جستجو در مقالات منتشر شده


۳۳ نتیجه برای روانی

داوود شجاعی‌زاده، مهشید نوری، امیرهوشنگ مهریار،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۷۹ )
چکیده

هدف: تشکیل شخصیت پدیده پیچیده ای است. عوال متعدد داخلی و خارجی مانند زمینه های ارثی، شرایط هنگام تولد، رویدادهای بعد از تولد، تفاوتهای فردی، رفتارهای تقویت کننده مثبت و منفی و دیگر عوامل اجتماعی و فرهنگی، هر یک به تنهایی یا به صورت متعامل در شکل گیری شخصیت فرد مؤثرند. بر اساس نظریه مکتب تحلیل روانی، تجارب دوران کودکی، مخصوصاً تعامل با والدین دارای اثر غیر قابل تردیدی بر تصویر شخصیت فرد در بزرگسالی است. هدف آن بررسی فرضیه های عدم ارضای نوجوانان دانش آموز در محیط خانواده های نابسامان و ارتباط آن با اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، وسواس و... می باشد.

روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع مورد شاهدی است و آزمودنی ها ۸۰ نوجوان دختر دانش آموز سال سوم تجربی دبیرستانهای تهران هستند که نیمی از آنان بعنوان گروه مورد و نیمی دیگر بعنوان گروه شاهد انتخاب شده اند. گزینش آزمودنی ها با روش غربالگری و به کمک آزمون اطلاعاتی صورت گرفته است و از آزمون ۹۰-SCL برای بررسی فرضیه ها استفاده شده است.

یافته‌ها: نتایج حاصل نشان دهنده تفاوت معنی داری بین گروه های مورد و شاهد می باشد.

نتیجه‌گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان گفت،‌ فضای گروه کنترل شادتر از گروه آزمایش بود. اعضای گروه آزمایش معمولاً با یکدیگر از مسائل شان صحبت نمی کردند.


مجتبی عظیمیان،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۷۹ )
چکیده

بیماری M.S یک بیماری مزمن دستگاه اعصاب مرکزی است که در آن پوشش میلین به صورت موضعی تخریب می شود. این بیماری یکی از علل مهم ناتوانی در سنین جوانی و میانسال بوده و عمدتا در سنی ۲۰-۳۰ سالگی شایع است. به ندرت در سنین کمتر از ۱۰ سال و بالای ۶۰ سالگی شروع می شود. تخمین زده می شود که حدود ۱/۱ میلیون نفر در دنیا به این بیماری مبتلا باشند. از آنجا که M.S نواحی مختلف دستگاه عبی را درگیر می کند، می تواند علائم متفاوتی را نیز ایجاد نماید. سیر کلینیکی بیماری از نوع خوش خیم تا فرمهای سریعا پیشرونده متفاوت است و عموما بیماری با حملات رفت و برگشتی مشاهده می شود. حملات اولیه معمولا بهبود می یابند ولی با تکرارحملات، به تدریج عوارض عصبی به صورت دائمی باقی می مانند. علت بیماری M.S ناشناخته است. در مطالعات انجام شده مکانیسمهای اتوایمیون، غفونتهای ویروسی و ژنتیک را دخیل می دانند. عوامل محیطی در شور و تکرار حملات می تواند موثر باشد. شیوع MS در زنان بیشتراز مردان است و از لحاظ جغرافیایی، در نواحی که از خط استوا دورتر هستند بیشتر دیده می شود. از آنجا که بیماران M.S با طیف گسترده ای از علائم گرفتاری دستگاه عصبی مراجعه می کنند، در مقاطعی از دوره درمان دارویی نیاز به اقدامات فیزیوتراپی و بازتوانی دارند. این اختلالات بیشتر به صورت اختلالات شناختی، بینایی، اشکال در صحبت کردن، اشکال در بلع غذا، ضعف، اسپاستیسیتی، اختلالات حسی، مخچه ای، ادراری و مدفوع بروز می کند. این نوشتار، بیشتر روی اقدامات بازتوانی بیمارا M.S تأکید دارد.


اصغر دالوندی، سیدجلال صدرالسادات،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۰ )
چکیده

هدف: الکل و دیگر مواد مخدر بر زندگی نوجوانانی که والدین آنها به مصرف مواد مخدر وابسته باشند، تاثیر فراوان باقی می گذارد. این قبیل نوجوانان نه تنها بعداً در معرض خطرات ناشی از مصرف مواد مخدر هستند، بلکه از دیگر مشکلات روانی اجتماعی نیز رنج می برند . مطالعه حاضر با هدف شناسایی مشکلات روانی - اجتماعی (افت تحصیلی، اختلال در روابط اجتماعی، و بروز اضطراب) نوجوانان پدرمعتاد انجام گرفته است.

روش بررسی:  از پرسشنامه ۹۰ سوالی آزمون روانی–اجتماع (SCL-۹۰)، پرسشنامه وضعیت تحصیلی و پرسشنامه حوادث زندگی استفاده شده است. این مطالعه از نوع مطالعات مورد–شاهدی است و در ابتدا، با مراجعه به مرکز بازپروری قرچک ورامین، تعدادی از معتادانی که دارای فرزند نوجوان ۱۸-۱۲ ساله (پسر و دختر) و معیارهای مورد نظر بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس از بین فرزندان آنها ۴۰ نفر به عنوان جامعه مورد تعیین شدند. به منظور مقایسه، تعداد ۴۰ نفر نوجوان «پدر غیر معتاد» از فامیل و ۴۰ نفر نوجوان «پدر غیرمعتاد» از همکلاسی‌ها که از نظر متغیرهای سن، جنس، سطح تحصیلی، تعداد فرزندان در خانواده سطح تحصیلات و شغل پدر و مادر همتا شده بودند، به عنوان گروه شاهد به طور تصادفی انتخاب و در آزمون شرکت داده شدند.

یافته‌ها: در گروه مورد-شاهدی ما، افت تحصیلی، اضطراب و اختلال در روابط متقابل بیشتر است و بین اعتیاد پدر و مشکلات روانی - اجتماعی فرزندان نوجوان آنها، رابطه معنی داری وجود دارد .(P<۰/۰۵)

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش حاکی از تفاوت معنی دار در وضعیت تحصیلی، اختلال در روابط متقابل، و میزان اضطراب نوجوانان «پدر معتاد» و نوجوانان «پدر غیرمعتاد» است.


سیدهادی معتمدی ، علی دریجانی ،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده

هدف: وجود علایم ظریف عصبی در اختلالات روانی همواره مدنظر صاحب نظران بوده است. هدف از این پژوهش آن بود که با توجه به کاربردی بودن این علایم در مواقعی که شک تشخیصی وجود دارد ، یک بار دیگر این رابطه با توجه به اطلاعات جدید در بیماران مختلف روان پزشکی در بیمارستان شهید بهشتی کرمان مورد بررسی قرار بگیرد و فراوانی آن در بیماران مختلف با یکدیگر مقایسه شود.

روش بررسی: بر این اساس، ۲۱۳ بیمار که دارای تشخیص نهایی اختلال خلقی – اختلال اضطرابی و اسکیزوفرنی بودن بطور متوالی انتخاب شدند. این حجم نمونه بر اساس ۹۳% اطمینان و نسبت %۳۲ و دقت %۶ از یک مطالعه مقدماتی بدست آمد. شش آزمایش علائم ظریف عصبی بر روی بیماران انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج حاکی از آن است که رابطه سن با ۴ مورد از تست‌ها، یعنی Standing on one foot Heel Walking Toe walking Tandem walk معنی‌دار است و رابطه‌ی اختلالات روانی با دو مورد از تست ها معنی دار بود که عبارت بودند از تبعیض دو سویه (PV=۰/۰۱) و اکستروژن زبان (PV=۰/۰۲) که اولی در افسردگی و دومی در اسمکیزوفرنی بالاتر بود و در باقی موارد رابطه ی معنی داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: حاصل این پژوهش نشان دهنده ی آن بود که فراوانی اکثر N.S.Sها در اختلالات روانی برابر است و اختلاف اندکی با یکدیگر دارند.


مرسده سمیعی، حسن رفیعی ، حمیدرضا طاهری‌نخست،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۱ )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی برخی مشخصات معتادان نوجوان (y<۲۰) ایرانی شامل جنسیت، سن شروع، نوع ماده ی مصرفی، روش مصرف، سابقه ترک، وضعیت خانوادگی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، وجود علائم روانی، سابقه اقدام به خودکشی، و علت گفته شده برای مصرف انجام شده است.

روش بررسی: در این پژوهش از میان بیش از ۵۰۰مراجعه به یک مرکز سرپایی ترک اعتیاد در تهران، ۶۵ نفر که حداکثر ۲۰ سال سن داشتند و مشخصات آن ها از پرونده ها استخراج شد و به شکل توصیفی وگذشته نگر مورد بررسی قرار گرفتند. که از بین این تعداد %۹۸/۴۶ مذکر بودند. کم ترین سن شروع ۸سالگی، بیش ترین ماده ی مورد مصرف تریاک و هروئین (%۷۹/۹۹) و بالاترین روش مصرف "تدخین" (%۴۳/۱۸در مورد تریاک و %۵۷/۱۴ برای هروئین )بود.

یافته‌ها: در %۷۶/۹۳ این افراد، حداقل یک بار سابقه ی ترک وجود داشت. %۷۳/۸۴ وضعیت ناهنجار اجتماعی-اقتصادی و %۶۰/۰۰وضعیت ناهنجار خانوادگی از نظرعاطفی داشتند. در تمام این افراد علائم روانی (بیش از همه اضطراب و افسردگی) و در %۲۱/۵۳ از آنها سابقه ی مراجعه به مراکز سرپایی یا بستری روان پزشکی به دلیل علائم روانی وجود داشت، که از میان عده ای اخیر در %۲۸/۵۷ موارد سابقه اقدام به خودکشی بیان شده است. بیشترین علت ادراک شده یا تصوری برای شروع مصرف، وجود مشکلات عاطفی و خانوادگی ( %۶۱/۵۳) ذکر شده بود.

نتیجه‌گیری: الگوی مصرف نوجوانان ایرانی علاوه بر دشواری‌هایی که برای ترک دارد، خطر انتقال HIV، هپاتیت و ارتکاب جرم را نیز به همراه دارد. بنابراین ضمن برنامه‌ریزی برای توسعه خدمات پیشگیرانه و درمانی، با توجه به دوره سن نوجوانی که متضمن فعالیت جنسی است، از یک سو وناموفق بودن نسبی درمان‌های مبتنی بر پرهیز کامل از سوی دیگر، باید برای توسعه خدمات و برنامه‌های کاهش عارض نظیر درمان نگه‌دارنده با متادون، تعویض سرنگ، آموزش روابط جنسی سالم، و مشاوره ایدز اقدام‌هایی عاجل به عمل آورد.


مرتضی نوری‌خواجوی ،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۱ )
چکیده

به نظر می آید نتوانیم مبانی تدوین راهبردهای مقابله با آسیب ها و مشکلات روانی اجتماعی را بر اساس نظراتی مشخص، عینی و هم آهنگ و دریک راستای کلی، تدوین کنیم، نخواهیم توانست به راهبردهای بنیادینی دست یابیم که بتواند راهنمای برنامه های مداخل گرانه شده و در پایان نیز مبنای ارزیابی های ما قرار گیرد. در این مقاله، کوشش شده است خطوط اصلی دو رویکرد و به ویژه راهبردهایی که به منظور کاهش مشکلات و آسیب ها ی اجتماعی به کارگرفته شده اند، مورد کاووش قرار گیرد که علاوه بر ابهام و سردرگمی در مبانی مورد نظر، آن چه انجام شده، نه دریک زمینه ی اجتماعی شهرنشینی و بنابر واقعیت جامعه ایران، بلکه بر مبنای این فرضیه عمل کرده ایم، که گویا با یک جامعه ی روستایی روبه رو هستیم، و لذا نتوانسته ایم به نتایج دلخواه تائل آییم. موضوعی که حداقل در ابتدای راه تدوی برنامه چهارم توسعه، حتما باید به آن پرداخته شود.


سیدبهنام‌الدین جامعی ، مرضیه کیانی ، محمدتقی جغتایی ، مژگان حدادیان ، شادرخ سیروس ،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۱ )
چکیده

هدف: بررسی رشد روانی–حرکتی کودکان از جمله مقوله های مورد توجه متخصصان اطفال و توان بخشی می باشد. این رشد وابسته به چگونگی روند تکامل سیستم اعصاب مرکزی می باشد و لذا هرگونه اختلال در روند تکامل این سیستم می تواند باعث بروز اختلالات قابل توجه در زمینه های حسی، حرکتی و شناختی شود. گذر طبیعی از مراحل مختلف رشدی پایه و اساس پیشرفت کودک برای نیل به سطح شناختی مطلوب می باشد. کودکان عقب مانده ی ذهنی علاوه بر نقص در توان مندی های ذهنی، در زمینه ی حرکات درشت، حرکات ظریف، مهارت های درکی–حرکتی، جهت یابی و تعادل نیز دارای اختلالات قابل توجه می باشند. صرف نظر از اتیولوژی بروز عقب ماندگی های ذهنی و اختلالات ناشی از آن، چگونگی تکامل کارکردی مغز در روند پردازش درون داده های حسی و برون داده های حرکتی، بستر مهمی را در توان بخشی این کودکان فراهم می آورد که باید مورد توجه قرار گیرد. در این میان توجه به پدیده های طرفی شدن کارکردی مغز در روند پردازش درون حسی و برون داده های حرکتی، بستر مهمی را در توان بخشی این کودکان فراهم می آورد که باید مورد توجه قرار گیرد. در این میان توجه به پدیده ی طرفی شدن کارکردی نیمکره های مغز، غلبه طرفی، که بخشی از روند تکامل طبیعی مغز می باشد، که در به کارگیری روش های درمانی حسی–حرکتی توان بخشی در مورد کودکان عقب مانده، بسیار مهم می باشد. از آنجا که تاکنون در زمینه بررسی مقایسه ای کارکردهای غلبه طرفی مغز در بین کودکان سالم و عقب مانده در کشور ما مطالعه ای انجام نشده است،

روش بررسی: در تحقیق حاضر به مقایسه ی پارامترهای کارکردی معرف طرفی شدن مغز شامل غلبه ی طرفی بینایی، شنوایی، حرکات دست و حرکات پا در دو گروه کودکان سالم و عقب مانده با سن عقلی یکسان از طریق به کاربردن جدول ارزیابی رشد عصبی–مغزی دلاکاتو پرداختیم

یافته‌ها: بررسی آماری نتایج به دست آمده نشان دهنده ی تفاوت معنادار در اغلب پارامترهای شاخص غلبه ی کارکردی طرفی مغز بین دو گروه کودکان یاد شده است.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل، اعتقاد ما بر این است که روند متفاوت طرفی شدن کارکردی مغز در کودکان عقب مانده ذهنی، دقت و احتمالا تجدید نظر در روش های توان بخشی این کودکان را ایجاب می نماید.


پروانه محمدخانی ، محمد‌رضا محمدی ، ابراهیم رضایی‌دوگاهه، محمد‌علی نظری ،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده

  هدف: حوادث آسیب زای بسیاری از جمله بلایای طبیعی، آزارهای جسمی، روان شناختی و جنسی برای کودکان حادث می شود. شواهد زیادی وجود دارد، مبنی براین که چنین تجاربی می توانند به مجموعه ای از آثار روان شناختی منتهی شوند. رویارویی کودکان با این ضربات دارای عوارض منفی بر سلامت روانی آنان است، اضطراب، افسردگی، فشار روانی پس از ضربه و گسستگی، خشم و پرخاشگری از جمله این عوارض است. به نظر می رسد که آثار حوادث آسیب زا به صورت معنا داری، به نوع و شدت ضربه مربوط باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شدت و نوع ضربه با اثرات ناشی از آنها است.

روش بررسی: ۳۰۴۲ دانش آموز مذکر و مؤنث مدارس راهنمایی که در یک مطالعه زمینه یابی برای برآورد شیوع نقطه ای کودک آزاری شرکت کرده بودند ، فهرست نشانگان ضربه روانی-فرم الف (TSCC-A) و مقیاس خودگزارشی کودک آزاری (CASRS) را تکمیل کردند. پس از شناسایی کودکان آزار دیده، نشانگان ضربه در آنها مورد مقایسه قرار گرفت. TSCC-A سنجه ای خودگزارشی در مورد آشفتگی پس از ضربه و نشانه شناسی روان شناختی در کودکان ۸ تا ۱۶ ساله مذکر و مؤنث است. این سنجه در ارزیابی کودکانی که حوادث فشار از جمله حملات جسمی و جنسی ، قربانی شدن توسط هم سالان ، فقدان های اساسی ، مشاهده خشونت در دیگران و بلایای طبیعی را تجربه کرده اند مفید است. TSCC-A اشاره ای به موضوعات جنسی نمی کند. CASRS یک مقیاس خودگزارشی است که کودک آزاری و غفلت را با ۳۸ ماده و چهار خرده مقیاس (آزار روان شناختی، غفلت، آزارجسمی و جنسی) می سنجد.

یافته ها : با در نظر گرفتن نوع تجربه آسیب زا، نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که کودکان آزار دیده در مقایسه با گروه آزار ندیده بطور قابل توجهی نمرات بالاتری را در مقیاس ها و خرده مقیاس های TSCC-A دریافت می نمایند. آنها خصوصاً نشانگان ضربه بیشتری را مقیاس افسردگی، اضطراب، فشار روانی پس از ضربه، خشم و گسستگی در مقایسه با کودکان بهنجار گزارش می کنند.

نتیجه گیری: شدت نشانه شناسی حوادث آسیب زا به نوع و میزان این حوادث مربوط می باشد.


مهشید نوری ، محمود میناکاری ، سید‌جلال صدرالسادات ، شهریار شهیدی ، محمود حیدری ،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده

  هدف: پژوهش حاضر به بررسی وضعیت سلامت روانی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران پرداخته است. سؤال اساسی مورد آزمایش این بود که آیا میزان سلامت روانی و علائم نه گانه آن برحسب آزمون SCL-۹۰-R در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش و غیر تحت پوشش سازمان مذکور متفاوت است.

روش بررسی: ۱۸۰ نفر زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران به صورت تصادفی-سهمیه ای از بین زنان تحت پوشش انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از آزمون SCL-۹۰-R و یک پرسشنامه اطلاعاتی، روش پژوهش مورد – شاهدی از نوع مقطعی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای، t مستقل، رگرسیون چند متغیری و آزمون فریدمن استفاده شده است.

یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین حاصل از نمرات آزمون سلامت روانی SCL-۹۰-R و علائم نه گانه آن در آزمودنی های گروه مورد به طور معنی داری بالاتر از میانگین حاصل از نمرات همان آزمون در جامعه بهنجار ایرانی است و حاکی از آن است که این زنان در معرض آسیب های روانی قرار دارند.

نتیجه گیری: شدیدترین علائم در آزمودنی های گروه مورد افسردگی و شکایت جسمانی است، آزمودنی های گروه شاهد به طور معنی داری (P=۰,۰۱۶) ازآزمودنی های گروه مورد نیز افسرده ترند . همچنین درآمد زنان سرپرست خانوار، درآمد سرانه افراد تحت تکفل ایشان و سلامت جسمانی خود آنان نیز پیش بینی کننده های معتبری برای سلامت روانی این زنان می باشد و که این نتیجه مؤید یافته های پژوهشی های مربوط پیشین و مبین آن است که توجه به وضعیت اقتصادی و معیشتی این زنان حائز اهمیت خاص است.


فریبا یادگاری، ابوالفضل صالحی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده

هدف: تشخیص و مداخله زودهنگام لکنت اولیه، کلید پیشگیری از لکنت رشدی مزمن است. یکی از موارد مهم تشخیص افتراقی لکنت اولیه، ناروانی طبیعی کودکان زیر ۵ سال است. هدف از تحقیق حاضر تعیین صحت و سقم تشخیص‌های داده‌شده در مورد کودکان مراجعه‌کننده به کلینیک گفتاردرمانی به‌عنوان ناروانی طبیعی و معرفی روش‌های دقیق‌تر تشخیص افتراقی است.

روش بررسی: روش تحقیق حاضر از نوع پژوهشی است که طی آن با استـفاده از روش نمونه‌گیری آسان تعداد ۱۰ کودک لکنتی مراجعه‌کننده به بخش گفتاردرمانی کلینیک توان‌بخشی صبا در سال‌های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار تحقیق و روش جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه، ضبط نمونه گفتار خودبه‌خودی و به‌دست‌آوردن زمان VOT با استفاده از دستگاه لارنگوگراف بود. لازم به‌ذکر است که با توجه به نبود داده‌های هنجار در مطالعه VOT کودکان لکنتی، داده‌های VOT کودکان عادی همتاشده با آنان نیز مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.

یافته‌ها: براساس یافته‌های این تحقیق که فقط یک مورد از کودکان براساس شاخص کمّی محاسبه‌شده ناروان طبیعی محسوب شد و سایر کودکان همگی مبتلا به لکنت اولیه بودند. همچنین داده‌های VOT کودکان لکنتی با کودکان عادی همتاشده مورد مقایسه قرار گرفت و تحلیل آماری نشان داد که VOT کودکان لکنتی به‌طور معنی‌دار (۰/۰۵>P) از کودکان عادی طولانی‌تر است.

نتیجه‌گیری: یافته‌های تحقیق حاضر شاخص کمّی و کلینیکی مناسبی را در اختیار آسیب‌شناسان گفتار و زبان قرار می‌دهد تا به کمک آن بتوانند به‌طور معتبر بین لکنت اولیه و ناروانی طبیعی تشخیص افتراقی دهند. همچنین می‌توان از یافته‌های VOT کودکان در تکمیل تشخیص افتراقی بهره گرفت.


حسن شمس‌اسفندآباد، سوزان امامی‌پور، سیدجلال صدرالسادات،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۳ )
چکیده

هدف: رواج همسر‎آزاری‌ در جوامع و تاثیرات سوء آن بر سلامت جسمی و روانی زنان و در نهایت تأثیر آن بر سلامت خانواده، در پژوهش‌های بسیاری نشان داده شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع همسر‎آزاری‌ روانی و جسمی و عوامل مؤثر بر آن در زنان متأهل شهر تهران بود.

روش بررسی: نمونه آماری پژوهش حاضر را ۱۰۰۰ زن متأهل ۱۸ تا ۴۵ سال ساکن شهر تهران تشکیل می‌داد. نمونه آماری‌ دو گروه از زنان را شامل می‌شد: زنان گروه عادی (۸۰۰=n) و زنان شاکی‌ که به‌دلیل مشکلاتی‌ که با شوهران خود داشتند به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند (۲۰۰=n). ابزار پژوهش، پرسشنامه‎ای‌ است که از پرسشنامه‌ همسر‎آزاری موفیت و همکاران اقتباس شده بود.

یافته‎ها: یافته‌های حاصل از پژوهش نشان داد که میزان همسرآزاری روانی و جسمی برای زنان عادی به‌ترتیب برابر با ۸۷/۹ و ۴۷/۹ درصد و برای زنان شاکی به‌ترتیب برابر با ۹۹/۵ و ۹۱ درصد است. با افزایش سن زوجین و مدت زمان ازدواج، میزان همسرآزاری‌ افزایش می‌یابد. همسرآزاری با سطح تحصیلات زوجین (زن و شوهر) رابطه معنی‌دار معکوس دارد. هرچه تحصیلات زنان بیشتر باشد کمتر مورد آزار جسمی و روانی قرار می‌گیرند. همچنین هرچه میزان تحصیلات شوهران بیشتر باشد کمتر همسران خود را مورد آزار جسمی و روانی قرار می‌دهند. میزان همسرآزاری‌ در شوهرانی‌ که از الکل یا مواد مخدر استفاده می‌کنند بیشتر از شوهرانی‌ است که از الکل یا مواد مخدر استفاده نمی‌کنند. میزان همسرآزاری‌ در شوهرانی‌ که سابقه بیماری‌ روانی‌ دارند، بیشتر از شوهرانی‌ است که سابقه بیماری‌ روانی ندارند. میزان همسرآزاری جسمی و روانی‌ در زنانی‌ که به دادگاه‌های خانواده مراجعه کرده‎اند، بیشتر از زنان عادی‌ است.

نتیجه‌گیری: همسرآزاری بسیار رایج است و با عوامل متعددی چون سن، میزان تحصیلات، اعتیاد شوهر به مواد مخدر، استفاده از الکل و سابقه بیماری‌ روانی وی‌ در رابطه است. تصویب قانونی جامع برای مقابله با همسر‎آزاری و افزایش آگاهی عمومی‌ درباره‌ همسر‎آزاری با استفاده از رسانه‎های جمعی می‌توانند در کاهش میزان همسرآزاری مؤثر واقع شوند.


زهراسادات قریشی، رضا نیلی‌پور، سهراب شهزادی، فریبا ی h‏دگاری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۴ )
چکیده

هدف: تحریک عمقی هسته VL تالاموس به عنوان روش درمانی موفقی برای بعضی اختلالات حرکتی در بیماران پارکینسونی مقاوم به دارو گزارش شده است. این امر مشارکت مدارهای قشری- زیر قشری را در کنترل حرکت تایید می‌کند. در خصوص مشارکت این مدارها در کارکردهای شناختی و بویژه زبان تحقیقات کمی انجام شده و اختلاف نظر وجود دارد. هدف این پژوهش تعیین میزان اثر تحریک عمقی تالاموس چپ و راست، بر پردازشهای زبانی و حافظه می‌باشد.

روش بررسی: تحقیق حاضر از نوع چند مورد پژوهی است که طی آن پردازشهای زبانی و حافظه۶ بیمار پارکینسونی مقاوم به دارو پس از عمل جراحی تحریک عمقی (Deep Brain Stimulation) هسته VL تالاموس (دو بیمار تالاموس راست، دو بیمار تالاموس چپ، دو بیمار دوطرفه)، در دو وضعیت دستگاه خاموش و روشن با حداقل فاصله زمانی ۴۰ روز بین دو آزمون، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. ابزار تحقیق و روش جمع‌آوری داده ها شامل پرسشنامه (تاریخچه بیماری)، آزمون حافظه وکسلر، زیر آزمون درک دستوری و جمله‌سازی آزمون BAT) Bilingual Aphasia Test) و روانی کلامی بود.

یافته‌ها: براساس نتایج آزمونها، نمره آزمون حافظه وکسلر در گروه تالاموس چپ در حالت تحریک در مقایسه با عدم تحریک افزایش جزئی و در گروه تالاموس راست کاهش جزئی نشان داد. نمره درک جملات پیچیده در هر دو گروه، در حالت تحریک تالاموس در مقایسه با وضعیت عدم تحریک افزایش نشان داد. در نمره روانی کلامی و جمله سازی در حالت تحریک تالاموس در مقایسه باحالت عدم تحریک در هر دو گروه شاهد کاهش نمره بودیم.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این پژوهش به نظر می‌رسد، تحریک عمقی تالاموس باعث بهبود مهارت درک دستوری و کاهش روانی کلامی و ساخت جمله در هر دو گروه شده است که از نظریه مشارکت دوطرفه تالاموس در پردازشهای زبانی حمایت می‌کند و مغایر با تحقیقاتی است که این تغییر را فقط در اثر تحریک تالاموس چپ گزارش کرده اند. به نظر می رسد تفاوت اثر تحریک عمقی تالاموس چپ نسبت به راست در نمره حافظه تاییدی بر سوبرتری تالاموس چپ باشد .


مسعود فلاحی‌خشکناب،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: تفریح درمانی یکی از روشهای توانبخشی می‌باشد که در این نوع درمان، درمانگر با مشارکت دادن مددجو در انواع فعالیتهای مختلف که جنبه‌ تفریحی و سرگرمی نیز دارند بدنبال دستیابی به اهدافی همچون بهبود مهارتهای اجتماعی می‌باشد. هدف این تحقیق پاسخ به این سئوال بوده است که آیا تفریح درمانی می‌تواند منجر به بهبود مهارتهای اجتماعی (رفتاری و ارتباطی) گردد؟

روش بررسی: دریک مطالعه مداخله‌ای از نوع قبل و بعد ۴۵ مددجوی اسکیزوفرنیک با سیر طولانی با روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس کلیه نمونه‌‌ها توسط ابزار اندازه گیری آسیب های وارده بر مهارتهای روزمره زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس مداخله تحقیق که شامل یک سفر تفریحی ۱۰ روزه به شهر مشهد مقدس بود انجام گردید و پس از آن مجدداً کلیه نمونه‌ها توسط ابزار تحقیق مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌‌ها، میانگین نمرات کسب شده مددجویان در ارزیابی‌های قبل و بعد با آزمون تی دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: از نظر آماری میانگین نمرات مهارتهای ارتباط غیرکلامی، کلامی، رفتارهای مرتبط با ابراز وجود نسبت به قبل از مداخله افزایش یافته بود که از نظر آماری معنی دار بود (P>۰/۰۰۱)، همچنین معیارهای مربوط به پرخاشگری و مشکلات رفتار اجتماعی نیز کاهش یافته بود که نسبت به قبل از مداخله از نظر آماری با بیش از ۹۹ درصد اطمینان معنی دار بوده است (P>۰/۰۰۱ و P>۰/۰۰۶).

نتیجه‌گیری: تفریح درمانی در بهبود وضعیت مهارتهای اجتماعی (ارتباطی و رفتاری) مددجویان اسکیزوفرنیک مؤثر است.


ابوالفضل ره‌گوی، مسعود فلاحی‌خشکناب، مسعود کریملو، مینا گائینی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: استرس پدیده‌ای پیچیده و فردی و جزء لاینفک زندگی بشر است که گاهی مشکل ساز می‌شود و اگر انسان قادر به سازگاری با آن نباشد جسم و روان او مورد تهدید قرار می‌گیرد. تمایل به کنار آمدن با استرس راه مثبتی است که باعث دستیابی تدریجی به ارتقاء سلامتی می‌شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر کاربرد شیوه ایمن‌سازی در مقابل استرس بر میزان استرس پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی قم انجام شده است. 

روش بررسی: پژوهش حاضربه صورت مطالعه نیمه تجربی بوده و جامعه پژوهش شامل ۲۰۰ نفر پرستار بودند که از بین آنها ۶۰ نفر با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب و در گروه آزمون و شاهد (گروه ۳۰ نفری) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش استرس دروگاتیس بود. کلیه آزمودنیهای تحقیق قبل از مداخله با ابزار فوق‌الذکر سنجش شدند. سپس مداخله که شامل یک کارگاه دو روزه ایمن‌سازی در مقابل استرس بود برای گروه آزمون اجرا شد. پس از پایان مداخله مجدداَ دو گروه با پرسشنامه سنجش استرس دروگاتیس تست شدند و نتایج قبل و بعد دو گروه با آزمون تی زوجی و مستقل مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین میزان استرس در بعد محیطی، شخصیتی و هیجانی و مجموع سه بعد، قبل از مداخله از نظر آماری بین دو گروه با هم تفاوت معنی‌دار ندارد ولی بعد از مداخله این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار می‌باشد (P>۰/۰۵).

نتیجه‌گیری: اجرای شیوه ایمن‌سازی در مقابل استرس بر کاهش استرس پرستاران مؤثر بوده و می‌تواند در جهت بهبود کیفیت مراقبتها و همچنین ارتقاء سلامتی و کنترل استرس بکار رود.


نورالله دینی‌ترکی، هادی بهرامی، عباس داورمنش، اکبر بیگلریان،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: این تحقیق به منظور بررسی رابطه میزان فشار روانی با رضامندی زناشویی در والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر انجام شد.

روش بررسی: روش پژوهش در این تحقیق مقطعی مقایسه‎ای است. نمونه‌های پژوهش شامل دو گروه ۴۰ نفری از والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر (۲۰ پسر و ۲۰ دختر) و والدین کودکان عادی است که به شیوه خوشه‎ای و تصادفی ساده از مناطق ۱، ۵، ۱۵ و ۱۸ آموزش و پرورش تهران برای گروه والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی و همتاسازی با آنها برای والدین کودکان عادی، از طریق مراجعه به مدارس وابسته به سازمان کودکان استثنایی و مدارس عادی شهر تهران انتخاب شد. جهت انجام پژوهش، دو پرسشنامه منبع استرس و رضامندی زناشویی انریچ اجرا گردید. نتایج با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون و آنالیز کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد بین فشار روانی و رضامندی زناشویی والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر رابطه معنی‌داری وجود دارد (P=۰/۰۰۱). همچنین والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر فشار روانی بیشتری را نسبت به والدین کودکان عادی تحمل می‎کنند (P=۰/۰۰۱). در عین حال، والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر نسبت به والدین کودکان عادی از رضایت زناشویی پایین تری برخوردارند (P=۰/۰۲۱). همچنین، نتایج نشان داد که همبستگی بین دو متغیر فشار روانی و رضامندی زناشویی والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر منفی است (r=-۰/۵۷) بدین مفهوم که با افزایش فشار روانی، رضامندی زناشویی به طور معناداری کاهش می‌یابد.

نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق مبین این نکته است که افزایش فشار روانی والدین، تحت تأثیر حضور کودک عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر، منجر به کاهش رضامندی زناشویی والدین شده است. بعبارتی، رضامندی زناشویی را می‌توان تابعی از وجود کودک عقب‌مانده ذهنی در خانواده تلقی نمود. لذا با برگزاری جلسات آموزش و مشاوره جهت والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی، می‌توان راههای کاهش استرس را به آنها آموزش داد.


پروانه محمدخانی، محمدرضا محمدی، ابراهیم رضایی‌دوکاهه، هدیه آزادمهر،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی می‌شوند انجام یافت.

روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مطالعات مقطعی است که در آن ۲۳۰ مرد متأهل که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای از مراکز مختلف مانند سینماها، گردشگاه‌ها، دادگاه‌های خانواده، پارک ها، فرهنگ سراها (این مراکز به گونه تصادفی از نواحی ۲، ۵، ۱۲ و ۱۸ شهر تهران در طرح پژوهش قرار گرفته بودند) انتخاب شده بودند، پس از آگاهی از اهداف پژوهش و اعلام رضایت در پژوهش شرکت کردند. داده‌های پژوهش از طریق مقیـاس تاکتیک های تعارضی برای شناسایی گروه مرتکبین و غیر مرتکبین خشونت خانوادگی جمع آوری شد. سپس با استفاده از پرسشنامه نیمرخ شخصی و ارتباطی، و فهرست تجدید نظر شده علائم، آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی همراه خشونت مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج پژوهش تفاوتهای معناداری را برای گروه‌های مرتکب و غیرمرتکب خشونت در همه مقیاس‌های پرسشنامه نیمرخ شخصی و ارتباطی غیر از خرده مقیاس حسادت نشان داد (۰/۰۵&geP) و بر همین اساس هر دو گروه در همه مقیاس‌های فهرست تجدید نظر شده ۹۰ آیتمی علائم، تفاوت معنادار آماری نشان دادند (۰/۰۵&geP).

نتیجه‌گیری: مردانی که مرتکب خشونت خانوادگی و همسرآزاری می‌شوند از آسیب شناسی روانی و مشکلات شخصی و ارتباطی بسیار بیشتری در مقایسه با مردانی که مرتکب خشونت نمی‌شوند رنج می‌برند.


بهمن شاه‌ویسی، سعید شجاع‌شفتی، فربد فدایی، بهروز دولتشاهی،
دوره ۸، شماره ۰ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: این مطالعه، با هدف مقایسه انگ بیماری روانی و عوامل مرتبط با آن، در خانواده‌های بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال افسردگی عمده بدون خصایص روانپریشی، مطابق معیارهای DSM – IV – TR انجام شد.

روش بررسی: مطالعه مقطعی- مقایسه‌ای حاضر با استفاده از روش نمونه گیری موارد در دسترس درمانگاه و بیمارستان روانپزشکی رازی و با انتخاب ۴۰ نمونه از هر گروه اجرا گردید. ابزار اصلی جمع آوری داده‌ها، پرسشنامه ۳۴ سئوالی خوداجرا بود، که در مطالعات پیشین دارای اعتبار شناخته شده و جهت بررسی انگ زدن طراحی شده است.

یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که ۴۵ درصد از افراد گروه اسکیزوفرنیا و ۳۲/۵ درصد از افراد گروه افسردگی عمده بدون خصایص روانپریشی، مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفته‌اند. در گروه اسکیزوفرنیا بین مدت بیماری فرد، دفعات بستری شدن او و مورد تبعیض و تمسخر قرار گرفتن، رابطه آماری معنادار وجود داشت (P<۰/۰۵). همچنین در گروه اسکیزوفرنیا بین تشخیص بیماری و مخفی نگه داشتن بیماری فرد توسط خانواده ارتباط آماری معنادار بود (P<۰/۰۵).

نتیجه‌گیری: نیمی از خانواده‌های بیماران روانی مورد تمسخر قرار می‌گیرند، و به علت انگ بیماری روانی احساس ناراحتی و شرم می‌کنند. میزان انگ با نوع بیماری ارتباط دارد. استفاده از آموزش روانی خانواده‌ها و نیز آموزش در سطح جامعه در بالا بردن سطح آگاهی و کاهش انگ بیماری روانی می‌توانند مؤثر باشد.


پرویز مولوی، ویدا عباسی‌رنجبر، حسین محمدنیا،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: خودکشی از نظر مفهومی عمل خاتمه دادن عمدی به زندگی خود است به شرط اینکه به میل خود شخص و به دست خود او انجام پذیرد. خودکشی یک معضل عمده در بهداشت و سلامت اجتماعی می‌باشد و میزان آن در بین افراد ۲۴-۱۵ساله درحال افزایش است. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر و زمینه‌ساز عمده و اساسی در خودکشی انجام شده است.

روش بررسی: پژوهش انجام شده یک مطالعه توصیفی - مقطعی است. واحد آماری در مطالعه حاضر افرادی بوده‌اند که در نیمسال اول ۱۳۸۲ اقدام به خودکشی کرده و در بیمارستانهای فاطمی و بوعلی شهرستان اردبیل بستری شده‌اند. حجم نمونه ۲۱۸ مورد بوده و در هر رده سنی و از هر دو جنس بوده است که با روش تمام شماری همگی در مطالعه شرکت داده شدند. مصاحبه بالینی بوسیله پرسشنامه محقق ساخته با بیماران و بستگان درجه اول آنان و آزمون اجرا شده MMPI ابزار تحقیق بوده است. سپس داده‌های مطالعه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است.

یافته‌ها: در پژوهش انجام شده بالاترین موارد اقدام به خودکشی (درصد) در رده سنی ۲۴-۱۵ ساله، در جنس مؤنث (۶۱درصد)، در افراد متأهل (۵۳/۲۲ درصد)، با تحصیلات در حد دبیرستان تا دیپلم (۳۵/۷۸ درصد) و در طبقه اقتصادی – اجتماعی متوسط (۵۷/۳۴ درصد) بوده است. ۶۱/۴۷ درصد این افراد دچار اختلالات روانپزشکی و ۵۷/۷۲ درصد دچار اختلالات شخصیتی بوده‌اند. ۴۷/۷۷ درصد این افراد از حمایت اجتماعی مؤثر برخوردار نبوده‌اند. بیشترین روش به کار رفته جهت اقدام به خودکشی استفاده از داروها و سموم بوده است (۹۰/۸۳ درصد) و بیشترین علت خودکشی اختلاف با همسر گزارش شده است.

نتیجه‌گیری: این بررسی نشان دهنده فراوانی و ارتباط عوامل خطر مختلفی است که به نحوی در اقدام به خودکشی نقش دارند و شامل شرایط اجتماعی – اقتصادی متوسط، تحصیلات پایین، اواخر نوجوانی و ابتدای جوانی، زن بودن، متأهل بودن، اختلافات خانوادگی بویژه بین زوجین تازه ازدواج کرده و اختلالات روانپزشکی و شخصیتی و دستیابی آسان به داروها و سموم می‌باشد و با توجه به نیمرخ روانشناختی، این افراد از نظر تفکر دارای سوء ظن و بدبینی، سوء تعبیر محرکها، اشتغال فکری زیاد و میل به گوشه‌گیری هستند.


اصغر دادخواه،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: با توجه به اینکه بومی کردن مدل‌های توانبخشی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در این مطالعه ضمن معرفی توانبخشی روانی ژاپنی، میزان اثر بخشی آن بر کودکان دارای معلولیت جسمی و ذهنی سنجیده می‌شود. 

روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی از نوع قبل و بعد، با انتخاب ۱۲۰ نفر کودک ۵ تا ۱۰ ساله دارای معلولیت‌های فلج‌مغزی (CP) و کم‌توان ذهنی (MR) بصورت نمونه‌های در دسترس از کلینیکهای توانبخشی تهران، با انجام تکنیک‌های توانبخشی روانی به روش ژاپنی (دوسا) به مدت سه ماه شامل ۲۴ جلسه یکساعته درمانی برای هر کودک و جمعاً ۲۸۸۰ جلسه درمانی، وضعیت قبل و بعد از مداخله کودکان مورد مقایسه قرار گرفت. کودکان مبتلا به فلج مغزی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت ستون فقرات و متغیرهای قابل سنجش قوس گردن، پشت، کمر و وضعیت لگن و کودکان کم‌توان ذهنی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت بدن و حرکت و چکونگی تعامل اجتماعی آنها، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل کیت سنجش، پرسشنامه تعامل اجتماعی و ابزارتصویری ترسیمی بود. داده‌های حاصل با انجام آزمونهای آماری ویلکاکسون و آنووا مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: تکنیکهای درمانی دوسا بطور معناداری بر بهبود وضعیت ستون فقرات و قوسهای گردن، پشت و کمر کود کان مبتلا به فلج مغزی مؤثر بوده است (P<۰/۰۵). همچنین در مورد کودکان کم‌توان ذهنی، وضعیت بدن و حرکت آنان بعد از مداخله با توجه به نتیجه آزمون آنووا نسبت به قبل از مداخله اختلاف معناداری نشان نداد (P=۰/۲۳۷). تعامل اجتماعی آنان بخصوص تعامل با خانواده بعد از تمرینات پیشرفت چشمگیری داشت (P<۰/۰۰۱).

نتیجه‌گیری: بطور کلی با توجه به شواهد آماری، تصویری و بالینی این تحقیق می‌توان نتیجه گرفت که تمرینات برنامه توانبخشی روانی دوسا بر بهبود وضعیت بدنی و روانی کودکان مبتلا به فلج مغزی و کم‌توان ذهنی مؤثربوده است و می‌توان از آن بعنوان یک روش تکمیلی در درمان استفاده کرد.


مسعود فلاحی‌خشکناب، فربد فدایی، مسعود کریملو، حمید آسایش،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده

  هدف: اسکیزوفرنیا یکی از اختلالات پیچیده روانپزشکی می‌باشد. گرچه داروهای ضد روانپریشی تکیه‌گاه اصلی درمان اسکیزوفرنیا به شمار می‌روند، ولی مداخلات روانشناختی نیز در بهبود نشانه‌های بالینی مؤثر هستند.شعردرمانی نیز به عنوان یکی از این مداخلات، ممکن است در بهبود جنبه‌های روانی - اجتماعی اسکیزوفرنیا مؤثر باشد.هدف این مطالعه بررسی تأثیر شعردرمانی گروهی بروضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک می‌باشد.

  روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه تجربی است. در این مطالعه تعداد ۲۹ بیمار اسکیزوفرنیک به روش مبتنی برهدف از مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی انتخاب و به صورت تصادفی تعادلی در دو گروه مداخله (۱۴بیمار) و شاهد (۱۵بیمار) قرار گرفتند. برای گروه مداخله ۱۲جلسه یک ساعته شعردرمانی، هفته‌ای دو بار به مدت ۶هفته برگزار شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و مقیاس مختصر ارزیابی روانپزشکی (BPRS) بودند. تجزیه و تحلیل آماری به وسیله آزمون‌های آماری تی زوجی و تی مستقل انجام شد.

  یافته‌ها: نتایج تفاوت معناداری را در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله شعردرمانی نشان داد (P<۰/۰۰۱). این در حالی است که در گروه شاهد تفاوت معناداری بین میانگین‌های قبل و بعد وجود نداشت (P=۰/۷۷۴). همچنین پس از شعردرمانی بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود داشت (P<۰/۰۵)، در حالی که قبل از شعردرمانی گروهی، تفاوت معناداری بین گروه مداخله و شاهد وجود نداشت (P=۰/۸۱۲).

  نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که مداخله شعردرمانی بر بهبود وضعیت روانی بیماران اسکیزوفرنیک مؤثر است.



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb