مقدمه
سکته مغزی یکی از بیماریهای تأثیرگذار بر سلامتی در سراسر جهان و یکی از علل اصلی ناتوانیهای طولانیمدت است [
1]. براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی این بیماری نقص در عملکرد مغزی است که علائم آن بیشتر از 24 ساعت به طول بینجامد و یا منجر به مرگ فرد شود [
1]. میزان شیوع این بیماری در ایران 372 نفر و در کشورهای توسعهیافته حدود100 تا 300 نفر در هر100 هزار نفر است [
2]. از لحاظ جنسیتی مردان، بیشتر از زنان درگیر میشوند و افراد مسن بالای 75 سال گروه مستعد هستند [
3].
در سکته مغزی با توجه به شریان درگیر، محل و اندازه آن و همچنین شدت صدمه به مغز، تأثیرات و عوارض متفاوتی در افراد بروز میکند. از جمله عوارض آن میتوان به اختلال در پوسچر، اختلال حرکتی نیمی از بدن، فقدان قدرت، اختلالات حسی، مشکلات درکی شناختی، کاهش قدرت حافظه و تفکر و وابستگی در فعالیتهای روزمره زندگی اشاره کرد که این عوارض بر ایفای نقش فرد در انجام وظایف و درنهایت بر کیفیت زندگی آن ها مؤثر است [
4،
5].
بر اساس چارچوب مفهومی مدل طبقهبندی بینالمللی عملکرد و ناتوانی و سلامت که به وسیله سازمان جهانی سلامت تبیین شده است، اجزای سلامت و حیطههای مرتبط به سلامتی تحت عنوان جسم و جنبههای فردی اجتماعی همراه با دو فهرست بنیادی عملکردها و ساختارهای بدن، و فعالیتها و مشارکت تعریف میشود [
6]. ICF به عنوان یک طبقهبندی، از لحاظ ساختاری قلمروهای مختلفی برای هر فرد در وضعیتهای سلامتی گروهبندی میکند. عملکرد، تمام عملکردهای بدن و فعالیتها و مشارکت فرد را همانند چتری دربر میگیرد و مشابه آن ناتوانی نیز عنوانی فراگیر است که برای اختلالهای حرکتی و محدودیتهای فعالیت یا موانع مشارکت به کار برده میشود [
6].
مدل زیستی روانی اجتماعی، فعالیت را به عنوان اجرای یک وظیفه یا عمل توسط فرد تعریف میکند و محدودیت فعالیت را به عنوان مشکلاتی و موانعی که شخص در انجام فعالیتها دارد به شمار میآورد. مشارکت بر طبق این طبقهبندی به عنوان پرداختن به موقعیتهای مختلف زندگی تعریف شده است و محدودیتهای مشارکت، مشکلاتی هستند که در پرداختن به موقعیتهای مختلف تجربه میشوند [
7].
افزون بر تعریف ساده مشارکت پیش از این، مشارکت مفهومی پیچیده و گسترده در سطح اجتماع است که عوامل زیادی مانند موارد فرهنگی و اجتماعی ومحیطی به عنوان بازدارنده یا تسهیلکننده آن مطرح میشوند که این موارد ذکرشده نشاندهنده وابستگی مفهوم مشارکت به عوامل اجتماعی و تفاوت آن در ساختارها و فرهنگهای مختلف است [
8].
درحدود 80 درصد افراد با سابقه سکته مغزی، دچار اختلال در عملکرد حرکتی اندام فوقانی و تحتانی یک طرف بدن هستند [
9] و اختلال حرکتی اندام فوقانی (بازو و دست و انگشتان) به عنوان یکی از شایعترین پیامدهای سکته مغزی است که اغلب ماندگار است و عامل ناتوانکننده و وابستگی در فعالیتهای روزمره زندگی به شمار میآید. میزان ناتوانی عملکرد (توانمندی حرکتی) اندام فوقانی به حدی است که نیمی از افراد مبتلا به سکته مغزی حتی بعد از شش ماه فاقد هرگونه حرکت در اندام فوقانی هستند و 5 تا20 درصد از آنها کارکرد حرکتی اندام فوقانی را به طور کامل به دست میآورند [
9،
10]. عدم کارایی دست از شکایت اصلی بیماران سکته مغزی و از دلایل عمده ارجاع آنان به بخشهای کاردرمانی گزارش شده است [
10].
در کاردرمانی بین سلامت و مشارکت در آکوپیشن ارتباط نزدیکی وجود دارد و همچنین تمرکز مداخلات کاردرمانی به ارتقای سطح مشارکت فرد در آکوپیشنهای گوناگون مانند اوقات فراغت، کار است [
11]. اعتقاد بر این است که با حفظ مشارکت فرد در آکوپیشن میتوان به بهبود و حفظ سلامت فرد کمک کرد. بنابراین برای مداخلات کاردرمانی در زمینه سکته مغزی بررسی مشارکت میتواند میزان تأثیر سکته بر زندگی فرد را نشان داده و همچنین شیوه و جهت مداخلات را مشخص کند [
11].
توانبخشی افراد با سابقه سکته مغزی در نتایج متغیر تخمین زده شده است. 25 تا 74 درصد از مبتلایان به سکته مغزی در سراسر جهان به مقداری کمک برای استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی نیاز دارند یا به طور کامل وابسته به مراقبین در انجام فعالیتهای روزمره زندگی بعد از سکته هستند. از آنجا که استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی از نیازهای اساسی هر فرد و زمینهساز امید بیشتر به زندگی و افزایش اعتماد به نفس برای حضور فعالتر درجامعه محسوب میشود [
7]. بازگشت به فعالیتهای قبلی و شیوه زندگی گذشته که اهمیت زیادی در رفاه بیماران دارد اغلب به عنوان هدف توا نبخشی دیده م یشود،بنابراین بررسی ارتباط بین عملکرد اندام فوقانی و استقلال در فعالی تهای روزمره زندگی افراد با سابقه سکته مغزی حائز اهمیت است [
10،
12].
با توجه به مطالعات مرورشده از جمله اکبر فهیمی و همکاران که در طی مطالعهای به بررسی ارتباط توانایی حرکتی اندام فوقانی مبتلا با استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی بیماران سکته مغزی پرداختند [
10] و نیز در مطالعهای دیگر بانجای و همکاران چگونگی تأثیر مؤلفههای عملکرد بدنی و فعالیت روی مشارکت خودپنداشته فرد را بررسی کردند [
13]، دریافتیم که مشارکت و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی دارای اهمیت بسزایی در توانبخشی بیماران مبتلا به سکته مغزی است و نیز اینکه درصد بالایی از این افراد دارای محدودیت در استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی و مشارکت هستند. بخشی از این مطالعات عوامل مؤثر بر مشارکت و استقلال فعالیتهای روزمره زندگی را مشخص کردهاند، ولی با توجه به مفهوم مشارکت و متفاوت بودن آن در فرهنگ و مناطق گوناگون نمیتوان نتایج مطالعات انجامشده را با قاطعیت به مناطق دیگر تعمیم داد. از سوی دیگر مطالعهای که به طور دقیق به بررسی عملکرد اندام فوقانی با مشارکت پرداخته و از پرسشنامه ایرانی مشارکت که به طور کامل دربرگیرنده مفاهیم مشارکت بر اساس طبقهبندی بین المللی عملکرد وناتوانی وسلامت است، استفاده کرده باشد، در میان منابع و پایگاههای داده یافت نشد، بنابرین مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی و مشارکت با عملکرد اندام فوقانی افراد با سابقه سکته مغزی اجرا شد.
پژوهش حاضر با توجه به مدل طبقهبندی بین المللی عملکرد و ناتوانی و سلامت، با این اهداف انجام شد: سطح عملکرد اندام فوقانی در مراجعین سکته مغزی چقدر است، سطح استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی در مراجعین سکته مغزی چقدر است، سطح مشارکت مراجعین سکته مغزی چقدر است، آیا بین استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی با عملکرد (توانمندی حرکتی) اندام فوقانی مراجعین سکته مغزی ارتباط وجود دارد، و آیا بین مشارکت با عملکرد اندام فوقانی مراجعین سکته مغزی ارتباط وجود دارد.
روش بررسی
این مطالعه به روش همبستگی مقطعی اجرا شد. نمونه موردبررسی از افراد مراجعهکننده به مراکز درمانی دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی در سال 1398 و 1399، طبق ملاکهای پژوهش، به روش نمونهگیری در دسترس آسان انتخاب شد و مورد بررسی قرار گرفت. این حجم نمونه با احتمال خطای نوع اول 5 درصد و توان آزمون 80 درصد با استفاده از فرمول حجم نمونه برای ضریب همبستگی [
14] با توجه به میزان همبستگی 0/32 در مطالعه هارتمن و همکاران در سال 2007 [
15] و در نظر گرفتن 10 درصد ریزش محاسبه شد. معیارهای ورود شامل تشخیص سکته مغزی از طرف پزشک متخصص، سن بین 18 تا 70 سال، گذشت کمتر از دو سال از سکته [
10]، پیروی از دستورات کلامی (نمره بیشتر از 22 از آزمون MMSE) [
16]، عدم ابتلا به بیماری نورولوژیکی دیگر همچون صرع و پارکینسون، عدم ابتلا به بیماری ارتوپدی (اسکلتی عضلانی) دیگر، عدم وجود اختلال بلع، آفازی و اختلال روانی بود. معیارهای خروج شامل عدم ادامه همکاری مُراجع در طرح و بیثباتیهای بالینی مانند بروز علائمی مانند تشنج و سکته مجدد بود.
پس از کسب مجوز از دانشگاه و از مراکز کاردرمانی و مطالعه پروندههای پزشکی بیماران سکته مغزی، از واجدین شرایط رضایتنامه کسب شد. سپس داوطلبین، برای جلوگیری از خستگی، تحت ارزیابی شاخصها در دو بخش زمانی قرار گرفتند که در بخش زمانی اول به ترتیب پرسشنامه جمعیتشناختی و مقیاس اندازهگیری استقلال عملکردی تکمیل شد و سپس در بخش زمانی دوم به ترتیب پرسشنامههای مشارکت و فوگل مایر تکمیل شد.
پرسشنامه جمعیتشناختی توسط محقق تهیه شد و شامل سؤالاتی در زمینه مشخصات جمعیتشناختی نمونهها و متغیرهای زمینهای بود (سن، جنس، وضعیت تأهل، نوع سکته، سمت درگیری، تعداد سکته مغزی).
پرسشنامه ایرانی مشارکت توسط فرزاد و همکاران در سال 1393با هدف اندازهگیری تمام جنبههای مشارکت ایجاد شد و اولینبار برای بیماران آسیب دست استفاده شد، ولی با توجه به عدم اختصاصی بودن آیتمهای این پرسشنامه برای آسیبهای دست و نیز استفاده از روش تحلیلی راش در بررسی روایی این پرسشنامه میتوان آن را برای سایر گروهها نیز استفاده کرد. روایی سازه توسط آنالیز راش تأیید شده است. پایایی آیتمهای این پرسشنامه 0/91 است. پایایی فرد 0/96 است که نشاندهنده حساسیت مناسب این آزمون برای تمایز افراد است [
17].
آزمون فوگل مایر ابزاری است که بر اساس کارهای برانستروم و توئیچل توسط فوگل مایر جهت ارزیابی بهبودی فیزیکال بعد از سکته مغزی طرحریزی شده است. یک مقیاس کمی برای ارزیابی حسی حرکتی مراجعین سکته مغزی است که در ارزیابی عملکرد حرکتی، تعادل، حس و عملکرد مفاصل در بیماران همیپلژی بعد از سکته مغزی کاربرد دارد. توسط بسیاری محققین وکاردرمانگران حتی زمانی که از رویکرد برانستروم برای درمان استفاده نمیکنند، برای ارزیابی تغییرات در آسیب حرکتی بعد از سکته مغزی مورد استفاده قرار میگیرد. آیتمهای آزمون شامل50 آیتم حرکتی در شش سطح بهبودی است که 33 آیتم مربوط به اندام فوقانی در شانه، آرنج، ساعد و مچ است. نمرهدهی آزمون بر اساس مشاهده مستقیم عملکرد است، هر آیتم از صفر تا 2 تا نمرهدهی میشود اگر فرد توانایی انجام حرکت را نداشته باشد نمره صفر، اگر به طور ناقص حرکت را انجام دهد نمره 1، اگر به طورکامل حرکت را انجام دهد نمره 2 را دریافت میکند. مجموع کل نمره برای اندام فوقانی 66 است. اجرای این آزمون برای اندام فوقانی حدود 8-12 دقیقه طول میکشد. در مطالعه سنفرد و همکاران پایایی قسمت اندام فوقانی بین 0/97 تا 0/99 گزارش شده است [
18,
19].
مقیاس اندازهگیری استقلال عملکردی یکی از ابزارهای رایج در علوم توانبخشی است که توسط گرنجر و همکارانش برای ارزیابی استقلال یا وابستگی در هنگام انجام فعالیتهای کارکردی روزمره زندگی طراحی شد. این ابزار برای گروههای مختلف اختلالات نورولوژیک از جمله سکته مغزی روایی و پایایی شده است. این مقیاس شامل 18 آیتم است که در شش زیرگروه برای ارزیابی فعالیتهای حرکتی (سیزده آیتم؛ در حوزههای مراقبت از خود، کنترل اسفنکتری، جابهجایی و تحرک) طراحی شده است. این مقیاس روی طیف 7نمرهای، نمرهدهی میشود که نمره 1 بیانگر کمک کامل برای انجام فعالیت و نمره 7 بیانگر استقلال کامل در انجام فعالیت است. بیشینه نمره این مقیاس 126 و کمترین مقدار آن 18 است و اجرای این آزمون با توجه به تواناییهای مُراجع تقریباً 45 دقیقه طول میکشد. روایی و پایایی این آزمون در ایران توسط نقدی و همکاران با آلفای کرونباخ (0/75-0/96) و همبستگی درونخوشهای (0/76-0/98) انجام شده است [
16،
19،
20]. آزمون کوتاه وضعیت ذهنی ابزار بسیار رایجی برای ارزیابی آسیب و اختلالات شناختی بزرگسالان است که توسط فولستین و همکاران طراحی شد و عوامل مؤثر در شناخت شامل آگاهی، حافظه، توجه، محاسبات و توانایی پیگیری دستورات کلامی و نوشتن نظرات را ارزیابی میکند. این آزمون دارای بیست سؤال است که به طور متوسط 5 تا 10 دقیقه به طول میانجامد. نمره کل این آزمون 30 است که نمره بیشتر از 24 به عنوان عملکرد شناختی طبیعی و از نمره صفر تا 24 به عنوان اختلال در عملکرد شناختی در نظر گرفته میشود. روایی و پایایی این آزمون در ایران توسط سیدیان و همکاران با آلفای کرونباخ (0/81) برای کل آزمون انجام شده است. با استفاده از نمودارROC در نمره 22 دارای حساسیت و اختصاصیت به ترتیب90 درصد و 93/5 درصد است [
16،
19].
برای هر مُراجع درمجموع پنج ارزیابی شامل پرسشنامه جمعیتشناختی، پرسشنامه ایرانی مشارکت، آزمون فوگل مایر، مقیاس اندازهگیری استقلال عملکردی و آزمون کوتاه وضعیت ذهنی توسط محقق تکمیل شد. تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات بهدستآمده توسط آزمون اسپیرمن در برنامه نرمافزاری SPSS نسخه 23 انجام گرفت. مقدار D کوهن برای بررسی میزان اثر استفاده شد که میزان 0/1 تا 0/2 مقدار همبستگی ضعیف و میزان 0/3 تا 0/4 و مقدار 0/5 تا 1 به ترتیب همبستگی متوسط و قوی را نشان میدهد [
21].
یافتهها
مشخصات جمعیتی جامعه مورد مطالعه در
جدول شماره 1 آورده شده است.
بیشتر شرکتکنندگان پژوهش مرد و 29/8 درصد آنها زن بودند. 73/8 درصد بازنشسته و بیکار بودند و بیشتر آنها سطح تحصیلاتشان متوسطه بود و 83/3 درصد آنها متأهل بودند.
شاخصهای آماری استقلال عملکردی و مشارکت و فوگل مایر در
جدول شماره 2 آورده شد.
میانگین نمره کل مشارکت و فوگل مایر و نمره کل استقلال عملکردی به ترتیب 135/79 و 26/26، 100/17 بود و انحراف معیار آنها نیز به ترتیب 40/914 و 20/521، 23/695 بود.
در
جدول شماره 3 بررسی همبستگی بین متغیرها آمده است.
بر اساس این جدول ، عملکرد اندام فوقانی با نمره کل استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی همبستگی قوی و همچنین عملکرد اندام فوقانی با بخش حرکتی استقلال عملکردی همبستگی متوسط داشت.
بحث
میزان توانمندی حرکتی اندام فوقانی به طور متوسط برابر با 26/26 است. توانمندی حرکتی اندام فوقانی بر اساس مقیاس فوگل مایر برای افراد با سابقه سکته مغزی ارزیابی شد که بازه نمرهدهی آن از صفر تا 66 است. نحوه طبقهبندی این مقیاس بر اساس مطالعه فوگل مایر و همکاران به این صورت است که نمره کمتر از 55 در طبقه همیپلژی و نمره 56 تا 62 همیپارزی و 63 تا 65 در طبقه ناهماهنگی حرکتی خفیف قرار میگیرند. بنابراین بر اساس این مطالعه سطح متوسط عملکرد اندام فوقانی شرکتکنندگان در این مطالعه در گروه همیپلژی قرار دارند. در مطالعه جدیدتر توسط فوگل مایر طبقهبندیها به این صورت است که برای گروه آسیب شدید توانمندی حرکتی اندام فوقانی، نمره کمتر از 33، گروه آسیب قابل ملاحظه توانمندی حرکتی اندام فوقانی نمره 33 تا 55 و گروه آسیب متوسط توانمندی حرکتی اندام فوقانی 56 تا 62 و گروه آسیب خفیف توانمندی حرکتی اندام فوقانی از 62 تا 65 است که بر اساس این طبقهبندی نیز سطح آسیب توانمندی حرکتی اندام فوقانی شرکتکنندگان درمجموع در گروه شدید قرار میگیرند.
میزان استقلال در فعالیتها روزمره زندگی به طور متوسط 17 از 100 است. از آنجایی که نمرهدهی مقیاس اندازهگیری استقلال عملکردی بر اساس 7 است اگر این نمره برای بررسی سادهتر به مبنای 7 برده شود، به طور متوسط نمره استقلال شرکتکنندگان تقریباً 5/5 است؛ یعنی بر اساس نحوه نمرهدهی آزمون میتوان گفت به طور متوسط شرکتکنندگان فعالیتهای مختلف را با نظارت انجام میدهند.
میزان مشارکت به طور متوسط 135/79 است. با توجه به اینکه مجموع نمره کل پرسشنامه مشارکت، 300 بود، به طور متوسط میزان مشارکت شرکتکنندگان در پژوهش کمتر از نصف نمره کل پرسشنامه مشارکت است.
نتایج همبستگی بین متغیرهای عملکرد اندام فوقانی و مشارکت نشان داد که همبستگی بین این دو متغیر، متوسط، مستقیم و معنادار است. بر اساس مطالعه بانجای و همکاران نتایج نشاندهنده این است که اختلال حسی حرکتی اندام فوقانی که به وسیله مقیاس فوگل مایر اندازهگیری میشود میتواند تأثیر اندام فوقانی روی مشارکت خودپنداشته افراد مبتلا به سکته مغزی را مشخص کند. نتایج مطالعه آنها برخلاف مطالعه حاضر ارتباط قوی و معنادار را بین نمره فوگل مایر و مشارکت نشان داد که این تفاوت میتواند ناشی از استفاده بانجای و همکاران از بخش عملکرد دست آزمون SIS برای ارزیابی مشارکت باشد. این ابزار مورد استفاده، جامعیت پرسشنامه ایرانی مشارکت که در مطالعه حاضر استفاده شده است را ندارد [
13].
در مطالعه ازیکل و همکاران ارتباط میان عملکرد دست و بازو با مشارکت، نسبت به ارتباطی که میان عملکرد اندام تحتانی یا تعادل با مشارکت وجود دارد ضعیفتر است [
22]. با توجه به اینکه مشارکت مفهومی فراگیر است و شامل درگیری فرد در فعالیتهای مختلف است و میزان این درگیری به عوامل مختلفی وابسته است که عملکرد حرکتی تنها یکی از این عوامل است [
7]، بنابراین در صورت مشکل در عملکرد حرکتی همچنان فرد میتواند با راهکارهای جایگزین و استفاده از عوامل دیگر مشارکت خود را حفظ کند. اما برای تمام عملکردهای حرکتی نمیتوان بهسادگی جایگزینی یافت؛ از جمله عملکرد اندام تحتانی و تعادل که برای جابهجایی لازم هستند و فرد برای جبران محدودیت در این عملکردهای نیازمند تغییرات گسترده در سبک زندگی و روش جابهجایی است؛ از این رو این عملکردهای حرکتی تأثیر چشمگیری بر مشارکت نشان میدهند که مطالعه ذکرشده نیز این مفهوم را بهدرستی نشان داده است. اما برای محدودیت در عملکرد (توانمندی حرکتی) اندام فوقانی راههای جایگزین دیگری مانند وجود اندام سالم سمت مقابل و تغییرات محیطی و وجود افراد حمایتکننده وجود دارد که میزان تأثیر محدودیت عملکرد (توانمندی حرکتی) اندام فوقانی بر مشارکت را به حداقل کاهش میدهد. از این رو همبستگی متوسط میان این متغیرها وجود دارد. از سوی دیگر در مطالعه آندرنلی و همکاران اختلال راه رفتن مهمترین فاکتور در محدودیت مشارکت بود و مشارکت به وسیله فاکتورهای عمومی، افسردگی، افزایش سن و دمانس محدود میشد که نتایج آن با مطالعه حاضر همجهت است [
23]. از این جهت عملکرد اندام فوقانی عامل اصلی و تعیینکننده در میزان مشارکت نیست و مشارکت افراد علاوه بر عملکردهای (توانمندیهای حرکتی) حرکتی توسط فاکتورهای دیگر مثل فاکتورهای روانی و فرهنگی و انگیزه فرد نیز محدود میشود.
نتایج همبستگی بین متغیرهای عملکرد اندام فوقانی و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی مورد بررسی قرار گرفت که نشان دهنده آن بود که بین این دو متغیر همبستگی قوی، مستقیم و معنادار وجود داشت. استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی به معنای انجام آنها بدون نیاز به کمک دیگران، به طور مستقیم یا غیرمستقیم است [
19]؛ بنابراین فرد در صورت کمک از دیگران باعث کاهش استقلال خود شده است، ولی مشارکت درگیری در فعالیتهاست که محدود به فعالیتهای روزمره زندگی نیست و درگیری در فعالیتها بر مبنای علاقه و تمایل فرد است و مبنا بر انجام فعالیتها بهتنهایی نیست. از این رو انتظار میرود میزان مشارکت و استقلال افراد در فعالیتهای روزمره زندگی یکسان نباشد. با توجه به یکسان نبودن میزان مشارکت و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی و ماهیت هرکدام که توضیح داده شد، وجود همبستگی بالا میان استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی و عملکرد اندام فوقانی موجه است. مطالعه اکبر فهیمی و همکاران همبستگی متوسط بین این دو متغیر را نشان داد. در این مطالعه برای ارزیابی استقلال در فعالیتها از مقیاس بارتل استفاده شده است. در این مطالعه علاوه بر فعالیتهای روزمره زندگی فعالیتهای کارساز روزمره زندگی نیز ارزیابی شده است. فعالیتهای پیچیدهتر نیازمند تعامل با عوامل بیشتری هستند، بنابراین میزان اثر عملکرد اندام فوقانی بر استقلال در این فعالیتها توسط عوامل دیگر کاهش مییابد [
10]. در مطالعه جین و همکاران شواهد قوی نشان دادهاند شدت فلج ناقص (پارزی) اندام فوقانی، مؤلفه قوی برای پیامدهای فعالیتهای روزمره زندگی است که با یافتههای مطالعه حاضر همجهت است [
12].
نتیجهگیری
به طور کلی مطالعه حاضر نشان داد متوسط آسیب عملکرد اندام فوقانی افراد با سابقه سکته مغزی مشارکتکننده در پژوهش شدید است و به طور متوسط برای انجام فعالیتهای روزمره زندگی به نظارت نیاز دارند. ارتباط میان عملکرد اندام فوقانی و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی، معنادار و قوی است، بنابراین با بهبود و کارایی بیشتر اندام فوقانی استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی مراجعین نیز افزایش مییابد. ارتباط میان عملکرد اندام فوقانی و مشارکت معنادار و متوسط است، پس برای افزایش و بهبود مشارکت مراجعین سکته مغزی در کنار عملکرد اندام فوقانی، دیگر عوامل را نیز باید در نظر گرفت.
برای بهبود مطالعات آتی در این حوزه پیشنهاد میشود تا تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی از جمله (زندگی به صورت تنهایی یا با دیگران) روی مشارکت و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی مراجعین سکته مغزی، تأثیر عوامل فرهنگی روی مشارکت و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی مراجعین سکته مغزی، مشارکت و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی مراجعین سکته مغزی با گذشت بیش از دو سال از سکته مغزی، مشارکت و استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی مراجعین سکته مغزی بر اساس سمت آسیبدیده و دست غالب مورد بررسی قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در اجرای پژوهش ملاحظات اخلاقی مطابق با دستورالعمل کمیته اخلاق دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی شهر تهران در نظر گرفته شده و کد اخلاق به شماره IR.USWR.REC.1398.129 دریافت شده است.
حامی مالی
این مطالعه از پایان نامه کارشناسی ارشد محمد حسن مزیدی از گروه کاردرمانی ، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی ، تهران استخراج شده است.
مشارکت نویسندگان
مفهوم سازی: نازیلا اکبرفهیمی، سیدعلی حسینی، نسیبه امیرزرگر؛ تحقیق و بررسی: محمد حسن مزیدی، نازیلا اکبرفهیمی، نسیبه امیرزرگر؛ تحلیل دادهها: محمد حسن مزیدی، محسن واحدی؛ پیشنویس: محمد حسن مزیدی، نازیلا اکبرفهیمی؛ ویراستاری و نهایی سازی: تمامی نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
1.
Hofheinz M, Mibs M, Elsner B. Dual task training for improving balance and gait in people with stroke. The Cochrane Database of Systematic Reviews. 2016; 2016(10):CD012403. [DOI:10.1002/14651858.CD012403] [PMCID]
2.
Saberi A, Ghayeghran AR, Janeshin S, Biazar G, Kazemnezhad E. Opium consumption prevalence among patients with ischemic stroke compared with healthy individuals in Iran. International Journal of High Risk Behaviors and Addiction. 2017; 6(1):45-65. [DOI:10.5812/ijhrba.27264]
3.
Long BC, Phipps WJ, Cassmeyer VL. Adult nursing: A nursing process approach. Amsterdam: Elsevier Health Sciences; 1995. https://books.google.com/books?id=
4.
Pedretti LW, Early MB, editors. Occupational therapy: Practice skills for physical dysfunction. St. Louis, MO: Mosby; 2001.
5.
Radomski MV, Latham CA, editors. Occupational therapy for physical dysfunction. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2008. https://books.google.com/books?hl
6.
International classification of functioning, disability and health: ICF, (2001). https://www.worldcat.org/title/designing-clinical-research/oclc/868930845?referer=di&ht=edition
7.
Singam A, Ytterberg C, Tham K, von Koch L. Participation in complex and social everyday activities six years after stroke: predictors for return to pre-stroke level. PloS One. 2015; 10(12):e0144344. [DOI:10.1371/journal.pone.0144344] [PMID] [PMCID]
8.
World Health Organization 2001. The International Classification of Functioning, Disability and Health (ICF). Geneva: WHO. http://www.who.int/classifications/icf/en/
9.
Pollock A, Farmer SE, Brady MC, Langhorne P, Mead GE, Mehrholz J, et al. Interventions for improving upper limb function after stroke. Cochrane Database of Systematic Reviews. 2014; 11(11):43-50. [DOI:10.1002/14651858.CD010820.pub2] [PMID] [PMCID]
10.
Akbarfahimi M, Karimi H, Rahimzadeh Rahbar S, Ashaeri H, Faghehzadeh S. [The relationship between motor function of hemiplegic upper limb and independency in activities of daily of living in stroke patients in Tehran (Persian)]. Koomesh. 2011; 12(3):236-43. http://koomeshjournal.semums.ac.ir/article-1-1225-en.html
11.
Fallahpour M, Jonsson H, Joghataei MT, Kottorp A. Impact on Participation and Autonomy (IPA): Psychometric evaluation of the Persian version to use for persons with stroke. Scandinavian Journal of Occupational Therapy. 2011; 18(1):59-71. [DOI:10.3109/11038121003628353] [PMID]
12.
Veerbeek JM, Kwakkel G, van Wegen EE, Ket JC, Heymans MW. Early prediction of outcome of activities of daily living after stroke: A systematic review. Stroke. 2011; 42(5):1482-8 [DOI:10.1161/STROKEAHA.110.604090] [PMID]
13.
Banjai RM, Freitas SM, Silva FP, Alouche SR. Individuals’ perception about upper limb influence on participation after stroke: An observational study. Topics in Stroke Rehabilitationn. 2018; 25(3):174-9. [DOI:10.1080/10749357.2017.1406177] [PMID]
14.
Hulley SB CS, Browner WS, Grady D, Newman TB. Designing clinical research: an epidemiologic approach. 4 ed. Lippincott Williams & Wilkins; 2013. https://www.worldcat.org/title/designing-clinical-research/oclc/868930845?referer=di&ht=edition
15.
Hartman-Maeir A, Soroker N, Ring H, Avni N, Katz N. Activities, participation and satisfaction one-year poststroke. Disability and Rehabilitation. 2007; 29(7):559-66. [DOI:10.1080/09638280600924996] [PMID]
16.
Seyedian M, Fallah M, Nourouzian M, Nejat S, Delavar A, Ghasemzadeh H. Validity of the Farsi version of mini-mental state examination. Journal of Medical Council of Iran. 2008; 25(4):408-14. https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?id=133666
17.
Farzad M, Asgari A, Dashab F, Layeghi F, Karimlou M, Hosseini SA, et al. Does disability correlate with impairment after hand injury? Clinical Orthopaedics and Related Research®. 2015; 473(11):3470-6. [DOI:10.1007/s11999-015-4228-7] [PMID] [PMCID]
18.
de Bode S, Fritz SL, Weir-Haynes K, Mathern GW. Constraint-induced movement therapy for individualsafter cerebral hemispherectomy: A case series. Physical Therapy. 2009; 89(4):361-9. [DOI:10.2522/ptj.20070240] [PMID] [PMCID]
19.
Radomski MV, Latham CA, editors. Occupational therapy for physical dysfunction. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2008. https://books.google.com/books?hl
20.
Naghdi S, Ansari NN, Raji P, Shamili A, Amini M, Hasson S. Cross-cultural validation of the Persian version of the Functional Independence Measure for patients with stroke. Disability and Rehabilitation. 2016; 38(3):289-98. [DOI:10.3109/09638288.2015.1036173] [PMID]
21.
Cohen J. Statistical power analysis for the behavioral sciences (Revised ed.). Hillsdale, NJ: Lawrence Earlbaum Associates. https://lab.rockefeller.edu/cohenje/PDFs/159CohenBigFishLittleFishTheSciences1989.pdf
22.
Ezekiel L, Collett J, Mayo NE, Pang L, Field L, Dawes H. Factors associated with participation in life situations for adults with stroke: A systematic review. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 2019; 100(5):945-55. [DOI:10.1016/j.apmr.2018.06.017] [PMID]
23.
Andrenelli E, Ippoliti E, Coccia M, Millevolte M, Cicconi B, Latini L, et al. Features and predictors of activity limitations and participation restriction 2 years after intensive rehabilitation following first-ever stroke. European Journal of Physical and Rehabilitation Medicine. 2015; 51(5):575-85. https://www.researchgate.net/profile/Marianna-Capecci/publication/271537284_Features_and_predictors_of_activity_limitations_and_participation_restriction_2_years_after_intensive_rehabilitation_following_first-ever_stroke/links/552e65e10cf2d4950717ec09/Features-and-predictors-of-activity-limitations-and-participation-restriction-2-years-after-intensive-rehabilitation-following-first-ever-stroke.pdf