جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای نجفی

جمشید نجفیان،
دوره ۱، شماره ۳ - ( زمستان ۱۳۷۹ )
چکیده

هدف: یکی از شکایات معمول بیماران استکمیک قلب ناتوانی جنسی(۱) است. بعد از اولین انفارکتوس میوکارد معمولا میزان فعالیت جنسی در بیماران کاهش می یابد. این کاهش در فعالیت جنسی، در بیماران مذکر و مونث تفاوتی ندارد. شایعترین مشکلات جنسی در بیماران کرونری کاهش یا از بین رفتن میل جنسی (۲)، ناتوانی جنسی و انزال زودرس یا دیررس است. بازتوانی، در کاهش بسیاری از عوارض همراه بیماریهای قلبی مثل اضطراب و استرس نقش موثری داشته است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر بازتوانی قلبی روی میزان فعالیت جنسی بیماران است.

روش بررسی: در این مطالعه ۶۰ بیمار شرکت داشتند، افراد شرکت کننده همگی مذکر بودند و سن آنها بین ۳۵ تا ۶۵ سال بود. سی نفر در گروه کنترل و سی نفر در گروه مورد قرار گرفتند. کلیه بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد بودندو یک ماه از زمان بستری شدن آنها در CCU گذشته بود. گروه مورد از بیمارانی تشکیل شده بود که جهت بازتوانی قلبی به قسمت بازتوانی مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان معرفی شده بودند. گروه شاهد بیمارانی بودند که بعداز ترخیص از CCU تحت بازتوانی قلب قرار نگرفته بودند. قبل از شروع مطالعه ، پرسشنامه های مربوطه برای هر دو گروه پرشدند، سپس بازتوانی گروه مورد آغاز شد. میزان اضطراب و افسردگی توسط پرسشنامه ۹۰ SCI بررسی شد. سنجش فعالیت جنسی توسط پرسشنامه ای که شامل ۱۰ پرسش بود، انجام شد. پرسشنامه ها، قبل و بعد از بازتوانی توسط یک پرسشگر تکمیل می شدند.

یافته‌ها: محاسبات آماری توسط نرم افزار SPSS انجام شد. ابتدا میانگین نمره های هر مورد، قبل و بعد از بازتوانی محاسبه شد. میانگین تغییرات برای هرکدام از موارد تحت بررسی ، توسط تی تست زوجی (۳) در گروه مورد و شاهد جداگانه مقایسه شدند. میانگین تغییرات به دست آمده در گروه های مورد و شاهد توسط تی تست مستقل (۴) مقایسه شدند. در کلیه موارد تحت بررسی میانگین نمرات قبل و بعد از بازتوانی به طور معنی داری کاهش یافته بو غیر از لیبیدو که افزایش نمره P<۰/۰۵ داشت در مقایسه گروه بازتوانی با گروه شاهد، فقط در مورد افسردگی و میل جنسی و ناتوانی جنسی این تغییرات تفاوت معنی داری داشتند، P<۰/۰۵ در مورد زودرس (۵) و اضطراب تفاوتها معنی دار نبودند.

نتیجه‌گیری: این یافته ها نشان می دهند که احتمالا بازتوانی قلبی روی ناتوانی جنسی تاثیر مثبت دارد. در هر دو گروه، بهبود قابل توجهی در وضعیت بیماری مشاهده شده است. علت معنی دار نبودن تفاوت بین گروه مورد شاهد در سایر موارد مربوط به کم بودن تعداد نمونه باشد.


علی‌رضا عبدانی‌پور، تقی طریحی، سیدجواد میرنجفی‌زاده،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: صرع با منشاء لوب گیجگاهی رایج ترین نوع صرع در انسان است و مهمترین مشخصه آن بروز حملات تکرار شونده در بیمار است. با توجه به عوارض ناشی از داروهای ضد صرع و خطرات ناشی از جراحی‌ها، در این تحقیق تأثیرات ناشی از تزریق سلول‌های استرومایی مغز استخوان در موش‌های صحرایی صرعی مدل پیلوکارپین مورد ارزیابی قرار گرفت .

روش بررسی: در این تحقیق تجربی موش‌های صحرایی بطور تصادفی به ۵ گروه ۵ تایی تقسیم شدند: گروه کنترل (درمان نشده)، سه گروه درمان شده با تزریق ۲ الی ۳ میلیون سلول‌های استرومایی مغز استخوان نشان دار شده با BrdU بعد از ۱۲، ۲۴ و ۳۶ ساعت از شروع اولین حمله صرع و یک گروه به عنوان گروه شم که تنها نرمال سالین دریافت کردند. برای ارزیابی رفتاری، موش‌های صحرایی به مدت ۳ هفته در مرحله مزمن بیماری به صورت شبانه‌روزی مانیتورینگ شدند و برای این منظور از مقیاس Racine استفاده شد. شش هفته بعد از شروع اولین حمله موش‌های صحرایی کشته شدند و مغز آنها با روش پارافینی و کرایو مورد پردازش بافتی قرار گرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری ویلکاکسون و توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین تعداد حملات در طی ۳ هفته برای گروه کنترل ۶/۲۵±۱/۳، گروه شم ۶/۲±۰/۸، گروه درمان شده با سلول‌های استرومایی مغز استخوان بعداز ۲۴ و ۳۶ ساعت از اولین حمله به ترتیب ۲±۰/۴ و ۲/۲۵±۰/۴۷ بدست آمد و در گروه ۱۲ ساعته همه موش‌های صحرایی مردند. بین تعداد حملات در گروههای ۲۴ و ۳۶ ساعته با سایر گروهها تفاوت معنی‌داری وجود داشت (P<۰/۰۱). همچنین تعداد سلولها در بافتهای مورد بررسی در گروههای درمان شده (۲۴ و ۳۶ ساعته) نسبت به سایر گروهها افزایش معناداری نشان داد (P<۰/۰۱).

نتیجه‌گیری: تزریق وریدی سلول‌های استرومایی مغز استخوان در کاهش حملات ناشی از صرع مدل پیلوکارپین مؤثر است. همچنین موجب جلوگیری از آسیب‌های دژنراتیو بافتی و کاهش سلولها ناشی از ایجاد تشنج می‌شود.


محمد نجفی، علی فرهودیان، مرضیه علیوندی‌وفا، حامد اختیاری، امید مساح،
دوره ۱۴، شماره ۰ - ( ویژه‌نامه: مطالعات اعتیاد ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: افراد برای فرار از فشار‌‌های روانی، ممکن است به انکار وجود آنها به هر وسیله ممکن بپردازند. در این صورت با آگاهی و اصرار، به انجام رفتار‌‌های پرخطر (از قبیل مصرف مواد و تزریق آن در افراد معتاد) گرایش پیدا می‌کنند. عدم توانایی در حل مشکلات و درگیری‌‌‌های هیجانی، منجر به بروز رفتار‌‌های پرخطر در افراد معتاد می‌شود. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط سابقه رفتار‌‌های مخاطره‌آمیز (سابقهٔ زندان و تزریق مواد)، با میزان تنظیم هیجان در مصرف‌کننده‌‌‌های مت‌آمفتامین مراجعه‌کننده به مراکز درمانی بود.

روش‌ بررسی:‌ در یک مطالعه مورد-شاهدی تعداد ۶۰نفر از مصرف‌کننده‌های مت‌آمفتامین مراجعه‌کننده به مراکز درمانی دردسترس (کلینیک درمان با داروهای آگونیست، کمپ و گروه‌های خودیاری و انجمن معتادان گمنام) با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات جمعیت‌شناختی و سابقه رفتار‌‌های مخاطره‌آمیز در این گروه اخذ گردید. برای به‌دست آوردن نمره تنظیم هیجانی از پرسشنامه شناختی تنظیم هیجان (CERQ) استفاده شد. داده‌‌‌های پژوهش با استفاده از آزمون آنالیز واریانس چندمتغیره تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوت دو گروه دارای رفتار مخاطره‌آمیز و بدون رفتار مخاطره‌آمیز در هیچ‌یک از خرده‌مقیاس‌‌‌های پرسشنامه شناختی تنظیم هیجان معنادار نمی‌باشد.

نتیجه‌گیری: ارتباط معناداری بین توانایی تنظیم هیجانی و خرده‌مقیاس‌های آن با ارتکاب رفتارهای مخاطره‌آمیز زندان و تزریق مواد در مصرف‌کنندگان مت‌آمفتامین دیده نمی‌شود.


علی اخوان بهبهانی، ایروان مسعودی اصل، سمیه حسام، محسن نجفی خواه،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

اهداف: هدف این مطالعه شناسایی چالش‌های مشارکت مردم در قانون‌گذاری در بخش سلامت در ایران است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، اکتشافی و از نظر فرایند اجرا، کیفی بود. روش گردآوری داده‌ها با روش مصاحبه نیمه‌ساختارمند و هدف‌دار با شرکت‌کنندگان، انتخابی بود.جامعه پژوهش مشتمل بر افراد آگاه و کلیدی (شامل استادان دانشگاه، نمایندگان مجلس، وزرای سابق بهداشت،کارشناسان معاونت قوانین مجلس، کارشناسان حوزه سلامت و حقوقی مرکز پژوهش‌های مجلس، صاحب‌نظران و مدیران شاغل در حوزه قانون‌گذاری سلامت با حداقل ده سال سابقه کار بود.این افراد در زمینه قانون‌گذاری تجربه داشته و همچنین در خصوص نظام سلامت کشور نیز آگاهی کافی داشتند. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ‌ها ﺿﺒﻂ و ﺳﭙﺲ به صورت متن بازنویسی شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تماتیک انجام گرفت.
یافته‌ها: ﺑﺮ اﺳﺎس بیست ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ اﻧﺠﺎم‌ﺷﺪه در این مطالعه پنج درون‌مایه اصلی و ۲۶ درون‌مایه فرعی (طبقه) ایجاد شد. گروه اصلی مشتمل بر عوامل قانونی، عوامل زیرساختی، عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل مربوط به مشارکت‌کنندگان (مردم) و عوامل مربوط به مشارکت‌پذیران (قانون‌گذاران) بود. در عوامل قانونی سه زیرطبقه ساختار پارلمان، الزامات قوانین برای نظرخواهی و تسهیلات قوانین؛ در عوامل زیرساختی هفت زیرطبقه شبکه ارتباطات وجود وسایل ارتباط جمعی، اطلاع‌رسانی، امکان دسته‌بندی نظرات، امکان مشارکت الکترونیک، امکانات مالی، امکانات ساختاری و امکان دسترسی / ملاقات با قانون‌گذاران؛ در عوامل فرهنگی و اجتماعی سه زیرطبقه مشارکت‌جویی مردم، اعتقاد به کار گروهی و سرمایه اجتماعی؛ در عوامل مربوط به مشارکت‌کنندگان دسترسی به اطلاعات، دسترسی به قانون‌گذاران،دریافت پاسخ یا بازخورد از قانون‌گذاران، احساس امنیت پس از ارائه مشورت، میزان آگاهی مردم از حقوق خود، آموزش، امکان تبادل نظر و وجود تیم کارشناسی قوی و در عوامل مربوط به مشارکت‌پذیران نُه زیرطبقه میل به استفاده از نظرات دیگران، ظرفیت پذیرش نظرات متفاوت، عوامل حزبی، عوامل و مصالح منطقه ای، سلامت اداری،آموزش، فرصت کافی، اولویت‌ها و عوامل انگیزشی ایجاد شد.
نتیجه‌گیری: چالش‌های متعددی در مشارکت شهروندان در فرایندهای قانون‌گذاری در بخش سلامت وجود دارد. در حوزه قوانین لازم است حق مشارکت شهروندان در سیستم حقوقی مشخص شود. برای رفع چالش‌های فرهنگی و اجتماعی باید شفافیت و تبلیغات حداکثری برای مشارکت مردم صورت پذیرد. در این بین نمایندگان نیز نیاز به آموزش دارند تا بتوانند از ظرفیت مشارکت جامعه استفاده کنند. از طرفی مشارکت‌کنندگان نیز علاوه بر تسلط بر دانش در حوزه سلامت باید بتوانند به زبان سیاست‌گذاران نیز سخن بگویند.
الهام خادم حمزه ئی، زهرا مرتضوی، رویا نجفی وثوق، حجت‌اله حق‌گو، سعیده سادات مرتضوی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

اهداف اختلال استرس پس از سانحه یکی از اختلالات اضطرابی است که در اثر رویدادی خاص ایجاد می‌شود که این رویداد خاص می‌تواند وقایع فاجعه‌آمیز (بلایای طبیعی، جنگ، حبس در اردوگاه کار اجباری) و یا نا ملایمات عادی‌تر (مرگ بستگان، طلاق، کیف زنی) باشد. از‌آنجاکه بیماران بهبود‌یافته از کووید در معرض چنین رویدادهایی قرار دارند، این پژوهش با هدف تعیین میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه در این گروه انجام شد.
روش بررسی مطالعه از نوع مقطعی، تحلیلی‌توصیفی و جامعه آماری شامل بیماران بهبود‌یافته از کووید-۱۹ در فاصله آبان تا بهمن ماه سال ۱۴۰۰در شهر همدان بود که از بین آن‌ها براساس روش نمونه‌گیری تصادفی ساده و با‌توجه‌به جدول کرجسی و مورگان ۱۸۵ نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه اختلال استرس پس از سانحه (می سی سی پی) بود. تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون من‌ویتنی و آزمون کراسکال والیس انجام شد. 
یافته‌ها نتایج نشان داد در افراد بهبود‌یافته از کووید-۱۹‌، میانگین نمره اختلال استرس پس از سانحه ۱۷/۳۷±۸۰/۳۷ بود. ارتباط متغیرهای جمعیت‌شناختی جنسیت (۰/۰۱=P)، تحصیلات (۰/۰۳۹=P)، شغل (۰/۲۴=P) و تأهل (۰/۶۲=P)، سن (۰/۰۴۸=P)، وزن (۰/۰۴۷=P)، قد (۰/۰۲۳=P) با اختلال استرس پس از سانحه گزارش شد.
نتیجه‌گیری نتایج نشان داد ۲/۷۶ درصد افراد بهبود‌یافته از کووید-۱۹ در معرض اختلال استرس پس از سانحه با شدت متوسط و بالا قرار داشتند. بنابراین تکنیک‌های کاهش اضطراب از ویروس کرونا توصیه می‌شود.

محمدنبی نجفی اندرور، ماجده قلی پور، ابوالقاسم حیدرآبادی، منوچهر پهلوان،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

هدف سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی و روانی یکی از ارکان تشکیل‌دهنده سلامت و بیانگر ارزیابی فرد از زندگی اجتماعی است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت اجتماعی در بین مددجویان تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان نوشهر بود.
روش بررسی روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-پیمایشی بود. جامعه پژوهش را مددجویان زن ۱۸ تا ۶۰ ساله تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان نوشهر به تعداد ۳۹۵۱ نفر تشکیل دادند. ۳۵۰ نمونه با استفاده از جدول مورگان و از شیوه نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل ۲ پرسش‌نامه معتبر سلامت اجتماعی کییز (۱۹۹۸) و عوامل اجتماعی باباپور و همکاران (۱۳۸۸) بود. پایایی پرسش‌نامه‌ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه شد که براساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از ۷/۰ بود و مناسب ارزیابی شد. برای تحلیل داده‌های پژوهش، از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون با نسخه ۲۴ نرم‌افزار SPSS استفاده شد. 
یافته‌ها براساس یافته‌های پژوهش بین همه متغیرها، یعنی بین متغیرهای مستقل پژوهش که عبارت‌اند از یکپارچگی اجتماعی، مهارت‌های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی با متغیر وابسته پژوهش، سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. با استفاده از رگرسیون نیز میزان اثر متغیرهای یکپارچگی اجتماعی (۱۳۷/β=۰)، مهارت‌های اجتماعی (۱۵۷/β=۰)، مشارکت اجتماعی (۱۵۶/β=۰) و پذیرش اجتماعی (۰/۱۲۰=β) بر سلامت اجتماعی مشخص شد. مقدار ضریب همبستگی چندگانه ابعاد یکپارچگی اجتماعی، مهارت‌های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی با متغیر سلامت اجتماعی و مقدار برآوردشده آن تحت مدل رگرسیونی نهایی، معادل ۰/۶۱۲ می‌باشد. مقدار ضریب تعیین چندگانه در مدل نهایی برابر با ۰/۵۶۷ بود که و بیانگر این است که ۵۷ درصد از تغییرات سلامت اجتماعی توسط متغیرهای مستقل واردشده به مدل یعنی ابعاد یکپارچگی اجتماعی، مهارت‌های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی قابل تبیین است که بیانگر برازش خوب مدل بود. برآورد ضرایب مدل نهایی، رگرسیونی را نشان می‌دهد که متغیرهای مورد بررسی همگی معنادار بوده و هریک از آن‌ها دارای وزن‌های متفاوتی هستند. همچنین ضرایب رگرسیونی نشان داد متغیر مهارت‌های اجتماعی (۰/۱۵۷=Beta) دارای بیشترین تأثیر می‌باشد.
نتیجه‌گیری باتوجه‌به یافته‌های تحقیق، یکپارچگی اجتماعی، مهارت‌های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پذیرش اجتماعی عامل مؤثری در ارتقاء سلامت اجتماعی و احساس خوب بودن و ارتقاء کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی مددجویان تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان نوشهر است. بنابراین با افزایش سطح آگاهی و مهارتی اجتماعی مددجویان زمینه ارتقای سلامت اجتماعی آنان نیز فراهم می‌شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb