سارا بچاری، غزاله ماندنی، رویا قاسم زاده، شاداب شاه علی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( پائیز ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: بیماری مزمن مالتیپل اسکلروزیس اغلب در سنین میانه عمر، زمانی که فرد مهمترین نقشهای خود در خانواده و جامعه را بر عهده دارد، بروز مییابد و میتواند بر خودمدافعهگری تأثیرگذار باشد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی موانع خودمدافعهگری زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس صورت پذیرفت.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. مشارکتکنندگان شامل ۱۰ زن عضو انجمن اماس استان خوزستان در دهه سوم و چهارم زندگی بودند که به روش نمونهگیری هدفمند با سطح تحصیلات و وضعیت تأهل و شغلی گوناگون انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری شد و تا اشباع دادهها از خرداد تا آبان ۱۳۹۸ ادامه پیدا کرد. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوای قراردادی گرانهیم و لاندمن (۲۰۰۴) با رویکرد استقرایی به صورت مستمر و به طور همزمان با جمعآوری دادهها انجام شد. به منظور بررسی روایی و اعتماد یافتههای کیفی از معیارهای لینکلن و گوبا شامل «اعتبار یا مقبولیت»، «قابلیت اطمینان»، «قابلیت تأیید» و «قابلیت انتقال» استفاده شد.
یافتهها: در طی فرایند تحلیل دادهها ۹۰۰ کد اولیه و ۲۱ زیرطبقه و ۶ طبقه اصلی شامل موانع خانوادگی، موانع درمان، موانع حرفهای، موانع محیطی، موانع اجتماعی فرهنگی و موانع روانشناختی آشکار شدند.
نتیجهگیری: زنان مبتلا به اماس با موانع گوناگونی برای احقاق خودمدافعهگری روبهرو هستند که در کنار موانع فردی بخش عمده آنها ناشی از خانواده، محیط و جامعه است. وجود حمایت اجتماعی و در دسترس بودن اطلاعات کافی و مناسب دو مسئلهای هستند که مشخص شد میتوانند نقش بسزایی در رویارویی زنان مبتلا به اماس با موانع پیش روی ایشان و احقاق حقوقشان از طریق خودمدافعهگری داشته باشد.