جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای عابدی

کیان نوروزی، حیدرعلی عابدی، سادات سیدباقر مداح، عیسی محمدی، غلامرضا بابابی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده

هدف: در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته مدلهای گوناگونی از سیستم‌های ارائه کننده خدمات مراقبتی مبتنی برجامعه، ویژه سالمندان تدارک دیده شده است که این سیستم‌ها پاسخگوی نیازهای خاص هر گروه از سالمندان می‌باشند. درکشور ما نیز طراحی، بکارگیری و ارزشیابی کارآئی و اثربخشی اینگونه سیستمها ضروری بنظر می‌رسد.

روش بررسی: دراین مطالعه مدل ارائه مراقبتهای مبتنی برجامعه ویژه سالمندان ناتوان که با استفاده از روش تری انگولاسیون شامل بررسی جامع منابع مطالعاتی مرتبط، نظرسنجی از متخصصان و نیازسنجی از سالمندان بدست آمده بود درقالب انجام مطالعه ای از نوع کارآزمائی بالینی روی ۳۶ نفر سالمند واجد شرایط بمدت شش ماه مورد اجرا و ارزشیابی قرار گرفت. بکارگیری ابزارجامع ارزیابی سالمندان، برگزاری جلسات تیمی با هدف برنامه ریزی مراقبتها، استفاده از رویکرد بین بخشی (همکاری پرستار، پزشک، مددکار، روانشناس، کاردرمانگر، فیزیوتراپ و...) در فعالیتها و مرکز توجه قراردادن سالمند بعنوان یک فرد و نه صرفاً تمرکز بر بیماریها از مشخصات اصلی این الگوی مراقبتی بوده است.

یافته‌ها: بررسی شاخص‌های منعکس کننده نتایج مطلوب بکارگیری سیستم شامل: فعالیتهای روزمره زندیگ، احساس تندرستی، میزان رضایت از خدمات دریافتی، امید به زندگی و ... نشان می‌دهد که قبل از انجام مداخلات در دو گروه اختلاف معناداری نداشته ولی پس از مداخله این اختلاف معنادار بود.

نتیجه‌گیری: نتایج اولیه بدست آمده از بکارگیری این سیستم مراقبتی و بررسی برآیندهای موردانتظاری همچون، افزایش میزان کیفیت زندگی و امید در سالمندان نشان دهنده کارائی این سیستم بوده، هرچند انجام مطالعات تکمیلی بعدی و بخصوص بررسی ازبعد هزینه - فایده توصیه می‌گردد.


ثریا عابدی‌شاپورآبادی، معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی، پروانه محمدخانی،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ویژه‌نامه: توان‌بخشی اعصاب اطفال ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: اختلال بیش‌فعالی/نارسایی توجه یکی از شایع‌ترین اختلالات روانپزشکی دوران کودکی می‌باشد. یکی از درمان‌های مؤثر در این اختلال که در ترکیب با دارودرمانی به کار می‌رود آموزش والدگری مثبت است. هدف مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی برنامه گروهی والدگری مثبت بر نشانه‌های اختلال بیش‌فعالی/نارسایی توجه در کودکان ۴ تا ۱۰ سال بود.

روش بررسی: در این مطالعه پیش تجربی، از طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون تک گروهی استفاده شد و مادران ۲۶ کودک با اختلال بیش‌فعالی/نارسایی توجه، مراجعه کننده به مراکز اخوان و رفیده به شیوه هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و در ۸ جلسه آموزشی برنامه گروهی والدگری مثبت (یک جلسه ۲ ساعته در هر هفته) شرکت کردند. مادران به فرم کوتاه و تجدید نظرشده مقیاس درجه‌بندی کانرز والدین، قبل و بعد از شرکت در جلسات آموزشی پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک متغیری با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که آموزش برنامه گروهی والدگری مثبت به مادران به ترتیب منجر به کاهش میانگین شاخص بیش‌فعالی/نارسایی توجه، بیش‌فعالی، مخالفت‌جویی، و مشکلات شناختی و توجه شده است. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی بیانگر آن بود که تفاوت بین زوج میانگین‌های بیش‌فعالی با مخالفت‌جویی و مشکلات شناختی و توجه، شاخص بیش‌فعالی/نارسایی توجه با مخالفت‌جویی، مشکلات شناختی و توجه، و بیش‌فعالی معنادار (۰/۰۵

نتیجه‌گیری: آموزش گروهی برنامه والدگری مثبت موجب بهبود نشانه‌های اختلال در کودکان با اختلال بیش‌فعالی/نارسایی توجه می‌شود و به عنوان روش ترکیبی با دارو درمانی به نتایج مثبت می‌انجامد.


میلاد بسطامی، الهه پاپری، سیده صدیقه عابدینی، کیمیا کهریزی، حسین نجم آبادی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: هدف از این مطالعه بررسی علل ژنتیکی کم‌توانی ذهنی اتوزومی مغلوب در استان همدان است.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مقطعی، ابتدا ۷۵ خانواده دارای بیش از یک فرزند کم توان ذهنی با همکاری بهزیستی استان همدان شناسایی و پس از بررسی شجره‌نامه‌ها ۲۵ خانواده با الگوی توارث مفروض اتوزومی مغلوب که در مجموع دارای ۶۰ بیمار (شامل ۳۹ مرد و ۲۱ زن) بودند، انتخاب شدند. کلیه افراد بیمار قبلاً مورد ارزیابی ذهنی و معاینه بالینی قرار گرفته و کم‌توانی ذهنی آن‌ها بوسیله تست سنجش هوش ریون تأیید شده بود. نمونه گیری از تمام افراد مبتلا، پدر، مادر و حداقل دو فرد سالم (در صورت وجود) صورت گرفت. سپس افراد مبتلا به وسیله تست نشانگان ایکس شکننده، آنالیز کروموزومی و تست متابولیک مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین در موارد میکروسفالی آنالیز پیوستگی برای هفت جایگاه ژنی شناخته شده کم‌توانی ذهنی اتوزومی مغلوب همراه با میکروسفالی نیز صورت گرفت.
یافته‌ها: از بین موارد مورد بررسی ۵ خانواده به نشانگان ایکس شکننده مبتلا بودند. ناهنجاری کروموزومی در هیچ یک از خانواده‌ها مشاهده نشد. یک خانواده دارا نقص متابولیک کمبود آنزیم آسیل کوآ-دهیدروژناز اسیدهای چرب زنجیره متوسط تشخیص داده شد. همچنین در ۳ خانواده کم‌توانی ذهنی با میکروسفالی همراه بود که هیچ یک به لوکوس‌های شناخته شده میکروسفالی اولیه (ام.‌سی.‌پی.‌اچ) پیوستگی نداشتند.
نتیجه‌گیری: نشانگان ایکس شکننده و کم‌توانی ذهنی اتوزومی مغلوب همراه با میکروسفالی با فراوانی به ترتیب ٪۲۰ و ٪۱۲ از مهم‌ترین عوامل بروز کم‌توانی ذهنی در استان همدان هستند.


الهه پاپری، اکرم فرهادی، معصومه حسینی، سیده‌صدیقه عابدینی، مرضیه محسنی، سوسن بنی‌هاشمی، ساناز ارژنگی، فرخنده بهجتی، کیمیا کهریزی، حسین نجم‌آبادی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: عقب‌ماندگی ذهنی شدید تقریباً در ٪۵۰ موارد دارای علتی ژنتیکی می‌باشد. در این مطالعه به منظور درک بهتر این عوامل و هم‌چنین کمک به انجام مشاوره ژنتیکی موثرتر، عوامل ژنتیکی این بیماری در استان بوشهر بررسی شد.

روش بررسی: در این پژوهش توصیفی که از نوع مطالعات مقطعی-کاربردی است، با کمک سازمان بهزیستی استان بوشهر از بین ۲۰۰ خانواده‌ دارای دو فرزند مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی و ‌یا بیشتر که بیماری آنها توسط پزشک تأیید شده بود، ۶۹ خانواده با کمک روش نمونه‌گیری ساده انتخاب شدند. سپس از تمام افراد سالم و مبتلا در خانواده‌های انتخاب شده خونگیری صورت گرفت.

یافته‌ها: در هیچیک از موارد بررسی شده ناهنجاری‌های کروموزومی‌ مشاهده نشد. یک خانواده دچار نشانگان ایکس شکننده بود. پس از بررسی‌های آنالیز پیوستگی در ۱۸ خانواده‌ دارای فرزندان میکروسفال از نوع اتوزومی ‌مغلوب اولیه، ۶ خانواده به جایگاه‌های مربوطه (ام.سی.پی.اچ) پیوستگی نشان دادند. ‌یک خانواده دچار میکروسفالی از نوع سندرمی‌ بود. دو خانواده‌ میکروسفال و‌ یک خانواده‌ دچار عقب‌ماندگی ذهنی از نوع غیر‌سندرمی‌ و غیر‌میکروسفال، طرح توارث اتوزوم غالب را نشان دادند.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج بدست آمده در این ‌بررسی ناتوانی ذهنی بسیار هتروژن می‌باشد و عقب‌ماندگی ذهنی با توارث اتوزومی‌ مغلوب همراه با کاهش در اندازه دور سر(میکروسفالی) درصد بسیار زیادی (٪۲۶/۰۹) از موارد عقب‌ماندگی ذهنی ژنتیکی در استان بوشهر را به خود اختصاص داده است.


فرنوش کاویان‌پور، مختار ملک‌پور، احمد عابدی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: بررسی تأثیر آموزش کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ) بر میزان تکانشگری کودکان پیش‌دبستانی دارای اختلال هماهنگی رشد شهر اصفهان بود.

 روش بررسی: جامعه آماری پژوهش موردی حاضر شامل کلیه کودکان پیش‌دبستانی (۶-۵ ساله) دارای اختلال هماهنگی رشد بود که در مراکز پیش‌دبستانی و آمادگی وابسته به آموزش و پرورش شهر اصفهان ثبت نام شده بودند. روش نمونه‌گیری هدفمند بود. آزمودنی‌ها ۳ کودک پیش‌دبستانی بودند که به تشخیص متخصص دارای علائم و نشانه‌های اختلال هماهنگی رشد بوده‌اند. ابزارها شامل آزمون عصب-روان‌شناختی نپسی، پرسش‌نامه کانرز والدین، مقیاس هوشی وکسلر کودکان، آزمون توانایی-حرکتی پایه و مصاحبه بالینی بود. در این پژوهش از روش موردی با طرح MBD استفاده شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودار داده‌ها براساس شاخص‌های آمار توصیفی و تحلیل دیداری، مداخله مورد نظر در مورد هر سه آزمودنی اثر بخش بوده است (به ترتیب با %PND ۸۰% ،۷۰ و ٪۷۰ برای آزمودنی شماره یک، دو و سه).

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با آموزش کارکرد اجرایی بازداری پاسخ، میزان تکانشگری کاهش پیدا می‌کند.


ناهید وکیلی زاده، احمد عابدی، علیرضا محسنی اژیه، الناز پیشقدم،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده

هدف توجه اشتراکی، به توانایی فرد در تمرکز بر اطلاعات موجود در کانون توجه دیداری خویش، به‌موازات اطلاعات موجود در کانون توجه دیداری فرد دیگر اشاره دارد. در این جریان، دو نفر فعالانه توجه‌ خود را معطوف یک شی‌ء، موقعیت یا رویداد می‌کنند. نقص در توجه اشتراکی یکی از اولین نشانه‌های قابل‌تشخیص در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم به شمار می‌رود. این مهارت تأثیر بسیاری بر رشد و تحول مهارت‌های زبانی، شناختی و اجتماعی دارد. به‌عبارت‌دیگر، توجه اشتراکی ممکن است به‌عنوان یک مهارت کلیدی عمل کند؛ بدین معنی که دستیابی به این حوزه از رشد، دستاوردهای جانبی بسیاری را برای کودک به ارمغان می‌آورد. ازاین‌رو، استفاده از مداخلات درمانی زودهنگام به‌منظور بهبود توجه اشتراکی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم ضرورت می‌یابد. پژوهش حاضر به‌منظور بررسی اثربخشی مداخله زودهنگام مبتنی‌بر والدین بر میزان توجه اشتراکی (پاسخ‌دهی) کودکان پیش‌دبستانی دارای اختلال طیف اوتیسم انجام گرفت.
روش بررسی جامعه آماری این پژوهش را کودکان مراجعه‌کننده به مرکز اوتیسم اردیبهشت در شهر اصفهان تشکیل می‌دادند که تعداد آنها ۵۷ نفر بود. ازآنجاکه پژوهش حاضر به‌دنبال موارد خاص یا غیرمعمول بود، از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و شرکت‌کنندگان براساس قضاوت پژوهشگر یا اهداف مطالعه انتخاب شدند. براین‌اساس، سه کودک ۵-۳ ساله که به تشخیص متخصص، علایم و نشانه‌های اختلال طیف اوتیسم را داشتند و در زمینه توجه اشتراکی دچار آسیب بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام (GARS) و مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه (ESCS) بود. در این پژوهش، روش مورد منفرد با طرح A-B مورداستفاده قرار گرفت. در این روش پس از ۵ جلسه خط پایه، مداخله آغاز گردید و طی ۱۲ جلسه انفرادی مهارت توجه اشتراکی به کودکان آموزش داده شد. به‌منظور تجزیه و تحلیل داده‌های گردآوری‌شده، ابتدا نمرات خام به نمرات استاندارد تی تبدیل و موقعیت خط پایه، مداخله و پیگیری هر آزمودنی روی نمودار رسم و برای تفسیر و نتیجه‌گیری از این نمودارها، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد داده‌های غیرهمپوش و درصد داده‌های همپوش استفاده شد.
یافته‌ها در تحلیل دیداری نمودار داده‌ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بوده است. میانگین نمرات از ۹۲/۳۹، ۳۰/۳۷ و ۸۹/۳۸ برای هر سه آزمودنی در خط پایه به ۰۴/۵۲، ۷۹/۵۲ و ۶۹/۵۱ در موقعیت مداخله رسید. درصد غیرهمپوشی داده‌ها (PND) در دو موقعیت خط پایه و مداخله  برای سه شرکت‌کننده به‌ترتیب ۸۳، ۱۰۰ و ۹۱  درصد بود. این اثربخشی در مرحله پیگیری، همچنان مشهود بود.
نتیجه‌گیری نتایج پژوهش حاضر نشان داد مداخله زودهنگام مبتنی‌بر والدین می‌تواند به‌عنوان یک روش آموزشی مؤثر برای بهبود توجه اشتراکی در کودکان پیش‌دبستانی دارای اختلال طیف اوتیسم مورداستفاده قرار گیرد. با توجه به اینکه آسیب در توجه اشتراکی، یکی از ویژگی‎‌های اصلی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم است و توجه اشتراکی سبب بهبود در دیگر حیطه‌های رشدی می‌شود، می‌توان پیشنهاد کرد که بهبود توجه اشتراکی باید به‌عنوان یک هدف اصلی در مداخلات توان‌بخشی و آموزشی در کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم تعیین شود.


غلام‌رضا امینیان، فاطمه بهرامیان، معصومه باقرزاده، شیما فردی‌پور، زهرا صفایی‌پور، آمنه عابدیان‌اول،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده

هدف در بین آسیب‌های مربوط به بزرگ‌سالان و جوانان، مشکلات زانو از رایج‌ترین آن‌ها و سندرم درد پتلوفمورال ازجمله شکایات متداول مبتلایان به‌شمار می‌رود و ازآنجایی‌که در افراد ورزشکار شیوع بالایی دارد، به آن درد دونده‌ها نیز می‌گویند. سندرم درد پتلوفمورال یکی از اختلالات مربوط به زانوست که سبب ایجاد درد در جلوی زانو و اختلالات عملکردی در افراد مبتلا می‌شود. علایم این عارضه اغلب در ناحیه کشکک است. کریپتاسیون هم از علایم شایع در این بیماران است. این علایم با بالاوپایین‌رفتن از پله، زانوزدن، نشستن طولانی‌مدت و ایستادن از حالت نشسته شدت می‌یابد. علت ایجاد این سندرم متفاوت است و ازجمله آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد: پتلاآلتا، اختلالات فمور، نبودن تعادل عضلانی، افزایش زاویو کیو و پرونیشن بیش‌ازحد. سندرم درد پتلافمورال در زنان درمقایسه‌با مردان شایع‌تر است. این سندرم با پرونیشن ساب‌تالار همراه است که به‌سبب آن نحوه توزیع فشار کف پا تغییر می‌کند. سندرم درد پتلافمورال احتمال خطر ابتلا به استئوارتریت را افزایش می دهد؛ بنابراین درمان مناسب این بیماری اهمیت فراوانی دارد. روش‌های درمانی زیادی در این زمینه ذکر شده است که می‌توان آن‌ها را به دو گروه جراحی و غیرجراحی تقسیم کرد. فیزیوتراپی و کفی‌ها و ارتزهای زانو که به‌طور گسترده برای درمان افراد مبتلا به سندرم درد پتلوفمورال به‌کار می رود، در گروه درمان‌های غیرجراحی قرار می‌گیرد. از کفی‌ها به‌طورگسترده در شرایط وجود پرونیشن بیش ازحد مانند سندرم پتلافمورال استفاده می‌شود. کفی‌ها می‌تواند از طریق کاهش پرونیشن درد را بهبود بخشد. یکی از این کفی‌ها، کفی با تکنیک برداشت از بخش داخلی پاشنه (قالب گچی) است. این تکنیک روش جدید اصلاح کفی است که پرونیشن را کنترل می‌کند. این تکنیک برداشتن مقدار کوچکی از قسمت داخلی سطح پلنتار پاشنه را شامل می‌شود. کفی‌ها می‌تواند علایم ذکرشده را در این افراد بهبود بخشند. هدف این مطالعه ارزیابی تأثیر کفی ساخته‌شده با تکنیک برداشت از بخش داخلی پاشنه (قالب گچی) بر توزیع فشار کف پا در افراد مبتلا به سندرم درد پتلوفمورال است.
روش بررسی این مطالعه از نوع مطالعه کنترل‌شده به‌صورت قبل و بعد بود که در آن ۱۴ زن مبتلا به سندرم درد پتلوفمورال شرکت کردند. توزیع فشار کف پا و سطح تماس در این افراد با استفاده و بدون‌استفاده از کفی با تکنیک برداشت از بخش داخلی پاشنه (قالب گچی) در ۸ ناحیه در زیر پا با استفاده از سیستم پدار اندازه‌گیری شد. برای مقایسه دو حالت نام‌برده آزمون آماری مقایسه زوج‌ها به‌کار رفت.
یافته‌ها نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد کفی ساخته‌شده با تکنیک برداشت از بخش داخلی پاشنه (قالب گچی) فشار کف پا در داخل ناحیه عقب پا را کاهش می‌دهد (۰۰۱/۰P=).  همچنین میانگین فشار کف پا (۰۰۳/۰ P=) و سطح تماس (۰۰۲/۰ P=) در ناحیه داخلی قسمت میانی پا در حالت استفاده از کفی درمقایسه‌با بدون‌کفی به‌طورمعناداری افزایش یافت. در نواحی دیگر تفاوت معناداری دیده نشد.
نتیجه‌گیری کفی مدنظر در نحوه توزیع فشار تغییر ایجاد و میزان پرونیشن پا را حفظ کرده است. کفی مدنظر فقط نحوه توزیع فشار را از ناحیه‌ای به ناحیه دیگر منتقل کرده و نتوانسته است در تمام نواحی ارزیابی‌شده فشار را به‌طوریکنواخت و متناسب منتقل کند؛ بنابراین نمی‌توان گفت که توزیع فشار کف پا را در افراد مبتلا به سندرم درد پتلو فمورال بهبود بخشیده است یا خیر. 


ناهید وکیلی زاده، احمد عابدی، علیرضا محسنی اژیه،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده

هدف اختلال طیف اوتیسم، یکی از اختلالات عصبی رشدی پیچیده است که روزبه‌روز شایع‌تر می‌شود. با توجه به مشکلات زیادی که این اختلال برای کودک، خانواده و جامعه به وجود می‌آورد، ضرورت غربالگری و تشخیص زودهنگام و ارائه مداخلات بهنگام برای این گروه از کودکان اهمیت ویژه‌ای دارد. در کشورهای مختلف، ابزارهای بسیاری برای غربالگری اختلال طیف اوتیسم طراحی و ساخته شده است؛ با این‌ حال در ایران ابزاری برای این مهم ساخته نشده است. یکی از جدیدترین و معتبرترین ابزارهایی که در سال‌های اخیر به ‌منظور غربالگری صفات اختلال طیف اوتیسم در کودکان نوپا طراحی‌ شده است، پرسش‌نامه غربالگری زودهنگام ویژگی‌های اوتیسم (ESAT) است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسش‌نامه غربالگری زودهنگام ویژگی‌های اوتیسم (ESAT-PV) در کودکان نوپاست.
روش بررسی پژوهش حاضر مطالعه‌ای مقطعی از نوع استانداردسازی و اعتبارسنجی است. جامعه آماری پژوهش، کودکان با اختلال طیف اوتیسم در شهر اصفهان بودند. نمونه پژوهش، شامل ۷۲ کودک بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از بررسی و محاسبه نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI)، مشابه سازندگان نسخه اصلی پرسش‌نامه از مادران شرکت‌کننده خواسته شد تا بر اساس ویژگی‌های کودکشان در ۱۴ ماهگی، به سؤالات ESAT-PV پاسخ دهند. روایی سازه از نوع همگرا با چک‌لیست ویرایش‌شده اوتیسم در کودکان نوپا (M-CHAT) و مقیاس ارزیابی اوتیسم در دوران کودکی (CARS) و با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن بود. به‌ منظور تحلیل آماری در بررسی روایی ملاکی، از نوع مقایسه گروه‌های همتای کودکان با اختلال طیف اوتیسم (۳۰ نفر) و کودکان با رشد طبیعی (۳۰ نفر)، از آزمون T استفاده شد. پایایی آزمون‌بازآزمون (به فاصله‌ دو هفته)، با اعتبار درون‌ارزیاب (درجه‌بندی یک ارزیاب در دو زمان مختلف) به روش ضریب همبستگی درون طبقه‌ای (ICC) و همسانی درونی به شیوه محاسبه‌ ضریب α کرونباخ انجام شد. داده‌ها نیز با استفاده از ۲۲ SPSS تجزیه‌‌وتحلیل شد.
یافته‌ها حداقل و حداکثر نسبت روایی محتوایی (CVI) برابر با ۰/۸ و ۱ و شاخص روایی محتوایی (CVI) برابر با ۰/۹۱ برآورد شد. میزان همبستگی چک‌لیست ویرایش‌شده اوتیسم در کودکان نوپا (M-CHAT) و ESAT-PV برابر با ۰/۵۶ و مقیاس ارزیابی اوتیسم در دوران کودکی (CARS) و ESAT-PV برابر با ۰/۶۱ بود. همچنین بین میانگین ESAT-PV در دو گروه کودکان با و بدون اختلال طیف اوتیسم تفاوت معنی‌داری وجود داشت (T=۱۷/۴۵ ،P=۰/۰۱). ضریب α کرونباخ برای سؤالات در دامنه ۰/۷۳ الی ۰/۷۷ و ضریب α کرونباخ برای کل پرسش‌نامه برابر با۰/۷۶ بود. ضریب همبستگی درون طبقه‌ای (ICC) نیز برای سؤالات در دامنه ۰/۹۳ تا ۰/۷۷ و ICC کل پرسش‌نامه برابر با ۰/۹۲ محاسبه شد.
نتیجه‌گیری نتایج این پژوهش نشان داد که نسخه فارسی پرسش‌نامه غربالگری زودهنگام ویژگی‌های اوتیسم (ESAT-PV) روایی و پایایی قابل قبولی دارد و می‌تواند به عنوان ابزار بالینی و پژوهشی برای تشخیص اوتیسم در کودکان نوپا به کار رود. این نتایج از این ‌نظر که  توانست مفاهیم غربالگری زودهنگام اختلال اوتیسم را از طریق بررسی و تأیید ویژگی‌های روان‌سنجی ESAT-PV عملیاتی کند، حائز اهمیت است. پس ‌از این، پژوهشگران علاقه‌مند می‌توانند با کاربرد ESAT-PV در گروه‌های مختلف، به شناسایی و غربالگری اختلال طیف اوتیسم بپردازند. علاوه بر این، به متخصصان حوزه توان‌بخشی، روان‌شناسان و روان‌پزشکان پیشنهاد می‌شود با غربالگری زودهنگام ویژگی‌های اختلال طیف اوتیسم در کودکان نوپا و اقدام برای تدوین، اجرا و بررسی نتایج مداخلات بهنگام آموزشی و توان‌بخشی، زمینه‌های لازم را برای بهبود این گروه از کودکان فراهم کنند و در راه کاهش هزینه‌های خانواده و جامعه مفید واقع شوند.


لیلا اکرمی، مختار ملک پور، سالار فرامرزی، احمد عابدی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: دوره بلوغ و نوجوانی برای نوجوانان با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا از اهمیت زیادی برخوردار است. این نوجوانان نسبت به هم‌سالان خود نیاز به آموزش بیشتر در جهت درک دوره بلوغ و تغییرات همراه با آن دارند. عدم آگاهی والدین در نحوه برخورد صحیح با نوجوان، عدم تقویت مهارت‌های اجتماعی و عدم ارائه اطلاعات کافی به آن‌ها، می‌تواند باعث ایجاد مشکلات مختلف از جمله ایجاد و یا  افزایش مشکلات رفتاری و انطباقی شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش مدیریت رفتار و مهارت‌های اجتماعی بر مشکلات رفتاری و انطباقی نوجوانان پسر با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالاست.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک طرح مورد منفرد از نوع A-B-A است. جامعه آماری دانش‌آموزان پسر با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا در شهر یزد را شامل می‌شد که به شیوه نمونه‌گیری هدفمند، سه پسر با اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا انتخاب شدند. بر اساس بررسی تحقیقات مختلف در ارتباط با کاهش مشکلات رفتاری، رویکردهای شناختی‌رفتاری، راهنمای درمان موضوعات عاطفی و رفتاری و راهنمایی درمان سیستم بهبود مهارت‌های اجتماعی، برنامه آموزشی مادران و نوجوانان تدوین شد. برای بررسی روایی محتوای برنامه از روش لاوشه و برای سنجش میزان قابلیت اعتماد از ضریب کاپا استفاده شد. برنامه آموزشی در ۳۷ جلسه برای مادران و آزمودنی‌ها ارائه شد. در جهت جمع‌آوری داده‌ها، مادران و معلمان آزمودنی‌ها به سؤالات پرسش‌نامه سیستم ارزیابی رفتار کودکان BASC-۳ (فرم والدین و معلمان) قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل دیداری نمودار داده‌ها بر اساس شاخص‌های تحلیل دیداری و آمار توصیفی استفاده شد.
یافته‌ها: ابتدا داده‌های خام برای هر شرکت‌کننده در سه موقعیت خط پایه، مداخله و پیگیری به صورت نمودار رسم شد. سپس محفظه ثبات و روند برای نمودار داده‌های هر سه شرکت‌کننده در موقعیت خط پایه و مداخله ترسیم شد و با استفاده از شاخص روند و ثبات، جهت روند و میزان ثبات داده‌ها مشخص شد، درنهایت با استفاده از روش تحلیل درون‌موقعیتی و بین‌موقعیتی به تحلیل اثربخشی برنامه آموزشی بر مشکلات رفتاری و مهارت‌های انطباقی پرداخته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که برنامه آموزشی بر کاهش مشکلات رفتاری با PND ۶۲/۵ برای آزمودنی اول و سوم و ۰/۷۵ برای آزمودنی دوم و افزایش مهارت‌های انطباقی با PND ۰/۷۵ برای آزمودنی اول و سوم و ۰/۸۷ برای آزمودنی دوم مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر، به نظر می‌رسد آموزش مادران و نوجوانان بر اساس یک برنامه سازمان‌یافته، می‌تواند نقش مهمی در کاهش مشکلات رفتاری و افزایش مهارت‌های انطباقی در دوره نوجوانی و بلوغ داشته باشد. نوجوانان با اختلال‌های طیف اُتیسم به دلیل محدودیت‌های که با آن رو‌به‌رو هستند برای ارائه رفتار مناسب نیاز به دریافت آموزش بیشتری دارند، بنابراین تنظیم برنامه‌های آموزشی برای این گروه از نوجوانان و خانواده‌ها ضروری به نظر می‌رسد. یکی از مهم‌ترین محدودیت‌های پژوهش حاضر تعداد کم نمونه‌هاست، بنابراین تعمیم نتایج باید با احتیاط انجام گیرد. با توجه به اینکه در ارتباط با کودکان با اختلال‌های طیف اُتیسم پژوهش‌های زیادی صورت گرفته است، پیشنهاد می‌شود در ارتباط با دوره بلوغ و نوجوانی در ارتباط با مسائل مختلفی که دختران و پسران با اختلال‌های طیف اُتیسم با آن ها رو‌به‌رو هستند، تحقیقات بیشتری انجام گیرد.

شیوا عابدی، نازیلا اکبرفهیمی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

اهداف: هدف از انجام این مطالعه موردی بررسی تأثیر مداخلات حرکت‌درمانی اصلاح‌شده با اعمال محدودیت بر عملکرد اندام فوقانی یک بیمار با آسیب اکتسابی مغزی شدید پس از گذشت چهار سال از آسیب بود.
روش بررسی: روی خانم (ف.ز) ۳۳‌ساله که چهار سال گذشته دچار آسیب مغزی اکتسابی شدید شده بود، مطالعه انجام گرفت. بیمار راست‌دست با تشخیص هایپوکسی به علت خودکشی با طناب دار بدون محدودیت حرکتی، سابقه دررفتگی و شکستگی و بدون شکایت از درد در اندام فوقانی سمت درگیرتر (سمت چپ) در بیمارستان توانبخشی رفیده بستری شد. این مطالعه موردی در سال ۱۳۹۷ انجام و رضایت‌نامه شرکت در مطالعه از شرکت‌کننده دریافت شد. اکستنشن حداقل ۲۰ درجه در مچ دست، نمره آشورث کمتر از سه، نمره MMSE بالاتر از ۲۴ و توانایی حفظ تعادل به مدت دو دقیقه به عنوان معیار های ورود به مطالعه در نظر گرفته شد. مداخله به مدت دو هفته، پنج روز در هفته و هر روز سه ساعت انجام تمرین و حداقل اعمال شش ساعت محدودیت در اندام فوقانی با آسیب کمتر توسط اسلینگ و دستکش انجام گردید. مداخله در بیمارستان توان‌بخشی رفیده شکل گرفت. در هر جلسه درمانی، ابتدا آماده‌سازی اندام فوقانی با استفاده از تکنیک‌های کاهش تون شامل وزن‌اندازی روی اندام فوقانی، چرخش تنه، پروترکشن اسکاپولا و الگوی مهار رفلکس انجام شد و پس از آن،‌ تکالیف حرکتی منتخبی انجام گرفت. تکالیف حرکتی شامل تمیز کردن سطح میز با حوله، ورق زدن صفحات کتاب، برداشتن و بردن لیوان به سمت دهان، برداشتن و حرکت دادن یک بطری، تمرینات گرفتن و رها کردن اشیای مختلف، دست‌یابی به جلو با اشیاء مختلف برای حرکت آن‌ها از یک مکان به مکان دیگر، شمردن با انگشتان، برداشتن و برگرداندن کارت و انجام تمرینات حرکات ظریف و دستکاری درون دستی با استفاده از سکه و حبوبات در فرایند مداخله به کار رفت. طی مداخله از تکنیک‌های رفتاری شکل‌دهی استفاده شد. ارزیابی و ثبت داده‌ها طی چهار مرتبه شامل هفته دوم، چهارم و ششم پس از مداخله با استفاده از پرسش‌نامه آزمون فوگل و مایر، پرسش‌نامه اندازه‌گیری استقلال عملکردی، پرسش‌نامه فعالیت حرکتی و آزمون باکس اند بلاک جهت بررسی دقت، سرعت و کیفیت عملکرد اندام فوقانی بیمار ارزیابی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که بهبودی وضعیت عملکرد حرکتی در اندام فوقانی در یک بیمار مبتلا به آسیب مزمن مغزی اکتسابی شدید می‌تواند با استفاده از حرکت‌درمانی اصلاح‌شده با ایجاد محدودیت به عنوان یک مداخله مؤثر حاصل شود. در این مطالعه بهبودی در چهار حوزه عملکردی شامل عملکرد حرکتی، تعادل، حس و عملکرد مفاصل مشاهده شد و نمره آزمون فوگل و مایل از ۲۴ قبل از مداخله به ۵۶ در هفته دوم پس از مداخله افزایش یافت. این مقدار بهبودی در هفته ششم پس از مداخله ثابت باقی ماند. میزان دقت و مهارت دست طبق نمره آزمون باکس اند بلاک از پنج به هفت در هفته دوم پس از مداخله افزایش یافت. این مقدار در هفته ششم پس از مداخله به ۱۲ افزایش یافت.‌ میزان استقلال عملکردی فرد در فعالیت‌های روزمره زندگی طبق نمره پرسش‌نامه اندازه‌گیری استقلال عملکردی از ۱۹ به‌ ۳۱ در هفته دوم بعد از مداخله افزایش یافت، این میزان در هفته ششم پس از مداخله به ۳۸ افزایش یافت. همچنین میزان استفاده و کیفیت حرکات بازوی آسیب‌دیده طبق خرده‌مقیاس‌های پرسش‌نامه فعالیت حرکتی، شامل نمره کمیت حرکت قبل از مداخله از صفر به ۱/۷۰ در هفته ششم پس از مداخله و نمره کیفیت حرکت قبل از مداخله از صفر به ۱/۶۶ در هفته ششم پس از مداخله افزایش یافت. 
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه موردی می‌توان گفت شواهدی وجود دارد که روش حرکت‌درمانی اصلاح‌شده با ایجاد محدودیت می‌تواند در بهبود عملکرد اندام فوقانی در بیماران با آسیب مغزی اکتسابی مزمن و شدید در کوتاه‌مدت مؤثر باشد.

آزاده عابدین زاده، فاطمه شمال نسب، فاطمه ستوده لار، عماد اژدری، کبری رجبی، معصومه حسینی بیدختی، نگین مرادی، سید محمود لطیفی، فاطمه حسینی بیدختی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

هدف داشتن فرزند مبتلا به اختلالات گفتار و زبان، ضمن ایجاد احساس مسئولیت درمانی بزرگ در قبال او، تأثیراتقابل‌توجهی بر ابعاد روانی والدین به‌ویژه مادران به‌عنوان مراقب اولیه خواهد داشت. آن‌ها بیشتر در معرض فشارها و استرس‌های ناشی از احساس مسئولیت در قبال فرزندانشان هستند. هدف از این مطالعه مقایسه سطح استرس، افسردگی و کیفیت زندگی بین مادران کودکان مبتلا به اختلالات گفتار و زبان بود که فرزندان آن‌ها در دوره‌های زمانی مختلفی، خدمات توان‌بخشی را دریافت کرده‌ بودند.
روش بررسی مطالعه مقطعی توصیفی‌تحلیلی حاضر‌، بر روی ۱۸۵ مادر کودک مبتلا به اختلال گفتار و زبان که به دریافت خدمات توان‌بخشی نیاز داشتند، انجام شد. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از فرم کوتاه شاخص استرس والدینی برای اندازه‌گیری میزان استرس، پرسش‌نامه افسردگی بک، سخه دوم برای اندازه‌گیری میزان افسردگی و پرسش‌نامه زمینه‌یابی سلامت (فرم کوتاه ۳۶ سؤالی) برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی مادران انجام شد. بر‌اساس مدت‌زمان دریافت خدمات توان‌بخشی، مادران شرکت‌کننده در این مطالعه به ۴ گروه کمتر از یک ماه، بین ۱ تا ۶ ماه، بین ۷ تا ۱۱ ماه و برای بیش از ۱۲ ماه تقسیم شدند. داده‌ها با آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و آنووای چند‌متغیره آنالیز شدند.
یافته‌ها مقایسه میانگین نمرات شاخص استرس والدینی، پرسش‌نامه افسردگی بک و پرسش‌نامه زمینه‌ابی سلامت در ۴ گروه از مادران معنی‌دار بود (۰/۰۰۱>P). نتایج نشان داد مادرانی که فرزندان آن‌ها خدمات توان‌بخشی را برای مدت طولانی‌تری دریافت کرده بودند، میانگین نمرات استرس و افسردگی کمتر و میانگین نمره کیفیت زندگی بالاتری داشتند (۰/۰۰۱>‌P). میانگین نمره کل شاخص استرس والدینی بین ۴ گروه از مادران در اختلالات مختلف گفتار و زبان تفاوت آماری معنی‌داری داشت (۰۰۵/P≤۰). عامل نوع اختلال کودک، بر روی نتایج اثر معنادار داشت (۰/۰۵>‌P).
نتیجه‌گیری کمترین امتیاز استرس وافسردگی و بالاترین امتیاز کیفیت زندگی در مادرانی که بیش از ۱۲ ماه خدمات توان‌بخشی را دریافت کرده بودند، می‌تواند بیانگر آن باشد که مادرانی که خدمات توان‌بخشی را برای مدت طولانی‌تری دریافت می‌کنند، بیشتر شاهد بهبود فرزندان خود هستند و همچنین بهتر می‌توانند از راهبردهای مقابله با استرس برای مقابله با مشکل کودک خود استفاده کنند.




صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb