Azimi T, Qoreishi Z, Nilipour R, Farazi M. Developing a Semantic Similarity Judgment Test for Persian Action Verbs and Non-action Nouns in Patients With Brain Injury and Determining its Content Validity. jrehab 2020; 21 (2) :154-181
URL:
http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2687-fa.html
عظیمی تبسم، قریشی زهرا سادات، نیلی پور رضا، فرازی مرتضی. طراحی آزمایه قضاوت شباهت معنایی افعال حرکتی و اسامی غیرحرکتی فارسی برای بیماران با آسیبهای مغزی و تعیین روایی محتوایی آن: ابزاری برای بررسی رمزگذاری معنایی ـ واژگانی. مجله توانبخشی. 1399; 21 (2) :154-181
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2687-fa.html
1- گروه گفتاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.
2- گروه گفتاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران. ، zahraqoreishi@yahoo.com
متن کامل [PDF 10929 kb]
(1270 دریافت)
|
چکیده (HTML) (3717 مشاهده)
متن کامل: (2068 مشاهده)
مقدمه
یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی در حوزه روانشناسی زبان این است که مقولههای مختلف واژگانی در مغز، چگونه پردازش و بازنمایی میشوند؟ دو مقوله دستوری اصلی که امروزه توجه زیادی را در مطالعات روانشناسی زبان و عصبشناسی زبان به خود جلب کرده، تفاوتهای پردازشی اسم و فعل است. شواهد عصب ـ روانشناختی روی بیماران دارای آسیب مغزی نشان داده است که دو مقوله دستوری اسم و فعل، در مناطق مختلفی از مغز پردازش میشوند [1]. مطالعات نشان میدهد که آسیب به لوب تمپورال، موجب نقص در تولید اسم [2] و آسیب به لوب فرونتال چپ، موجب نقص در پردازش فعل میشود [4 ،3 ،1]. با این حال، این یافتهها همیشه ثابت نیست. برخی مطالعات، بیمارانی را گزارش کردند که علیرغم آسیب در پردازش فعل، هیچگونه ضایعهای در کورتکس فرونتال چپ نداشتند [5] و همچنین بیمارانی که با وجود ضایعه در کورتکس پیشفرونتال چپ، آسیبی در پردازش فعل نشان ندادند [6]. مرور مطالعات رفتاری، تصویربرداری مغزی و الکتروفیزیولوژیک در زبانهای مختلف از جمله انگلیسی و در افراد با آسیب مغزی، حاکی از آسیبپذیری بیشتر افعال نسبت به اسامی است [8 ،7]. این نتیجه با پژوهشهای صورتگرفته در این گروه از بیماران در زبان فارسی همخوانی دارد [10 ،9]. به طور کلی، افعال به دلیل نقش محوری و اساسی در جمله (نقش نحوی) و نیز پیچیدگی تکواژشناختی آنها در مقایسه با اسامی، ذاتاً پیچیدهتر هستند [11]. علاوه بر این، بین دو مقوله دستوری اسم و فعل در سطح ویژگیهای معناشناسی و ادراکی آنها نیز تفاوت وجود دارد [12]. مکارتی و وارینگتون پیشنهاد کردند که معنای افعال بیشتر به جنبه حرکتی و معنای اسامی عینی، بیشتر به جنبه بینایی مرتبط است؛ به همین دلیل پردازش افعال، قشر حرکتی و پردازش اسامی، قشر بینایی را درگیر میکند [13]. شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد افعال بار بیشتری بر سیستم پردازش معنایی وارد میکنند [15 ،14]. بر این اساس، پیچیدگی پردازش اطلاعات معنایی و دستوری (نحوی و صرفی) افعال به این معنی است که پردازش آنها نیاز به حمایت بیشتری از سوی مکانیسمهای انتخاب معنا و همچنین یکپارچگی مناطق قشری و زیرقشری دارد [16]. نتایج مطالعات حاکی از این است که افعال متعلق به مقولههای مختلف معنایی (مانند عینی یا انتزاعی)، منجر به فعالیت عصبی در مناطق مختلفی از مغز میشوند [17]. به طور ویژه، پردازش افعال مرتبط با حرکت که جنبه عینی هم دارند (مانند دویدن)، به فعالیت مناطق حرکتی و پیشحرکتی مغز ارتباط داده میشود [18]. به این نوع افعال، افعال حرکتی میگویند. درواقع این نوع افعال، حرکت و عمل را در ذهن بازنمایی میکنند. یکی از مشخصههای معنایی مهم این نوع افعال، وجود مشخصه معنایی حرکت است. مطالعات اخیر نشان داده است که حین درک و بیان افعال حرکتی، همان مناطق مغزی درگیر در طرحریزی و اجرای حرکات توصیفکننده آن واژگان، فعال هستند [22-19]. این فعالیت قشری مرتبط با زبان، بر اساس نقشه بدنی در مناطق قشری حرکتی است؛ یعنی فعالیت مناطق قشری حرکتی، بسته به اینکه آن کلمه مربوط به اجرای فعالیت با کدامیک از بخشهای بدن (دست یا پا یا صورت) باشد، به لحاظ فضایی تفاوت میکند [20 ،19]. نتیجه این مطالعات نشان میدهد بین مشخصه معنایی حرکت (عمدتاً افعال حرکتی) و مناطق مغزی مربوط به طرحریزی و اجرای حرکت، پیوند مستقیمی وجود دارد. ارتباط بین نقایص زبانی و آسیب مناطق حرکتی مغز، در بیماران مبتلا به اختلالات حرکتی خصوصاً بیماری پارکینسون، نشان داده شده است. نتایج مطالعات نشان میدهد افراد مبتلا به بیماری پارکینسون، نقایص انتخابی در پردازش کلمات حرکتی (عمدتاً افعال حرکتی) نشان میدهند [28-23]. یافتههای این مطالعات، شواهد قوی در مورد نقش سیستم حرکتی مغز در پردازش کلمات حرکتی فراهم میکند.
در سالهای اخیر، مطالعات مربوط به بازنمایی عصبی معناشناسی افعال، به نظریه شناخت بدنمند [30 ،29] اشاره میکنند. تحقیقات زیادی برای حمایت از این دیدگاه وجود دارد که پردازش معنا به سیستمهای عصبی مربوط به کنترل حرکتی ارتباط دارد [30 ،22 ،20]. نتایج این تحقیقات منجر به شکلگیری مفهوم نظری شناخت بدنمند شده است. بر اساس این نظریه، شکلگیری مفاهیم، از اطلاعاتی است که در سیستم حسی و حرکتی بازنمایی میشوند. نظریه شناخت بدنمند میتواند برای توجیه مشکلات واژگانی و زبانی بیماریها و اختلالاتی که سیستم حرکتی آنها آسیب دیده است، دارای کارکرد باشد [31]. در توضیح بیشتر این نظریه میتوان گفت، پردازش کلمات حرکتی (به طور عمده افعال حرکتی)، به تجارب حسی ـ حرکتی وابسته بوده و بازنمایی این کلمات کاملاً با فعالیتهای متناظر با آنها، یکپارچه شده است؛ به عنوان مثال، وقتی شخصی فعل راه رفتن را بیان میکند، آدمک تصویرشده ذهنی او واقعاً حرکت میکند [30]. تکالیف زبانی ـ شناختی، ابزار مفیدی برای آزمون فرضیات این نظریه هستند.
به طور معمول، در ارزیابی پردازش کلمات حرکتی در بیماران با آسیبهای عصبی ـ حرکتی پیشرونده، از سه دسته تکلیف استفاده میشود: 1. تکالیف مربوط به بازیابی و دسترسی واژگان؛ 2. تکالیف مربوط به بررسی پردازش معنایی؛ 3. ترکیبی از این دو نوع تکلیف. دسته اول، تکالیف بازیابی واژگان شامل تکالیف ساخت فعل [32]، نامیدن کلمات حرکتی [35-33 ،23]، روانی کلمات حرکتی [36 ،27 ،26] و تصمیمگیری واژگانی [24] هستند که بیشتر مطالعات، از این دسته تکالیف برای بررسی پردازش کلمات حرکتی، استفاده کردهاند. دسته دوم، مطالعاتی هستند که برای بررسی پردازش معنایی و به طور ویژه، مشخصه معنایی حرکت و تکالیف معنایی ـ واژگانی ویژهای طراحی کردهاند. تعداد این نوع مطالعات اندک بوده و شامل دو نوع اصلی تکلیف قضاوت شباهت معنایی [37 ،25] و آزمونهای تداعی معنایی [40-38] است. برخی مطالعات نیز به منظور بررسی تأثیر بار شناختی تکالیف مختلف بر آسیب پردازش فعل و کلمات حرکتی، ترکیبی از تکالیف بازیابی واژگان (نامیدن و روانی کلامی) و تداعی معنایی را به کار بردهاند [28].
نامیدن، معمولترین تکلیف برای بررسی بازیابی (دسترسی) واژگانی است. مطالعاتی که از این تکلیف برای بررسی نقایص پردازشی استفاده میکنند، نمیتوانند نتیجهگیری قطعی داشته باشند در مورد اینکه آسیب بهوجودآمده، ناشی از مشکلات بازیابی واژه است یا اینکه سطوح پردازشی خاص مانند رمزگذاری معنایی، درگیر است. برخی آسیبها در بازیابی واژگان میتواند ناشی از بدعملکردی در سطح پردازش معنایی ـ واژگانی باشند. رمزگذاری معنایی در مراحل اولیه بازیابی واژگان اتفاق میافتد و همراه با سایر مراحل پیشتولیدی، پیششرطهای طرحریزی و اجرای حرکتی گفتار هستند؛ ضمن اینکه مفاهیم در شبکه معنایی و خزانه واژگان، به صورت سلسلهمراتبی و شبکهای از ارتباطات پیچیده سازماندهی میشوند [41].
یکی دیگر از مشکلات تکالیف نامیدن شفاهی و سایر تکالیف بازیابی واژه که نیاز به پاسخ شفاهی دارد، مجزا نکردن مرحله حرکت گفتاری از سایر مراحل پیشحرکتی در رمزگذاری زبانی (رمزگذاری معنایی، واجی و آوایی) است. اجرای تکالیفی با پاسخ شفاهی روی بیمارانی که آسیب در جنبه حرکتی گفتار دارند (مانند لکنت رشدی یا اکتسابی، زبانپریش ناروان، پارکینسون، ALS، اسکلروزیس چندگانه)، موجب میشود، نتوانیم نقایص مشاهدهشده را به آسیب در جنبه خاصی از پردازش زبانی پیشحرکتی نسبت دهیم (نقایص مشاهدهشده میتواند ترکیبی از مشکل حرکتی گفتار و مراحل پیشحرکتی زبانی باشد).
از طرفی، شواهد نشان میدهد که مهارت و سرعت نامیدن بسیار متأثر از سن و سطح تحصیلات است؛ به طوری که با افزایش سن، سرعت نامیدن [42] و با افزایش سطح تحصیلات، مهارت نامیدن افزایش مییابد [43]؛ بنابراین طراحی تکالیفی که نیاز به پاسخ شفاهی نداشته باشد، ضرورت دارد. تاکنون تکالیف نامیدن مختلفی در سطح جهان و در داخل کشور طراحی شده است. برخی از آزمونهای داخلی و به زبان فارسی: 1. آزمون تصویری نامیدن افعال فارسی برای بیماران زبانپریش [44] است که شامل پنجاه فعل حرکتی پربسامد فارسی به همراه تصویر است. 2. آزمون تصویری اسم و فعل فارسی [10] که شامل هشتاد فعل حرکتی و صد اسم است. 3. مجموعه نامیدن فارسی اسنودگروس و وندروارت [45] که شامل دویست اسم تصویری است که مشکلات مطرحشده در بالا، در این تکالیف صدق میکند.
تکلیف روانی کلامی به عنوان یکی دیگر از انواع تکالیف بازیابی واژگان، به عملکرد های اجرایی وابسته بوده و برای انتخاب کلمات مناسب در یک دوره زمانی خاص، نیاز به تحلیل معنایی، واجی یا دستوری دارد [46]. از طرفی، نتایج مطالعات نشان داده است که مدارهای نروآناتومیکی متفاوتی برای این تکلیف پیشنهاد شده است [27 ،26]. پیات و همکاران از مطالعه خود نتیجه گرفتند که تکلیف روانی کلمات حرکتی، درواقع عملکردهای اجرایی را ارزیابی کرده و ارتباطی به سنجههای حافظه معنایی و رویدادی ندارد [26].
در مجموع، نتایج مطالعاتی که از تکالیف بازیابی واژگان در بیماران با آسیب عصبی پیشرونده استفاده کردند، معمولاً نقص زیاد در پردازش افعال / کلمات حرکتی گزارش کردند که نشان از حساسیت این تکالیف در شناسایی آسیبهای زبانی ـ شناختی خفیف در بیماریهای حرکتی ـ عصبی است، اما ماهیت آسیب یعنی اینکه آیا آسیب ناشی از ویژگی معنایی افعال (مانند محتوای حرکتی) است یا ارتباط آن با بدعملکردی اجرایی در بیماران با نقایص شناختی ـ حرکتی و یا آسیب در سایر سطوح رمزگذاری زبانی دارد، مشخص نیست. بنابراین، تفاوتهای روششناختی در نتیجهگیری قطعی در مورد ماهیت آسیب تأثیرگذار خواهد بود [28].
برای فهم اینکه بدعملکردی در پردازش افعال حرکتی ناشی از مشکل دسترسی واژگان است یا آسیب ویژه در سطح پردازش معنایی، لازم است تکلیف ویژهای برای ارزیابی پردازش معنایی طراحی شود. آزمایه قضاوت شباهت معنایی، به طور ویژه، مرحله معنایی ـ واژگانی را هدف قرار میدهد و با مجزا کردن این مرحله از سایر مراحل رمزگذاری زبانی، میتواند وجود آسیب در این سطح پردازشی را ارزیابی و شناسایی کند. تفاوت دیگر این تکلیف با تکالیف بازیابی واژگان، مربوط به سطح پردازشی تکلیف است. نحوه اجرای آزمایه قضاوت شباهت معنایی بدین صورت است که از فرد درخواست میشود در مورد شباهت معنایی بین دو واژه در یک دسته سهتایی، قضاوت کند؛ به عنوان مثال، دسته سهتایی خوردن (کلمه هدف)، جویدن و خندیدن و قضاوت بین خوردن در مقابل جویدن و خوردن در مقابل خندیدن.
به دلیل مقایسه و قضاوت صریح بین معنای کلمات و درنهایت تصمیمگیری، اجرای این آزمایه (برخلاف تکالیف نامیدن که نیاز به سطح پردازشی خودکار دارد)، نیاز به دسترسی به سطوح پردازشی عمیقتر و کنترلشده دارد، و بنابراین، بار شناختی بیشتری بر منابع معنایی وارد میکند. این آزمایه ضمن اینکه به طور خاص به بررسی پردازش معنایی میپردازد، ابزار مناسبی برای آزمون فرضیات نظریه شناخت بدنمند نیز هست. استفاده از تکالیفی که به طور ویژه به ارزیابی پردازش معنایی میپردازد (در مقایسه با تکالیف بازیابی شفاهی واژگان)، میتواند حمایت قویتری بر شواهد مربوط به وجود آسیبهای معنایی در عملکرد زبانی بیماران با آسیب حرکتی ـ عصبی فراهم کند [28].
تاکنون سه مطالعه در زبان انگلیسی از این آزمایه برای بررسی پردازش واژگانی ـ معنایی در بیماران با اختلالات عصبی ـ حرکتی پیشرونده استفاده کردند که هرکدام رویکردهای روششناختی متفاوتی داشتند.
فرناندینو و همکاران به منظور بررسی نقش سیستم حرکتی در پردازش مفهومی، تکلیف قضاوت شباهت معنایی با 120 فعل انتزاعی و 120 فعل حرکتی مربوط به دست را طراحی و روی 20 بیمار پارکینسون و 22 فرد سالم (گروه کنترل)، اجرا کردند. این تکلیف شامل چهل نمونه آزمایشی برای هر نوع فعل (درمجموع هشتاد نمونه آزمایشی) بود. نتایج این مطالعه نشان داد بیماران پارکینسون، مشکلاتی در پردازش فعل حرکتی دارند. کِمرِر و همکاران، به بررسی فرضیات نظریه شناخت بدنمند و نقش مناطق حرکتی و پیشحرکتی مغز روی ده بیمار پارکینسون و 10 فرد سالم، با استفاده از تکلیف قضاوت شباهت معنایی با 144 فعل در شش مقوله معنایی (چهار مقوله فعل حرکتی و دو مقوله فعل غیرحرکتی) پرداختند. نتایج این مطالعه نیز حاکی از وجود نقایص پردازش ویژگی معنایی حرکت در مبتلایان به پارکینسون بود. یورک و همکارانش به بررسی قضاوت تداعی معنایی اسامی و افعال در بیماران ALS و پارکینسون پرداختند. این تکلیف شامل چهار مقوله واژگانی، افعال حرکتی، افعال شناختی، اسامی عینی و اسامی انتزاعی بود که روی 36 بیمار ALS، 22 بیمار پارکینسون و 13 فرد سالم اجرا و مقایسه شد. نتایج این مطالعه نشان داد بیماران پارکینسون در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت معناداری بین چهار مقوله نداشتند، اما بیماران ALS، نقایص انتخابی در مقوله افعال حرکتی نشان دادند. تفاوت در رویکردهای روششناختی و توان آماری این مطالعات، میتواند توجیهی بر تولید نتایج متناقض بین آنها باشد. نتایج متناقض این مطالعات، اهمیت تفاوتهای روششناختی در ابزار مورد استفاده را نشان میدهد.
تاکنون هم در داخل کشور و هم در سطح جهان، تکالیف مختلفی برای بررسی پردازش افعال در مقایسه با اسامی طراحی شده است که عمدتاً از نوع بازیابی واژگان مانند نامیدن و روانی کلامی است. با توجه به اینکه در حال حاضر هیچ آزمایهای در داخل کشور برای بررسی رمزگذاری معنایی ـ واژگانی در بیماران با آسیبهای عصبی رشدی و اکتسابی طراحی نشده است، آزمایه قضاوت شباهت معنایی، به عنوان ابزاری نسبتاً جدید میتواند برای بررسی وجود نقایص معنایی ـ واژگانی، بهویژه پردازش مختصه معنایی حرکت در افعال حرکتی، در سطوح پردازشی عمیق و کنترلشده، در پژوهشهای علوم شناختی و گفتاری و همچنین در تمرینهای بالینی به کار گرفته شود.
از سوی دیگر، بر اساس نظریه شناخت بدنمند، پردازش کلمات حرکتی به یکپارچگی سیستم حرکتی برای شبیهسازی حرکت نیاز دارد؛ بنابراین، این آزمایه میتواند ابزار مفیدی برای آزمون فرضیات نظریه شناخت بدنمند، به منظور بررسی نقش سیستم حرکتی و تأثیر آسیب به این سیستم روی عملکرد زبانی و شناختی خصوصاً در بیماران با آسیب های عصبی ـ حرکتی و شناختی مانند بیماری پارکینسون، دمانس، زبانپریشی، لکنت رشدی و اکتسابی باشد. کاربرد دیگر این آزمایه، میتواند ارزیابی درستی پردازش معنایی قبل و پس از درمان، جهت اندازهگیری تأثیر مداخلات درمانی باشد. با توجه به اهمیت چنین آزمایهای و عدم وجود آزمایه معتبر در زمینه قضاوت شباهت معنایی فعل و اسم در زبان فارسی، هدف مطالعه حاضر معرفی و طراحی آزمایه قضاوت شباهت معنایی در دو مقوله افعال حرکتی و اسامی عینی غیرحرکتی و بررسی روایی محتوایی آن به شیوه کیفی است.
روش بررسی
این پژوهش یک مطالعه ساخت ابزار محققساخته است که در سال 1397 آغاز شد و اجرای آن یک سال به طول انجامید. طراحی آزمایه قضاوت شباهت معنایی در سه مرحله کلی انجام شد: 1. انتخاب محرکهای واژگانی مناسب؛ 2. طراحی سهگانههای اسم و فعل؛ 3. تعیین ویژگیهای روان ـ زبانشناختی و واژگانی محرکها که در ادامه به تفضیل شرح داده شده است.
انتخاب محرکهای واژگانی مناسب
در این مرحله ابتدا محرکهای واژگانی مناسب شامل هشتاد اسم عینی غیرحرکتی و هفتاد فعل عینی حرکتی رایج در بسامد وقوع و طولهای (تعداد هجا، تعداد واج و تعداد حرف) مختلف، انتخاب شدند. سپس، برای هر واژه، یک کلمه مرتبط معنایی (بر اساس مختصههای مفهومی و ادراکی) انتخاب شد. پس از طراحی و انتخاب جفت کلمات مرتبط اسمی (دو اسم عینی غیرحرکتی) و فعلی (دو فعل عینی حرکتی)، روایی محتوایی به شیوه کیفی با کمک سه متخصص (یک زبانشناس و دو متخصص آسیبشناسی گفتار و زبان) تعیین شد و موارد نامناسب حذف شدند. سپس شباهت معنایی جفت کلمات مرتبط معنایی (کلمات هدف و مرتبط معنایی) بر اساس مقیاس هفت قسمتی و با نظر چهار (سه متخصص آسیبشناسی گفتار و زبان و یک زبانشناس) متخصص تعیین شد. معیارهای مدنظر این پژوهش برای تعیین شباهت معنایی بین جفت کلمات مرتبط معنایی اسمی، وجود شباهت در مختصه مفهومی (شامل دو مختصه عملکردی و طبقهای) و مختصه ادارکی [47] بود. به طور خلاصه، منظور از ارتباط معنایی بر اساس مختصههای ادراکی، درواقع اشتراک مفاهیم واژگانی بر اساس مختصهها یا نسبتهای فیزیکی است (مانند توپ، خورشید) [49، 48] و منظور از ارتباط معنایی بر اساس مختصههای مفهومی، اشتراک جفت کلمات بر اساس ویژگیها یا نسبتهای غیرفیزیکی است [49، 48] که شامل دو مختصه عملکردی (مانند هاکی، توپ یا کتابخانه، قفسه) و طبقهای (مانند خورشید، ستاره) [47] است. در این پژوهش، معیار شباهت معنایی بین جفت کلمات اسمی، سه مختصه فیزیکی / ادراکی، طبقهای و عملکردی بود. اما معیار شباهت معنایی بین جفت کلمات مرتبط فعلی، شباهت در عمل و فعالیت بین دو کلمه (مانند خوابیدن، دراز کشیدن) بود. پس از جمعآوری دادههای مربوط به تعیین شباهت معنایی، جفت کلماتی که نمره میانگین شباهت معنایی آنها بالا بود (پنج تا هفت)، باقی مانده و بقیه جفت کلمات که میانگین نمره شباهت معنایی آنها زیر پنج به دست آمد، حذف شدند. در این مرحله تعداد 69 جفت اسم مرتبط معنایی و 52 جفت فعل مرتبط معنایی با شباهت معنایی بالا، باقی ماندند.
طراحی سهگانههای اسم و فعل
در این مرحله، برای هر جفت کلمه مرتبط معنایی، یک فعل عینی حرکتی و یا یک اسم عینی غیرحرکتی که ارتباط معنایی با کلمه هدف نداشت، با کمک سه متخصص (یک متخصص زبانشناس و دو متخصص آسیبشناسی گفتار و زبان) انتخاب شد و دستههای سهتایی اسمی و فعلی طراحی شد. در انتخاب کلمات غیرمرتبط سعی شد، به منظور کاهش سوگیری در قضاوت، کلماتی انتخاب شوند که به لحاظ ساختاری مشابه کلمه مرتبط معنایی باشد. به عنوان مثال، دسته سهتایی خوردن (هدف)، جویدن (مرتبط)، نوشیدن (غیرمرتبط). همانطور که مشاهده میکنید هر سه کلمه جزء افعال ساده (غیرترکیبی) هستند. یا دسته سهگانه نقاشی کشیدن (هدف)، رنگ زدن (مرتبط) و لاک زدن (غیرمرتبط). در مثال دوم و نمونههای مانند آن سعی شد دو فعل مرتبط و غیرمرتبط ترکیبی در بخش دوم ترکیب فعلی (زدن) مشابه هم باشند.
ملاحظه دیگر در انتخاب کلمات غیرمرتبط معنایی در دستههای فعلی این بود که سعی شد هر سه کلمه به گونهای انتخاب شوند که اجرای هر سه آنها توسط بخش خاصی از بدن مانند صورت، دست و بازو یا پاها انجام شود؛ مانند راه رفتن (هدف)، رژه رفتن (مرتبط معنایی) و در رفتن (غیرمرتبط معنایی). اگر فعل موردنظر نیاز به ابزار خاصی برای اجرا داشت، در این مورد نیز بین هر سه فعل هدف، مرتبط و غیرمرتبط شباهت وجود داشت؛ به طوری که هر سه فعل برای اجرا نیاز به ابزار داشتند؛ مانند: جارو زدن (هدف)، پارو زدن (مرتبط معنایی) و واکس زدن (غیرمرتبط معنایی). در دستههای اسمی نیز سعی شد کلمه غیرمرتبط به گونهای انتخاب شود که اولاً به لحاظ ساختاری مانند کلمه مرتبط باشد (هر دو ترکیبی یا هر دو غیرترکیبی بودند)، ثانیاً در بخش آخر کلمه نیز در صورت امکان، مشابه واجی باشد. به عنوان مثال، دسته سهگانه اسمی مدرسه (هدف)، آموزشگاه (مرتبط)، آسایشگاه (غیرمرتبط).
نکته دیگری که در هر دو مجموعه فعلی و اسمی در نظر گرفته شد، این بود که کلمات به گونهای انتخاب شدند که برای مقایسه و قضاوت، جنبههای جزئی معنای دو کلمه مورد توجه قرار گیرد. به عبارت دیگر، در هر دسته، تفاوت معنایی کلمه غیرمرتبط با دو کلمه دیگر در سطح متوسط تا زیاد بود؛ به طوری که شرکتکننده به زمان کافی برای تعیین چگونگی ارتباط آنها نیاز دارد. این مسئله خود موجب افزایش بار شناختی این تکلیف میشود. در این مرحله نیز روایی محتوایی به شیوه کیفی بر اساس مناسب بودن کلمه غیرمرتبط معنایی و همچنین میزان ارتباط آن با کلمه هدف، توسط دو متخصص (دو متخصص آسیبشناسی گفتار و زبان) بررسی شد و موارد نامناسب حذف و جایگزین شدند. به این ترتیب، دو مجموعه شامل سهگانههای اسمی (سه اسم عینی غیرحرکتی) و سهگانه های فعلی (سه فعل عینی حرکتی) طراحی شد. هر دسته سهگانه شامل یک کلمه هدف، یک کلمه مرتبط معنایی و یک کلمه غیرمرتبط معنایی با کلمه هدف بود.
تعیین ویژگیهای روان ـ زبانشناختی و واژگانی محرکها
به منظور کنترل متغیرهایی که به طور بالقوه بر دسترسی واژگان مؤثرند و برقراری هماهنگی بین دو مجموعه اسم و فعل، ویژگیهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی هریک از واژگان (هدف، مرتبط معنایی و غیرمرتبط معنایی) استخراج شد. ویژگیهای واژگانی شامل تعداد هجا، تعداد واج، تعداد حرف، مجاورهای واجی و نویسهای و بسامد واژه بود که برای هریک از کلمات استخراج و با استفاده از برنامه اکسل وارد کامپیوتر شد. اطلاعات مربوط به بسامد هر کلمه، از پایگاه داده زبان فارسی [50] استخراج شد. پایگاه داده زبان فارسی، اولین پایگاه دادگان فارسی معاصر است که توسط عاصی و همکاران در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، طراحی و ساخته شده است. این پایگاه داده، شامل حجم بزرگی از پیکرههای انتخابشده از انواع مختلف متون زبان فارسی معاصر، است. در این پایگاه، امکان انواع مختلف جستوجوی کامپیوتری و فهرست آماری کل پایگاه داده یا هر پیکره انتخابی وجود دارد. مجاورهای واجی و حرفی از طریق شمارش کلماتی که با تغییر یک نویسه یا واج در کلمه هدف به دست میآید، تعیین شد. این درحالی بود که ماهیت و موقعیت سایر حروف و یا واجها حفظ میشد [51]. همچنین ویژگیهای روان ـ زبانشناختی شامل تداعی حرکتی [52]، تصویرپذیری ذهنی، سن اکتساب، میزان آشنایی با استفاده از یک مقیاس 7درجهای و بر اساس نظر هجده نفر از متخصصان و تعدادی والد بومی فارسیزبان (چهارده متخصص و چهار فرد بومی فارسیزبان 31 تا40ساله با میانگین سنی 35 سال) [52 ،24]، به صورت حضوری و غیرحضوری (از طریق پست الکترونیک)، جمعآوری و استخراج شد.
علت نظرخواهی از تعدادی والد، تخمین دقیقتر نمرات سن اکتساب بود. اصل رازداری برای اطلاعات و نتایج، رعایت شد. برای هریک از متغیرهای روان ـ زبانشناختی، پرسشنامهای جداگانه طراحی شد. در هر پرسشنامه ضمن تعریف و توضیح نظری و عملیاتی واضح و مبتنی بر مثال از متغیر مدنظر، نحوه نمرهدهی و دستورالعمل تکمیل پرسشنامه، مشخص و ارائه شد. منظور از تصویرپذیری ذهنی، میزان مطابقت بین تصویر واقعی و تصویر ذهنی از آن کلمه است [44]. برخی کلمات، منجر به ایجاد تصویر ذهنی سریعتر یا راحتتری نسبت به سایر کلمات میشوند. تصویرپذیری ذهنی با استفاده از یک مقیاس هفتنقطهای (یک نشاندهنده تصویرپذیری پایین یا خیلی مشکل و هفت نشاندهنده تصویرپذیری بسیار آسان یا بالا بود) اندازهگیری شد. تداعی حرکت یعنی اینکه با خواندن یا شنیدن هر کلمه، چه میزان حرکت توسط بدن خود فرد، مربوط به آن کلمه، در ذهن تداعی میشود [52]. دستورالعملی که در پرسشنامه تداعی حرکتی به شرکتکنندگان داده شد این بود: هریک از کلمات زیر را بخوانید سپس خودتان را در حال انجام آن فعالیت (مانند خوابیدن) و یا استفاده از آن شیء (مانند خودکار) تصور کنید و ببینید چه میزان حرکت فیزیکی در بدن شما که مربوط به آن کلمه است، در ذهن شما تداعی میشود. درواقع ما از شما میخواهیم تا به هریک از کلمات زیر بر اساس میزان حرکت یا فعالیتی که توسط بدن خودتان انجام میشود، نمره دهید. لطفاً میزان تداعی حرکتی هریک از کلمات زیر را بر اساس مقیاس هفتنقطهای تعیین کنید (عدد یک نشاندهنده این است که هیچ حرکتی در ذهن تداعی نمیشود، و هفت نشاندهنده این است که ایجاد تداعی حرکت در ذهن بسیار زیاد و آسان است). میزان آشنایی نشان میدهد که یک فرد در زندگی روزمره تا چه حد با یک واژه در ارتباط است و آن را به کار میبرد [53]. از شرکتکنندگان درخواست شد تا میزان آشنایی و کاربردشان از هریک از کلمات را بر اساس مقیاس هفتنقطهای تعیین کنند (عدد یک نشاندهنده این است که آن کلمه بسیار ناآشناست، و هفت نشاندهنده میزان آشنایی و کاربرد بسیار زیاد است). منظور از سن اکتساب، سن تقریبی است که یک واژه فراگرفته میشود [53]. از یک مقیاس هفتنقطهای برای تخمین سن اکتساب استفاده شد؛ هر عدد در این طیف، یک بازهی زمانی دو ساله را دربر میگرفت: 1= صفر تا 2 سال، و 7= بالاتر از 12 سال. برخی نویسندگان باور دارند که سن اکتساب کلمه، تقریبی از بسامد نام آن کلمه است؛ دلیل آن هم این است که کلماتی که در سالهای اولیه زندگی فراگرفته میشوند، نسبت به کلماتی که دیرتر فراگرفته میشوند، اغلب بسامد بیشتری در زبان بزرگسالان دارند. شواهد بهدستآمده از کودکان فارسیزبان نشان میدهد در روند فعلآموزی کودک فارسیزبان، طبقه معنایی فعل حرکتی نسبت به سایر طبقات معنایی فعلی، زودتر ظاهر میشود و از بیشترین بسامد رخداد در روند فراگیری فعل برخوردار است [54]. نمرات مربوط به ویژگیهای روان ـ زبانشناختی با استفاده از برنامه اکسل وارد کامپیوتر شد.
به منظور اطمینان از میزان تداعی حرکت در افعال و اسامی انتخابشده، در این مرحله ابتدا اسامیای که میانگین نمره تداعی حرکتی آنها بین 1 تا 9/2 (بدون تداعی حرکتی یا تداعی حرکتی بسیار کم و کم) و همچنین افعالی که میانگین نمره تداعی حرکتی آنها بین 5/4 تا 7 (تداعی حرکتی زیاد تا بسیار زیاد) به دست آمد، انتخاب شد و بقیه کلمات حذف شدند. سپس، از بین کلمات باقیمانده، سعی شد از هر مجموعه تعداد برابری از دستهها با ویژگیهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی مشابه انتخاب شود. درنهایت 102 اسم عینی غیرحرکتی (34 دسته سهتایی اسم) و 102 فعل عینی حرکتی (34 دسته سهتایی فعل) که بر اساس ویژگیهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی (به جز تداعی حرکتی) با هم هماهنگ بودند، انتخاب شدند. نحوه اجرای این آزمایه بدین صورت است که واژگان هر دسته به طور همزمان با آرایش مثلثی ارائه میشوند، یک کلمه در بالا (کلمه هدف) و دو کلمه در پایین (مرتبط معنایی و غیرمرتبط معنایی). افعال نیز به صورت مصدر هستند. درخواستی که از شرکتکنندگان میشود این است که قضاوت کنند کدامیک از دو کلمه پایینی، شباهت معنایی بیشتری با کلمه بالایی دارد. پاسخ ها میتواند به صورت غیرکلامی (اشاره یا فشار دکمه) یا پاسخ کلامی مشخص (مانند چپ / راست) باشد.
یافتهها
در این بخش نتایج تحلیل در دو بخش، یافتههای مربوط به فهرست واژگان اسمی و فعلی و یافتههای مربوط به دستههای سهتایی دو مجموعه اسم و فعل، ارائه شده است.
یافتههای مربوط به فهرست واژگان اسمی و فعلی
پس از انتخاب واژگان مناسب و بررسی روایی محتوایی آنها به شیوه کیفی، ویژگیهای واژگانی هر کلمه بر اساس منابع موجود استخراج شد. سپس ویژگیهای روان ـ زبانشناختی آنها با استفاده از یک مقیاس 7درجهای، و بر اساس نظر هجده نفر از متخصصان و تعدادی والد، جمعآوری، استخراج و تحلیل شد. جدول شماره 1 آمارههای توصیفی مشخصههای واژگانی و روان ـ زبانشناختی دو فهرست کلمه (اسم و فعل) را نشان میدهد.
به منظور مقایسه میانگین مشخصههای واژگانی و روان ـ زبانشناختی بین دو فهرست واژه، آزمون تی مستقل در سطح آلفای از پیش تعیینشده 5 درصد اجرا شد. قبل از اجرای آزمون تی مستقل، به منظور بررسی فرض برابری واریانسهای دو گروه، آزمون لون اجرا شد. برای متغیرهایی که در آن همسانی واریانس برقرار نبود، از درجه آزادی اصلاحشده استفاده شد. جدول شماره 2، نتایج آزمون تی مستقل برای مشخصه های واژگانی و روان ـ زبانشناختی بین دو فهرست واژه را نشان میدهد. نتایج نشان میدهد که دو فهرست واژه تفاوت معنادار آماری در متغیرهای زیر ندارند (P≥0/05) تعداد هجا (t177/35=1/18، P=0/23)، تعداد حروف (t178/53=0/63، P=0/52)، تعداد مجاورهای واجی (t202=-0/08، P=0/93)، تعداد مجاورهای نویسهای (t202=-0/63، P=0/52)، بسامد (t202=-0/49، P=0/62)، میزان آشنایی (t202=0/87، P=0/38)، سن اکتساب (t202=1/68، P=0/09) و تصویرپذیری ذهنی (t182/44=1/09، P=0/27). اما بین میانگین تعداد واج (t202=-2.27، P=0/02) و میزان تداعی حرکتی (t202=- 57/38، P=0/000) دو فهرست کلمه، تفاوت معنادار آماری وجود دارد (P≤0/05) که تفاوت میانگین تعداد واج بین دو فهرست اسمی و فعلی ناچیز است (mean difference:0/58). دادههای متغیرهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی دو مجموعه واژگان اسم و فعل در انتهای این مقاله ضمیمه است (پیوست 2).
یافتههای مربوط به دستههای سهتایی
پس از انتخاب کلمات مرتبط و غیرمرتبط معنایی مناسب برای هر کلمه هدف، دستههای سهتایی اسم و فعل تشکیل شد. به طور کلی میانگین تعداد هجا، تعداد واج و تعداد حروف هر دسته سهتایی به ترتیب در محدوده 33/2 تا 33/4 هجا، 33/5 تا 33/11 واج و 66/4 تا 8 حرف بود. جدول شماره 3، آماره های توصیفی طول واژه دستههای سهتایی اسمی و فعلی را نشان میدهد. از آزمون تی مستقل در سطح آلفای 05/0 به منظور تعیین وجود تفاوت معنیدار در متوسط طول واژه دستهها بین دو مجموعه اسمی و فعلی استفاده شد. نتایج آزمون آماری نشان داد، تفاوت معناداری بین متوسط تعداد هجا (t66=1/16، P=0/24)، تعداد واج (t66=-1/32، P=0/19)، تعداد حروف (t66=0/83، P=0/40) دستههای فعلی و اسمی، وجود ندارد. جدول شماره 4، نتایج آزمون تی مستقل برای متوسط طول واژه دستهها بین دو مجموعه فعلی و اسمی را نشان میدهد. دستههای سهتایی دو مجموعه اسمی و فعلی در انتهای مقاله، گزارش شده است (پیوست 1).
بحث
هدف از مطالعه حاضر، معرفی و طراحی آزمایه قضاوت شباهت معنایی اسم و فعل فارسی برای بیماران دارای آسیبهای مغزی رشدی و اکتسابی و تعیین روایی محتوایی آن بود. آزمایه قضاوت شباهت معنایی با مقایسه جنبههای جزئی معنای واژگان، به طور ویژه، رمزگذاری معنایی ـ واژگانی را هدف قرار میدهد. در این آزمایه از دو مقوله دستوری اسامی عینی غیرحرکتی و افعال عینی حرکتی استفاده شد که در مورد ویژگی معنایی حرکت، با یکدیگر متفاوت بودند. محرکهای واژگانی بهکاررفته در این آزمایه، شامل 102 اسم عینی غیرحرکتی با تداعی حرکتی کم و 102 فعل عینی حرکتی با تداعی حرکتی بالا بود. در این آزمایه، اسامی و افعال تنها در ویژگی تداعی حرکتی از هم متفاوت بودند. این تقابل در بسیاری از مطالعات به کار گرفته شده است.
واژگان دو مقوله بر اساس ویژگیهای واژگانی مانند تعداد هجا، تعداد واج، تعداد حروف، تعداد مجاور واجی و نویسهای و بسامد وقوع، هماهنگ شدند. همچنین ویژگیهای روان ـ زبانشناختی این واژگان شامل تداعی حرکتی، تصویرپذیری ذهنی، میزان آشنایی و سن اکتساب، طبق نظر هجده داوطلب استخراج شد و بین دو مجموعه اسمی و فعلی هماهنگ شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معناداری در ویژگیهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی، غیر از تعداد واج و تداعی حرکتی، بین دو مجموعه اسم و فعل وجود نداشت؛ ضمن اینکه تفاوت میانگین تعداد واج بین دو مجموعه بسیار ناچیز بود. واژگان هر مقوله دستوری در 34 دسته سهتایی (34 دسته سهتایی اسمی و 34 دسته سهتایی فعلی) سازمان یافتند. در هر دسته، یک کلمه هدف، یک کلمه مرتبط معنایی و یک کلمه غیرمرتبط معنایی با کلمه هدف انتخاب شد. متوسط تعداد هجا، تعداد واج و تعداد حرف هر دسته (شاخصهای طول واژه هر دسته سهتایی) محاسبه شد و بین دو مجموعه اسمی و فعلی مقایسه شد.
نتایج آزمون تی مستقل نشان داد بین 34 دسته سهتایی اسم و فعل، تفاوت معناداری در میانگین شاخصهای طول واژه هر دسته وجود نداشت. به دلیل اینکه دو فهرست طراحیشده بر اساس تعداد حروف و هجا (شاخصهای طول واژه) تفاوت معناداری نداشتند و از طرفی بر اساس دستورالعمل اجرایی این آزمایه، محرکها به صورت دیداری ارائه میشود، و همچنین با توجه به اینکه کلمات در دستههای سهتایی قرار گرفته و شاخصهای طول واژه هر دسته بین دو مجموعه برابر بود (از جمله متوسط تعداد واج هر دسته که بین دو مجموعه اسمی و فعلی معنادار نبود)، به نظر میرسد تفاوت ناچیز در میانگین تعداد واج بین دو فهرست، اثرگذار نباشد. درنهایت، میتوان گفت آزمایه قضاوت شباهت معنایی با 102 محرک فعلی و 102 محرک اسمی با ویژگیهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی مشخص و هماهنگشده بین دو مجموعه اسم و فعل، ابزار مناسبی برای اجرای پژوهشهای گفتار، زبان و شناخت در دسترس است.
با برقراری هماهنگی در ویژگیهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی مطرحشده در این پژوهش، میتوان تأثیر این متغیرها را بر نتایج اجرای آزمایه روی بیماران، کنترل و حذف کرد و صرفاً رمزگذاری معنایی ـ واژگانی اسم و فعل و ویژگی معناشناسی حرکت را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. از آنجایی که آزمایه قضاوت شباهت معنایی، ابزاری نسبتاً جدید در مطالعات شناخت و زبان است و همچنین این آزمایه برای اولینبار در داخل کشور و به زبان فارسی طراحی شده است و تاکنون هیچ مطالعهای در داخل کشور از این آزمایه برای اهداف پژوهشی یا مداخلهای استفاده نکرده است، امکان مقایسه نتایج این آزمایه با ابزارهای مشابه داخلی نیست.
آزمایه قضاوت شباهت معنایی طراحیشده در این پژوهش، دارای سه ویژگی اساسی است: اول اینکه، این آزمایه به ارزیابی رمزگذاری معنایی در سطح پردازشی کنترلشده (غیراتوماتیک) میپردازد: پردازش معنایی کلمات میتواند در سطح خودکار (اتوماتیک) و یا کنترلشده انجام شود. در این آزمایه، به دلیل مقایسه و قضاوت صریح بین معنای کلمات و درنهایت تولید تصمیم، به دسترسی به سطوح پردازشی عمیقتر و کنترلشده (نه خودکار) نیاز است، به همین جهت بار شناختی بیشتری بر منابع معنایی وارد میشود. اما در تکالیف دسترسی واژگان یا تصمیمگیری واژگانی، نیازی به دسترسی آشکار یا کنترلشده به معناشناسی کلمه نیست، بلکه دسترسی و بازشناسی کلمه به صورت خودکار اتفاق میافتد [25]. ضمن اینکه، آیتمهای واژگانی بهکاررفته در آزمایه طراحیشده در این پژوهش به گونهای است که اجرای آن به مقایسه و قضاوت تفاوتهای جزئی و ظریف معنایی بین واژگان، نیاز دارد که این مسئله موجب افزایش بار شناختی این آزمایه میشود.
دوم اینکه این آزمایه به ارزیابی معناشناسی حرکت میپردازد؛ یکی از جنبههای مهم آزمایه موردنظر پژوهش، به طور ویژه، توجه به ویژگی معنایی حرکت بود. رویکرد شناخت بدنمند به دانش مفهومی این است که سیستم حرکتی، مشارکت اصلی در بازنمایی معنایی کلمات حرکتی دارد. در تأیید این نظریه، شواهدی در زمینه ارتباط نزدیک بین پردازش کلمات حرکتی و اجرای همان حرکت، بر اساس تکنیک آزمونهای رفتاری، محرک زبانی و سنجههای فعالیت مغزی، از گذشته تا به امروز موجود است [58-55]. به این منظور، ما از افعال حرکتی با تداعی حرکتی زیاد، در این آزمایه استفاده کردیم. بر اساس نظریه شناخت بدنمند، سیستم حرکتی در پردازش معنایی درگیر است، اما درگیری سیستم حرکتی میتواند در سطوح مختلف پردازش کلمه اتفاق بیفتد. تکالیفی با بار پردازشی مختلف، موجب تولید الگوهای نروآناتومیکی و زمانی متفاوت با فعالیت سیستم حرکتی میشود. نتایج مطالعه فرناندینو و همکاران [25] نشان داد سیستم حرکتی در دو سطح، برای پردازش معنایی کلمات حرکتی مشارکت میکند: سطح خودکار و کنترلشده. یکی از ویژگیهای این آزمایه این است که به نوعی امکان بررسی پردازش ویژگی حرکت در سطح عمیق و کنترلشده فراهم میشود.
ویژگی سوم آزمایه طراحیشده، امکان ارزیابی و مقایسه پردازش معنایی ـ واژگانی دو مقوله دستوری افعال و اسامی فارسی است: یکی دیگر از ابعاد مهم این آزمایه، کاربرد دو مقوله دستوری با ویژگی معنایی متقابل، است: افعال عینی حرکتی و اسامی عینی غیرحرکتی. این دو مقوله بر اساس ویژگی معنایی حرکت، متفاوت است اما کلمات هر دو مقوله، همگی عینی هستند.
به طور کلی، این آزمایه ضمن اینکه میتواند ابزار مناسبی برای بررسی پردازش ویژگی معنایی حرکت در افرادی با انواع آسیبهای عصبی ـ حرکتی و شناختی ـ زبانی مانند لکنت اکتسابی و رشدی، بیماری پارکینسون، زبانپریشی، اسکلروزیس چندگانه، ALS و انواع اختلالات رشدی، در نظر گرفته شود، به نوعی به آزمون فرضیات نظریه شناخت بدنمند نیز میپردازد. نکته مهم دیگر در استفاده از آزمایه قضاوت شباهت معنایی طراحیشده، نوع پاسخهای بیماران به این آزمایه است. از آنجایی که بیماران دارای آسیب های عصبی ـ حرکتی، در اجرای حرکتی گفتار نیز آسیبهایی نشان میدهند، پاسخ غیرکلامی به این آزمایه، تأثیر آسیب حرکتی گفتار را بر پاسخ و نتایج آزمایه حذف کرده و امکان ارزیابی رمزگذاری معنایی ـ واژگانی به صورت خالصتر فراهم میشود.
اما برای توجیه صریحتر نتایج و ارتباط آن به نظریه شناخت بدنمند، پیشنهاد میشود مجموعه واژگان بیشتری، چون دستههای سهتایی افعال عینی بیحرکت، افعال انتزاعی و یا اسامی عینی حرکتی به واژگان این آزمایه اضافه شود. به دلیل اینکه پیچیدگی معنایی و بار شناختی افعال نسبت به اسامی بیشتر است [59]، وجود دو مقوله مختلف دستوری (اسم و فعل) با پیچیدگی معنایی مختلف، میتواند مقایسه سطوح مختلف متغیر ویژگی معنایی حرکت را مخدوش کند. به همین دلیل، وجود سطوح مختلف متغیر ویژگی معنایی حرکت در هر مقوله واژگانی، مانند افعال انتزاعی و یا افعال عینی بیحرکت در کنار افعال حرکتی و یا اضافه کردن اسامی حرکتی در کنار اسامی عینی بیحرکت، میتواند اثر متغیر مداخلهگر نوع مقوله واژگانی را حذف کند. با این شرایط میتوان با مقایسه افعال حرکتی و افعال بدون حرکت و یا مقایسه اسامی حرکتی با اسامی بدون حرکت، پردازش ویژگی معنایی حرکت در دو سطح متغیر مستقل (حرکتی و بدون حرکت) را بدون حضور متغیر مقوله گرامری، بررسی کرد.
نکته دیگری که در اجرای این آزمایه روی افرادی با انواع آسیبها و اختلالات عصبیـ حرکتی باید در نظر گرفت این است که گرچه دو فهرست کلمه بر اساس متغیرهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی هماهنگ شدند، اما همواره سوگیریهای دیگری نیز وجود دارد که میتواند منجر به تفاوتهای بیشتر بین دو مقوله مدنظر شود. بنابراین، برای کنترل متغیر مقوله کلمه و متغیرهای مخدوشگر دیگری که در این پژوهش در نظر گرفته نشده است، پیشنهاد میشود حین اجرای این آزمون بر روی گروههای دارای آسیب، حتماً از گروه کنترل استفاده شود تا مقایسه دو مقوله اسم غیرحرکتی و فعل حرکتی در آزمایه موردنظر، بین دو گروه دارای آسیب و بدون آسیب، اجرا، تحلیل و تفسیر شود.
نتیجهگیری
هدف از این پژوهش، معرفی، طراحی و تعیین روایی محتوایی آزمایه قضاوت شباهت معنایی برای بررسی پردازش معنایی ـ واژگانی افعال حرکتی و اسامی عینی غیرحرکتی بود. این آزمایه شامل 102 فعل و 102 اسم است. به منظور یکسانسازی و کنترل متغیرهای واژگانی و روان ـ زبانشناختی بین اسامی و افعال، دو مجموعه بر اساس ویژگیهای واژگانی شامل تعداد هجا، حرف، مجاور واجی و مجاور نویسهای و همچنین ویژگیهای روان ـ زبانشناختی شامل میزان آشنایی، تصویرپذیری و سن اکتساب تفاوت معناداری نداشتند؛ اما محرکهای فعلی تداعی حرکتی بیشتری نسبت به محرکهای اسمی داشتند. واژگان هر مقوله در 34 دسته سهتایی سازمان یافتند. به طور کلی میانگین تعداد هجا، تعداد واج و تعداد حروف هر دسته سهتایی به ترتیب در محدوده 33/2 تا 33/4 هجا، 33/5 تا 33/11 واج و 66/4 تا 8 حرف بود. آزمایه طراحیشده، علاوه بر اینکه امکان مقایسه دو مقوله مختلف دستوری را فراهم میکند، میتواند برای بررسی پردازش کلمات حرکتی و همچنین آزمون فرضیات نظریه شناخت بدنمند، به منظور ارزیابی نقش سیستم حرکتی و تأثیر آسیب به این سیستم روی عملکرد زبانی و شناختی خصوصاً در بیماران با آسیبهای عصبی ـ حرکتی و شناختی مانند زبانپریشی، دمانس ـ خصوصاً بیماران مبتلا به آلزایمر به دلیل وجود نقایص معناشناختی [60] ـ بیماران دارای لکنت رشدی و اکتسابی و پارکینسون و در سایر اختلالات حرکتی و همچنین آسیبهای زبانی دوران رشد مانند آسیب ویژه زبانی به دلیل وجود سیستم معنایی ناکارآمد [61]، مورد استفاده قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله دارای شناسه اخلاق IR.USWR.REC.1397.170 است.
حامی مالی
این مقاله، بخشی از پایاننامه دکتری نویسنده اول، گروه گفتاردرمانی در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است.
مشارکت نویسندگان
تحقیق و بررسی: تبسم عظیمی؛ ویراستاری و نهایی سازی نوشته، مفهوم سازی: همه نویسندگان.
تعارض منافع
هیچ تعارض منافعی توسط نویسندگان گزارش نشده است.
تشکر و قدردانی
از تمام کسانی که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند به خصوص متخصصان و افراد مشارکتکننده در پژوهش، همچنین اعضای هیئتعلمی گروه گفتاردرمانی و دانشجویان دکتری گفتاردرمانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی خصوصاً سرکار خانم مریم ملکیان، سپاسگزاریم.
نوع مطالعه:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
گفتاردرمانی دریافت: 1398/6/2 | پذیرش: 1398/10/15 | انتشار: 1399/4/11