۲۸ نتیجه برای آزاد
کرار البومحمود، آزاده شادمهر، محمدرضا هادیان، شهره جلائی، جمال تحسین، سارا فریدون نیا،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: بررسی اثربخشی ترکیب درمان شاک ویو رادیال و تکنیک انرژی عضلانی بر درد، دامنه حرکتی، و عملکرد گردن در افراد با نقاط ماشهای فعال عضله تراپزیوس فوقانی.
روش بررسی: ۵۴ شرکتکننده با نقاط ماشهای فعال عضله تراپزیوس فوقانی شرکت کردند و بهصورت تصادفی به ۳ گروه تقسیم شدند. گروه A (۱۸ نفر) فقط تکنیک انرژی عضلانی دریافت کردند، گروه B (۱۸ نفر) فقط شاک ویو رادیال دریافت کردند و گروه C (۱۸ نفر) هم تکنیک انرژی عضلانی و هم شاک ویو رادیال دریافت کردند. مقیاس دیداری درد، آستانه درد فشاری، پرسشنامه شاخص ناتوانی گردن و دامنه حرکتی فعال خم شدن طرفی بهسمت مقابل قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. شرکتکنندگان برای ۳ جلسه در بازه زمانی یکهفتهای با حداقل ۲ روز استراحت بین هر جلسه، درمان شدند.
یافتهها: هر سه گروه مداخله، کاهش درد (سطح معنیداری >۰/۰۰۱)، افزایش آستانه درد فشاری (سطح معنیداری <۰/۰۰۱)، خم شدن طرفی بهسمت مقابل (سطح معنیداری <۰/۰۰۱)، و همچنین بهبودی عملکرد گردن (سطح معنیداری <۰/۰۰۱)، را نشان دادند. گروه ترکیبی بهبودی آشکارتر نسبت به ۲ گروه دیگر در آستانه درد فشاری داشت (سطح معنیداری <۰/۰۰۱). هیچ تفاوتی بین ۳ گروه به لحاظ مقیاس دیداری درد، شاخص ناتوانی گردن، و خم شدن طرفی گردن وجود نداشت (سطح معنیداری <۰/۰۵).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیان کرد که هر ۳ مداخله استفادهشده در درمان نقاط ماشهای تراپزیوس فوقانی مؤثر بودند، اگرچه گروه ترکیبی تفاوت چشمگیری در رابطه با آستانه درد فشاری نشان داد. بنابراین، این مطالعه نتیجه گرفت که درمان ترکیبی نسبت به تکنیک انرژی عضلانی بهتنهایی و درمان شاک ویو رادیال بهتنهایی در بهبود آستائه درد فشاری در افراد با نقاط ماشهای تراپزیوس فوقانی ارجح است.
آزاده ریاحی، زهرا نوبخت، فرین سلیمانی، ناهید رحمانی، فیروزه ساجدی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده
هدف: فلج مغزی گروهی از اختلالات پاسچر و حرکت است که باعث محدودیت حرکتی میشود و به یک اختلال غیر پیشرونده در مغز در حال رشد مربوط است. طبقهبندی بینالمللی عملکرد ناتوانی و سلامت، بر تواناییهای عملکردی معمول کودک تأکید میکند. ابزارهایی برای طبقهبندی، توصیف و ارزیابی نحوه عملکرد کودک در فعالیتهای روزانه، مانند راه رفتن، دستکاری اشیا و ارتباطات روزمره ایجاد شده است در مطالعه حاضر هدف، بررسی ارتباط بین سیستمهای طبقهبندی (عملکرد حرکتی درشت، توانایی دستی، عملکرد ارتباطی و توانایی خوردن و آشامیدن) در کودکان با فلج مغزی است.
روش بررسی: این مطالعه به روش همبستگی مقطعی از نوع توصیفیتحلیلی اجرا شد. کودکان با فلج مغزی ۱۲ تا ۱۴۴ ماه مراجعهکننده به کلینیکها و مراکز توانبخشی دولتی و خصوصی در سال ۱۳۹۸ در سطح شهر تهران و اراک بهصورت در دسترس وارد مطالعه شدند. پس از تکمیل پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی توسط مراقب اصلی کودک، سیستم طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت، توانایی دستی، ارتباطی و توانایی خوردن و آشامیدن توسط درمانگر کودک با فلج مغزی تکمیل شد.
یافتهها: در مطالعه حاضر ۱۵۴ شرکتکننده با میانگین سنی ۴۹/۴۵ ماه با انحراف معیار۳۲/۲۲ حضور داشتند. از این تعداد ۸۷ نفر (۵۶/۵ درصد) پسر و ۶۷ نفر (۴۳/۵ درصد) دختر بودند. ازنظر سیستم طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت، توزیع بیشترین درصد در سطح ΙΙ و IV به ترتیب ۳۱/۲ و ۲۶ بود. به عبارتی بیش از ۵۷ درصد کودکان در این ۲ سطح توزیع شده بودند. ازنظر سیستم طبقهبندی توانایی دستی، توزیع بیشترین درصد در سطح ΙΙ، ΙΙΙ و IV به ترتیب ۲۸/۶، ۲۲/۱و ۲۰/۸ بود. به عبارتی بیش از ۷۰ درصد کودکان در این ۳ سطح توزیع شده بودند. ازنظر سیستم طبقهبندی توانایی خوردن و آشامیدن تقریباً توزیع تمامی سطوح برابر بود بهجز سطح V با ۴/۳ درصد کمترین درصد را داشت. ازنظر سیستم طبقهبندی عملکرد ارتباطی توزیع بیشترین درصد در سطح V و IV بهطور یکسان ۲۳/۵ درصد بود. در بررسی ارتباط بین سیستمهای عملکردی با هم در تمامی موارد ارتباط معناداری مشاهده شد. (سیستم طبقهبندی توانایی دستی و سیستم طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت r=۰/۶۷۲، سیستم طبقهبندی عملکرد ارتباطی و سیستم طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت r=۰/۵۸۱، سیستم طبقهبندی توانایی خوردن و آشامیدن و سیستم طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت r=۰/۵۹۳، سیستم طبقهبندی عملکرد ارتباطی و سیستم طبقهبندی توانایی دستی r=۰/۵۵۵، سیستم طبقهبندی توانایی خوردن و آشامیدن و سیستم طبقهبندی توانایی دستی r=۰/۶۴۴، سیستم طبقهبندی توانایی خوردن و آشامیدن و سیستم طبقهبندی عملکرد ارتباطی r=۰/۵۴۷) (P<۰/۰۱).
نتیجهگیری: به نظر میرسد کودکانی که محدودیت عملکرد حرکتی بیشتری دارند در دیگر سیستمهای طبقهبندی عملکرد نیز محدودیت بیشتری را نشان میدهند. البته تعداد مطالعات در این زمینه محدود و نیازمند بررسی بیشتری است.
محسن نیازی، علی فرهادیان، ندا خداکرمیان گیلان، آزاد امیدوار،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف تعداد زیادی از افراد معلول در سراسر جهان وجود دارند و این موجب شده تدابیر گوناگونی در سطح ملی و بینالمللی درزمینه حقوق افراد معلول صورت گیرد. حمایت از حقوق افراد معلول در چارچوب اسناد بینالمللی بحث مهمی است که سالهاست بررسی شده است. هدف از این پژوهش تبیین ابعاد حقوق افراد معلول در ایران است.
روش بررسی در این پژوهش از روش فراترکیب استفاده شده است و جامعه آماری پژوهش مقالات استخراجشده از پایگاههای مختلف پژوهشی ازجمله مگیران، نورمگز، مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری، پایگاه اطلاعاتی علمنت، نمامتن، سیویلیکا، پورتال علوم انسانی بودند. در پژوهش حاضر براساس معیارهایی مانند بررسی عنوان، چکیده، محتوا و سنجش کیفیت مطالعات، نهایتاً ۱۴ مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. علاوهبراین، چارچوب زمانی این پژوهش از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۹ است. همچنین در این پژوهش از روش ۷ مرحلهای بارسو و ساندوسکی (۲۰۰۷) بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش استفاده شده است.
یافتهها از مهمترین حقوق معلولین اشتغال، ارزش و کرامت انسانی، آموزش، تعلق مکانی، طراحی مناسب مبلمان شهری، حق دسترسی به خدمات بهداشتی، رفع تبعیض اجتماعی، تفریح و فراغت، تأمین اجتماعی، آزادی و حملونقل است که با بررسی و ادغام یافتههای اولیه در این پژوهش، پس از رفتوبرگشت میان زمینههای فرعی، ۷ زمینه اصلی حقوق افراد معلول به دست آمد که شامل حقوق فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، معماری و شهرسازی، اجتماعی، پزشکی و حقوقی است. در این پژوهش نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی بررسی شدند. جهت محاسبه این نسبت از نظرات ۸ نفر از متخصصین در این زمینه استفاده شده است و در رابطه با نسبت روایی محتوایی باید گفت برای همه ابعاد قابلقبول است. بهمنظور سنجش پایایی مدل طراحیشده از شاخص کاپا استفاده شده است. مقدار ضریب کاپا ۸۷ درصد محاسبه شده است که باتوجهبه وضعیت شاخص کاپا، توافق در سطح عالی قرار گرفته است.
نتیجهگیری از حیث حقوقی، افراد معلول دارای حقوق فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، معماری و شهرسازی، اجتماعی، پزشکی و حقوقی هستند. دیدگاههای متفاوت و منفی از سوی مدیران و افراد جامعه باعث شده حقوق معلولین تا حدودی نادیده انگاشته شود. عدم شناخت صحیح نسبت به افراد معلول و به دنبال آن به حاشیه رانده شدن، پیامدهای منفی را به بار خواهد آورد. شناخت صحیح از این پدیده و آگاهی از توانمندی افراد معلول گام مؤثری در جهت توسعه یک کشور است. بیشتر افراد معلول برای دستیابی به حقوق اساسی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود دور نگه داشته شدهاند و این بیعدالتی بهوسیله کلیشهها، نگرشها و تبعیضهای ناروا تقویت و فراگیر شده است. شایسته است که با تغییر دید جامعه بینالملل، دولت و شهروندان، افراد توانخواه در کنار سایر افراد بتوانند زندگی عادلانهای داشته باشند. دولت ایران میتواند درزمینه انواع حقوق افراد معلول، با تصویب و اجرای قوانین به افراد معلول کمک کنند.
آزاده عابدین زاده، فاطمه شمال نسب، فاطمه ستوده لار، عماد اژدری، کبری رجبی، معصومه حسینی بیدختی، نگین مرادی، سید محمود لطیفی، فاطمه حسینی بیدختی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف داشتن فرزند مبتلا به اختلالات گفتار و زبان، ضمن ایجاد احساس مسئولیت درمانی بزرگ در قبال او، تأثیراتقابلتوجهی بر ابعاد روانی والدین بهویژه مادران بهعنوان مراقب اولیه خواهد داشت. آنها بیشتر در معرض فشارها و استرسهای ناشی از احساس مسئولیت در قبال فرزندانشان هستند. هدف از این مطالعه مقایسه سطح استرس، افسردگی و کیفیت زندگی بین مادران کودکان مبتلا به اختلالات گفتار و زبان بود که فرزندان آنها در دورههای زمانی مختلفی، خدمات توانبخشی را دریافت کرده بودند.
روش بررسی مطالعه مقطعی توصیفیتحلیلی حاضر، بر روی ۱۸۵ مادر کودک مبتلا به اختلال گفتار و زبان که به دریافت خدمات توانبخشی نیاز داشتند، انجام شد. جمعآوری دادهها با استفاده از فرم کوتاه شاخص استرس والدینی برای اندازهگیری میزان استرس، پرسشنامه افسردگی بک، سخه دوم برای اندازهگیری میزان افسردگی و پرسشنامه زمینهیابی سلامت (فرم کوتاه ۳۶ سؤالی) برای اندازهگیری کیفیت زندگی مادران انجام شد. براساس مدتزمان دریافت خدمات توانبخشی، مادران شرکتکننده در این مطالعه به ۴ گروه کمتر از یک ماه، بین ۱ تا ۶ ماه، بین ۷ تا ۱۱ ماه و برای بیش از ۱۲ ماه تقسیم شدند. دادهها با آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آنووای چندمتغیره آنالیز شدند.
یافتهها مقایسه میانگین نمرات شاخص استرس والدینی، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه زمینهابی سلامت در ۴ گروه از مادران معنیدار بود (۰/۰۰۱>P). نتایج نشان داد مادرانی که فرزندان آنها خدمات توانبخشی را برای مدت طولانیتری دریافت کرده بودند، میانگین نمرات استرس و افسردگی کمتر و میانگین نمره کیفیت زندگی بالاتری داشتند (۰/۰۰۱>P). میانگین نمره کل شاخص استرس والدینی بین ۴ گروه از مادران در اختلالات مختلف گفتار و زبان تفاوت آماری معنیداری داشت (۰۰۵/P≤۰). عامل نوع اختلال کودک، بر روی نتایج اثر معنادار داشت (۰/۰۵>P).
نتیجهگیری کمترین امتیاز استرس وافسردگی و بالاترین امتیاز کیفیت زندگی در مادرانی که بیش از ۱۲ ماه خدمات توانبخشی را دریافت کرده بودند، میتواند بیانگر آن باشد که مادرانی که خدمات توانبخشی را برای مدت طولانیتری دریافت میکنند، بیشتر شاهد بهبود فرزندان خود هستند و همچنین بهتر میتوانند از راهبردهای مقابله با استرس برای مقابله با مشکل کودک خود استفاده کنند.
حسن وحیدی، نازیلا اکبر فهیمی، آزاد رحمانی، مهدی رصافیانی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف ازجمله عواملی که بر فعالیتهای کاردرمانان در کمک به مراجعان برای انتخاب فعالیتهای هدفمند و تعریف عملکرد کاری بهینه تأثیر دارد بافتار فرهنگی جامعه است. این ساختار فرهنگی در کشورهای اسلامی تا حدود زیادی متأثر از اعتقادات مذهبی حاکم بر جامعه است. کمتر تأثیر فرهنگ اسلامی بر عملکرد کاری مراجعان مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه به مرور مقالات مربوط به ارتباط بافتار فرهنگ اسلامی و عملکرد کاری مراجعان در کشورهای اسلامی با استفاده از روش تحلیل محتوای آشکار پرداخته است. بنابراین هدف از این مطالعه تبیین تأثیرات فرهنگ اسلامی بر عملکرد کاری مراجعان کاردرمانی در کشورهای اسلامی است.
روش بررسی ۴۶ مطالعه با استفاده از کلیدواژههای occupational therapy، Muslims و Islamic culture تا قبل از سال ۲۰۲۲ انتخاب اولیه شدند و مقالاتی که بیارتباط با کاردرمانی بودند و درمورد اسلام و فرهنگ اسلامی نبودند، حذف شدند. درنهایت ۲۰ مطالعه انتخاب و تجزیهوتحلیل کیفی شدند.
یافتهها تجزیهوتحلیل مطالعات استخراجی به پیدایش مضمونها و طبقات مختلفی منجر شده است که مضمون نکات مثبت دارای طبقات اهمیت ساختار متحد خانواده ها، اهمیت مذهب در کمک به مراجعان، اهمیت نماز بهعنوان یک فعالیت هدفمند و مضمون چالشها دارای طبقات درمانهای سنتی بدون شواهد بالینی، اهمیت رعایت اصل محرم بودن در ارتباطات بینفردی، اعتقادات خاص در علیت بیماری، محدودیت در ادا کردن نماز، چالشهای فرهنگی و محلی، تردید در پذیرش فلسفه کاردرمانی هستند.
نتیجهگیری اسلام با توجه ویژه به ساختار و حفظ ارتباطات خانواده و ایجاد اعتقادات و باورهای مثبت در بین جامعه توانسته تا حد زیادی باعث تسهیل روند کاردرمانی و عملکرد کاری مراجعان شود، ولی در بافتار فرهنگ اسلامی موانع زیادی نیز به چشم میخورند که این چالشها متأسفانه باعث ایجاد محدودیت در ارتباطات بینفردی و پذیرش فلسفه کاردرمانی میشوند. کاردرمانگران میتوانند از نکات مثبت جهت بهبود عملکرد مراجعان استفاده کنند. جهت برطرف کردن چالشها نیاز است تحقیقات زیادی جهت ارائه راهکارهای لازم انجام شود.
فیزیوتراپیست محمد مهدی محمدی، دکتر فرهاد آزادی، دکتر محسن واحدی، دکتر زهرا مهدیین،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف فعالیتهای بدنی مناسب، نقش مهمی در کاهش بیماری و مرگومیر دوره سالمندی دارند و از عوامل اصلی سالمندی سالم به شمار میآیند. اما ترس از زمینخوردن مانعی برای فعالیت بدنی مناسب است. بهدلیل تفاوت سالمندان شهری و روستایی در علل زمینهای ترس از زمینخوردن و میزان و نوع فعالیتهای بدنی، هدف این مطالعه بررسی و مقایسه ارتباط ترس از زمینخوردن با فعالیت بدنی در سالمندان شهری و روستایی بود.
روش بررسی در این مطالعه مقطعی تحلیلی، ۳۵۰ نفر از سالمندان ۶۰ سال و بالاتر تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت روستایی (۲۲۴ نفر) و شهری (۱۲۶ نفر) در شهرستان کنارک استان سیستان و بلوچستان، به شیوه نمونهگیری ساده و براساس معیارهای ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. علاوه بر ثبت اطلاعات جمعیتشناختی نمونه موردمطالعه، برای ارزیابی ترس از زمینخوردن و فعالیت بدنی به ترتیب از نسخ فارسی پرسشنامههای مقیاس کارآمدی ترس از زمینخوردن ـ فرم بینالمللی (FES-I)، سنجش سریع فعالیت بدنی (RAPA)، فعالیتهای روزمره زندگی (ADL) و فعالیتهای ابزاری زندگی (IADL) استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با آزمونهای توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۵ انجام شد.
یافتهها میانگین و انحرافمعیار سنی کل نمونه موردمطالعه، ۷/۸۴±۶۸/۴۸ سال (روستایی ۸/۲۹±۶۹/۵۳ سال و شهری ۶/۶۱±۶۶/۶۲ سال بود و دو گروه موردمطالعه از لحاظ سنی دارای اختلاف آماری معنیداری بودند (۰۰۱/p<۰). میانگین نمره آزمون FES-I در کل سالمندان ۶/۶۷±۲۰/۷۴ (روستایی ۷/۲۵±۲۱/۵۹ و شهری ۵/۱۷±۱۹/۲۳) بود و دو گروه از لحاظ متغیر ترس از زمینخوردن با هم اختلاف آماری معنیداری داشتند (۰۰۱/p<۰). آزمون همبستگی پیرسون نشان داد امتیاز پرسشنامه FES-I با امتیاز پرسشنامههای ADL ،IADL و بخش اول پرسشنامه RAPA در کل سالمندان و در سالمندان روستایی و شهری، ارتباط آماری معنیدار منفی دارد (۰/۰۰۱ >P)، درحالیکه با بخش دوم پرسشنامه RAPA هم در کل سالمندان (۰/۴۰ = P) و هم در سالمندان روستایی (۰/۳۸=P) و شهری (۰/۸۱=P)، ارتباط آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری پژوهش حاضر نشان داد ترس از زمینخوردن در سالمندان روستایی بیشتر از سالمندان شهری است. میزان فعالیت بدنی در فعالیتهای روزمره زندگی و فعالیتهای بدنی هوازی در مناطق شهری بیشتر از سالمندان مناطق روستایی بود، درحالیکه میزان فعالیتهای روزمره ابزاری و فعالیتهای بدنی مربوط به قدرت عضلانی و انعطافپذیری، در دو گروه سالمندان مناطق روستایی و شهری تفاوت آماری معنیداری نداشت.
آقای حسن وحیدی، دکتر غزاله ماندنی، دکتر سیدعلی حسینی، دکتر نازیلا اکبرفهیمی، دکتر آزاد رحمانی،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف سکته مغزی از مخربترین مشکلات سلامتی است که بهویژه میتواند اثرات مخربی بر عملکرد کاری مبتلایان داشته باشد. تجارب بیماران مبتلا به سکته مغزی در رابطه با تأثیرات بیماری بر عملکرد کاری آنان، بهویژه در رابطه با موانع و تسهیلگرهای این عملکرد، میتواند به درک بهتر این پدیده و طراحی مداخلات مراجعمحور در این زمینه کمک کند. با این وجود، متون اندکی وجود دارند که تجارب این بیماران و مراقبین خانوادگی آنان در این زمینه را بررسی کرده باشند. بنابراین، هدف این مطالعه ترکیب شواهد پژوهشی موجود از تجربیات بازماندگان سکته مغزی و مراقبین خانوادگی آنان درمورد موانع و تسهیلگرهای عملکرد کاری پس از سکته مغزی است.
روش بررسی تمامی مقالات چاپ شده و بدون محدودیت زمانی باتوجهبه کلیدواژههای تعیینشده، از ۴ پایگاه اطلاعاتی جستوجو شدند. از این بین، ۷۰ مقاله یافت شد و براساس شاخصهای کیفیت تنها ۲۲ مورد وارد مطالعه شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها تجزیهوتحلیل مطالعات استخراجی به پیدایش دو طبقه موانع عملکرد کاری با زیرطبقات موانع فردی، موانع بافتاری و موانع توانبخشی و تسهیلکنندههای عملکرد کاری با زیرطبقات استراتژیهای آموزشی، توسعه حمایتهای محیطی و تقویت استراتژیهای فردی منجر شد.
نتیجهگیری مراجعان با سکته مغزی موانع زیادی در زمینه عملکرد کاری خود دارند و بهویژه موانعی که مرتبط با بافتار توانبخشی هستند از اهمیت ویژهای برخوردارند. در کنار این موانع مهم، وجود تسهیلگرهای حمایتی و آموزشی میتواند به ارتقای عملکرد کاری مراجعان کمک کند. درک بهتر عوامل مؤثر بر عملکرد کاری مراجعان با سکته مغزی نیازمند مطالعات بیشتر بهویژه در زمینه ارتباط بافتار و مسائل توانبخشی با عملکرد کاری مراجعان است.
زهرا ماواییان، سید محسن میر، آزاده شادمهر، کاظم مالمیر،
دوره ۲۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف بسیاری از مقالات تأثیر مثبت تمرینات ثبات مرکزی را در کاهش ریسک آسیبهای ورزشی نشان دادهاند. بااینحال، دلایل خاص این اثر بهطور کامل بررسی نشده است. همانطورکه در مطالعات قبلی نشان داده شده است، حس عمقی و تعادل دینامیک نقش مثبتی در کاهش خطر آسیبهای ورزشی ایفا میکنند، بنابراین بررسی بیشتر تأثیر این تمرینها بر عوامل مؤثر در کاهش خطر آسیبهای ورزشی مهم است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر ۶ هفته برنامه تمرینات ثبات مرکزی و تعادلی بر حس عمقی زانو و تعادل دینامیک در زنان ورزشکار مبتدی سالم انجام شد.
روش بررسی تعداد ۲۰ بازیکن زن فوتسال میانگین سنی (۳/۱۸±۲۵/۸۵ سال)؛ شاخص توده بدن (۱/۱۱±۲۲/۱۴ کیلوگرم بر مترمربع) بهطور تصادفی به دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات تعادلی تقسیم شدند. حس عمقی زانو با استفاده از آزمون بازسازی زاویه مفصل و تعادل دینامیک با استفاده از تست تعادل ستارهای تغییریافته، ۱ هفته قبل و بلافاصله پس از مداخلات ۶ هفتهای اندازهگیری شد.
یافتهها هر دو روش تمرینی تعادلی و ثبات مرکزی باعث بهبود حس عمقی زانو و تعادل دینامیک در زنان ورزشکار شدند. مقایسه تأثیر دو روش تمرینی بر تغییرات نمره تعادل دینامیک در جهت خلفی خارجی، بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در جهت قدامی و خلفی داخلی تفاوت معنیداری را نشان داد و در مقایسه تغییرات خطای مطلق بین دو گروه، میانگین کاهش خطا در زاویه ۳۰ درجه بین دو گروه تفاوت معنیداری آماری نداشت اما در زاویه ۶۰ درجه میزان کاهش خطا تفاوت معنیداری داشت.
نتیجهگیری باتوجهبه نتایج این تحقیق تمرینات تعادلی و تمرینات ثبات مرکزی بهعنوان روشهای مؤثری در بهبود حس عمقی زانو و تعادل دینامیک در زنان ورزشکار سالم مطرح میشود.