مقدمه
فعالیتهای روزمره زندگی شامل فعالیتهایی هستند که به منظور مراقبت از بدن صورت میگیرند. این فعالیتها برای زندگی در جهان اجتماعی ضروری هستند و بهزیستی و بقای بنیادی را ممکن میسازند [
1]. این فعالیتها را کودکان در حین بالغ شدن، میآموزند. مراقبت از خود یا انجام فعالیتهای روزمره زندگی عبارتند از: بهداشت دستشویی رفتن، کنترل ادرار و مدفوع، بهداشت شخصی و آرایش کردن، حمام کردن و دوش گرفتن، غذا خوردن و غذا دادن، لباس پوشیدن و تحرک عملکردی، مراقبت از وسایل شخصی و یادگیری اینکه چگونه نیازهای جنسی را بیان کنند. همانطور که کودک بالغ میشود یاد میگیرد که چگونه فعالیتهای روزمرهاش را در راههای مناسب اجتماعی اجرا کند. بنابراین میتواند در دیگر فعالیتها در قالب واحد خانواده و اجتماع مثل آموزش، بازی، فعالیتهای اوقات فراغت، خواب و استراحت، فعالیت اجتماعی، فعالیتهای کارساز روزمره زندگی و شغل مشارکت کند [
1, 2, 3].
ماهر شدن در فعالیتهای روزمره از نوزادی شروع میشود و در مرحلههای متفاوت رشدی، اصلاح میشود. ارزشهای فرهنگی، انتظارات والدین، روتینهای اجتماعی و محیط فیزیکی روی حمام کردن، لباس پوشیدن، آرایش کردن و دستشویی رفتن آنها اثر میگذارد. مشارکت فعالانه در فعالیتهای روزمره زندگی، مزایای متعددی برای کودک دارد که لزوم بررسی آن را نشان میدهد. مزایای آن شامل نگهداری و رشد فعالیتهای بدنی و سلامت (شامل قدرت، تحمل، دامنه حرکتی)، هماهنگی، حافظه، توالی، آرایش مفاهیم، تصویر بدن، نظافت (بهداشت) و حل مسئله در کارهاست. این ماهر شدن در کارها باعث افزایش عزت نفس، اعتماد به نفس و خودمختاری میشود و به کودک یک حس استقلال میدهد [
4].
هدف عمده خدمات کاردرمانی عبارت است از ارتقای مشارکت کودک در بافتار کارهای روزمره زندگی که بیتردید یکی از برجستهترین و مهمترین حوزههای آن فعالیتهای روزمره زندگی است؛ بنابراین کاردرمانگران برای ارائه یک هدفگذاری دقیق درمانی و ارائه یک برنامه درمانی دقیق لازم است نیمرخ کاری کودک را بررسی و تهیه نمایند. برای این منظور فعالیتهای روزمره زندگی و سایر کارهای کودک را مورد سنجش قرار میدهند، اما چالش اصلی اینجاست که درمانگر و همینطور مراقبان کودک به عنوان اعضای تیم درمان لازم است ملاکی را برای تفسیر یافتههای حاصل از سنجش داشته باشند [
2 ,3 ,5].
طبق بررسی نویسندگان این مقاله، مطالعات در مورد الگوهای استفاده از زمان در فعالیتهای روزمره زندگی محدود بود و توجه به اینکه یکی از اهداف مهم کاردرمانی در کودکان دچار اختلال، کسب سطح کارآمد کارهای روزمره زندگی است که بر اساس نیمرخ کاری سنجش میشود، پس لازم است معیاری درباره کودکان بهنجار وجود داشته باشد تا بتوان از آن برای هدفگذاری درمانی استفاده کرد [
6]. همینطور با توجه به اینکه زیر پنج سال شامل سنین قبل از مدرسه است و فعالیتهای کودکان بیشتر تحت تأثیر خانواده و والدین است لازم بود فعالیتهای روزمره در این سنین به صورت جداگانه بررسی شود؛ ضمن اینکه از نظر اجرایی نیز در این رده سنی اغلب کودکان به مراکز بهداشت مراجعه میکنند [
7]. پس برای داشتن اطلاعات و دانستههای بیشتر در مورد زندگی کودکان و بهزیستی آنان، نیاز است اطلاعات بهتری در مورد استفاده از زمان و فعالیتهای روزمره آنها داشته باشیم. به علاوه، اطلاعات در مورد استفاده از زمان کودکان بسیار محدود است و بسیار واضح است که باید اطلاعات بیشتری در مورد فعالیتهای کلی کودکان کسب کنیم و روی فعالیتهای خاص تمرکز نکنیم [
8]. در این خصوص نزدیکترین محیط به کودک، خانه و خانواده است و کارکرد کودکان به عنوان بخشی از واحد خانواده، الگوی استفاده از زمان آنها را تحت تأثیر قرار میدهد [
9].
جنسیت ممکن است عامل مؤثری در انتخاب فعالیتها باشد و میتواند باعث تفاوت آنها شود که در این مورد مطالعات کمی صورت گرفته است. یک یافته کلی نشان داده است که پسرها و دخترها تجربههای متفاوتی دارند. پسرها در خانه و در بیرون از خانه و در همسایگیشان تحرک بیشتری دارند و در تعداد فعالیتهای بیشتری درگیر میشوند و خیلی کمتر از دختران همسن خود توسط بزرگترها تحت نظر هستند. پسرها بیشتر از دختران در ورزشهای مربیدار شرکت میکنند و بیشتر تلویزیون تماشا میکنند. این در حالی است که دخترها زمان بیشتری را به انجام تکالیف منزل و کارهای خانه سپری میکنند [
10]. هوفرت و سندبرگ در مطالعه خود عنوان کردند که تفاوتهای جنسیتی در فعالیتها در سال اول مدرسه نمایان میشوند [
11]. همینطور در مطالعه مارتا هیل، نهتنها مردان و زنان در کارهای مربوط به شغل، آموزش و کارهای مربوط به خانه با هم متفاوت بودند، بلکه آنها همچنین در نوع فعالیتهای مربوط به خانه و نوع فعالیتهای زمان آزادشان نیز تفاوت داشتند که این تفاوتها ممکن است در کودکان هم وجود داشته باشد [
12].
از آنجا که فعالیتهای روزمره زندگی اساساً به جنسیت وابستهاند، ممکن است لازم باشد ارائه برنامه مداخله یا مشاوره به مراقبان با در نظر گرفتن تفاوتهای جنسیتی صورت گیرد [
13]؛ اما کماکان این پرسش مطرح است که آیا در ارائه فعالیتهای روزمره زندگی هم لازم است تفاوتهای جنسیتی در نظر گرفته شود؟
از لحاظ رشدی، تغییرات نظاممند در فعالیتهای کودکان مثل کم شدن مدتزمان خواب، خوردن و بازی و بیشتر شدن فعالیتهای مدرسه و دیگر فعالیتهای ساختاریافته، با افزایش سن و بزرگ شدن اتفاق میافتد [
11]. تحقیقات همچنین تفاوت سنی را در فعالیتهای کودکان نشان میدهند [
14 ،
10]. مصاحبهای که در مطالعه هوفرت و سندبرگ در سال 1991 به عنوان بخشی از مطالعه ملی سلامت کودکان انجام شد نشان داد درسهای بعد از مدرسه و فعالیتهای غنی 12 درصد از زمان کودکان 5 تا 9 ساله را تشکیل میدهند، در حالی که این مقدار در 10 تا 12 سالهها، 23 درصد بود [
14]. دیگر تفاوتهای سنی به تجربههای جنسیتی هم مربوط میشود، به طور مثال، دختران کلاس نهم زمان کمتری را روی تکالیف منزل نسبت به دختران کلاس پنجمی صرف میکنند، در حالی که مقدار زمانی که پسرها روی فعالیتهای آموزشی سپری میکنند در هر دو رده سنی برابر است. دختران کلاس نهمی زمان بیشتری را صرف اجتماعی شدن میکنند، در حالی که مدتزمانی که در پسرها صرف اجتماعی شدن میشود در پایه تحصیلی پنجم و نهم تفاوتی نمیکند [
10]. با این حال در هیچ مطالعهای تأثیر سن بر فعالیتهای روزمره زندگی به طور ویژه مورد بررسی قرار نگرفته است.
از شاخصهای دیگری که میتواند بر فعالیتهای روزمره زندگی کودکان تأثیرگذار باشد، جنبههای مربوط به بافتار زمانی بهویژه روزهای هفته در برابر روزهای آخر هفته است. باید توجه داشت که اکثر کارهای کودکان زیر پنج سال، تحت تأثیر تصمیمها و برنامههای خانوادههاست و استفاده از زمان در والدین و اشتغال پدر و مادر نیز میتواند الگوی استفاده از زمان کودک را تحت تأثیر قرار دهد و در روزهای آخر هفته به دلیل حضور پدر در خانواده ممکن است کارهای روزمره تحت تأثیر حضور پدر باشد، زیرا اغلب خانوادههای ایرانی برنامههای خاص تفریحی، مشارکت اجتماعی و بهداشتی را ممکن است در روزهای آخر هفته بیشتر پیگیری کنند؛ بنابراین آگاهی از تفاوت فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته در مقایسه با روزهای آخر هفته میتواند مبنایی برای خدمات مداخلهای و مشاورهای در کودکان باشد [
15, 16, 17, 18, 19, 20, 21].
بر اساس آنچه بیان شد، هدف از مطالعه حاضر، بررسی مدتزمان اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره زندگی بر پایه روزهای هفته، سن و جنسیت و بررسی تأثیر شاخصهای سن، جنسیت و روزهای هفته بر فعالیتهای روزمره زندگی کودکان سالم زیر پنج سال شهر اصفهان بود.
روش بررسی
در این مطالعه پیمایشی (توصیفی تحلیلی) که کودکان سالم زیر پنج سال شهر اصفهان در آن حضور داشتند، روش نمونهگیری به صورت چندمرحلهای، طبقهای، خوشهای و هدفمند بود. از هر 14 منطقه شهر اصفهان، از بین مراکز بهداشتی که از نظر اقتصادی و فرهنگی اجتماعی تقریباً یکسان بودند، آن پایگاهی که جمعیت بیشتری داشت، انتخاب شد. سپس با گرفتن مجوز از حراست دانشگاه علومپزشکی اصفهان جهت در اختیار قرار دادن اطلاعات تماس مراجعهکنندگان و با مراجعه به مراکز بهداشت انتخابشده و با مراجعه به پرونده کودکان مراجعهکننده به آن مرکز بهداشت، از ردههای سنی مختلف متناسب با بار جمعیتی آن رده سنی، تعداد 240 دختر و پسر به گونهای که تعداد دختران و پسران در ردههای سنی زیر یک ماه، 2 تا 3 ماه، 4 تا 6 ماه، 7 تا 12 ماه، 1 تا 2 سال و 3 تا 5 سال برابر بودند، به صورت هدفمند انتخاب شدند.
معیارهای ورود به مطالعه، سکونت در شهر اصفهان، سالم بودن کودک به لحاظ عملکرد ذهنی و جسمی، محدوده سنی تولد تا پنجسالگی، پذیرش شرکت در مطالعه و رضایت آگاهانه والدین کودکان بود و معیار خروج از مطالعه نیز عدم تمایل به شرکت در مطالعه در نظر گرفته شد. پس از انتخاب شرکتکنندگان، به والدین آنها اطلاعرسانی و پس از اظهار تمایل اولیه جهت شرکت در مطالعه، فرم رضایت آگاهانه به ایشان ارائه و امضا شد. ابتدا ضمن انجام مصاحبه آمادگی، پرسشنامه جمعیتشناختی تکمیل و دادههای مربوط به استفاده از زمان با استفاده از مقیاس گاهنگار زمان دیروز گردآوری شد. روز گاهنگار (روزی که گاهنگار درباره آن تکمیل میشود) از بین نزدیکترین روزها به زمان مصاحبه انتخاب و از طریق مصاحبه با والدین تکمیل شد، به این صورت که والدین نحوه گذراندن زمان نوزادان و کودکان را در مورد اینکه مدتزمان انجام کارهایشان چقدر بود؟ با چه کسی کارهایشان را انجام میدادند؟ آیا به تنهایی انجام میدادند؟ و کجا بودند؟ توضیح میدادند. سپس فرم گاهنگار برای اطلاعات روز آخر هفته، به همراه آموزش و معرفی آن به مراقبین داده شد و هماهنگیهای لازم جهت چگونگی برگرداندن فرمها انجام شد. در مرحله بعد، تفسیر دادهها و اطمینان از کیفیت دادهها (در مواردی که در وضوح برخی اطلاعات ابهام وجود داشت از مصاحبه تلفنی استفاده شده است) و درنهایت ویرایش دادهها (در موارد لازم بر اساس مصاحبه تلفنی) صورت پذیرفت. سپس آمارههای مورد نظر محاسبه و یافتههای حاصل از مطالعه بر مبنای تعاریف دقیق و با حساسیت «چارچوب مرجع کاردرمانی، قلمرو و فرآیند» توسط کارشناسی که در کارگاه آموزشی (با محتوای روششناسی تحقیقات استفاده از زمان، فنون مصاحبه، روش اجرای گاهنگار زمان و روش اجرای طرح حاضر که توسط آقای سورتیجی [
15] برگزار شده بود) شرکت نموده بود، تحلیل و ثبت شد.
به منظور گردآوری دادههای پژوهش از ابزارهای زیر بهره گرفته شد:
پرسشنامه جمعیتشناختی
پرسشنامه جمعیتشناختی که توسط محقق ساخته شده بود و شامل سن، جنس، تاریخ تولد، تاریخ پر کردن پرسشنامه، قد و وزن، تعداد اعضای خانواده، حضور یا عدم حضور پدربزرگ یا مادربزرگ در کنار آنها، نوع تغذیه، اطلاعات مربوط به سکونت و وضعیت کلی سلامت بود.
مقیاس گاهنگار زمان
گاهنگار زمان رویکردی ایدهآل برای گردآوری دادهها در حوزه استفاده از زمان است. در این شیوه، از شرکتکنندگان در پژوهش خواسته میشود که گزارش کاملی از فعالیتهایشان (همراه با گزارش زمان آغاز و پایان هر فعالیت) را برای یک دوره زمانی معین در جداولی که تعبیه شده است، ارائه دهند. گاهنگار زمان رایجترین شیوه برای گردآوری دادههای مربوط به استفاده از زمان برای مطالعات دارای تعداد شرکتکنندگان زیاد است. محتوای گاهنگار شامل جنبههای عینی و ذهنی است. جنبههای عینی شامل آنچه انجام میشود، چیزی که همزمان انجام میشود، مکان انجام، همراه با چه کسی انجام میشود، برای چه کسی انجام میشود، موقعیت زمانی، و مواد و وسایل لازم برای انجام است [
22]. روشهای اندازهگیری استفاده از زمان در گاهنگار در سال 1924 توسط جاستر و استافورد تبیین شده است که به سه روش انجام میشود و شامل گاهنگار استفاده از زمان، روش تلطیفشده و روش نمونهگیری تجربی است. در این مطالعه از روش گاهنگار زمان استفاده شد، زیرا این روش برای فعالیتهای روزمره معمول روایی بالایی دارد و برخلاف دو روش دیگر که محدوده سنی محدودی دارند، محدوده سنی وسیعی دارد و اطلاعات برای همه ردههای سنی با موفقیت جمعآوری میشود [
23].
توزیع دادههای حاصل از مطالعه در هر طبقه با استفاده از آمارههای توصیفی شامل جداول فراوانی و نمودارها بررسی شد. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها استفاده شد. سپس برای بررسی تفاوت بین متغیرها در مواردی که دادهها از شرایط استفاده از آزمونهای پارامتریک (از جمله توزیع نرمال) برخوردار بودند از آزمون آنالیز واریانس یکراهه و آزمون تی تست زوجی و در مواردی که دادهها از شرایط استفاده از آزمونهای پارامتریک برخوردار نبودند بسته به تعداد سطح متغیرها از آزمون ویلکاکسون استفاده شد.
یافتهها
مدتزمان اختصاصیافته به هریک از فعالیتهای روزمره زندگی در
جدول شماره 1 نشان داده شده است.
در روزهای هفته از بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی بیشترین زمان به طور میانگین با 150/59 دقیقه در شبانهروز به فعالیت خوردن (و آشامیدن) و کمترین زمان با میانگین 0/02 دقیقه در شبانهروز به مراقبت از وسایل شخصی اختصاص داده شده بود، در حالی که در روزهای آخر هفته از بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی به طور میانگین بیشترین زمان صرف خوردن (و آشامیدن) و کمترین زمان صرف سایر فعالیتهای روزمره (مدتزمانی که طبق تعریف شامل فعالیتهای روزمره زندگی است، اما در طبقات به طور جداگانه اندازهگیری شده و در این مطالعه قرار نمیگیرد) شده بود. جهت بررسی توزیع دادهها از آزمون آماری کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد که نتایج آن نشان داد دادههای مربوط به زمان صرفشده در فعالیتهای روزمره زندگی چه در روزهای هفته و چه در روزهای آخر هفته از توزیع بهنجار برخوردار نیستند (0/004=p). نتایج مربوط به آزمون تی زوجی نشان داد بین مدتزمان اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته و روزهای آخر هفته اختلاف معنیداری وجود ندارد و میانگین اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای آخر هفته از روزهای هفته بیشتر بوده است (18/55±187/77 دقیقه) (تصاویر شماره 1 و 2).
در ردههای سنی گوناگون در روزهای هفته، نوزادان صفر تا یکماهه با مجموع میانگین فعالیتهای مختلف روزمره زندگی 273/35 دقیقه در شبانهروز بیشترین زمان و کودکان 25 تا 60 ماه با مجموع میانگین فعالیتهای مختلف روزمره زندگی 154/65 دقیقه در شبانهروز کمترین زمان را به فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته اختصاص داده بودند (
جدول شماره 2).
این در حالی است که نوزادان رده سنی صفر تا یکماهه در روزهای آخر هفته کمترین زمان را صرف فعالیتهای روزمره زندگی و کودکان رده سنی 25 تا 60 ماه بیشترین زمان را صرف فعالیتهای روزمره زندگی کرده بودند (
جدول شماره 3).
نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد بین مدتزمان استفاده از فعالیتهای روزمره زندگی در ردههای سنی مختلف در روزهای هفته و روزهای آخر هفته تفاوت معنیداری وجود دارد و نمودارها الگوی نسبی این اختلافات را نشان میدهند (
تصاویر شماره 1 و
2) و از بین ردههای سنی، بین گروه سنی 25 تا 60 ماه و گروههای سنی صفر تا یک، 7 تا 12 و 13 تا 24 ماه در روزهای هفته و روزهای آخر هفته تفاوت معنیداری وجود داشت.
دخترها و پسرها از اجزای فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته، بیشترین زمان را به فعالیتهای خوردن (و آشامیدن) و کمترین زمان را به مراقبت از وسایل شخصی اختصاص داده بودند (
تصویر شماره 3).
این در حالی است که دختران و پسران در یک روز آخر هفته از بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی بیشترین زمان را صرف خوردن (و آشامیدن) و کمترین زمان را صرف سایر فعالیتهای روزمره که در این مطالعه طبقهبندی نشده است، کرده بودند (
تصویر شماره 4).
بر مبنای نتایج مربوط به آزمون تی مستقل (روزهای هفته: 0/982=p و روزهای آخر هفته: 0/833=p) بین مدتزمانی که دختران و پسران زیر پنج سال ساکن شهر اصفهان در یک روز هفته به فعالیتهای روزمره زندگی اختصاص داده بودند، چه در روزهای هفته و چه در روزهای آخر هفته تفاوت معنیداری وجود نداشت.
بحث
هدف کلی از مطالعه حاضر بررسی مدتزمان اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره بر پایه روز هفته، جنسیت و ردههای سنی بود.
در روزهای هفته از مدت 187/88 دقیقه اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره زندگی بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی بیشترین زمان به طور میانگین با 150/59 دقیقه در شبانهروز به فعالیت خوردن (و آشامیدن) اختصاص داده شده بود. قابل توجه است که بخش عمدهای از فعالیتهای کودکان زیر پنج سال بهویژه در زمینه فعالیتهای روزمره زندگی در قالب کارهای اشتراکی کودک و مراقب صورت میپذیرد. بنابراین با توجه به اهمیت تغذیه در این سنین و دیدگاه والدین در این خصوص، بیشترین زمان در حوزه فعالیتهای روزمره زندگی به تغدیه و کمترین زمان با میانگین 0/02 دقیقه در شبانهروز به مراقبت از وسایل شخصی اختصاص داده شده است. در روزهای آخر هفته هم از بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی به طور میانگین بیشترین زمان صرف خوردن (و آشامیدن) میشود که با روزهای هفته وضعیت مشابهی دارد و کمترین زمان صرف سایر فعالیتهای روزمره شده است. این یافتهها با مطالعه سورتیجی و همکاران [
21] در بیشترین زمان صرفشده، هم در روزهای هفته و هم در روزهای آخر هفته همسو بود، ولی در روزهای هفته کمترین زمان صرفشده در فعالیتهای روزمره مربوط به سایر فعالیتهای روزمره زندگی بود و در روزهای آخر هفته کمترین زمان صرفشده مربوط به دستشویی رفتن میشد که این تفاوتها میتواند به دلیل تفاوت فرهنگی و جغرافیایی مطالعهها باشد.
یافتههای مطالعه حاضر نشان داد هم در روزهای هفته و هم در روزهای آخر هفته، کودکان صفر تا یک ماه به دلیل کم بودن هماهنگی بین مکیدن، بلعیدن و تنفس [
2]، مدتزمان بیشتری را صرف خوردن میکنند، ولی این مدتزمان تا سن 4 تا 6 ماهگی با افزایش هماهنگی و افزایش مهارتهای حرکتی کمتر میشود. از سن 7 تا 12 ماه، احتمالاً به دلیل اینکه نوزادان از 6 ماهگی نیاز دارند که در کنار شیر خوردن، غذای کمکی هم برای دریافت مواد مکمل دریافت کنند [
24] مدتزمان خوردن (و آشامیدن) بیشتر میشود. در طول زمان دوباره با افزایش سن، به دلیل کم شدن مدتزمان شیر خوردن، کل زمان خوردن کاهش مییابد تا در سن 24 تا 60 ماهگی به کمترین زمان خود برسد.
هم در روزهای هفته و هم در روزهای آخر هفته، در سن صفر تا یکماهگی نسبت به سایر ردههای سنی زمان بیشتری صرف فعالیتهای روزمره زندگی میشود و با افزایش سن از 4 تا 6 ماهگی کاهش مییابد و از 7 تا 12 ماهگی افزایش نسبی داشته و از 25 تا 60 ماهگی مجدداً کاهش مییابد که ممکن است به این دلیل باشد که با افزایش سن و اختصاص زمان بیشتر به سایر حوزههای زندگی، از مدتزمان فعالیتهای روزمره زندگی کم شده است. شایان توجه است که در مطالعه سورتیجی و همکاران روند مشابهی گزارش شده است [
25 ،
21 ،
15]. اما در مطالعه تریلا و همکاران که استفاده از زمان کودکان زیر چهار سال روسی را مورد بررسی قرار دادهاند، کودکان 1 تا 12 ماهه مدتزمان کمتری (17/7 دقیقه) را به فعالیتهای روزمره اختصاص دادهاند و با افزایش سن در کودکان 13 تا 24 ماهه (33/1) و 25 تا 48 ماهه (38 دقیقه)، مدتزمان فعالیتهای روزمره افزایش یافته است. نکته قابل توجه این بود که بیشترین زمان کودکان بعد از خواب به فعالیتهای روزمره زندگی اختصاص داده شده است [
26] که این اطلاعات با یافتههای مطالعه حاضر ناهمسوست و مدتزمان فعالیتهای روزمره کودکان زیر پنج سال شهر اصفهان، با افزایش سن، کاهش پیدا میکرد که ممکن است این تفاوت، ناشی از تفاوت در تعریف فعالیتهای روزمره در دو مطالعه باشد؛ چرا که در مطالعه حاضر فعالیتهای روزمره که مراقبان برای نوزاد و کودک به انجام میرسانند، طبق تعریف چارچوب مرجع کاردرمانی و با در نظر گرفتن تعریف کارهای اشتراکی است که در مدتزمان اختصاصدادهشده به فعالیتهای روزمره گنجانده شده است.
در مطالعه حاضر روند مدتزمان اختصاصدادهشده به فعالیتهای روزمره زندگی تابعی از مدتزمان اختصاصیافته به خوردن و آشامیدن است. طبق مطالعه هوفرت و سندبرگ [
11] خوردن در رده سنی زیر دو سال (11/38 دقیقه) بیش از 3 تا 5 سال (9/22 دقیقه) است که روند کاهشی آن تا سن 12 سالگی ادامه یافته است.
بین مدتزمانی که دختران و پسران زیر پنج سال ساکن شهر اصفهان در یک روز هفته به فعالیتهای روزمره زندگی اختصاص دادهاند چه در روزهای هفته و چه در روزهای آخر هفته اختلاف وجود ندارد که این اطلاعات با یافتههای مطالعه سورتیجی و همکاران در یک راستا بود و میتواند به این دلیل باشد که جنسیت روی فعالیتهای روزمره کودکان تأثیری ندارد و مراقبان کودکان زیر پنج سال فارغ از جنسیت کودکان به دنبال برطرف کردن نیازهای روزمره و مراقبت از آنان هستند [
25 ،
21 ،
15].
مطالعه حاضر نشان داد دخترها و پسرها در روزهای هفته و در روزهای آخر هفته، بیشترین زمان را صرف فعالیتهای خوردن (و آشامیدن) میکنند و مدتزمان آن در پسرها از دخترها بیشتر است. در روزهای هفته، مدتزمان خوردن و دستشویی پسرها بیشتر از دختران است، این در حالی است که در روزهای هفته، مدتزمان نظافت و بهداشت شخصی در دخترها از پسرها بیشتر است. در روزهای آخر هفته نیز مدتزمان خوردن در پسرها بیشتر از دختران است. این در حالی است که مدتزمان مراقبت از وسایل شخصی در دخترها در روزهای آخر هفته از پسرها بیشتر است. در مطالعه سورتیجی و همکاران نیز که در شهرستان و روستاهای تاکستان انجام گرفته بود، در روزهای هفته و روزهای آخر هفته ، در دخترها و پسرها، بیشترین زمان فعالیتهای روزمره زندگی صرف خوردن (و آشامیدن) میشود، ولی در روزهای هفته دختران کمترین زمان را صرف دستشویی رفتن و پسرها کمترین زمان را صرف حمام کردهاند، این در حالی است که در روزهای آخر هفته پسران کمترین زمان را صرف دستشویی رفتن و دختران کمترین زمان را صرف تعویض پوشک (در محدوده سنی مورد نظر) کردهاند [
25 ،
21 ،
15]. این تفاوتها میتواند به متفاوت و خاص بودن کودکان در هر منطقه و هر فرهنگ خاص مربوط باشد [
27].
در مطالعه پاسنر و وندر [
10]، هم در کودکان سفیدپوست و هم در کودکان سیاهپوست، دختران در مقایسه با پسران زمان بیشتری را به انجام فعالیتهای تحصیلی و اجتماعی اختصاص دادهاند، در حالی که پسران وقت بیشتری را صرف بازیهای ورزشی و کامپیوتری کردهاند. مطالعه هوفرت و سندبرگ نیز [
11] مؤید این موضوع است. این مطالعات تفاوت بین دختران و پسران را در انجام فعالیتهای تحصیلی و اجتماعی نشان میدهد که با یافتههای مطالعه ما در مورد تفاوت بین دختران و پسران در مدتزمان صرفشده در فعالیتهای روزمره ناهمسوست و بین دختران و پسران در انجام فعالیتهای روزمره تفاوتی مشاهده نشده است.
نتایج آزمونها نشان داده است بین مدتزمان اختصاصیافته به کل فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته و روز آخر هفته تفاوت معنیداری وجود دارد که این تفاوت به خاطر بیشتر بودن میانگین فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای آخر هفته است. در روزهای آخر هفته به دلیل حضور پدر خانواده در منزل، طبیعی است که مدتزمان فعالیتهای روزمره افزایش یابد، ولی در مطالعه سورتیجی و همکاران بین فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته و روزهای آخر هفته تفاوت معنیداری وجود نداشت [
21] که باز هم میتوان به تفاوت فرهنگی موجود بین شهرهای ایران و شاغل نبودن مادران در شهرستان تاکستان و تفاوت در سبک زندگی و کوچک بودن شهر تاکستان نسبت به شهر اصفهان و نزدیک بودن فواصل مکانهای مختلف اشاره کرد [
27].
در مطالعه باکستر، مراقبت شخصی شامل فعالیتهای خوردن، نوشیدن، حمام کردن، نظافت شخصی و ... در طول روزهای هفته بیشتر از روزهای آخر هفته بود. مدتزمان اختصاصدادهشده به خوردن و نوشیدن در روزهای هفته و آخر هفته برابر بود، در حالی که حمام کردن و نظافت شخصی در طول روزهای هفته بیشتر از روزهای آخر هفته بود. طبق گزارش باکستر، خواب روزهای هفته بیشتر از روزهای آخر هفته بود [
28]. در مطالعه حاضر میانگین مدتزمان فعالیتهای روزمره مانند حمام کردن و لباس پوشیدن در طول روزهای هفته بیشتر از روزهای آخر هفته بود ولی میانگین مدتزمان اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره شامل دستشویی، پوشک (در محدوده سنی خودش)، خوردن و آشامیدن، مراقبت از وسایل شخصی و نظافت در روزهای آخر هفته از روزهای هفته بیشتر بود.
در مطالعه یو و باکستر [
29] گزارش شد کودکان 4 تا 14 ساله استرالیایی در روزهای هفته در مقایسه با روزهای آخر هفته مدتزمان بیشتری را به تماشای نمایشگر اختصاص دادهاند که در مطالعه ما نیز بین مدتزمان فعالیتهای روزمره در روزهای هفته و روزهای آخر هفته تفاوت معنیدار وجود داشت.
نتیجهگیری
در روزهای هفته از بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی بیشترین زمان به فعالیت خوردن (و آشامیدن) و کمترین زمان به مراقبت از وسایل شخصی اختصاص داده شده است، در حالی که در روزهای آخر هفته از بین اجزای فعالیتهای روزمره زندگی به طور میانگین بیشترین زمان صرف خوردن (و آشامیدن) و کمترین زمان صرف سایر فعالیتهای روزمره شده است. در ردههای سنی گوناگون، نوزادان صفر تا یکماهه بیشترین زمان و کودکان 25 تا 60 ماه کمترین زمان را به فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته اختصاص دادهاند. این در حالی است که نوزادان رده سنی صفر تا یک ماه در یک روز آخر هفته بیشترین زمان را صرف فعالیتهای روزمره زندگی و کودکان رده سنی 25 تا 60 ماه کمترین زمان را صرف فعالیتهای روزمره زندگی کردهاند. نتایج آزمونها نشان داد دادههای مربوط به زمان صرفشده در فعالیتهای روزمره زندگی، چه در روزهای هفته و چه در روزهای آخر هفته، از توزیع بهنجار برخوردار نیستند و بین مدتزمان اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای هفته و روزهای آخر هفته اختلاف وجود نداشت و میانگین اختصاصیافته به فعالیتهای روزمره زندگی در روزهای آخر هفته از روزهای هفته بیشتر بود. همینطور بین مدتزمان استفاده از فعالیتهای روزمره زندگی در ردههای سنی مختلف در روزهای هفته و روزهای آخر هفته تفاوت معنیداری وجود دارد و از بین ردههای سنی، بین گروه سنی 25 تا 60 ماه و گروههای سنی صفر تا یک، 7 تا 12 و 13 تا 24 ماه در روزهای هفته و روزهای آخر هفته اختلاف وجود داشت. از یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ردههای سنی از عوامل تأثیرگذار بر فعالیتهای روزمره زندگی هستند و جنسیت تأثیری روی فعالیتهای روزمره زندگی ندارد.
محدودیتهای پژوهش شامل محدود بودن پژوهش از نظر موقعیت جغرافیایی و تعداد شرکتکنندگان بود که تعمیمپذیری برخی یافتهها را محدود مینماید و بیشتر به عنوان گامی برای طرحی گستردهتر مورد توجه خواهد بود.
از مزیتهای این پژوهش، استفاده از شیوههای جدید برای تفسیر دادههای استفاده زمان بود؛ در این مطالعه تفسیر دادهها بر مبنای چارچوب مرجع کاردرمانی، قلمرو و فرایند صورت گرفت که درنتیجه باعث تعاریف و دستهبندی دقیقتر از فعالیتهای روزمره شده است. همینطور راهبرد دقیق انتخاب شرکتکنندگان، منجر به کنترل متغیرهای مخدوشگر شده بود، زیرا انتخاب شرکتکنندگان با در نظر گرفتن لایههای رده سنی، جنسیت، و وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده صورت پذیرفت. یافتههای این پژوهش میتواند به عنوان مبنایی برای برنامهریزی استفاده از زمان و سبک زندگی در کودکان ساکن شهر اصفهان در قالب مداخلات کلان بهداشتی یا مشاوره انفرادی مورد استفاده قرار گیرد. همینطور یافتههای این مطالعه میتواند به عنوان مبنایی برای تفسیر سنجشهای مربوط به همسالان دچار اختلال شرکتکنندگان این پژوهش (کودکان زیر پنج ساله دچار اختلالات رشدی) در ارائه خدمات بالینی مورد استفاده واقع شود.
پیشنهاد میشود مطالعه حاضر در سایر موقعیتهای جغرافیایی و فرهنگی کشور اجرا شود. این مطالعه در سایر ردههای سنی تکرار شود. از گزارش و یافتههای مربوط به مطالعه حاضر به عنوان مبنایی برای پژوهشهای گوناگون در نوزادان و کودکان دچار اختلالات گوناگون استفاده شود. خزانه کاری نوزادان و کودکان به لحاظ کیفی بررسی شود. مدت و الگوی مراقبت از کودک توسط والدین (استفاده از زمان والدین بررسی شود) و مدت و الگوی مراقبت دریافتشده توسط کودک (همچون مطالعه حاضر) با هم مقایسه شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
کلیه مفاد کدهای اخلاقی عمومی و کلیه مفاد کدهای اخلاقی پژوهش روی گروههای آسیبپذیر در این مطالعه موردتوجه واقع شده است.
این مقاله با کد اخلاق IR.USWR.REC.1397.078 انجام شد و شرکتکنندگان فرم رضایتنامه کتبی را امضا نموده و از روند اجرای پژوهش آگاهی کامل داشتند. شرکتکنندگان اجازه کامل خروج از پژوهش را داشتند و تمام اطلاعات آنها به صورت محرمانه ماند.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد نیلوفر شیرانی، دانشجوی کاردرمانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است و حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: دکتر سید علی حسینی، دکتر هوشنگ میرزایی، دکتر حسین سورتیجی، نیلوفر شیرانی؛ روششناسی: دکتر سمانه حسینزاده؛ تحقیق و بررسی: نیلوفر شیرانی، دکتر سید علی حسینی، دکتر هوشنگ میرزایی ،دکتر حسین سورتیجی؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته : نیلوفر شیرانی، دکتر سید علی حسینی، دکتر هوشنگ میرزایی، دکتر حسین سورتیجی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این پژوهش تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
با سپاس فراوان از مراکز بهداشت شماره 1 و 2 استان اصفهان که جهت جمعآوری اطلاعات همکاری کردند و تشکر ویژه از همکار محترم خانم مرجان ذاکری و فهیمه ابراهیمی که در انجام مصاحبهها به من کمک بسیار کردند.
References
1.
American Occupational Therapy Association. Occupational therapy practice framework: Domain and process. American Journal of Occupational Therapy. 2020; 74(Supplement 2):7412410010p1-87. [DOI:10.5014/ajot.2020.74S2001] [PMID]
2.
Case-Smith J, Allen AS, Pratt PN. Occupational therapy for children. St. Louis: Mosby; 1996. https://www.google.com/books/edition/_/F_9sAAAAMAAJ?hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwjt
3.
Boyt Schell BA, Gillen G, Scaffa M, Cohn ES. Willard and Spackman’s occupational therapy. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2013. https://www.google.com/books/edition/Willard_and_Spackman_s_Occupational_Ther/zLh3h
4.
Sandberg JF, Hofferth SL. Changes in parental time with children. Demography. 2001; 38(3):423-36. [DOI:10.1353/dem.2001.0031] [PMID]
5.
Roley S, DeLany JV, Barrows C, Honaker D, Sava D, Talley V. Occupational therapy practice framework: Domain and process. The American Occupational Therapy Association. 2014; 62(6):625-83. [DOI:10.5014/ajot.62.6.625] [PMID]
6.
Harvey AS, Pentland WE. Time use research. In: Pentland WE, Harvey AS, Lawton MP, McColl MA, editors. Time Use Research in the Social Sciences. Berlin: Springer; 2002. pp. 3-18. [DOI:10.1007/0-306-47155-8_1]
7.
Rodger S, Ziviani J. Occupational therapy with children: Understanding children’s occupations and enabling participation. Oxford: Blackwell; 2006. https://www.google.com/books/edition/_/xhcZihpetUIC?hl=en&sa=X&ved=2ahUKEwiuqNX
8.
Ben-Arieh A, Ofir A. Opinion, dialogue, review: Time for (more) time-use studies: Studying the daily activities of children. Childhood. 2002; 9(2):225-48. [DOI:10.1177/0907568202009002805]
9.
Larson EA, Zemke R. Shaping the temporal patterns of our lives: The social coordination of. Journal of Occupational Science. 2003; 10(2):80-9. [DOI:10.1080/14427591.2003.9686514]
10.
Posner JK, Vandell DL. After-school activities and the development of low-income urban children: A longitudinal study. Developmental Psychology. 1999; 35(3):868. [DOI:10.1037/0012-1649.35.3.868]
11.
Hofferth SL, Sandberg JF. How American children spend their time. Journal of Marriage and Family. 2001; 63(2):295-308. [DOI:10.1111/j.1741-3737.2001.00295.x]
12.
Hill M. Patterns of time use. In: Stafford FP, Juster FT, editors. Time, goods and well-being. Michigan: University of Michigan; 1985.
https://www.google.com/books/edition/Time_Goods_and_Well_being/12-7AAAAIAAJ?hl=en
13.
Zhang W, Li S, Feldman MW. Gender differences in activity of daily living of the elderly in rural China: evidence from Chaohu. Journal of Women & Aging. 2005; 17(3):73-89. [DOI:10.1300/J074v17n03_06] [PMID]
14.
Hofferth SL, Sandberg JF. Changes in American children’s time, 1981-1997. Advances in Life Course Research. 2001; 6:193-229. [DOI:10.1016/S1040-2608(01)80011-3]
15.
Sourtiji H, Rassafiani M, Hosseini SA, Motlagh ME, Noroozi M. Comparing time-use estimates of two different time diary methods. Iranian Rehabilitation Journal. 2018; 16(4):387-94. [DOI:10.32598/irj.16.4.387]
16.
Álvarez B, Miles-Touya D. Exploring the relationship between parents› and children›s housework time in Spain. Review of Economics of the Household. 2012; 10(2):299-318. [DOI:10.1007/s11150-011-9135-4]
17.
Campolo MG. What are you doing? Children’s use of time and well-being. Paper presented at: Population Association of America. April 30 May 2 2015; San Diego, USA. https://www.researchgate.net/publication/276247487_WHAT_ARE_YOU_
18.
Mencarini L, Pasqua S, Romiti A. Children’s time use and family structure in Italy [Internet]. Centre for Household, Income, Labour and Demographic Economics (CHILD)-CCA. 2014. Available from: http://www.familiesandsocieties.eu/wp-content/uploads/2014/09/WP21MencariniEtAl2014.pdf
19.
Orban K, Edberg AK, Thorngren-Jerneck K, Önnerfält J, Erlandsson LK. Changes in parents’ time use and its relationship to child obesity. Physical & Occupational Therapy in Pediatrics. 2014; 34(1):44-61. [DOI:10.3109/01942638.2013.792311] [PMID]
20.
Eurosat. Harmonised European time use surveys (HETUS) – overview [Internet]. 2019. Available from:
https://ec.europa.eu/eurostat/web/time-use-surveys
21.
Sourtiji H. [Exploring pattern of time use in Takestan county 0 to 5 years old children(Persian)] [P.h.D dissertation]. Tehran: University of social welfare and rehabilitation sciences; 2019.
22.
Bolger N, Davis A, Rafaeli E. Diary methods: Capturing life as it is lived. Annual Review of Psychology. 2003; 54(1):579-616. [DOI:10.1146/annurev.psych.54.101601.145030] [PMID]
23.
Juster FT, Ono H, Stafford FP. An assessment of alternative measures of time use. Sociological Methodology. 2003; 33:19-54. [DOI:10.1111/j.0081-1750.2003.t01-1-00126.x]
24.
Abeshu MA, Lelisa A, Geleta B. Complementary feeding: Review of recommendations, feeding practices, and adequacy of homemade complementary food preparations in developing countries-lessons from Ethiopia. Frontiers in Nutrition. 2016; 3:41. [DOI:10.3389/fnut.2016.00041] [PMID] [PMCID]
25.
Sourtiji H, Rassafiani M, Hosseini SA, Motlagh MS, Noroozi M. The Associations between screen time and sleep duration, and Body Mass Index (BMI) in under fiveyear-old children. Preprint. 2019. [DOI:10.20944/preprints201805.0482.v1]
26.
Tirella LG, Chan W, Cermak SA, Litvinova A, Salas KC, Miller LC. Time use in Russian baby homes. Child: Care, Health and Development. 2008; 34(1):77-86. [DOI:10.1111/j.1365-2214.2007.00766.x] [PMID]
27.
Marsousi N, Farhudi RA, Lajevardi S. [The cultural and social qualiy of life in Iran’s cities (Persian)]. Biannual Journal of Urban Ecology Researches. 2015; 6(12):79-94. https://grup.journals.pnu.ac.ir/article_2545.html
28.
Baxter J. Children’s time use in the longitudinal study of Australian children: Data quality and analytical issues in the 4-year cohort. Victoria: Australian Institute of Family Studies; 2007. https://www.google.com/books/edition/Children_s_Time_=en
29.
Yu M, Baxter J. Australian children’s screen time and participation in extracurricular activities: LSAC Annual Statistical Report 2015 chapter— September 2016. Available from: https://growingupinaustralia.gov.au/research-findings/annual-2015/2D13.