URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-462-fa.html
هدف: ارزیابی عملکردهای شناختی در بیمار اسکیزوفرنیا از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که نقایص شناختی در حافظه و هوش از جنبه های اساسی و زیربنایی بوده، وهر دو از یک نقص ساختاری و عصب شناختی مشابه ای حکایت میکنند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر شدت وسیر اختلال اسکیزوفرنیا بر عملکرد شناختی حافظه و هوش و همچنین رابطه هوش و حافظه با یکدیگر است.
روش بررسی: در این پژوهش 60 بیمار که حداقل دارای 2 سال سابقه تشخیص اسکیزوفرنیا بودند، بر اساس مصاحبه به وسیله مقیاس PANSS در دو گروه 30 نفره شامل گروه اول با علائم خفیف (گروه باثبات ) و گروه دوم با علائم شدید (روبه زوال)، مورد مطالعه قرار گرفتند. دو گروه از طریق سن، سواد، عدم تشخیص عقب ماندگی ذهنی قبل از بیماری، عدم استفاده از الکتروشوک، عدم قطع درمان دارویی ضد روانپریشی بیشتر از سه ماه طی یک سال گذشته مورد همتاسازی قرار گرفتند، با آزمون حافظه و کسلر و آزمون هوش ریون بزرگسالان مورد آزمون قرار گرفتند و نتایج با آزمونهای آماری تی تست مستقل، ضریب همبستگی و رگرسیون مورد بررسی قرارگرفت.
یافتهها: بین میانگین بهرهی حافظهی گروه باثبات با 77/4 و گروه رو به زوال با 65/93 تفاوت معنی دار (P=0/002) وجود داشت. ضمناً تفاوت میانگین هوش عمومی گروه باثبات با 84/26 و گروه رو به زوال با 76/9 از لحاظ آماری معنی داری (P=/015) بود. آزمون رگرسیون نشان داد که از طریق بهره هوشی میتوان حافظه را پیش بینی کرد (P=0/001).
نتیجهگیری: با شدت پیداکردن بیماری اسکیزوفرنیا و سیر رو به زوال و وجود علائم منفی، نقص در حافظه افزایش یافته است. همچنین در این بیماران، بین هوش و حافظه رابطه مثبت وجود داشت. سطح هوش گروه رو به زوال به طور معنی داری پایینتر از گروه با علائم کم و با ثبات بود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |