URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-573-fa.html
هدف: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی و تحلیلی است که به منظور بررسی و شناخت مسیر مراجعه به روان پزشک در شهرستانی با تجربه ی جدید یک روان پزشک در مقایسه به تهران صورت گرفته است. متغیرهای مورد مطالعه شامل مشخصات جمعیت شناختی مراجعان، منبع ارجاع، محل مراجعه ی قبلی، استفاده از درمان های سنتی، محلی و نیز زمان بین بروز مشکل یا نشانه ی بیماری تا نخستین مراجعه به روان پزشکی بوده است.
روش بررسی: ابتدا از طریق نمونه گیری تصادفی تعداد هزار نفر مراجعه کننده بار اول به اولین و تنها مطب روانپزشکی در یکی از شهرستانهای استان کرمان به نام سیرجان با جمعیتی بالغ بر یک صد و بیست هزار نفر در سال اول افتتاح مطب و سپس هزار نفر دیگر در طی یک سال بعد انتخاب شدند. در تهران نیز با همین روش تعداد پانصد مراجعه کننده ی جدید برای سال اول تاسیس مطب و تعداد پانصد نفر دیگر نیز برای سال دوم انتخاب شدند. بعد از ارزیابی پرونده ها تمامی مراجعان، متغیرهای پژوهش با استفاده از نرم افزار مربوطه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: بیش ترین منبع ارجاع به روان پزشک در هر چهار سال مورد ارزیابی، بستگان و آشنایان مراجعه کنندگان بودند. پزشکان عمومی نقش کمی در ارجاع بیماران به روان پزشک داشتند. در شهرستان سیرجان در طی سال دوم به تدریج میزان ارجاع از طرف متخصصان، پرسنل بهداشتی درمانی و مراکز غیر پزشکی با تفاوت معنادار آماری افزایش یافت. با این حال در تهران تفاوت بین منابع ارجاع در سال اول و دوم معنادار نبود. به ترتیب %33/4 و %8/6 آنها به مطب سیرجان و تهران حداقل یک بار در طول عمر خود به درمانگر محلی مراجعه کرده بودند که از نظر آماری تفاوت معناداری داشت.
نتیجه گیری: تغییرات یاد شده در متغیرهای مورد ارزیابی و مقایسه ی آماری آن در دو شهرستان مورد مطالعه علاوه بر نشان دادن مشخصات جمعیت شناختی و سطح آگاهی مردم در خصوص چگونگی استفاده از خدمات بهداشت روانی می تواند نشان دهنده نقش مداخله های گوناگون آموزشی در سطح کلی جامعه و نیز در سطوح مختلف درمانی برای پزشکان و پرسنل بهداشتی و درمانی دیگر جهت تشخیص صحیح مشکل و ارجاع به موقع بیماران به روانپزشک باشد و بر آن تاکید ورزد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |