1- گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانشکده علوم و فناوریهای پزشکی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2- گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی، دانشگاه علومپزشکی ایران، تهران، ایران. ، Masoudi_1352@yahoo.com
3- گروه علوم پایه توانبخشی، دانشکده علوم توانبخشی، مرکز تحقیقات توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.
چکیده: (3865 مشاهده)
اهداف باتوجهبه افزایش تعداد افراد دارای ناتوانی و کمبود آگاهی از روشهای پیشگیری از ناتوانی در کشورهای در حال توسعه، ایجاد ساختار توانبخشی مناسب و ارائه خدمات مناسب از اهداف مهم نظام سلامت به شمار میرود. انجام مطالعات تطبیقی، یکی از روشهای پژوهش در بازنگری ساختار توانبخشی در نظام سلامت کشور است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تطبیقی ساختار توانبخشی در نظام سلامت ایران با 5 کشور دیگر است.
روش بررسی این پژوهش، یک مطالعه تطبیقی است که در سال 1400 انجام شد. در این مطالعه، نمونهگیری بهصورت هدفمند بوده و 5 کشور آلمان، ژاپن، کانادا، ترکیه و آفریقای جنوبی به لحاظ مؤلفههای سازمانی و مدیریت بهداشت، مؤلفههای مالی، مؤلفههای قانونی، مؤلفههای اجتماعی و مؤلفههای سیاستگذاری با ایران مقایسه شدند. برای گردآوری دادهها از پایگاههای اطلاعاتی معتبر و سایر منابع مرتبط درزمینه ساختار توانبخشی استفاده شد. در این مطالعه، دادهها با استفاده از مدل آموزش تطبیقی بردی در 4 مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها در قالب جدول تطبیقی مقایسه شدند.
یافتهها یافتهها حاکی از این بود که به لحاظ سازمانی و مدیریت بهداشت، وزارت بهداشت مسئولیت مدیریت بهداشت و توانبخشی را برعهده دارد، اما در ایران علاوه بر وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، هلال احمر، بنیاد شهید و آموزشوپرورش استثنایی نیز در مدیریت امور توانبخشی نقش دارند. مسائل و مشکلات مالی، از موانع قابلتوجه در دسترسی افراد دارای ناتوانی به خدمات توانبخشی در بین این کشورهاست و در ایران نیز بخش زیادی از این هزینهها از جیب خانوادهها پرداخت میشود. ازنظر مؤلفههای قانونی در ایران نیز مانند سایر کشورها، قوانین و مقررات مشخصی برای ارائه خدمات به افراد دارای ناتوانی وجود دارد. ولی گاهی این قوانین و مقررات بهخوبی اجرا نمیشود. به لحاظ اجتماعی، ایران کشوری با جمعیت رو به سالمندی، پذیرای مهاجرین و دارای فرهنگهای متنوع است و دسترسی تمام افراد نیازمند توانبخشی در این جمعیت بالا به خدمات موردنیاز با محدودیت مواجه است. به لحاظ مؤلفه سیاستگذاری نیز فرایند تنظیم سیاست ملی سلامت مستلزم بررسی است و درصورت لزوم، تغییر در سیاستهای موجود نظام سلامت نیاز است.
نتیجهگیری وجود جایگاه مشخص برای توانبخشی در نظام سلامت ایران، ارائه خدمات و مدیریت امور توانبخشی توسط یک سازمان واحددهمچون وزارت بهداشت و همچنین اجرای صحیح قوانین و سیاستگذاریها، میتواند به بهبود بخش ساختاری و مدیریت نظام سلامت و توانبخشی منجر شود. باید موانع و مشکلات مالی موجود بر سر راه خدمات توانبخشی کاسته شود و دولت و بیمهها بخش اعظم هزینههای مربوط به خدمات توانبخشی را تحت پوشش قرار دهند. همچنین بازنگری در تنظیم سیاستهای ملی سلامت و قانونگذاریها باید بهگونهای باشد که به بهبود دسترسی تمام افراد دارای ناتوانی به خدمات سلامت و توانبخشی منجر شود. بنابراین ضروری است که بازنگری و اصلاح اساسی در ساختار، قوانین و فرایندهای ارائه خدمات توانبخشی صورت گیرد.
نوع مطالعه:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
مدیریت توانبخشی دریافت: 1400/12/20 | پذیرش: 1401/5/16 | انتشار: 1401/10/11