضعیت شنوایی کلیه افراد خانواده و بستگان، نوع ازدوا ج والدین، علت شناسی (ژنتیکی، محیطی) جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS اطلاعات بررسی شدند.

یافته‌ها: ۳۵۴ پرسشنامه حاوی اطلاعات کامل از خانواده‌های ناشنوادار جمع آوری گردید. میانگین سنی افراد ناشنوایی مورد ۸/۱±۱۶/۱ (Proband) سال بود. ۴۸/۴ و ۵۱/۶ درصد ناشنوایان به ترتیب دختر و پسر بودند. ۵۹/۳ درصد والدین دارای نسبت فامیلی، ۳۶/۷ درصد غریبه و ۴ درصد نسبت خود را معلوم نکرده بودند. میانگین تعداد ناشنوا در خانواده‌ها ۱/۴± ۱/۸ است. با بررسی پرسشنامه‌های تکمیل شده و شجره نامه‌ها، در ۷۰/۹ درصد موارد عامل ژنتیکی و در ۹ درصد موارد عامل محیطی و در ۲۰/۱ درصد عاملی برای ناشنوایی شناخته نشد.

نتیجه‌گیری: عامل ژنتیکی با الگوی توارثی اتوزوم مغلوب شایعترین عامل ناشنوایی است و این بخاطر میزان بالای ازدواج فامیلی است که باعث شده سهم علل ژنتیکی در این جمعیت از ۵۰ درصد بیشتر شود. تعدد فرزندان عامل دیگر افزایش تعداد ناشنوایان در خانواده‌هایی است که زمینه ژنتیکی ناشنوایی دارند. عامل محیطی و ناشناخته بعد از عامل ژنتیکی قرار دارد. با منع ازدواج‌های فامیلی، آموزش بهداشت، کنترل تعداد فرزندان و همینطور مشاوره ژنتیک بویژه برای خانواده‌های در معرض خطر می‌توان قدم‌های مهمی در زمینه کاهش تعداد ناشنوایان برداشت.


پریسا ایمانی‌راد، کیمیا کهریزی، نیلوفر بزاززادگان، مرضیه محسنی، گلناز اسعدی، نوشین نیک‌ذات، فاطمه‌سادات استقامت، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: از هر ۱۰۰۰ نوزاد متولد شده در سراسر جهان یک نفر مبتلا به ناشنوایی بوده که ۵۰% از علل آن ژنتیکی می‌باشد. ارتباط جایگاه ژنی DFNB۲۱ با ناشنوایی غیر سندرمی جسمی مغلوب در کشورهای همسایه ایران در چندین مطالعه نشان داده شده است. بدین منظور ۵۰ خانواده ایرانی مبتلا به ناشنوایی غیر سندرمی جسمی مغلوب برای آنالیز پیوستگی با این جایگاه ژنی در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.

روش بررسی: در این مطالعه که به روش توصیفی مقطعی انجام گرفت ۵۰ خانواده مبتلا به ناشنوایی با الگوی وراثتی اتوزومی مغلوب از سراسر ایران به صورت نمونه‌های در دسترس و شناخته شده بر اساس منفی بودن موتاسیونهای وابسته به GJB۲ و GJB۶، وجود حداقل سه فرزند ناشنوا و علاوه بر آن ازدواج خویشاوندی برای بررسی جایگاه ژنی DFNB۲۱ انتخاب شدند.

یافته‌ها: از بین این خانواده‌ها (۴%) ۲ خانواده الگوی پیوستگی به لوکوس DFNB۲۱ را نشان دادند. بررسی ژن Tecta با روش تعیین توالی جهشهای delT۲۶۶ و ۹۶۱۱ جفت باز را به صورت هموزیگوت در افراد مبتلای خانواده‌ها، مسؤول اختلال در ناشنوایی نشان داد.

نتیجه‌گیری: بنظر می‌رسد که جایگاه ژنی D‏FNB۲۱ نقش قابل توجهی را در ایجاد ناشنوایی در جمعیت ایرانی ایفا کند. این موضوع می‌تواند با غربالگری خانواده‌های بیشتر برای این لوکوس بررسی شود.


کیمیا کهریزی، علی سجادی، مرضیه محسنی، یاسر ریاض‌الحسینی، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: کاهش شنوایی ۱ نفر از هر ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کودک تازه متولد شده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بیش از ۵۰% از این موارد را به عوامل ژنتیکی نسبت می‌دهند. کاهش شنوایی غیر سندرمی بیش از ۷۰ درصد از موارد ناشنوایی ارثی را شامل می‌شود که ۸۵ درصد از آن را وراثت جسمی مغلوب تشکیل می‌دهد و تا کنون بیش از یکصد جایگاه (locus) برای این نوع ناشنوایی برآورد شده است. ژن‌های مختلفی با این ناشنوایی در ارتباط هستند که عمده‌ترین آنها جهش در ژن کانکسین ۲۶ (CX۲۶) می باشد که در جمعیت های مختلف وجود دارد. جهش در این ژن سبب کاهش شنوایی غیر سندرمی اتوزومی مغلوب می‌شود. هدف این مطالعه غربالگری بیماران برای جهش‌های ژن کانکسین ۲۶ با استفاده از تکنیک PCR / ARMS بود.

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی از افراد ناشنوا یا کم شنوای مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهرستانهای استان خوزستان به منظور مشاوره ژنتیک، ۵۰ نفر بطور تصادفی انتخاب و ۱۰-۵ میلی لیتر خون از آنها گرفته شد و پس از استخراج DNA کیفیت و کمیت آن با استفاده از اسپکتروفتومتری مورد بررسی قرار گرفت. جهش del G ۳۵ با روش ARMS/PCR مشخص و نمونه‌های هموزیگوت آن کنار گذاشته شد. نمونه‌هایی که هتروزیگوت یا منفی بودند با روش DHPLC و Direct Sequencing بررسی شدند.

یافته‌ها: در این تحقیق ۱۰۰ کروموزوم (۵۰ فرد بیمار) بررسی شد: ۱۳ کروموزوم (%۱۳) در ژن ۲GJB جهش داشتند که بالاترین شیوع به جهش del G ۳۵ مربوط می شد. سایر جهش‌ها که در این منطقه دیده شد شامل: H۱۲۷R ، (AT) ۲del۳۰۰، H۳۲R و P۱۸۴R بودند. همچنین پلی مورفیسم I۱۵۳V در ۳ کروموزوم شناسایی گردید و پلی مورفیسم V۵۲V نیز در یک خانواده مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: این آمار با آمار سایر کشورهای جهان مشابهت چندانی ندارد و بیانگر وجود احتمالی ژن‌ها و لوکوس های دیگر دخیل در ایجاد ناشنوایی غیر سندرمی اتوزومی مغلوب در این منطقه می‌باشد.


آذر مهری، رضا نیلی‌پور،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: با توجه به اینکه دانش‌آموزان کم‌شنوا از کنش‌ها و توانش‌های کاربردی کمتری برخوردارند، لذا پژوهش حاضر به مقایسه این جنبه‌های کاربردشناسی زبان در دانش‌آموزان مدارس باغچه‌بان با دانش‌آموزان شنوای مدارس شهر تهران می‌پردازد.

روش بررسی: تعداد ۷۰ دانش‌آموز کم‌شنوای دختر و پسر با افت شنوایی شدید (۹۰ - ۷۰ دسی‌بل) با میانگین معدل تحصیلی ۱۸ - ۱۵ در پایه‌های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش‌دانشگاهی با نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس این دانش‌آموزان، با ۷۰ دانش‌آموز شنوای همگن از نظر جنس، پایه تحصیلی، نوع رشته تحصیلی و محله زندگی که بر اساس جورکردن انتخاب شده بودند مقایسه شدند. روش پژوهش مقایسه‌ای از نوع مقطعی بوده است. ابزار پژوهش عبارتند از : پرسشنامه و آزمون کنش‌هاو توانش‌های کاربردی (شامل: درک و بیان استعاره - درک و بیان ضرب‌المثل - درک کنش گفتارهای غیرمستقیم - درک استنباط معنی - انتخاب بهترین عنوان و درک جملات طنزآمیز). جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های کروسکال والیس، من ویتنی یو، آزمون تی و تی زوجی استفاده شد.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمره کل کنش‌ها و توانش‌های کاربردی زبان در دو گروه کم‌شنوا و شنوا تفاوت معنی‌داری وجود دارد (P<۰/۰۵). همچنین بین میانگین نمره کل کنش‌ها و توانش‌های کاربردی زبان در گروه کم‌شنوا بین پایه‌های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش‌دانشگاهی تفاوت معنی‌داری وجود دارد (P<۰/۰۵). در صورتی که بین میانگین نمره کل کنش‌ها و توانش‌های کاربردی زبان در گروه شنوا بین پایه‌های تحصیلی اول دبیرستان تا پیش‌دانشگاهی تفاوت معنی‌دار نیست (P<۰/۰۵).

نتیجه‌گیری: دانش‌آموزان کم‌شنوا نسبت به دانش‌آموزان شنوا توانش‌های کاربردی زبان را کمتر درک می‌کنند. همچنین در بافتها و موقعیت‌های مختلف قادر به استفاده مناسب از آن‌ها نیستند.


محمدصادق سیف‌پناهی، زهرا سلیمانی، محمدرحیم شاه‌بداغی، امیر شیانی، تهمینه سلیمانی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: تأثیر منفی افت شنوایی بر مهارتهای حرکتی سریع اندام‌های گفتاری، سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار هر یک به تنهایی در افراد کم‌شنوا به اثبات رسیده است. بررسی نحوه این تأثیرگذاری در آستانه‌های مختلف شنوایی و چگونگی وجود ارتباط بین این سه متغیر گفتاری و ارتباط بین آزمون‌های موجود برای بررسی این متغیرها هدف این پژوهش می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه تحلیلی مقطعی بر روی ۴۶ بزرگسال مبتلا به افت شنوایی (عمیق، شدید، متوسط- شدید) و ۱۵ بزرگسال با شنوایی طبیعی انجام شده است. آزمودنیها به صورت تصادفی و از دبیرستانهای مخصوص افراد دچار افت شنوایی و دبیرستانهای طبیعی تهران انتخاب شدند. آزمون‌های مورد استفاده شامل بخشی از آزمون دیادوکوکینزیس دهانی فلچر که با تحلیل‌گر گفتاری دکتر اسپیچ نمونه‌های ضبط شده تحلیل می‌شوند، متن صد کلمه‌ای (برای سنجش سرعت گفتار بر حسب تعداد کلمات خوانده شده در دقیقه) و استفاده از روش شاخص رتبه‌ای برای تعیین رتبه قابلیت فهم گفتاری آزمودنی‌ها در خواندن متن بودند. سپس داده‌ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج کلی حاکی از آن بود که با افزایش آستانه شنوایی، آزمودنیها مدت زمان بیشتری را صرف انجام تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی کردند و از سرعت و قابلیت فهم گفتار آنها نیز کاسته شد. البته در مورد سرعت گفتار و توانایی دیادوکوکینزیس دهانی بین خود گروه‌های مبتلا به افت شنوایی، فقط تفاوت بین گروه مبتلا به افت شنوایی عمیق با دو گروه شدید و متوسط-شدید معنی‌دار بود (P<۰/۰۵). در ضمن در گروه مبتلا به افت شنوایی بین سرعت گفتار و مدت زمان صرف‌شده برای تکرار تکالیف دیادوکوکینزیس دهانی ارتباط منفی و معنی‌داری وجود داشت (P=۰/۰۲). اما در گروه شنوایی طبیعی هیچ گونه ارتباط معنی‌داری بین این دو مشاهده نشد (P>۰/۰۵). کلاً بین دیادوکوکینزیس دهانی و قابلیت فهم گفتار و همچنین سرعت گفتار و قابلیت فهم گفتار نیز ارتباط معنی‌داری مشاهده شد (P>۰/۰۵).

نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر منفی افت شنوایی بر مهارت‌های سریع حرکتی دهانی، سرعت گفتار وقابلیت فهم گفتار و وجود ارتباط بین این سه متغیر، در مداخلات درمانی بر روی افراد دچار افت شنوایی، شاید بتوان به عنوان مثال با مداخله و بهبود دادن مهارتهای سریع حرکتی دهانی مانند تواناییهای دیادوکوکینزیس دهانی باعث بهبود بخشیدن به سرعت گفتار و یا حتی قابلیت فهم گفتار آنها شد.


کیمیا کهریزی، نیلوفر بزاززادگان، مرضیه محسنی، نوشین نیک‌ذات، خدیجه جلالوند، یاسر ریاض الحسینی، یوسف شفقتی، ساناز ارژنگی، خلیل جوان، حسین نجم آبادی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

  هدف: ناشنوایی ارثی یک اختلال شایع است و هنگامی که به صورت الگوی وراثتی اتوزومی مغلوب به ارث می‌رسد، بعنوان یک پدیده منحصر به فرد بروز می‌کند. برخلاف هتروژنیتی زیاد در ناشنوایی، جهش‌ها در ژن «۲ GJB » شایعترین علت ناشنوایی مادرزادی شدید تا عمیق در بسیاری از جوامع می‌باشد. در این مطالعه به بررسی جهش‌های ژن ۲ GJB و یک حذف در ژن ۶ GJB در ناشنوایی غیر سندرمی اتوزومی مغلوب در ایران پرداخته شد.

  روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی ۱۶۰۵ فرد مبتلا از ۱۶۰۵ خانواده با ناشنوایی غیرسندرمی با الگوی وراثتی مغلوب اتوزومی مورد بررسی قرارگرفتند. جهت انجام مراحل مختلف تحقیق، بعد از کسب رضایت‌نامه از افراد، تست ناشنوایی و آزمایشات بالینی، همراه با گرفتن cc ۱۰ از خون محیطی بعنوان نمونه ای برای استخراج DNA انجام شد. پس از بررسی جهش delG ۳۵ نمونه‌های منفی و هتروزیگوت از نظر این جهش، برای بررسی جهش‌های دیگر GJB۲ به خارج از کشور فرستاده شد.

  یافته‌ها: در ۲۴۳ خانواده (%۱/۱۵) جهش در ژن ۲ GJB عامل بروز ناشنوایی تشخیص داده شد.

نتیجه‌گیری: تنوع جغرافیایی در فرکانس اللی جهش delG ۳۵ در ایران نتایج قابل توجهی در مقایسه با سایر مطالعات در اروپا و نیز کشورهای همسایه داشته و حذف (۱۸۳۰ S ۱۲ D - ۶ ∆(GJB در هیچ فردی مشاهده نشد.


رضا حسین‌آبادی، حسین شاره، عبدالرضا شیبانی‌زاده، حسام‌الدین امام‌جمعه، یعقوب وکیلی، گلشن میرمؤمنی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

هدف: کم‌شنوایی می‌تواند بر سلامت جسمی و روانی- اجتماعی افراد تأثیر گذاشته و موجب ضعف خودباوری، زودرنجی، انزواطلبی، نا امیدی، افسردگی و اضطراب آنها شود. کاشت حلزون به عنوان یکی از وسایل کمک شنوایی منجر به بهبود شرایط روانشناختی افراد کم شنوا می‌گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر کاشت حلزون بر گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی بزرگسالان کم‌شنوایی پس از زبان‌آموزی صورت گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی – مقایسه‌ای که به صورت مورد – شاهدی انجام شد، به روش ساده و در دسترس ۲۴ فرد کم شنوا که تحت عمل کاشت حلزون قرار گرفته بودند و ۲۵ فرد کم‌شنوا که کاندید دریافت کاشت حلزون بودند با رعایت همتاسازی از بیمارستانهای شهر تهران انتخاب و گیجی، افسردگی، اضطراب و سلامت عمومی آنها با استفاده از پرسشنامه‌های هندیکپ گیجی (DHI)، افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II)، اضطراب بک (BAI) و سلامت عمومی (GHQ) مورد مقایسه قرار گرفت. داده‌ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: میانگین نمرات افسردگی و اضطراب مؤید کاهش این شاخصه‌های روانشناختی در گروه کاشت حلزون شده است که این کاهش در افسردگی معنادار است (P=۰/۰۰۱). در مورد سلامت عمومی، تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (P=۰/۴۱۵). میانگین نمرات گیجی نشان دهنده افزایش این اختلال در گروه کاشت حلزون شده است (P=۰/۰۰۴).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد کاشت حلزون در کاهش افسردگی و اضطراب و بهبود وضعیت روانشناختی افراد کم شنوا مؤثر باشد، اگرچه این تأثیر در مورد اضطراب و سلامت عمومی خیلی چشمگیر نیست. همچنین کاشت حلزون منجر به گیجی بیشتر می‌شود.


ریحانه محمدی، طاهره سیماشیرازی، رضا نیلی‌پور، مهدی رهگذر، عباس پورشهباز،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: آسیب شنوایی شایع ترین نقص هنگام تولد است. بسیاری معتقدند افراد آسیب دیده شنوایی از مشکلات زبانی از جمله درک استعاره ها رنج می برند. هدف مطالعه حاضر مقایسه درک ترکیبات استعاری دانش آموزان شنوا با دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شدید مقطع راهنمایی می باشد.

روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسه‌ای ۵۰ دانش آموز شنوا و ۲۵ دانش آموز آسیب دیده شنوایی به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان مدارس عادی و مدارس استثنایی ویژه ناشنوایان مقطع راهنمایی انتخاب شدند. برای انجام آزمون، از دو تکلیف محقق ساخته استفاده و در ابتدا روایی محتوایی و سپس با استفاده از روش آزمون-بازآزمون، پایایی تکلیف درک واژگان غیر استعاری و تکلیف درک ترکیبات استعاری ارزیابی شد. سپس تکلیف درک واژگان غیر استعاری اجرا و چنانچه آزمودنی به بیش از ۷۵ درصد کلمات پاسخ صحیح داده و بقیه معیارهای انتخاب نمونه را دارا بود، تکلیف درک ترکیبات استعاری اجرا می شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: بین نمره درک ترکیبات استعاری دانش آموزان شنوا و آسیب دیده شنوایی تفاوت معناداری وجود داشت (P<۰/۰۰۱). بیشترین تعداد پاسخهای غلط دانش آموزان آسیب دیده شنوایی از نوع لفظی بود. در هیچ یک از دو گروه، میانگین پاسخهای صحیح در سه پایه تحصیلی اختلاف معناداری نداشت.

نتیجه‌گیری: دانش‌آموزان آسیب دیده شنوایی در درک ترکیبات استعاری در طول ۳ پایه تحصیلی رشدی نداشته و پاسخ های غلط ایشان به آزمون، حاکی از فهم لفظی ایشان از ترکیبات استعاری است. تفاوت قابل ملاحظه دانش آموزان شنوا و آسیب دیده شنوایی در درک ترکیبات استعاری نشان دهنده نیاز ویژه آنها به آموزش در این زمینه می باشد.


مینا حسینی، زهره سرفراز، مسعود کریملو، فاطمه بهنیا،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تأثیر آسیب خفیف تا متوسط دو حس شنوایی و بینایی ناشی از کهولت بر فعالیتهای روزمره زندگی و تعادل سالمندان انجام گرفت.

روش بررسی: در پژوهش تحلیلی و مورد- شاهدی حاضر، از بین ۳۷۰ نفر سالمند ساکن در ۶ آسایشگاه شمال تهران، ۳۶ نفر بر اساس معیارهای لحاظ شده به روش نمونه گیری ساده و در دسترس انتخاب و آزمونهای شنوایی و بینایی به صورت اودیومتری و جداول E (اسنلن)، بر روی نمونه ها انجام و براساس این آزمونها افراد در ۴ گروه قرار گرفتند: ا- افرادی که فقط دارای مشکل بینایی بودند ۲- افرادی که فقط دارای مشکل شنوایی بودند ۳- افراد دارای هر دو مشکل شنوایی و بینایی ۴- افرادی که مشکل شنوایی و بینایی نداشتند. سپس آزمون های مربوط به فعالیت روزمره زندگی در سالمند و تست تعادلی برگ برای افراد هر ۴ گروه انجام شد. نتایج با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس، کروسکال والیس و آزمون تعقیبی بن‌فرونی مورد تجزیه و تحلیل واقع شد.

یافته‌ها: خطر نسبی وابستگی در امور مربوط به فعالیتهای روزمره زندگی در ابتلا به اختلال بینایی خفیف تا متوسط ۲/۴۶ و خطر نسبی وابستگی در ابتلا به اختلال شنوایی خفیف تا متوسط برابر ۱/۵ بود. بیشترین خطر نسبی وابستگی وقتی بود که هر دو آسیب به طور توأم وجود داشت (خطر نسبی=۲/۸۵). آسیب شنوایی بر تعادل بی تأثیر و آسیب بینایی هر چند خفیف، بر تعادل تأثیرگذار بود (P<۰/۰۰۱). توأم شدن دو آسیب شنوایی و بینایی بر تعادل تأثیرگذار بود (P<۰/۰۰۱)، ولی باعث افزایش اختلال در تعادل نسبت به آسیب یک حس به تنهایی نشد.

نتیجه‌گیری: کاهش شنوایی ناشی از کهولت حتی اگر در حد خفیف تا متوسط باشد، بر فعالیتهای روزمره زندگی تأثیرگذار است، اما این میزان کاهش شنوایی بر تعادل سالمندان تأثیرگذار نیست، مگر آن که با اختلال بینایی توأم باشد.


رامک بدر، بهاره شجاع‌صفار، نیلوفر بزاززادگان، خدیجه جلالوند، کیمیا کهریزی، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: نقص شنوایی فراوان ترین بیماری حسی– عصبی می‌باشد که به دو فرم سندرومی و غیرسندرومی مشاهده می شود. هدف این مطالعه، بررسی پیوستگی ۷ جایگاه ژنی مسئول در ناشنوایی غیر سندرومی آتوزومی مغلوب در خانواده‌های ایرانی می باشد.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، ۴۱ خانواده دارای حداقل ۲ فرد مبتلا به ناشنوایی غیرسندرومی آتوزومی مغلوب که جهش در جایگاههای ژنی D‏FNB۱, DFNB۲, DFNB۳, DFNB۴, DFNB۶ ,DFNB۷/۱۱ ,DFNB۸/۱۰ DFNB۹, DFNB۱۲, DFNB۱۶, DFNB۱۸, DFNB۲۱, DFNB۲۳, DFNB۲۹, و DFNB۴ در آنها منفی بود، به صورت ساده و در دسترس انتخاب و ۷ جایگاه ژنی D‏FNB۶۷ ,DFNB۳۷ ,DFNB۳۶ ,DFNB۳۱ DFNB۳۰ ,DFNB۲۸ و DFNB۲۲ با ژنهای مشخص در آنها بررسی شد. نقشه یابی هوموزیگوسیتی در مورد این خانواده ها با استفاده از مارکرهای چند شکل (STR) انجام شد.

یافته‌ها: ۳ خانواده در ۳ جایگاه ژنی DFNB۲۸ ,DFNB۳۰ و DFNB۳۱ به طور مشخص پیوستگی نشان دادند.

نتیجه‌گیری: در این تحقیق تقریباً %۷ از علل ناشنوایی غیرسندرومی آتوزومی مغلوب در بین جمعیت ایران مشخص شد.


رباب تیموری، شهلا رقیب دوست، فرین سلیمانی، مسعود کریملو، امین شاهرخی،
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: آسیب شنوایی در دوران کودکی معمولاً بر همه جنبه‌های تولید و درک گفتار تأثیرگذار است. به نظر می‌رسد افرادآسیب‌دیده شنوایی از برخی مهارت‌های گفتاری و زبانی از جمله درک ساخت‌های مشتق از حرکت نحوی محروم هستند. هدف مطالعه حاضر مقایسه درک ساخت‌های مشتق از حرکت نحوی اسم بین کودکان آسیب‌دیده شنوایی و کودکان شنوای فارسی زبان می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد شاهدی بود که در آن ۲۰ کودک شنوای ۶-۷ ساله و ۲۰ کودک آسیب‌دیده شنوایی ۸-۱۲ ساله به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از میان مدارس عادی دولتی و مدارس استثنایی دولتی ویژه ناشنوایان مقطع ابتدایی انتخاب شدند. به جز کم‌شنوایی در دانش آموزان ناشنوا، افراد مورد مطالعه هیچ گونه بیماری یا مشکل عصبی تایید شده‌ای نداشتند. برای تعیین میزان و نوع کم شنوایی، به پرونده وضعیت شنوایی دانش‌آموزان و تأیید شنوایی‌شناس مدارس ناشنوایان استناد شد. برای انجام آزمون درک، از تکلیف محقق ساخته انطباق جمله – تصویر استفاده شد. در ابتدا روایی محتوایی احراز شد و بررسی پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ %۷۷ مورد تأیید قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تی‌مستقل و یو-‌من ویتنی و نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

یافته‌ها: بین نمره درک ساخت‌های مشتق از حرکت نحوی، در کودکان شنوا و آسیب‌دیده شنوایی تفاوت معناداری وجود داشت (P<۰/۰۵)درک کودکان آسیب‌دیده شنوایی از جمله‌های دارای ساخت متعارف بهتر از جمله‌های مشتق از حرکت نحوی بود.

نتیجه‌گیری: پاسخ‌های نادرست کودکان آسیب‌دیده شنوایی به تکلیف انطباق جمله – تصویر، بیانگر درک ناکامل آنها از جمله‌های مشتق از حرکت نحوی است و تفاوت چشمگیر کودکان شنوا و آسیب‌دیده شنوایی در درک جمله‌های مشتق از حرکت نحوی نشانگر نیاز ویژه این گروه به آموزش چنین ساخت‌هایی است.


علی‌اصغر کاکوجویباری، محمدرضا سرمدی، اعظم شریفی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیشرفت سواد خواندن در دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی و مقایسه سواد خواندن آنان در سه مقطع تحصیلی انجام پذیرفت.

روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی و کاربردی که از نوع مقطعی-مقایسه‌ای می‌باشد، از بین جامعه آماری شامل دانش‌آموزان پایه چهارم ابتدایی، سوم راهنمایی و سوم دبیرستان مدارس استثنایی شهرستانهای کرج، شهریار، شهرقدس، هشتگرد و رباط‌کریم، ۱۱۹ دانش‌آموز آسیب‌دیده شنوایی به‌روش در دسترس انتخاب و توانایی خواندن و درک متون اطلاعاتی و ادبی آنها با استفاده از ابزار پژوهش یعنی دفترچه‌های مطالعه بین‌المللی پیشرفت سواد خواندن (پرلز) مورد سنجش قرار گرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون تی مستقل برای مقایسه گروه‌ها تحلیل شد.

یافته‌ها: بین پایه‌های تحصیلی چهارم ابتدایی و سوم راهنمایی با آسیب شنوایی شدید و متوسط، سواد خواندن و درک متون اطلاعاتی و ادبی اختلاف معناداری نداشت (۰/۰۵

نتیجه‌گیری: پیشرفت سواد خواندن در دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی روند بسیار کندی دارد که فراتر از مقطع تحصیلی و میزان کاهش شنوایی می‌باشد. لزوم توجه به ارتقاء سواد خواندن و هدایت به‌سمت لایه‌های عمیق یادگیری و درک مطلب در مقاطع مختلف تحصیلی در سیستم آموزش استثنایی شایان توجه است.



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb