جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای خلخالی‌زاویه

مینو خلخالی‌زاویه، محمد پرنیان‌پور، حسین کریمی، بهرام مبینی، انوشیروان کاظم‌نژاد،
دوره ۴، شماره ۳ - ( پاييز و زمستان ۱۳۸۲ )
چکیده

هدف: افزایش کیفوز ستون فقرات بدلایل وضعیتی یکی از مشکلاتی است که برای ارزیابی و درمان آن نیاز به اندازه‌گیری دقیق مقدار زاویه کیفوز وجود دارد. خط‌کش انعطاف‌پذیر از ابزارهایی است که می تواند به‌طریق غیرتهاجمی مقدار کیفوز را اندازه بگیرد ولی تاکنون هیچ مطالعه‌ای، اعتبار و تکرارپذیری اندازه ‌گیری آن را در هیپرکیفوز وضعیتی بررسی نکرده است. هدف این مطالعه بررسی اعتبار و تکرارپذیری اندازه‌گیری کیفوز پشتی در افراد مبتلا به هیپرکیفوز وضعیتی است.

روش بررسی: مقدار کیفوز پشتی در ۲۵ فرد مبتلا به هیپرکیفوز وضعیتی و ۱۵ فرد سالم ۲ بار به‌وسیله خط‌کش انعطاف‌پذیر توسط یک آزمونگر اندازه‌گیری شد. همچنین مقدار کیفوز پشتی بر روی عکس رادیوگرافی دو بار توسط آزمونگر و یک بار توسط پزشک متخصص در افراد کیفوتیک اندازه‌گیری شد و تکرارپذیری اندازه‌گیری‌ها در دو گروه و همینطور اعتبار اندازه‌گیری خط‌کش انعطاف‌پذیر در مقایسه با عکس رادیولوژی در افراد بیمار بررسی گردید.

یافته‌ها: تکرارپذیری Intratester اندازه‌گیری کیفوز توسط خط‌کش در هر دو گروه سالم و بیمار عالی گزارش گردید. همچنین اندازه‌‌گیری مقدار کیفوز بر کلیشه رادیوگرافی نیز تکرارپذیری Intertester و Intratester عالی داشت. بررسی اعتبار اندازه‌گیری کیفوز با خط‌کش برای اندازه‌گیری زاویه cobb روی قوس حاصل از خط‌کش ICC بسیار خوب داشت ولی برای اندکس کیفوز که روش قدیمی‌تری است، دارای مقادیر ضعیف بود.

نتیجه‌گیری: خط‌کش انعطاف‌پذیر می‌تواند به‌عنوان وسیله‌ای معتبر و تکرارپذیر برای اندازه‌گیری غیرتهاجمی قوس کیفوز در افراد سالم و بیماران مبتلا به هیپرکیفوز وضعیتی پیشنهاد گردد.


لیلا سیمرغ، مهناز خیرخواه، مینو خلخالی‌زاویه،
دوره ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: پوسچر (S.B) Sway back یکی از شایعترین انواع اختلال پوسچر معرفی شده است، اما در مورد تغییر راستای مفاصل، اطلاعات محدود و متناقضی وجود دارد. بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی شیوع اختلال پوسچرS.B در زنان جوان و مطالعه کمّی راستای مفاصل در این پوسچر می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه به روش .... برروی ۵۱ نفر از دختران دانشجو بین سنین ۳۴-۱۹ سال که با انتخاب تصادفی ساده از بین دختران دانشگاه علوم پزشکی مشهد انتخاب شده بودند انجام شد. به همین منظور، با استفاده از صفحه شطرنجی و امتداد شاقولی، میزان نوسان (جابجایی خطی) لگن اندازه‌گیری شد و پوسچر افرادیکه خط شاقولی با فاصله بیش از cm۳ از خلف نقطه میانی محور واسطASIS و PSIS عبور می‌کرد بعنوان پوسچر S.B شناسایی شد. سپس مقدار شیب لگن به کمک شیب سنج لگنی و زاویه کایفوز و لوردوز توسط خط کش قابل انعطاف و راستای مفاصل مچ، زانو و هیپ به وسیله گونیامتر اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: میانگین لوردوز افراد در پوسچر S.B بیش از افراد نرمال بود (۰/۰۰۴=P) و میزان کایفوز و تیلت قدامی لگن در افراد این گروه گرچه بیش از افراد گروه نرمال بود ولی از نظر آماری تفاوت معنی‌داری نداشت (P>۰/۰۵). همچنین مفاصل ران و زانو در پوسچر S.B به سمت فلکسیون سوق پیدا کرده بود و مچ پا دورسی فلکسیون نشان می‌داد که مقدار دورسی فلکسیون با میزان نوسان لگن ارتباط معنی‌دار مستقیم داشت. شیوع این دفورمیتی در افراد مورد مطالعه %۳۹/۲ و بیش از دفورمیتیهای دیگر ستون فقرات بود.

نتیجه‌گیری: مشاهدات این تحقیق نشان داد که S.B شایعترین دفورمیتی ستون فقرات در زنان جوان جامعه ماست. همچنین نشان داد که با وجود افزایش لوردوز، امتداد مفاصل اندام تحتانی، ناحیه توراسیک و شیب (تیلت) لگن نسبتاً طبیعی باقی می‌ماند.


لیلا سیمرغ، مینو خلخالی‌زاویه، ناهید سهرابی، جلیل کوهپایه‌زاده، طاهره افتخار، زینت قنبری،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: با توجه به شیوع نسبتاً بالای افتادگی یا پرولاپس احشاء لگنی در زنان و لزوم بررسی تأثیر عوامل مستعد کننده این بیماری در جوامع مختلف، این تحقیق با هدف بررسی رابطه تغییرات انحنای ستون فقرات پشتی و کمری و چرخش (تیلت) لگن با پرولاپس احشاء لگنی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی، ۱۵نفر از زنان مبتلا به پرولاپس احشاء لگنی از طریق نمونه‌گیری ساده و در دسترس و با توجه به معیارهای لحاظ شده، از بین بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های اکبرآبادی و امام‌خمینی به‌عنوان گروه مورد و ۱۵ نفر از مراجعین همان بیمارستان‌ها که درجه پرولاپس آنها صفر و یا یک بود، بر اساس همتاسازی با گروه مورد، به‌عنوان گروه شاهد انتخاب و وضعیت پرولاپس (با استفاده از سیستم اندازه‌گیری پرولاپس احشاء لگنی)، انحناهای ستون فقرات پشتی و کمری (با استفاده از خط کش قابل انعطاف) و تیلت لگن (با استفاده از شیب سنج لگنی) آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون‌های آماری کولموگروف-اسمیرنوف، تی مستقل و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌‌ها: بین دو گروه اختلاف معناداری از لحاظ میزان کایفوز پشتی، (۰/۲۶=P)، لوردوز کمری (۰/۵۲=P) و تیلت لگن (۰/۴۱=P) وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: گرچه مطابق نتایج این مطالعه، ارتباط معناداری بین میزان کایفوز پشتی، لوردوز کمری و تیلت لگن با بروز پرولاپس احشای لگنی یافت نشد، اما همسویی جهت تغییرات فاکتورهای مورد نظر با مفروضات مطالعه، وجود رابطه بین افزایش کایفوز و کاهش لوردوز با بروز پرولاپس احشاء لگنی را در یک جامعه بزرگتر آماری، همچنان محتمل باقی نگاه می دارد.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb