جستجو در مقالات منتشر شده


۲۳ نتیجه برای محسنی

عاطفه خوش‌آیین، فاطمه پورفاطمی، کیمیا کهریزی، یاسر ریاض‌الحسینی، مرضیه محسنی، نیلوفر بزاززادگان، نوشین نیک‌ذات، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده

هدف: کاهش شنوایی ۱ نفر از هر ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کودک تازه متولد‌شده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بیش از %۵۰ از این موارد را به‌عوامل ژنتیکی نسبت می‌دهند. کاهش شنوایی غیرسندرمی بیش از ۷۰ درصد از موارد ناشنوایی ارثی است که ۸۵ درصد از آن را وراثت جسمی مغلوب دارند و تاکنون بیش از یک‌صد جایگاه (Locus) برای این نوع ناشنوایی برآورد شده است. ژن‌های مختلفی با این ناشنوایی در ارتباط هستند که عمده‌ترین آنها جهش در ژن کانکسین ۲۶ (GJB۲) است که در جمعیت‌های مختلف وجود دارد. موتاسیون در این ژن سبب کاهش شنوایی غیرسندرمی اتوزومی مغلوب (Autosomal recessive non syndromic hearing loss) می‌شود.

روش بررسی: هدف در این مطالعه غربالگری بیماران برای جهش‌های ژن GJB۲ بود. در این تحقیق از تکنیک ARMS/PCR استفاده گردید، نمونه‌هایی که با این روش برای ۳۵ delG هموزیگوت بودند، کنار گذاشته شدند و سپس نمونه‌هایی که هتروزیگوت و یا منفی بودند با روش DHPLC و Direct sequencing بررسی شدند.

یافته‌ها: در این تحقیق ۷۶ کروموزوم (۳۸ فرد بیمار) بررسی شد: ۳۲ کروموزوم (%۴۲) در ژن GJB۲ جهش داشتند که بالاترین شیوع به جهش ۳۵delG مربوط است. سایر جهش‌ها که در این منطقه دیده شد شامل W۲۴X R۱۲۷H, R۳۲H, -۳۱۷۰G>A بودند. همچنین پلی‌مورفیسم V۱۵۳I در سه فرد بیمار (۸/۳) تشخیص داده شد.

نتیچه‌گیری: این آمار با سایر آمار جهان مشابهت چندانی ندارد و بیانگر وجود احتمالی ژن‌ها و لوکوس‌های دیگر دخیل در این منطقه است.


حسین نجم‌آبادی، کیمیا کهریزی، مرضیه محسنی، فاطمه‌سادات استقامت، ساناز ارژنگی، ریچارد اسمیت،
دوره ۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده

شیوع ناشنوایی مادرزادی در حدود ۱ در هر ۱۰۰۰ تولد زنده است. بیش از ۵۰ جایگاه ژنتیکی مجزا شناخته شده است که جهش در آنها منجر به ناشنوایی می‌شود. DFNB۴ یک جایگاه ژنی مغلوب شناخته‌شده برای ناشنوایی است که جهش در آن باعث سندرم ناشنوایی پندرد می‌شود. ناشنوایی عصبی، پیش ‌کلامی است و در برخی موارد پیشرونده و منجر به درجات مختلفی از ناشنوایی می‌شود. در این مطالعه یک خانواده مبتلا به ناشنوایی گزارش می‌شود که در آن سه فرزند مبتلا به سندرم پندرد با جهش جدیدی به صورت هموزیگوت، مشاهده شده است. فرزندان خانواده ۲۰، ۲۳ و ۳۲ ساله بوده و هر سه مبتلا به ناشنوایی مادرزادی پیشرونده و گواتر یوتیروتید بودند، ولی جهش‌های شناخته‌شده قبلی در آنها مشاهده نشد و جهش جدید T۴۲۰I به‌صورت هموزیگوت موجب سندرم پندرد در آنها شده است. والدین آنها دارای رابطه خویشاوندی و برای این جهش هتروزیگوت بودند و فنوتیپ طبیعی داشتند.

پریسا ایمانی‌راد، کیمیا کهریزی، نیلوفر بزاززادگان، مرضیه محسنی، گلناز اسعدی، نوشین نیک‌ذات، فاطمه‌سادات استقامت، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: از هر ۱۰۰۰ نوزاد متولد شده در سراسر جهان یک نفر مبتلا به ناشنوایی بوده که ۵۰% از علل آن ژنتیکی می‌باشد. ارتباط جایگاه ژنی DFNB۲۱ با ناشنوایی غیر سندرمی جسمی مغلوب در کشورهای همسایه ایران در چندین مطالعه نشان داده شده است. بدین منظور ۵۰ خانواده ایرانی مبتلا به ناشنوایی غیر سندرمی جسمی مغلوب برای آنالیز پیوستگی با این جایگاه ژنی در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.

روش بررسی: در این مطالعه که به روش توصیفی مقطعی انجام گرفت ۵۰ خانواده مبتلا به ناشنوایی با الگوی وراثتی اتوزومی مغلوب از سراسر ایران به صورت نمونه‌های در دسترس و شناخته شده بر اساس منفی بودن موتاسیونهای وابسته به GJB۲ و GJB۶، وجود حداقل سه فرزند ناشنوا و علاوه بر آن ازدواج خویشاوندی برای بررسی جایگاه ژنی DFNB۲۱ انتخاب شدند.

یافته‌ها: از بین این خانواده‌ها (۴%) ۲ خانواده الگوی پیوستگی به لوکوس DFNB۲۱ را نشان دادند. بررسی ژن Tecta با روش تعیین توالی جهشهای delT۲۶۶ و ۹۶۱۱ جفت باز را به صورت هموزیگوت در افراد مبتلای خانواده‌ها، مسؤول اختلال در ناشنوایی نشان داد.

نتیجه‌گیری: بنظر می‌رسد که جایگاه ژنی D‏FNB۲۱ نقش قابل توجهی را در ایجاد ناشنوایی در جمعیت ایرانی ایفا کند. این موضوع می‌تواند با غربالگری خانواده‌های بیشتر برای این لوکوس بررسی شود.


کیمیا کهریزی، علی سجادی، مرضیه محسنی، یاسر ریاض‌الحسینی، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: کاهش شنوایی ۱ نفر از هر ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کودک تازه متولد شده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بیش از ۵۰% از این موارد را به عوامل ژنتیکی نسبت می‌دهند. کاهش شنوایی غیر سندرمی بیش از ۷۰ درصد از موارد ناشنوایی ارثی را شامل می‌شود که ۸۵ درصد از آن را وراثت جسمی مغلوب تشکیل می‌دهد و تا کنون بیش از یکصد جایگاه (locus) برای این نوع ناشنوایی برآورد شده است. ژن‌های مختلفی با این ناشنوایی در ارتباط هستند که عمده‌ترین آنها جهش در ژن کانکسین ۲۶ (CX۲۶) می باشد که در جمعیت های مختلف وجود دارد. جهش در این ژن سبب کاهش شنوایی غیر سندرمی اتوزومی مغلوب می‌شود. هدف این مطالعه غربالگری بیماران برای جهش‌های ژن کانکسین ۲۶ با استفاده از تکنیک PCR / ARMS بود.

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی از افراد ناشنوا یا کم شنوای مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهرستانهای استان خوزستان به منظور مشاوره ژنتیک، ۵۰ نفر بطور تصادفی انتخاب و ۱۰-۵ میلی لیتر خون از آنها گرفته شد و پس از استخراج DNA کیفیت و کمیت آن با استفاده از اسپکتروفتومتری مورد بررسی قرار گرفت. جهش del G ۳۵ با روش ARMS/PCR مشخص و نمونه‌های هموزیگوت آن کنار گذاشته شد. نمونه‌هایی که هتروزیگوت یا منفی بودند با روش DHPLC و Direct Sequencing بررسی شدند.

یافته‌ها: در این تحقیق ۱۰۰ کروموزوم (۵۰ فرد بیمار) بررسی شد: ۱۳ کروموزوم (%۱۳) در ژن ۲GJB جهش داشتند که بالاترین شیوع به جهش del G ۳۵ مربوط می شد. سایر جهش‌ها که در این منطقه دیده شد شامل: H۱۲۷R ، (AT) ۲del۳۰۰، H۳۲R و P۱۸۴R بودند. همچنین پلی مورفیسم I۱۵۳V در ۳ کروموزوم شناسایی گردید و پلی مورفیسم V۵۲V نیز در یک خانواده مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: این آمار با آمار سایر کشورهای جهان مشابهت چندانی ندارد و بیانگر وجود احتمالی ژن‌ها و لوکوس های دیگر دخیل در ایجاد ناشنوایی غیر سندرمی اتوزومی مغلوب در این منطقه می‌باشد.


کیمیا کهریزی، نیلوفر بزاززادگان، مرضیه محسنی، نوشین نیک‌ذات، خدیجه جلالوند، یاسر ریاض الحسینی، یوسف شفقتی، ساناز ارژنگی، خلیل جوان، حسین نجم آبادی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۸۶ )
چکیده

  هدف: ناشنوایی ارثی یک اختلال شایع است و هنگامی که به صورت الگوی وراثتی اتوزومی مغلوب به ارث می‌رسد، بعنوان یک پدیده منحصر به فرد بروز می‌کند. برخلاف هتروژنیتی زیاد در ناشنوایی، جهش‌ها در ژن «۲ GJB » شایعترین علت ناشنوایی مادرزادی شدید تا عمیق در بسیاری از جوامع می‌باشد. در این مطالعه به بررسی جهش‌های ژن ۲ GJB و یک حذف در ژن ۶ GJB در ناشنوایی غیر سندرمی اتوزومی مغلوب در ایران پرداخته شد.

  روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی ۱۶۰۵ فرد مبتلا از ۱۶۰۵ خانواده با ناشنوایی غیرسندرمی با الگوی وراثتی مغلوب اتوزومی مورد بررسی قرارگرفتند. جهت انجام مراحل مختلف تحقیق، بعد از کسب رضایت‌نامه از افراد، تست ناشنوایی و آزمایشات بالینی، همراه با گرفتن cc ۱۰ از خون محیطی بعنوان نمونه ای برای استخراج DNA انجام شد. پس از بررسی جهش delG ۳۵ نمونه‌های منفی و هتروزیگوت از نظر این جهش، برای بررسی جهش‌های دیگر GJB۲ به خارج از کشور فرستاده شد.

  یافته‌ها: در ۲۴۳ خانواده (%۱/۱۵) جهش در ژن ۲ GJB عامل بروز ناشنوایی تشخیص داده شد.

نتیجه‌گیری: تنوع جغرافیایی در فرکانس اللی جهش delG ۳۵ در ایران نتایج قابل توجهی در مقایسه با سایر مطالعات در اروپا و نیز کشورهای همسایه داشته و حذف (۱۸۳۰ S ۱۲ D - ۶ ∆(GJB در هیچ فردی مشاهده نشد.


بهراد رضوی‌الهاشم، علی‌رضا محسنی‌تبریزی، مهدی رهگذر،
دوره ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: این مطالعه، با هدف سنجش میزان رضامندی مددجویان از خدمات توانبخشی در مراکز توانبخشی سازمان هلال احمر شهر تهران انجام شده است. این تحقیق تلاش دارد سازمان را در دستیابی به نقاط قوت وضعف خود یاری داده و به ارتقاء کیفیت و کارایی خدمات توانبخشی کمک کند.

روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی و پیمایشی انجام شده است. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته صورت گرفته و پایایی آن ۸۲/۰ محاسبه شده است. تعداد ۱۹۰ نفر از مددجویان مراکز توانبخشی جمعیت هلال احمر شهر تهران با استفاده از سیستم طبقه‌بندی و خوشه‌ای انتخاب شده و در این مطالعه شرکت کردند. داده‌های حاصل با استفاده از آزمونهای آماری خی دو، تی مستقل و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میزان مشارکت در فرایند درمان P=۰/۰۲۱)، کارایی وسیله توانبخشی (P=۰/۰۰۲)، کیفیت خدمات توانبخشی (P<۰/۰۰۱) و رفتار و برخورد پرسنل (P<۰/۰۰۱) همگی با رضامندی مددجو ارتباطی معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق مبین این نکته است که خدمات توانبخشی، تحت تأثیر عوامل مختلف منجر به کاهش رضامندی مددجویان شده است. رضامندی را می‌توان تابعی از میزان مشارکت مددجو در فرایند درمان، میزان کارایی و کیفیت خدمات و نوع رفتار وبرخورد پرسنل (پزشکان، تکنسین‌ها و...) تلقی کرد. لذا با برگزاری دوره‌های آموزشی کوتاه مدت برای پرسنل، تجهیز مراکز به امکانات مناسب توانبخشی و آگاه‌سازی و فراهم کردن امکان مشارکت مددجو درفرایند درمان می‌توان انتظارات مددجویان و خانواده‌های آنان را برآورده ساخته و رضامندی آنها را افزایش داد.


هلاکو محسنی‌فر، اسماعیل ابراهیمی، مهیار صلواتی، نادر معروفی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: مقایسه پدیده فلکسیون ریلکساسیون در عضله راست‌کننده ستون‌فقرات در حین عمل پایین‌گذاشتن بار قبل و بعد از حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر در افراد با سابقه کمردرد و افراد سالم هدف این مطالعه است.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی و مداخله ای، ۱۵ فرد با سابقه کمردرد با نمونه‌گیری ساده و در دسترس و ۱۵ فرد سالم با روش جورکردن با بیماران انتخاب و فعالیت عضله راست‌کننده ستون‌فقرات آنها توسط الکترومیوگرافی سطحی و میزان فلکسیون تنه توسط الکتروگونیومتر اندازه‌‌گیری و ثبت شد. افراد مورد مطالعه عمل باربرداشتن و پایین گذاشتن بار را در شرایط بدون وزنه و با وزنه انجام می‌دادند. سپس حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر به مدت ۷ دقیقه انجام شده و مجدداً عمل باربرداشتن و پایین‌گذاشتن بار تکرار می‌شد. قطع فعالیت عضله راست‌کننده ستون‌فقرات در حین عمل پایین گذاشتن بار یا پدیده فلکسیون ریلکساسیون قبل و بعد از حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر در شرایط بدون وزنه و با وزنه در دو گروه مقایسه و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس سه طرفه مختلط برای بررسی اثر متقابل وضعیت در بار در گروه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: مطابق نتایج حاصل اثر متقابل وضعیت در بار (P=۰/۱۲۰) و گروه در بار (۰/۳۶۵=P) معنادار نبود، ولی اثر گروه در وضعیت معنادار بود (۰/۰۰۱>P) ، به‌گونه‌ای که تأثیر حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر در گروه با سابقه کمردرد معنادار بود (۰/۰۰۱>P)، ولی در افراد سالم معنادار نبود (۰/۴۶۸=P). در افراد با سابقه کمردرد پدیده فلکسیون ریلکساسیون بعد از حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر، نسبت به قبل از آن دیرتر رخ می‌داد.

نتیجه‌گیری: در افراد با سابقه کمردرد، پدیده فلکسیون ریلکساسیون بعد از حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر، دیرتر از قبل از حفظ وضعیت مذکور اتفاق می‌افتد، در حالی‌که در افراد سالم تفاوتی بین قبل و بعد از حفظ طولانی مدت وضعیت فلکسیون کمر نیست.


حسین درویش، ساغر قاسمی فیروزآبادی، غلامرضا بهرامی منجمی، ایده بهمن، مرضیه محسنی، محمدجواد سلطانی بناوندی، سوسن بنی‌هاشمی ، ساناز ارژنگی، فرخنده بهجتی، کیمیا کهریزی، حسین نجم آبادی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: سهم عوامل ژنتیکی در بروز عقب‌ماندگی ذهنی حدود ۷۰% است. با توجه به این که شناخت علل ژنتیکی بروز این عارضه، موجب برنامه‌ریزی بهتر و انجام مشاوره دقیق‌تر در جهت پیشگیری و کنترل آن می‌باشد، لذا هدف از این مطالعه بررسی علل ژنتیکی عقب‌ماندگی ذهنی در استان گلستان می‌باشد.

روش بررسی: در این پژوهش توصیفی که از نوع مطالعات مقطعی- کاربردی است، با همکاری بهزیستی استان گلستان، خانواده‌های دارای فرزند عقب‌مانده ذهنی شناسایی و ۵۰ خانواده از نقاط مختلف استان که دارای تعداد ۲ و یا بیشتر فرزند عقب‌مانده ذهنی بودند با روش نمونه‌گیری ساده انتخاب شدند. عقب‌ماندگی ذهنی افراد مبتلا قبلاً با انجام مشاوره ژنتیک و معاینه بالینی توسط پزشک تأیید شده بود. نمونه‌گیری از خون کلیه افراد مبتلا و سالم در خانواده انجام گرفت. ضمناً در مورد بیماران، بررسی بدشکلی (دیسمورفیسم) و سنجش میکروسفالی (کاهش در اندازه دور سر) انجام شد. سپس افراد مبتلا تحت بررسی کروموزومی (سیتوژنتیک)، شکنندگی کروموزوم ایکس (نشانگان ایکس شکننده)، تست متابولیک و آنالیز پیوستگی برای هفت جایگاه ژنی شناخته شده عقب‌ماندگی ذهنی اتوزومی مغلوب همراه با میکروسفالی (ام.سی.پی.اچ.) قرار گرفتند.

یافته‌ها: ناهنجاری کروموزومی در هیچ یک از خانواده‌های مورد مطالعه دیده نشد. از میان ۵۰ خانواده مورد بررسی، یک خانواده مبتلا به نشانگان ایکس شکننده و۱۰ خانواده مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی همراه با میکروسفالی بودند. از میان ۱۰ خانواده میکروسفال، ۵ خانواده به جایگاه‌های ژنی ام.‌سی.‌پی.‌اچ. پیوستگی نشان دادند.

نتیجه‌گیری: عقب‌ماندگی ذهنی اتوزومی مغلوب همراه با میکروسفالی با سهمی حدود ۲۰ درصد، میزان بالایی از عقب‌ماندگی ذهنی ژنتیکی را در استان گلستان به خود اختصاص داده است.


ایرج عبداللهی، محمدعلی محسنی‌بندپی، صدیقه فیروزی،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ضمیمه زمستان: مقالات دانشجویی ۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: اختلالات مرتبط با کار بخش مهمی از بیماری‌های اسکلتی عضلانی را تشکیل می‌دهد. فیزیوتراپیست‌ها به دلیل کاربرد زیاد دست در حین کار در معرض اختلالات مختلف به ویژه مشکلات مرتبط با اندام فوقانی قرار دارند. هدف از این طرح بررسی میزان شیوع این اختلالات در فیزیوتراپیست‌های شهر تهران بوده است.

روش بررسی: پرسشنامه‌ای حاوی اطلاعات زمینه‌ای، شغلی و اختلالات احتمالی اندام فوقانی و نوع آن‌ها تهیه و در اختیار تعدادی از فیزیوتراپیست‌های شهر تهران به صورت تصادفی قرار گرفت. که نهایتا اطلاعات ۹۶ نفر که کامل بود وارد پروسه تحقیق شد.

یافته‌ها: تعداد قابل ملاحظه‌ای از آن‌ها دارای مشکلات اندام فوقانی بودند به طوری که ۷۴ درصد مردان و ۸۹ درصد زنان دارای حداقل یک اختلال در اندام فوقانی خود بودند. با افزایش سابقه کار بالینی، میزان شیوع این مشکلات بیشتر می‌شد. شایع‌ترین درگیری و آسیب در شانه و در مرحله بعد در مچ دست بوده است. شدت درد در معیار VAS در مردان بیشترین فراوانی متعلق به نمره ۵ و ۴ بوده و در زنان، ۳، ۴، ۶ و ۸ بوده است.

نتیجه‌گیری: شیوع مشکلات اندام فوقانی در فیزیوتراپیست‌ها بالاست و لذا نیازمند توجه جدی جهت کاهش این مشکلات و افزایش کارایی فیزیوتراپیست‌ها می‌باشد.


نرجس نبوی، محمد علی محسنی بندپی، زهرا مصلی نژاد، مهدی رهگذر،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: اندازه‌گیری درست دامنه حرکتی ناحیه کمر هم در ارزیابی بیماران و هم در سنجش اثر درمان‌های مختلف توانبخشی از ارزش بالایی برخوردار است. هدف مطالعه فوق بررسی تکرارپذیری تست دو بار اصلاح‌شده شوبر (Modified-Modified Schober's Technique) در اندازه‌گیری دامنه حرکتی ناحیه کمر توسط آزمون‌گر واحد می‌باشد.
روش بررسی: در یک مطالعه متدولوژیک، دامنه حرکتی ناحیه کمر (خم‌شدن به جلو و عقب) ۳۸ فرد سالم (۱۲ مرد و ۲۶ زن) بدون سابقه کمردرد، توسط تست دو بار اصلاح‌شده شوبر در سه نوبت اندازه‌گیری شد. دو اندازه‌گیری در یک روز به فاصله یک ساعت برای بررسی تکرارپذیری درون-روز (Within-Day) و نوبت آخر با فاصله یک هفته برای ارزیابی تکرارپذیری بین-روزها (Between-Days) صورت گرفت.
یافته‌ها: اندازه‌گیری حرکت خم‌شدن به جلو و عقب درون روز تکرارپذیری بالایی را نشان می‌دهد (۰/۸۵=ICC برای اندازه‌گیری خم‌شدن به جلو و ۰/۷۳=ICC برای اندازه‌گیری خم‌شدن به عقب). نتایج همچنین ضریب همبستگی قابل قبولی را برای تکرارپذیری اندازه‌گیری حرکت خم‌شدن به جلو و عقب بین روزها را نشان داده است (۰/۸۳=ICC برای اندازه‌گیری خم‌شدن به جلو و ۰/۶۸=ICC برای اندازه‌گیری خم‌شدن به عقب).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می‌دهد که تست دو بار اصلاح‌شده شوبر از تکرارپذیری بالایی در اندازه‌گیری دامنه حرکتی ناحیه کمر برخوردار بوده و می‌تواند به عنوان یک ابزار قابل اعتماد در ارزیابی بیماران و همچنین در بررسی اثر مداخلات مختلف درمانی به‌کار گرفته شود.


محمدعلی سنجری، علی‌اشرف جمشیدی، لیلا عباسی، سعیده سیدمحسنی، محمد کمالی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: در این تحقیق با استفاده از روش دینامیک غیرخطی، از شاخص ثبات دینامیک برای بررسی تأثیر اغتشاش درمانی در افراد مبتلا به ضایعه لیگامان صلیبی قدامی استفاده شده است.

روش بررسی: نمونه‌گیری به صورت غیراحتمالی قضاوتی از بین مردان ورزشکاری که حداقل ۶ ماه از ضایعه لیگامان صلیبی قدامی آنها گذشته بود صورت گرفت. با استفاده از تخته‌های تعادل، ۱۰ جلسه اغتشاش درمانی انجام گرفت. داده برداری سینماتیک مفاصل اندام‌ تحتانی با استفاده از الکتروگونیامتر قبل و بعد از درمان انجام شد. داده‌های سینماتیک مربوط به مفصل زانو در ۶۰ سیکل راه‌رفتن برای محاسبه شاخص ثبات دینامیک مورد استفاده قرارگرفت. سری‌های زمانی در پنج بعد بازسازی شدند و نمای لیاپانوف زمان محدود برای ۷ نفر قبل و بعد از دریافت تمرینات اغتشاشی محاسبه شد. از آزمون ناپارامتری ویلکاکسون برای بررسی تأثیر تمرینات استفاده شد.

یافته‌ها: مقدار شاخص ثبات دینامیک قبل و بعد از تمرینات به ترتیب ۰/۲±۰/۷ و ۰/۲±۰/۵ بود. تحلیل آماری نشان داد شاخص ثبات دینامیک راه‌رفتن افراد مبتلا به آسیب لیگامان صلیبی قدامی بعد از تمرینات اغتشاشی بهبود معناداری داشته است (۰/۰۱۶=P).

نتیجه‌گیری: تمرینات اغتشاشی در بهبود تعادل دینامیک افراد مبتلا به آسیب لیگامان صلیبی قدامی حین راه رفتن مؤثر بوده است. بنابراین با استفاده از محاسبات دینامیک غیرخطی می‌توان بستر نظری استواری برای طراحی و ارزیابی درمان‌های توانبخشی اختصاصی ضایعه لیگامان صلیبی قدامی ایجاد نمود. این روش‌های محاسباتی می‌تواند برای ارزیابی عملکردی دیگر مداخلاتی که در حرکاتی مثل راه رفتن تأثیر می‌گذارند نیز استفاده شود.


فاطمه احسانی، ایرج عبداللهی، محمدعلی محسنی بندپی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: انجام مهارت‌های حرکتی و یادگیری آنها در سالمندان اهمیت ویژه‌ای دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نوع یادگیری مطلوب در افراد سالمند و مقایسه اثربخشی دو استراتژی آگاهی صریح و تلویحی در سالمندان انجام شد.

روش بررسی: در یک مطالعه تحلیلی و مقایسه‌ای جهت بررسی تأثیر آگاهی صریح بر یادگیری، یک وظیفه حرکتی سریالی و یک نرم‌افزار کامپیوتری مورد استفاده قرار گرفت. در طی این وظیفه حرکتی ۴ مربع با رنگ‌های مختلف بر صفحه نمایش‌گر ظاهر می‌‌شد که داوطلب به محض مشاهده هر مربع باید کلید تعریف شده مرتبط با آن را فشار می‌‌داد که در صورت واکنش صحیح، مربع بعدی ظاهر می‌شد. ۳۰ نفر سالمند سالم به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم و طی دو روز به فاصله ۴۸ ساعت ۱۰ بلوک حرکتی مشتمل بر ۸۰۰ تکرار مربع‌های رنگی را تمرین ‌کردند. در گروه اول یا تلویحی در ابتدای آزمون هیچ‌گونه توضیحی در مورد ترتیب ظهور محرک‌ها داده نمی‌شد، اما در گروه دوم یا یادگیری صریح در ابتدای آزمون به نمونه ها توضیحات کاملی داده می‌شد. داده‌ها با آزمون آماری تی مستقل و آنالیز واریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: در مجموع به طور معناداری، زمان انجام بلوک‌های حرکتی ۱۰-۷ در گروه سالمند صریح بیشتر ازسالمند تلویحی بود. اختلاف زمان بلوک دوم با بلوک‌های هشتم و دهم در هر دو گروه معنا‌دار بود که به ترتیب به‌معنی بهبود عملکرد و یادگیری بود، ولی بین دو گروه اختلاف معنا‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: آگاهی قبلی در کسب مهارت سالمندان نه تنها تأثیری بر میزان یادگیری و کسب مهارت ندارد، بلکه باعث کاهش قابلیت یادگیری افراد سالمند می‌گردد که این مسئله در طراحی و پروتکل توانبخشی افراد سالمند اهمیت خاصی پیدا می‌کند.


سمیرا گرمابی، محمدعلی محسنی‌بندپی، ایرج عبداللهی، سیدشهاب‌الدین طباطبایی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: اندازه‌گیری درست قوس ناحیه کمر و دامنه‌های حرکتی هم در ارزیابی بیماران و هم در سنجش اثر درمانهای مختلف توانبخشی از ارزش بالائی برخوردار است. هرچند روش‌های مختلفی جهت اندازه‌گیری قوس کمر وجود دارد اما برخی از آن‌ها پرهزینه بوده و برخی دیگر اعتبار چندانی ندارند. هدف مطالعه فوق بررسی تکرارپذیری دستگاه Dual Inclinometer در اندازه‌گیری قوس ناحیه کمر و دامنه حرکتی خم شدن به جلو و عقب توسط آزمون‌گر واحد می‌باشد.

روش بررسی: در یک مطالعه متدولوژیک، قوس و دامنه حرکتی ناحیه کمر ۳۰ زن (۱۲ زن مبتلا به کمردرد و ۱۸ زن سالم) توسط دستگاه Dual Inclinometer در سه نوبت اندازه‌گیری شد. دو اندازه‌گیری در یک روز به فاصله یک ساعت برای بررسی تکرارپذیری درون-روز (Within-Day) و نوبت آخر با فاصله یک روز برای ارزیابی تکرارپذیری بین-روزها (Between-Days) صورت گرفت.

یافته‌ها: اندازه‌گیری‌های قوس کمر، حرکت خم شدن به جلو و عقب درون روز برای افراد سالم و کمردردی تکرارپذیری بالائی را نشان می‌دهد (مقدار ضریب همبستگی درون روز برای قوس کمر، خم شدن به جلو و عقب به ترتیب %۹۸، %۷۷ و %۶۹ برای افراد سالم و %۹۴، %۹۵ و %۶۹ برای افراد مبتلا به کمردرد بوده است). اندازه‌گیری‌های بین روز نیز برای هر دو گروه تکرارپذیری بالایی را نشان می‌دهد (مقدار ضریب همبستگی بین روز برای قوس کمر، خم شدن به جلو و عقب به ترتیب %۹۶، %۷۰ و %۶۷ برای افراد سالم و %۹۱، %۷۱ و %۶۶ برای افراد مبتلا به کمردرد بوده است).

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می‌دهد که دستگاه Dual Inclinometer از تکرارپذیری بالایی در اندازه‌گیری قوس و دامنه حرکتی ناحیه کمر برخوردار بوده و می‌تواند به عنوان یک ابزار قابل اعتماد در ارزیابی بیماران و همچنین در بررسی اثر مداخلات مختلف درمانی به کار گرفته شود. مطالعات آتی جهت حمایت نتایج این مطالعه با انتخاب نمونه‌های بیشتر توصیه می‌گردد.


محمدعلی سنجری، علی‌اشرف جمشیدی، لیلا عباسی، سعیده سیدمحسنی، محمد کمالی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: در این تحقیق اثر تمرینات اغتشاشی بر روی شاخص همبستگی آنالیز افت و خیز بدون روند (&alpha) برای سیکلهای راه رفتن در افراد مبتلا به ضایعه لیگامان صلیبی قدامی، با روش‌های محاسباتی دینامیک غیرخطی بررسی شده است.

روش بررسی: مطالعه بر روی ۱۰ مرد ورزشکار مبتلا به ضایعه لیگامان صلیبی قدامی که حداقل ۶ ماه از ضایعه لیگامانی آنها گذشته بود صورت گرفت. آزمودنی‌ها به روش غیراحتمالی انتخاب شدند. با استفاده از دادههای سوییچهای پایی، زمان گام برای حداقل ۲۷۰ سیکل راه رفتن برای هر فرد قبل و بعد از اغتشاش درمانی استخراج شد و جهت آنالیز شاخص همبستگی آنالیز افت و خیز بدون روند (&alpha) مورد استفاده قرار گرفت.

یافتهها: نتایج نشان دهنده تفاوت مقدار &alpha برای دادههای اصلی و در هم ریخته شده است که نشانگر اتفاقی نبودن ساختار اولیه دادههای اصلی است. با توجه به قرار گرفتن &alpha در محدوده (۰/۵>&alpha>۱) همبستگی بلند مدت بین سیکلهای راه رفتن دیده شد. همچنین نتایج بیانگر عدم تفاوت معنی دار &alpha قبل و بعد از درمان میباشد (۰/۵۱۵=P).

نتیجهگیری: نتایج مربوط به شاخص همبستگی، نشان دهنده وجود وابستگی الگوهای زمانی میباشد که به راه رفتن با سرعت آرام نزدیک است. همچنین میتوان نتیجه گرفت که از لحاظ الگوهای همبستگی زمانی افراد مبتلا به ضایعه لیگامان صلیبی قدامی رفتاری مشابه با افراد سالم دارند.


الهه پاپری، اکرم فرهادی، معصومه حسینی، سیده‌صدیقه عابدینی، مرضیه محسنی، سوسن بنی‌هاشمی، ساناز ارژنگی، فرخنده بهجتی، کیمیا کهریزی، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: عقب‌ماندگی ذهنی شدید تقریباً در ٪۵۰ موارد دارای علتی ژنتیکی می‌باشد. در این مطالعه به منظور درک بهتر این عوامل و هم‌چنین کمک به انجام مشاوره ژنتیکی موثرتر، عوامل ژنتیکی این بیماری در استان بوشهر بررسی شد.

روش بررسی: در این پژوهش توصیفی که از نوع مطالعات مقطعی-کاربردی است، با کمک سازمان بهزیستی استان بوشهر از بین ۲۰۰ خانواده‌ دارای دو فرزند مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی و ‌یا بیشتر که بیماری آنها توسط پزشک تأیید شده بود، ۶۹ خانواده با کمک روش نمونه‌گیری ساده انتخاب شدند. سپس از تمام افراد سالم و مبتلا در خانواده‌های انتخاب شده خونگیری صورت گرفت.

یافته‌ها: در هیچیک از موارد بررسی شده ناهنجاری‌های کروموزومی‌ مشاهده نشد. یک خانواده دچار نشانگان ایکس شکننده بود. پس از بررسی‌های آنالیز پیوستگی در ۱۸ خانواده‌ دارای فرزندان میکروسفال از نوع اتوزومی ‌مغلوب اولیه، ۶ خانواده به جایگاه‌های مربوطه (ام.سی.پی.اچ) پیوستگی نشان دادند. ‌یک خانواده دچار میکروسفالی از نوع سندرمی‌ بود. دو خانواده‌ میکروسفال و‌ یک خانواده‌ دچار عقب‌ماندگی ذهنی از نوع غیر‌سندرمی‌ و غیر‌میکروسفال، طرح توارث اتوزوم غالب را نشان دادند.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج بدست آمده در این ‌بررسی ناتوانی ذهنی بسیار هتروژن می‌باشد و عقب‌ماندگی ذهنی با توارث اتوزومی‌ مغلوب همراه با کاهش در اندازه دور سر(میکروسفالی) درصد بسیار زیادی (٪۲۶/۰۹) از موارد عقب‌ماندگی ذهنی ژنتیکی در استان بوشهر را به خود اختصاص داده است.


فاطمه احسانی، محمدعلی محسنی‌بندپی، ساناز شنبه‌‌زاده،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: کمردرد از مشکلات شایع و پرهزینۀ بهداشتی‌درمانی است. تغییر الگوی حرکتی و نحوۀ به‌کارگیری عضلات عمقی در ناحیۀ کمر که مسئول حفظ ثبات ستون فقرات ناحیۀ کمری هستند، در افراد مبتلا به کمردرد گزارش شده است. برنامه‌های تمرینی مختلفی با هدف بهبود ثبات ستون فقرات ناحیۀ کمر، در درمان این بیماران استفاده می‌‌‌شود. هدف از این مطالعه، مرور نظام‌مند اثر تمرینات ثباتی بر پیامدهای عینی، در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی، در مطالعات بالینی تصادفی گذشته است.

روش بررسی: جستوجوی مطالعات انجام‌شده در فاصلۀ زمانی بین سال‌های ۲۰۱۲-۲۰۰۰ در منابع اطلاعاتی Google Scholar, PubMed, ScienceDirect, OVID, CINAHL and MEDLINE انجام شد. برای جست‌جو، از کلیدواژه‌هایی مانند کمردرد مزمن، تمرینات ثباتی، عضلات ستون فقرات، عضلۀ ترنسورس ابدومینیس، عضلۀ مولتی فیدوس، الکترومیوگرافی، اولتراسونوگرافی و مطالعۀ تجربی تصادفی استفاده شده است. پیامدهای عینی که در این مطالعه بررسی شده است، الگوی فعالیت عضلانی، اندازۀ عضلات، کنترل تعادل پوسچرال، استقامت عضلات و دامنۀ حرکتی ناحیۀ کمر بوده است.

یافته‌ها: درکل، از بین ۱۵۸ مطالعه، ۱۳ مقاله‌ای انتخاب شدند که معیارهای ورود را داشتند. تفاوت‌های بسیاری میان مقالات، ازنظر متدولوژی، شاخص‌های اصلی ارزیابی‌شده، تعداد نمونه، روش اجرا، شاخص و... مشاهده شد. یافته‌ها نشان می‌‌‌دهد که تمرینات ثباتی، درمقایسه با سایر مداخلات درمانی، بر بهبود فعالیت خودکار خودکار عضلات عمقی و کنترل تعادل و استقامت عضلات تنه اثر معنی‌داری داشته است؛ درحالی که درزمینۀ تأثیر بر اندازۀ عضله، تفاوت معنی‌داری با سایر مداخلات درمانی نداشته است.

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌‌‌رسد که تمرینات ثباتی اثر درخور توجهی در بهبود الگوی فعالیت عضلانی، تعادل پوسچرال، استقامت عضلانی و دامنۀ حرکتی افراد مبتلا به کمردرد داشته باشد. همچنین یکی از مداخلات مؤثر درزمینۀ درمان بیماران مبتلا به کمردرد محسوب می‌‌‌شود.


ناهید رحمانی، محمدعلی محسنی‌بندپی، ایرج عبداللهی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: ارزیابی استقامت عضلات ناحیه کمر در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن از اهمیت بالای برخوردار می باشد. مطالعات زیادی نشان داده اند که الکترومیوگرافی سطحی شایستگی ارزیابی خستگی عضلانی و تغییرات آن را با استفاده از طیف فرکانس دارا می باشد. هدف مطالعه حاضر مروری سیستماتیک بر ارزیابی تغییرات خستگی عضلات پارااسپینال بدنبال مداخلات درمانی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با استفاده از الکترومیوگرافی سطحی بوده است.

روش بررسی: جستجوی جهت مطالعات منتشر شده از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ در سایتهای علمی PubMed، ScienceDirect ،OVID ، CINAHL و MEDLINE انجام شد. کلمات "عضلات پارااسپینال"، " خستگی"، "کمردرد مزمن"، " مداخلات درمانی"، " ورزش"، " استقامت" و " الکترومیوگرافی سطحی" بعنوان کلمات کلیدی مورد استفاده قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج جستجو ۱۵۸ مطالعه را با کلمات کلیدی فوق الذکرمشخص نمود. تعداد هشت مطالعه براساس معیارهای ورود و خروج مطالعات مرتبط بوده اند. در این مطالعات تفاوت های زیادی در متدولوژی، شاخص های مورد اندازه گیری قبل و بعد از مداخلات، حجم نمونه، روش اجرا و پارامترهای الکترومیوگرافی دیده شد.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان می دهد که شواهد قوی جهت حمایت از شایستگی الکترومیوگرافی سطحی در ارزیابی خستگی عضلات پارااسپینال بدنبال مداخلات درمانی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن وجود ندارد.


محمدعلی سنجری، سعیده سیدمحسنی، محمد کمالی، محمدرضا نیکمرام،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: هدف از این مطالعه بررسی کمّی تغییرپذیری دامنۀ حرکتی مفصل آرنج براثر خستگی اسکلتی‌عضلانی است. 

روش بررسی: با نمونه‌گیری غیراحتمالی قضاوتی، تعداد ۱۰ فرد سالم وارد مطالعه شدند. هر آزمودنی چهار فعالیت خسته‌کننده را با دو وزنه که وزنشان ۱۰ و ۲۰ درصد حداکثر توانایی دینامیک فرد در خم‌کردن آرنج سمت غیرغالب بود، در دو سرعت تکرار انجام می‌داد. با استفاده از الکتروگونیامتر و الکترود‌های سطحی الکترومیوگرافی، دامنۀ حرکتی آرنج و فعالیت عضلات بازویی زند اعلایی (براکیورادیالیس) و دوسر بازویی ثبت شد. آنالیز افت‌وخیز بدون روند (DFA) نیز برای محاسبۀ هم‌بستگی تغییرات دامنۀ حرکتی به‌کار رفت. همچنین، تأثیر شرایط آزمایش با آنالیز کروسکال-والیس آزموده شد.

یافته‌ها: آنالیز آماری نشان داد که در سه حالت از چهار فعالیت درحال آزمایش، هم‌بستگی بلندمدت بین نوسانات دامنۀ حرکتی وجود داشت (۰,۵>&alpha&le۱). باوجود تفاوت بیومکانیکی بین این سه حالت آزمون، ضریب هم‌بستگی بلندمدت یکسان بود (۰/۵۴۸=P). فعالیت در وضعیت بار زیاد و سرعت تکرار کم، با دیگر وضعیت‌ها متفاوت بود (۰/۰۴۷=P).

نتیجه‌گیری: در تمرینات تکرارشوندۀ ورزشی یا توان‌بخشی، پیشنهاد می‌شود بار زیاد با سرعت کم در وضعیت بیومکانیکی کنترل‌شد‌ه‌ای حمل شود؛ زیرا چنین فعالیت‌هایی، در حین خستگی ممکن است به آسیب‌‌های اسکلتی‌‌عضلانی منجر شود.


شهرزاد زندی، رضا رجبی، هومن مینونژاد، محمدعلی محسنی بندپی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: هدف از تحقیق حاضر مقایسه ثبات عملکردی شانه دست برتر و غیربرتر در دو گروه سالم و دارای ناپایداری قدامی شانه توسط آزمون YBT-UQ بود.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ، ۲۸ والیبالیست زن دانشجو ۲۰ تا ۲۵ سال در دو گروه ۱۴ نفره با و بدون ناپایداری قدامی شانه به صورت هدفمند انتخاب شدند. آزمون ثبات عملکردی اندام فوقانی (YBT-UQ) از سمت برتر و غیربرتر افراد گرفته شد. پس از محرز شدن نرمال بودن توزیع داده‌ها توسط آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، از آزمون تی زوجی برای مقایسه دست برتر و غیربرتر و آزمون تی مستقل برای مقایسه نتایج دو گروه استفاده شد.

یافته‌ها: بیشترین نتایج نمره ترکیبی آزمون به ترتیب در اندام غیربرتر افراد سالم، اندام برتر افراد سالم، اندام غیربرتر افراد آسیب دیده و اندام برتر (آسیب‌دیده) افراد آسیب دیده مشاهده شد. در گروه سالم تفاوت معنی داری بین ثبات عملکردی اندام برتر و غیربرتر مشاهده نشد (p=۰,۱۴۴) در صورتیکه ثبات اندام غیربرتر گروه آسیب‌دیده به طور معنی‌داری بهتر از ثبات اندام برتر یا به عبارتی اندام آسیب دیده بود (p=۰.۰۰۱). در تمامی جهات ثبات اندام آسیب دیده نسبت به ثبات اندام برتر افراد سالم کاهش معنی داری داشت در حالیکه جز در جهت فوقانی-جانبی سمت غیربرتر دو گروه با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشتند.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش حاضر ثبات عملکردی در شانه آسیب‌دیده دانشجویان والیبالیست‌ دارای ناپایداری شانه نسبت به شانه سالم آن‌ها و شانه برتر افراد سالم کمتر بوده بنابراین توصیه می‌شود تمرینات ثبات‌دهنده بخصوص در زنجیره حرکتی بسته در برنامه تمرینی این افراد قرار گیرد.


ناهید وکیلی زاده، احمد عابدی، علیرضا محسنی اژیه، الناز پیشقدم،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده

هدف توجه اشتراکی، به توانایی فرد در تمرکز بر اطلاعات موجود در کانون توجه دیداری خویش، به‌موازات اطلاعات موجود در کانون توجه دیداری فرد دیگر اشاره دارد. در این جریان، دو نفر فعالانه توجه‌ خود را معطوف یک شی‌ء، موقعیت یا رویداد می‌کنند. نقص در توجه اشتراکی یکی از اولین نشانه‌های قابل‌تشخیص در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم به شمار می‌رود. این مهارت تأثیر بسیاری بر رشد و تحول مهارت‌های زبانی، شناختی و اجتماعی دارد. به‌عبارت‌دیگر، توجه اشتراکی ممکن است به‌عنوان یک مهارت کلیدی عمل کند؛ بدین معنی که دستیابی به این حوزه از رشد، دستاوردهای جانبی بسیاری را برای کودک به ارمغان می‌آورد. ازاین‌رو، استفاده از مداخلات درمانی زودهنگام به‌منظور بهبود توجه اشتراکی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم ضرورت می‌یابد. پژوهش حاضر به‌منظور بررسی اثربخشی مداخله زودهنگام مبتنی‌بر والدین بر میزان توجه اشتراکی (پاسخ‌دهی) کودکان پیش‌دبستانی دارای اختلال طیف اوتیسم انجام گرفت.
روش بررسی جامعه آماری این پژوهش را کودکان مراجعه‌کننده به مرکز اوتیسم اردیبهشت در شهر اصفهان تشکیل می‌دادند که تعداد آنها ۵۷ نفر بود. ازآنجاکه پژوهش حاضر به‌دنبال موارد خاص یا غیرمعمول بود، از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و شرکت‌کنندگان براساس قضاوت پژوهشگر یا اهداف مطالعه انتخاب شدند. براین‌اساس، سه کودک ۵-۳ ساله که به تشخیص متخصص، علایم و نشانه‌های اختلال طیف اوتیسم را داشتند و در زمینه توجه اشتراکی دچار آسیب بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام (GARS) و مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه (ESCS) بود. در این پژوهش، روش مورد منفرد با طرح A-B مورداستفاده قرار گرفت. در این روش پس از ۵ جلسه خط پایه، مداخله آغاز گردید و طی ۱۲ جلسه انفرادی مهارت توجه اشتراکی به کودکان آموزش داده شد. به‌منظور تجزیه و تحلیل داده‌های گردآوری‌شده، ابتدا نمرات خام به نمرات استاندارد تی تبدیل و موقعیت خط پایه، مداخله و پیگیری هر آزمودنی روی نمودار رسم و برای تفسیر و نتیجه‌گیری از این نمودارها، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد داده‌های غیرهمپوش و درصد داده‌های همپوش استفاده شد.
یافته‌ها در تحلیل دیداری نمودار داده‌ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بوده است. میانگین نمرات از ۹۲/۳۹، ۳۰/۳۷ و ۸۹/۳۸ برای هر سه آزمودنی در خط پایه به ۰۴/۵۲، ۷۹/۵۲ و ۶۹/۵۱ در موقعیت مداخله رسید. درصد غیرهمپوشی داده‌ها (PND) در دو موقعیت خط پایه و مداخله  برای سه شرکت‌کننده به‌ترتیب ۸۳، ۱۰۰ و ۹۱  درصد بود. این اثربخشی در مرحله پیگیری، همچنان مشهود بود.
نتیجه‌گیری نتایج پژوهش حاضر نشان داد مداخله زودهنگام مبتنی‌بر والدین می‌تواند به‌عنوان یک روش آموزشی مؤثر برای بهبود توجه اشتراکی در کودکان پیش‌دبستانی دارای اختلال طیف اوتیسم مورداستفاده قرار گیرد. با توجه به اینکه آسیب در توجه اشتراکی، یکی از ویژگی‎‌های اصلی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم است و توجه اشتراکی سبب بهبود در دیگر حیطه‌های رشدی می‌شود، می‌توان پیشنهاد کرد که بهبود توجه اشتراکی باید به‌عنوان یک هدف اصلی در مداخلات توان‌بخشی و آموزشی در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم تعیین شود.



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb