جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای آزاده

آزاده ساداتی، علی حسین سازمند، هوشنگ میرزایی، مسعود کریملو،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: یکی از موارد مهم و مورد توجه در کودکان، توانایی و یا ناتوانی در انجام فعالیت‌های حرکتی است که در رشد عملکردهای شناختی و رفتارهای اجتماعی کودک تأثیر می‌گذارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار، تغییر توجه) دانش‌آموزان پسر نشانگان داون ۸ تا ۱۲ ساله می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و تجربی، ۲۶ دانش‌آموز مبتلا به نشانگان داون به‌صورت هدفمند از ۴ مدرسه کودکان استثنایی شهید بهشتی، احیا، پیدایش و پیروزی انتخاب شده و با آزمون‌های توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) و مقیاس رشدی ازرتسکی مورد ارزیابی اولیه قرار گرفتند. سپس نمونه‌ها به‌صورت تصادفی‌تعادلی به دو گروه مداخله (۱۳ نفر) و کنترل (۱۳ نفر) تخصیص یافتند. برای گروه مداخله، مداخلات با تأکید بر فعالیت‌های حرکتی درشت به مدت ۸ هفته (هفته‌ای ۲ بار) انجام گرفت. بعد از اتمام مداخلات، دو گروه مجدداً تحت ارزیابی قرار گرفته و داده‌های حاصل با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل مورد تجزیه‌و‌تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: مقایسه نمرات آزمون‌های توجه قبل و بعد از مداخله در گروه کنترل (توجه پایدار P=۰/۶۵۴ و تغییر توجه P=۰/۱۶۳) و مقیاس رشدی ازرتسکی (P=۰/۳۷۷)، حاکی از عدم اختلاف معنادار بود، اما در گروه مداخله تأثیر معنادار مداخلات دیده شد (P<۰/۰۰۱). همچنین در نمره مربوط به کاهش انقطاع از تکلیف، بین میانگین سطح نمرات هر دو گروه مداخله (P<۰/۰۰۱) و کنترل (P<۰/۰۰۱) اختلاف معناداری وجود داشت.
نتیجه‌گیری: تقویت فعالیت‌های حرکتی درشت بر فرایند توجه (توجه پایدار و تغییر توجه) دانش‌آموزان نشانگان داون به‌طور معناداری مؤثر است.


آزاده شادمهر، زهره جعفریان، سعید طالبیان، زهرا فخاری،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: آزمون مستقیم بالا آوردن پا (اس.ال.آر.) به‌صورت فعال در تشخیص اختلال عملکردی مفصل خاجی- خاصره‌ای به‌عنوان یک آزمون معتبر تشخیصی، کیفیت انتقال نیرو بین تنه و پا را بررسی می‌کند. هدف این مطالعه، مقایسه تغییرات تون و مقدار فعالیت عضلات ثبات‌دهنده لگن در حین انجام آزمون مستقیم بالا آوردن پا به‌صورت فعال بین زنان سالم و مبتلا به درد مفصل خاجی- خاصره‌ای می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه مقایسه‌ای، به‌صورت مورد- شاهدی، بر روی ۱۱ زن مبتلا به درد مفصل خاجی- خاصره‌ای و ۱۵ زن سالم که همگی در محدوده سنی ۱۹ تا ۵۰ سال قرار داشته و به‌صورت ساده انتخاب شدند، انجام شد. الکترومیوگرافی سطحی از عضلات مستقیم شکمی، مایل خارجی، مایل داخلی، نزدیک‌کننده طویل، دوسر رانی، سرینی بزرگ و راست‌کننده ستون مهره‌ها در دو وضعیت استراحت و حین آزمون فعال به‌عمل آمده و تونوسیته عضلات ثبت شد. داده‌های تحقیق با استفاده از آزمون تی مستقل مقایسه شد.

یافته‌ها: عضله دوسر رانی به‌طور معناداری در گروه بیمار نسبت به گروه سالم از تون استراحت بالاتری برخوردار بود(P<۰/۰۵). در گروه مبتلایان به درد مفصل خاجی- خاصره‌ای، میزان فعالیت برخی از عضلات ثبات‌دهنده لگن به‌طور معناداری در حین انجام آزمون اس.ال.آر. فعال کمتر از گروه سالم بود (P<۰/۰۵).

نتیجه‌گیری: افزایش تون استراحت عضله دوسر رانی و کاهش فعالیت عضلات ثبات‌دهنده لگن حین آزمون مستقیم بالا آوردن پا به‌صورت فعال در بیماران مبتلا به درد مفصل خاجی- خاصره‌ای، نمایانگر تغییر استراتژی کنترل حرکت در ثبات ناحیه کمری- لگنی می‌باشد. این مسئله می‌تواند در انتقال نیرو از خلال لگن اختلال ایجاد نماید.


آزاده ریاحی، مهدی رصافیانی، نازیلا اکبر فهیمی، مسعود کریملو،
دوره ۱۲، شماره ۰ - ( ضمیمه زمستان: مقالات دانشجویی ۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: تعیین پایایی بین والدین و درمانگران نسخه فارسی سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی (MACS) برای کودکان فلج مغزی(CP) می‌باشد.

روش بررسی: جهت تعیین پایایی بین والدین و درمانگران نسخه فارسی MACS، بعد از انجام مراحل ترجمه، ترجمه بالعکس و روایی محتوا، پایایی تکرار آزمون و پایایی بین ارزیابان در میان والدین و کاردرمانگران با استفاده از ضریب همبستگی درون خوشه ای (ICC) و ضریب کاپای وزنی مورد ارزیابی قرار گرفت. ۱۰۰ کودک ۱۸-۴ سال با میانگین سنی ۸۵/۱۵ بر حسب ماه؛ ۳۷ دختر و ۶۳ پسر با انواع مختلف فلج مغزی مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: پایایی بین ارزیابان عالی بود؛ ضریب همبستگی درون خوشه ای (ICC) بین والدین و کاردرمانگران در نوبت اول (۰٫۹۶) و در نوبت دوم (۰/۹۵) و بالای ۰/۹ به دست آمد و ضریب کاپای وزنی نیز بالای ۰/۷۵بوده که هر دو نشان دهنده میزان توافق عالی است. برای پایایی تکرار آزمون ICC در مورد والدین (۰/۹۷) و هم درمانگران (۰/۹۸) بالای ۹۰ به دست آمد و همچنین ضریب کاپای وزنی نیز بالای ۰/۷۵ بوده که هر دو بیانگر میزان همبستگی بالا بوده‌اند. میزان توافق کلی بین دو سیستم MACS و GMFCS به دست آمد.

نتیجه گیری. نسخه فارسی مقیاس MACS از پایایی بین والدین و درمانگران کافی برخوردار است و می‌توان از آن به عنوان ابزاری مفید و کاربردی در ارزیابی میزان توانایی دستی کودکان فلج مغزی استفاده نمود.


آزاده ریاحی، مهدی رصافیانی، مریم بینش،
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ویژه‌نامه: توان‌بخشی اعصاب اطفال ۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: تعیین روایی و پایایی تکرار آزمون نسخه والدین و هم‌چنین بررسی پایایی بین نسخه درمانگران و نسخه والدین سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCS) در کودکان فلج مغزی هدف این تحقیق می‌باشد.

روش‌بررسی: در این مطالعه کاربردی و اعتبارسنجی ۹۰کودک فلج مغزی ۱۲-۲ سال (۳۳ دختر، ۵۷ پسر) با میانگین سنی ۶٫۶ سال با انواع مختلف فلج مغزی مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تعیین روایی و پایایی تکرار نسخه والدین و هم‌چنین پایایی بین نسخه والدین و نسخه درمانگران سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت، بعد از انجام مراحل ترجمه و بازترجمه، روایی صوری و محتوایی، پایایی تکرار آزمون نسخه والدین و در نهایت پایایی بین نسخه والدین و نسخه درمانگران سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت، با استفاده از ضریب همبستگی درون خوشه‌ای (ICC) و ضریب کاپای وزنی مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها:.ضریب همبستگی درون خوشه‌ای والدین (ICC=۰/۹۲) نشان‌دهنده میزان توافق عالی بوده و ضریب کاپای وزنی نیز ۰/۶۱ بوده که نشان‌دهنده میزان توافق خوب بود. پایایی بین ارزیابان نیز عالی بود. ضریب همبستگی درون خوشه‌ای بین نسخه والدین و نسخه درمانگران (ICC=۰/۸۸) به دست آمد و ضریب کاپای وزنی ۰/۶۸ بوده که به ترتیب نشان‌دهنده میزان توافق عالی و خوب می‌باشد.

نتیجه‌گیری: نسخه والدین مقیاس GMFCS از روایی و پایایی تکرار آزمون خوبی در میان والدین برخوردار است و هم‌چنین پایایی بین نسخه والدین و درمانگران خوب می‌باشد و می‌توان از آن به عنوان ابزاری مفید و کاربردی در ارزیابی میزان عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی استفاده نمود.


آزاده جباری، محمدعلی حسینی، سعید فطوره‌چی، سیدعلی حسینی، مرجان فرضی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف طراحی و تعیین روایی و پایایی ابزار ارزیابی صلاحیت بالینی کاردرمانگران انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه که از نوع ابزارسازی است، با مرور مطالب و چک‌لیست‌ها، تعداد زیادی گویه‌های مربوط‌به صلاحیت بالینی استخراج شد. این گویه‌ها در دو جلسۀ گروهی و زیر نظر پانزده تن از خبرگان مطرح و تحلیل شد و درنهایت، پرسش‌نامه‌ای با ۶۶ گویه تهیه شد. سپس، براساس نظر متخصصان کاردرمانی و شیوۀ لاواشه، روایی صوری و محتوایی پرسش‌نامه به دو روش کمّی و کیفی تعیین گردید. به‌منظور تعیین پایایی از روش مطالعۀ آزمایشی، آزمون‌بازآزمون و محاسبۀ هم‌بستگی درونی برای تأیید پایایی استفاده شد.

یافته‌ها: ابزار ارزیابی صلاحیت بالینی با ۵۴ پرسش در ۷ حیطه طراحی شد که عبارت است از: تفکر انتقادی، فرایند عملکرد، ارتباط مؤثر، مسئولیت حرفه‌ای، مدیریت محیط درمان، دانش عملکردی و اقدام به رشد حرفه‌ای. روایی صوری و محتوایی با نظر هیئت خبرگان محاسبه و با CVR=۰/۸۴ تأیید شد. پایایی ابزار تهیه‌شده در مطالعۀ آزمایشی نیز بررسی و روش آزمون - بازآزمون، ضریب هم‌بستگی پیرسون ۰/۹۹۵ را نشان داد. هم‌بستگی درونی پرسش‌ها نیز با محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد و عدد ۰/۹۷۳ را نشان داد.

نتیجه‌گیری: ابزار مناسب برای بررسی صلاحیت بالینی کاردرمانگران با ۵۴ گویه در ۷ حیطه تهیه شد. روایی و پایایی این ابزار را خبرگان و نمونۀ ۳۰‌نفرۀ کاردرمانگران تأیید کردند.


حمید دالوند، لیلا دهقان، عبدالرضا یاوری، آزاده ریاحی، اکرم ولی‌زاده،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده

هدف مراقبان خانوادگی کودکان مبتلا به فلج مغزی در سیر مراقبت از کودک فلج مغزی با مشکلات مراقبتی در حیطه‌های مراقبت فردی، پی‌جویی برای درمان، تطابق‌های مراقبت آموزشی و اوقات فراغت (بازی‌وتفریح) مواجه می‌شوند. آن‌ها به آموزش‌های ویژه‌ای نیاز دارند تا بتوانند نیازهای خود را در حین مراقبت برطرف کنند. هدف از این مطالعه تعیین اولویت نیازهای آموزش هندلینگ مادری در مراقبان خانوادگی کودکان مبتلا به فلج مغزی براساس رویکرد خانواده‌محور بود.
روش بررسی این پژوهش از نوع توصیفی‌تحلیلی بود که به‌صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف مطالعه حاضر کودکان فلج مغزی ۴ تا ۱۲ سال شهر اراک و نمونه‌های دردسترس کودکان مراجعه‌کننده به مراکز توانبخشی بودند. از بین این کودکان ۱۸۶ کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به‌صورت ساده و از نمونه‌های دردسترس انتخاب شدند. برای تعیین سطح عملکرد حرکتی ظریف از سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی (MACS) و برای تعیین اولویت نیازها از مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) استفاده شد. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از آماره‌های توصیفی و روش تحلیلی واریانس دوطرفه تجزیه‌و‌تحلیل شد. 
یافته‌ها در این پژوهش ۸۹ دختر و ۹۷ پسر مبتلا به فلج مغزی، با میانگین سنی ۵۲/۷ و انحراف‌معیار ۳۸/۲ شرکت داشتند که براساس نوع فلج مغزی ۶۷/۷درصد اسپاستیک، ۱۳/۹درصد دیس‌کنیتیک، ۵/۹درصد آتاکسیک و ۴/۸درصد هیپوتونیک بودند. بیشترین اولویت نیاز آموزش هندلینگ مادری، آموزش در حیطه مراقبت از خود و مربوط به سطح پنج سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی بود. اولویت نیازهای آموزش هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی کودکان مبتلا به فلج مغزی براساس عملکرد کاری (مراقبت از خود و بهره وری و بازی‌وتفریح) در سطوح عملکرد حرکتی ظریف، مربوط به سرویس بهداشتی و مربوط به سطح چهارم بود. بین اولویت نیازهای آموزش هندلینگ مادری کودکان مبتلا به فلج مغزی از نظر سن و سطح عملکرد حرکتی ظریف و سن و بهره‌وری و سن و تفریح تفاوت معنی داری وجود نداشت (۰۵/۰P>). درزمینه سن و مراقبت از خود، این تفاوت آماری معنی‌دار شد (۰۵/۰P<)؛ یعنی با تغییر وضعیت از نظر سن در سطوح توانایی عملکرد دست و بهره‌وری و تفریح، از نظر نوع نیازهای آموزشی هندلینگ مادری تفاوت آماری معنی‌داری به‌وجود نمی‌آید. باوجوداین درباره مراقبت از خود این تفاوت آماری معنی‌دار است.
نتیجه‌گیری نتایج نشان داد بیشترین اولویت نیاز آموزش هندلینگ مادری در حیطه مراقبت از خود، غذادادن، سرویس بهداشتی، تحرک و جابه‌جایی است. از طرفی هرچه سطح عملکرد توانایی دستی بیشتر می‌شود، میزان نیازهای آموزشی هندلینگ مادری برای مراقبان افزایش و با افزایش سن کودکان مبتلا به فلج مغزی این اولویت‌ها تغییر می‌یابند. از طرفی تعامل هم‌زمان سن و سطح عملکرد توانایی دستی کودک مبتلا به فلج مغزی تأثیری بر اولویت نیاز آموزشی هندلینگ مادری ندارد. آموزش نظام‌مند خانواده‌ها و مراقبان درزمینه نیازهای هندلینگ مادری کودک فلج مغزی و نحوه صحیح برطرف‌کردن آن‌ها و چگونگی مراقبت از این کودکان گامی تسهیل‌کننده درراستای ارتقای آموزش هندلینگ مادری کودک مبتلا به فلج مغزی است. به‌نظر می‌رسد شناخت و آموزش هندلینگ مادری برای کاردرمانگرانی که هم نقش درمان کودک فلج مغزی و هم نقش آموزش به خانواده را برعهده دارند، بتواند راهگشای مراقبت و درمانی اثربخش باشد.


حمید آزاده، عاطفه فکری، حمید امرائی، میثم روستایی، حمزه بهارلوئی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

هدف سکته مغزی از مهم‌ترین دلایل ناتوانی به شمار می‌رود. از بین عوارض سکته مغزی، ترس از زمین‌خوردن اهمیت ویژه‌ای دارد و می‌تواند کیفیت زندگی را در فرد مبتلا کاهش دهد. ترس از زمین‌خوردن مفهومی مستقل از زمین‌خوردن است و در افرادی که زمین نخورده‌اند نیز دیده می‌شود. اهمیت این مورد بدان سبب است که منجر به اختلالات جسمی و روانی می‌شود و کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به صورت بالقوه، ترس از زمین‌خوردن نه‌تنها می‌تواند کیفیت زندگی را در فرد مبتلا کاهش دهد، بلکه به طور غیرمستقیم بر اطرافیان نیز اثر می‌گذارد. مطالعات محدودی درباره ترس از زمین‌خوردن پس از سکته مغزی وجود دارد، ولی با توجه به تأثیرات گسترده‌ای که ترس از زمین‌خوردن روی کیفیت زندگی فرد دارد، به نظر می‌رسد مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است. این مطالعات علاوه بر ارائه راهکارهای پیشگیرانه برای جلوگیری از زمین‌خوردن، به شناخت افراد در معرض خطر هم می‌پردازند. مطالعات قبلی در این زمینه بیشتر فاز حاد و تحت حاد بیماری را بررسی کرده‌اند، ولی بررسی فاز مزمن هنوز انجام نشده است. پژوهش‌های پیشین بیشتر ارتباط بین ترس از زمین‌خوردن را با ویژگی‌های دموگرافیک اندازه‌گیری کرده‌اند، ولی ارتباط بین ترس از زمین‌خوردن در بیماران مبتلا به سکته مغزی مزمن با تعداد دفعات زمین‌خوردن، آزمون‌های عملکردی تعادلی و نمرات خرده‌مقیاس‌های پرسش‌نامه ۳۶ سؤالی کیفیت زندگی بررسی نشده است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط ترس از زمین‌خوردن با تعداد دفعات زمین‌خوردن، تعادل و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سکته مغزی مزمن است.
روش بررسی در این مطالعه ۴۴ بیمار حضور داشتند که از میان آن‌ها ۲۰ نفر مرد بودند. شرکت‌کنندگان به صورت غیر احتمالی ساده از بین مراجعه‌کنندگان به کلینیک‌های توانبخشی انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل گذشت ۶ ماه از سکته مغزی، یک طرفه بودن علائم، توانایی راه رفتن مستقل بود. معیارهای خروج شامل ابتلا به بیماری‌های متابولیک و روماتیسمی، دفورمیتی اندام تحتانی، مشکلات شناختی و بینایی اصلاح‌نشده بود. پس از بررسی معیارهای ورود و خروج، فرم اطلاعات زمینه‌ای شامل سن، جنس، قد، وزن، بیماری‌های زمینه‌ای، میزان تحصیلات، مدت‌زمان ابتلا، سمت مبتلا، غالب یا مغلوب بودن سمت مبتلا و تعداد دفعات زمین‌خوردن در یک سال گذشته تکمیل شد. در این پژوهش علاوه بر اطلاعات زمینه‌ای، میزان ترس از زمین‌خوردن با استفاده از نسخه فارسی مقیاس کارآمدی افتادن - فرم بین المللی و کیفیت زندگی با استفاده نسخه فارسی پرسش‌نامه ۳۶ سؤالی کیفیت زندگی اندازه‌گیری شد. برای ارزیابی تعادل نیز از آزمون رسیدن عملکردی و آزمون بلندشدن و رفتن زمان‌دار استفاده شد. با توجه به اینکه داده‌ها از الگوی توزیع طبیعی پیروی نمی‌کرد، برای سنجش ارتباط بین متغیرها از آزمون اسپیرمن استفاده شد.
یافته‌ها آزمون پیرسون نشان داد بین نمره پرسش‌نامه مقیاس کارآمدی افتادن - فرم بین‌المللی با نمرات آزمون‌های تعادلی بلندشدن و رفتن زمان‌دار (r=۰/۴۸، P=۰/۰۱) و آزمون رسیدن عملکردی (r=۰/۴۰ ،P=۰/۰۲) و همچنین خرده‌مقیاس‌های عملکرد جسمی (r=۰/۴۸ ،P<۰/۰۱)، محدودیت فعالیت جسمانی (r=-۰/۵۰، P<۰/۰۱) و بُعد جسمی ( P<۰/۰۱،r=-۰/۵۳) پرسش‌نامه ۳۶ سؤالی کیفیت زندگی ارتباط معنادار وجود دارد، ولی چنین ارتباطی برای تعداد دفعات زمین‌خوردن (r=-۰/۴۰ ،P=۰/۰۲)، و خرده‌مقیاس‌های درد (r=-۰/۰۶ ، P=۰/۷۳)، سلامت عمومی (r=-۰/۲۱، P=۰/۲۴)، انگیزه (r=-۰/۲۹، P=۰/۱۰)، عملکرد اجتماعی (r=-۰/۱۶ ،P=۰/۳۸)، محدودیت فعالیت اجتماعی (r=-۰/۱۳ ،P=۰/۲۴) و بُعد روانی (r=-۰/۱۵ ،P=۰/۳۹) مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد در افراد مبتلا به سکته مغزی مزمن، مشکلات تعادلی بُعد جسمانی کیفیت زندگی با ترس از زمین‌خوردن ارتباط دارد، ولی سابقه زمین‌خوردن با ترس از زمین‌خوردن ارتباطی ندارد.


امین مهدی زاده، سمیه لوک زاده، آزاده ریاحی، سیدعلی حسینی، نسرین جلیلی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

هدف بیماری ام‌اس یک اختلال مزمن التهابی، دمیلینیزاسیون و نورودژنراتیو سیستم عصبی مرکزی و همچنین شایع‌ترین علت غیرتروماتیک ناتوانی نورولوژیک در افراد جوان است. ابتلا به بیماری ام‌اس در میان زنان، به‌ویژه زنان جوان نسبت به مردان در سراسر دنیا حدود ۱/۵ تا سه برابر بیشتر است. تخریب میلین در هر ناحیه‌ای از مغز ممکن است علائم خاصی را بروز دهد. یکی از علائم ناتوان‌کننده اختلال در تعادل و راه‌رفتن است که با اشکال در جابه‌جایی از یک مکان به مکان دیگر، حفظ وضعیت ایستاده و انجام فعالیت‌های عملکردی مثل راه‌رفتن و دورزدن همراه است. همه این عوامل فرد را در معرض از‌دست‌دادن تعادل و افتادن قرار می‌دهد. شیوع زیاد ام‌اس در اصفهان، این شهر را در زمره مناطق ریسک متوسط تا زیاد ام‌اس در آسیا و اقیانوسیه قرار داده است. از این‌رو این پژوهش بر آن است از دیدگاه کل‌نگر کاردرمانی، عوامل جسمانی و شناختی مؤثر بر راه‌رفتن افراد مبتلا به ام‌اس (قدرت عضلات اندام تحتانی، شناخت و توجه) را در شهر اصفهان بررسی کند.
روش بررسی این پژوهش از نوع همبستگی‌تحلیلی بود و در آن از روش نمونه‌گیری دردسترس استفاده شد. جامعه مطالعه‌شده تمام بیماران مبتلا به ام‌اس در مرداد سال ۱۳۹۶ در شهر اصفهان بودند که در این مطالعه بر اساس فرمول حجم نمونه و معیارهای ورود و خروج ۷۰ بیمار (۲۴ مرد و ۴۶ زن با میانگین سنی ۷‌/۵۵±۳۲/۲۰) مبتلا به ام‌اس محاسبه و به مطالعه وارد شدند. معیارهای ورود شامل داشتن بیماری ام‌اس با تشخیص و تأیید پزشک نورولوژیست با بررسی ام‌آرآی بیمار، توانایی خواندن و نوشتن و همچنین توانایی حداقل صد متر راه‌رفتن مستقل بود. معیارهای خروج نیز وجود هرگونه بیماری نورولوژیک دیگر و تمایل‌نداشتن بیمار برای همکاری در پژوهش در نظر گرفته شد. پس از ارائه توضیحات کافی و کسب رضایت آگاهانه درباره پژوهش، پرسش‌نامه و آزمون‌های مذکور برای انجام پژوهش به آن‌ها ارائه و تکمیل شد. در این مطالعه از آزمون‌های بررسی مختصر وضعیت شناختی، ۱۰ متر راه‌رفتن، برخاستن و رفتن، برخاستن از صندلی و آزمون استروپ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده‌ها از نسخه ۱۶ نرم‌افزار SPSS و آزمون ضریب همبستگی پیرسون (با توجه به فاصله‌ای‌بودن متغیرها) و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام‌به‌گام استفاده شد.
یافته‌ها در این پژوهش ۷۰ بیمار مبتلا به ام‌اس واجد شرایط مشارکت داشتند. نتایج به‌دست‌آمده همبستگی منفی و معناداری را بین نمرات آزمون سرعت راه‌رفتن (۱۰ متر راه‌رفتن) با نمرات متغیرهای قدرت عملکردی عضلات اندام تحتانی (۰/۰۰۱>P) و توجه (۰/۰۱=P) نشان دادند. همچنین همبستگی معنی‌داری نیز بین قدرت عضلات اندام‌های تحتانی با میزان تعادل دیده شد (۰/۰۱=P) . نتایج آزمون رگرسیون گام‌به‌گام نشان داد متغیر قدرت عملکردی عضلات اندام تحتانی بیشترین سهم را در تبیین واریانس میزان سرعت راه‌رفتن در این افراد داشته است.
نتیجه‌گیری بر اساس یافته‌های این مطالعه، بین عوامل جسمانی و شناختی اثرگذار بر تعادل و راه‌رفتن در افراد مبتلا به ام‌اس که هنوز قادر به راه‌رفتن هستند (قدرت عملکردی عضلات اندام تحتانی، شناخت و توجه) قدرت عملکردی عضلات اندام تحتانی مهم‌ترین عامل اثرگذار بر تعادل و سرعت راه‌رفتن در این بیماران است و باید در فرایند توان‌بخشی، به‌ویژه کاردرمانی در این بیماران، توجه بیشتری به برنامه تقویت عضلات اندام‌های تحتانی شود.

آزاده ریاحی، مهدی رصافیانی، فاطمه رفیعی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

هدف خانواده، مرکز و هسته اصلی مراقبت‌هاست. بنابراین مؤثرترین خدمات آن‌هایی هستند که بر نقش خانواده در درمان تأکید می‌کنند. هدف از این مطالعه، بررسی نحوه ارائه خدمات خانواده‌محور در ایران از سوی کادر درمانی و توان‌بخشی است که به خانواده‌ها و کودکان خدمات ارائه می‌کنند.
روش بررسی در این مطالعه ۱۵۰ نفر از ارائه‌دهندگان خدمات شرکت داشتند که از میان پزشکان، پرستاران، ماماها، درمانگران توان‌بخشی و نیز دانش‌آموختگان رشته بهداشت عمومی انتخاب شده بودند. ابزار تحقیق، پرسش‌نامه سنجش فرایند مراقبت برای ارائه‌دهندگان خدمت بود. پس از تکمیل این پرسش‌نامه توسط شرکت‌کنندگان در تحقیق، داده‌های حاصل، با نسخه ۲۲ نرم‌افزار IBM SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها نتایج نشان داد میانگین مؤلفه‌های پرسش‌نامه سنجش فرایند مراقبت، بین زنان و مردان ارائه‌دهنده خدمت، با یکدیگر اختلاف معنادار آماری ندارد. میانگین مؤلفه‌های پرسش‌نامه مراقبت در ارائه اطلاعات کلی در گروه پزشکی به لحاظ آماری، معنادار و بیشتر از گروه علوم پایه است. میانگین نمره مؤلفه‌های نشان‌دادن حساسیت بین‌فردی، ارائه اطلاعات کلی‌ و میانگین نمره کل در مراکز مختلف ارائه‌دهنده خدمت با یکدیگر اختلاف معنادار آماری دارند. همچنین میانگین نمره مؤلفه‌های نشان‌دادن حساسیت بین‌فردی، ارائه اطلاعات کلی و نیز میانگین نمره کل پرسش‌نامه فرایند مراقبت در مراکز خصوصی به لحاظ آماری، معنادار و بیشتر از مراکز دولتی است. اختلاف میانگین مؤلفه‌های نشان‌دادن حساسیت بین‌فردی، رفتار محترمانه با مردم، ارائه اطلاعات کلی و اختلاف میانگین نمره کل پرسش‌نامه فرایند مراقبت در گروه‌های مختلف سنی شرکت‌کنندگان با یکدیگر نیز از نظر آماری معنادار هستند و میانگین همین مؤلفه‌ها در رشته‌های مختلف با یکدیگر آمار مختلفی را نشان می‌دهند.
نتیجه‌گیری پاسخ‌های شرکت‌کنندگان نشان داد مراکز درمانی و توان‌بخشی از لحاظ رفتار محترمانه با مراجعان خوب عمل می‌کنند، ولی ارائه اطلاعات کلی و نشان‌دادن حساسیت بین‌فردی از زمینه‌های نسبتاً ضعیف آن‌هاست. میانگین این مؤلفه‌ها و همچنین میانگین نمره کل پرسش‌نامه در رشته‌های توان‌بخشی، بیشترین میزان را داشته است و بعد از آن به ترتیب رشته‌های پزشکی و دیگر رشته‌های کادردرمانی، حائز رتبه بودند. لازم است که آموزش کادر درمانی و توان‌بخشی بر حیطه‌هایی که ضعیف بوده است، بیشتر متمرکز شود تا بدین ترتیب بتوان کیفیت خدمات مبتنی بر خانواده را افزایش داد.

کرار البومحمود، آزاده شادمهر، محمدرضا هادیان، شهره جلائی، جمال تحسین، سارا فریدون نیا،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده

اهداف: بررسی اثربخشی ترکیب درمان شاک ویو رادیال و تکنیک انرژی عضلانی بر درد، دامنه حرکتی، و عملکرد گردن در افراد با نقاط ماشه‌ای فعال عضله تراپزیوس فوقانی.
روش بررسی: ۵۴ شرکت‌کننده با نقاط ماشه‌ای فعال عضله تراپزیوس فوقانی شرکت کردند و به‌صورت تصادفی به ۳ گروه تقسیم شدند. گروه A (۱۸ نفر) فقط تکنیک انرژی عضلانی دریافت کردند، گروه B (۱۸ نفر) فقط شاک ویو رادیال دریافت کردند و گروه C (۱۸ نفر) هم تکنیک انرژی عضلانی و هم شاک ویو رادیال دریافت کردند. مقیاس دیداری درد، آستانه درد فشاری، پرسش‌نامه شاخص ناتوانی گردن و دامنه حرکتی فعال خم شدن طرفی به‌سمت مقابل قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری شد. شرکت‌کنندگان برای ۳ جلسه در بازه زمانی یک‌هفته‌ای با حداقل ۲ روز استراحت بین هر جلسه، درمان شدند.
یافته‌ها: هر سه گروه مداخله، کاهش درد (سطح معنی‌داری >‌۰/۰۰۱)، افزایش آستانه درد فشاری (سطح معنی‌داری <۰/۰۰۱)، خم شدن طرفی به‌سمت مقابل (سطح معنی‌داری <۰/۰۰۱)، و همچنین بهبودی عملکرد گردن (سطح معنی‌داری <۰/۰۰۱)، را نشان دادند. گروه ترکیبی بهبودی آشکارتر نسبت به ۲ گروه دیگر در آستانه درد فشاری داشت (سطح معنی‌داری <۰/۰۰۱). هیچ تفاوتی بین ۳ گروه به لحاظ مقیاس دیداری درد، شاخص ناتوانی گردن، و خم شدن طرفی گردن وجود نداشت (سطح معنی‌داری <۰/۰۵).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه بیان کرد که هر ۳ مداخله استفاده‌شده در درمان نقاط ماشه‌ای تراپزیوس فوقانی مؤثر بودند، اگرچه گروه ترکیبی تفاوت چشمگیری در رابطه با آستانه درد فشاری نشان داد. بنابراین، این مطالعه نتیجه گرفت که درمان ترکیبی نسبت به تکنیک انرژی عضلانی به‌تنهایی و درمان شاک ویو رادیال به‌تنهایی در بهبود آستائه درد فشاری در افراد با نقاط ماشه‌ای تراپزیوس فوقانی ارجح است.

 
آزاده ریاحی، زهرا نوبخت، فرین سلیمانی، ناهید رحمانی، فیروزه ساجدی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

هدف: فلج مغزی گروهی از اختلالات پاسچر و حرکت است که باعث محدودیت حرکتی می‌شود و به یک اختلال غیر پیش‌رونده در مغز در حال رشد مربوط است. طبقه‌بندی بین‌المللی عملکرد ناتوانی و سلامت، بر توانایی‌های عملکردی معمول کودک تأکید می‌کند. ابزارهایی برای طبقه‌بندی، توصیف و ارزیابی نحوه عملکرد کودک در فعالیت‌های روزانه، مانند راه رفتن، دستکاری اشیا و ارتباطات روزمره ایجاد شده است در مطالعه حاضر هدف، بررسی ارتباط بین سیستم‌های طبقه‌بندی (عملکرد حرکتی درشت، توانایی دستی، عملکرد ارتباطی و توانایی خوردن و آشامیدن) در کودکان با فلج مغزی است.
روش بررسی: این مطالعه به روش همبستگی مقطعی از نوع توصیفی‌تحلیلی اجرا شد. کودکان با فلج مغزی ۱۲ تا ۱۴۴ ماه مراجعه‌کننده به کلینیک‌ها و مراکز توان‌بخشی دولتی و خصوصی در سال ۱۳۹۸ در سطح شهر تهران و اراک به‌صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. پس از تکمیل پرسش‌نامه اطلاعات جمعیت‌شناختی توسط مراقب اصلی کودک، سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت، توانایی دستی، ارتباطی و توانایی خوردن و آشامیدن توسط درمانگر کودک با فلج مغزی تکمیل شد.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر ۱۵۴ شرکت‌کننده با میانگین سنی ۴۹/۴۵ ماه با انحراف معیار۳۲/۲۲ حضور داشتند. از این تعداد ۸۷ نفر (۵۶/۵ درصد) پسر و ۶۷ نفر (۴۳/۵ درصد) دختر بودند. ازنظر سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت، توزیع بیشترین درصد در سطح ΙΙ و IV به ترتیب ۳۱/۲ و ۲۶ بود. به عبارتی بیش از ۵۷ درصد کودکان در این ۲ سطح توزیع شده بودند. ازنظر سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی، توزیع بیشترین درصد در سطح ΙΙ، ΙΙΙ و IV به ترتیب ۲۸/۶، ۲۲/۱و ۲۰/۸ بود. به عبارتی بیش از ۷۰ درصد کودکان در این ۳ سطح توزیع شده بودند. ازنظر سیستم طبقه‌بندی توانایی خوردن و آشامیدن تقریباً توزیع تمامی سطوح برابر بود به‌جز سطح V با ۴/۳ درصد کمترین درصد را داشت. ازنظر سیستم طبقه‌بندی عملکرد ارتباطی توزیع بیشترین درصد در سطح V و IV به‌طور یکسان ۲۳/۵ درصد بود. در بررسی ارتباط بین سیستم‌های عملکردی با هم در تمامی موارد ارتباط معناداری مشاهده شد. (سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی و سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت  r=۰/۶۷۲، سیستم طبقه‌بندی عملکرد ارتباطی و سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت  r=۰/۵۸۱، سیستم طبقه‌بندی توانایی خوردن و آشامیدن و سیستم طبقه‌بندی عملکرد حرکتی درشت r=۰/۵۹۳، سیستم طبقه‌بندی عملکرد ارتباطی و سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی  r=۰/۵۵۵، سیستم طبقه‌بندی توانایی خوردن و آشامیدن و سیستم طبقه‌بندی توانایی دستی  r=۰/۶۴۴، سیستم طبقه‌بندی توانایی خوردن و آشامیدن و سیستم طبقه‌بندی عملکرد ارتباطی  r=۰/۵۴۷) (P<۰/۰۱).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد کودکانی که محدودیت عملکرد حرکتی بیشتری دارند در دیگر سیستم‌های طبقه‌بندی عملکرد نیز محدودیت بیشتری را نشان می‌دهند. البته تعداد مطالعات در این زمینه محدود و نیازمند بررسی بیشتری است.

 

آزاده عابدین زاده، فاطمه شمال نسب، فاطمه ستوده لار، عماد اژدری، کبری رجبی، معصومه حسینی بیدختی، نگین مرادی، سید محمود لطیفی، فاطمه حسینی بیدختی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

هدف داشتن فرزند مبتلا به اختلالات گفتار و زبان، ضمن ایجاد احساس مسئولیت درمانی بزرگ در قبال او، تأثیراتقابل‌توجهی بر ابعاد روانی والدین به‌ویژه مادران به‌عنوان مراقب اولیه خواهد داشت. آن‌ها بیشتر در معرض فشارها و استرس‌های ناشی از احساس مسئولیت در قبال فرزندانشان هستند. هدف از این مطالعه مقایسه سطح استرس، افسردگی و کیفیت زندگی بین مادران کودکان مبتلا به اختلالات گفتار و زبان بود که فرزندان آن‌ها در دوره‌های زمانی مختلفی، خدمات توان‌بخشی را دریافت کرده‌ بودند.
روش بررسی مطالعه مقطعی توصیفی‌تحلیلی حاضر‌، بر روی ۱۸۵ مادر کودک مبتلا به اختلال گفتار و زبان که به دریافت خدمات توان‌بخشی نیاز داشتند، انجام شد. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از فرم کوتاه شاخص استرس والدینی برای اندازه‌گیری میزان استرس، پرسش‌نامه افسردگی بک، سخه دوم برای اندازه‌گیری میزان افسردگی و پرسش‌نامه زمینه‌یابی سلامت (فرم کوتاه ۳۶ سؤالی) برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی مادران انجام شد. بر‌اساس مدت‌زمان دریافت خدمات توان‌بخشی، مادران شرکت‌کننده در این مطالعه به ۴ گروه کمتر از یک ماه، بین ۱ تا ۶ ماه، بین ۷ تا ۱۱ ماه و برای بیش از ۱۲ ماه تقسیم شدند. داده‌ها با آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و آنووای چند‌متغیره آنالیز شدند.
یافته‌ها مقایسه میانگین نمرات شاخص استرس والدینی، پرسش‌نامه افسردگی بک و پرسش‌نامه زمینه‌ابی سلامت در ۴ گروه از مادران معنی‌دار بود (۰/۰۰۱>P). نتایج نشان داد مادرانی که فرزندان آن‌ها خدمات توان‌بخشی را برای مدت طولانی‌تری دریافت کرده بودند، میانگین نمرات استرس و افسردگی کمتر و میانگین نمره کیفیت زندگی بالاتری داشتند (۰/۰۰۱>‌P). میانگین نمره کل شاخص استرس والدینی بین ۴ گروه از مادران در اختلالات مختلف گفتار و زبان تفاوت آماری معنی‌داری داشت (۰۰۵/P≤۰). عامل نوع اختلال کودک، بر روی نتایج اثر معنادار داشت (۰/۰۵>‌P).
نتیجه‌گیری کمترین امتیاز استرس وافسردگی و بالاترین امتیاز کیفیت زندگی در مادرانی که بیش از ۱۲ ماه خدمات توان‌بخشی را دریافت کرده بودند، می‌تواند بیانگر آن باشد که مادرانی که خدمات توان‌بخشی را برای مدت طولانی‌تری دریافت می‌کنند، بیشتر شاهد بهبود فرزندان خود هستند و همچنین بهتر می‌توانند از راهبردهای مقابله با استرس برای مقابله با مشکل کودک خود استفاده کنند.



زهرا ماواییان، سید محسن میر، آزاده شادمهر، کاظم مالمیر،
دوره ۲۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

هدف بسیاری از مقالات تأثیر مثبت تمرینات ثبات مرکزی را در کاهش ریسک آسیب‌های ورزشی نشان داده‌اند. بااین‌حال، دلایل خاص این اثر به‌طور کامل بررسی نشده است. همان‌طورکه در مطالعات قبلی نشان داده شده است، حس عمقی و تعادل دینامیک نقش مثبتی در کاهش خطر آسیب‌های ورزشی ایفا می‌کنند، بنابراین بررسی بیشتر تأثیر این تمرین‌ها بر عوامل مؤثر در کاهش خطر آسیب‌های ورزشی مهم است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر ۶ هفته برنامه تمرینات ثبات مرکزی و تعادلی بر حس عمقی زانو و تعادل دینامیک در زنان ورزشکار مبتدی سالم انجام شد.
روش بررسی تعداد ۲۰ بازیکن زن فوتسال میانگین سنی (۳/۱۸±۲۵/۸۵ سال)؛ شاخص توده بدن (۱/۱۱±۲۲/۱۴ کیلوگرم بر مترمربع) به‌طور تصادفی به دو گروه تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات تعادلی تقسیم شدند. حس عمقی زانو با استفاده از آزمون بازسازی زاویه مفصل و تعادل دینامیک با استفاده از تست تعادل ستاره‌ای تغییریافته، ۱ هفته قبل و بلافاصله پس از مداخلات ۶ هفته‌ای اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها هر دو روش تمرینی تعادلی و ثبات مرکزی باعث بهبود حس عمقی زانو و تعادل دینامیک در زنان ورزشکار شدند. مقایسه تأثیر دو روش تمرینی بر تغییرات نمره تعادل دینامیک در جهت خلفی خارجی، بین دو گروه تفاوت معنی‌داری وجود نداشت، اما در جهت قدامی و خلفی داخلی تفاوت معنی‌داری را نشان داد و در مقایسه تغییرات خطای مطلق بین دو گروه، میانگین کاهش خطا در زاویه ۳۰ درجه بین دو گروه تفاوت معنی‌داری آماری نداشت اما در زاویه ۶۰ درجه میزان کاهش خطا تفاوت معنی‌داری داشت.
نتیجه‌گیری باتوجه‌به نتایج این تحقیق تمرینات تعادلی و تمرینات ثبات مرکزی به‌عنوان روش‌های مؤثری در بهبود حس عمقی زانو و تعادل دینامیک در زنان ورزشکار سالم مطرح می‌شود.
 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb