جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای حسن‌زاده

رقیه حسن‌زاده، احمدرضا روفیگری، اکرم آزاد، لاله لاجوردی، محمدرضا کیهانی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده

هدف: نتایج حسی، پس از ترمیم عصب در بزرگسالان، عموماً ضعیف می باشد. مطابق با نتایج به‌دست آمده قبلی و طرح این فرضیه که آوران زدایی ساعد نتایج حسی را ازطریق افزایش نمایش کورتیکال دست بهبود می بخشد، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر بی حسی موضعی ساعد در ترکیب با انجام برنامه بازآموزی حسی بر روی نتایج حسی ضایعات اعصاب مدیان یا اولنار انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه به روش تجربی و از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور می‌باشد. به روش احتمالی ۱۳ بیمار که تحت جراحی ترمیمی اعصاب دست قرار گرفته بودند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمون (۶ نفر) و کنترل (۷ نفر) تقسیم شدند. طی یک دوره دو هفته ای یک کرم بی حسی موضعی (لیدوکایین P) در گروه مورد و یک دارونما در گروه کنترل ۴ بار بر روی وجه فلکسور ساعد دست آسیب‌دیده مورد استفاده قرار گرفت. برنامه بازآموزی حسی برای هر دو گروه یک ساعت پس از استعمال پماد و به مدت یک‌ساعت انجام شد. ارزیابی حسی در فواصل منظم، قبل از مداخله و پس از آخرین مداخله (پایان جلسه چهارم) در هر دو گروه انجام شد. برای داده های با توزیع غیر نرمال، از آزمون های ناپارامتری من ویتنی- یو و ویلکاکسون، به ترتیب برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان بین گروهی و درون گروهی استفاده گردید.

یافته‌ها: گروه آزمون بهبودی قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل از نظر درک لمس/ فشار ثابت پس از دوره درمان، کسب نموده و اختلاف آنها معنی‌دار بود (P=۰/۰۳).

نتیجه‌گیری: بی حسی موضعی ناحیه ساعد آسیب دیده در ترکیب با بازآموزی حسی می تواند نتایج حسی را پس از ترمیم عصب ارتقا دهد.


مهدی عبداله‌زاده‌رافی، هادی بهرامی، سیدمحمود میرزمانی، مسعود صالحی، مریم حسن‌زاده‌اول،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف بررسی تحول نظریه ذهن دانش‌آموزان عقب‌مانده ذهنی و رابطه آن با تعداد خواهران و برادران انجام شد.

روش‌بررسی: در این پژوهش توصیفی که از نوع تعیین همبستگی است، تمامی دانش‌آموزان پسر عقب‌مانده ذهنی ۸ تا ۱۴ سال (۵۹ نفر) که در سال تحصیلی ۸۸-۸۷ در پایه‌های اول تا پنجم دبستان در مرکز آموزشی میعاد شهر تربت‌حیدریه (تنها مرکز آموزشی پسرانه) مشغول به تحصیل بودند، شرکت داشتند. برای جمع‌آوری داده‌های مربوط به نظریه ذهن از تکلیف جعبه گول‌زننده (محتوای غیرمنتظره) و آزمون نظریه ذهن ۳۸ سئوالی استفاده شد. داده‌های بدست آمده با آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه، شفه، همبستگی پیرسون و مجذور کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: تحول نظریه ذهن سطح اول و دوم دانش‌آموزان عقب‌مانده ذهنی تا ۱۲ سالگی صعودی (P<۰/۰۰۱) و پس از آن ثابت است (P=۰/۸۷). ولی تحول نظریه ذهن که با تکلیف محتوای غیرمنتظره سنجیده می‌شود، صعودی است (P=۰/۰۲). همچنین تعداد خواهران و برادران با تحول نظریه ذهن دانش‌آموزان عقب‌مانده ذهنی رابطه معناداری ندارد (P=۰/۵۲).

نتیجه‌گیری: تحول نظریه ذهن دانش‌آموزان عقب‌مانده ذهنی بسته به اینکه چه نوع تکلیفی برای سنجش نظریه ذهن استفاده شود، متفاوت است. در مجموع ادعای رویکرد «نظریه نظریه» مبنی بر اینکه تحول نظریه ذهن براساس بلوغ فرایندهای ضروری صورت می‌گیرد، مورد پذیرش است. ادعای نظریاتی که بر پایه نظریه‌های اجتماعی ـ فرهنگی هستند، مبنی بر اینکه تجربه با سایر افراد به عنوان منشاء رشد درک ذهن است، باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.


محمد عاشوری، سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، سعید حسن‌زاده، معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت زندگی بر سلامت روان دانش‌آموزان کم‌شنوای شهرستان‌های تهران بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش‌آموزان کم‌شنوای دوم و سوم متوسطه شهرستان‌های تهران تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی‌ها از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شد، به طوری که در این پژوهش ۴۰ دانش‌آموز شرکت داشتند. آزمودنی‌ها به صورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل). گروه آزمایشی، آموزش مهارت‌های زندگی را در ۹ جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون هوشی وکسلر بزرگسالان و پرسش‌نامه سلامت عمومی بود. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمرات سلامت روان گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۵>P). هم‌چنین نمرات سلامت روان گروه آزمایش در خرده‌مقیاس‌های علایم جسمانی، اضطراب، نقص در عملکرد اجتماعی و افسردگی معنادار بود (۰/۰۵>P).

نتیجه‌گیری: برنامه آموزشی مهارت زندگی باعث بهبود سلامت روان دانش‌آموزان کم‌شنوا شد و علایم جسمانی، اضطراب، نقص در عملکرد اجتماعی و افسردگی آنان را کاهش داد. بنابراین برنامه‌ریزی برای ارائه آموزش مهارت زندگی به این دانش‌آموزان اهمیت ویژه‌ای دارد.


سیده‌سمیه جلیل آبکنار، محمد عاشوری، سعید حسن‌زاده،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

هدف آسیب شنوایی بر عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی تأثیر می‌گذارد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط راهبردهای مدیریت منابع و جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت در پیش‌بینی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی بود.
روش بررسی پژوهش حاضر مطالعه‌ای توصیفی‌تحلیلی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی در محدوده سنی ۱۵ تا ۱۸ سال تشکیل می‌دادند. ۸۰ دانش‌آموز (۴۶ پسر و ۳۴ دختر) با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس از شهرستان‌های استان تهران انتخاب شدند که در سطح اقتصادی و اجتماعی متوسطی قرار داشتند. ابزارهای استفاده‌شده در این پژوهش پرسش‌نامه راهبردهای مدیریت منابع (پینتریچ و همکارانش، ۱۹۹۱) [۷] و پرسش‌نامه تجدیدنظرشده جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت (الیوت و موریاما، ۲۰۰۸) [۳۰] بود. پینتریچ و همکارانش پرسش‌نامه راهبردهای مدیریت منابع را ساخته‌اند که براساس مقیاس هفت درجه‌ای لیکرتی نمره‌گذاری می‌شود. این پرسش‌نامه مدیریت زمان و محیط مطالعه، نظم‌دهی به تلاش، یادگیری از همتایان و کمک‌طلبی را دربردارد. الیوت و موریاما نیز پرسش‌نامه تجدیدنظرشده جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت را طراحی کرده‌اند. این پرسش‌نامه دوازده آیتم دارد که براساس مقیاس هفت‌درجه‌ای لیکرتی نمره‌گذاری می‌شود. علاوه‌براین شامل این چهار مقیاس است: هدف تبحرگرا، هدف اجتناب از تبحر، هدف عملکردگرا و هدف اجتناب از عملکرد. داده‌های مطالعه با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی و رگرسیون گام‌به‌گام با استفاده از نسخه ۱۹ نرم‌افزار آماری SPSS تجزیه‌وتحلیل شد.
یافته‌ها در این پژوهش طبیعی‌بودن متغیرها با استفاده از آزمون کلموگروف‌اسمرینوف ارزیابی شد. نتایج نشان داد راهبردهای مدیریت منابع (نظم‌دهی به تلاش و کمک‌طلبی) و جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت (هدف تبحرگرا و هدف اجتناب از عملکرد) با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد (۰۵/۰P<). هدف تبحرگرا، نظم‌دهی به تلاش، کمک‌طلبی و هدف اجتناب از عملکرد توانست ۵۳/۰درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش‌بینی کنند (۰۵/۰P<). دراین‌میان هدف تبحرگرا بیشترین نقش را در پیش‌بینی پیشرفت تحصیلی داشت (۰۰۱/۰P<).
نتیجه‌گیری افراد ناشنوا نمی‌توانند صدای بلند را بشنوند و حتی آن را درک کنند. آستانه شنوایی آن‌ها در گوش بهتر ۹۰ دسی‌بل یا بیشتر است و با یا بدون سمعک نمی‌توانند بشنوند. آسیب شنوایی یکی از فراوان‌ترین آسیب‌های حسی در جوامع است که بیش از ۲۵۰ میلیون نفر در دنیا به آن مبتلا هستند. نتایج نشان داد پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان با آسیب شنوایی شبیه دانش‌آموزان عادی است و به متغیرهای زیادی بستگی دارد. در این پژوهش نقش راهبردهای مدیریت منابع و جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت در پیش‌بینی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی بررسی شده است. آسیب شنوایی با ناتوانی در ارتباط، تأخیر در زبان، محرومیت آموزشی، انزوای اجتماعی گوشه‌گیری، طرد، افسردگی و اضطراب همراه است. این عوامل سلامت روانی و عمومی را کاهش می‌دهد. کشورهای مختلف به‌نحو متفاوتی خدمات آموزشی و توان‌بخشی را به این افراد ارائه می‌کنند. توجه به متغیرهای راهبردهای مدیریت منابع (نظم‌دهی به تلاش و کمک‌طلبی) و جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت (هدف تبحرگرا و هدف اجتناب از عملکرد) در پیش‌بینی پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در مطالعه حاضر از روش همبستگی استفاده شده است و روابط نشان‌داده‌شده را نمی‌توان به‌عنوان عوامل علّی درنظرگرفت؛ ازاین‌رو این احتمال وجود دارد که چنین نتایج و همبستگی‌هایی از اثر متغیرهای دیگری ناشی شده باشد. از محدودیت‌های این مطالعه می‌توان به استفاده از پرسش‌نامه‌های خودگزارش‌دهی اشاره کرد. شاید دانش‌آموزان به‌دلیل اجتناب از برچسب‌خوردن یا پذیرفته‌شدن از طرف جامعه، دربرابر ارائه پاسخ درست و صادقانه احساس مسئولیت نکنند. راهبردهای مدیریت منابع و جهت‌گیری هدف‌های پیشرفت در آموزش دانش‌آموزان با آسیب شنوایی بسیار مفید هستند؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود از این روش در مدرسه‌های ابتدایی و همچنین دیگر گروه‌های افراد استثنایی استفاده شود.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb