مقدمه
خانواده مانند دانشگاهی است که در آن درس انسانیت و اخلاق یا عکس آن داده میشود که برای کودک سرنوشتساز است. از دیدگاه روانشناسی، جریان تغییر و روند شکلگیری و درک اخلاقیات از زمان شیرخوارگی تا مرحله بلوغ بشر است [
1]. از جمله موارد مهم و تأثیرگذار در درک کودکان از قوانین و معیارهای اخلاقی، در جهت جلوگیری از گناه تا عمل به رفتار اخلاقی، رشد اخلاقی است [
2]. ضرورت توجه به ارزشهای اخلاقی در زمانه ما بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، به دلیل اینکه تحولات اجتماعی سیاسی سبب شدهاند نظامهای اخلاقی سنتی کارایی قبلی خود را از دست بدهند [
3]. رشد اخلاقی به معنای تغییر در چگونگی استدلال کودکان در امور اخلاقی، نگرش آنان نسبت به قانونشکنی و رفتار آنان در مواجهه با مسائل اخلاقی است. همچنین رشد اخلاقی بر پیدایش، تحول و درک اخلاق از کودکی تا بزرگسالی متمرکز است که در این زمینه اخلاقیات به عنوان تعیینکننده دستوراتی شامل اینکه افراد چطور با رعایت عدالت، کمک به یکدیگر و درستی با دیگران رفتار کنند، عمل میکند [
4]. دستیابی به رشد اخلاقی، به دلیل آنکه پیامدی چون تمجید و ستایش افراد جامعه را در پی خواهد داشت. سبب خواهد شد انسان در زندگی مورد تکریم و تحسین دیگران قرار بگیرد و آشکار است زمانی که شخصی در دید دیگران بزرگ و محترم جلوه کند، از فواید زیادی از جمله مورد اقبال قرار گرفتن، عزت داشتن و عدم سرزنش و ... برخوردار خواهد بود [
2].
جان لاک معتقد است کودک وقتی متولد میشود، ذهن او چون لوح سفیدی است که هیچگونه نقشی در آن وجود ندارد. این رفتار خانواده است که تجربیات تعیینکنندهای را برای فرزندان فراهم میکند و اگر در خانواده، اجازه ابراز عقیده و بیان داده نشود، چه از نظر اخلاقی و چه از نظر عاطفی، بر رفتار و شخصیت فرزندان تأثیر منفی خواهد گذاشت [
5]. کمبود رشد اخلاقی، اضطراب و افسردگی، کودکان را در معرض رفتارهای جامعهستیز و خودکشی قرار میدهد [
6]. بررسیها نشان میدهد عقاید و باورهای والدین، شیوههای تربیتی آنها، جو عاطفی حاکم بر خانواده و امکانات و موقعیتهای فرهنگی خانواده، نقش مهمی در پرورش قضاوت اخلاقی و شکلگیری شخصیت کودک و نوجوان دارند [
7]. کودکان همواره از خانواده میآموزند و با والدین خود همانندسازی میکنند. هرگز نباید کودک را عامل اصلی رفتارهای سازشنایافته یا نامطلوبی که از او مشاهده میکنیم، در نظر بگیریم [
8]. حتی هرگونه افراط و آسانگیری یا محدودیت توسط والدین عواقب ناخوشایندی برای کودکان به دنبال دارد و ممکن است منجر به رشد ناقص کودکان و بروز مشکلات رفتاری و هیجانی مختلف از جمله رشد اخلاقی ناکافی و نامطلوب شود [
4]. والدین با اجرای رویکردهای تربیتی صحیح، میتوانند به طریقهای زمینه خوب و بد اعمال را به کودکانشان یاد بدهند که موجبات تحقیر و سرزنش آنها را فراهم نیاورند [
9]. سبکهای فرزندپروری، روشهایی هستند که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار میگیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و قوانین و معیارهایی که برای فرزندان خود اعمال میکنند [
8]. تمام آنچه که فرزند در آینده با آن مواجه میشود و نوع برخوردشان با مسائل و مشکلات در زندگی را میتوان ناشی از همین سبکهای فرزندپروری دانست. فرزندپروری والدین در سبکهای گوناگون (مقتدرانه، مستبدانه، سهلگیرانه) میتواند بر نوع شخصیت و رفتار فرزندان تأثیرات متفاوتی بگذارد [
10].
والدین قاطع و اطمینانبخش، در این الگو والدین پرمحبت بوده که در عین حال رفتار کودکان را کنترل کرده و انتظار بالایی را در خصوص رفتار مبتنی بر بلوغ کودکان اعمال میکنند. والدین مستبد، در این الگو بسیار کنترلکننده و پرتوقع هستند و از نظر عاطفی سرد بوده و ارتباط چندانی با کودکان خود ندارند. والدین سهلگیر در این الگو والدین پرمحبت بوده، ولی هیچگونه کنترلی بر رفتار کودکان اعمال نمیکنند [
11]. روش صحیح تربیت و فرزندپروری که والدین به کودکان خود انتقال میدهند، منجر به ایجاد سلامت پایدار و قابل توجهی میشود؛ چرا که این رابطه باعث افزایش سلامت و همچنین موجب رشد و تحول اخلاقی، اجتماعی و زیستی میشود [
12].
مهمترین عامل تعیینکننده شخصیت افراد در بزرگسالی، رابطه مراقب بهویژه مادر با کودک است. تمایل کودک به داشتن رابطهای صمیمی با عدهای و احساس امنیت بیشتر در حضور آنها را دلبستگی مینامند [
13]. به عقیده کارشناسان، روانآزردگیها و اختلالهای شخصیت، نتیجه محرومیت کودک از مراقبت مادرانه یا عدم ثبات آن است که باعث شکلگیری دلبستگی میشود. دلبستگی بین مادر و کودک شالوده رشد اخلاقی کودک را در سالهای آینده پیریزی میکند [
14]. سیستم اکتشافی که ارتباط نزدیکی با سیستم دلبستگی دارد، با ارائه اطلاعاتی درباره محیط، چگونگی استفاده از ابزار، ساخت وسایل، به دست آوردن غذا و برطرف کردن موانع فیزیکی، بقای کودک را تأمین میکند و باعث تحول مهارتهای اجتماعی میشود. بنابراین والدین، مربیان و اولیای جامعه آرزو دارند که افراد بااخلاق تربیت کنند تا جامعهای سالم داشته باشیم [
15]. والدینی که دلبستگی ایمن با فرزندان خود دارند و فرزندان خود را با سبک فرزندپروری مقتدرانه پرورش میدهند، کودکان با ظرفیتهای اجتماعی، عاطفی و اخلاقی تولید میکنند که رشد بسیار خوبی دارند [
11].
مهاسنه و همکاران در مطالعهای به بررسی ارتباط بین استایلهای آموزش و سبکهای دلبستگی بزرگسالان در بین دانشجویان کشور اردن پرداختند. نتایج نشان داد همبستگی مثبت و معنیداری بین سبکهای فرزندپروری مقتدرانه و دلبستگی ایمن وجود دارد و همچنین همبستگی منفی بین فرزندپروری سهلانگارانه و سبکهای دلبستگی ایمن را پیشبینی میکند [
16]. در مطالعه رهبر و سالاریپور که با هدف بررسی رابطه بین سبکهای فرزندپروری و دلبستگی با رشد اخلاقی کودکان دبستان در بندر جاسک انجام شد، نتایج نشان داد رشد اخلاقی با سبک فرزندپروری استبدادی دارای رابطه معکوس و معنیدار و با سبک اقتدار منطقی و سبک دلبستگی ایمن دارای رابطه مستقیم و معنیداری است [
17]. نتایج مطالعه فرزادی و همکاران در زمینه بررسی رابطه علی بین شیوههای فرزندپروری، سبکهای دلبستگی و بیانضباطی با میانجیگری خودتنظیمی هیجانی، مهارتهای اجتماعی و نظریه ذهن نشان داد شیوههای فرزندپروری (فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه) و سبکهای دلبستگی (ایمن، ناایمن اجتنابی و دوسوگرا) علاوه بر اثر مستقیم بر بیانضباطی، از طریق متغیرهای میانجی خودتنظیمی هیجانی و مهارتهای اجتماعی نیز بر بیانضباطی مؤثر هستند. متغیر نظریه ذهن در مدل پیشنهادی به عنوان متغیر میانجی در مدل اصلاحشده شناخته نشد و فقط دارای اثر مستقیم بر بیانضباطی بود [
10]. در مطالعهای که ترکشدوز و فرخزاد با هدف بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با سبکهای فرزندپروری و سبکهای دلبستگی در دانشآموزان ابتدایی شهر تهران انجام دادند، نتایج نشان داد اختلالات رفتاری، همبستگی مثبت با سبک فرزندپروری مستبدانه و سبک فرزندپروری سهلگیرانه دارد. اختلالات رفتاری دارای همبستگی با سبک فرزندپروری مقتدرانه نبود. همچنین اختلالات رفتاری دارای همبستگی منفی با سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی دوسوگرا / اضطرابی بود [
18,
19,
20].
اگرچه مطالعات متعددی به بررسی رابطه بین سبکهای فرزند پروری و دلبستگی با رشد اخلاقی کودکان پرداختهاند؛ اما مطالعاتی که دلبستگی را به صورت غیرمستقیم (میانجیگری) بررسی نماید، بسیار اندک است؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبکهای فرزند پروری با رشد اخلاقی کودکان پیش از دبستان با میانجیگری دلبستگی کودکان، در سال 1398 انجام گردید. تا با تعیین رابطه بین سبکهای فرزند پروری با رشد اخلاقی کودکان پیش از دبستان نقاط ضعف و قوت هر کدام از این روشها، سبب اعتلای رشد اخلاقی شوند. همچنین با میانجیگری دلبستگی در این بین، در اولین سالهای طلایی زندگی کودک تأثیرگذار باشند قرار دارند، گام برداشت.
روش بررسی
این پژوهش از نوع توصیفی بود که به صورت مقطعی طی سال 1398 در یک دوره زمانی ششماهه، در مدارس پیشدبستانی شهر تهران انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پیشدبستانی دخترانه و پسرانه شهر تهران بود. نمونه آماری از کودکان ششساله مراکز پیشدبستانی در مناطق شمال، غرب، شرق و جنوب تهران به تعداد 128 نفر به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل تمایل به شرکت در مطالعه، تحصیلات پدر و مادر و عدم مشکل ذهنی (کودکان عادی) بود. پرسشنامههایی که به صورت ناقص پاسخ داده شده بودند از مطالعه خارج شدند. از تمامی آزمودنیها، رضایت کتبی آگاهانه گرفته شد. تمام افراد با کسب اطمینان از محفوظ ماندن اطلاعات شخصی نزد محقق، با امضا کردن رضایتنامه که در ابتدای پرسشنامه تحقیق آمده بود آمادگی خود را برای شرکت در این تحقیق اعلام کردند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه رشد اخلاقی (که به صورت مصاحبه از کودک پرسیده شد)، پرسشنامه فرزندپروری و پرسشنامه دلبستگی بود که در اختیار والدین دانشآموزان قرار گرفت.
پرسشنامه شیوههای فرزندپروری بامریند
پرسشنامه شیوههای فرزندپروری بامریند (1972) اقتباسی است از نظریه اقتدار والدین که بر اساس نظریه بامریند از سه الگوی آزادگذاری، استبدادی و اقتدارمنطقی والدین جهت بررسی الگوهای نفوذ و شیوههای فرزندپروری ساخته شده است. پایایی این پرسشنامه برای آزادگذاری 0/69، برای استبدادی 0/77 و برای اقتدار منطقی 0/73 گزارش شده است [
21].
پرسشنامه روابط میانی دلبستگی (KCAQ)
پرسشنامه روابط میانی دلبستگی توسط هالپرن و کاپنبرگ (2006) جهت سنجش دلبستگی کودکان در دوره سنی میانی کودکی (قبل از دبستان و دبستان؛ 3 تا 12 ساله) طراحی شده و توسط مادر تکمیل میشود. پایایی اولیه پرسشنامه KCAQ در مطالعه سازندگان پرسشنامه بر اساس همبستگی درونی، 0/85 و بر اساس روش دونیمه کردن 0/83 گزارش شده است (
جدول شماره 1).
همبستگی بین نمرات آزمون اولیه و آزمون مجدد در سطح 0/001 معنیدار بودند. لازم به ذکر است که در بررسی اصلی با 400 آزمودنی نیز پس از انجام تحلیل عاملی، ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است [
22].
پرسشنامه رشد اخلاقی
پرسشنامه رشد اخلاقی کودکان توسط دکتر لطفآبادی (1390) برای سنجش رشد اخلاقی کودکان 5 تا 11 سال ساخته شده است. این پرسشنامه دارای 18 سؤال و 6 زیرمقیاس است که وضعیت رشد اخلاقی کودکان و عوامل اجتماعی و روانی مؤثر بر آن را بررسی میکند. روایی صوری و محتوایی این ابزار توسط اساتید مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه بالای 0/7 گزارش شده است [
17].
ابتدا نرمال بودن توزیع دادههای کمی با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف توسط نرمافزار SPSS نسخه 21 بررسی شد و دادهها با روشهای آمار توصیفی (فراوانی و فراوانی نسبی)، با استفاده از آزمون همبستگی چندگانه (اینتر)، تحلیل واریانس و مدل رگرسیون خطی در سطح معنیداری 0/05 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها
آمار توصیفی ویژگیهای جمعیتشناختی نمونه تحقیق نشان داد از نظر جنسیت، فراوانی شرکتکنندگان مرد (64 نفر؛50 درصد) و زن (64 نفر؛50 درصد) یکسان بود. از نظر سطح تحصیلات پدر، بیشترین فراوانی مربوط به مدرک دیپلم (62 نفر؛ 48/4 درصد) و کمترین فراوانی مربوط به مدرک کارشناسی ارشد (8 نفر؛ 6/3 درصد) بود. از نظر سطح تحصیلات مادر، بیشترین فراوانی به مدرک دیپلم (61 نفر؛ 47/7 درصد) و کمترین فراوانی به مدرک کارشناسی ارشد (3 نفر؛ 2/3 درصد) تعلق داشت.
بر اساس یافتههای
جدول شماره 2، میانگین نمره کل بهدستآمده برای متغیرهای سبکهای فرزندپروری و رشد اخلاقی میانگین بیشتری دارند که بیانگر آن است که هرچه میزان میانگین بیشتر باشد، این متغیرها در وضعیت مناسبتری قرار دارند؛ به عبارت دیگر هرچه میزان میانگین بیشتر باشد، وضعیت سبکهای فرزندپروری و رشد اخلاقی مناسبتر است.
همچنین متغیرهای دلبستگی و زیرمقیاسهای آن، از حد میانگین بیشتری دارند. هرچه میزان میانگین بیشتر باشد، بدان معنی است که این متغیرها در وضعیت مناسبتری قرار دارند.
با توجه به
جدول شماره 3، متغیرهای مورد نظر دارای توزیع نرمال هستند.
همچنین شاخصهای توزیع چولگی و کشیدگی نشان میدهد توزیع نمرههای گروه نمونه در متغیرهای اندازهگیریشده (چولگی و کشیدگی) به توزیع نرمال میل دارند.
نتایج بهدستآمده از آزمون رگرسیون در
جدول شماره 4 حاکی از آن است که سبکهای فرزندپروری با رشد اخلاقی و همچنین دلبستگی با رشد اخلاقی ارتباط معنیداری دارند (0/0001=P).
در تبیین این نتایج میتوان گفت روشهای فرزندپروری، تربیت صمیمانه و بحث درباره مسائل اخلاقی، به درک اخلاقی در کودکان کمک میکنند. نوجوانانی که والدین آنها با دلسوزی تمام گوش میکنند، سؤالهای روشنگر میپرسند و آنها را با استدلال سطح عالی مواجه میسازند، در رشد اخلاقی پیشرفت زیادی میکنند. در مقابل، نوجوانانی که والدین آنها موعظه میکنند، از تهدیدها استفاده میکنند، یا اظهارات نیشدار بر زبان میآورند تغییر کمی کرده یا هیچ تغییری نمیکنند و در سطوح ابتدایی مراحل رشد اخلاقی متوقف میشوند.
یافتههای
جدول شماره 5 نشان میدهد به ازای تغییر در یک واحد انحرافمعیار سبکهای فرزندپروری آزادگذاری، استبدادی و منطقی میزان رشد اخلاقی کودکان پیش از دبستان به ترتیب به اندازه 0/435، 0/190 و 0/376، همچنین در مورد مؤلفههای دلبستگی تکامل انطباقی، واکنشهای هیجانی، رفتارهای منفی و دوری گزیدن از حمایت چهره دلبستگی (فرد مراقب) میزان رشد اخلاقی کودکان پیش از دبستان به ترتیب به اندازه 0/336، 0/384، 0/264- و 0/114- قابل پیشبینی هستند.
کودکانی که از خانوادههای مقتدر هستند نسبت به همسالان خود از خانوادههای استبدادی، سهلگیر یا مسامحهگر، از نظر روانی و اجتماعی شایستگی بیشتری دارند. این نوجوانان مسئولیتپذیر، انطباقی، خلاق، کنجکاو و دارای اعتمادبهنفس هستند. از دیدگاه روانشناسان در ﻣﯿﺎن سبکهای مطرحشده در ﻏﺮب، روش فرزندپروری مقتدراﻧﻪ، ﺑﻬﺘﺮین و کارآمدترین روش ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ اﺳﺖ، به طوری که ﻓﺮزﻧﺪاﻧﯽ ﮐﻪ والدین آنها روش ﻣﻘﺘﺪراﻧﻪ را ﺑﻪ ﮐﺎر میبرند در مقایسه ﺑﺎ فرزندانی که واﻟﺪین آنها از روش ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ آﺳﺎنﮔﯿﺮاﻧﻪ، ﻣﺴﺘﺒﺪاﻧﻪ و ﻣﺴﺎﻣﺤﻪﮐﺎراﻧﻪ اﺳﺘﻔﺎده میکنند از مهارتهای اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و عزت نفس ﺑﯿﺸﺘﺮی برخوردارند و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن دیگر اﻣﯿﺪوارﺗﺮند.
آزمون سوبل برای انجام استنباط در مورد ضریب اثر غیرمستقیم ab، بر همان نظریه استنباط مورد استفاده برای اثر مستقیم مبتنی است. اثر غیرمستقیم ab یک برآورد خاص نمونه از اثر غیرمستقیم در جامعه (TaTb) است که در معرض واریانس نمونهگیری قرار دارد. با داشتن برآوردی از خطای استاندارد ab و با فرض نرمال بودن دادهها و توزیع نمونهگیری ab میتوان یک p-value برای ab به دست آورد. با توجه به نتایج
جدول شماره 6، در آزمون سوبل مشخص شد که متغیر سبکهای دلبستگی به عنوان متغیر میانجی شناخته میشود.
میزان Z برابر 2/96 است که چون بیشتر از 1/96 است تأثیر متغیر سبکهای دلبستگی بر رابطه سبکهای فرزندپروری با رشد اخلاقی تأیید میشود.
بحث
این مطالعه با هدف تعیین رابطه سبکهای فرزندپروری با رشد اخلاقی کودکان مراکز پیشدبستانی آموزش و پرورش با میانجیگری دلبستگی تحت نظر آموزش و پرورش استان تهران انجام شد. میزان سبک فرزندپروری استبدادی بر حسب جنسیت متفاوت بوده و نگرش زنان نسبت به این قضیه بیشتر بوده است که علت این تفاوت را باید در جامعه پژوهششده جستوجو و بررسی کرد و مؤلفه دوری گزیدن و دلبستگی نیز بر حسب جنسیت متفاوت بوده و میانگین آن در بین دختران بیشتر بوده است. میانگین سبک فرزندپروری، دلبستگی و رشد اخلاقی برحسب تحصیلات پدر و مادر به لحاظ مقدار عددی متفاوت بوده است، اما به لحاظ آماری ارتباط معنیداری ندارد.
با توجه به نتایج، بین نمره رشد اخلاقی با شیوههای آزادگذاری، استبدادی و اقتدار منطقی والدین رابطه مثبت معنیداری در سطح اطمینان 0/001 وجود داشت که با نتایج پژوهشهای رهبر و سالاریپور [
17]، باباجانزاده و خانمحمدی [
19]، مروتی و همکاران [
23] و سپتانی و همکاران [
14] مطابقت دارد. در مطالعه ذکاییفر و همکاران، بین سبک فرزندپروری مستبدانه و رشد اجتماعی رابطه معنیداری وجود نداشت [
18]. همچنین بین نمره رشد اخلاقی با مؤلفههای دلبستگی کودک رابطه معنیداری وجود داشت که با پژوهشهای شهری و غلامی [
24]، پورمودت و همکاران [
25] و صفایی [
26] همسو و همجهت است. در پژوهش سپتانی در یک مطالعه موردی، یک خانواده با چهار کودک با روش فرزندپروری مقتدرانه و دلبستگی ایمن و پرسشنامه و مصاحبه با معلم و مادر بچهها مورد بررسی قرار گرفت، ولی در این پژوهش سؤالات از 128 کودک و مادرشان پرسیده شد و دلبستگی کودک به عنوان متغیر میانجی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج مربوط به متغیر میانجی در ارتباط بین سبکهای فرزندپروری با رشد اخلاقی، با پژوهشهای قربانی و امانی [
27] و پیماننیا و برومندنسب [
28] همسو و همجهت است.
در توجیه این بخش از نتایج میتوان گفت زمانی که والدین در روشهای تربیتی خود در مورد فرزندانشان ثابتقدم هستند، رفتارهای ابراز وجود و اعتماد را به آنها ارائه میدهند، به گفتههای کودکان خود گوش میسپارند و گفتوگو با آنها را ترویج میدهند، همچنین روش انضباطی آنان توأم با گرمی، منطق و انعطافپذیری است و تا حدی به کودکان خود آزادی میدهند و کودکان رشد اجتماعی بیشتری را نشان میدهند [
18]. سبک فرزندپروری مستبدانه از سبکهای تربیتی ناکارآمد است که باعث بروز مشکلات عاطفی، اخلاقی و رفتاری مختلفی در کودکان میشود. شیوههای تربیتی که در کودکی بر والدین اعمال شده، بر شیوه تربیتی آنها اثر میگذارد و والدین این شیوه تربیتی را به نسل بعدی منتقل میکنند و کودکان را در معرض بسیاری از مشکلات اخلاقی قرار میدهند [
19]. کودکان والدین مقتدر رفتارهای مثبت اجتماعی مانند همکاری، محبت، همدلی و غیره را نشان میدهند. الگوی فرزندپروری سالم میتواند پیشبینیکننده خوبی برای ویژگیهای اخلاقی اجتماعی کودکان باشد [
3]. تعامل اولیه بین کودک و مراقب اولیه کودک، به شکل باورهایی درونسازی و رمزگذاری میشود. این مراحل طیشده بر انتظارات شخص، هیجانات، دفاعها و رفتار ارتباطی تأثیر میگذارد. همچنین اثرات دلبستگی کودکی به دوره بزرگسالی در قواعد عاطفی، شناختی و روابط نزدیک گسترش پیدا میکند [
6]. اضطراب و احساس ناایمنی در مادر از طریق ایجاد محیط عاطفی تربیتی ناسالم، روابط تعاملی نابهنجار بین مادر کودک و کاهش حساسیت مادری، از طریق مادر به کودک منتقل شده و کودک را در معرض خطر دلبستگی ناایمن و انواع مشکلات روانشناختی و رفتاری قرار میدهد [
22]. والدین به دلیل وابستگی عاطفی به کودکان خود، منبع تجارب اجتماعی آنان به حساب میآیند که درنهایت همین تجارب به شکلگیری مقولات اخلاقی طی دوران کودکی و بزرگسالی منجر میشود. به نظر میرسد شکلگیری دلبستگی ایمن، پایه گرایش اخلاقی سالم است. همچنین به منظور جلوگیری از آسیبهای جدی و جبرانناپذیر، شیوههای تربیتی مثبت موجب افزایش سطح سلامت روانشناختی کودکان، رفتار آنان و سلامت روان جامعه میشود. چنانکه از نتایج این تحقیق برمیآید، دلبستگی در نقش میانجی در ارتباط سبکهای فرزندپروری با رشد اخلاقی عمل میکند. نتایج فوق با تحقیقات قربانی و امانی [
27] و پیماننیا و برومندنسب [
28] همسوست.
در تبیین این یافته میتوان گفت دلبستگی ایمن در زمان کودکی رخ میدهد. زمانی که والدین پاسخگوی نیازهای کودک هستند، به کودک اجازه داده میشود تا با حس امنیت به کاوش محیط بپردازد و به توانایی خود در مواجهه با چالشها اعتمادبهنفس پیدا کند. طبق نظریه دلبستگی، تعامل اولیه بین کودک و مراقب اولیه کودک، به شکل باورهایی درونی میشود. از نقاط قوت مطالعه اثرات دلبستگی کودکی به دوره بزرگسالی در حوزههای رشد اخلاقی و روابط نزدیک گسترش پیدا میکند. الگوی فرزند پروری سالم میتوانند پیشبینیکننده خوبی برای ویژگیهای اخلاقی اجتماعی کودکان باشند. همچنین از نقاط ضعف مطالعه؛ والدین بهدلیل وابستگی عاطفی به کودکان خود، منبع تجارب اجتماعی آنان به حساب میآیند که در نهایت همین تجارب به شکلگیری مقولات اخلاقی طی دوران کودکی و بزرگسالی منجر میشود. این پژوهش نیز همانند بسیاری از پژوهشهای دیگر با محدودیتهایی روبهرو بود که محققان سعی کردند آن را رفع کنند و میتوان به مواردی نظیر کمبود پیشینه مشابه با موضوع پژوهش در ایران و خارج از کشور، زیاد بودن تعداد سؤالات پرسشنامه سبب خستگی دانشآموز، احساس مسئولیت نداشتن و انگیزه لازم در ارتباط با تکمیل پرسشنامه در بین برخی از مادران اشاره کرد.
نتیجهگیری
یافتههای پژوهش حاضر نشان داد والدین از شیوههای مختلف سهلگیرانه، مستبدانه و مقتدرانه در برخورد با فرزندان خود استفاده نمودهاند، اما سبک غالب سبک سهلگیرانه بوده است. دلبستگی، علاوه بر اثر مستقیم بر رشد اخلاقی، به صورت غیرمستقیم در رابطه بین سبکهای فرزندپروری با رشد اخلاقی نقش دارد. رشد اخلاقی در بستر امن خانواده و در طی فرایند ارتباطی عاطفی والدین با فرزندان و نهادینه کردن آنها در فرد حاصل میشود و بدینترتیب افراد بر اساس آن رفتارهای خود را جهت میدهند؛ چیزی که افراد ناایمن اجتنابی و دوسوگرا به واسطه انحراف از مسیر اصلی نظام دلبستگی از آن محروم هستند. نتایج این پژوهش میتواند اطلاعات مهمی را به والدین، معلمان و مربیان ارائه دهد. هر چقدر والدین با مهربانی و حساسیت بیشتری به نیازها و اشارات فرزندانشان توجه داشته باشند، دلبستگی ایمن کودکان افزایش مییابد. چون دلبستگی ایمن در زمان کودکی رخ میدهد، بنابراین رشد اخلاقی نوجوانان و جوانان بستگی به دلبستگی آنان در دوران کودکی دارد. آموزش مهارتهای فرزندپروری و آشنایی والدین با شیوههای فرزندپروری مقتدرانه برای ارتقای رشد اخلاقی فرزندان میتواند مفید و سودمند باشد، به دلیل اینکه شخصیت روانی و فرهنگی کودک تا قبل از ششسالگی پایهریزی میشود و انسان این زمان را بیشتر در خانواده میگذراند. این پژوهش نیز همانند بسیاری از پژوهشهای دیگر با محدودیتهایی روبهرو بود که محققان سعی کردند آن را رفع کنند و میتوان به مواردی نظیر کمبود پیشینه مشابه با موضوع پژوهش در ایران و خارج از کشور، زیاد بودن تعداد سؤالات پرسشنامه (سبب خستگی دانشآموز) و نداشتن احساس مسئولیت و انگیزه لازم در ارتباط با تکمیل پرسشنامه در بین برخی از مادران اشاره کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
طرح پژوهشی حاضر توسط معاونت پژوهشی و کمیته اخلاق دانشگاه بهزیستی و توانبخشی مورد تایید قرار گرفته است (کد: IR.USWR.REC.1399.043). اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی نویسنده اول در گروه پیشدبستانی، دانشکده علوم تربیتی و رفاه اجتماعی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران است.
مشارکت نویسندگان
مفهوم سازی: فرزانه اسمعیلی، سیامک طهماسبی، علیرضا محمدی آریا؛ تحقیق و بررسی: پوریا رضا سلطانی؛ ویراستاری و نهاییسازی: فرزانه اسمعیلی و سیامک طهماسبی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تقدیر و تشکر
نویسندگان از سازمان آموزش و پرورش استان تهران و والدین کودکانی که در این پژوهش شرکت کردند تشکر میکنند.
References
1.
Darvishi N. [Comparing moral growth from the perspective of Allameh Tabatabai and Kohlberg (Persian)]. Journal of Research Culture, Special for Philosophy and Theology. 2015; 8(20-21):125-50. http://fpq.bou.ac.ir/article_22029.html?lang=fa
2.
Bosilki H. [Factors of children’s moral development in the family (Persian)]. Revelation Ethics. 2017; 7(2):57-81. [DOI:20.1001.1.23833025.1396.7.2.4.1]
3.
Mirzaei A. [Investigating the relationship between parenting patterns and moral and social development of third grade elementary students in amol based on Islamic perspective [MSc. thesis] (Persian)]. Sari: Mazandaran University; 2014. https://elmnet.ir/article/10729732-93237
4.
Shoaa Kazemi M, Mir Mohammad Hossein Oshani SA, Naghib F. [The relationship between religious teachings of parents and moral development of primary school children (Persian)]. Sceintific Journal of Islamic Education. 2015; 23(29):107-20. https://iej.ihu.ac.ir/article_200910.html?lang=fa
5.
Jafari A, Rahmani H, Amirimajd M. [The prediction of moral judgment in talent and non-talent female students of elementary schools based on individual-family values and self- concept (Persian)]. Research in Cognitive and Behavioral Sciences. 2015; 6(2):65-80. [DOI:10.22108/CBS.2016.20995]
6.
Masoodi Alavi A, Khaleghipour S, Vahabi Homabadi J. [Structural relationship moral values according to attachment style, spiritual well-being, life orientation and among all was unsupervised adolescents: Model of high moral (Persian)]. Iranian Journal of Pediatric Nursing. 2018; 4(3):15-24. http://jpen.ir/article-1-209-en.html
7.
Janbozorgi M, Noori N, Agahheris M. [Teaching children ethics, social behavior and legality (Persian)]. Tehran: Arjmand; 2014. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3638571
8.
Hosseinzadeh M, Abbasi P, Shahrokhi H, Mahdavi N, Barzanjeh Atri S. [Maternal parenting styles and its relationship with emotional-behavioral problems in children with autism spectrum disorder referred to the autism center of Tabriz university of medical sciences (Persian)]. Journal of Torbat Heydariyeh University of Medical Sciences. 2020; 7(4):11-22. http://jms.thums.ac.ir/article-1-732-fa.html
9.
Azad Manesh S, Sajadieh N, Bagheri K. [The exploration of aims and considerations of child’s moral education from the perspective of islamic view of action (Persian)]. Biquarterly Journal of Islamic Education. 2016; 11(23):151-73. http://islamicedu.rihu.ac.ir/article_1241_0.html?lang=en
10.
Farzadi F, Behroozi N, Shehni Yailagh M. [The causal relationship between parenting styles attachment styles and indiscipline mediated by the emotional self-regulating mediation, social skills and Theory of Mind (Persian)]. Journal of Family Psychology. 2017; 3(2):3-16. https://www.sid.ir/fa/Journal/ViewPaper.aspx?ID=296181
11.
Moradi Amin M, Ganji Nik M. [Approaches to child upbringing in theft by children (Persian)]. Journal of Police Cultural Studies. 2016; 3(1):133-49. magiran.com/p2230886
12.
Asakereh H, Diba H. [The role of mother in the formation of moral conscience (Persian)]. Akhlagh Religious & Research Quarterly. 2019; 14(31):11-31. [DOI:10.22081/JARE.2019.52295.1281]
13.
Hassanpoor A, Asalani F, Goudarzi Z. [Effectiveness of emotional skills training of mothers on reducing insecure attachment and behavioral issues among elementary students in Isfahan, Iran (Persian)]. Journal of Research in Behavioural Sciences. 2016; 13(4):625-30. [DOI:20.1001.1.17352029.1394.13.4.15.6]
14.
Devi SM, Masitoh S, Bachri BS. The role of mother-child secure attachment and mother parenting styles toward social, emotional and moral development in children aged 5-6 years old. Paper presented at: 2
nd International Conference on Education Innovation (ICEI 2018). 2018. [DOI:10.2991/icei-18.2018.1596]
15.
Feeney JA, Karantzas GC. Couple conflict: insights from an attachment perspective. Current Opinion in Psychology. 2017; 13:60-4. [DOI:10.1016/j.copsyc.2016.04.017] [PMID]
16.
Mahasneh AM, Al-Zoubi ZH, Batayenh OT, Jawarneh MS. The relationship between parenting styles and adult attachment styles from Jordan university students. International Journal of Asian Social Science. 2013; 3(6):1431-41. http://aessweb.com/pdf-files/ijass%203(6),%201431-1441.pdf
17.
Rahbar S, Salari Pour E. [Determining the relationship between parenting styles and attachment with moral development in primary school students in Bandar Jask (Persian)]. Paper presened at: National Conference on Primary Education . 26-27 December 2015; Birjand, Iran. 2015;1. https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?id=58384
18.
Zokaeifar A, Mousazadeh T. [The role of parental parenting styles in predicting social development of preschool children 5 and 6 (Persian)]. Quarterly Social Psychology Research. 2020; 10(37):87-100. [DOI:10.22034/SPR.2020.109698]
19.
Babajan Zade Z, Khan Mohammadi O. [Investigating the relationship between parenting styles and the development of moral judgment of children 4-6 years old in Babol Kindergartens (Persian)]. Paper presented at: 2
nd International Conference on Psychology, Educational Sciences and Lifestyle. 28 January 2016; Mashhad, Iran. https://civilica.com/doc/497623/
20.
Tarkeshdooz S, Farokhzad P. [The Relationship between children behavioral disorders with parenting styles and attachment styles (Persian)]. Journal of Community Health. 2017; 4(2):118-26. [DOI:10.22037/ch.v4i2.14372]
21.
Doodman P. [The relationship between parenting practices and accountability of high school students in Mehr Town (Persian)]. Qom University of Medical Sciences Journal. 2018; 12(4):51-60. [DOI:10.29252/qums.12.4.51]
22.
Saedi F, Khanjani Z. [A comparative study of three attachment styles (safe, ambivalent, avoidant) in adolescents with internalizing symptoms of depression and anxiety (Persian)]. Women and Family Studies. 2018; 10(38):137-54. http://jwsf.iaut.ac.ir/article_545370.html
23.
Morovati A, Vatankhah M, Morovati S. [Investigating the relationship between parents’ parenting styles and social development of preschool children in Ardakan in 2015-2016 (Persian)]. Paper presented at: 4
th Scientific Conference on Educational Sciences and Psychology, Social and Cultural Harms of Iran. 10 September 2016; Tehran, Iran. https://civilica.com/doc/565568/
24.
Shahri K, Gholami S. [The relationship between parental attachment styles and aggression and social development of children aged 7 to 11 years (elementary school) in Behshahr (Persian)]. Paper presented at: 3
rd International Conference on Psychology, Educational Sciences and Lifestyle. 25 August 2016; Mshhad, Iran. https://civilica.com/doc/593537/
25.
Pourmavedat K, Hosseini Moghadam M, Pourmavedat M, Salah V. [Attachment styles as a precursor to aggression in preschool children (Persian)]. Paper presented at: 4
th International Conference on Recent Innovations in Psychology. 13 July 2017; Tehran, Iran. https://civilica.com/doc/670310/
26.
Safaee S. [The relationship between attachment style and social development in dyslexic and normal children (Persian)]. Journal of Exceptional Education. 2014; 14(1):29-35. http://exceptionaleducation.ir/article-1-34-en.html
27.
Ghorbani A, Amani A. [Explanatory theoretical model for parenting styles, attachment styles and differentiation of couples (persian)]. Counseling Culture and Psychotherapy. 2015; 6(21):67-86. [DOI:10.22054/QCCPC.2015.4188]
28.
Peyman Niya B, Borumand Nasab M. [The relationship between parents ‘parenting styles and adolescents’ moral development based on Kohlberg's moral development puzzles (Persian)]. National Congress of Child and Adolescent Psychology. 17-18 November 2015; Tehran, Iran. https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=20506