جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای جلیل‌آبکنار

سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، گیتا موللی، نرگس ادیب‌سرشکی، محمد عاشوری،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و شناختی- فراشناختی مبتنی بر مهارت‌های حل مسئله ریاضی در دانش‌آموزان دختر کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی در شهرستان‌های تهران است.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، به روش نمونه گیری خوشه‌ای چند مرحله ای از میان شهرستان‌های تهران سه شهرستان قرچک، شهر ری و شهریار انتخاب شدند و از هر شهرستان یک مدرسه و از هر مدرسه به صورت تصادفی ۱۵ دانش آموز دختر کم توان ذهنی پایه سوم راهنمایی انتخاب شدند. پس از انتساب تصادفی دانش‌آموزان در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، دانش‌آموزان گروه‌های آزمایشی راهبردهای شناختی و شناختی- فراشناختی، طی ۱۵ جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و به دانش‌آموزان گروه کنترل آموزش راهبردها ارائه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون هوش وکسلر کودکان تجدید نظر شده برای همتا کردن گروه‌ها به لحاظ بهره هوشی، آزمون‌های معلم ساخته حل مساله ریاضی و بسته آموزشی راهبردهای شناختی و شناختی- فراشناختی بود. داده‌های به دست آمده با استفاده از روش‌های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و جدول فراوانی) و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات آزمون حل مساله ریاضی گروه راهبرد شناختی - فراشناختی به طور معناداری بیشتر از گروه شناختی (P<۰/۰۰۵) بود. همچنین اختلاف میانگین گروه شناختی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (۰/۰۰۳>P) بود.

نتیجه‌گیری: آموزش راهبرد شناختی-فراشناختی و راهبرد شناختی عملکرد دانش‌آموزان را در حل مسأله ریاضی افزایش داد. همچنین، آموزش راهبرد شناختی–فراشناختی در مقایسه با آموزش راهبرد شناختی موجب بهبود عملکرد دانش‌آموزان در حل مساله ریاضی شد.


سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، محمد عاشوری، معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ویژه‌نامه: توان‌بخشی اعصاب اطفال ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی بر رفتار سازشی دانش‌آموزان پسر کم‌توان ذهنی شهرستان‌های تهران بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع شبه‌آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را دانش‌آموزان پسر کم‌توان ذهنی ۱۲ تا ۱۴ ساله شهرستان‌های تهران تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی‌ها با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای ابتدا از بین شهرستان های تهران، ۲ شهرستان و از هر شهرستان یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند، سپس از هر مدرسه ۲۰ دانش‌آموز انتخاب شد که به طور تصادفی در یکی از دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه‌ آزمایشی، طی ۱۰ جلسه تحت آموزش کفایت اجتماعی قرار گرفت ولی به گروه کنترل آموزشی ارائه نشد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات آزمون هوش ریون، مقیاس رفتار سازشی واینلند و برنامه آموزشی کفایت اجتماعی بود. داده‌های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات رفتار سازشی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (P<۰/۰۰۰۵). همچنین نمرات رفتار سازشی گروه آزمایش در مهارت‌ ارتباطی، مهارت‌ زندگی و مهارت اجتماعی معنادار بود (P<۰/۰۰۰۵)، ولی در مهارت حرکتی معنادار نبود (P<۰/۲۶۹).

نتیجه‌گیری: برنامه آموزشی کفایت اجتماعی باعث بهبود رفتار سازشی، مهارت‌ ارتباطی، مهارت‌ زندگی و مهارت اجتماعی دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی شد. بنابراین برنامه‌ریزی برای ارائه آموزش کفایت اجتماعی به این دانش‌آموزان اهمیت ویژه‌ای دارد.


محمد عاشوری، سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، سعید حسن‌زاده، معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت زندگی بر سلامت روان دانش‌آموزان کم‌شنوای شهرستان‌های تهران بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش‌آموزان کم‌شنوای دوم و سوم متوسطه شهرستان‌های تهران تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی‌ها از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شد، به طوری که در این پژوهش ۴۰ دانش‌آموز شرکت داشتند. آزمودنی‌ها به صورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل). گروه آزمایشی، آموزش مهارت‌های زندگی را در ۹ جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون هوشی وکسلر بزرگسالان و پرسش‌نامه سلامت عمومی بود. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمرات سلامت روان گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۵>P). هم‌چنین نمرات سلامت روان گروه آزمایش در خرده‌مقیاس‌های علایم جسمانی، اضطراب، نقص در عملکرد اجتماعی و افسردگی معنادار بود (۰/۰۵>P).

نتیجه‌گیری: برنامه آموزشی مهارت زندگی باعث بهبود سلامت روان دانش‌آموزان کم‌شنوا شد و علایم جسمانی، اضطراب، نقص در عملکرد اجتماعی و افسردگی آنان را کاهش داد. بنابراین برنامه‌ریزی برای ارائه آموزش مهارت زندگی به این دانش‌آموزان اهمیت ویژه‌ای دارد.


سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، محمد عاشوری، غلام‌علی افروز،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش رفتارهای اجتماعی بر بهبود مهارت‌های اجتماعی نوجوانان دختر کم‌توان ذهنی ۱۴‌تا‌۱۸ساله در استان مازندران است.

روش بررسی: در مطالعۀ شبه‌آزمایشی حاضر با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون، با گروه کنترل و با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی‌خوشه‌ای و چندمرحله‌ای، چهل نوجوان دختر کم‌توان ذهنی ۱۴تا۱۸ساله، انتخاب و به‌طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند، به‌طوری‌که هر گروه بیست نفر بود. به اعضای گروه‌ آزمایش، رفتارهای اجتماعی در هشت جلسۀ نود‌دقیقه‌ای در یک‌ماه، آموزش داده شد؛ ولی به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، آزمون هوشی ریون و مقیاس مهارت‌های اجتماعی ماتسون بود. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند‌متغیری تحلیل شدند.

 یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میانگین نمره‌های مهارت‌های اجتماعی گروه آزمایش به‌طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (۰/۰۵>P). همچنین، میانگین نمره‌ها در همۀ خرده‌مقیاس‌های مهارت‌های اجتماعی، شامل مهارت‌های اجتماعی مناسب، رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و تکانشی، برتری‌طلبی و اطمینان زیاد به‌خود، رابطه با همسالان، در مرحلۀ پس‌‌آزمون، در گروه آزمایش به‌طور معناداری افزایش یافته بود (۰/۰۵>P).

 نتیجه‌گیری: برنامۀ آموزشی رفتار اجتماعی، باعث بهبود مهارت اجتماعی در نوجوانان کم‌توان ذهنی شد؛ بنابراین برنامه‌ریزی برای آموزش رفتار اجتماعی به این نوجوانان اهمیت ویژه‌ای دارد.


محمد عاشوری، سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، سعید حسن زاده، معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش مقایسه وضوح گفتار کودکان کاشت حلزون شده، دارای سمعک و کودکان با شنوایی هنجار در شهرستان‌های تهران بود.

روش بررسی: در این پژوهش تحلیلی و مقایسه‌ای، شصت کودک پنج تا هفت سال شرکت کردند. آن‌ها به سه گروه بیست‌نفری تقسیم شدند؛ به‌نحوی‌که گروه اول و دوم به‌ترتیب، از کودکان کاشت حلزون شده و دارای سمعک بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند؛ درحالی‌که گروه سوم، شنوایی هنجار داشتند و به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای استفاده‌شده در این پژوهش، آزمون هوشی ریون و مقیاس تعیین سطح وضوح گفتار بود. اطلاعات جمع‌آوری‌شده با استفاده از تحلیل پراکنش یک‌طرفه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات وضوح گفتار کودکان با شنوایی هنجار به طور معناداری بیشتر از دو گروه دیگر بود (۰/۰۵>P)، ولی میانگین نمرات وضوح گفتار کودکان کاشت حلزون شده و کودکان دارای سمعک تفاوت معناداری نداشت (۰/۰۵>P).

نتیجه‌گیری: وضوح گفتار در کودکان با شنوایی هنجار بهتر از کودکان کاشت حلزون شده و دارای سمعک بود ولی از آن جایی که وضوح گفتار یک پدیده پیچیده و چند بُعدی است، به برنامه توانبخشی ویژه‌ای نیاز است تا تحول بیشتری در مهارت گفتاری کودکان کاشت حلزون شده یا دارای سمعک ایجاد شود.


محمد عاشوری، سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر حرمت خود دانش‌آموزان ناشنوای شهرستان‌های تهران بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش‌آموزان پسر ناشنوای دوم راهنمایی شهرستان‌های تهران تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی‌ها از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای استفاده شد، به طوری که در این پژوهش ۴۰ دانش‌آموز شرکت داشتند. آزمودنی‌ها به صورت تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل). گروه آزمایشی، آموزش هوش هیجانی را در ۱۲ جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش آزمون هوشی وکسلر کودکان و پرسشنامه حرمت خود کوپر اسمیت بود. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمرات حرمت خود در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (P<۰/۰۰۱). همچنین میانگین نمرات گروه آزمایش در خرده مقیاس‌های حرمت خود خویشتن، حرمت خود اجتماعی، حرمت خود خانواده و حرمت خود تحصیلی به طور معناداری افزایش یافت (P<۰/۰۰۱).

نتیجه‌گیری: برنامه آموزشی هوش هیجانی باعث بهبود حرمت خود، حرمت خود خویشتن، حرمت خود اجتماعی، حرمت خود خانواده و حرمت خود تحصیلی دانش‌آموزان ناشنوا شد. بنابراین برنامه‌ریزی برای ارائه آموزش هوش هیجانی به این دانش‌آموزان اهمیت ویژه‌ای دارد.


معصومه پورمحمدرضای‌تجریشی، محمد عاشوری، سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، احمد به‌پژوه،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش بازداری پاسخ بر حافظه فعال دانش‌‌آموزان پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی انجام شد.

روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. ۴۰ پسر با اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی ۸ تا ۱۰ ساله با روش نمونه‌گیری در دسترس از مدارس از مدارس شهرستان ورامین و قرچک انتخاب و به طور مساوی در یکی از دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه ۲۰ نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی، در ۱۰ جلسه آموزش (هفته‌ای ۲ جلسه؛ هر جلسه ۶۰ دقیقه‌) شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نکرد. دانش‌آموزان با استفاده از آزمون حافظه فعال کورنولدی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با به کارگیری نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ تحلیل شدند.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که آموزش بازداری پاسخ بر حافظه فعال دانش‌آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی اثر مثبت و معناداری داشته است (P<۰/۰۰۱).

نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن بود که برنامه آموزشی بازداری پاسخ سبب بهبود حافظه فعال دانش‌آموزان پسر با اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی شده است. پیشنهاد می‌شود که متخصصان با طراحی و اجرای برنامه‌ آموزشی بازداری پاسخ، حافظه فعال دانش‌آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش‌فعالی را ارتقاء بخشند.


گیتا موللی، سیده‌سمیه جلیل‌آبکنار، محمد عاشوری،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر به‌منظور بررسی اثربخشی بازی‌درمانی گروهی بر مهارت‌های اجتماعی کودکان پیش‌دبستانی آسیب‌دیده شنوایی انجام شد.

روش‌ بررسی‌: این پژوهش، یک مطالعه شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش ۳۰ پسر آسیب‌دیده شنوایی که به روش نمونه‌گیری دردسترس از مراکز پیش‌دبستانی شهرستان ورامین و قرچک انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. آزمودنی‌ها به‌صورت تصادفی به دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش، بازی‌درمانی گروهی را در ۱۲ جلسه دریافت کردند، درحالی‌که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزارهای استفاده‌شده در این پژوهش آزمون ماتریس‌های پیشرونده‌ ریون رنگی و مقیاس درجه‌بندی مهارت‌های اجتماعی بود. اطلاعات جمع‌آوری‌شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بازی‌درمانی گروهی اثر معناداری بر مهارت‌های اجتماعی کودکان آسیب‌دیده شنوایی داشت (P<۰/۰۰۱). همچنین نتایج بیانگر اثر مثبت و معنادار بازی‌درمانی گروهی بر همه خرده‌مقیاس‌های مهارت اجتماعی (مشارکت، ابراز وجود و مهار خود) در این کودکان بود (P<۰/۰۰۱).

نتیجه‌گیری: بازی‌درمانی گروهی می‌تواند مهارت‌های اجتماعی کودکان آسیب‌دیده شنوایی را بهبود بخشد؛ بنابراین، برنامه‌ریزی برای بازی‌‌درمانی به کودکان آسیب‌دیده شنوایی اهمیت ویژه‌ای دارد.


سیده سمیه جلیل‌آبکنار، غلامعلی افروز، علی اکبر ارجمندنیا، باقر غباری بناب،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

هدف کم‌­توانی ذهنی، تمام جنبه‌های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. کودکان کم‌توان ذهنی، توان هوشی پایینی دارند، ولی شرایط آموزشی، محیط زندگی و رابطه‌ای که با اطرافیان، به‌ویژه والدین خود دارند، تأثیر مهمی در توانمندی‌های بالقوه آنان بر جای می‌گذارد. با توجه به محدودیت‌ها و مشکلات کودکان کم‌توان ذهنی در حافظه فعال، لزوم تدارک برنامه‌هایی که به ارتقای توانمندی این گروه از افراد در حافظه فعال بینجامد، بسیار با اهمیت است. یکی از مهم‌ترین عوامل در بررسی دقیق رشد شناختی و بهبود حافظه، مشارکت فعال در اوقات فراغت است. اوقات فراغت موضوع مهمی است که یکی از عناصر اصلی نیازهای انسان در زندگی امروزی را تشکیل می‌دهد و استفاده از برنامه اوقات فراغت غنی و متناسب، با نتایج مؤثری همراه است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه اوقات فراغت عرش بر نیمرخ حافظه فعال دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر است. 
روش بررسی این پژوهش، مطالعه‌ای نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون‌پس‌آزمون و گروه کنترل است. در این پژوهش، ۳۰ دختر کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر که به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از مدارس استثنایی شهر اصفهان انتخاب شده‌اند، شرکت داشتند و آزمودنی‌ها به دو گروه ۱۵‌نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه اوقات فراغت عرش را در ۱۶ جلسه (هفته‌ای دو جلسه؛ هر جلسه ۶۰ دقیقه‌) دریافت کردند، در حالی‌که گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. ابزار استفاده‌شده در این پژوهش، مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (۲۰۰۱) بود. اطلاعات به‌دست‌آمده از مقیاس‌ مد نظر، قبل و بعد از مداخله با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری با به‌کارگیری نسخه ۲۳ نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها در ابتدا مفروضه‌های عادی‌بودن و همگنی واریانس‌کوواریانس متغیرها ارزیابی شد. آزمون کلموگروف‌اسمیرنوف حاکی از آن بود که همه متغیرها، عادی هستند (P>۰/۰۵). آزمون باکس هم فرض همگنی واریانس-کوواریانس را تأیید کرد. بنابراین مفرو‌ض‌های آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری برقرار است و می‌توان برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از این آزمون آماری استفاده کرد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد برنامه اوقات فراغت عرش بر نیمرخ حافظه فعال آزمودنی‌ها، تأثیر معناداری داشت (P<۰/۰۰۰۱). همچنین نتایج، حاکی از اثر معنادار آموزش برنامه اوقات فراغت عرش بر خرده‌مقیاس‌های مجری مرکزی، صفحه دیداری‌فضایی و حلقه واج‌شناختی در آزمودنی‌ها بود (P<۰/۰۰۱). با توجه به مجذور اتا می­‌توان بیان کرد به ­ترتیب ۶۳، ۶۱ و ۶۸ درصد تغییرات هر‌یک از خرده‌مقیاس‌های مجری مرکزی، صفحه دیداری‌فضایی و حلقه واج‌شناختی به دلیل شرکت آزمودنی‌ها در برنامه اوقات فراغت عرش بود. 
نتیجه‌گیری بر اساس یافته‌های این پژوهش، برنامه اوقات فراغت عرش سبب بهبود نیمرخ حافظه فعال دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی آموزش‌پذیر شد. بنابراین، می‌توان از این برنامه به منظور ارتقای توان‌بخشی شناختی این دانش‌آموزان در حوزه حافظه فعال استفاده کرد همچنین برنامه‌ریزی، به منظور به‌کارگیری برنامه اوقات فراغت عرش برای آن‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb