سردبیر محترم
بالغ بر یک میلیارد نفر در جهان با نوعی معلولیت زندگی میکنند. این افراد به دلیل شرایط خاص خود نسبت به سایرین نیاز به مراقبتهای پزشکی بیشتری دارند، اما معمولاً از پوشش درمانی کمتری برخوردار هستند و با موانع بیشتری در دسترسی به خدمات بهداشتی روبهرو هستند که درنتیجه پیامدهای نامناسبی برای سلامت آنان درپی دارد [
1].
از اینرو، ظهور بیماریهایی مانند کووید-19، تهدیدی جدی برای سلامت تمام اقشار جامعه به شمار میآید و میتواند سلامت افراد دچار معلولیت را که بهدلیل عوارض جسمانی ناشی از معلولیت از سیستم ایمنی ضعیفتری برخوردار هستند، به شدت به خطر بیاندازد.
شواهد اپیدمیولوژیک نشان میدهند این بیماری بهشدت مسری است و میتواند بهسرعت بین افراد منتقل شود. سرعت انتقال بیماری بهگونهای است که پس از گزارش اولین موارد کووید-19 در دسامبر سال 2019 در ووهان چین، بیماری به سایر نقاط جهان گسترش یافت [
2] و تا تاریخ 9 جولای سال 2021، تعداد 223 کشور، منطقه یا سرزمین با بیش از 185،291،530 مورد تأییدشده در سراسر جهان تحتتأثیر آن قرار گرفتهاند [
3].
بیماری همهگیر کووید-19 میتواند باعث ایجاد اختلالات روانی در افراد بهویژه اقشار آسیبپذیر ازجمله افراد دچار معلولیت شود. از اینرو، ارائه خدمات روانشناختی به این افراد یک ضرورت اخلاقی و همچنین یک وظیفه بهداشت عمومی است [
4].
علاوه بر این مشکلات، مورد دیگری که میتواند بر دشواریهای این افراد در شرایط بحرانی مانند همهگیری کووید-19 بیافزاید، این است که قوانین مربوط به پاسخ اضطراری اغلب دربرگیرنده و پاسخگوی نیازهای افراد دچار معلولیت نیست [
5]. با توجه به اینکه 80 درصد افراد دچار معلولیت در کشورهای کم درآمد و متوسط و با ظرفیت پاسخگویی محدود به کووید-19 زندگی میکنند، این بیماری میتواند خطر ابتلا به مرگومیر در این افراد را افزایش دهد [
6].
در ایران اولین مورد این بیماری در 19 فوریه سال 2020، توسط وزارت بهداشت اعلام شد و پس از 2 هفته تقریباً در تمام استانهای ایران گسترش یافت [
7]. پس از اعلام رسمی به منظور کنترل انتقال کووید-19، بیشتر مکانهای عمومی و شلوغ بسته شدند و برای شکستن زنجیره انتقال به افراد توصیه شد که جز در موارد اضطراری از منزل خارج نشوند، در خانهها بمانند و به بهداشت شخصی توجه کنند. در محیط بیرون فاصله اجتماعی را رعایت کنند. انجام این اقدامات، بهویژه در موارد خیز بیماری، کماکان تاکنون به همین شکل توصیه شد و ادامه یافت.
رعایت این پروتکلها بهویژه بهدلیل شرایط جسمی و وابستگی به خانواده و سایرین برای رفع نیازهای شخصی، معیشتی و انجام امور روزمره به کسب تجربههایی برای افراد دچار معلولیت منجر میشود که برخی از آنها برایشان خوشایند نیست. این تجارب با توجه بهشدت معلولیت و میزان استقلال در افراد مختلف، متفاوت است.
افزون بر این، ترس و اضطراب شدید از ابتلا به بیماری به واسطه شرایط سلامت، بیماریهای موجود و ضعف در سیستم ایمنی، آسیبپذیری آنان را افزایش میدهد و بر احتمال ابتلا به بیماری و طولمدت ابتلا میافزاید. همین امر موجب ایجاد مشکلات متعدد برای خانواده است و میتواند بهطور مضاعف زمینهساز این تجارب ناخوشایند باشد.
یکی از مواردی که آن دسته از افراد دچار معلولیت جسمیحرکتی که قادر به ترک خانه نیستند با توجه به وضعیتشان میتوانند تجربه کنند، این است که اعضای خانواده ممکن است برای حفظ سلامتشان، آنها را در یک اتاق جداگانه نگهداری کنند و تماس کمتری با ایشان داشته باشند که این امر باعث احساس تنهایی، گوشهگیری، افسردگی و غم و اندوه در فرد میشود.
این احساس همچنین میتواند توسط افراد دچار معلولیت جسمیحرکتی که به تنهایی زندگی میکنند، بهدلیل کاهش ارتباط با دیگران تجربه شود. کما اینکه، این افراد به واسطه ناتوانی در تهیه وسایل معیشتی، نگران سلامت و انتقال بیماری از سوی کسانی هستند که برای تأمین نیازهای خود به خانه آنها رفتوآمد میکنند. این امر به نوبه خود باعث افزایش بار احساسات منفی و افزونی ناخوشایندی تجارب ایشان میشود که می تواند آنها را بیشتر مستعد بیماری کند.
رعایت اقدامات پیشگیرانه برای افراد دچار معلولیت شاغل (ازجمله افراد دچار معلولیت جسمی حرکتی و نابینایان)، تجارب دیگری رقم میزند. از یکسو، برای این افراد، ماندن در خانه میتواند به از دست دادن شغل، مشکلات اقتصادی، اجتماعی، جسمی (ضعف عضلات به واسطه بیحرکتی) و روحی مانند افسردگی منجر شود. خارج شدن از خانه ممکن است بهدلیل استفاده از وسایل کمک توانبخشی مانند عصا، عصای آرنجی و صندلی چرخدار، لمس سطوح برای یافتن نشانههای محیطی به منظور تحرک و جهتیابی (در افراد دچار معلولیت بینایی)، استفاده از وسایل حملونقل عمومی و دریافت کمک از سایر افراد برای رفتوآمد، آنها را در معرض آلودگی و ابتلا به بیماری قرار دهد. همچنین به دلیل محدودیت های خاص فیزیکی و حسی (بینایی)، شستن مستمر دستها و ضدعفونی وسایل کمک توانبخشی برای آنها دشوار است.
از سوی دیگر، در مورد خانوادههای دارای کودکان کمتوان ذهنی و مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، آنچه که بر دشواریهای گفتهشده میافزاید، مشکلات آموزش نکات بهداشتی به فرزندان خود و ایمنسازی آنان در مقابل بیماری است که این خانوادهها را با مسائل فراوانی مواجه میسازد.
مسئله تهیه تجهیزات محافظتی مانند ماسک، دستکش و مواد ضدعفونیکننده برای تمام گروههای دچار معلولیت نیز موضوع قابلتأملی است که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر دسترسی به این اقلام بهویژه در مواردی که وسایل یادشده در بازار کمیاب میشوند، میتواند آنان را در شرایط دشواری قرار دهد و تجربه تلخ وابستگی و نیاز به حمایت را برای آنها پررنگتر کند.
درنهایت اینکه، افراد دچار معلولیت انگیزه کافی برای اجرای راهبردهای پیشگیری و کاهش آسیب-در صورتی که بهطور خاص و با درنظرگیری ویژگیهای منحصربهفردشان در هر گروه، تدوین و به آنها و خانوادهشان آموزش داده شود- را دارا هستند.
حمایت کامل سازمانهای مسئول از این افراد و خانوادههای آنها از نظر مالی، تسهیل در دسترسی به واکسن، خدمات پزشکی و روانشناختی متناسب با تنوع و شدت معلولیت، تهیه مایحتاج و تجهیزات محافظتی و استفاده سودمند از تجربیات آنها میتواند در کمک به آنها مؤثر باشد که باید مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گیرد.
توصیه میشود نیازهای اختصاصی آنها در برنامههای پاسخ اضطراری به کووید-19 درنظر گرفته شوند. ضمن حمایت از خانوادهها، لازم است نحوه برخورد با مشکلات روحی و روانشناختی این افراد (ازجمله احساس تنهایی، گوشهگیری، افسردگی، غم و اندوه) در آموزشهای آنها لحاظ شود و در مورد کودکان کمتوان ذهنی و مبتلا به اختلال طیف اوتیسم علاوه بر والدین، متخصصین نیز در آموزش ایمنسازی در مقابل بیماری به آنها دخالت کنند.