جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای نودهی مقدم

سلمان نظری مقدم، افسون نودهی مقدم، امیرمسعود عرب، افسانه زینل زاده،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: یکی از مشکلات افراد مبتلا به نشانگان شلی مفصلی عمومی دررفتگی و نیمه دررفتگی‌های حاد و مکرر شانه می‌باشد. با توجه به اهمیت کتف در ثبات و عملکرد شانه، هدف این مطالعه بررسی مقایسه ای وضعیت و راستای سه بعدی کتف در زنان مبتلا به پرتحرکی و شلی مفصلی و زنان سالم در حین بالا بردن بازو در صفحات فرونتال و ساژیتال می باشد.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و مورد– شاهدی، &zwj۱۶ زن دچار شلی مفصلی به روش ساده و در دسترس و ۱۶ زن سالم به روش همتاسازی و جورکردن با گروه مورد بر اساس سن، شاخص توده بدن و دوره قاعدگی انتخاب و با استفاده از دستگاه آنالیز حرکتی ویکون وی ۴۶۰، جهت قرارگیری ( زوایای چرخش رو به بالا، تیلت خلفی، چرخش داخلی) و وضعیت کتف (بالا، پایین و داخل، خارج) آنها در زوایای مختلف بالا بردن بازو مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. جهت تحلیل داده‌های حاصل از آزمون تی مستقل استفاده گردید.

یافته‌ها: در زوایای۹۰ درجه (۰/۰۳=P)، ۱۲۰ درجه (۰/۰۱=P) و دامنه کامل حرکتی شانه (۰/۰۴=P)، میزان چرخش رو به بالای اسکاپولا در صفحه ساژیتال در گروه مورد نسبت به گروه شاهد کاهش داشت. همچنین میزان جابجایی خارجی در صفحه ساژیتال در زوایای ۹۰ درجه (۰/۰۲=P) و ۱۸۰ درجه (۰/۰۲=P) و در صفحه فرونتال در زوایای ۱۲۰ درجه (۰/۰۲=P) و ۱۸۰ درجه (۰/۰۱=P) کاهش معناداری را در گروه بیمار نسبت به گروه سالم نشان داد.

نتیجه‌گیری: تغییر کینماتیک کتف یکی از عوامل مساعد کننده بروز آسیبهای شانه در زنان مبتلا به شلی مفصلی بوده و شاید نقص در سیستم عصبی– عضلانی عامل بوجود آورنده تغییرات در کینماتیک استخوان کتف در افراد مبتلا به نشانگان شلی مفصلی عمومی باشد.


افسون نودهی مقدم، زهرا روحبخش، اسماعیل ابراهیمی، مهیار صلواتی، داوود جعفری، زهرا محمدی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: تغییرات خفیف در عملکرد و هماهنگی عضلات کتف و گلنوهومرال می‌تواند منتهی به اختلال مفصل شانه گردد. سندرُم گیرافتادگی به‌عنوان شایعترین علت درد شانه گزارش شده است. هدف از این مطالعه بررسی استقامت عضلات مجموعه شانه دربیماران مبتلا به سندرُم گیرافتادگی بوده است.

 روش بررسی: با استفاده از نمونه‌گیری غیراحتمالی ساده ۱۵ بیمار مبتلا به سندرُم گیرافتادگی شانه با میانگین سنی ۴۵٫۳۰ سال و ۱۵ فرد سالم (سن ۴۵/۸۰ سال) طی یک مطالعه موردی-شاهدی مورد مقایسه قرار گرفتند. استقامت عضلات گلنوهومرال و اسکاپولوتوراسیک با استفاده از یک دینامومتر دستی مورد بررسی قرار گرفت. از آنالیز آماری تی مستقل برای مقایسه گروهها استفاده گردید.

یافته‌‌ها: در مقایسه با افراد سالم بیماران مبتلا به سندرُم گیرافتادگی دارای استقامت کمتری در عضلات مسئول حرکات چرخش به خارج(۰/۰۲=P)، اسکاپشن (۰/۰۰۱>P) و عضلات چرخاننده کتف به بالا بودند(۰/۰۵=P). در بیماران مبتلا به سندرُم گیرافتادگی نسبت استقامت عضلات چرخاننده به خارج به استقامت عضلات چرخاننده به داخل به‌طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود(۰/۰۰۱> P).

نتیجه‌‌گیری: نتایج این مطالعه کاهش استقامت عضلات روتیتور کاف و چرخاننده‌‌های به سمت بالای کتف را در بیماران مبتلا به سندرُم گیرافتادگی نشان می‌دهد. بنابراین استقامت عضلانی باید در برنامه ارزیابی و درمان فیزیوتراپی این بیماران در نظر گرفته شود.


ماهان رستگار، افسون نودهی مقدم، عنایت اله بخشی، الهام سرابادانی تفرشی، سحر طلوعی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده

هدف شلی عمومی مفاصل افراد را مستعد ابتلا به انواع ضایعات عضلانی-اسکلتی به‌ویژه در مفصل شانه می‌کند. حس عمقی که شامل حس وضعیت و حس حرکت مفصل است، نقش مهمی در ثبات عملکردی شانه دارد. با توجه به نقش مهم حس عمقی در عملکرد مفصل شانه این پژوهش با هدف انجام انجام شد: ۱. مقایسه حس وضعیت و حس حرکت مفصل شانه در افراد با و بدون‌شلی عمومی مفاصل؛ ۲. مقایسه حس عمقی بین دو سمت غالب و غیرغالب در هر گروه.
روش بررسی در این مطالعه موردی-شاهدی ۲۰ زن با شلی عمومی مفاصل (سن۳۰/۲۰±۰۵/۲۲ سال) و ۲۰ زن بدون‌شلی مفصلی عمومی (سن۵۳/۲±۶۵/۲۲ سال) شرکت کردند. آزمون‌ها در وضعیت طاق‌باز انجام شد. قبل از شروع هر آزمون افراد با مراحل انجام آزمون‌ها آشنا می‌شدند. حس عمقی شامل آزمون بازسازی زاویه‌ای غیرفعال و حس حرکت بود که با دستگاه دینامومتر ایزوکینتیک انجام شد. ابتدا دامنه حرکتی چرخش خارجی شانه با گونیومتر استاندارد اندازه‌گیری و ۹۰ درصد انتهایی آن به‌عنوان زاویه هدف در آزمون بازسازی زاویه‌ای غیرفعال درنظرگرفته شد. سپس حس حرکت نیز به روش آستانه تشخیص حرکت غیرفعال در صفر درجه چرخش خارجی اندازه‌گیری شد. آزمون آستانه تشخیص حرکت با سرعت ۵/۰ درجه بر ثانیه و آزمون بازسازی زاویه‌ای با سرعت ۲ درجه بر ثانیه انجام گرفت. آزمون‌ها در هر دو شانه غالب و غیرغالب انجام شد. توالی انجام آزمون‌ها برای آزمون بازسازی زاویه‌ای و آستانه تشخیص حرکت و نیز شانه غالب و غیرغالب به‌صورت تصادفی بوده است. برای حذف بازخوردهای بینایی و شنوایی از چشم‌بند و گوشی استفاده شد. میانگین خطای بازسازی زاویه غیرفعال و میانگین آستانه تشخیص حرکت غیرفعال در سه بار تکرار آزمون ثبت شد. از آزمون تی مستقل برای مقایسه حس بازسازی زاویه‌ای غیرفعال و حس حرکت بین دو گروه و آزمون تی زوج برای مقایسه دو سمت غالب و غیرغالب در هرکدام از گروه‌ها استفاده شد.
یافته‌ها تفاوت معناداری در آستانه تشخیص حرکت در سمت غالب و غیرغالب بین دو گروه مشاهده نشد [در شانه غالب (۴۷/۰=P) و در شانه غیرغالب (۷۰/۰=P)]. در سمت غالب و غیرغالب، زنان با شلی عمومی مفاصل خطای بیشتری در بازسازی زاویه غیرفعال حرکت چرخش خارجی شانه در مقایسه با زنان بدون‌شلی مفصلی عمومی نشان دادند (۰۰۱/۰(P=. تفاوت معنی‌داری بین حس وضعیت و حرکت بین دو سمت غالب و غیرغالب در هرکدام از گروه‌ها مشاهده نشد (P>۰/۰۵).
نتیجه‌گیری نتایج تحقیق نشان داد حس بازسازی زاویه در دامنه انتهایی شانه در افراد مبتلا به شلی عمومی مفاصل در مقایسه با افراد بدون‌شلی عمومی مفاصل کاهش می‌یابد. این امر می‌تواند حاصل اختلال یا کاهش پیام‌های حسی گیرنده‌های مفصلی وارده به سیستم عصبی مرکزی باشد. کاهش بازخورد حس عمقی ممکن است به این منجر شود که اندام از نظر بیومکانیکال وضعیت نادرستی را اتخاذ کند. چنین سازوکاری می‌تواند به تغییرات تخریبی مفصل سرعت بخشد و دلیلی برای شیوع بالای مشکلات عضلانی اسکلتی در افراد با شلی عمومی مفصلی باشد.


افسون نودهی مقدم، سیده پریناز وهابی، علی اصغر نورسته، حمید ابوالحسنی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

هدف تغییر حرکت و وضعیت قرارگیری کتف، دیسکینزیس کتف نامیده می‌شود. دیسکینزیس کتف یکی از مشکلات شایع بالینی است. قدرت عضلات کمربند شانه‌ای در حرکت و ثبات شانه مهم است و ضعف آن‌ها می‌تواند در دیسکینزیس کتف نقش داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه حداکثر نیروی ایزومتریک حرکات کمربند شانه‌ای در دو گروه افراد با و بدون دیسکینزیس کتف بود.
روش بررسی در مطالعه‌ای موردی‌شاهدی با روش نمونه‌گیری غیراحتمالی ساده، ۳۰ فرد با دیسکینزیس کتف (میانگین سنی ۲/۶۲±۲۲/۹۵ سال) و ۳۰ آزمودنی بدون دیسکینزیس (میانگین سنی ۲/۵۰±۲۲/۴۳ سال) با هم مقایسه شدند. افراد ایستاده بودند و دست‌هایشان در کنار بدن قرار داشت. آزمونگر به فاصله یک‌ونیم متر پشت افراد قرار می‌گرفت. از آزمون دیسکینزیس کتف به منظور مشاهده تغییرات ریتم اسکپولوهومرال در صفحات ساجیتال و فرونتال بازو استفاده شد. حرکات فلکشن و ابداکشن شانه پنج بار تکرار می‌شد. آزمونگر با مشاهده، حرکت کتف را به انواع طبیعی و دارای دیسکینزیس درجه‌بندی می‌کرد. اندازه‌گیری حداکثر نیروی ایزومتریک حرکات چرخش به داخل و خارج، اسکپشن با چرخش به خارج، ابداکشن و چرخش بالایی کتف، اداکشن و چرخش پایینی کتف، اداکشن کتف، اداکشن و پایین‌آمدن کتف، با دینامومتر دستی انجام شد. برای اندازه‌گیری حداکثر نیروی ایزومتریک چرخشی شانه، افراد در وضعیت دمر قرار می‌گرفتند. بازو در ۹۰ درجه ابداکشن در صفحه فرونتال با فلکشن ۹۰ درجه بازو قرار می‌گرفت و مقاومت در انتهای ساعد در برابر چرخش به داخل و خارج اعمال می‌شد. حداکثر نیروی ایزومتریک در صفحه کتف (اسکپشن) برای اندازه‌گیری قدرت سوپرااسپیناتوس در وضعیت نشسته اندازه گرفته می‌شد. بدین ترتیب که شانه در ۷۰ درجه ابداکشن در صفحه کتف با چرخش خارجی قرار می‌گرفت. حداکثر نیروی ایزومتریک حرکت ابداکشن و چرخش بالایی کتف در وضعیت طاقباز انجام می‌شد. بدین ترتیب که بازو در ۹۰ درجه فلکشن با اکستنشن آرنج قرار می‌گرفت، در حالی‌که دست به جلو حرکت می‌کرد، مقاومت اعمال می‌شد. حداکثر نیروی ایزومتریک رومبوئید و تراپزیوس میانی با اعمال مقاومت در برابر اداکشن و چرخش به پایین کتف و اداکشن کتف به ترتیب اندازه گرفته شد. همچنین حداکثر نیروی ایزومتریک تراپزیوس تحتانی در وضعیت دمر در حالی‌که بازو در ۱۳۵ درجه ابداکشن با آرنج صاف قرار داشت، اندازه گرفته شد. از آزمون تی مستقل برای مقایسه حداکثر نیروی ایزومتریک ارادی حرکات کمربند شانه‌ای در دو گروه با و بدون دیسکینزیس کتف استفاده شد. 
یافته‌ها افراد با اختلال حرکتی کتف با میانگین سنی ۲/۶۲±۲۲/۹۵ سال، وزن ۱۲/۸۲±۶۵/۶۷ کیلوگرم و قد ۸/۶۶±۱۷۳/۴۳ سانتی‌متر و افراد بدون دیسکینزیس با میانگین سنی ۲/۵۰±۲۲/۴۳ سال، وزن ۱۳/۳۸±۶۴/۳۹ کیلوگرم و قد ۱۱/۳۹±۱۷۱/۳۵ سانتی‌متر بودند که تحلیل آماری نشان داد دو گروه از نظر سن، وزن و قد اختلاف معنی‌داری ندارند. نتایج تحقیق نشان داد اختلاف میانگین در حداکثر نیروی ایزومتریک حرکات اسکپشن (همراه با چرخش به خارج) و ابداکشن و چرخش بالایی کتف، اداکشن با پایین‌آمدن کتف، اداکشن و چرخش به پایین کتف و اداکشن کتف افراد با و بدون دیسکینزیس معنی‌دار است (P<۰/۰۵). به عبارت دیگر در مقایسه با گروه کنترل در افراد با دیسکینزیس کتف، عضلات سوپرااسپیناتوس، سراتوس انتریور ، تراپزیوس میانی، تحتانی و رومبوئیدها ضعیف‌تر بودند .
نتیجه‌گیری دیسکینزیس کتف یا تغییر کینماتیک آن (چرخش به پایین، تیلت قدامی و چرخش به داخل کتف) می‌تواند با کاهش فضای ساب اکرومیال منتهی به سندروم گیرافتادگی شانه شود. سوپراسپیناتوس مهم‌ترین عضله از عضلات روتیتور کاف شانه است که مستعد اختلال است. تغییر کینماتیک کتف که فضای ساب اکرومیال را کم می‌کند با ایجاد فرایند التهابی یا تحت کشش‌بودن این عضله می‌تواند توجیه‌کننده ضعف عضله سوپرااسپیناتوس در افراد مبتلا به دیسکینزیس کتف باشد. همچنین مشخص شده است ثبات‌دهنده‌های کتف، شامل عضله سراتوس انتریور، رومبوئید، تراپزیوس میانی و تحتانی بیشتر از بقیه دچار ضعف و مهار می‌شوند. بنابراین ضعف این عضلات می‌تواند با دیسکینزیس کتف مرتبط باشد. از همین رو تمرین درمانی عضلات کتف در توانبخشی بیماران مبتلا به سندروم گیرافتادگی شانه و دیسکینزیس کتف مهم است، زیرا عضلات در وضعیت قرارگیری کتف و همچنین در حین حرکت نقش دارند. با توجه به ارتباط کاهش قدرت حرکات کمربند شانه ای با دیسکینزیس، تقویت عضلات کمربند شانه‌ای به ویژه عضلات سوپرااسپیناتوس و سراتوس انتریور و رومبوئیدها و تراپزیوس میانی و تحتانی ضروری به نظر می‌رسد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb