1- گروه کاردرمانی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علومپزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.
2- گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور اصفهان، اصفهان، ایران.
3- گروه آموزشی کاردرمانی، دانشکده علوم پیراپزشکی، دانشگاه علومپزشکی مشهد، مشهد، ایران. ، gharebaghy_ot@yahoo.com
چکیده: (3040 مشاهده)
اهداف: سرطان خون در کودکان یکی از شایعترین انواع سرطان است. تغییرات ایجادشده در شرایط کودک و عوارض داروهای مصرفی و بیماری بر وضعیت جسمانی وی موجب افسردگی شدید در والدین میشود. از سوی دیگر سیر درمان این بیماری و بستریهای پیدرپی و طولانیمدت در بیمارستان بر مشارکت کودکان مبتلا به سرطان در فعالیتهای روزمره تأثیر منفی میگذارد. به طوری که اغلب این کودکان در انجام این فعالیتها با چالش مواجه هستند. در این پژوهش بررسی شد که نقش افسردگی مادر در مشارکت کودک مبتلا به لوسمی در فعالیتهای روزمره زندگی چیست؟
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی مقطعی است. جامعه موردبررسی کودکان 15-13ساله مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان سیدالشهدای اصفهان و مادران آنها بود و نمونههای موردمطالعه با روش نمونهگیری ساده در طی شش ماه در فاصله بهمن 1397 تا تیر 1398 انتخاب شدند. به طور کلی 72 کودک با توجه به معیارهای ورود به بیمارستان مراجعه کردند که از این میان 62 کودک و مادر تمایل به همکاری داشتند. پس از ارائه توضیحات در خصوص پژوهش، در صورت تمایل به همکاری، پرسشنامههای «اطلاعات جمعیتشناختی»، «افسردگی بک 2» و «عادات زندگی» با کمک مصاحبهکننده برای هر کودک و مادر تکمیل شد. نسخه کوتاهشده پرسشنامه عادات زندگی برای کودکان 5 تا 13سال، توسط نوریو و همکارانش در سال ۲۰۰۲ و به منظور بررسی مشارکت اجتماعی در افراد دچار ناتوانی طراحی شد. روایی و پایایی این پرسشنامه در ایران توسط مرتضوی و همکاران در سال 1392 سنجیده شد و مقادیر ICC برای تمام بخشها بیشتر از 0/60 و برای کل پرسشنامه 0/87 به دست آمد و درمجموع پرسشنامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار بود. پرسشنامه خودابرازی بک 2، شاخصهای افسردگی در افراد را میسنجد. نسخه فارسی پرسشنامه بک در سال ۲۰۰۵ توسط قاسمزاده و همکاران تهیه و اعتبارسنجی شد. روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه بک جهت استفاده برای سنجش علائم افسردگی در جمعیت نرمال مورد تأیید قرار گرفت (آلفای کرونباخ =0/87) دادههای حاصل از این پژوهش توسط نرمافزار SPSS نسخه 22 و با استفاده از آزمونهای تحلیل داده پیرسون، اسپیرمن، آنووا و آزمون تی مستقل مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار سنی مادران 5/8±36/98 سال و کودکان 2/5±8/4 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره آزمون افسردگی بک میان مادران 10/9±21/8 بود و بیش از 85 درصد آنها درجاتی از افسردگی را نشان دادند. میانگین و انحراف معیار نمره مشارکت کلی کودکان18/8±67/7 از 100 بود. نتایج پژوهش نشان داد میان نمره افسردگی مادر و مشارکت کودک در حوزه آموزش (0/008=P) و زندگی اجتماعی (0/05=P) رابطه معنادار معکوس وجود داشت. بین افسردگی مادر و مشارکت کودک در حوزه تغذیه (0/1=P)، تندرستی (0/12=P)، مراقبت شخصی (0/24=P)، ارتباط (0/4=P)، مشارکت در امور خانه (0/17=P)، تحرک (0/13=P)، مسئولیتها (0/45=P)، روابط بینفردی (0/27=P) و تفریح (0/17=P) رابطه معناداری نبود.
نتیجهگیری: عوامل متعددی میتواند بر سطح مشارکت و درگیری کودکان در فعالیتهای روزمره زندگی تأثیرگذار باشد. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر میرسد افسردگی و وضعیت روانی نامطلوب مادران کودکان مبتلا به سرطان علاوه بر تأثیرات مخرب بر عملکرد خود آنها، میتواند تا حدودی منجر به محدودیت مشارکت کودک در حوزههای مهمی همچون آموزش و مشارکت اجتماعی شده و عوارض این بیماری را برای وی بیشتر کند.
نوع مطالعه:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
کاردرمانی دریافت: 1399/5/22 | پذیرش: 1399/9/30 | انتشار: 1400/4/10
* نشانی نویسنده مسئول: خراسان رضوی، مشهد، بلوارشهید فکوری، حدفاصل میدان شهیدجوان وآل شهیدی، شهرک دانش وسلامت |