جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای درویش

حسین درویش، ساغر قاسمی فیروزآبادی، غلامرضا بهرامی منجمی، ایده بهمن، مرضیه محسنی، محمدجواد سلطانی بناوندی، سوسن بنی‌هاشمی ، ساناز ارژنگی، فرخنده بهجتی، کیمیا کهریزی، حسین نجم آبادی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: سهم عوامل ژنتیکی در بروز عقب‌ماندگی ذهنی حدود ۷۰% است. با توجه به این که شناخت علل ژنتیکی بروز این عارضه، موجب برنامه‌ریزی بهتر و انجام مشاوره دقیق‌تر در جهت پیشگیری و کنترل آن می‌باشد، لذا هدف از این مطالعه بررسی علل ژنتیکی عقب‌ماندگی ذهنی در استان گلستان می‌باشد.

روش بررسی: در این پژوهش توصیفی که از نوع مطالعات مقطعی- کاربردی است، با همکاری بهزیستی استان گلستان، خانواده‌های دارای فرزند عقب‌مانده ذهنی شناسایی و ۵۰ خانواده از نقاط مختلف استان که دارای تعداد ۲ و یا بیشتر فرزند عقب‌مانده ذهنی بودند با روش نمونه‌گیری ساده انتخاب شدند. عقب‌ماندگی ذهنی افراد مبتلا قبلاً با انجام مشاوره ژنتیک و معاینه بالینی توسط پزشک تأیید شده بود. نمونه‌گیری از خون کلیه افراد مبتلا و سالم در خانواده انجام گرفت. ضمناً در مورد بیماران، بررسی بدشکلی (دیسمورفیسم) و سنجش میکروسفالی (کاهش در اندازه دور سر) انجام شد. سپس افراد مبتلا تحت بررسی کروموزومی (سیتوژنتیک)، شکنندگی کروموزوم ایکس (نشانگان ایکس شکننده)، تست متابولیک و آنالیز پیوستگی برای هفت جایگاه ژنی شناخته شده عقب‌ماندگی ذهنی اتوزومی مغلوب همراه با میکروسفالی (ام.سی.پی.اچ.) قرار گرفتند.

یافته‌ها: ناهنجاری کروموزومی در هیچ یک از خانواده‌های مورد مطالعه دیده نشد. از میان ۵۰ خانواده مورد بررسی، یک خانواده مبتلا به نشانگان ایکس شکننده و۱۰ خانواده مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی همراه با میکروسفالی بودند. از میان ۱۰ خانواده میکروسفال، ۵ خانواده به جایگاه‌های ژنی ام.‌سی.‌پی.‌اچ. پیوستگی نشان دادند.

نتیجه‌گیری: عقب‌ماندگی ذهنی اتوزومی مغلوب همراه با میکروسفالی با سهمی حدود ۲۰ درصد، میزان بالایی از عقب‌ماندگی ذهنی ژنتیکی را در استان گلستان به خود اختصاص داده است.


محمود بهرام‌خانی، نسا درویشی، زهرا کشاورز، اصغر دادخواه،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ویژه‌نامه: توان‌بخشی اعصاب اطفال ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد‌های اجرایی در افراد اوتیسم و عادی و ارتباط آن‌ها با توانایی ریاضیات و خواندن انجام شد.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-مقایسه‌ای بود. نمونه مطالعه شامل ۱۳۲ دانش آموز (۱۶ اوتیسم و ۱۱۶ عادی) بود. گروه عادی با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. به علت محدود بودن جامعه آماری کودکان اوتیسم، تمام شماری انجام شد و دو گروه در برخی متغیرها همتا شدند. از آزمون‌‌های کولیج و کورنولدی، کی-مت و سطح خواندن به ترتیب برای اندازه‌گیری کارکرد‌های اجرایی، توانایی ریاضیات و خواندن استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره آنالیز شد.

یافته‌ها: کودکان اوتیسم به طور معنادار کارکرد‌های اجرایی ضعیف‌تری نسبت به کودکان عادی داشتند. هم‌چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که عوامل‌های سازماندهی و تصمیم‌گیری-برنامه‌ریزی در پیش‌بینی توانایی ریاضیات و بازداری و حافظه فعال در پیش‌بینی سطح خواندن سهم بیشتری دارند.

نتیجه‌گیری: براساس این یافته‌ها کارکرد‌های اجرایی در کودکان اوتیسم مختل هستند و اختلال در آن‌ها با ضعف در ریاضیات و خواندن رابطه دارد.


مجید معتمدزاده، مسعود شفیعی‌مطلق، ابراهیم درویشی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: ناراحتی‌های اسکلتی–عضلانی بخش عمده‌ای از بیماری‌های شغلی را در محیط‌های کاری به خود اختصاص می‌دهند، پیشگیری از بروز این ناراحتی‌ها مستلزم ارزیابی و اصلاح وضعیت‌های کاری با استفاده از روش‌های تحلیل شغلی ارگونومی می‌باشد. هدف این مطالعه، بررسی علت شیوع اختلالات اسکلتی– عضلانی در کارگران واحد کوره بلند و اجرای اقدام اصلاحی جهت کاهش میزان شیوع این اختلالات می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه ارزیابی بر روی ۲۴ نفر کارگر واحد کوره بلند به روش سرشماری انجام شد، مستندات پزشکی این افراد بررسی و پرسشنامه نوردیک توسط آنان تکمیل گردید. وظیفه مته‌زنی و اکسیژن‌‎کاری توسط روش ارزیابی سریع کل بدن (REBA) ارزیابی گردید و به کارگران آموزش‎های لازم داده شد. در وظیفه اکسیژن‌‎کاری برای کل ۲۴ نفر طراحی مجدد ایستگاه کار صورت گرفت و عمل مته‎زنی مکانیزه شد. و وظیفه کارگران دارای اختلالات اسکلتی عضلانی تغییر داده شد. ارزیابی مجدد توسط روش REBA و پرسشنامه نوردیک صورت گرفت.

یافته‌ها: بر طبق نتایج پرونده‌های پزشکی و پرسشنامه نوردیک حدود ۵/۳۷ درصد کارگران اختلالات اسکلتی–عضلانی داشتند؛ امتیاز نهایی REBA برای وظیفه مته‎زنی ۱۱ و برای اکسیژن‌کاری ۱۰ بدست آمد. بعد از طراحی مجدد ایستگاه کار، امتیاز نهایی REBA برای وظیفه اکسیژن‌کاری ۵بدست آمد و با مکانیزه نمودن عمل مته‎زنی، وظیفه مته‎زنی حذف گردید. با اجرای اقدامات اصلاحی میزان اختلالات اسکلتی– عضلانی ۵/۱۷ درصد کاهش یافت.

نتیجه‌گیری: با اجرای اقدامات اصلاحی در واحد کوره طبق روش REBA سطح ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی کاهش یافت و میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافت. کلید واژه‌ها: مداخله ارگونومی، ناراحتی‌های اسکلتی – عضلانی، REBA ، پرسشنامه نوردیک، فولاد.


میرطاهر موسوی، رجبعلی درودی، مرضیه شیرازی خواه، مهدی علیزاده زارعی، حمیدرضا هندی، فائزه جغتایی، علی درویشی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده

هدف: علی رغم شواهد گوناگون مبنی بر مؤثر بودن مداخلات توان‌بخشی در بیماران ضایعات نخاعی، این مداخلات معمولاً هزینه‌هایی را بر نظام سلامت تحمیل می‌کند. بنابراین ضروری است تا با ارزیابی‌های دقیق اقتصادی، مقرون‌به‌صرفه بودن این مداخلات برای نظام سلامت کشورهای مختلف بررسی شود. براین‌اساس، این مطالعه با هدف ارزیابی هزینه‌‌اثربخشی و هزینه‌‌منفعت مداخلات توان‌بخشی آسیب نخاعی در ایران انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه توصیفی‌تحلیلی حاضر از نوع ارزشیابی اقتصادی کامل برای مقایسه استراتژی توان‌بخشی بیماران آسیب نخاعی در مقابل عدم انجام توان‌بخشی و اولین تحقیق ارزیابی اقتصادی در این رابطه بود. در این مطالعه ابتدا هزینه‌یابی خدمات توان‌بخشی آسیب نخاعی انجام شد و با استفاده از طراحی یک مدل مارکف، طول عمر با لحاظ ۲ گروه بیماران (پاراپلژی و تتراپلژی) ارزیابی هزینه‌اثربخشی استراتژی‌ها صورت گرفت. سپس خالص منافع مالی توان‌بخشی آسیب نخاعی محاسبه شد. مراحل تجزیه‌و‌تحلیل نتایج با استفاده از نرم‌افزار اکسل نسخه ۲۰۱۶ و TreeAge نیخه ۲۰۱۱ انجام شد.
یافته‌ها: با توجه به میزان بروز سالیانه بیماران آسیب نخاعی نیازمند به خدمات توان‌بخشی در کشور که براساس تعرفه‌های بخش دولتی حدود ۲۰۰۰ نفر هستند، مجموع هزینه سالیانه توان‌بخشی این افراد در گروه پاراپلژی از ۳۲۹۹۷ الی ۴۰۲۰۰ میلیون ریال و در گروه تتراپلژی از ۲۵۴۷۶ الی ۲۶۱۱۹ میلیون ریال برآورد شده است. همچنین هزینه‌های توانبخشی بیماران آسیب نخاعی بر‌اساس تعرفه‌های بخش دولتی در ۱ سال ۲۵۶۸۴۷ میلیون ریال محاسبه شد. بر‌پایه تعرفه‌های بخش خصوصی، هزینه‌های سالیانه گروه پاراپلژی از ۸۶۳۷۴ تا ۱۰۳۱۲۲ میلیون ریال و در تتراپلژی از ۶۷۵۰۹ تا ۶۸۹۹۷ میلیون ریال برآورد شده است. این در حالی است که کل هزینه‌های توان‌بخشی این بیماران براساس تعرفه بخش خصوصی در ۱سال معادل ۶۶۸۸۴۷ میلیون ریال محاسبه شده است. همچنین نتایج ارزشیابی اقتصادی نشان داد بر‌اساس ۲ مدل تعرفه‌های دولتی و خصوصی، انجام توان‌بخشی دارای متوسط هزینه کمتر و از طرفی اثربخشی بالاتری نسبت به عدم انجام توانبخشی است و نشان‌دهنده هزینه‌اثربخش بودن توان‌بخشی آسیب نخاعی است.  تحلیل حساسیت احتمالی نتایج و شبیه‌سازی مونت کارلو نیز در هر دو سناریو، یافته‌های تحلیل اولیه را با احتمال بالا تأیید کرد. میزان خالص منافع مالی افزایشی توانبخشی برای کل موارد بروز سالانه بر‌اساس تعرفه‌های بخش دولتی و خصوصی به ترتیب ۸۹۹۱ و ۸۵۷۹ میلیارد ریال برآورد شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه ارزیابی اقتصادی نشان می‌دهد توان‌بخشی بیماران آسیب نخاعی در ایران بر‌اساس تعرفه‌های بخش دولتی و خصوصی، کاملاً هزینه‌اثربخش و دارای خالص منافع مالی مثبت قابل‌توجه است. 
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb