مقدمه
اصطلاح کاربران حرفهای صوت برای اطلاق به افرادی به کار میرود که حرفه آنها به استفاده مؤثر و کارآمد از صوت وابسته است [
1]. معلمان ازجمله کاربران حرفهای صوت هستند که به واسطه شرایط شغلی خاصشان مانند صحبتکردن بهمدت طولانی و معمولاً در محیط شلوغ در مقایسه با سایر کاربران حرفهای صوت بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات صوت قرار دارند. یکی از مشکلات صوتی متداول در میان معلمها دیسفونی تنش عضلانی است [
2-
5]. مطالعات نشان میدهند درصد بالایی از معلمان انواع مختلفی از شکایتهای صوتی را در زندگی کاری خود تجربه میکنند. متداولترین شکایتهای صوتی معلمان گرفتگی صوت، احساس خستگی صوتی و درد حنجره در پایان روز کاری است [
6, 7, 8]. مونییر و همکاران در مطالعهای دریافتند که درد حین صداسازی (20 درصد)، احساس خشکی در گلو (19 درصد) و خستگی صوتی (18 درصد) از رایجترین شکایتهای معلمان است [
6]. مشکلات صوتی معلمان میتواند علاوهبر ایجاد نگرانیهایی درزمینه جسمی، اجتماعی، ارتباطی و عاطفی، مشکلات متعددی را نیز در زندگی حرفهای آنها به وجود آورد [
9].
براساس مطالعات انجامشده، عوامل علتشناختی متنوعی در بروز اختلال صوت در معلمان شناسایی شدهاند؛ ازجمله این عوامل میتوان به شرایط محیط آموزشی، سبک زندگی، انواع بیماریها و بد و نادرست استفادهکردن از صوت اشاره کرد [
10, 11, 12]. به نظر میرسد بد و نادرست استفاده کردن از صدا در شرایط صوتی نامناسب اصلیترین علت بروز شکایتهای صوتی مختلف در معلمان است. این وضعیت منجر به افزایش تنش عضلانی در حنجره و نواحی اطراف آن میشود [
13]. بهعبارت روشنتر، شکایتهایی که معلمان در طول روز بهویژه در انتهای روز کاری دارند، بیانگر تنش عضلانی بیشتر از حد معمول در حنجره و نواحی اطراف آن است که این شرایط پاتولوژیک در متون با عنوان دیسفونی تنش عضلانی شناخته میشود [
14،
15].
اصطلاح دیسفونی تنش عضلانی که نخستین بار در سال 1983 موریسون و همکاران ارائه کردند، معرف یک نوع اختلال عملکردی صوت است و نگاهی بیومکانیک به اختلالات تنش عضلانی ناشی از پرکاری صوتی دارد [
15]. تشخیص دیسفونی تنش عضلانی از طریق تأیید وجود شکایت صوتی، وجود اختلال صوتی، وجود تنش در عضلات حنجره در معاینه لمس و همچنین وجود تنش حین تنفس و یا آواسازی در جریان معاینه ویدئواستربوسکوپی است [
16].
در بیماران مبتلا به اختلالات صوت، روشهای ارزیابی مختلفی مانند ارزیابی شنیداری-ادراکی صوت، آکوستیکی، آیرودینامیکی، لمس حنجره، پرسشنامههای خودادراکی و معاینه ساختار و عملکرد حنجره برای بررسی ابعاد مختلف صوت وجود دارد [
17]. ازجمله این ارزیابیها، پرسشنامههای خودادراکی مانند ارزیابی میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی و پرسشنامه شاخص معلولیت صوتیهستند که توسط خود بیماران برای بررسی نوع نگرششان نسبت به اختلال صوت یا بررسی شکایتهای مرتبط با صوت مورد استفاده قرار میگیرند. از طریق خودگزارشدهی مراجعان میتوان به احساسهای ناخوشایند آنها درپی ابتلا به اختلال صوت، میزان آگاهی نسبت به مشکلات صوتی و تأثیر گرفتگی صوت بر کیفیت زندگی عمومی و وابسته به صوت آنها پی برد [
18].
همانطورکه بیان شد پرسشنامه شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی ازجمله این پرسشنامههاست که به بررسی تجربه احساسهای ناخوشایند در مجرای صوتی از نگاه مراجع میپردازد. این پرسشنامه شامل دو خرده مقیاس میزان تکرار و شدت است که نمره هر خرده مقیاس، مجموع نمرههایی است که هر فرد برای توصیف میزان تکرار و شدت هریک از 8 احساس ناخوشایند موجود در مجرای صوتی شامل احساس سوزش، سفتی، خشکی، درد، زخم، تحریکپذیری، خارش و احساس وجود چیزی در گلو با استفاده از یک مقیاس 7 رتبهای گزارش میکند. افزایش نمره بیانگر افزایش میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی است که هر فرد تجربه میکند. این مقیاس با هدف بررسی میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی در بیماران مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی اولین بار متیسون و همکاران در سال 2009 طراحی کردند [
14].
همچنین شاخص معلولیت صوتی پرسشنامهای خود-ادراکی دیگری درزمینه ارزیابی صوت است که کیفیت زندگی مرتبط با اختلالات صوت را در 3 حوزه احساسات، فرایندهای جسمی و جنبههای اجتماعی مورد بررسی قرار میدهد و به منظور بررسی میزان ناتوانی درکشده ناشی از اختلال صدا توسط خود فرد، استفاده میشود. درک بیمار از اختلال صدایش نه تنها با کیفیت صوت او مرتبط است بلکه با جنبههای دیگری مثل تقاضاهای اجتماعی و حرفهای و جنبههای شخصی فرد نیز مرتبط است [
19].
مطالعات محدودی به بررسی احساس ناراحتی در مجرای صوتی در جمعیت معلمان و یا اساتید دانشگاه پرداختهاند و در اکثر این مطالعات، معلمهای با و بدون مشکلات صوتی موردمطالعه قرار گرفتهاند. نتایج همه مطالعات انجامشده با استفاده از مقیاس پرسشنامه شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی در معلمان نشان داد که در معلمان دارای شکایت صوتی و در معرض خطر ابتلا به مشکلات صوتی، میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی بالاتر است. نتایج این پرسشنامه با یافتههای سایر ارزیابیهای صوت و میزان تدریس همبستگی دارد؛ همچنین این پرسشنامه توانایی پیشبینی مشکلات صوتی را در آینده برای معلمان دارد [
20-
27].
در راستای تلاش برای تهیه مقیاس پرسشنامه شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی در زبانهای مختلف دنیا، ترابی و همکاران نسخه فارسی این مقیاس را با عنوان VTDp در سال 2016 تهیه کردند [
28]. پس از آن، در ایران با اهداف متنوعی به بررسی نتایج VTDpدر جمعیت معلمان پرداخته شده است که نتایج همگی این مطالعات نیز بیانگر بالا بودن میزان تکرار و شدت علائم VTDpدر گروههای مختلف معلمان بود [
24،
26،
27]. از سویی دیگر، مطالعات گستردهای درزمینه بررسی معلولیت صوتی در معلمان دارای مشکلات صوتی و سالم پرداخته است [
29-
31]. برای مثال در مطالعه نیبودک و همکاران، با استفاده از شاخص معلولیت صوتی مشخص شد که 68 درصد از معلمان زن ناتوانی متوسط و 12 درصد از آنها معلولیت صوتی شدید را گزارش کردند [
29]. در مطالعهای دیگر، آقادوست و همکاران به بررسی معلولیت صوتی در معلمان فارسی زبان دارای دیسفونی تنش عضلانی پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد این معلمان میزان معلولیت صوتی بیشتری را نسبت به سایر معلمان درک میکنند و نیاز به ارزیابیهای تکمیلیتر و توجه ویژهای برای پیشگیری از مشکلات شدیدتر در آینده شغلی و اجتماعی خود دارند [
30].
معلمان بهعلت صحبتکردن طولانی در محیطهای صوتی شلوغ و ضعیف ازنظر اکوستیکی و بهدلیل نداشتن آگاهی لازم و کافی نسبت به بهداشت صوتی و عوامل اثرگذار بر آن حتی در صورت نداشتن شکایت صوتی معمولاً در معرض ابتلا به انواع اختلالات صوت هستند [
9،
20]. همانگونه که پیش از این بیان شد، یکی از مشکلات صوتی متداول در میان معلمان با دیسفونی تنش عضلانی میباشد [
2-
5]. در مواردی شدت این مشکلات صوتی به حدی است که منجر به ایجاد ناتوانیهای ارتباطی جدی برای معلمان و از دست دادن شغل حرفهای آنها میشود. از سویی دیگر مقیاس VTDp یک پرسشنامه سریع و کوتاه است که میتواند در حداقل زمان ممکن به غربالگری شکایتهای مرتبط با اختلالات صوت و پرسشنامه خود-ارزیابی شاخص معلولیت صوتی نیز به ارزیابی تأثیر اختلال و شکایت صوتی بر کیفیت زندگی وابسته به صوت در معلمان بپردازد. بنابراین با استفاده از این دو خود-ارزیابی صوتی، میتوان ضمن افزایش آگاهی معلمان نسبت به بروز اختلالات صوت در آینده، ضرورت انجام اقدامات پیشگیریکننده و اقدامات بالینی تخصصی موردنیاز برای متخصصان صوتدرمانی و پزشکان گوش و حلق و بینی را مشخص کرد [
18،
22].
هرچند دیسفونی تنش عضلانی یکی از اختلالات صوت رایج در میان کاربران حرفهای صوت ازجمله معلمها میباشد، اما تاکنون مطالعهای که به بررسی VTDp در جمعیت معلمهای مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی و تعیین ارتباط آن با معلولیت صوتی پرداخته باشد، در داخل کشور صورت نگرفته است. باتوجهبه اینکه هر دو پرسشنامه، خود-ادراکی هستند و شکایت بیماران صوت را از ابعاد مختلف استخراج میکنند، فرض میشود نمره این پرسشنامهها از یکدیگر متأثر هستند و باهم ارتباط دارند. زیرآزمون جسمی از پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی با VTDp تقریباً یک سازه را بررسی میکنند، اما زیرآزمون احساسات و اجتماعی از پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی سازه متفاوتی را ارزیابی میکند که میتواند در نتیجه مشکلات جسمی و مولفههای مورد ارزیابی در احساس ناراحتی در مجرای صوتی باشد.
ازآنجاییکه گاهی اوقات گزارش احساسهای ناخوشانید در مجرای صوتی اصلیترین شکایت و حتی تنها شکایت در بیماران مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی میباشد؛ بنابراین در مطالعه حاضر برای نخستین بار به مقایسه نتایج VTDp در معلمان مقطع ابتدایی با و بدون دیسفونی تنش عضلانی پرداخته میشود. سپس ارتباط و همبستگی دو پرسشنامه خود-ارزیابی اختلالات صوت یعنی نسخه فارسی مقیاس ناراحتی دستگاه صوتی و شاخص معلولیت صوتی بین دو گروه معلمان مبتلا با و بدون دیسفونی تنش عضلانی بررسی خواهد شد.
روشها
روش انجام این پژوهش توصیفیتحلیلی، غیرمداخلهای و از نوع مقطعی بود. شرکتکنندگان در مطالعه مشتمل بر 80 معلم خانم مقطع ابتدایی بودند که در قالب دو گروه جداگانه وارد مطالعه شدند. گروه اول 40 معلم مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی با میانگین سنی 6/37±39/44 سال بودند؛ گروه دوم نیز شامل 40 معلم با میانگین سنی 5/17±40/63 سال بودند که بر اساس ارزیابیهای تخصصی دارای صوت بهنجار بودند و تشخیص دیسفونی تنش عضلانی دریافت نکردند.
شرکتکنندگان در مطالعه از بین معلمان خانم مدارس دولتی دخترانه مقطع ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند. بهعبارت دقیقتر، ابتدا تعداد 15 مدرسه دولتی دخترانه مقطع ابتدایی از بین مدارس مناطق 5 و 2 آموزش و پرورش شهر تهران، بهصورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. سپس شرکتکنندگان در مطالعه بهصورت غیراحتمالی ساده و پس از احراز شرایط ورود به مطالعه از مدارس موردنظر انتخاب شدند. شرایط ورود به مطالعه برای کلیه شرکتکنندگان مطالعه در مرحله اول دریافت تشخیص وجود یا عدموجود دیسفونی تنش عضلانی طبق توافقنظر متخصص گوش و حلق و بینی و آسیبشناس گفتار و زبان و براساس نتایج تاریخچهگیری صوت، ارزیابی شنیداری-ادراکی صوت، لمس حنجره و معاینه ویدئواستربوسکوپیک حنجره بود. سایر معیارهای ورود به مطالعه برای هر دو گروه به شرح زیر بود:
1. قرار داشتن در محدوده سنی 25 تا 45 سال؛ 2. نداشتن سابقه جراحیهای ناحیه سر، گردن و قفسهسینه؛ 3. نداشتن اعتیاد به هرگونه مواد مخدر یا دخانیات؛ 4. نداشتن سابقه ابتلا به آلرژی تنفسی، حساسیت و بیماریهای قلبی و ریوی 5. نداشتن مشکلات شناختی، نورولوژیک یا روانشناختی. در صورتیکه شرکتکنندگان از 3 هفته قبل از اجرای مطالعه به سرماخوردگی و یا هر گونه عفونت دستگاه تنفسی فوقانی مبتلا شده بودند و همچنین در صورتیکه در زمان اجرای مطالعه در دوره زمانی قاعدگی یا یائسگی بودند، از مطالعه خارج میشدند.
پس از بررسی شرایط عمومی ورود به مطالعه براساس فرم مشخصات انفرادی و تاریخچهگیری صوت، معلمانی که براساس تاریخچهگیری صوت و طبق گزارش خودشان، مشکل صوتی داشتند و نتیجه ارزیابی شنیداری-ادراکی غیررسمی صوت انجامشده توسط گفتاردرمانگر وجود دیسفونی را در آنها تأیید میکرد، جهت دریافت تشخیص اختلال صوت مورد ارزیابیهای تخصصی بیشتر قرار میگرفتند. ارزیابیهای تخصصی بیشتر شامل لمس حنجره و مشاهده حنجره بود که توسط متخصص گفتاردرمانی مجرب در حوزه ارزیابی و درمان اختلالات صوت انجام شد. بهمنظور لمس حنجره از روش لمس آنگسوارانگسی و موریسون استفاده شد [
27] و در صورتی که نتیجه معاینه لمس حاکی از وجود تنش در عضلات حنجره بود، شرکتکنندگان در مطالعه برای مشاهده حنجره از طریق تکنیک ویدئواستربوسکوپی به بیمارستان عرفان نیایش ارجاع داده میشدند. اگر نتایج ویدئواستربوسکوپی حنجره نیز بیانگر وجود تنش در مکانیسم صداسازی بود، این معلمان تشخیص قطعی دیسفونی تنش عضلانی دریافت میکردند و در گروه معلمان با دیسفونی تنش عضلانی قرار میگرفتند.
پس از انتخاب معلمهای مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی، معلمهای گروه دوم انتخاب شدند. برای انتخاب معلمان گروه بدون دیسفونی تنش عضلانی، آنها میبایست علاوهبر داشتن شرایط عمومی ورود به مطالعه، هیچگونه شکایت صوتی نداشتند. همچنین براساس تاریخچهگیری صوت، ارزیابی شنیداری-ادراکی صوت، لمس حنجره و مشاهده حنجره شواهدی از مشکلات صوت و دیسفونی تنش عضلانی را نشان نمیدادند. همچنین معلمهای گروه دوم بهگونهای انتخاب شدند که ازنظر سن، جنسیت و شرایط تدریس با معلمهای گروه اول یعنی معلمهای دارای دیسفونی تنش عضلانی همگن باشند.
پس از انتخاب معلمهای حائز شرایط و گروهبندی آنها در هریک از دو گروه با و بدون دیسفونی تنش عضلانی، ارزیابی ناراحتیهای تجربهشده در مجرای صوتی از طریق نسخه فارسی مقیاس ناراحتی دستگاه صوتی و ارزیابی میزان معلولیت صوتی درکشده با استفاده از شاخص معلولیت صوتی انجام شد که هر دو مقیاس روا و پایا برای بررسی خود-ادراکی از مشکلات صوتی در زبان فارسی میباشند [
28،
32].
همانطورکه پیش از این مطرح شد، نسخه فارسی مقیاس ناراحتی دستگاه صوتی، یک مقیاس خود-ادراکی است که نظرات افراد را در مورد میزان تکرار و شدت احساسات ناخوشانید تجربهشده در مجرای صوتی استخراج میکند. طبق دستورالعمل مقیاس فوق، شرکتکنندگان میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی خود را در ارتباط با هریک از 8 احساس ناخوشانید مندرج در پرسشنامه شامل احساس سوزش، سفتی، خشکی، درد، زخم، تحریکپذیری، خارش و احساس وجود چیزی در گلو با استفاده از نمرههای صفر تا 6 گزارش میکنند. 8 علامت پیشگفت، احساسات ناخوشایندی هستند که بیماران مبتلا به اختلالات صوت بهویژه مبتلایان به دیسفونی تنش عضلانی بهطور معمول در مجرای صوتی خود تجربه میکنند. نمره نهایی این مقیاس شامل دو نمره مربوط به دو زیرمقیاس میزان تکرار و شدت است؛ هریک از این نمرات عددی بین صفر تا 48 میباشند که حاصل جمع نمرههای صفر تا 6 گزارششده برای میزان تکرار و شدت هریک از 8 احساسات ناخوشانید پرسشنامه میباشند. روایی و پایایی این پرسشنامه در سال 2016 در زبان فارسی استخراج شده که پایایی آن در زیرآزمون تکرار 0/93 و در زیرآزمون شدت 0/91 بود. انسجام درونی پرسشنامه توسط آلفا کرونباخ در زیرآزمون تکرار 0/77 و برای زیرآزمون شدت 0/73 بود [
28].
پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی یک پرسشنامه خودادراکی است که خود شرکتکنندگان تکمیل میکنند. شامل 3 بخش عملکردی، عاطفی و جسمی (هر بخش 10 سؤال) است. طبق دستورالعمل پرسشنامه فوق، شرکتکنندگان به هر سؤال از صفر تا 4 نمره میدهند. بدین ترتیب نمره فرد در هریک از این زیرآزمونها بین صفر تا 30 میباشد و درنتیجه نمره نهایی فرد عددی بین صفر تا 120 میباشد [
19]. روایی و پایایی این پرسشنامه در سال 2012 در گویندگان فارسیزبان استخراج شد که روایی آن 0/87 و پایایی آن 0/96 بود [
33].
پیش از اجرای مطالعه، شرکتکنندگان رضایت خود را برای شرکت در مطالعه در قالب فرم رضایتنامه آگاهانه اعلام کردند. همچنین سایر اصول اخلاقی شامل آگاهی کامل شرکتکنندگان از روند اجرای پژوهش، محرمانه ماندن اطلاعات آنها، اجازه خروج از پژوهش هر زمان که بخواهند و هرگونه حقوقی که مربوط به شرکتکنندگان است، رعایت شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 20 صورت گرفت. قبل از تحلیل دادهها و بهمنظور انتخاب آزمون مناسب جهت مقایسه نتایج بین دو گروه شرکتکنندگان، چگونگی توزیع نمرات مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی و شاخص معلولیت صوتی با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعه حاضر، سطح معناداری 0/05 درنظر گرفته شد.
یافتهها
افراد مورد مطالعه در این پژوهش، 80 معلم خانم در پایههای اول تا ششم مقطع ابتدایی مدارس دخترانه دولتی شهر تهران در محدوده سنی 25 تا 45 سال بودند. ویژگیهای جمعیتشناختی معلمان شرکتکننده در دو گروه به تفکیک در
جدول شماره 1 گزارش شده است.
نتایج
جدول شماره 1 نشان داد تفاوت چندانی بین ویژگیهای سن و سابقه تدریس بین دو گروه نبود؛ هرچند سابقه تدریس معلمان با دیسفونی تنش عضلانی بیشتر بود. تحلیل آماری نشان داد در مقایسه بین دو گروه تفاوت معناداری در میانگین ویژگیهای سن (0/42=P)، سابقه تدریس (0/39=P) و ساعت تدریس (0/44=P) وجود نداشت. جهت بررسی توزیع نرمال دادههای مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی و شاخص معلولیت صوتی، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد توزیع دادهها نرمال است. بنابراین جهت مقایسه میزان شدت و تکرار احساس ناراحتی بین دو گروه از آزمون تی تست مستقل استفاده شد.
نتایج توصیفی و تحلیلی حاصل از تکمیل مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی به تفکیک دو زیرمقیاس میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در معلمان با و بدون دیسفونی تنش عضلانی در
جدول شماره 2 با استفاده از آزمون تی مستقل گزارش شده است.
نتایج این جدول بیانگر آن است که میانگین نمره زیرمقیاس میزان تکرار از مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی در گروه معلمان با دیسفونی تنش عضلانی در مقایسه با معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی به مراتب بیشتر است و نتیجه آزمون تی مستقل نیز نشان داد این تفاوت ازنظر آماری بین دو گروه معلمان معنادار بود (05/P<0). همچنین، تحلیل نتایج با استفاده از آزمون تی مستقل نشان داد، میانگین نمره زیرمقیاس شدت از مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی در معلمان با دیسفونی تنش عضلانی نسبت به نمره گزارششده در گروه معلمهای بدون دیسفونی تنش عضلانی بهطور معنادار بیشتر بود (05/P<0).
همچنین نتایج تحلیل پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی به تفکیک در 4 بخش نمره کل، زیرآزمون جسمی، زیرآرمون عاطفی و زیرآزمون عملکردی در معلمان با و بدون دیسفونی تنش عضلانی در
جدول شماره 3 با استفاده از آزمون تی مستقل ارائه شده است.
همانطورکه در نتایج
جدول شماره 3 ملاحظه میشود، میانگین نمره کل (63/82 در مقابل 10/22) و زیرآزمونهای شاخص معلولیت صوتی در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی بیشتر از معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی است و این تفاوت ازنظر آماری بین دو گروه مورد مطالعه معنادار است (05/P<0).
همچنین نتایج بررسی همبستگی با استفاده از آزمون پیرسون نشان داد ارتباط معنادار مثبتی بین نمره کل شاخص معلولیت صوتی با دو زیرمقیاس میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی وجود دارد (بهترتیب 0/92 r: و 0/91 r:). این ارتباط در معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی نیز معنادار بود دارد (بهترتیب 0/39 r: و 0/43 r:). در
تصویر شماره 1، ارتباط زیرآزمون شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی با نمره کل شاخص معلولیت صوتی و در
تصویر شماره 2 ارتباط زیرآزمون تکرار احساس ناراحتی در مجرای صوتی با نمره کل شاخص معلولیت صوتی در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی نشان داده شده است.
تصاویر شماره 1 و
2 نشاندهنده وجود ارتباط معنادار مثبت بین دو زیرآزمون یعنی تکرار و شدت مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی با نمره کل پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی میباشد.
بحث
مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه نتایج دو پرسشنامه خود-ادراکی صوت شامل پرسشنامههای مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی و شاخص معلولیت صوتی و همچنین تعیین میزان ارتباط آنها در معلمان با و بدون دیسفونی تنش عضلانی صورت گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی در زیرمقیاسهای میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی و همچنین در نمره کل و زیرآمونهای شاخص معلولیت صوتی نمره بالاتری در مقایسه با معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی کسب کردند که باتوجهبه تفاوت قابلملاحظه بین دو گروه، این یافته بیانگر بیشتر بودن و نیز شدیدتر بودن میزان احساس ناراحتی است که معلمهای زن دارای دیسفونی تنش عضلانی در مجرای صوتی خود احساس میکردند.
علاوهبراین، نتایج مطالعه حاضر نشان داد معلمانی که تشخیص دیسفونی تنش عضلانی گرفتند نمرات بالاتری در همه بخشهای پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی کسب کردند که بیانگر بالاتر بودن معلولیت صوتی و پایین بودن کیفیت زندگی وابسته به صوت است. معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی نیز به درجاتی احساسات ناخوشایند را در مجرای صوتی خود و معلولیت صوتی را تجربه میکردند که این موضوع میتواند به شرایط شغلی خاص آنها مرتبط باشد.
همانطورکه بیان شد، مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی یک پرسشنامه خود-ادراکی است که میزان تکرار و شدت احساسات ناخوشانید را در مجرای صوتی از نگاه آزمودنی میسنجد [
14]. بررسی متون نشان میدهد، میزان شیوع احساس ناراحتی در مجرای صوتی در دیسفونی تنش عضلانی بالاست؛ به بیان دیگر، مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی برای نخستین بار بهعنوان یک ابزار پیشنهادی جهت ارزیابی و تشخیصی در دیسفونی تنش عضلانی طراحی و معرفی شد، زیرا تجربیات بالینی و تحقیقاتی متیسون و همکاران نشان داده بود که بیماران مبتلا به پرکاری صوتی، انواع مختلفی از علائم ناخوشایند جسمانی را در مجرای صوتی خود احساس میکنند [
14].
نتایج مطالعه متیسون و همکاران نشان داد در بیماران مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی اولیه 8 احساس ناخوشانید مجرای صوتی به میزان بیشتر و با شدت بیشتری گزارش میشوند [
14] که با مطالعه ما همسو است. گفته میشود دیسفونی تنش عضلانی یک عارضه چند علتی است. بدینمعنا که یکسری از عوامل مانند بد و نادرست استفاده کردن از صوت، عوامل روانشناختی و یا مجموعهای از بیماریهای جسمی در بروز آن میتوانند نقش داشته باشند [
34]. این شرایط در گذر زمان منجر به تغییر عملکرد مکانیسم صداسازی و در مواردی حتی منجر به تشکیل ضایعه بر روی چینهای صوتی میشود. به نظر میرسد تغییرات ساختاری و عملکردی ایجادشده در مجرای صوتی بیماران مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی منجر به بروز احساسات ناخوشایند در مجرای صوتی میشود.
گاهی اوقات این علائم و شکایات تنها مشکلات اصلی بیماران مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی هستند، بهطوریکه علت اصلی مراجعه آنها را به متخصصان بالینی شکل میدهند. تاکنون نتایج مقیاس فوق در جمعیتهای مختلف از بیماران مبتلا به مشکلات صوت بررسی شده است، اما تعداد مطالعاتی که در ایران و خارج از ایران به بررسی نتایج احساس ناراحتی در مجرای صوتی در جمعیت معلمها بپردازد، معدود میباشد [
20-
26]. از سوی دیگر، در مطالعاتی که بر روی معلمها انجام شده است، از مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی برای اهداف پژوهشی مختلف استفاده شده است. برخی مطالعات انجامشده در این زمینه به بررسی مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی در معلمان پرداختهاند و آن را بین گروههای مختلف مقایسه نکردهاند [
22،
23،
25].
برای مثال، گالتی و همکاران در مطالعهای در سال 2019 به بررسی قابلیت احساس ناراحتی در مجرای صوتی در پیشبینی و شناسایی مشکلات صوتی معلمان در آینده پرداختند؛ نتایج مطالعه آنها نیز حاکی از توانایی این مقیاس در شناسایی معلمان در معرض خطر برای بروز مشکلات صوتی در آینده بود [
22]. برخی از مطالعات خارجی صورتگرفته در معلمان به مقایسه نتایج این مقیاس در گروههای مختلف معلمان پرداختهاند [
20, 21]. رودریگز و همکاران ارتباط بین خود-ادراکی صوت و علائم احساس ناراحتی در مجرای صوتی را در معلمان دارای شکایت صوتی بررسی کردند؛ نتایج پژوهش آنها وجود ارتباط بین دو متغیر را تأیید کرد و گزارش کردند که معلمان دارای شکایت صوتی میزان تکرار و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی بیشتری نسبت به معلمان بدون شکایت صوتی دارند؛ بنابراین محققان خاطرنشان کردند که مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی میتواند ابزار پیشبینیکننده اختلال صوتی اولیه باشد [
21].
در مطالعهای که آمارال و همکاران انجام دادند، به بررسی میزان و شدت احساس ناراحتی در مجرای صوتی در دو گروه از معلمان دارای صوت سالم و معلمان در معرض خطر مشکلات صوتی در 3 زمان قبل از تدریس، 4 ساعت بعد از تدریس و 8 ساعت بعد از تدریس پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که با افزایش مدتزمان تدریس، معلمان در معرض مشکلات صوتی میزان تکرار و شدت علائم احساس ناراحتی در مجرای صوتی بیشتری را گزارش کردند [
20].
در مطالعه دیگری، وژنیکا و همکاران به بررسی کاربردی بودن مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی در ارزیابی اثربخشی صوتدرمانی در معلمان دیسفونی پرداختند [
35]. هرچند هدف این مطالعه بهعنوان یک مطالعه درمانی کاملاًً با اهداف مطالعه حاضر متفاوت بود، اما نتایج مطالعه آنها ازنظر بالا بودن نمره مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی در معلمان دچار دیسفونی (قبل از شروع درمان) قابلتوجه بود. آنچه که از نتایج این مطالعات پیشین برمیآید این است که معلمان بهعنوان یکی از گروههای کاربران حرفهای صوت در معرض خطر ابتلا به انواع تجربیات ناخوشایند حسی در مجرای صوتی هستند و عوامل مختلفی همانند وجود یا عدموجود شکایتهای صوتی و همچنین شرایط تدریس آنها میتواند بر روی میزان تکرار و شدت این تجربیات ناخوشایند حسی تأثیر بگذارد؛ اما در مطالعه حاضر، برای نخستین بار میزان تکرار و شدت تجربیات ناخوشایند حسی در مجرای صوتی در دو گروه معلمان با و بدون دیسفونی تنش عضلانی مورد بررسی قرار گرفت و قابل انتظار بود که معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی نمره بالایی در مقیاس خود-ادراکی احساس ناراحتی در مجرای صوتی در مقایسه با معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی کسب کنند. باتوجهبه اینکه بین دو گروه مورد بررسی، تفاوت معناداری ازنظر تعداد دانشآموزان، سابقه تدریس، سن و مدت زمان تدریس وجود نداشت؛ بنابراین به نظر میرسد معنادار بودن تفاوت در نتایج مقیاس احساس ناراحتی در مجرای صوتی بین دو گروه معلمان بهعلت وجود دیسفونی تنش عضلانی است.
همانطورکه پیش از این مطرح شد در بیماران صوت، ازجمله ابزارهای ارزیابی کیفیت زندگی وابسته به صوت، پرسشنامه خود-ادراکی شاخص معلولیت صوتی است که دربردارنده ابعاد عاطفی، جسمی و اجتماعی مرتبط با صدا است و میزان معلولیت درپی اختلال صوتی را اندازهگیری میکند [
19]. ازآنجاکه معلولیت به معنای وجود محدودیتهایی در انجام فعالیتهای روزانه اجتماعی درپی نقص و ناتوانی است، اختلال صوت میتواند احساس معلولیت صوتی را افزایش دهد و کیفیت زندگی را کاهش دهد که در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی نتایج این پرسشنامه به شکل معنادارتری نسبت به معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی بالاتر بود که گویای خود-ادراکی از عواقب روانی-اجتماعی اختلالات صوت است. مطالعات قبلی نشان دادهاند که تنش عضلانی افزایشیافته منجر به ناتوانی معنادار و محدودیتهای عملکردی در بیماران دیسفونی تنش عضلانی میشود. به نظر میرسد کمبود آکاهی معلمان درزمینه تأثیر استفاده از رفتارهای نادرست صداسازی، فشار جسمی بر حنجره، فشارهای روحی بر کیفیت صدایشان و ناتوانی در کنترل حالات روحی و مدیریت استرسشان منجر به افزایش نمره این پرسشنامه و زیرآزمونهای آن در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی گشته است. بهعلاوه، بالاتر بودن میانگین هر سه زیرآزمون در گروه دارای دیسفونی تنش عضلانی نسبت به گروه بدون دیسفونی تنش عضلانی بیانگر این مطلب است که در همه جنبههای وابسته به کاربرد صوت که از طریق پرسشنامه شاخص معلولیت صوتی اندازه گرفته میشود، معلمان دارای دیسفونی تنش عضلانی، معلولیت صوتی بیشتری را نسبت به معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی درک میکنند. بنابراین به نظر میرسد شکایات صوتی تأثیرات چند جانبهای بر زندگی شغلی و اجتماعی افراد دارند و در ارزیابیهای اختلالات صوت، باید جنبههای مختلف معلولیت صوتی ایجادشده را بررسی کرد.
مطالعات مختلفی درزمینه بررسی معلولیت صوتی در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی صورت گرفته است که همه آنها به بالاتر بودن نمره شاخص معلولیت صوتی در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی اشاره کردهاند که نتایج آنها همراستا با مطالعه حاضر بود [
29،
31،
36]. آقادوست و همکاران در مقایسه نمره شاخص معلولیت صوتی بین معلمان با و بدون دیسفونی تنش عضلانی گفتهاند که معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی میزان معلولیت صوتی بیشتری را نسبت به معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی احساس میکنند که با یافتههای مطالعه حاضر همسو بود [
30].
همچنین نتایج این مطالعه نشان داد همبستگی معنادار مثبتی بین میزان شدت و تکرار احساس ناراحتی در مجرای صوتی و معلولیت صوتی در گروههای با و بدون دیسفونی تنش عضلانی وجود دارد، بهنحویکه با بیشتر شدن میزان احساس ناراحتی در مجرای صوتی، معلولیت صوتی در افراد افزایش پیدا میکند یا بهعبارتی با بالا رفتن احساس ناراحتی در مجرای صوتی، امتیاز شاخص معلولیت صوتی افزایش مییابد. این همبستگی بالا بین دو پرسشنامه خود-ادراکی صوتی نشاندهنده توافق درکی بیمار از مسیرهای ارزیابی گوناگون نسبت به صدایش میباشد. همچنین ازآنجایی که همبستگی بین این دو پرسشنامه بسیار بالاست و هر دو ارزیابی مرتبط با خود-ادراکی بیمار نسبت به مشکل صوتی او هستند، بنابراین این دو پرسشنامه را میتوان معادل همدیگر در نظر گرفت و به نظر میرسد برای اهداف بالینی فقط یکی از آنها را میتوان استفاده کرد. هرچند که این دو پرسشنامه دو بخش مجزا اما به هم مرتبط را در بیماران مبتلا به اختلالات صوت ارزیابی میکنند و از این جهت که هر دو خوددراکی هستند، به نظر میرسد برای صرفه جویی در وقت میتوان از یکی از آنها استفاده کرد.
نتایج مطالعاتی که به بررسی همبستگی نسخه فارسی مقیاس ناراحتی دستگاه صوتی و شاخص معلولیت صوتی در بیماران صوت و کاربران حرفهای صوت پرداختهاند، نشان میدهند که همبستگی معنادار مثبتی بین دو پرسشنامه خود-ارزیابی وجود دارد [
37, 38, 39] که همراستا با مطالعه حاضر بود.
یافته قابلتوجه دیگر مطالعه حاضر این بود که حتی معلمانی که در گروه بدون دیسفونی تنش عضلانی قرار گرفتند، برخی از علائم ناراحتی دستگاه صوتی و نمراتی در شاخص معلولیت صوتی را داشتند که مطالعات قبلی صورتگرفته در این افراد سالم نیز همین یافته را نشان داده است [
20،
21،
40،
41]. باتوجهبه اینکه تعداد زیادی از معلمان بهویژه معلمان مقطع ابتدایی بهعلت تعداد بالای دانشآموزان کلاس، استفاده بیش از حد از صدای خود و صحبتکردن در محیطهای شلوغ [
24] به درجات مختلفی انواع علائم ناخوشایند مانند احساس درد، خارش، سوزش و غیره را در مجرای صوتی خود تجربه میکنند، مشاهده نمرات بالا در برخی از آنها قابل انتظار است و پیشبینی میشود اگر اقدام بالینی خاصی برای کاهش این علائم ناخوشایند صورت نگیرد، میزان تکرار و شدت این تجربیات ناخوشایند در گذر زمان افزایش یابد [
22].
توجه به این یافته اهمیت خاصی پیدا میکند؛ بهویژه در جمعیت معلمان که بدیهی است به خاطر شرایط شغلی خود بیشتر در معرض خطر ابتلا به مشکلات صوتی هستند. همچنین باتوجهبه اینکه ارتباط مستقیمی بین نویز محیط و شدت صوتی حین گفتار مشاهده شده است، بهطوریکه تقاضای صوتی بیش از حد و همچنین شدت صوتی بیش از حد میتواند فرد را در معرض افزایش فشار وارده بر عضلات حنجره قرار دهد. به نظر میرسد معلمانی که از بلندی بیشتر و فشار صوتی بیشتری استفاده میکنند، فشار نامتوازن و زیادی بر روی چینهای صوتی خود اعمال میکنند که این موضوع باعث شکلگیری چرخه نادرستی در صداسازی میشود. بدینترتیب میتوان این گونه فرض کرد که شرایط محیطی نامناسب، معلمان را مستعد استفاده بد و نادرست از صدا و درنتیجه تجربه احساسات ناخوشایند در مجرای صوتی کند. پیشنهاد میشود، افزایش آگاهی معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی نسبت به آسیبهای احتمالی وارده بر حنجره و نحوهی مراقبت از صدا جهت پیشگیری از بروز و یا تشدید این آسیبها در نظام سلامت و آموزش بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
نتایج مطالعه حاضر نیز نشان داد در مواردی حتی علائم گرفتگی صوتی و خستگی صوتی در معلمان وجود دارد، اما این علائم شاید بهدلیل تکراریبودنشان نادیده گرفته شوند. البته اطلاعات استخراجشده از پرسشنامه خودادراکی مانند مقیاس ناراحتی دستگاه صوتی و شاخص معلولیت صوتی به آسانی و در کمترین زمان ممکن میتواند در شناسایی شکایتهای بیماران و طرحریزی برنامه درمانی مناسب در آینده مؤثر باشند. آنها علاوهبر اینکه در شناسایی شکایات صوتی و احساسات ناخوشایند مجرای صوتی در معلمان دارای مشکلات صوتی و دیسفونی تنش عضلانی کمککننده است، میتواند در پیشبینی بروز مشکلات صوتی و نیاز به ارزیابیهای دقیقتر در معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی نیز مفید و کارا باشد.
پیشنهاد میشود در مطالعات آینده به بررسی همبستگی این ابزار خود-ادراکی از جانب بیمار با سایر ارزیابیهای استربوسکوپی، ادراکی و آکوستیکی به منظور بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف صوت در معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی پرداخت تا بتوان با تکیه بر ارزیابیهای در دسترستر، در صورت لزوم مداخله زودهنگام برای مراقبت از صدا و حنجره را آغاز کرد.
همچنین پیشنهاد میشود مطالعات بیشتری در این زمینه در کاربران حرفهای صوت صورت گیرد تا با بررسی عملکرد صوتی آنها در آینده به اهمیت قدرت پیشبینی این پرسشنامههای دردسترس و سریع بهعنوان یک ابزار غربالگر پیشبینیکننده اختلال صدا پی برد. باتوجهبه اینکه یکی از محدودیتهای مطالعه حاضر، بررسی نتایج علائم ناراحتی دستگاه صوتی و معلولیت صوتی صرفاً در معلمهای خانم بود، مطالعات بعدی بر روی هر دو گروه معلمان آقا و خانم و بررسی عامل احتمالی جنسیت بر نتایج خودادراکی نیز توصیه میشود.
نتیجهگیری
نتایج این مطالعه نشان داد معلمان مبتلا به دیسفونی تنش عضلانی احساس ناراحتی بیشتری در مجرای صوتی هم ازنظر تعداد دفعات احساس این علائم و هم ازنظر شدت احساس ناراحتی و هم ازنظر درک میزان معلولیت صوتی نسبت به معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی تجربه میکنند. درعینحال، معلمان بدون دیسفونی تنش عضلانی نیز برخی علائم فوق را در مجرای صوتی و درک شنیداری از صدای خود تجربه میکردند که این موضوع بیارتباط با شرایط شغلی آنها نیست. به نظر میرسد افزایش آگاهی معلمان نسبت به توجه به وجود علائم ناراحتکننده در مجرای صوتی، میتواند فرد را نسبت به ساختار و عملکرد مکانیسمهای صداسازی و حنجره خود آگاهتر کند و کیفیت زندگی وابسته به صوت در آنها را افزایش دهد. همچنین ضرورت مشورت با یک متخصص گوش و حلق و بینی و یا یک آسیبشناس گفتار و زبان را در زمان بروز و تشدید این علائم در مجرای صوتی و بروز شکایات صوتی روشن سازد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
جهت اجرای مطالعه، گواهی اخلاق از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تهران به شماره IR.TUMS.VCR.REC.1396.4091 دریافت شد.
حامی مالی
نهاد حامی مالی پژوهش حاضر، دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد. نتایج مطالعه حاضر بخشی از نتایج پایاننامه دکترای تخصصی سمیرا آقادوست در رشته گفتاردرمانی دانشکده توانبخشی در دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد. این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه، نظارت، تحلیل دادهها، نگارش و ویرایش مقاله: سیده مریم خدامی؛ اجرای مطالعه، تحلیل دادهها، آمادهسازی نسخه اولیه مقاله: سمیرا آقادوست؛ کمک به طراحی مطالعه: احمدرضا خاتونآبادی؛ اجرای مطالعه در مرحله تشخیص بیماران مبتلابه دیسفونی تنش عضلانی: پیمان دبیرمقدم؛ تجزیهوتحلیل آماری: شهره جلایی.
تعارض منافع
مطالعه حاضر هیچگونه تعارض منافعی ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله از کلیه معلمان شرکتکننده به خاطر همکاری آنها صمیمانه قدردانی میکنند.
References
1.Murry T, Rosen CA. Vocal education for the professional voice user and singer. Otolaryngologic Clinics of North America. 2000; 33(5):967-81. [DOI:10.1016/S0030-6665(05)70258-9] [PMID]
2.Martins RH, Pereira ER, Hidalgo CB, Tavares EL. Voice disorders in teachers. A review. Journal of Voice. 2014; 28(6):716-24. [DOI:10.1016/j.jvoice.2014.02.008] [PMID]
3.Cardoso JP, Araújo TM, Carvalho FM, Oliveira NF, Reis EJ. [Psychosocial work-related factors and musculoskeletal pain among schoolteachers (Portuguese)]. Cadernos de Saude Publica. 2011; 27(8):1498-506. [DOI:10.1590/S0102-311X2011000800005] [PMID]
4.Aghadoost S, Jalaie S, Khatoonabadi AR, Dabirmoghaddam P, Khoddami SM. A study of vocal facilitating techniques compared to manual circumlaryngeal therapy in teachers with muscle tension dysphonia. Journal of Voice. 2020; 34(6):963.e11-963.e21. [DOI:10.1016/j.jvoice.2019.06.002] [PMID]
5.Roy N, Merrill RM, Thibeault S, Parsa RA, Gray SD, Smith EM. Prevalence of voice disorders in teachers and the general population. Journal of Speech, Language, and Hearing Research. 2004; 47(2):281-93. [DOI:10.1044/1092-4388(2004/023)] [PMID]
6.Munier C, Kinsella R. The prevalence and impact of voice problems in primary school teachers. Occupational Medicine. 2008; 58(1):74-6. [DOI:10.1093/occmed/kqm104] [PMID]
7.Smith E, Gray SD, Dove H, Kirchner L, Heras H. Frequency and effects of teachers’ voice problems. Journal of Voice. 1997; 11(1):81-7. [DOI:10.1016/S0892-1997(97)80027-6] [PMID]
8.Russell A, Oates J, Greenwood KM. Prevalence of voice problems in teachers. Journal of Voice. 1998; 12(4):467-79. [DOI:10.1016/S0892-1997(98)80056-8] [PMID]
9.Aghadoost O, Amiri-Shavaki Y, Moradi N, Jalai S. A comparison of dysphonia severity index in female teachers with and without voice complaints in elementary schools of Tehran, Iran. Nursing and Midwifery Studies. 2013; 1(3):133-8. [Link]
10.Kooijman PG, de Jong FI, Thomas G, Huinck W, Donders R, Graamans K, et al. Risk factors for voice problems in teachers. Folia Phoniatrica et Logopaedica. 2006; 58(3):159-74. [DOI:10.1159/000091730] [PMID]
11.Chen SH, Chiang SC, Chung YM, Hsiao LC, Hsiao TY. Risk factors and effects of voice problems for teachers. Journal of Voice. 2010; 24(2):183-92. [DOI:10.1016/j.jvoice.2008.07.008] [PMID]
12.Miller MK, Verdolini K. Frequency and risk factors for voice problems in teachers of singing and control subjects. Journal of Voice. 1995; 9(4):348-62. [DOI:10.1016/S0892-1997(05)80197-3] [PMID]
13.Nguyen DD, Kenny DT. Randomized controlled trial of vocal function exercises on muscle tension dysphonia in Vietnamese female teachers. Journal of Otolaryngology--Head & Neck Surgery. 2009; 38(2):261-78. [PMID]
14.Mathieson L, Hirani SP, Epstein R, Baken RJ, Wood G, Rubin JS. Laryngeal manual therapy: A preliminary study to examine its treatment effects in the management of muscle tension dysphonia. Journal of Voice. 2009; 23(3):353-66. [DOI:10.1016/j.jvoice.2007.10.002] [PMID]
15.Morrison MD, Rammage LA, Belisle GM, Pullan CB, Nichol H. Muscular tension dysphonia. The Journal of Otolaryngology. 1983; 12(5):302-6. [PMID]
16.Khoddami SM, Nakhostin Ansari N, Izadi F, Talebian Moghadam S. The assessment methods of laryngeal muscle activity in muscle tension dysphonia: A review. The Scientific World Journal. 2013; 2013:507397. [DOI:10.1155/2013/507397] [PMID] [PMCID]
17.Moradi N, Maroufi N, Bijankhan M, Hosseinzadeh Nik T, Salavati M, Jalayer T, et al. Intrarater and interrater reliability of sagittal head posture: A novel technique performed by a physiotherapist and a speech and language pathologist. Journal of Voice. 2014; 28(6):842.e11-6. [DOI:10.1016/j.jvoice.2014.02.014] [PMID]
18.Lopes LW, de Oliveira Florencio V, Silva POC, da Nóbrega E Ugulino AC, Almeida AA. Vocal Tract Discomfort Scale (VTDS) and Voice Symptom Scale (VoiSS) in the evaluation of patients with voice disorders. Journal of Voice. 2019; 33(3):381.e23-381.e32. [DOI:10.1016/j.jvoice.2017.11.018] [PMID]
19.Jacobson BH, Johnson A, Grywalski C, Silbergleit A, Jacobson G, Benninger MS, et al. The voice handicap index (VHI): Development and validation. American Journal of Speech-Language Pathology. 1997; 6(3):66-70. [DOI:10.1044/1058-0360.0603.66]
20.Amaral AC, Zambon F, Moreti F, Behlau M. Vocal tract discomfort in teachers after teaching activity. Codas. 2017; 29(2):e20160045. [PMID]
21.Rodrigues G, Zambon F, Mathieson L, Behlau M. Vocal tract discomfort in teachers: Its relationship to self-reported voice disorders. Journal of Voice. 2013; 27(4):473-80. [DOI:10.1016/j.jvoice.2013.01.005] [PMID]
22.Galletti B, Sireci F, Mollica R, Iacona E, Freni F, Martines F, et al. Vocal Tract Discomfort Scale (VTDS) and Voice Symptom Scale (VoiSS) in the early identification of Italian teachers with voice disorders. International Archives of Otorhinolaryngology. 2020; 24(3):e323-9. [DOI:10.1055/s-0039-1700586] [PMID] [PMCID]
23.Korn GP, Augusto de Lima Pontes A, Abranches D, Augusto de Lima Pontes P. Vocal tract discomfort and risk factors in university teachers. Journal of Voice. 2016; 30(4):507.e1-8. [DOI:10.1016/j.jvoice.2015.06.001] [PMID]
24.Tahamtan M, Kakavandi A, Scherer RC, Vahedi M. Vocal tract discomfort symptoms in elementary and high school teachers. Journal of Voice. 2023; 37(1):68-78. [PMID]
25.Mendes AL, Lucena BT, De Araújo AM, Melo LP, Lopes LW, Silva MF. Teacher’s voice: Vocal tract discomfort symptoms, vocal intensity and noise in the classroom. Codas. 2016; 28(2):168-75. [DOI:10.1590/2317-1782/20162015027] [PMID]
26.Khoramshahi H, Dehqan A, Scherer RC, Sharifi Z, Ahmadi S. Comparison of vocal fatigue and vocal tract discomfort between teachers of normal pupils and teachers of mentally disabled pupils. European Archives of Oto-Rhino-Laryngology. 2021; 278(7):2429-36. [DOI:10.1007/s00405-021-06863-w] [PMID]
27.Sabzevari F, Shavaki Y, Kamali M. [Correlation between vocal tract discomfort and quality of life in female elementary-school teachers of Tehran (Persian)]. Middle Eastern Journal of Disability Studies. 2017; 7:70. [Link]
28.Torabi H, Khoddami SM, Ansari NN, Dabirmoghaddam P. The Vocal Tract Discomfort Scale: Validity and reliability of the Persian version in the assessment of patients with muscle tension dysphonia. Journal of Voice. 2016; 30(6):711-6. [DOI:10.1016/j.jvoice.2015.08.002] [PMID]
29.Niebudek-Bogusz E, Woznicka E, Zamyslowska-Szmytke E, Sliwinska-Kowalska M. Correlation between acoustic parameters and Voice Handicap Index in dysphonic teachers. Folia Phoniatrica et Logopaedica. 2010; 62(1-2):55-60. [DOI:10.1159/000239064] [PMID]
30.Aghadoost S, Jalaie S, Dabirmoghaddam P, Khoddami SM. Effect of muscle tension dysphonia on self-perceived voice handicap and multiparametric measurement and their relation in female teachers. Journal of Voice. 2022; 36(1):68-75. [DOI:10.1016/j.jvoice.2020.04.011] [PMID]
31.da Rocha LM, de Mattos Souza LD. Voice Handicap Index associated with common mental disorders in elementary school teachers. Journal of Voice. 2013; 27(5):595-602. [DOI:10.1016/j.jvoice.2012.10.001] [PMID]
32.Moradi N, Pourshahbaz A, Soltani M, Javadipour S. Cutoff point at voice handicap index used to screen voice disorders among Persian speakers. Journal of Voice. 2013; 27(1):130.e1-. e5. [DOI:10.1016/j.jvoice.2012.08.007] [PMID]
33.Moradi N, Pourshahbaz A, Soltani M, Javadipour S, Hashemi H, Soltaninejad N. Cross-cultural equivalence and evaluation of psychometric properties of voice handicap index into Persian. Journal of Voice. 2013; 27(2):258.e15-258.e22. [DOI:10.1016/j.jvoice.2012.09.006] [PMID]
34.Van Houtte E, Van Lierde K, Claeys S. Pathophysiology and treatment of muscle tension dysphonia: A review of the current knowledge. Journal of Voice. 2011; 25(2):202-7. [DOI:10.1016/j.jvoice.2009.10.009] [PMID]
35.Woźnicka E, Niebudek-Bogusz E, Kwiecień J, Wiktorowicz J, Śliwińska-Kowalska M. Applicability of the vocal tract discomfort (VTD) scale in evaluating the effects of voice therapy of occupational voice disorders. Medycyna Pracy. 2012; 63(2):141-52. [PMID]
36.Kooijman PG, de Jong FI, Oudes MJ, Huinck W, van Acht H, Graamans K. Muscular tension and body posture in relation to voice handicap and voice quality in teachers with persistent voice complaints. Folia Phoniatrica et Logopaedica. 2005; 57(3):134-47. [DOI:10.1159/000084134] [PMID]
37.Woźnicka E, Niebudek-Bogusz E, Wiktorowicz J, Sliwińska-Kowalska M. [Comparison of vocal tract discomfort scale results with objective and instrumental phoniatric parameters among teacher rehabilitees from voice disorders (Polish)]. Medycyna Pracy. 2013; 64(2):199-206. [PMID]
38.Saeedi M, Yadegari M, Aghadoost S, Naderi M. Vocal tract discomfort and voice handicap index in patients undergoing thyroidectomy. Logopedics Phoniatrics Vocology. 2022; 47(1):49-55. [DOI:10.1080/14015439.2020.1864466] [PMID]
39.Seifpanahi MS, Bayat B, Ghorbani Gholiabad S, Rezayi M. Self-rated vocal complaints relationship to Vocal Tract Discomfort and Singers Voice Handicap Index in Iranian religious singers. European Archives of Oto-Rhino-Laryngology. 2021; 278(7):2411-9. [PMID]
40.Luyten A, Bruneel L, Meerschman I, D’haeseleer E, Behlau M, Coffé C, et al. Prevalence of vocal tract discomfort in the Flemish population without self-perceived voice disorders. Journal of Voice. 2016; 30(3):308-14. [DOI:10.1016/j.jvoice.2015.04.017] [PMID]
41.Limoeiro FMH, Ferreira AEM, Zambon F, Behlau M. Comparison of the occurrence of signs and symptoms of vocal and change discomfort in the vocal tract in teachers from different levels of education. CoDAS. 2019; 31(2):e20180115. [PMID]