هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش مهارت های فرا شناختی در عملکرد حل مساله، مقایسه ی شیوه های آموزش این مهارت ها و تعیین موثرترین شیوه برای آموزش مهارت های فراشناختی است
روش بررسی: به همین منظور ۶۲ دانش آموز مقطع سوم راهنمایی شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. سپس تمامی آزمودنی گروه نمونه پرسش نامه ای به سبک اسناد کودکان و پرسش نامه ی فرا شناختی را تکمیل نمودند. هم چنین هر آزمودنی به طور انفرادی در معرض موقعیت آونگ قرار گرفت. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی در سه گروه آزمایش آموزش ترکیبی، آموزش دو جانبه، آموزش اسناد و یک گروه کنترل قرار گرفتند و پس از انجام آموزش های فوق مجددا در معرض پس آزمون قرار داده شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون در گروه های فوق با استفاده از آزمون های ناپارامتریک مورد نجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر این مطلب است که آموزش راهبردهای فرا شناختی بر عملکرد حل مساله دانش آموزان تاثیرات بسزایی دارد.
نتیجهگیری: بررسیها نشان داد گروههای آموزشی و گروه گواه از نظر عملکرد حل مسئله با یکدیگر تفاوت دارند که از نظر آماری معنادار است. به بیان دیگر اعضای شرکتکننده در هر یک از این گروهها در مواجه با مسائل مطرح شده در پسآزمون نسبت به اعضای گروه گواه متفاوت عمل کردند. مقایسه روشهای تدریس فراشناختی نشانگر این است که در کل آموزش ترکیبی به دلیل تصحیح سیستم انگیزش فرد از طرفی و آموزش کنترل و نظارت بر سیر دریافت حل مسئله و پیشنهاد راه حل با توجه به موقعیت مسئله تفاوت معناداری با هر یک از دوشیوه به تنهایی دارد.
هدف: علیرغم مزایای تمرینات تعادلی و نقش مهمی که میتوانند در جلوگیری از ضایعات لیگامانی اندام تحتانی ایفا کنند،از لحاظ تحقیقی به این تمرینات توجه کافی نشده است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات تعادلی بر تقویت لیگامانهای اندام تحتانی و آزمونهای تعادلی و محدوده ثباتی پویا در افراد سالم انجام شده است.
روش بررسی: در مطالعه حاضر که به روش شبه تجربی از نوع مورد - شاهد بود گروه مورد که شامل دو گروه ۱۷ نفری بود تمرینات تعادلی را به مدت ۶ هفته انجام داد. (یک گروه روی اندام غالب و گروه دیگر روی اندام غیر غالب) گروه شاهد ۱۷ نفری هم هیچ تمرینی انجام نداد. نمونهها بصورت اتفاقی از جامعه در دسترس انتخاب شدند. قبل و بعد از انجام تمرینات دو گروه با استفاده از سیستم تعادلی بایودکس مورد ارزیابی و ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافتهها: مقایسه شاخصهای تعادلی در دو گروه نشاندهنده اختلاف معنیدار آماری در بعضی از آنها بود. که مهمترین آنها در شاخص کلی ثباتی اندامهای غالب و غیر غالب، شاخص قدامی – خلقی اندام غیر غالب، شاخص داخلی – خارجی اندام غالب و زمان کلی آزمون محدوده ثباتی بایودکس اندام غالب بعد از انجام تمرینات تخته تعادل است (P>۰/۰۵).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای موجود میتوان از تمرینات تعادلی به عنوان ابزاری مناسب برای جلوگیری از مشکلات لیگامانی استفاده کرد.
هدف: سالمندان اغلب از اختلال خواب رنج می برند و طب فشاری سنتی چینی یکی از تکنیکهای غیر تهاجمی است که از طریق ماساژ نقاط فشاری سبب تعادل انرژی در بدن و ارتقاء راحتی و سلامتی میشود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر ماساژ نقاط فشاری بر کیفیت خواب سالمندان دارای اختلال خواب است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی که بهصورت کارآزمایی بالینی یک سوکور انجام گرفت، از پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتزبرگ (PSQI) جهت غربال و انتخاب نمونههای دچار مشکل خواب استفاده شد. نمونهها به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به روش تصادفی تعادلی در سه گروه نقاط حقیقی طب فشاری، گروه نقاط غیر حقیقی و گروه کنترل قرار گرفتند. درهرسه گروه تعداد نمونهها ۳۰ نفر و به نسبت مساوی از هر دو جنس بودند. ماساژ نقاط مورد نظر در گروه نقاط حقیقی طب فشاری و گروه نقاط غیر حقیقی بهطور یکسان ۱۵ دقیقه، سه روز در هفته و به مدت چهار هفته و در مورد گروه کنترل تنها ارتباط کلامی صورت گرفت. در پایان مداخله ۷۷ نفر از نمونهها پرسشنامه را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل واریانس، تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر وکروسکال والیس استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل داده ها، بعد از مداخله اختلاف عمدهای در نمرات مقیاسهای فرعی کیفیت خواب ذهنی (P=۰/۰۲۵)، مدتزمان خواب واقعی (P=۰/۰۱۲)، کفایت خواب (P=۰/۰۲۲)، اختلالات خواب (P=۰/۰۲۵)، عملکرد روزانه (P=۰/۰۳۳)، خواب نهفته (P<۰/۰۰۱) و میانگین نمره کل شاخص کیفیت خواب پیتز برگ (P<۰/۰۰۱) بین سه گروه نقاط حقیقی طب فشاری، گروه نقاط غیر حقیقی و گروه کنترل وجود داشت. در ادامه آزمون تعقیبی اختلاف عمدهای را از نظر مقیاسهای فرعی و نمره کل شاخص کیفیت خواب پیتزبرگ بین گروه نقاط حقیقی و گروه کنترل نشان داد (P<۰/۰۵). درحالیکه بین گروه نقاط حقیقی و گروه نقاط غیر حقیقی تنها از نظر خواب نهفته (P=۰/۰۰۶) و نمره کل شاخص کیفیت خواب پیتز برگ (P=۰/۰۲۱) اختلاف معنی دار وجود داشت. دادههای حاصل از برگه ثبت روزانه خواب بهبود معنی دار کیفیت خواب و کاهش تعداد بیداری شبانه را طی مداخله نشان داد (P<۰/۰۰۱).
نتیجهگیری: این مطالعه تأثیر طب فشاری بر بهبود کیفیت خواب سالمندان را مورد تأیید قرار داده و طب فشاری سنتی چینی را به عنوان یک روش درمان غیر دارویی برای سالمندان دچار اختلال خواب پیشنهاد مینماید.
هدف: مطالعه حاضر به مقایسه تاثیر روشهای رایج گفتاردرمانی و پکس بر رشد مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده بی کلام ۸-۴ ساله پرداخت.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- مقایسه ای، ۱۰ کودک درخودمانده بی کلام با نمونه گیری آسان و طبق معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. آزمودنی ها بر اساس سن و شاخصه های رشدی نیوشا با یکدیگر همتا و با انتخاب خانواده ها وارد گروههای ۵ نفره پکس و گفتاردرمانی شدند. متغیرهای گوش کردن، زبان دریافتی و بیانی، شناخت ، گفتار و ارتباط اجتماعی قبل و بعد از مداخله بوسیله شاخص رشدی نیوشا بررسی شدند. مداخله در هر دو گروه به مدت ۳ ماه شامل ۳ جلسه ۴۰ دقیقه ای در هفته انجام شد .داده های مطالعه با کمک آزمون مجموع رتبه ها و آزمون رتبه ای- نشانه دار ویلکاکسون مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: هر دو گروه در شاخصه های رشدی پیشرفت داشتند . رشد گروه پکس در گوش کردن،زبان دریافتی، شناخت و ارتباط اجتماعی بیشتر از گروه گفتاردرمانی بود. اما آزمونهای آماری تفاوت معناداری بین دو گروه نشان ندادند و مجموع رتبه ها (T) در حد فاصل ارزشهای بحرانی T۱ وT۲ قرار داشت .
نتیجهگیری: پکس برای آموزش ارتباط به کودکان درخودمانده بدون کلام روش موثری است و می تواند در کنار روشهای رایج گفتاردرمانی بعنوان روش آموزشی مکمل مورد استفاده قرار گیرد و بعنوان تسهیل کننده ارتباط قبل از دریافت مداخلات گفتاردرمانی و یا همزمان با آن بکار رود.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزشهای مهارت زندگی بر تغییر نگرش، نسبت به مواد مخدر در میان سربازان وظیفه شاغل در زندانهای استان تهران در سال ۱۳۸۹ انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مداخلهای، سه گروه شامل یک گروه آزمایش و دو گروه گواه (درونی و بیرونی)، شامل ۱۹۶ نفر از سربازان وظیفه مشغول به خدمت در زندانهای استان تهران، که با روش تصادفی نظامدار (سیستماتیک) انتخاب شده بودند، شرکت داشتند. گروه مداخله آموزشها را در سیزده جلسه دریافت کرد؛ پرسشنامهها در سه مرحله شروع، دو ماه بعد از شروع و شش ماه بعد از شروع تکمیل شد. ابزار جمع آوری دادهها شامل یک پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته و یک پرسشنامه ۱۰ عاملی نگرش نسبت به اعتیاد بود. روایی و پایایی پرسشنامه نگرش سنج به ترتیب ۰/۹۰ و ۰/۹۱ بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی زوجی و تی مستقل و تحلیل واریانس تکراهه و آزمونهای تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: سربازان برگزیده در سه گروه آموزش (۶۵ نفر)، گروه گواه درونی (۶۴ نفر) و گروه گواه بیرونی (۶۷ نفر) قرار گرفتند. مقایسه این سه گروه باهم نشان داد نگرش کلی به اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به علت مصرف مواد مخدر (۰/۰۰۱>P) نگرش نسبت به شخصیت فرد معتاد (۰/۰۰۴=P)، نگرش اجتماع نسبت به اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به ترک اعتیاد (۰/۰۰۱>P)، نگرش نسبت به گریز از اعتیاد (۰/۰۱۱=P) و نگرش نسبت به اعتیاد به عنوان راه حل در زندگی (۰/۰۰۷=P)، بهبود یافته و از نظر آماری معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مداخلات آموزش مهارت زندگی بر تغییر و بهبود نگرش در میان سربازان آموزشدیده مؤثر است و میتواند نقش مهمی در کاهش سوء مصرف مواد مخدر در جامعه ایفا نماید.
هدف: یکی از مشکلات کودکان مبتلابه نشانگان داون، عملکرد ضعیف آنها در نگهداری اطلاعات و یادآوری آنها از حافظه است. تحقیق حاضر بهمنظور تعیین کارآمدی راهبرد مرور ذهنی بر حافظه کوتاهمدت شنیداری کودکان آموزشپذیر ۵ تا ۸ سال مبتلابه نشانگان داون انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش شبهآزمایشی، ۲۴ کودک (۱۴ پسر و ۱۰ دختر) مبتلابه نشانگان داون بهروش در دسترس از کانون خیریه سندرم داون ایران انتخاب شدند و با استفاده از ماتریسهای پیشرونده هوش ریون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس کودکان بهطور تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۲ نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش در ۸ جلسه (هفتهای ۲ جلسه و هر جلسه ۳۰ دقیقه) آموزش گروهی راهبرد مرور ذهنی شرکت کردند. همه آزمودنیها با استفاده از آزمون توالی حافظه شنیداری-بیانی قبل از شروع مداخله آموزشی و پس از آن مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با بهرهگیری از روش تحلیل کوواریانس تکمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از تحلیل کوواریانس بیانگر آن بود که راهبرد مرور ذهنی موجب افزایش فراخنای عدد، فراخنای کلمه و حافظه کوتاهمدت شنیداری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شدهاست (P<۰/۰۱).
نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که آموزش راهبرد مرور ذهنی بهعنوان روش مؤثر در بهبود فراخنای عدد، فراخنای کلمه و حافظه کوتاهمدت شنیداری در کودکان مبتلابه نشانگان داون بهشمار میرود و دربرگیرنده تلویحات کاربردی برای آموزش آنها است.
هدف کارکردهای اجرایی به سلسله مراتب بالاتر و خودتنظیمگر فرایندهای شناختی گفته میشود که به مدیریت و کنترل افکار و اعمال کمک میکنند. کارکردهای اجرایی کودکان به شیوههای مختلفی ارزیابی میشود که معتبرترین و ارزشمندترین شیوه، استفاده از گزارش عملکردهای روزانه در محیط طبیعی زندگی کودک است. هدف این تحقیق تهیه نسخه فارسی «پرسشنامه سنجش رفتاری کارکرد اجرایی - نسخه پیشدبستانی» (BRIEF-P) و بررسی روایی ظاهری و محتوایی آن در کودکان بهنجار فارسیزبان بود. این پرسشنامه توسط والدین کودکان ۵-۲ سال تکمیل شد.
روش بررسی این مطالعه روششناسی و از نوع روانسنجی است و با استفاده از قرارداد استاندارد IQOLA، به فارسیسازی آزمون و بررسی روایی آن میپردازد. این پروتکل شامل مراحل ترجمه، سنجش کیفیت ترجمه، ترجمه روبهعقب، مقایسه نسخه انگلیسی با نسخه فارسی است. سنجش روایی ظاهری برعهده ۲۰ نمونه (والد) بود و نمره اثر عبارات سنجیده شد. ۱۵ صاحبنظر با استفاده از فرمول محاسبه نمره اثر و فرمول محاسبه CVI و CVR، روایی محتوای آزمون و نسبت و شاخص روایی محتوا را بررسی کردند.
یافتهها برای سنجش میزان سادگی و وضوح عبارات پرسشنامه، توافق بالای ۸۰ درصد گروه نمونه مبنیبر ساده، رسا و واضح بودن آیتمها مدنظر قرار گرفت و عبارات مشکل و مبهم در هیئت محققان و متخصصان در جلسات مکرر موردبحث قرار گرفتند و مفاهیم مشابه سادهتر، رساتر و واضحتر، جایگزین عبارات دشوار و مبهم شدند. سپس نمره اثر معیار تناسب و ارتباط آیتمها برای هریک از ۶۳ آیتم پرسشنامه محاسبه شد. نتیجه روایی صوری نشان داد که تمام عبارت ساده و واضح بودند و بیشتر آیتمهای پرسشنامه بهجز ۷ عبارت نمره اثر بالاتر از ۵/۱ را کسب کردند. برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه از محاسبه شاخص و نسبت روایی محتوا استفاده شد. بررسی روایی محتوا نشان داد که تقریباً تمام عبارات پرسشنامه نمره شاخص بالای ۷۹/۰ (کمترین نمره ۸/۰ و بیشترین نمره ۱) را کسب کردند ولی برای معیار مرتبطبودن سه عبارت نمره کمتر از ۷۹/۰ را کسب کردند. همچنین، نمره نسبت روایی محتوا برای همه عبارات بهجز ۵ عبارت بالاتر از ۴۹/۰ بهدست آمد.
نتیجهگیری نسخه فارسی این پرسشنامه از نظر فرهنگی و روایی صوری، انطباق مناسبی پیدا کرده است. نتایج روایی صوری مؤید این نکته است که نسخه فارسی آزمون برای جامعه هدف، واضح، روشن و قابلفهم است، اما برای ۷ آیتم پرسشنامه، نمره اثر کمتر از ۵/۱ بهدست آمد. البته ازآنجاکه در این مطالعه والدین کودکان بهنجار موردتوجه بودند، میتوان به احتمال اهمیت این عبارات در سنجش کودکان نابهنجار پی برد؛ زیرا در طیف وسیعی از اختلالات رشدی کودکان (همانند نقص توجه/بیشفعالی و اتیسم) چنین رفتارهایی بهوضوح مشکلزا تلقی میشوند. بنابراین، اهمیت وجود چنین عباراتی در پرسشنامه نهایی مشاهده میشود و با وجود نمره اهمیت کمتر از ۵/۱ برخی عبارات در گروه نمونه (کودکان بهنجار)، این عبارتها حفظ و در پرسشنامه نهایی ذکر شد. نتایج روایی محتوایی نیز نشاندهنده برداشتهای متفاوت فرهنگی از برخی عبارات پرسشنامه بود. پیشنهاد میشود در مطالعات آتی، روایی صوری این نسخه فارسی با نظرخواهی از والدین کودکان ناهنجار و مبتلا به اختلالات رشدی انجام گیرد و نتایج موردمقایسه قرار گیرند و انواع دیگر روایی و پایایی این آزمون بررسی شود.
هدف فلج مغزی، به آسیب مغزی غیرپیشرونده ناشی از تکامل غیرطبیعی مغز یا صدمات مغزی در پیش، حین و مدتی پس از تولد گفته میشود. دلیل ایجاد فلج مغزی، صدمه مغزی یا غیرطبیعی بودن مغز است و بیشتر این معضلها هنگامیکه کودک در شکم مادر قرار دارد، اتفاق میافتد ولی احتمال وقوع آنها در دو سال اول زندگی -یعنی زمانیکه مغز در حال تشکیل است- نیز زیاد است. یکی از شایعترین و مهمترین علامت ناتوانکننده فلج مغزی، آسیب به عملکرد فوقانی است، بهطوریکه کنترل حرکات در گرفتن و رهاکردن با مشکل مواجه و درنهایت، سبب کاهش قدرت دست برنامهریزی حرکتی میشود. مطالعات مختلفی تأثیر تمرینات مقاومتی بر قدرت عضلات افراد فلج مغزی (CP) را بررسی کردهاند، درحالیکه پژوهشی درباره تأثیر تمرینات مقاومتی پیشرونده و تعادلی در کودکان فلج مغزی انجام نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات مقاومتی پیشرونده و تعادلی بر قدرت عضلات بالاتنه کودکان فلج مغزی بود.
روش بررسی تعداد ۳ پسر فلج مغزی (۲ نفر با سن ۷ سال و ۱ نفر با سن ۶ سال) در این طرح مطالعاتی شرکت کردند. در این پژوهش از روش پژوهشی هدفمند با طرح A-B-A استفاده شده است. تمرینات مقاومتی پیشرونده و تعادلی بهمدت هشت هفته و سه جلسه در هفته پیگیری و قدرت عضلات خمکننده مچ دست و خمکنندههای آرنج توسط دستگاه دینامومتر پاور تِرَک Õ ساخت شرکت جی.تِک با آستانه ۴/۴ نیوتن اندازهگیری شد.
یافتهها یافتهها نشان داد براساس تحلیل دیداری نمودار دادهها و شاخصهای آمار توصیفی و تحلیل دیداری، تمرینات مقاومتی و تعادلی در موقعیت مداخله نسبت به خط پایه باعث افزایش قدرت عضلات خم کننده آرنج شد (PND برای شرکتکننده اول و دوم ۷۵ درصد و برای شرکتکننده سوم ۱۰۰ درصد بهدست آمده است). یافتههای حاصل از تحلیل دیداری نمودار دادههای هر سه آزمودنی نشان داد قدرت عضلات خمکننده مچ دست هر سه آزمودنی در موقعیت مداخله نسبت به خط پایه افزایش داشت (PND برای شرکتکننده اول و سوم ۷۵ درصد و برای شرکتکننده دوم ۱۰۰ درصد بهدست آمد). میزان قدرت عضلات بالاتنه افراد بعد از پایان مداخله نسبت به مرحله پایه بهبود اما یکماه پس از پایان مرحله مداخله، روند نسبتاً ثابتی داشته است.
نتیجهگیری پژوهش حاضر نشان داد تمرینات مقاومتی و تعادلی بر قدرت عضلات کودکان فلج مغزی تأثیر معناداری دارد. بهنظر میرسد تمرینات انجامشده ویژه عضلات خمکننده مچ دست و آرنج بوده بنابراین میتوان گفت افزایش قدرت عضلات کودکان فلج مغزی از راه اصل ویژگی تمرین و با افزایش سازگاری عصبی رخ داده است. یکی از نکات مهم در تأثیر تمرین مقاومتی، شدت تمرین است. نتایج نشان داد تمرینات مقاومتی و تعادلی باعث افزایش قدرت عضلات در کودکان مبتلا به فلج مغزی شده است. بخشی از افزایش قدرت میتواند ناشی از افزایش حجم عضلات و بخشی دیگر ناشی از هورمونهای آنابولیکی نسبت داده شود.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation
Designed & Developed by : Yektaweb