دوره 25، شماره 1 - ( بهار 1403 )                   دوره، شماره، فصل و سال، شماره مسلسل | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mardani M, Alipour F, Rafiey H, Fallahi-Khoshknab M, Arshi M. Mothers’ Experiences of Living With Children With Substance Abuse Issues: Overcoming Challenges on the Road to Rehabilitation. jrehab 2024; 25 (1) :72-99
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-3318-fa.html
مردانی مصطفی، علی پور فردین، رفیعی حسن، فلاحی خوشکناب مسعود، عرشی ملیحه. تجربیات مادران از زندگی با فرزند دارای سوءمصرف مواد: غلبه بر چالش‌ها در مسیر بازتوانی. مجله توانبخشی. 1403; 25 (1) :72-99

URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-3318-fa.html


1- گروه آموزشی مددکاری اجتماعی، دانشکده سلامت اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران.
2- گروه آموزشی مددکاری اجتماعی، دانشکده سلامت اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران. ، barbodalipour@gmail.com
3- مرکز تحقیقات مدیریت رفاه اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران.
4- گروه آموزشی پرستاری، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 2288 kb]   (450 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1896 مشاهده)
متن کامل:   (645 مشاهده)
مقدمه
سوءمصرف مواد تنها محدود به یک یا چند کشور نبوده و معضلی است که سراسر جهان را فرا گرفته است، به‌طوری که در تخمینی که در سال 2020 توسط برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل متحد صورت گرفت 5/6 درصد از جمعیت جهان در رده سنی 15 الی 64 سال در 12 ماه گذشته درگیر مصرف مواد مخدر بودند که این میزان رشد 26 درصدی در استفاده از مواد مخدر را نسبت به سال 2008 نشان می‌دهد [1]. کشور ایران هم به‌سبب موقعیت جغرافیایی خاص خود از این موضوع مستثنی نبوده و در سال‌های گذشته شاهد روند صعودی هم در میزان استفاده از انواع گوناگون مواد مخدر و هم در تعداد افراد دارای سوءمصرف مواد بوده است [2]. 
مصرف مشکل‌ساز مواد مخدر تنها محدود به مصرف مکرر مواد مخدر یا الکل نیست، بلکه شامل مشکلاتی است که زندگی فرد دارای سوءمصرف و اعضای خانواده آن را احاطه کرده و پیامد‌های نامطلوبی را برایشان در پی دارد [3, 4, 5, 6]. همواره بسیاری از مطالعات و حتی مداخلات، متمرکز بر «خود فرد دچار اعتیاد» بوده وکمتر بر رویکردها و مداخلات حمایتی خانواده‌محور تأکیده شده است. همچنین سایر افرادی که متأثر از اعتیاد بوده‌اند به‌طور خاص «خانواده‌ها یا مراقبین اصلی» کمتر موردتوجه قرار گرفته‌اند. به همین دلیل و در راستای سیر صعودی چالش‌های ناشی از مصرف مواد مخدر و الکل برای اعضای خانواده‌ متأثر از اعتیاد (همسر، فرزندان، والدین، خواهر و برادر، بستگان)، ضرورت توجه به این گروه، بیش از پیش نمایان شده است [7, 8, 9]، زیرا این گروه عمیقاً در سطوح گوناگون تحت تأثیر سوءمصرف مواد یکی از اعضای خانواده‌ خود قرار گرفته و آسیب‌های گوناگونی (مشکلات متعدد جسمانی، اختلال در سلامت روان، مشکلات مالی) را در سطوح مختلف سلامت تجربه می‌کنند [6, 9, 10, 11]. اعضای خانواده متأثر از اعتیاد نه‌تنها باید با مسائل گوناگونی (آشنا نبودن با اعتیاد، همراه نبودن فرد دارای سوءمصرف، مشکلات مالی، حمایت رسمی و غیررسمی محدود در حمایت از خانواده‌های متأثر از اعتیاد، تحمیل هزینه‌های درمانی)، در خصوص حمایت از فرد دارای سوءمصرف، دست و پنجه نرم کنند [4, 5, 12]، بلکه باید به طرق مختلفی همچون شرکت در جلسات آموزشی، جذب حمایت رسمی و غیررسمی و شرکت در جلسات مشاوره، تلاش زیادی در راستای به حداقل رساندن مشکلات درون‌خانواده‌ای ناشی از اعتیاد (خشونت، بحث و جدل) داشته باشند [8]. اگرچه مطالعات بینش‌های ارزشمندی را درمورد تجربیات شخصی افرادی که با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند، ارائه کرده‌اند، هنوز شکاف قابل‌توجهی در تحقیقات فعلی وجود دارد که به بررسی چالش‌ها، پویایی‌ها و مکانیسم‌های مقابله‌ای خاص در خانواده‌ها و مادران متأثر از اعتیاد فرزند بپردازد [13, 14]. به عبارت دیگر، چنین مطالعاتی، متوجه طرف دیگر اعتیاد یعنی «خانواده‌های متأثر از اعتیاد» نیست [15].
در میان اعضای خانواده، والدین بیشترین میزان درگیری با مشکل را داشته و به‌دلیل مسائلی همچون فشار مالی، درگیری‌های درون‌خانوادگی، تعارض با فرزندان و عوامل دیگر، متحمل فشار روحی و روانی بسیار زیادی نسبت به سایرین می‌شوند [16-21]. به‌طورکلی، مادران به‌سبب نقش کلیدی که در درون خانواده دارند، بیش از هر عضوی خود را درگیر مشکل فرزند خود می‌کنند و به‌دنبال راه‌های برون‌رفت از مشکل هستند. نتایج مطالعه گرونوالد حاکی از تجارب پریشانی عاطفی، فریاد ناامیدانه برای کمک و همچنین افکار خودکشی در مادران دارای فرزند دچار سوءمصرف مواد بود [22]. همچنین نگرانی، اضطراب دائمی، شرمندگی و ترس از فرزند، بروز تعارضات درون‌خانوادگی، مشکلات شدید مالی، احساس ناامیدی و گناه، از دیگر تجارب ناخوشایندی است که مادران متأثر از اعتیاد فرزند، در دیگر مطالعه گرونوالد به آن اشاره کرده‌اند [23]. تجاربی همچون احساس بی‌اعتمادی، خیانت و ترک خانه در پی ترس مادر از نوجوان و رفتارهای غیرمعمول او، ازجمله تجاربی است که در سایر مطالعات نیز بدان اشاره شده است [19-21]. اگرچه اعتیاد در کشورهای گوناگون به نتایج منفی در سطوح گوناگون خانواده منجر شده است اما از تأثیرات گوناگونی که اعتیاد در فرهنگ‏های مختلف دارد، نباید غافل بود [24]. این در حالی است که چالش‌های پیش روی مادران ایرانی متأثر از اعتیاد فرزند، فراتر از چیزی است که در پژوهش‌های مذکور بدان پرداخته شده است و نگاه جامع به مشکلات پیش روی آن‌ها در همه ابعاد، در مداخلات و رویکردهای حمایتی موجود در ایران همچنان وجود ندارد و با توجه به فرهنگ ایران، شکل متفاوتی نسبت به دیگر کشورها دارد. بنابراین در راستای ضرورت توجه به نقش فرهنگ و تأثیرات آن بر تجارب افراد و همچنین درک شباهت‌ها و تفاوت‌ها در تجارب انسانی و فراهم کردن فرصت‌های مداخله، مطالعه حاضر قصد دارد چالش‌هایی که مادران ایرانی در مواجهه با فرزند خود تجربه می‌کنند را بررسی نماید.
اگرچه مطالعاتی با روش کمی در خصوص تأثیرات اعتیاد بر خانواده و والدین صورت گرفته است [25-30]، اما مطالعات کیفی در این حوزه بسیار محدود بوده و برخی پژوهش‌ها خواستار توسعه مطالعات گوناگون در خصوص تجربیات مادران متأثر از اعتیاد فرزند هستند؛ زیرا مطالعات کیفی در فرهنگ‏های مختلف می‏توانند تجارب عمیق و جدیدتری را اکتشاف کرده و به تقویت نتایج منجر شوند [31]. همچنین آنچه می‌تواند زمینه‌ساز ارائه هرچه بهتر خدمات برای مادران متأثر از اعتیاد فرزند شود، شناخت هرچه بهتر مسائلی است که این گروه، در مواجهه با اعتیاد فرزند خود تجربه می‌کنند. این در حالی است که علی‌رغم تحقیقات گوناگون صورت‌گرفته در این حوزه، کماکان ارائه‌دهندگان خدمات توانبخشی با خلأ اطلاعاتی در خصوص تجارب والدین به‌ویژه مادران، به‌عنوان فعال‌ترین عضو خانواده، مواجه هستند [32]. به‌طورکلی، بررسی تجارب مادران بیشتر به این دلیل بوده است که چه در فرهنگ ایران و چه در سایر نقاط جهان، مادران دارای نقش مراقبتی نسبت به فرزندان خود هستند و این نقش را بیشتر از سایرین برای فرزندان خود ایفا می‌کنند و به‌نوعی نظارت بر سلامت و رفاه فرزندان را وظیفه غایی خود می‌دانند [19، 33-35]. همچنین در بسیاری از مطالعاتی که به‌دنبال درک تجارب والدین متأثر از اعتیاد در خصوص اعتیاد فرزندانشان هستند، میزان مشارکت پدران بسیار پایین بوده و زنان، به‌ویژه مادران، بخش قابل‌توجهی از مشارکت‌کنندگان چنین تحقیقاتی را تشکیل می‌دهند [23]. بنابراین بنابر دلایل مذکور، مطالعات بیشتری در زمینه مادران متأثر از اعتیاد فرزند، موردنیاز است تا درنهایت به تغییر دیدگاه اقدامات درمانی و مدل‌های نظری در این زمینه منجر شود. با انجام تحقیقات جامع و دقیق می‌توان به درک عمیق‌تری نسبت به این گروه دست یافت که به‌نوبه خود می‌تواند ظرفیت تغییر دیدگاه‌های فعلی را ایجاد کرده و به پیشرفت در این زمینه منجر شود، همچنین با شناسایی ابعاد مثبت تجربه مادران و تأکید بر تلاش‌ها و راهبردهای مؤثر آن‌ها در فرایند بهبودی، مبنای مناسبی برای اقدامات درمانی آتی ارائه دهند. از آنجایی که به تصویر کشیدن تجارب مادران نیازمند یک فرایند مصاحبه‌محور بوده و این تجربیات تنها در مطالعات کیفی قابل‌تعیین هستند، از این‌رو، هدف مطالعه حاضر، درک تجارب مادران ایرانی متأثر از اعتیاد فرزند از زندگی و مواجهه با یک فرزند دارای سوءمصرف مواد بود.

روش‌ها
طراحی مطالعه

مطالعه حاضر با استفاده از روش پدیدارشناختی به‌دنبال درک عمیق تجارب مادران متأثر از اعتیاد فرزند بوده است. به‌طورکلی، اصل فردیت در تجارب هر پدیده نهفته شده و افراد مختلف ممکن است تجارب متفاوتی در خصوص یک پدیده واحد داشته باشند [36]. کاهش پدیدارشناختی یا آپوخه، بررسی پدیده و درک ماهیت پدیده از فرایندهای سه‌مرحله‌ای است که برای درک یک پدیده باید مدنظر محققین قرار گیرد [37]. در مطالعه حاضر، مراحل جمع‌آوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل پدیدار شناختی تفسیری انجام شد. از آنجایی که در این مطالعه محقق به‌دنبال درکی عمیق درباره ادراک مادران متأثر از اعتیاد فرزند از تجربیات زیسته خود بود، درنتیجه از اصول پدیدارشناختی و هرمونوتیک استفاده شد. به‌طورکلی، چون در مطالعه حاضر، محقق به‌دنبال درک و شناخت یک موضوع یا تغییرات آن بوده و در پی آن مشکلاتی را هدف قرار داده که کمتر موردتوجه هستند، بنابراین روش پدیدارشناختی تفسیری مورداستفاده تیم تحقیق قرار گرفت، زیرا علاوه بر موارد مذکور، این روش تأثیرات اجتماعی، تاریخی زمینه‌ای و موقعیتی را نیز برای درک بهتر پدیده در نظر می‌گیرد [38]. 

مشارکت‌کنندگان
در این مطالعه، 9 مادر متأثر از اعتیاد که در زمان تحقیق فرزندشان درگیر اعتیاد نبوده و مراحل بهبودی را تکمیل کرده با استفاده از تکنیک نمونه‌گیری هدفمند وارد مطالعه شدند. به‌طورکلی، در تحقیقات کیفی حجم نمونه بین 6 الی 10 نفر در نظر گرفته می‌شود، اما چنانچه اشباع اطلاعات صورت نگیرد، این مقدار قابل افزایش است [39]. این مطالعه شامل 9 مادر متأثر از اعتیاد فرزند بود که در زمان مطالعه در جلسات آموزشی و حمایتی پس از بهبودی فرزند خود شرکت می‌کردند (جدول شماره 1).


میانگین سنی این افراد 50 سال بود و حداقل 3 سال نقش حمایتی خود را برای فرد مصرف‌کننده ایفا کرده بودند. همگی مشارکت‌کنندگان در منطقه شهری (تهران) سکونت داشتند و غالب مواد مصرفی در فرزندانشان به‌ترتیب شیشه، هروئین و تریاک بود. کلیه مشارکت‌کنندگان پژوهش حاضر، مادرانی بودند که پس از بهبودی فرزند خود در حال تلاش برای کاهش مشکلات زمان اعتیاد فرد و همچنین مقابله با مشکلات باقی‌مانده پس از بهبودی فرزند خود بودند و در بازه زمانی حداقل یک‌ساله، در جلسات آموزشی و حمایتی ویژه خانواده‌های متأثر از اعتیاد در جمعیت خیریه تولد دوباره در ایران، شهر تهران شرکت می‌کردند. واحد آموزش جمعیت خیریه تولد دوباره، نقش قابل‌توجهی در اطلاع‌رسانی به مادران ایفا کرد و اطلاعات تماس این مادران، متناسب با معیارهای ورود به مطالعه حاضر، توسط این واحد در اختیار محققین قرار گرفت. همچنین در خصوص محرمانه ماندن اطلاعات و مصاحبه‌ها به کلیه مشارکت‌کندگان اطمینان خاطر داده شد که تنها محقق به این موارد دسترسی خواهد داشت و کلیه موارد با رعایت کلیه اصول رازداری، در فضایی امن و به دور از دسترسی افراد غیر، نگهداری خواهد شد. همچنین قبل از انجام مصاحبه، مطالعه به‌طور کامل برای مادران توضیح داده شد و فرم‌های رضایت‌نامه شرکت در پژوهش، در اختیارشان قرار گرفت تا مطالعه و سپس امضا کنند. معیارهای ورود به پژوهش با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند تعیین شد که شامل موارد زیر بود: 1) مادرانی که حداقل یک سال، تجربه حضور فرزند دچار سوءمصرف مواد را در زندگی خود داشتند؛ 2) مادرانی که فرزندشان هنگام مطالعه حداقل یک سال وارد فرایند بهبودی شده باشد (منظور فرایندی است که طی آن افراد از مشکل استفاده از مواد مخدر به طرف یک زندگی عاری از مواد مخدر حرکت کرده و تبدیل به یک عنصر فعال در جامعه شوند) [40, 41]؛ 3) هیچ عضو مصرف‌کننده دیگری در خانواده وجود نداشته باشد؛ 4) اقدام به جذب حمایت روانی و اجتماعی از طریق مراجعه به مراکز رسمی و فعال در حوزه اعتیاد کرده باشند. در مطالعه حاضر، مادرانی موردتوجه قرار گرفتند که در انتهای مسیر اعتیاد فرزند خود قرار داشتند و به‌نوعی کلیه چالش‌ها و مشکلات مربوط به اعتیاد را حتی پس از بهبودی فرزند خود درک کرده بودند تا بتوانند تجارب عمیق و ارزشمندی را در طول این فرایند در اختیار محققین و عموم قرار دهند. همچنین لزوم توجه به مشکلات باقی‌مانده ناشی از اعتیاد، برای مادران از مهم‌ترین دلایل انتخاب معیارهای مذکور محسوب می‌شود، زیرا تصور عموم بر آن است که به محض اتمام اعتیاد فرد، کلیه مشکلات ناشی از آن نیز تمام می‌شود. 

جمع‌آوری داده
مصاحبه، یادداشت در عرصه، یادآور و ضبط صدا، ازجمله ابزارهایی بودند که در مطالعه حاضر جهت جمع‌آوری داده‌ها مورداستفاده قرار گرفتند. راهنمای مصاحبه متناسب با اهداف مطالعه شکل گرفت و به‌دنبال شکل دادن مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته با مشارکت‌کنندگان بود. در همین راستا متناسب با مرور منابع، سؤالاتی در جهت کشف تجارب مادران متأثر از اعتیاد فرزند، تنظیم شد (جدول شماره 2).


در صورت عدم درک سؤال توسط شرکت‌کنندگان، محقق سؤالات را متناسب با راهنمای مصاحبه به تفصیل توضیح می‌داد و در طول مصاحبه، تیم تحقیق سعی کرد تا از هر گونه قضاوت و پیش‌داوری متناسب با درک و تجربه پیشین خود خودداری کند. در تحقیقات کیفی، اطلاعات به شکل اعداد نیست و محققین از ابزارهایی همچون ضبط صدا، مشاهده و مصاحبه برای بازیابی اطلاعات استفاده می‌کنند. به همین منظور در مطالعه حاضر از یادداشت میدانی از طریق مشاهده جهت ثبت پاسخ‌ها و داده‌های غیرکلامی مشارکت‌کنندگان، جو مصاحبه و تظاهرات رفتاری شرکت‌کنندگان در طول مصاحبه استفاده شد. همچنین محقق پیش از شروع مصاحبه، طی یک جلسه، کلیه اهداف مطالعه و آنچه از مشارکت‌کنندگان در صورت تمایل به شرکت در مطالعه انتظار می‌رود را به تفصیل توضیح داد. کلیه مصاحبه‌ها در دفتر مرکزی جمعیت خیریه تولد دوباره در بازه زمانی 6ماهه دوم سال 1401 و با هدف بررسی تجارب مشارکت‌کنندگان، به‌شکل فردی، نیمه‌ساختاریافته و رو در رو صورت گرفت. مدت‌زمان مصاحبه‌ها از 60 الی 100 دقیقه متغیر بود و تنها یک مصاحبه با هر فرد صورت می‌گرفت و در پایان مصاحبه به هر شرکت‌کننده اعلام می‌شد که خلاصه‌ای از یافته‌ها در صورت تمایل در دسترس آنان قرار خواهد گرفت (بدون درخواست). فرایند مصاحبه در این پژوهش زمانی خاتمه می‌یافت که اطلاعات لازم با توجه به اهداف تحقیق، براساس اشباع داده‌ها به دست می‌آمد. جلوگیری از به خطر افتادن و کاهش کیفیت داده‌ها به‌علت مواجهه پیشین محقق با مشارکت‌کنندگان جهت ارائه توضیحات، یکی از مواردی بود که در طول تحقیق همواره موردتوجه محققین بود. همچنین محقق مصاحبه را با تشکر از مادران جهت مشارکت و همراهی در طول تحقیق، به پایان رسانید.

تحلیل داده‌ها
در مطالعه حاضر، جهت شناسایی تجربیات مادران متأثر از اعتیاد فرزند، از روش تحلیل موضوعی استفاده شد و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات طی مراحل متعددی صورت گرفت [42]. طی این مراحل مصاحبه‌های صورت‌گرفته به‌صورت تحت‌اللفظی پیاده و رونویسی شده و رونوشت‌های حاصل برای انجام یک تحلیل متنی بارها و بارها بازخوانی شدند تا درک وسیعی از تجارب مادران متأثر از اعتیاد فرزند از زندگی با فرزند درگیر سوءمصرف مواد به دست آید. هدف از این مرحله، آشنایی اولیه با روایت‌های هر یک از مادران و ثبت اطلاعات غیرکلامی در راستای شکل دادن مضامین مربوطه بود. همچنین جهت توسعه زیرطبقات و طبقه اصلی، هر کدام از رونوشت‌ها بارها بازخوانی شدند. به‌صورت کلی در مطالعه حاضر، جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از یک فرایند استقرایی استفاده شد و طی آن از هر گونه شکاف غیرقابل‌توضیح در داده‌ها جلوگیری شد. در این فرایند هر یک از کلمات واقعی مشارکت‌کنندگان به‌عنوان کد در نظر گرفته شد تا از هر گونه قضاوت و پیش‌داوری محقق و تأثیر فردی بر داده‌ها جلوگیری شود [4344]. سپس کدها به‌صورت مضامین موقت و مضامین فرعی مرتبط، مرتب شدند. در مرحله بعد، در راستای ایجاد ارتباط بین مضامین شناسایی‌شده، کلیه مضامین خوشه‌بندی شدند و فرایند ادغام یا حذف برخی از مضامین کلید خورد. در این فرایند سطوح بالاتری از انتزاع داده‌ها از طریق تجزیه‌وتحلیل متمرکزتر و شدیدتر حاصل شد [38]. این فرایند تکراری و استقرایی تا زمان اشباع اطلاعات ادامه یافت [36]. همچنین مسیر سطوح معنایی تحلیل در مطالعه حاضر، از توصیف در بخش نتایج به تفسیر در بخش بحث بود. با توجه به روابط مستمر با مشارکت‌کنندگان در مطالعه حاضر، کلیه فرایند کدگذاری و تحلیل توسط یک محقق صورت گرفت [45].

انعکاس‌پذیری
مطالعه حاضر با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری به‌دنبال درک عمیق از تجارب مادران متأثر از اعتیاد فرزند بود. در این مطالعه در راستای کاهش و به حداقل رساندن تأثیرات محقق و تأثیرات تجارب، ارزش‌ها، مفروضات پیشین و اولویت‌های او [46-48] بر فرایند تحقیق، خودآگاهی، پرسش از خود و بازاندیشی [48-50]، همواره موردتوجه محققین بود. همچنین جهت افزایش دقت در طول مطالعه و برقراری معیارهای اطمینان و تأیید، یک محقق برای انجام تحلیل مورداستفاده قرار گرفت [50]. معیار اعتبار نیز از طریق دقت لازم در انتخاب شرکت‌کنندگان براساس معیارهای نمونه‌گیری، توجه به حداکثر تنوع، جلسات متعدد جهت دست‌یابی به اجماع در خصوص کدگذاری متفاوت و شناسایی مضامین، خلاصه کردن و بازنگری مصاحبه توسط شرکت‌کنندگان، بازبینی داده‌ها و کدها توسط تیم تحقیق و اساتید، استفاده از یادداشت در عرصه و یادآورها در کنار مصاحبه نیمه‌ساختاریافته موردتوجه محققین بود.

یافته‌ها
تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و کدهای حاصل از مصاحبه‌های صورت‌گرفته حاکی از 4 مضمون اصلی (انفصال اجتماعی، مسیرهای باتلاقی، تسلسل آسیب‌ها و نیاز به رهایی) و 14 مضمون فرعی در مطالعه حاضر بود (جدول شماره 3).


سه مضمون اولیه، حاکی از تجاربی است که مادران در مقابل سوءمصرف فرزند خود با آن‌ها مواجه شدند و مضمون چهارم، اتخاذ تدابیر توسط مادران برای مقابله با شرایط به‌وجودآمده را نشان می‌دهد. 

مضمون 1: انفصال اجتماعی
تمامی مادران متأثر از اعتیاد فرزند به‌نوعی پس از مواجه با اعتیاد یکی از فرزندان خود، به‌علت شرایط پیش‌آمده دچار یک انفصال اجتماعی شده و این مادران به علل گوناگونی همچون برچسب و انگ اجتماعی و در راستای جلوگیری کردن از قضاوت دیگران، خود را در یک فضایی به دور از دیگران قرار دادند. شرم و خجالت و کاهش تعاملات اجتماعی از مضامین فرعی این مضمون هستند که از داده‌ها انتزاع شدند.

شرم و خجالت 
اغلب مادران در اظهارات خود اذعان داشتند که یکی از تجربیات ناخوشایند آن‌ها احساس شرم نسبت به مشکل پیش‌آمده و همچنین خجالت کشیدن از دیگران به‌علت رفتار و ظاهر فرزندشان است.
«زمانی که توو ساختمون بودیم و همسایه در رو باز می‏کرد من زودتر در رو می‏بستم. دلم نمی‏خواست اصلاً همسایه رو ببینم. احساس می‏کردم اگه منو ببینه میگه این مامان همون پسرست که داره مصرف میکنه‏ها. خیلی برام سخت شده بود. به‌خاطر همین من همیشه به همسرم می‌گفتم دوست ندارم الان که توو این وضع و شرایطه با ما جایی بیاد» (مشارکت‌کننده 1).
«وقتی از حد میگذره و قیافه‌ش برمیگرده و بچم دیگه حوصله نداره به خودش برسه، اونجاست که مشخص میشه که ایشون مواد مصرف کرده و معتاده. اونجا بود که من می‌گفتم پس دیگه نذاریم کسی ببینتش یا کسی باهاش رفت و آمد کنه» (مشارکت‌کننده 6).

کاهش تعاملات اجتماعی
مادران در دوران اولیه مواجهه با اعتیاد فرزند خود سعی بر این داشتند تا خود را از دید و نگاه دیگران پنهان سازند. ترس از قضاوت دیگران، مقاومت شدید اطرافیان نسبت به اعتیاد، ترس از سؤالات متعدد اطرافیان، تلاش برای دوری از قضاوت و سرزنش دیگران و بیگانه دانستن خود، از مهم‌ترین دلایلی بودند که مادران در راستای کاهش تعاملات اجتماعی خود به آن‌ها اشاره کردند.
«به محض اینکه بچه‌ام افتاد توی مسیر اعتیاد، بلافاصله قضاوت‌های بیرون از مردم این بود که تو مادری و تو باعث شدی. همه می‌گفتن تو باعث شدی و من محکوم بودم. من همیشه مورد سرزنش دیگران بودم، از خانواده خودم گرفته تا خود همسرم که می‌گفت تو مقصر بودی. این سرزنش بقیه خیلی منو آزار می‌داد و به‌خاطر همین سعی کردم اصلاً با کسی رفت و آمد نکنم، کسی رو نبینم» (مشارکت‌کننده 8).
«به‌خاطر ترس از قضاوت دیگران، انگار همیشه صدات خفه‏ست، میخوای فریاد بزنی اما انگار فریادت توو سکوته، همیشه آروم، همیشه می‏خواستم جیغ بزنم و فریاد بزنم و جلودارش بشم ولی همیشه ترس از قضاوت همسایه داشتم، ترس از اینکه شماتت بشم، تحقیر بشم، در صورتی‌که می‌شدم، آدم نگاه مردم رو نمیتونه نادیده بگیره، همیشه بود، من می‏دیدم، من احساس می‌کردم، برای همین تصمیم گرفتم دوری کنم ازشون» (مشارکت‌کننده 1).
«حتی زمانی که آدم میاد با بقیه درد و دل میکنه، بقیه خیلی بد برخورد می‌کنند یا حرف‌هایی که آدم از دیگران میشنوه میبینه که بیشتر داره اذیت میشه و بهش درد وارد میشه. خب توو این شرایط آدم مجبوره که از این‌ها هم کناره‌گیری کنه» (مشارکت‌کننده 7).
«تمام خانواده من تحصیل‌کرده بودن ولی حتی یک نقطه مشترک توو ذهنشون با این بیماری نداشتن. اصلاً نمیتونستم با اونا صحبت کنم، گارد بسیار محکمی در برابر بیماری داشتند» (مشارکت‌کننده 8).
مشارکت‌کنندگان در طول مصاحبه اذعان داشتند، از آنجایی که برای هر رفت و آمد نیاز بود که شرایط بسیار زیادی، ازجمله وضعیت ظاهری و رفتاری فرزند، شرایط روحی خود، زمان مصرف فرزند و دیگر مسائل را در نظر بگیرند و همچنین در جهت کاهش حداکثری قضاوت و برچسب دیگران تصمیم گرفتند تا حد امکان از دیگران دوری بجویند.
«در واقعیت خیلی چیزا قبل از اعتیاد است که بعد از اعتیاد دیگه وجود نداره. ببینید مثلاً همین حداقل رفت و آمد، اینکه من با دیگران آرامش داشتم رو دیگه نداشتم و دیگه نداریم. اگر خودم می‌خواستم با نزدیک‌ترین کسان رفت و آمد بکنم توی یک محدوده زمانی گیر می‌کنم. باید به این توجه کنم که فرزندم چه شرایطی داشته زمان مصرفش نباشه. روابط‌هامون و روابطی که آدم دلش میخواد توی اجتماعی داشته باشه و با سربلندی با فرزندش قدم برداره همش به‌نوعی زیر و رو شد، تغییر کرده بود. چون آدم ارتباطش رو با دیگران قطع میکنه با بهترین کسی که قبلاً ارتباط داشته ارتباط نداره مثلاً با خواهر، همکار ارتباطش رو قطع میکنه، حتی از محل کارم هم بیرون اومدم» (مشارکت‌کننده 7).

مضمون 2: مسیرهای باتلاقی
مادران در ابتدا در راستای مقابله با آگاه شدن دیگران از مشکل اعتیاد فرزند خود، از مراجعه به نهادهای حمایتی و تخصصی رسمی و غیررسمی خودداری کرده و اقدامات متعددی را به‌شکل خودتجویزی اتخاذ کردند. انکار، در جست‌وجوی پاسخ، دست و پا زدن و راه‌های حاشیه‌ای، ازجمله مواردی هستند که مادران متأثر از اعتیاد فرزند را وارد یک فرایندی همچون باتلاق می‌کنند.

انکار
«من اصلاً نمیتونستم قبول کنم، چون من فکر می‌کردم کسی از تو فامیلمون مواد مصرف نمیکنه. فکر می‌کردم تمام فامیل ما پاک هستن و نمیتونستم قبول کنم که پسر من گرفتار این مواد شده» (مشارکت‌کننده 2).
«همسرم همیشه به من می‌گفتند که نه هیچ اتفاقی نیفتاده و شاید ما خیلی ازش رنجش می‌گرفتیم که میخواسته ما رو آروم بکنه. همیشه همسرم من و ما را متقاعد می‌کرد که نه هیچ اتفاقی نمیفته، هیچی نشده، مواد برای خودش نیست مال دوستشه، این دوستشه که داره ازین اشتباهات میکنه» (مشارکت‌کننده 4).

در جست‌وجوی پاسخ
اغلب مادران در این مطالعه بیان داشتند که چرایی موضوع پیش‌آمده بسیار برایشان حائز اهمیت بوده و از طریق راه‌ و عکس‌العمل‌های مختلف به‌دنبال یافتن پاسخ برای اعتیاد فرزند خود بودند. قرار گرفتن در حالت ابهام و برزخ، اقدام به درمان به‌شکل خودتجویزی، اقدامات هیجانی و تصمیم‌گیری بدون مشورت، ازجمله واکنش‌هایی بودند که اکثر مادران در این مضمون به آن‌ها اشاره کردند.
«من بعدش افتادم توو مسیری که باید بری از کی بپرسی و اینور و اونور، برو پارک استقلال ببین جنس چیه، مواد چیه، اینی که دستش دیدی چیه» (مشارکت‌کننده 1).
«اشتباه اول من این بود که خودم درمان درست کردم. بچه‌ام از نظر روحی و جسمی، آمادگی و پذیرش درمان را نداشت و من با اجبار فرستادمش برای درمان. به‌نوعی اشتباه کردم، فکر می‌کردم راهش اینه به زور بفرستمش کمپ» (مشارکت‌کننده 8).
«شاید باورتون نشه من بلند شدم و تمام خونه و زندگی و هر آن چیزی که داشتم و نداشتم رو فروختم. فقط خونمون رو نگه داشتم و به‌نوعی هر چی که داشتم رو فروختم و رفتم شمال. شهرم رو عوض کردم، برای اینکه تنها نباشم. یکی از بستگانم رو با خودم بردم و برای اون هم خونه گرفتم و کلی براش هزینه کردم. فکر می‌کردم این کار خیلی به ما کمک میکنه. من فقط خودم تصمیم می‌گرفتم و فکر می‌کردم فقط منم که درست تصمیم می‌گیرم» (مشارکت‌کننده 7).

دست و پا زدن
سرکوب خود، تلاش برای جبران خسارت‌های ناشی از اعتیاد، سرگردانی و هم‌وابستگی ازجمله مواردی بودند که مادران متأثر از اعتیاد فرزند بارها و بارها از آن تحت عنوان دست و پا زدن یاد کردند. آن‌ها اذعان داشتند در طول این فرایند به هر ریسمانی چنگ می‌زدند تا شاید نقشی در گره‌گشایی مشکلات به‌وجودآمده داشته باشد.
«من همیشه این فرایند رو تشبیهش می‌کردم به یه باتلاقی که من و پدرش ناخواسته توش‌گیریم، بچه‌ام بیرونه. من و پدرش هر چی دست و پا می‌زنیم که بریم سمت پسرم، بیشتر توو اون باتلاقه فرو میریم، دقیقاً این بود» (مشارکت‌کننده 1).
«خیلی از مادرها مثل من توو این چالش قرار دارن که نمیدونن باید چه کار کنن و برای دونستنشون به هر راه غلطی دست میندازن» (مشارکت‌کننده 6).

راه‌های حاشیه‌ای
این مفهوم فرعی ارتباط تنگاتنگی با مفهوم «دست و پا زدن مادران» دارد. به‌نوعی مادران از طریق راه‌ها و اقدامات جانبی همچون محدود کردن و کنترل کردن فرزند، برنامه‌ریزی برای زندگی فرد، حمایت ناسالم، تحریم مالی یا طرد کردن فرد، سعی در کنترل اوضاع به‌وجودآمده دارند که به‌مراتب آن‌ها را با مشکلات شدیدتری مواجه خواهد کرد.
«دیگه من با بچه‌ام صحبت کردم با دوستات نرو و نصیحت دیگه! این دوستات به درد نمیخورن. به‌صورت هیجانی کنترلش می‌کردم. حتی دنبالش می‌رفتم. اگه یک شب نمیومد خونه پدرش رو مجبور می‌کردم که بریم خونه دوستاش رو بگردیم، ساعت 1 نصف شب هم که بود باید می‌رفتم. به‌نوعی همیشه توی جمع‌هاشون از دور حضور داشتم» (مشارکت‌کننده 9).
«به پسرم گفتم دیگه یک ریال بهت پول نمیدم و دیگه حمایتت نمی‌کنم. گفتم اگه میخوای بری برو، دیگه اینجا نیا. اگه میخوای هنوز مواد بکشی برو دیگه اینجا نیا، گفتم اگر بیای خونه در رو باز نمی‌کنم» (مشارکت‌کننده 5).

مضمون 2: تسلسل آسیب‌ها
غفلت از خود، تضعیف تعاملات درونی، تضعیف سلامت جسمانی، روحی و روانی، ناامنی اقتصادی و خودمقصرانگاری مفاهیم فرعی انتزاع‌شده از داده‌ها بودند که نشان‌دهنده مشکلات و آسیب‌هایی هستند که مادران به‌شکل تسلسل‌وار در طول فرایند حمایتی خود تجربه و درک می‌کنند.

غفلت از خود
درگیر شدن مادران در فرایند اعتیاد فرزندشان بیش از هر چیز به «فراموش کردن خود» منجر می‌شود. به بیان دیگر، مادران با غفلت از امور رومزه خود و عدم رسیدگی پزشکی و عدم اهتمام به اقدامات درمانی، مشکلات متعددی را برای خود، چه در زمان مصرف فرزند و چه پس از بهبودی، رقم می‌زنند.
«اصلاً فکر نمی‌کردم که بابا تو باید به خودتم برسی، تو هم باید سالم باشی، تو هم باید ازین موقعیت‌هایی که بهت پا میده استفاده کنی، ولی اصلاً نتونستم، اونقدر به‌صورت فکری و جسمی درگیر این موضوع بودم و توو این داستان خودم رو غرق کرده بودم که کامل خودم و نیازهامو فراموش کرده بودم. از نظر سلامتی هم همین‌طور، اصلاً پزشک نمی‏رفتم، اگر مریض می‌شدم دکتر نمی‌رفتم» (مشارکت‌کننده 6).

تضعیف تعاملات درون‌خانوادگی
یکی از مسائلی که تمامی مادران در طول مطالعه به‌اتفاق به آن اشاره کردند، غفلت از سایر اعضای خانواده به‌علت توجه دائم به عضو در حال مصرف بود. به‌نوعی مادران، فرزند دچار سوءمصرف خود را در اولویت توجه و حمایت مالی و روانی و روحی قرار می‌دادند و در همین راستا علاوه بر ایجاد فاصله درون خانواده با مسائلی همچون: اختلافات زناشویی شدید، بروز افکار طلاق و تعمیم مشکل به سایر اعضای خانواده به‌ویژه دیگر فرزندان مواجه می‌شدند.
«در طول اون دوران، توجه من از دخترم برداشته شد. من خیلی کوتاهی کردم، دخترم را ول کردم، این عذابم میداد. دخترم خیلی آسیب روحی روانی دید. دختر من آسیب دید چون مرتب با استرس‌ها و پژمردگی من و برادرش مواجه بود. این موضوع اذیتش می‌کرد که برادرش کجاست کجا رفته. مثلاً چند باری که امیر اوردوز کرد از اینکه یک عضو خانواده را بیمار می‌دید ناراحت بود ولی با این حال من بهش توجهی نمی‌کردم» (مشارکت‌کننده 8).
«زمانی که اعتیاد وارد خانواده ما شد من فکر می‌کردم از همسر خودم بیزارم و واقعاً تصمیم داشتم ازش جدا شم. به‌نوعی احساس می‌کردم که اگر از همسرم جدا شم تمام وضعیت من خوب میشه. فکر می‌کردم که علت اول و آخر تمام این مشکلاتی که به وجود آمده همسر من هست و من باید جدا شم» (مشارکت‌کننده 9).

تضعیف سلامت جسمانی، روحی و روانی
رنگ باختن زندگی، به بن‌بست رسیدن، استیصال و درماندگی، بروز افسردگی، افکار خودکشی، فشار روحی و روانی، مقایسه کردن دائم زندگی خود با دیگران، نشخوار فکری، بروز بیماری‌های متعدد جسمی و فرسودگی جسمی، ازجمله مسائلی بودند که مادران متأثر از اعتیاد فرزند در رابطه با مشکل و پس از دوران ابتدایی مواجهه با مشکل، با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کردند.
«اصلاً احساس می‌کردم که زندگی نمی‌کنم. یه آدم دیوانه و سرگشته‏ای بودم که از صبح فقط چشامو که باز می‌کردم و یه چایی می‌خوردم فقط به این فکر می‌کردم که امروز میتونم چه کار کنم؟ هیج چیزی برای من اصلاً انگار رنگی نداشت» (مشارکت‌کننده 1).
«زمانی که آدم میشینه و دوروبرش رو میبینه، بچه‌هایی که توی فامیل هم‌سن بچه‌های تو هستن الان دارن چه کار می‌کنن، به‌نوعی آدم میشینه پیشرفت اون‌ها رو میبینه و بعدش میبینه که بچه شما الان باید کجا می‌بود ولی الان کجاست. همین فکرها و مقایسه‌ها بسیار آزار‌دهنده است» (مشارکت‌کننده 7).
«من به‌خاطر فشاری که تحمل می‌کردم دچار یائسگی زودرس هم شدم، یه مدت طولانی دارو می‌خوردم، خیلی از دندونامو کشیدم، دیابت گرفتم و دکتر می‌گفت که دیابتت عصبیه» (مشارکت‌کننده 3).

ناامنی اقتصادی
در این مفهوم، مادران هم به مشکلات مالی ناشی از هزینه‌های بالای درمان اعتیاد، ناتوانی در تأمین هزینه‌های پزشکی و ناتوانی در تأمین هزینه‌های درمانی فرد پرداختند و هم به عقب‌ماندگی مالی به‌سبب تضعیف هوش اقتصادی، وام گرفتن و خسارت مالی و شغلی.
«با توجه به اینکه همسرم و پسرم با هم شریک مالی بودن، به‌خاطر این موضوع این شرکت جمع شد. مجبور شدیم وسایل را بفروشیم و رسماً این شرکت را تعطیل کنیم، چون میدونستیم هم مکانش برای فرزندمان مضر هست و هم خسارت مالی داره بهمون میزنه» (مشارکت‌کننده 4).
«اعتیاد بچم، سرمایه و کل زندگی رو از ما گرفت. حتی سنوات 30ساله همسرم رو هم دادیم دیگه کاملاً بی‌پول شدیم. از لحاظ مالی خیلی به مشکل برخوردیم. دوتا ماشین از بین رفت. حتی می‌خواستم برم دکتر ام.آر.آی بگیرم، پول نداشتم» (مشارکت‌کننده 5).

خودمقصرانگاری
این بخش، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم «در جست‌وجوی چرایی» برای مادران دارد، اما طبق اظهارات مادران، پس از گذشت مدتی از اعتیاد فرزندشان با آن مواجه می‌شوند. به‌نوعی مادران پس از گذر از موارد گوناگون، درنهایت دچار احساس خودمقصری و خودتخریبی شده و علت‌ و عامل مشکل را در خود جست‌وجو می‌کنند.
«اون موقع که من بچه‌ام مواد مصرف می‌کرد برای خودم توو زندگی هیچ حقی قائل نمی‌شدم، خودمو محاکمه می‌کردم، می‌گفتم خاک تو سرت، تو بچه‌اتو ول کردی، واسه همینه که الان این مشکلات به وجود اومده، هی خودمو تخریب می‌کردم، انگار من بودم که بچم رو معتاد کردم، به‌نوعی از داخل نابود شدم» (مشارکت‌کننده 5).

مضمون 4: نیاز به رهایی
بسیاری از مادران اقدامات متعددی را برای مقابله و تعدیل اثرات گوناگون اعتیاد بر خودشان و خانواده‌شان انجام دادند. این اقدامات به‌تدریج در زندگی مادران پدیدار شده و در 3 موضوع فرعی منعکس می‌شود: تلنگر و پذیرش اعتیاد، جذب منابع حمایتی، شروع دوباره زندگی. اغلب مادران در بیان تجربیات خود عنوان داشتند که این مضمون تنها مربوط به دوران اعتیاد نبود و حتی پس از بهبودی فرزند خود نیز کماکان درگیر این مفاهیم هستند. به بیان دیگر، مضمون «نیاز به رهایی» تا پایان زندگی برای مادران وجود خواهد داشت.

تلنگر و پذیرش اعتیاد
یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی که تمامی مشارکت‌کنندگان مطالعه حاضر آن را به نیروی محرکه خروج از بحران در نظر می‌گیرند، قبول شرایط و پذیرش مشکل است. مفهومی که به‌واسطه آن مادران با بسیاری از مسائل و مشکلات مقابله کرده و پذیرفته‌اند که اعتیاد به‌شکل فوری و ضربتی قابل‌حل نخواهد بود. نتایجی همچون: «عبور از مه» و «پرواز همچون ققنوس» مفاهیمی هستند که مادران در پی تلنگر خوردن به آن دست یافته و در خلال مطالعه حاضر به آن اشاره کردند.
«کم‌کم این تلنگر دیگران به من که تو نمیتونی کاری کنی، این دنبال رفتن تو و دعوای فیزیکی کردن و در رو بستن و قفل کردن، هیچ راهی به جایی نمیبره. اصلاً یه جایی به این نتیجه رسیدم که اصلاً شاید بچه‌ام توو این مدت از بین بره و بمیره، تو میخوای بمیری؟ همونجا مچ خودم رو گرفتم» (مشارکت‌کننده 1).
«بعد از یه مدت می‌بینی که یه راهی رو میری هی برمی‌گردی سر خونه اول، یا بچه‌تو میبری کمپ پیش پزشک، از هر کاری برای نجات دادن بچه استفاده می‌کنیم و می‌بینیم فایده نداره و به جایی می‌رسی که به آدم تلنگر میخوره که این کارا هیچ فایده‌ای نداره و اونجاست که آدم احساس میکنه که دیگه باید به فکر خودش هم باشه» (مشارکت‌کننده 9).
همچنین پذیرش اعتیاد و فرد (همان‌طور که هست)، در گذار مادران از تسلسل مشکلات نقش قابل‌توجهی داشته است. در این مفهوم مادران سعی در ارائه حمایت مثبت از فرزند خود کردند.
«من درنهایت به پسرم گفتم اگر میخوای مصرف کنی مهم نیست، هر وقت خسته شدی بیا. من همه جوره کمکت می‌کنم، پشتتم. چون من همه کار برات کردم. گفتم برو بیرون مصرفتو بکن هر وقت خسته شدی برگرد. من همه جوره پشتت هستم» (مشارکت‌کننده 2).

جذب منابع حمایتی 
پذیرش اعتیاد درنهایت به این امر منجر می‌شود که مادران با غلبه بر برچسب و انگ اجتماعی و ترس ناشی از حضور در جامعه، در صدد جذب حمایت‌های رسمی و غیررسمی گام بردارند و با افزایش دانش خود در زمینه اعتیاد در جهت کاهش اثرات مشکلات، اقدامات قابل‌توجهی را به انجام برسانند. نکته مهمی که تمامی مادران به آن اشاره کردند، ضرورت استمرار فرایند یادگیری و آموزش حتی پس از بهبودی فرزندشان است.
«اگر من متوسل نشده بودم به نارانان و از تجربیات آن‌ها استفاده نکرده بودم شاید الان سه‌تایی ما (من و همسرم و فرزندم) الان به‌نوعی مرده بودیم. شرایط الان من مدیون توانمندی‌هایی هستش که از جلسات نارانان به دست آوردم» (مشارکت‌کننده 7).
«کلاس که رفتیم یه چیزهای دستگیرمون شد که باید چطور رفتار کنیم. به‌خاطر همین هر جا که کلاس بود آدرس می‌گرفتم می‌رفتم تا خودم را درمان کنم نه فرزندم. این سؤال که چرا این اتفاق برای من افتاد و برای خانواده من افتاده، وقتی رفتم کلاس فهمیدم که نباید بگم چرا برای من اتفاق افتاده. چون هر نوع خانواده‌ای ممکنه دچار این مشکل بشه» (مشارکت‌کننده 2).

 شروع دوباره زندگی
در این مطالعه، تمامی مادران متأثر از اعتیاد فرزند، یکی از اقدامات مؤثر در راستای کاهش اثرات ناشی از اعتیاد فرزند خود را شروع دوباره زندگی، مستقل از فرد دارای سوءمصرف، عنوان کردند. رها کردن فرزند، ادامه زندگی بدون فرزند، بازگشت به خود، بازگشت به خانه و ترمیم فضای درونی خانواده، ازجمله مفاهیمی بودند که مشارکت‌کنندگان در این راستا به آن اشاره کردند.
«من وارد جریانی شدم که حتی اگر بچم شب‌ها خونه نمیومد هم (درسته مادرم نگرانم) می‌خوابیدم. خودمو اذیت نمی‌کردم دیگه که تا صبح راه برم همش فکر کنم. می‌گرفتم می‌خوابیدم. کارهای روزانمو انجام می‌دادم. خودم برای خودم یه چیزی درست می‌کردم و می‌خوردم» (مشارکت‌کننده 3).
«یه موقعی فهمیدم که پدرت رفته، مادرت رفته، فرزندت رفته، اون خونواده‏ای که 3 نفر بودین یکیش رفته و تو اون یکی هم که مونده (همسرم) رو داری از دست میدی؟ پس برگرد به زندگیت» (مشارکت‌کننده 1).
«من بعد از کلی فراز و نشیب بالاخره متوجه شدم که رها کردن چقدر مؤثره و من باید رهاش کنم. بعد من دیدم که زمانی که من فرزندم رو رهاش کردم چقدر ایشون الان موفقه برای خودش، دیگه خودش اجازه داره هر جوری که دلش میخواد برای زندگیش تصمیم بگیره، منم زندگی خودم رو داشته باشم» (مشارکت‌کننده 4).

بحث
مطالعه پدیدارشناختی حاضر سعی کرده است بینشی عمیق در خصوص تجارب مادران متأثر از اعتیاد فرزند در راستای نقش حمایتی آن‌ها از فرزند دارای سوءمصرف مواد، قبل و پس از بهبودی فرد ارائه ‌دهد. به‌طورکلی، 4 مضمون اصلی و 14 مضمون فرعی از داده‌ها انتزاع شد. سه مضمون «انفصال اجتماعی»، «مسیرهای باتلاقی» و «تسلسل آسیب‌ها» حاکی از تجاربی هستند که مادران در مقابل سوءمصرف فرزند خود با آن‌ها مواجه شدند و همچنین مضمون چهارم «نیاز به رهایی»، اتخاذ تدابیر توسط مادران برای مقابله با شرایط به‌وجودآمده را نشان می‌دهد که استمرار آن حتی پس از بهبودی فرد نیز مدنظر مشارکت‌کنندگان بوده است. مادران به‌سبب نقش‌های حیاتی که در محیط خانواده دارند، به‌ویژه نقش مراقبتی نسبت به فرزندان که به‌نوعی ناظر بر سلامت و رفاه فرزندان خود هستند، اولین گروهی هستند که در فرایند اعتیاد فرزند خود ورود کرده و اقدامات حمایتی خود را برای فرزند آسیب‌دیده آغاز می‌کنند. 
مضمون اول حاکی از تجربه دوری از جامعه و اطرافیان توسط مادران است. به بیان دیگر، مادران به‌سبب قبح پدیده اعتیاد در جامعه دچار احساس شرم و خجالت‌زدگی شده و سعی در دوری از اجتماع و اطرافیان دارند. بررسی دیگر مطالعات در این حوزه نشان داده است نه‌تنها مادران بلکه تمامی اعضای خانواده‌های متأثر از اعتیاد در سطوح گسترده دچار اختلال می‌شوند که این موضوع، قطع ارتباط خانواده با دنیای اجتماعی و عدم مشارکت فعال خانواده را در پی خواهد داشت. همچنین نتایج این مطالعات نشان داده است بسیاری از خانواده‌ها با چالش کمک خواستن مواجه خواهند شد و این موضوع ناشی از آن است که خانواده‌ها در خصوص مشکل اعتیاد یکی از اعضای خود اقدام به پنهان‌کاری می‌کنند و به همین واسطه ارتباطات خود را محدود ساخته و چالش‌های جدی در خصوص درخواست کمک و حمایت را تجربه می‌کنند [5152]. 
مضمون دوم یعنی مسیرهای باتلاقی حاکی از نحوه مواجهه مادران با اعتیاد فرزند است که در مطالعه حاضر بدان پرداخته شد و طی آن مادران متأثر از اعتیاد فرزند، به طیفی از اقدامات همچون انکار، در جست‌وجوی چرایی، دست و پا زدن و بهره‌گیری از راه‌های جانبی اشاره کردند. در راستای مضمون فوق، نتایج سایر مطالعات حاکی از تجربه اعتیاد فرزند به‌عنوان یک رویداد بسیار آسیب‌زا و تکان‌دهنده است و درنهایت به این امر منجر می‌شود که اعضای خانواده به‌ویژه والدین در ابتدا از واکنش دفاعی انکار استفاده کنند و سعی بر آن داشته باشند که مشکل به‌وجودآمده را نپذیرند [17، 53]. سپس والدین جهت یافتن پاسخی منطقی برای علت و دلایل ایجاد چنین مشکلی در خانواده تلاش کرده و سعی در آن دارند تا پاسخی منطقی برای آن بیابند [18، 52]. 
یکی دیگر از مسائلی که مادران در طول مطالعه به آن اشاره کردند مشکلاتی بود که به‌صورت دومینووار برای آن‌ها شکل گرفت و اثرات آن‌ها حتی پس از بهبودی فرزند نیز در زندگی آن‌ها وجود داشت، که در مطالعه حاضر تحت مضمون تسلسل آسیب‌ها ارائه شد. تجارب مشکلات به‌صورت مستمر و مزمن تنها در مادران ایرانی گزارش نشده است بلکه به‌طورکلی نتایج مطالعات متعددی که در حوزه خانواده‌های متأثر از اعتیاد صورت گرفته نیز حاکی از سطوح مختلف مشکلات در این گروه است. در میان بررسی نتایج سایر مطالعات می‌توان بدین موضوع اشاره کرد که روابط درونی خانواده ازجمله اولین مواردی است که تحت تأثیر شرایط جدید قرار می‌گیرد و خانواده‌ها طیف وسیعی از اختلالات در این بخش، از مشکلات و اختلافات بین والدین و اختلافات زناشویی وسیع [34، 54، 55] تا به‌هم‌ریختگی ساختار عمومی روابط بین فردی در خانه [17, 25, 53, 5657]، بروز هرج و مرج و شکست در ارتباطات خانوادگی، تضاد خانوادگی [33] و غفلت و بی‌توجهی والدین نسبت به سایر فرزندان [54، 59]، را تجربه می‌کنند. بروز مشکلات در ابعاد گوناگون سلامت مادران متأثر از اعتیاد فرزند، از دیگر مضامین فرعی انتزاع‌شده در مطالعه حاضر بوده است. در این راستا، احساس ناامیدی، بی‌اعتمادی، پریشانی و فرسودگی احساسی، احساس درماندگی [21، 22، 34، 58-61]، تجارب استرس و فشار، بروز افکار خودکشی و اقدام به خودکشی [22، 53، 62]، مشکلات متعدد جسمانی و بروز اختلالات جسمانی و بیماری‌های متعدد [17, 53, 61 , 63]، ازجمله مواردی هستند که در دیگر مطالعات در حوزه خانواده‌های متأثر از اعتیاد نیز به آن‌ها اشاره شده است. قابل‌ذکر است خانواده‌ها در این مسیر دچار مشکلات جدی در حوزه اقتصادی و توانایی مالی شده و به‌نوعی سقوط مالی را تجربه می‌کنند [17, 51, 55, 62, 64]. 
طی مضمون چهارم یعنی نیاز به رهایی، مادران متأثر از اعتیاد فرزند اذعان داشتند که در جهت مقابله با مشکلات و کاهش اثرات ناشی از اعتیاد، مکانیزم‌های مقابله‌ای را در ابعاد پذیرش اعتیاد، جذب منابع و شروع دوباره زندگی، پیش گرفتند. در راستای مضمون فوق، نتایج سایر مطالعات حاکی از جذب حمایت‌های اخلاقی، مالی، اطلاعاتی و اجتماعی به‌عنوان مکانیزم‌های مقابله با مشکل بوده و جذب منابع پشتیبانی، اطلاعاتی و درمانی، از روش‌های غالب مواجهه با مشکل اعتیاد در خانواده‌های متأثر از اعتیاد است [17، 20, 34، 51، 53، 58]. به‌طورکلی، مطالعه حاضر بینش‌ ارزشمندی را درمورد تجربیات مادرانی که تحت تأثیر اعتیاد قرار گرفته‌اند و نقش‌های حمایتی آن‌ها در طول مسیر سوء‌مصرف مواد فرزندشان ارائه می‌کند. یافته‌های مطالعه حاضر، تأثیرات عمیق اعتیاد بر جنبه‌های مختلف زندگی این مادران، از انزوای اجتماعی و فروپاشی خانوادگی تا چالش‌های سلامت جسمی و روانی را نمایان ساخته است. همچنین این مطالعه بر اهمیت سیستم‌های حمایتی جامع، منابع و استراتژی‌های مقابله‌ای برای رسیدگی به نیازهای چندوجهی خانواده‌های متأثر از اعتیاد تأکید دارد.

نتیجه‌گیری
اگرچه تحقیقات گوناگونی با هدف بررسی تجارب خانواده‌های متأثر از اعتیاد در کشورهای گوناگون صورت گرفته است، اما با وجود اینکه نرخ اعتیاد در ایران بالا بوده و هرساله شمار قابل‌توجهی از خانواده‌ها به این فرایند وارد می‌شوند، تا کنون مطالعات محدودی به‌شکل عمیق چنین تجاربی را در این کشور موردبررسی قرار داده‌اند، به‌ویژه برای مادران که متناسب با فرهنگ کشور ایران، نقش قابل‌توجهی در مدیریت امور تربیتی و جاری فرزندان خود دارند. خروجی نهایی این مطالعه را می‌توان مبنایی برای تغییر نگاه تحقیقات، مداخلات و سیاست‌ها از فرد دارای مصرف/سوءمصرف مواد به سایر متأثرین اعتیاد (خانواده، مراقبین، دوستان و اقوام نزدیک) دانست. همچنین با توجه به روند روزافزون اعتیاد در کشور، انجام یک مطالعه در راستای «شنیدن صدای افراد در سایه» همچون مادران بیش از پیش نیاز بود و در همین راستا نتایج حاصل از مطالعه حاضر می‌تواند در دو بعد پیشگیری و اقدامات درمانی موردتوجه محققین، سیاست‌گذاران و متخصصین قرار گیرد. در بُعد پیشگیری، نتایج مطالعه حاضر نشان داد عدم آگاهی خانواده‌ها به‌ویژه مراقبین اصلی (مادران)، به انتخاب روش‌های ناسالم در مواجهه با مشکل مصرف/سوءمصرف مواد فرزندان منجر می‌شود که این موضوع علاوه بر ایجاد مشکلات شدید ثانویه، خانواده را نیز از مسیر درمانی درست دور می‌کند. بنابراین ارائه سیاست‌های حمایتی و تدوین فرایندهای حمایتی و پیشگیری با هدف قرار دادن خانواده‌ها در مسیر درست در ابتدای مشکل، می‌تواند نقش قابل‌توجهی در کاهش بار مشکل برای خانواده و فرد دارای مشکل مصرف/سوءمصرف مواد داشته باشد. همچنین در بُعد درمانی، نتایج مطالعه حاضر می‌تواند عمق تجارب محققین، سیاست‌گذاران (معاونت‌های پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی، وزارت بهداشت) و متخصصین حوزه اعتیاد (مددکاران اجتماعی، مشاوران اعتیاد، روانپزشکان اعتیاد، مددیاران اعتیاد) را در کار با این گروه افزایش دهد تا با استفاده از نتایج حاصل از مطالعه حاضر و با همراهی خانواده‌های متأثر از اعتیاد، سیاست‌ها، مطالعات و مداخلات بلندمدت را در دستور کار خود قرار دهند که طی آن مادران و کلیه مراقبین و متأثرین اعتیاد بتوانند وضعیت روانی، اجتماعی و اقتصادی خود را کنترل کنند تا فرایند برون‌رفت آن‌ها از مشکلات ایجادشده، تسریع شود. همچنین، از آنجایی که مطالعه حاضر از اولین مطالعاتی است که با توجه ویژه به مادران متأثر از اعتیاد فرزند صورت گرفته است و به بررسی ابعاد مختلف تجارب و چالش‌های آنان پرداخته است، می‌توان از آن به‌عنوان مبنایی برای تدوین سیاست‌ها و مداخلات ویژه مراقبین افراد دارای مصرف/سوءمصرف مواد در این حوزه نیز بهره برد.

اقدامات بالینی
در راستای نتایج مطالعه حاضر، یکی از مواردی که می‌بایست توسط گروه‌ها و سازمان‌های فعال در حوزه اعتیاد همچون دفاتر پیشگیری بهزیستی، اداره اعتیاد وزارت بهداشت، امور اجتماعی شهرداری، گروه‌های نارانان (انجمن خانواده معتادان)، مددکاران اجتماعی، متخصصان، مشاوران و فعالان حوزه اعتیاد و مشاوران خانواده، موردتوجه قرار گیرد، تشویق و ایجاد زمینه مشارکت مادران متأثر از اعتیاد فرزند به‌عنوان اولین عضو درگیر مشکل خانواده، در جلسات مشارکت، آموزشی و حمایتی، به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مکانیزم‌های مقابله با مشکل اعتیاد حتی پس از بهبودی فرزند است. به بیان دیگر، با استفاده از منابع و مکانیزم‌های مؤثر، افراد می‌توانند به‌طور فعالانه به چالش‌های مستقیم و غیرمستقیم ناشی از اعتیاد غلبه کرده و مسیری را در راستای تحقق «بهبودی پایدار» هم برای فرد دچار سوءمصرف و هم برای اعضای خانواده ایجاد کنند. بنابراین در همین راستا نیاز است حمایت‌های قانونی و ساختاری جهت توسعه گروه‌های فعال در این حوزه (نارانان، سازمان‌های مردم نهاد حوزه اعتیاد و خانواده) صورت گیرد و همچنین با حمایت مالی و قانونی از محققین این حوزه، زمینه پژوهش‌های آتی در حوزه خانواده‌های متأثر از اعتیاد و فرایند بهبودی خانواده‌ها فراهم شود. علاوه بر این، نیاز است سیاست‌گذاران این حوزه، در فرایند مقابله با اعتیاد، علاوه بر فرد، خانواده‌ها و مراقبین اصلی را نیز به‌عنوان یکی از ارکان مهم در طرح‌ها و سیاست‌های خود در نظر بگیرند.

محدودیت‌ها
به‌طورکلی، یکی از مهم‌ترین نقاط قوت مطالعه حاضر توجه به صدای گروه پنهان در حوزه اعتیاد بوده است، گروهی که کمتر موردتوجه مطالعات، مداخلات و خدمات حوزه اعتیاد قرار می‌گیرند. با این وجود مطالعه حاضر با محدودیت‌هایی نیز مواجه بوده است که در صورت کنترل، می‌توانست نقش قابل‌توجهی در غنی‌تر شدن داده‌ها ایفا کند. محدودیت‌هایی همچون غیرتصادفی بودن نمونه‌ها، عدم مصاحبه با فرزند در راستای غنی‌شدن یافته‌ها، انتخاب نمونه‌ها از یک شهر و یک مرکز. همچنین علاوه بر موارد فوق، مطالعه حاضر با یک محدودیت اصلی مواجه بود؛ در حالی‌که رویکرد گسترده‌ای برای جذب مشارکت‌کنندگان در نظر گرفته شده است، اما تمامی مشارکت‌کنندگان، مادرانی هستند که در جلسات حمایتی و آموزشی که ویژه خانواده‌های متأثر از اعتیاد است، شرکت می‌کنند و به‌نوعی دریافت‌کننده حمایت هستند و ممکن است تجارب آن‌ها با مادرانی که در این جلسات شرکت نمی‌کنند متفاوت باشد. بنابراین پیشنهاد می‌شود در مطالعات آتی به سایر گروه‌ها نیز توجه شود و همچنین فرایند برون‌رفت خانواده‌ها به‌ویژه مادران متأثر از اعتیاد فرزند از مشکلات متعدد، به‌طور دقیق‌تری بررسی و تبیین شود. 

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

اصول اخلاقی پژوهش حاضر به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی رسیده است (IR.USWR.REC.1399.114). همچنین قبل از شرکت در مطالعه، کلیه شرکت‌کنندگان یک فرم رضایت‌نامه کتبی آگاهانه را مطالعه و امضا کردند و تمامی سؤالات آن‌ها با دقت و حوصله توسط محقق پاسخ داده شد. هیچ موضوع اخلاقی خاصی در طول مطالعه گزارش نشد و هیچ شرکت‌کننده‌ای از مطالعه انصراف نداد. همه شرکت‌کنندگان از محرمانه بودن اطلاعات خود در طول مطالعه و پس از مطالعه کاملاً اطمینان داشتند.

حامی مالی
این مقاله بخشی از رساله دکتری مصطفی مردانی در گروه آموزشی مددکاری اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی است. 

مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه: مصطفی مردانی، فردین علی‌پور، حسن رفیعی؛ مفهوم‌سازی: مصطفی مردانی، فردین علی‌پور؛ جمع‌آوری داده: مصطفی مردانی؛ تحقیق و بررسی: مصطفی مردانی؛ ناظر علمی: حسن رفیعی، مسعود فلاحی خشکناب؛ ویراستاری نهایی نوشته: فردین علی‌پور، حسن رفیعی، ملیحه عرشی.

تعارض منافع
نویسندگان اعلام می‌کنند که مطالعه حاضر هیچ تعارض منافعی ندارد.

تشکر و قدردانی
نویسندگان مایلند از جمعیت خیریه تولد دوباره که نهایت همکاری را در انجام مطالعه حاضر داشته است، تشکر و قدردانی به عمل آورند.
 
References
1.United Nations. Booklet 2 - Global overview of drug demand and drug supply [Internet]. 2022 [Updated 2024 March 14]. Available from: [Link]
2.Jafari S, Movaghar A, Baharlou S, Spittal P, Craib K. Trends of substance use in southern Iran: A qualitative study. The Internet Journal of Epidemiology. 2008; 6(1):1-7. [Link]
3.Drugwise. Problem drug use [Internet]. 2023 [Updated 2024 March 14]. Available from: [Link]
4.Copello A, Templeton L, Powell J. Adult family members and carers of dependent drug users: prevalence, social cost, resource savings and treatment responses. London: UK Drug Policy Commission; 2009. [Link]
5.Lewis P. Supporting the families of young people with problematic drug use: Investigating support options. Canberra: Australian National Council of Drugs; 2008. [Link]
6.Orford J, Velleman R, Natera G, Templeton L, Copello A. Addiction in the family is a major but neglected contributor to the global burden of adult ill-health. Social Science & Medicine. 2013; 78:70-7. [DOI:10.1016/j.socscimed.2012.11.036] [PMID]
7.Lander L, Howsare J, Byrne M. The impact of substance use disorders on families and children: From theory to practice. Social Work in Public Health. 2013; 28(3-4):194-205. [DOI:10.1080/19371918.2013.759005] [PMID] [PMCID]
8.Laslett AM, Mugavin J, Jiang H, Manton E, Callinan S, MacLean S, et al. The hidden harm: Alcohol’s impact on children and families; Canberra: Foundation for Alcohol Research and Education 2015. [Link]
9.Selbekk AS, Sagvaag H, Fauske H. Addiction, families and treatment: a critical realist search for theories that can improve practice. Addiction Research & Theory. 2015; 23(3):196-204. [DOI:10.3109/16066359.2014.954555]
10.Orford J, Copello A, Velleman R, Templeton L. Family members affected by a close relative's addiction: The stress-strain-coping-support model. Drugs. 2010; 17(sup1):36-43. [DOI:10.3109/09687637.2010.514801]
11.Orford J, Velleman R, Copello A, Templeton L, Ibanga A. The experiences of affected family members: A summary of two decades of qualitative research. Drugs. 2010 1; 17(sup1):44-62. [DOI:10.3109/09687637.2010.514192]
12.Velleman RD, Templeton LJ, Copello AG. The role of the family in preventing and intervening with substance use and misuse: a comprehensive review of family interventions, with a focus on young people. Drug and Alcohol Review. 2005; 24(2):93-109.[DOI:10.1080/09595230500167478] [PMID]
13.Copello A, Orford J. Addiction and the family: Is it time for services to take notice of the evidence? Addiction. 2002; 97(11):1361-3. [DOI:10.1046/j.1360-0443.2002.00259.x] [PMID]
14.Copello AG, Velleman RD, Templeton LJ. Family interventions in the treatment of alcohol and drug problems. Drug and Alcohol Review. 2005; 24(4):369-85. [DOI:10.1080/09595230500302356] [PMID]
15.Rane A, Church S, Bhatia U, Orford J, Velleman R, Nadkarni A. Psychosocial interventions for addiction-affected families in Low and Middle Income Countries: A systematic review. Addictive Behaviors. 2017; 74:1-8. [DOI:10.1016/j.addbeh.2017.05.015] [PMID]
16.Abrahams CC. Experiences and perceptions of parents of adolescents addicted to methamphetamine in Manenberg [PhD dissertation]. Cape Town: University of the Western Cape; 2009. [Link]
17.Butler R, Bauld L. The parents' experience: Coping with drug use in the family. Drugs. 2005; 12(1):35-45. [DOI:10.1080/0968763042000275308]
18.Jackson D, Mannix J. Then suddenly he went right off the rails: Mothers' stories of adolescent cannabis use. Contemporary Nurse. 2003; 14(2):169-79. [DOI:10.5172/conu.14.2.169] [PMID]
19.Jackson D, Usher K, O’Brien L. Fractured families: Parental perspectives of the effects of adolescent drug abuse on family life. Contemporary Nurse. 2007; 23(2):321-30. [DOI:10.5172/conu.2006.23.2.321]
20.Masombuka J. Children’s addiction to the drug” nyaope” in Soshanguve township: Parents’ experiences and support needs [master thesis]. Pretoria: University of South Africa Pretoria; 2013. [Link]
21.Usher K, Jackson D, O'Brien L. Shattered dreams: Parental experiences of adolescent substance abuse. International Journal of Mental Health Nursing. 2007; 16(6):422-30. [DOI:10.1111/j.1447-0349.2007.00497.x] [PMID]
22.Groenewald C. A mother’s reflections of living with an adolescent drug abuser: a case report. Journal of Substance Use. 2018; 23(6):667-9. [DOI:10.1080/14659891.2018.1459902]
23.Groenewald C, Bhana A. It was bad to see my [Child] doing this: Mothers’ experiences of living with adolescents with substance abuse problems. International Journal of Mental Health and Addiction. 2016; 14(5):646-61. [DOI:10.1007/s11469-015-9605-7]
24.Church S, Bhatia U, Velleman R, Velleman G, Orford J, Rane A, et al. Coping strategies and support structures of addiction affected families: A qualitative study from Goa, India. Families, Systems & Health. 2018 ; 36(2):216-24. [DOI:10.1037/fsh0000339] [PMID]
25.Barnard M. Drug addiction and families. Hachette: Jessica Kingsley Publishers; 2007. [Link]
26.Girling M, Huakau J, Casswell S, Conway K. Families and heavy drinking: Impacts on children’s wellbeing. Blackpool: Blue Sky Fund. 2006. [Link]
27.Magliano L, Fadden G, Economou M, Held T, Xavier M, Guarneri M, et al. Family burden and coping strategies in schizophrenia: 1-year follow-up data from the BIOMED I study. Social Psychiatry and Psychiatric Epidemiology. 2000; 35(3):109-15. [DOI:10.1007/s001270050192] [PMID]
28.No Author. Family matters: Substance abuse and the american family. New York: National Center on Addiction and Substance Abuse at Columbia University; 2005. [Link]
29.Maurin JT, Boyd CB. Burden of mental illness on the family: A critical review. Archives of Psychiatric Nursing. 1990; 4(2):99-107. [DOI:10.1016/0883-9417(90)90016-E] [PMID]
30.Wegscheider-Cruse S. Another chance: Hope and health for the alcoholic family. Palo Alto: Science and Behavior Books; 1989. [Link]
31.Wilson C, Cariola LA. LGBTQI+ youth and mental health: a systematic review of qualitative research. Adolescent Research Review. 2020; 5(2):187-211. [DOI:10.1007/s40894-019-00118-w]
32.White WL, Arria A, Moe J. Parenting in the context of addiction recovery: Critical research questions. Williamwhitepapers; 2011. [Link]
33.Choate PW. Adolescent addiction: What parents need? Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2011; 30:1359-64. [DOI:10.1016/j.sbspro.2011.10.263]
34.Hoeck S, Van Hal G. Experiences of parents of substance-abusing young people attending support groups. Archives of Public Health. 2012; 70(1):11. [DOI:10.1186/0778-7367-70-11] [PMID] [PMCID]
35.Jackson D, Mannix J. Giving voice to the burden of blame: A feminist study of mothers' experiences of mother blaming. International Journal of Nursing Practice. 2004; 10(4):150-8. [DOI:10.1111/j.1440-172X.2004.00474.x] [PMID]
36.Eatough V, Smith JA. Interpretative phenomenological analysis. In: Willig C, Stainton-Rogers W, editors. Handbook of qualitative psychology 2nd Edition. London: Sage; 2017. [DOI:10.4135/9781526405555.n12]
37.Asih ID. Fenomenologi Husserl: Sebuah cara “kembali ke fenomena”. Jurnal Keperawatan Indonesia. 2005; 9(2):75-80. [DOI:10.7454/jki.v9i2.164]
38.Smith JA, Osborn M. Interpretative phenomenological analysis as a useful methodology for research on the lived experience of pain. British Journal of Pain. 2015; 9(1):41-2. [DOI:10.1177/2049463714541642] [PMID] [PMCID]
39.Creswell JW. Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches, London: Sage Publications; 2009. [Link]
40.Betty Ford Institute Consensus Panel. What is recovery? A working definition from the Betty Ford Institute. Journal of Substance Abuse Treatment. 2007; 33(3):221-8. [DOI:10.1016/j.jsat.2007.06.001] [PMID]
41.Policy UD. Commission. The UK drug policy commission recovery consensus group: A vision of recovery. London: Kings Place; 2008. [Link]
42.Smith JA, Osborn M. Interpretative phenemenological analysis. In: Smith JA, editors. Qualitative psychology: A practical guide to research methods. London: Sage; 2008. [Link]
43.Holloway I, Galvin K. Qualitative research in nursing and healthcare. Hoboken: John Wiley & Sons; 2016. [Link]
44.Nizza IE, Farr J, Smith JA. Achieving excellence in interpretative phenomenological analysis (IPA): Four markers of high quality. Qualitative Research in Psychology. 2021 18(3):369-86. [DOI:10.1080/14780887.2020.1854404]
45.Richards L, Morse JM. Readme first for a user’s guide to qualitative methods. Los Angeles: Sage Publications, Incorporated; 2012. [Link]
46.Clancy M. Is reflexivity the key to minimising problems of interpretation in phenomenological research? Nurse Researcher. 2013; 20(6):12-6. [DOI:10.7748/nr2013.07.20.6.12.e1209] [PMID]
47.Smith JA, Flowers P, Larkin M. Interpretative phenomenological analysis: Theory, method and research. Los Angeles: Sage Publications; 2009. [Link]
48.Patton MQ. Qualitative research & evaluation methods. Los Angeles: Sage Publications; 2002. [Link]
49.Hutchinson SA. Qualitative approaches in nursing research. Grounded theory: The method. NLN Publications; 1993. [PMID]
50.Lincoln Y, Guba E, Pilotta JJ. Naturalistic inquiry: Beverly Hills, CA: Sage Publications, 1985, 416 pp., $25.00 (Cloth). International Journal of Intercultural Relations. 1985; 9(4):438-9. [DOI:10.1016/0147-1767(85)90062-8]
51.Arcidiacono C, Velleman R, Procentese F, Albanesi C, Sommantico M. Impact and coping in Italian families of drug and alcohol users. Qualitative Research in Psychology. 2009; 6(4):260-80. [DOI:10.1080/14780880802182263]
52.Choate PW. Adolescent alcoholism and drug addiction: The experience of parents. Behavioral Sciences. 2015 ;5(4):461-76. [DOI:10.3390/bs5040461] [PMID] [PMCID]
53.Salter G, Clark D. The impact of substance misuse on the family: A grounded theory analysis of the experience of parents [master thesis]. Swansea: University of Wales Swansea ; 2004. [Link]
54.Ahuja A, Orford J, Copello A. Understanding how families cope with alcohol problems in the UK West Midlands Sikh community. Contemporary Drug Problems. 2003; 30(4):839-73. [DOI:10.1177/009145090303000406]
55.Arlappa P, Jha S, Jayaseeli S. Impact of addiction on family: An exploratory study with reference to slums in Kolkata. Current Research Journal of Social Sciences & Humanities. 2019; 2:58. [DOI:10.12944/CRJSSH.2.1.07]
56.Rodrigues TFCDS, Sanches RCN, Oliveira MLF, Pinho LB, Radovanovic CAT. [Feelings of families regarding drug dependence: in the light of comprehensive sociology (English, Portuguese)]. Revista Brasileira de Enfermagem. 2018;71(suppl 5):2272-9. [DOI:10.1590/0034-7167-2018-0150] [PMID]
57.Wilson SR, Lubman DI, Rodda S, Manning V, Yap MB. The impact of problematic substance use on partners’ interpersonal relationships: qualitative analysis of counselling transcripts from a national online service. Drugs. 2019; 26(5):429-36. [DOI:10.1080/09687637.2018.1472217]
58.Incerti L, Henderson-Wilson C, Dunn M. Challenges in the family: Problematic substance use and sibling relationships. Family Matters. 2015; 96:29-38. [Link]
59.McCann TV, Polacsek M, Lubman DI. Experiences of family members supporting a relative with substance use problems: A qualitative study. Scandinavian Journal of Caring Sciences. 2019; 33(4):902-911. [DOI:10.1111/scs.12688] [PMID]
60.Ritanti, Wiarsih W, Asih ID, Susanto T. A phenomenological study of families with drug-using children living in the society. International Journal of Pediatrics & Adolescent Medicine. 2017; 4(3):100-7. [DOI:10.1016/j.ijpam.2017.04.001] [PMID] [PMCID]
61.Di Sarno M, De Candia V, Rancati F, Madeddu F, Calati R, Di Pierro R. Mental and physical health in family members of substance users: A scoping review. Drug and Alcohol Dependence. 2021; 219:108439. [DOI:10.1016/j.drugalcdep.2020.108439] [PMID]
62.Ólafsdóttir JM. Addiction within Families The impact of substance use disorder on the family system [doctoral dissertations]. Rovaniemi: University of Lapland; 2020. [Link]
63.Pacheco S, de Fátima Rato Padin M, Sakiyama T, Miyaco H, Canfield M, Borges Bortolon C, et al. Family members affected by multiple substance misuse relatives. Adicciones. 2020; 32(4):265-71. [Link]
64.Velleman R, Bennett G, Miller T, Orford J, Rigby K, Tod A. The families of problem drug users: a study of 50 close relatives. Addiction. 1993; 88(9):1281-9. [DOI:10.1111/j.1360-0443.1993.tb02150.x] [PMID]


 
نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: مددکاری اجتماعی
دریافت: 1402/4/12 | پذیرش: 1402/6/11 | انتشار: 1403/1/13
* نشانی نویسنده مسئول: دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb