دوره 21، شماره 2 - ( تابستان 1399 )                   دوره، شماره، فصل و سال، شماره مسلسل | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Sharifpoor M, Dehghan M, Matloubi S, Khafri S. The Study of Vowel Space and Formant Structure in Mazani Language. jrehab 2020; 21 (2) :272-285
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2331-fa.html
شریف پور محمد، دهقان مهدی، مطلوبی شیما، خفری ثریا. بررسی واکه‌ای و ساختار سازه‌ای واکه‌ها در زبان مازندرانی. مجله توانبخشی. 1399; 21 (2) :272-285

URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2331-fa.html


1- گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، بیمارستان‌ایت الله روحانی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، مازندران، ‌ایران.
2- گروه گفتاردرمانی، دانشکده توانبخشی، بیمارستان‌ایت الله روحانی، دانشگاه علوم پزشکی بابل، مازندران، ‌ایران. ، m.dehghan26@gmail.com
3- گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، مازندران، ‌ایران.
متن کامل [PDF 4053 kb]   (1175 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (3594 مشاهده)
متن کامل:   (1665 مشاهده)
مقدمه
تولید درست و واضح واکه‌ها یکی از پارامترهای رشد مهارت‌های تولیدی و واجی در افراد است [1]. واکه‌ها جزو واج‌های واکدار زبان محسوب می‌شوند که بیانشان به ظرافت حرکتی و هماهنگی حرکتی بالایی در اتمام بهنگام در مسیر فوق حنجره‌ای و آغاز بهنگام ارتعاش تارهای صوتی بستگی دارد [2]. صوت اولیه تولید‌شده در اثر ارتعاش تارآواها، متناسب با تغییر شکل لب‌ها و ارتفاع و جایگاه زبان دگرگون می‌شود و واکه‌ها را ‌ایجاد می‌کند [6-3] به عبارتی صوت اولیه در نتیجه هرگونه تغییر ارادی یا غیرارادی در شکل و اندازه حفرات مجرای صوتی تغییر و تشدید می‌یابد و هارمونی‌های صوتی دوره‌ای با بسامد معینی برای هر واکه تولید می‌شود [7]. هریک از‌ این مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آکوستیکی صوت حاوی اطلاعات مفیدی در مورد حرکت و وضعیت تارهای صوتی است و معمولاً برای ارزیابی غیرمستقیم عملکردهای فیزیولوژیکی زیربنایی در کنترل حرکتی گفتار استفاده می‌شوند و برخورداری از دستگاه شنیداری سالم و بازخوردهای شنوایی طبیعی نقش مهمی را در کنترل این مؤلفه‌ها‌ ایفا می‌کند [9 ،8]. 
هارمونی‌هایی که دارای انرژی زیاد باشند، سازه تعریف می‌شوند [6] و می‌توان به وسیله دستگاه‌های تحلیل صوت این بسامد‌ها را استخراج کرد [10]. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های فیزیکی واکه‌ها، فرکانس سازه‌ای آن‌هاست [11 ،5] و اهمیت آن به گونه‌ای است که روابط میان سه سازه اول هر واکه به درک و تشخیص آن توسط شنونده کمک می‌کند و کیفیت و نوع یک واکه نیز به سازه‌های آن بستگی دارد [10 ،5]. کاربرد اصلی سازه‌ها در توصیف خطاهای واکه‌ای است [3] و می‌توان از آن برای مقایسه واکه‌ها در زبان‌ها و لهجه‌های مختلف، بررسی دقیق اختلالات گفتاری از قبیل ناروانی گفتار، آپراکسی گفتار، دیزآرتری، بررسی طبیعی بودن روند رشد و تعیین مشخصه‌های گفتاری افراد کم‌شنوا نیز استفاده نمود [13 ،12]. 
هر واکه دارای چندین سازه است که در‌این پژوهش فقط سه سازه اول مورد بررسی قرار می‌گیرند. سازه اول یا F1 با ارتفاع زبان، سازه دوم یا F2 با جایگاه زبان (جلو یا عقب بودن) و سازه سوم یا F3 با شکل لب‌ها (گرد یا گسترده بودن) در ارتباط است [14 ،7]. 
نسبت‌های F2 به F1 و F3 به F1 در هنگام تولید واکه در تمام افرادی که به یک زبان خاص صحبت می کنند یکسان است پس این نسبت‌ها نقش عمده‌ای در تمییز یک صدای گفتاری از دیگری ایفا می‌کند [7]. فضای واکه‌ای نیز یک تصویر گرافیکی از مکان آن واکه‌ است به عبارتی بیانگر دو فضای تولیدی و اکوستیکی واکه است؛ یعنی هم وضعیت تولید واکه را از لحاظ پیش‌روی و پس‌روی زبان و هم از لحاظ ارتفاع زبان نشان می‌دهد و هم بیانگر نسبت سازه اول و دوم به یکدیگر است. فضای واکه‌ای را با یک نمودار نشان می‌دهند که محور عمودی این نمودار بُعد ارتفاع زبان و محور افقی آن بُعد پیش‌روی زبان را نشان می‌دهد پس به عبارتی دیگر محور عمودی بیانگر سازه اول (‌F1) و محور افقی بیانگر سازه دوم (F2) است [11]. 
در ادامه به برخی از مطالعات در حوزه بررسی فضای واکه‌ای و ساختار سازه‌ای واکه‌ها می‌پردازیم. در پژوهش حمدان و همکاران مشخصات سازه‌ای مردان 60-18‌ساله لبنانی انگلیسی‌زبان برای دو واکه /a/ و /i/ مورد بررسی قرار گرفت. میانگین سه سازه اول، دوم و سوم در واکه /a/ به ترتیب 622، 1264 و 2610 هرتز به دست آمد که در واکه /i/ نیز به ترتیب 378، 2210 و 2847 هرتز بود [15]. محمدی و همکاران به بررسی ساختار‌های سازه‌ای و فضای واکه‌ای در واکه‌های زبان فارسی در محدوده سنی  24-18 سال پرداختند. طبق یافته‌های حاصل از‌این پژوهش، کمترین میزان F0 درمردان و زنان مربوط به واکه‌های/æ/ و/a/ و بیشترین آن مربوط به واکه /i/ بود. بیشترین و کمترین مقدار F1 در هردو جنس مربوط به واکه‌های/æ/ و /i/، 2F در هر دو جنس /i/ و/u/ و F3 مربوط به واکه‌های /u/ و/i/ حاصل شد [16]. 
در پژوهش دیگری تحت عنوان «بررسی فضای واکه‌ای در پنج بزرگسال تالشی‌زبان»، توسط شیخ سنگ تجن و همکاران انجام شد، کمترین و بیشترین میانگین بسامد‌های سازه‌ای واکه‌ها در زبان تالشی مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج، کمترین و بیشترین میانگین F1 به ترتیب به واکه‌های //i و/a/، 2F به واکه‌های /a/ و//i، و F3 به واکه‌های /æ/ و //i مرتبط بود. نکته قابل توجه در ‌این مطالعه عدم تمایز واجی واکه /o/ در گویندگان زبان تالشی بود؛ به طوری که تمامی واج‌های /o/ فارسی را زبانوران تالشی به صورت /u/ تلفظ می‌کنند [17]. صالحی و همکاران نیز در پژوهشی تحت عنوان «تعیین فرکانس سازه‌های واکه‌های زبان فارسی» نشان دادند، در هر دو جنس میانگین بیشترین مقدار F1 مربوط به واکه/æ/، 2F و F3 هردو مربوط به واکه /i/ به دست آمد. اما کمترین مقدار F1 در مردان به واکه /i/ و در زنان به واکه /u/ مرتبط بود وکمترین مقدار F2 و F3 در هردو جنس مرتبط با واکه /u/ حاصل شد [18]. 
نتایج مطالعه محمدی و همکاران با عنوان «بررسی و مقایسه ساختار سازه‌ای واکه‌های زبان فارسی در 50 کودک 7 تا 9 ساله و 50 بزرگسال 18 تا 22‌ساله فارسی زبان» حاکی از آن بود که دامنه تغییرات F2 به F1 در پسران از 2 در واکه /æ/، تا 7/7 در واکه /i/، و در دختران از 1/4 در واکه /a/، تا 8/5 در واکه /i/ متغیر بود و دامنه تغییرات F3 به F1 در پسران از 3/8 در واکه /æ/، تا 11/1 در واکه /u/ و در دختران از 2/9 در واکه /æ/، تا 10/6 در واکه /i/ گزارش شد. در همه گروه‌ها /æ/ بازترین واکه و i// بسته‌ترین واکه بوده است. همچنین واکه /‌i/ پیشین‌ترین واکه و /u/ پسین‌ترین واکه بود. مردان و زنان نیز به ترتیب در مقایسه با پسران و دختران بسامدهای سازه‌ای کمتری داشتند [19]. محمدی و همکاران نیز در پژوهشی با عنوان «بررسی ساختار سازه‌ای واکه‌های زبان فارسی» نشان دادند بیشترین و کمترین مقدار F1 به ترتیب به واکه‌های /æ/، /i/، بیشترین و کمترین F2 به واکه‌های /i/ و/u/ و بیشترین و کمترین F3 به واکه‌های /i/ و /u/ مربوط بود [20].
اکثر اوقات ارزیابی درمانگران در خصوص واکه‌ها به صورت درکی و مبتنی بر تجربیاتشان است. در حالی که با تجزیه و تحلیل اکوستیکی می‌توان به شکل مجرای صوتی و نحوه تأثیر آن بر تشدید بسامد پایه واکه پی برد. مطالعه تولید صحیح واکه‌ها تنها با ارزیابی ادراکی انجام نمی‌شود و نیاز به بررسی دقیق آزمایشگاهی دارد. ارزیابی‌های ادراکی در واقع شامل گوش دادن و قضاوت‌های ادراکی است که در کنار تاریخچه‌گیری، روند ارزیابی را تکمیل می‌کند. با توجه به اهمیت واکه‌ها و ساختارهای سازه‌ای آن‌ها و اهمیت‌این اجزا در جنبه‌های ارتباطی وزیبایی شناختی و توجه به ‌این مورد که الگوی سازه‌ای و فضای واکه‌ای زبان‌ها با هم تفاوت دارند، وجود شاخصی که از گفتار هنجار به دست آمده باشد می‌تواند جهت مقایسه با موارد مشابه در گفتار مراجعین، مفید و حتی ضروری تلقی شود. بر ‌این اساس می‌توان معیار و ملاکی فراهم کرد تا در روند ارزیابی و درمان قابل استفاده باشد و از آنجایی که در زبان مازنی تحقیقی در ‌این حوزه انجام نشده، پژوهش حاضر با هدف دست‌یابی به ویژگی‌های واکه‌ها در این زبان انجام شد.
روش بررسی
پژوهش توصیفی ـ تحلیلی حاضر به صورت مقطعی در شصت فرد سالم هجده تا چهل‌ساله (سی مرد، سی زن) پس از اعمال معیارهای ورود و خروج انجام شد که به صورت دردسترس از کارمندان دانشگاه علوم‌پزشکی بابل، بیمارستان‌آیت‌الله روحانی و نیز مراجعه‌کنندگان به ‌این مرکز انتخاب شدند. شرایط ورود به مطالعه شامل عدم وجود سابقه بیماری‌های تنفسی، اختلال گفتاری و اختلالات عضوی وابسته به اندام‌های گفتاری، اختلالات شنوایی، التهابات مشهود مجرای تنفسی و گفتاری بود و شرط لازم انتخاب، داشتن اصالت مازندرانی بود و اینکه نمونه‌ها حداقل پنج سال اخیر در محیط شهری بابل زندگی کرده باشند. با در نظر گرفتن P: 0/5 و ضریب اطمینان 95 درصد و خطای d:0/17 تعداد نمونه مورد‌مطالعه با توجه به فرمول در زنان و مردان، 33 نفر به دست آمد و 60 نفر از افراد با زبان مازنی انتخاب شدند. پس از انتخاب نمونه‌ها، اطلاعات جمعیت‌شناختی آزمودنی‌ها با استفاده از پرسش‌نامه مربوطه حاصل شد. 
سپس با توضیح روش تحقیق از آن‌ها خواسته شد تا واکه‌های موجود در زبان مازندرانی (شامل شش واکه) را که به صورت نوشتاری در اختیار آزمودنی‌ها قرار داده شد،به مدت 3 تا 5 ثانیه تولید کنند و بین هر واکه تا واکه بعدی اندکی مکث کنند. آزمودنی‌ها در وضعیت نشسته و کاملاً صاف قرار می‌گرفتند؛ به طوری که در حین ضبط صدا، وضعیت بدن خود را نباید تغییر می‌دادند. برای نمونه‌گیری حداقل دو ساعت از بیداری فرد گذشته بود تا فرد به صدای ثابت روزمره خود رسیده باشد. از آزمودنی‌ها خواسته شد تا فاصله دهان از میکروفون را 20 تا 25 سانتی‌متر نگه دارند. پس از اتمام نمونه‌گیری آزمونگر هرکدام از واکه‌ها را جداگانه ذخیره کرد تا برای تجزیه و تحلیل آکوستیکی آماده شوند. با استفاده از نرم‌افزار تحلیل صدای PRAAT نمونه‌ها تجزیه و تحلیل شده و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 و آماره‌های توصیفی شامل میانگین و واریانس سازه‌ها و نیز برای قسمت تحلیلی با استفاده از آزمون تی مستقل گزارش شدند.
یافته‌ها
طبق نتایج ‌این پژوهش کمترین و بیشترین مقدار فرکانس پایه در مردان مربوط به واکه /a/ با فرکانس 124 هرتز و واکه‌های /i/ و /u/ با فرکانس 136 هرتز بود. در زنان نیز کمترین و بیشترین مقدار فرکانس پایه مربوط به واکه‌های /æ/ و /e/ با فرکانس 202 هرتز و واکه /u/ با فرکانس222 هرتز حاصل شد. میانگین کمترین و بیشترین مقدار سازه اول در مردان با زبان مازندرانی مربوط به واکه /i/ با فرکانس 283 هرتز و /æ/ با فرکانس 646 هرتز بدست آمد. در زنان نیز کمترین و بیشترین مقدار سازه اول مرتبط با همین واکه‌ها یعنی /i/ با فرکانس 364 هرتز و/æ/ با فرکانس 828 هرتز حاصل شد. در مقایسه سازه اول، تمام واکه‌ها بین زنان و مردان به جز دو واکه /u/ و /o/ در سایر واکه‌ها زنان به طور معنی‌داری از مقدار سازه اول بیشتری نسبت به مردان برخوردار بودند (‌P<0/05). میانگین کمترین و بیشترین مقدار سازه دوم در مردان به ترتیب مربوط به واکه /a/ با فرکانس 1150 هرتز و واکه /i/ با فرکانس 2182 هرتز بود. در گروه زنان نیز نتایج مشابهی حاصل شد و کمترین و بیشترین مقدار سازه دوم به واکه‌های /a/ و /i/ مربوط بود که به ترتیب میانگین فرکانس 1167 هرتز و 2346هرتز به دست آمد. 
در مقایسه سازه دوم تمام واکه‌ها بین زنان و مردان به جز واکه /u/ در سایر واکه‌ها زنان به طور معنی‌داری از مقدار سازه دوم بیشتری نسبت به مردان برخوردار بودند (‌P<0/05). ولی در واکه /u/که سازه اول در مردان بیشتر از زنان به دست آمد، تفاوت بین زنان و مردان معنی‌دار نبود.(P>0/05). در سازه سوم، کمترین و بیشترین میانگین مقدار در مردان مربوط به واکه‌های /e/ و /i/ به ترتیب با فرکانس 2629 و 2888 هرتز حاصل شد؛ در حالی که در زنان میانگین کمترین و بیشترین مقدار سازه سوم به واکه‌های /o/ و /i/ به ترتیب با فرکانس 2775 و 3151 هرتز تعلق گرفت. در ‌این سازه، میانگین فرکانس همه واکه‌ها به جز واکه /o/ در زنان بیشتر از مردان بود، ولی صرفاً در دو واکه /i/ و /e/ تفاوت معنی‌دار بود (P<0/05)، اما در واکه /o/ که سازه سوم در مردان بیشتر از زنان به دست آمد، تفاوت بین مردان و زنان معنی‌دار نبود (P>0/05). 
همچنین میانگین بیشترین مقدار نسبت سازه دوم به اول در مردان و زنان مربوط به واکه /i/، به ترتیب 7/7 و 6/4 به دست آمد. میانگین کمترین مقدار نسبت سازه دوم به اول در مردان مربوط به واکه‌های /a/ و /æ/، 2/1 و در زنان مربوط به واکه /a/ 1/7 بود. میانگین بیشترین مقدار نسبت سازه سوم به اول در مردان و زنان مربوط به واکه /i/، به ترتیب 10/2 و 8/6 ثبت شد. میانگین کمترین مقدار نسبت سازه سوم به اول در مردان و زنان مربوط به واکه /æ/، به ترتیب 4 و 3/3 به دست آمد.
بحث
پژوهش حاضر با هدف تعیین شاخصی که از گفتار هنجار به دست آمده باشد و بتواند جهت مقایسه و تشخیص خطاهای واکه‌ای و اختلالات گفتاری در زبان مازندرانی مورد استفاده قرار گیرد، با نمونه گیری از ساکنین شهر بابل انجام شد. در ‌این مطالعه، در مردان با زبان مازندرانی واکه /a/ بم‌ترین و واکه‌های /i/ و /u/ زیرترین و در زنان با زبان مازندرانی، واکه‌های /æ/ و /e/ بم‌ترین و واکه /u/ زیرترین به دست آمد که با نتایج محمدی و همکاران متفاوت است؛ چراکه مطابق با پژوهش ایشان در هر دو جنس واکه‌های /æ/و/a/ بم‌ترین و واکه /i/ زیرترین به دست آمد.  تفاوت‌های مشاهده‌شده در فرکانس پایه واکه‌های مختلف، گویای تفاوت در ماهیت ویژگی‌های آکوستیکی در زبان مازندرانی، زبان‌های کردی و فارسی است.
مقدار F1 مردان و زنان در پژوهش حاضر به ترتیب در واکه‌های /æ/ بیشترین و در واکه /i/ کمترین به دست آمد که ‌این نتایج همسو با نتایج حاصل از مطالعه محمدی و همکاران، محمدی و همکاران و صالحی و همکاران است. در این پژوهش بیشترین مقدار F2 در هر دو گروه متعلق به واکه /i/ بود که با نتایج مطالعات محمدی و همکاران (2011) و محمدی و همکاران (2003) مطابقت دارد [15 ،11]. اما کمترین مقدار F2 در هر دو گروه ‌این پژوهش به واکه /a/ مربوط بود که با هیچ‌کدام از مطالعات داخلی مطابقت نداشت، به عبارتی در بیشتر مطالعات کمترین مقدار F2 واکه /u/ به دست آمده بود. به نظر می‌رسد علت این تفاوت، زبان و ماهیت ویژگی‌های آکوستیکی متفاوت شرکت‌کننده‌های هر تحقیق باشد.
بیشترین مقدار F3 در‌این مطالعه در هردو جنس به واکه /i/ تعلق داشت که با همه مطالعات اعم از محمدی و همکاران (2008)، محمدی و همکاران (2011)، محمدی و همکاران (2003) و صالحی و همکاران مطابقت دارد. کمترین مقدار F3 در مردان و زنان این مطالعه متفاوت بود. به عبارتی کمترین مقدار F3 مردان به واکه /e/ و در زنان به واکه /o/ تعلق داشت. در مقایسه با دیگر مطالعات محمدی و همکاران (2008)، کمترین مقدار F3 در مردان به واکه /o/ و در گروه زنان به واکه /a/ مربوط بود در حالی که در سایر مطالعات کمترین مقدار F3 به واکه /u/ مرتبط بود؛ بنابراین با توجه به اختلاف در سازه سوم در ‌این پژوهش با سایر مطالعات می‌توان عوامل زبانی در ‌این تفاوت را تأثیرگذار دانست.
شکل و اندازه مجرای صوتی در تولید واکه‌ها بر فرکانس‌های تشدید‌کننده یا سازه‌های واکه‌ها تأثیر می‌گذارد. پایین آوردن زبان موجب بزرگ‌تر شدن فضای جلوی زبان و در نتیجه کاهش فرکانس تشدید می‌شود، در حالی که فضای پشت زبان تا حدودی کوچک‌تر شده و منجر به افزایش فرکانس تشدید می‌شود. درواقع F1 با ارتفاع زبان رابطه عکس دارد؛ یعنی هرچه ارتفاع زبان کاهش می‌یابد F1 افزایش می‌یابد. به ‌این ترتیب انتظار می‌رود F1 در واکه‌های افتاده و باز بیشتر و در واکه‌های افراشته و بسته کمتر باشد. در رسم نمودار فضای واکه‌ای در محور عمودی F1 و در محور افقی F2 قرار می‌گیرد که در ‌این صورت ترتیب قرارگیری واکه‌ها بر اساس محور عمودی میزان باز و بسته بودن آن‌ها را نشان می‌دهد. همچنین ترتیب قرارگیری واکه‌ها بر اساس محور افقی نمایانگر پیشین و پسین بودن آن است. 
نمودار فضای واکه‌ای، در واکه‌های زنان و مردان با زبان مازندرانی، موقعیت تولیدی واکه‌ها را در فضای دهان و در مقایسه با یکدیگر نشان می‌دهد. طبق نمودار به‌دست‌آمده در پژوهش حاضر، میزان ارتفاع زبان در دو گروه مردان و زنان به ترتیب در واکه /æ/ کمترین و در واکه /i/ بیشترین ثبت شد. بنابراین در ‌این پژوهش واکه /æ/ بازترین و افتاده‌ترین و همچنین واکه /i/ بسته‌ترین و افراشته‌ترین به دست آمد. نتایج ‌این پژوهش با نتایج حاصل از مطالعه محمدی و همکاران (2011)، صالحی و همکاران و محمدی و همکاران (2003) مطابقت دارد. 
همچنین بر اساس نمودار، در زنان و مردان با زبان مازندرانی در میان شش واکه، واکه /a/ پسین‌ترین واکه و واکه /i/ پیشین‌ترین به دست آمد و‌ این نتایج با مطالعات محمدی و همکاران (2011)، صالحی و همکاران، محمدی و همکاران (2008) و محمدی و همکاران (2003) مطابقت دارد، اما این مظالعات در مورد پسین‌ترین واکه با‌ این مطالعه اختلاف دارند؛ به طوری که پسین‌ترین واکه در ‌این مطالعات مربوط به واکه /u/ بوده است.
میزان F3 با شکل لب‌ها و گرد بودن آن‌ها در ارتباط است و به عبارتی در واکه‌های گرد کاهش می‌یابد و میان مقدار آن و درجه گرد‌شدگی لب‌ها رابطه معکوس وجود دارد. هرچه میزان گستردگی لب‌ها بیشتر باشد، میزان F3 افزایش می‌یابد که در پژوهش حاضر، در دو گروه مردان و زنان واکه /i/ گسترده‌ترین و واکه /e/ در مردان و واکه /o/ در زنان گردترین به دست آمد. نتایج ‌این پژوهش در ارتباط با گسترده‌ترین واکه با همه پژوهش‌های دیگر مطابقت دارد. در بیشتر مطالعات گردترین واکه /u/ به دست آمد و صرفاً در پژوهش محمدی و همکاران (2008) گردترین مربوط به واکه /o/ بود که علت‌این تفاوت می‌تواند زبان و ماهیت ویژگی‌های آکوستیکی متفاوت افراد مورد تحقیق باشد.
 نتیجه‌گیری
در پژوهش حاضر میانگین بیشترین مقدار نسبت سازه دوم به اول در دو جنس مربوط به واکه /i/ به دست آمد. همچنین میانگین کمترین مقدار نسبت سازه دوم به اول در مردان مربوط به واکه‌های /a/ و /æ/ و در زنان با زبان مازندرانی مرتبط با واکه/a/  بود. که ‌این نتایج با پژوهش صالحی و همکاران مطابقت داشت.
میانگین بیشترین مقدار نسبت سازه سوم به اول در دو گروه مردان و زنان مربوط به واکه /i/ ثبت شد. همچنین میانگین کمترین مقدار نسبت سازه سوم به اول در دو گروه مردان و زنان مربوط به واکه /æ/ به دست آمد. ‌این نتایج با پژوهش صالحی و همکاران مطابقت داشت با ‌این تفاوت که میانگین بیشترین مقدار نسبت سازه سوم به اول در گروه دختران واکه /u/ و میانگین کمترین مقدار نسبت سازه سوم به اول در گروه پسران واکه /a/ به دست آمد که‌ این اختلاف می‌تواند به دلیل تفاوت زبان در هر مطالعه باشد.
درنهایت همان‌طور که از نتایج ‌این پژوهش برمی‌آید، فضای واکه‌ای و ساختار سازه‌ای در زبان مازندرانی کمی متفاوت از سایر زبان‌ها و زبان معیار فارسی است که شاید بتوان آن را دلیل عمده تفاوت لهجه‌ای محسوب کرد.‌ این مطالعه با هدف تعیین شاخصی از گفتار هنجار در زبان مازنی انجام شد، بنابراین نتایج حاصل از آن می‌تواند در تشخیص اختلالات گفتاری و نقش مهم واکه در روانی و وضوح کلام در اهداف بالینی و پژوهشی، از اهمیت کاربردی و بسزایی برخوردار باشد.  
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
به تمامی افرادی که در پژوهش مشارکت داشتند‌این اطمینان داده شد که اطلاعات حاصل از ‌این پژوهش صرفاً جهت حصول اهداف علمی بوده و پس از اخذ رضایت‌نامه از ‌ایشان اطلاعات وی ثبت می‌‌شود.
حامی مالی
این مقاله حامی مالی نداشته است.
مشارکت نویسندگان
تمامی نویسندگان در نگارش این پایان نامه مشارکت داشته‌اند. 
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
بدین وسیله ازکمیته تحقیقات دانشجویی دانشگاه علوم‌پزشکی بابل برای کمک‌های مادی و معنوی قدردانی می‌‌شود. 
نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: گفتاردرمانی
دریافت: 1397/1/16 | پذیرش: 1398/7/6 | انتشار: 1399/4/11
* نشانی نویسنده مسئول: دانشگاه علوم پزشکی بابل ، دانشکده توانبخشی، گروه آموزشی گفتاردرمانی، بابل، مازندران، ایران

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb