مقدمه
کمبینایی، به معنی اختلال بینایی است. این شرایط به گونهای است که دید فرد با هیچگونه دارو، جراحی و عینک و لنز تماسی بهبود نمییابد. به دلیل رشد جمعیت در مناطق مختلف دنیا، کمبینایی و نابینایی، در دنیا رو به افزایش است [
1]. دلایل ابتلا به کمبینایی و نابینایی، مختلف هستند و میتوانند در هر نژاد، قومیت، ملیت و با هر سابقه خانوادگی رخ دهند [
2]. اهمیت کیفیت زندگی در افراد کمبینا و نابینا و چگونگی ارتباط آن با کاهش بینایی طبق نتایج اکثر مقالات، در کیفیت زندگی، تأثیر منفی دارد [
3]. بینایی یک فاکتور کلیدی برای سلامت روان است. فردی که دچار کمبینایی است، در انجام کارهای روزانه خود دچار مشکل میشود و گاهی برای سادهترین کارها به دیگران وابسته میشود، این وابستگی میتواند اعتمادبهنفس فرد کمبینا را پایین بیاورد و باعث نارضایتی از زندگی و افزایش ابتلا به افسردگی شود [
4].
برای بالا بردن کیفیت زندگی در این افراد، راهکارهای بسیاری پیشنهاد شده است. یکی از این راهکارها، بهکارگیری استراتژیهای کاربردی است که از طرف خود فرد کمبینا یا نابینا ابداع و به کار گرفته میشود تا او بتواند کارهای روزمره خود را انجام دهد [
5]. همچنین لزوم توجه و آگاهی درمانگران و فعالان توانبخشی از این استراتژیها و تشویق افراد کمبینا و نابینا، برای بهکارگیری این تکنیکها، از سوی درمانگران دیده میشود [
6]. درمانگرانی که توانایی بینایی را ارزیابی میکنند، باید سازوکارهای مقابلهای بیمارانشان را در نظر بگیرند و آنها را برای مشاوره و آموزشهای مثبت، به روشهای درست ارجاع دهند [
3]. در یک مطالعه، تأثیر روانی کمبینایی و استراتژیهای مقابلهای در زنان شاغل بازنشسته و چگونگی کنار آمدن با کمبینایی در آنان بررسی شد. آنها توانستند استراتژیهای مختلف مقابلهای را در کارهای روزمره خود به کار گیرند. مانند داشتن نگرش مثبت، دوباره آموختن مهارتها و بهکارگیری ابزار کمکبینایی [
7]. یافتههای مطالعهای دیگر نشان میدهد، اجتناب، حل مسئله و جستوجوی فعال و پشتیبانی اجتماعی میتوانند از دیگر استراتژیها باشند [
5]. در یک مطالعه هم که مقابله با تداخل میانسالی و مشکلات بینایی مورد بررسی قرار گرفت. استفاده از منابع داخلی، استفاده از روشهای جدید، تکنولوژی، کمک گرفتن از دیگران، خودتنظیمی روانشناختی یا تقویت روانی از جانب خود فرد کمبینا، استراتژیهایی بودند که استفاده میشدند [
8]. امید، مقابله و توانایی عملکردی، سه استراتژی دیگر بودند که در مطالعهای دیگر به دست آمدند [
9]. همچنین استفاده از محصولات و فناوری، اصلاح محیط فیزیکی، حمایتها و روابط، نگرشها، خدمات و سیاستگذاریها، دیگر استراتژیهایی بودند که از مطالعه تجربیات افراد دچار کمبینایی و نابینایی اکتسابی به دست آمدند [
10].
هدف از مطالعه حاضر، بررسی استراتژیهای کاربردی شخصی و ابداعی در بین کمبینایان و نابینایان ایرانی بود.
روش بررسی
مطالعه به صورت کیفی و از نوع تحلیل محتوا انجام شد. نمونهها، به صورت هدفمند، از بین افراد مبتلا به اختلالات بینایی ساکن در شهر تهران انتخاب شدند که به مرکز تحقیقات کمبینایی دانشکده توانبخشی دانشگاه علومپزشکی و خدمات بهداشتیدرمانی ایران مراجعه کردند.
در مطالعه حاضر، از هجده نفر نابینا و کمبینای متوسط تا شدید، مطابق با معیار ورود به پژوهش، مصاحبه به عمل آمد. مدتزمان انجام هر مصاحبه، بین 30 تا 90 دقیقه بود. زمان کل پژوهش، با احتساب زمان لازم برای آنالیز هر متن مصاحبه، سه ماه به طول انجامید. متن مصاحبهها بعد از هر مصاحبه، پیاده و جداگانه آنالیز شد و جمع آوری دادهها پس از رسیدن به مفاهیم تکراری در مصاحبه با نفر هجدهم به اشباع رسید و پایان یافت. از این هجده نفر، نه نفر زن و نه نفر مرد بودند. میانگین و انحراف معیار سنی این افراد 11±39/5 بود که جوانترین آنها فردی 22ساله و مسنترین آنها فردی 66ساله بودند. هفت نفر نابینا، هفت نفرکمبینای شدید و چهار نفر کمبینای متوسط بودند. مدتزمانی که این افراد به نابینایی یا کمبینایی مبتلا بودند، بیشتر از پنج سال بود. سطح تحصیلات در این افراد نیز متفاوت بود. هفت نفر دارای مدرک تحصیلی کمتر از دیپلم و یازده نفر نیز دارای مدرک تحصیلی دیپلم و بالاتر از آن بودند. همچنین سعی شد تا با افراد کمبینا و نابینا که عوامل نابینایی متفاوتی داشتند مصاحبه شود. کاهش بینایی، در بعضی افراد، از بدو تولد و در بعضی دیگر اکتسابی بود که عوامل آن عبارتاند از: گلوکوم همراه تولد، آرآوپی، آتروفی عصب اپتیک، ضربه، رتینیت پیگمنتوزا (آرپی)، تراخم، اشتارگات و رتینوپاتی دیابتی.
در ابتدای هر مصاحبه، با انجام تست ادراک که در قالب پرسیدن یک سری سؤالات ساده بود، توانایی همکاری افراد شرکتکننده برای انجام پژوهش، بررسی شد. سپس هدف تحقیق برای خود فرد کمبینا یا نابینا و خانواده یا همراه او، شرح داده شد. از افراد شرکتکننده، جهت ضبط صدایشان هنگام مصاحبه، رضایتنامه گرفته شد و پس از تشکیل پرونده جداگانه برای هر فرد، به او اطمینان داده شد، که اطلاعاتش محرمانه خواهد ماند. مصاحبه به صورت پرسشنامه، شامل سؤالات کلی نیمهساختاریافته، در مورد برخی زمینههای زندگی روزمره و با هدف کشف تجربیات خود افراد کمبینا و نابینا، صورت گرفت. در طراحی سؤالات، سعی شد تا افراد شرکتکننده بتوانند کاملاً مستقل و بدون دخالت نظر مصاحبهگر، تجربیات خودشان را آزادانه بیان کنند. پس از تشکیل پرونده، معاینات اولیه اپتومتری برای هر فرد، انجام شد که شامل این موارد بود تاریخچه بیماری و درمانهای انجامشده تا کنون؛ اندازهگیری بینایی، با و بدون اصلاح اپتیکی در دور و نزدیک؛ اندازهگیری مقدار عیوب انکساری؛ سابقه استفاده از تجهیزات کمکی بینایی.
چارت بینایی استفادهشده در این مطالعه در فواصل دور و نزدیک، چارت استاندارد بینایی با معیار لگاریتمی بود. عیوب انکساری نیز به وسیله رتینوسکوپ اندازهگیری شد. پس از انجام معاینات اولیه، شرکتکنندگان کمبینا و نابینا انتخاب شدند و با آنها، مصاحبه انجام شد.
معیارهای ورود به پژوهش
• نوع خاصی از بیماری چشمی و علت کمبینایی و نابینایی در انتخاب نمونهها ملاک نبود.
• ملاک انتخاب، افراد دارای کمبینایی متوسط تا شدید و یا نابینا بود، که بر اساس معیار دستهبندی کمبینایی سازمان جهانی بهداشت در سال 2018 انجام شد.
• نمونهها از بین افراد بزرگسال بالاتر از 20 سال که حداقل پنج سال از ابتلای آنان به اختلال بینایی گذشته بود، انتخاب شدند.
• نمونههای انتخابشده باید توانایی و تمایل به شرکت در پژوهش حاضر را دارا میبودند و همچنین دارای مشکلات ادارکی نیز نمیبودند.
صحبتها در حین مصاحبه به صورت فایل صوتی ضبط شد. پس از انجام هر مصاحبه، فایل صوتی به متن تبدیل شد و بر اساس روش تحلیلی مضمونی از نوع تحلیل محتوا، آنالیز شد. به این صورت که پس از نوشته شدن مصاحبهها، کلمات و جملات کلیدی شرکتکنندگان، از داخل متون اصلی بیرون کشیده شد و استراتژیها و مفاهیم استخراجشده از آن جملات، مشخص شد. بهتدریج که بر مفاهیم، اضافه میشد، مفاهیم مشترک، در یک دستهبندی قرارگرفت و پس از رسیدن به اشباع، یعنی زمانی که دیگر هیچ مفهوم جدیدی در جملات پیدا نشد، مصاحبهها به پایان رسید. با بررسی استراتژیها و مفاهیم مشابه در یک گروه، زیرمقولهها به دست آمدند و در ستونی جداگانه دستهبندی شدند و درنهایت، زیرمقولههای مشابه نیز در یک دستهبندی کلیتر، قرار گرفتند و مضامین یا همان استراتژیهای اصلی، مشخص شدند.
یافتهها
پس از انجام مصاحبه، هرکدام از مصاحبهها به صورت متن پیاده شدند و جمله به جمله بررسی شدند. پس از آنالیز جملات، درمجموع 676 جمله کلیدی، از مصاحبهها استخراج شدند. هر کدام از این جملات، بارها بررسی شدند و مفاهیم مختلفی از آن جملات استخراج شد. از این جملات، 212 مفهوم یا استراتژی کاربردی به دست آمد. با دستهبندی مفاهیم مشترک، 35 زیرمقوله و درنهایت، هشت مقوله یا مضمون اصلی به دست آمد. این هشت موردی که در پژوهش حاضر، به عنوان مقوله اصلی به دست آمدند، درواقع زمینههایی هستند که استراتژیهای مقابلهای منحصربهفرد کمبینایان و نابینایان ایرانی، در آن ظهور پیدا کرده است و عبارتاند از:
1. اعتماد به دیگران؛
2. حواس جایگزین؛
3. استفاده از تکنولوژی؛
4. بهینهسازی محیط زندگی؛
5. اجتناب از انجام یک فعالیت مشخص؛
6. افزایش هوش هیجانی؛
7. بهکارگیری هوش و حافظه؛
8. مراقبت از بینایی کارآمد.
اعتماد به دیگران
همه شرکتکنندگان، در انجام کارهای خود، به نوعی به دیگران اعتماد میکردند.
1. خانواده
«برای تشخیص داروها، از خانواده کمک میگیرم.»
3. دیگران
«هنگام کار با عابر بانک میگم کسی بیاد رمز رو برام بزنه، ببینه چقدر پول ریختن برام.»
حواس جایگزین
همه شرکتکنندگان از حواس دیگر برای جایگزینی حس بینایی استفاده میکردند.
1. شنوایی
«در دانشگاه جزوهها رو میدادم یکی میخوند و صداش رو ضبط میکردم.»
2. لامسه
«موهای زائد صورتم رو با انگشتم لمس میکنم بعد جاش رو با دستم میفهمم. بعد با موچین میکنمش. از دستم خیلی استفاده میکنم.»
3. بویایی
«اگه غذا از بوش معلوم باشه میفهمم چه غذایی هست، مثلا کرفس، ولی اگه بو نداشته باشه نمیفهمم.»
4. چشایی
«از روی مزه میفهمم که این زردچوبه ست، فلفله، چیه؟! اگه چیزی هم باشه که نفهمم یه کم ازش مزه میکنم.»
5. تعادل
«برای چشمای ما یه کم سخته، مثلاً یکی مثل ماها، چون تو حموم خیسه همیشه با احتیاط راه میریم یا میشینیم که سُر نخوریم، چون نمیبینیم جلومون رو.»
6. حس عمقی
«کتلت درست میکنم. زیرش رو قاشق میکشم. وقتی خشخش میکنه میفهمم برشته شده. برش میگردونم اون طرفش سرخ شه.»
استفاده از تکنولوژی
اکثر شرکتکنندگان، از ابزارها و تکنیکهای علممحور، که در ارتباط با تکنولوژی هستند، استفاده میکردند که شامل پنج زیرمقوله بود.
1.تجهیزات و نرمافزارها
«نزدیک تلویزیون میشینم، سایزش بزرگه، خوبه.»
«آی اسپیک رو گوشیم نصبه. برنامه گویای فارسیه. بعد قشنگ تایپ میکنه. دست روی هر حرفی میذاریم برمیداریم نوشته میشه.»
«از عصای سفید بیشتر خارج منزل استفاده میکنم. داخل منزل کاربردی نداره.»
2. سبک زندگی مدرن
«اگه بخوام جایی برم با تاکسی اینترنتی میرم، مقصد رو از اول مشخص میکنم تو گوشی، یا میگم برام بزنن.»
بهینهسازی محیط زندگی
عده زیادی از شرکتکنندگان، با بهینه کردن محیط اطراف خود، تطابق و سازگاری بیشتری با محیط پیدا میکردند. و شامل چهار زیرمقوله بود:
1.ثبات و عدم جابهجایی
«به فامیلهایی که میان خونهمون، یه وقت ظرف میشورن، میگم همه چیرو بذارید سر جاش، عوض نکنید.»
2. علامتگذاری
«الهه همیشه پایین شلوارش رو کوتاه میکنه. من نمیکنم. روی هم میذارم میفهمم کوتاهه مال الهه است. بلنده مال منه.».
«خب مسواکهایی که خریدیم تقربیاً شبیه به هم هستن. من تشخیص نمیدم، اومدم از این کشهای پول بستم به پایین مسواکم.»
3. جدا کردن و دستهبندی
«تو حموم، یه قفسه شبیه کمد پلاستیکی دارم که شخصیه و با دریل به دیوار زدیم. شامپو و لیف و بقیه لوازمم اونجاست. اون فقط برای منه و کسی بهش دست نمیزنه.»
اجتناب از انجام یک فعالیت مشخص
یکی از استراتژیها برای کمبینایان و نابینایان ایرانی، عدم انجام یک فعالیت مشخص بود.
«روی خط زرد راه نمیرم، چون پام درد میگیره.»
«توی کوچه خودمون ترجیح میدم از پیادهرو نرم، از خیابون برم به خاطر اینکه خیلی پیادهرو بالا و پایینه! خیابون رو میرم و مطمئنم که جز ماشین خطر دیگهای نیست.»
«شنا دوست دارم، اما انجام نمیدم، گم میشم تو آب.»
3. عدم داشتن انگیزه و تجربیات ناخوشایند
«عصای سفید رو زیاد دوست ندارم، حس بدی میده بهم.»
«اتوبوس زیاد سوار نمیشم. خاطره بدی دارم. جیب آدم رو میزنن.»
افزایش هوش هیجانی
از جمله استراتژیهای به کار گرفتهشده توسط شرکتکنندگان، بهکارگیری هوش هیجانی بود.
1. پذیرش ناتوانی و انگیزه مثبت خود فرد
«من از 9سالگی با این باور بزرگ شدم که من یه مریضی گرفتم که خوب نخواهد شد. یعنی خوبنشدنیه. برای من خیلی عادیه. این تفکر که من یه مریضی گرفتم و خوب نمیشه، کمک کرد که بتونم باهاش کنار بیام و زندگی کنم، دانشگاه برم تا فوقلیسانس هم بخونم.»
2. همانندسازی با افراد سالم
«موقع مسواک زدن، موقعی که موهام رو شونه میکنم یا قراره لباس بپوشم، الکی به طرف آینه نگاه میکنم. شاید تشخیص ندم اما واقعاً برای بیناها مهمه که تو آینه نگاه کنن، اگه نکنم یه حس بدی بهشون دست میده، به خاطر اونا این کار رو میکنم و اینکه دلم میخواد شبیه اونا باشم.»
3. افزایش اعتمادبهنفس و خودباوری
«شاید بزرگترین تغییری که من توی خودم دادم رفتارمه. به خودم قبولوندم که وقتی تو موقعیتهای دردناک قرار میگیری بخندی و به خودت تکیه کنی نه اینکه غصه بخوری، باید از پس کارهای خودت بربیای.»
بهکارگیری هوش و حافظه
بهکارگیری هوش و حافظه، استراتژی دیگری بود که شرکتکنندگان، به کار میگرفتند.
1. تکرار
«یه آدرس بخوام برم، کلاً باید چند بار برم دیگه یاد میگیرم.»
2. حافظه و خاطرات قبلی
«موسیقی برای نابینا خیلی سختتر از یک بیناست. چون بینا صفحهی نت رو میذاره جلوش همینجور نگاه میکنه میزنه. نابینا باید این نت رو، جمله به جمله حفظ کنه، بعد رو ساز بزنه.»
«اگر یه جای تکراری برم، معمولاً تعداد پلهها رو حفظ میکنم.»
3. برقراری ارتباط منطقی با امور
«برای رفتن بالای پلهها بیشتر سمت چپ که نرده داره میرم. چون سمت دیوار ممکنه گلدون باشه متوجه نشم.»
4. در نظر گرفتن زمان مورد نیاز برای انجام دادن امور
«من از روی زمان میفهمم لیوان پر شده. یعنی با خودم میگم خب، بسه.»
5. تصور و تجسم
«میرم خرید لباس، یکی میگه این آبی کمرنگه، تصور میکنم که چه جوریه، اگه دوست داشته باشمش میخرم. بعد میآم خونه با شلوارهام ست میکنم. میگم مثلاً این مانتو به این شلوار میآد، میرم یه شال آبی هم باهش ست میکنم میذارمش کنار.»
مراقبت از بینایی کارآمد
تعداد کمی از شرکتکنندگان، علیرغم کاهش شدید بینایی، همچنان از بینایی خود استفاده میکردند.
1. استفاده از تجهیزات کمکبینایی و تکنیکهای افزایش بینایی کارآمد، مانند استفاده از بزرگکنندهها، افزایش کنتراست یا کنترل نور محیط
«حتما چای رو تو لیوان بیرنگ میریزم. تو چینی سختمه. عاجز میشم. میگیرم جلوی نور بعد میفهمم کمرنگه یا نه. باید از این طرف اون طرف چای رو ببینم. با تجربه دستم اومده که چقدر معلوم باشه خوبه.»
«اگه غذا تو چینی سفید باشه میفهمم. ما معمولاً از ظرف بیرنگ استفاده نمیکنیم. نمیبینم. قبلا ظرف بلور داشتیم من همه رو شکوندم.»
بحث
هدف از این مطالعه، به دست آوردن راهکارهای منحصربهفردی بود که توسط کمبینایان و نابینایان ایرانی، برای انجام کارهای روزمره به کار گرفته میشد.
افراد دارای کاهش بینایی، در انجام اموری که افراد عادی، با استفاده از بینایی خود، بهراحتی قادر به انجام آن هستند، ناتوان میشوند [
11]. همچنین، افراد دارای اختلالات بینایی، توانایی خود را در انجام بعضی از امور، به طور نسبی یا کامل، از دست میدهند [
12]. یکی از راهکارهایی که افراد شرکتکننده در این مطالعه به کار میگرفتند، این بود که در انجام امور، به دیگران اعتماد کنند. نوع این اعتماد، به عواملی نظیر درجه کمبینایی، روحیات شخصی، شرایط خانوادگی، جامعه و همچنین نوع فعالیت موردنظر، بستگی داشت. افراد کمبینا یا نابینا با وجود نقص بینایی، ممکن است تواناییهای زیادی داشته باشند، اما مواقعی هم وجود دارد که آنها از دیگران کمک میگیرند [
13].
نابینایان، توانایی قابل توجهی در استفاده از سایر حواس، برای جبران فقدان بینایی خود دارند. این توانایی به دلیل سازماندهی مجدد نواحی مربوط به بینایی مغز برای پردازش اطلاعات غیربینایی مثل صدا و محرکات لامسه است [
10]. بیشترین حواسی که توسط افراد شرکتکننده در این مطالعه، به کار گرفته شد، حس لامسه و حس شنوایی بود که در اکثر مواقع، مورد استفاده قرار میگرفت.
دیگر استراتژی به کار گرفتهشده، استفاده از تکنولوژی بود. کمبینایان و نابینایان ایرانی نیز از بسیاری تجهیزات علممحور و مرتبط با تکنولوژی، برای تفریح، آموزش، فعالیت اقتصادی، ارتباطات، مطالعه و ... استفاده میکردند. مثلاً مایعسنج مخصوص نابینایان، که برای اعلام پر شدن لیوان از سیستم صوتی استفاده میکند. به طور معمول، افرادی که دچار اختلال بینایی هستند از دستگاههای کمکی بیشتری استفاده میکنند [
14]. این موضوع در ایران هم صدق میکرد.
مهمترین روش تحرک و جهتیابی، استفاده از عصای سفید است [
15]. پیشرفت در تکنولوژی، میتواند افراد نابینا را برای تحرک بیشتر در محیط حمایت کند. سیستمی به نام بینایی هوشمند، برای کاربران نابینا، پیشنهاد شده است که امکان جابهجایی در محیطهای ناآشنا را میدهد و این امکان از طریق GPS فراهم میشود [
16]. همینطور کفشی طراحی شده است که با استفاده از آن میتوان، موانع موجود در اطراف یک فرد نابینا را در حین راه رفتن، تشخیص داد. مکانیسم اطلاعدهی موانع به فرد استفادهکننده، لرزش در ناحیه مچ پاست [
17]. با وجود این، کمبینایان و نابینایان ایرانی، از عصاهای قدیمی استفاده میکردند.
تعدادی از شرکتکنندگان در این مطالعه، محیط زندگی خود را برای سازگاری با مشکل بینایی، بهینه میکردند. علامتگذاری نیز برای شناخت افراد و ارتباطات اجتماعی، پیدا کردن مسیر رفتوآمد، یا حتی پیدا کردن لباس موردنظر، استفاده میشد.
تعدادی از شرکتکنندگان، ترجیح میدادند یکسری از فعالیتها را اصلاً انجام ندهند و در این خصوص خطر نکنند. این نوع استراتژی با استراتژی (اعتماد به دیگران) که ترجیح میدادند یک فعالیت را به دیگری واگذار کنند متفاوت بود. در استراتژی اعتماد، فرد نابینا یا کمبینا، تقریباً توانایی انجام آن فعالیت مشخص را نداشت و بهناچار به دیگری واگذار میکرد، اما در این استراتژی، فرد علیرغم داشتن توانایی برای انجام یک فعالیت، ترجیح میداد آن را انجام ندهد. دلیل دوم برای عدم انجام یک فعالیت، ناآگاهی فرد کمبینا یا نابینا، از چگونگی انجام یک کار مشخص بود و یا ناآگاهی از استراتژی و روشی که یک فرد کمبینا یا نابینای مشابه، برای انجام آن کار، به کار میگرفت.
یکی دیگر از استراتژیها، بهکارگیری هوش هیجانی بود. هوش هیجانی توانایی استفاده از چهار مهارت خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه است که دو مهارت اول به خود فرد مربوط میشوند. به این صورت که فرد بتواند هیجانهای خود را درک و کنترل کند و دو مهارت بعدی به رابطه فرد با دیگران مربوط میشود، به این صورت که بتواند هیجانهای دیگران را بفهمد و آنها را در رابطه با خود، مدیریت کند [
18]. یکی از مواردی که باعث افزایش هوش هیجانی در تعدادی از افراد شرکتکننده در این مطالعه شده بود، ارتباط با دیگر کمبینایان و نابینایان بود. این ارتباط علاوه بر افزایش اعتمادبهنفس، فرد را از راهکارهای جدید که توسط دیگران استفاده میشد نیز آگاه میکرد. بهداشت روانی از اهم مسائلی است که به نظر میرسد نیاز به تحقیقات بیشتری دارد [
18]. تعدادی از افراد شرکتکننده در این مطالعه، علاقه داشتند مشابه افراد عادی، از همه تواناییهای طبیعی مختص انسان، برخوردار باشند و نیز ارتباط خود را با دیگران حفظ کنند و مجبور نباشند، مدام برای این ناتوانی خاص، توضیح دهند. بنابراین سعی میکردند تا حد امکان، خود را شبیه دیگران نشان دهند، و دقیقاً همان کاری را انجام دهند که افراد عادی انجام میدادند. مانند نگاه کردن در آینه هنگام شانه زدن مو یا روشن کردن چراغ اتاق هنگام وارد شدن به آن. از دیگر مواردی که میتوان در افزایش هوش هیجانی نام برد، تلاش برای بالا بردن سطح اجتماعی و فردی بود، مانند ادامه تحصیل که در تعدادی از شرکتکنندگان دیده میشد.
از نظر بسیاری از روانشناسان، هوش مجموعه استعدادهایی است که با آنها شناخت پیدا میکنیم، آنها را به یاد میسپاریم و عناصر تشکیلدهنده فرهنگ را به کار میبریم تا مسائل زندگی روزانه را حل کنیم و با محیط ثابت و محیط در حال تغییر، سازگار شویم [
18]. یکی از شرکتکنندگان بیان کرد که اگر در راهپله اگر از سمت نردهها بالا برود، احتمالاً با چیزی برخورد نمیکند. اما در برخی از راهپلهها در سمت دیوار گلدان قرار می دهند. احتمال برخورد با گلدان زیاد است، اما در سمت نرده راه رفتن راحتتر است. یکی دیگر از شرکتکنندگان نیز بیان کرد اگر همراه با جمعیت از خیابان رد شود احتمال تصادف، پایین میآید، چون قطعاً راننده این جمعیت را میبیند و سرعت خود را کم میکند.
تصور، درعمل یک نوع خلق کردن است، مانند داستانی که نویسندگان مینویسند. در درون ما قدرتی وجود دارد که میتواند آنچه را از ذهن میگذرد ببیند، بدون آنکه با حس بینایی، آن را دیده باشد. این توانایی بسیار غنی و پیچیده، بیشتر یک تخیل ذهنی است که با کمک گرفتن از آموزشهای هنری، پرورش مییابد و بهشدت با شخصیت فرد و احساسات او در ارتباط است [
18]. تعدادی از شرکتکنندگان، از قدرت تصور، برای شناخت اشیا و محیط پیرامون و درک رنگها، استفاده میکردند.
بینایی کارآمد، زمانی تعریف میشود که به واسطه کاهش بینایی، زندگی روزمره فرد، تحت تأثیر قرار گرفته باشد [
19]. هدف از افزایش بینایی کارآمد، افزایش بینایی نیست، بلکه استفاده مؤثرتر از بینایی است [
19]. هدف از توانبخشی بینایی، تربیت افراد مستقلی است که توانا در انجام یک حرفه یا فعالیت اقتصادی و قادر به لذت بردن از زندگی خود باشند. این سطحی از توانبخشی مدرن برای کمبینایان است و شامل ارزیابی بینایی کارآمد باقیمانده و درمانهای توانبخشی بینایی و غیره است [13]. مواردی که به عنوان توانبخشی کمبینایی، توسط شرکتکنندگان در این مطالعه، استفاده شدند شامل استفاده از کنتراست، کنترل نور محیط، استفاده از ابزار کمکبینایی و انواع بزرگکنندههای اپتیکی یا الکترونیکی مانند ذرهبین یا بهدید، کمک گرفتن از دید رنگ و بسیاری تکنیکهای مشابه بود. در بین شرکتکنندگان، افرادی بودند که علیرغم ابتلا به پیرچشمی، فاقد اصلاح اپتیکی جداگانه، در فاصله نزدیک بودند و خودشان از اینکه پیرچشمی نیز به مشکل بیناییشان اضافه شده است، خبر نداشتند. این افراد برای سالها، به هیچ درمانگری (اپتومتریست یا چشمپزشک) مراجعه نکرده بودند.
نتیجهگیری
کمبینایان و نابینایان ایرانی از استراتژیهای منحصربهفردی استفاده میکنند که میتواند در بالا بردن کیفیت زندگی این افراد مؤثر باشد. عواملی نظیر روحیات خود فرد کمبینا و نابینا، درک خانواده از این ناتوانی، فرهنگ عمومی جامعه در شناخت و ارتباط با افراد کمبینا و نابینا، تصمیمات و برنامههای مراکز درمانی و سازمانهای حمایتی مرتبط با کمبینایی و نابینایی، میتواند نقش مهمی در بهکارگیری و یا عدم بهکارگیری این استراتژیها داشته باشد. عواملی مانند طرد شدن از سوی خانواده بعد از ابتلا به کمبینایی، بهویژه همسر و یا محبت وسواسگونه و نگرانیهای افراطی، از سوی اعضای خانواده، میتواند استقلال فرد کمبینا یا نابینا را تحت تأثیر قرار داده و باعث عدم بهکارگیری استراتژیهای کاربردی و درنتیجه کاهش کیفیت زندگی شود.
با توجه به اینکه مطالعه حاضر به صورت کیفی انجام شد، و مصاحبه با شرکتکنندگان بر اساس سؤالاتی با زمینههای از پیش تعیینشده است، استراتژیهای بهدستآمده، تمامی ابعاد زندگی فرد کمبینا یا نابینا را شامل نمیشود و نیز نمیتوان این نتایج را به تمام جامعه کمبینایان و نابینایان تعمیم داد. اما امید آن میرود که این نتایج بتواند به عنوان یک راهکار به دیگر کمبینایان و نابینایان برای انجام کارهای روزمره و افزایش کیفیت زندگی این قشر از جامعه، پیشنهاد شود.
در پژوهش حاضر، علت کمبینایی و نابینایی، در انتخاب هدفمند نمونهها اهمیت نداشت، پیشنهاد می شود در پژوهشی مشابه، نوع بیماری نیز ملاک انتخاب قرار گیرد تا تفاوتهای افراد کمبینا و نابینا با علتهای مختلف نابینایی، در انتخاب استراتژی بررسی شود. همچنین، با توجه به اینکه سؤالات مصاحبه در این پژوهش، محدود به موضوعات و زمینههای از پیش تعیینشده بود، میتوان در پژوهشی دیگر، زمینههای متفاوتی را در سؤالات قرار داد تا جنبههای دیگر زندگی فرد کمبینا و نابینا نیز بررسی شود.
این پژوهش حاصل نتایج پایاننامه کارشناسی ارشد است. ممنوعیت ضبط صدا و مصاحبه با کمبینایان و نابینایان عضو بهزیستی، از طرف سازمان بهزیستی و نیاز به نامهنگاریهای متعدد، یکی از مهمترین مشکلات در روند انجام این پژوهش بود که با صدور معرفینامه معتبر از دانشکده توانبخشی و همچنین اعتماد و همکاری مدیریت محترم انجمن کمبینایان و نابینایان خزانه، تا حدودی مشکلات مرتفع شد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
اصول اخلاقی تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این تحقیق هیچ گونه کمک مالی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی ، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
Referencs
1.
Congdon NG, Friedman DS, Lietman T. Important causes of visual impairment in the world today. JAMA. 2003; 290(15):2057-60. [DOI:10.1001/jama.290.15.2057]
2.
The Eye Diseases Prevalence Research Group. Causes and prevalence of visual impairment among adults in the United States. Archives of Ophthalmology. 2004; 122(4):477-85. [DOI:10.1001/archopht.122.4.477]
3.
Rai P, Rohatgi J, Dhaliwal U. Coping strategy in persons with low vision or blindness - an exploratory study. Indian Journal of Ophthalmology. 2019; 67(5):669-76. [DOI:10.4103/ijo.IJO_1655_18]
4.
Anil K, Garip G. Coping strategies, vision-related quality of life, and emotional health in managing retinitis pigmentosa: A survey study. BMC Ophthalmology. 2018; 18:21. [DOI:10.1186/s12886-018-0689-2]
5.
Sturrock BA, Xie J, Holloway EE, Lamoureux EL, Keeffe JE, Fenwick EK, et al. The influence of coping on vision-related quality of life in patients with low vision: A prospective longitudinal study. Investigative Ophthalmology & Visual Science. 2015; 56(4):2416-22. [DOI:10.1167/iovs.14-16223]
6.
Brouwer DM, Sadlo G, Winding K, Hanneman MIG. Limitations in mobility: Experiences of visually impaired older people. British Journal of Occupational Therapy. 2008; 71(10):414-21. [DO:10.1177/030802260807101003]
7.
Stevelink SAM, Fear NT. Psychosocial impact of visual impairment and coping strategies in female ex-Service personnel. BMJ Military Health. 2016; 162(2):129-33. [DOI:10.1136/jramc-2015-000518]
8.
Boerner K, Wang SW. Goals with limited vision: A qualitative study of coping with vision-related goal interference in midlife. Clinical Rehabilitation. 2012; 26(1):81-93. [DOI:10.1177/0269215511407219]
9.
Jackson WT, Taylor RE, Palmatier AD, Elliott TR, Elliott JL. Negotiating the reality of visual impairment: Hope, coping, and functional ability. Journal of Clinical Psychology in Medical Settings. 1998; 5(2):173-85. [DOI:10.1023/A:1026259115029]
10.
Askari S, Shafaroudi N, Kamali M, Khalaf Beigi M. [Environment and blindness: The experiences of adults with acquired blindness in performing the activities of daily living (Persian)]. Middle Eastern Journal of Disability Studies. 2011; 1(1):29-41. http://jdisabilstud.org/article-1-315-fa.html
11.
Richman J, Lorenzana LL, Lankaranian D, Dugar J, Mayer JR, Wizov SS, et al. Relationships in glaucoma patients between standard vision tests, quality of life, and ability to perform daily activities. Ophthalmic Epidemiology. 2010; 17(3):144-51. [DOI:10.3109/09286581003734878]
12.
Osaba M, Doro J, Liberal M, Lagunas J, Kuo IC, Reviglio VE. Relationship between legal blindness and depression. Medical Hypothesis, Discovery & Innovation Ophthalmology Journal. 2019; 8(4):306-11. [PMID] [PMCID]
13.
Stevens S. Assisting the blind and visually impaired: Guidelines for eye health workers and other helpers. Community Eye Health. 2003; 16(45):7-9. [PMID] [PMCID]
14.
Dahlin-Ivanoff S, Sonn U. Use of assistive devices in daily activities among 85-year-olds living at home focusing especially on the visually impaired. Disability and Rehabilitation. 2004; 26(24):1423-30. [DOI:10.1080/09638280400000906]
15.
Beh-Pajooh A, Taherian M, Shekar Roo M. [The relationship between mobility and orientation using white cane and mental health and personality traits among individuals with visual impairment (Persian)]. Journal of Exceptional Children. 2018; 18(2):99-112. http://joec.ir/article-1-658-en.html
16.
Faria J, Lopes S, Fernandes H, Martins P, Barroso J. Electronic white cane for blind people navigation assistance. Paper presented at: 2010 World Automation Congress. 2010 19-23 September 2010, Kobe, Japan. https://ieeexplore.ieee.org/document/5665289
17.
Goudarzi R, Jamshidi N. [A new intelligent shoe for blind people using ultra sound waves for obstacle detection base on human gait cycle (a replacement for white cane) (Persian)]. Iranian Journal of War and Public Health. 2013; 5(2):1-9. http://ijwph.ir/article-1-245-en.html
18.
Ganji H. [General psychology (Persian)]. Tehran: Savalan; 2013. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3459378
19.
Riazi A. [Low vision children (Persian)]. Kashan: Mohtasham; 2016. http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4837886