مقدمه
با تأملی ژرف پیرامون خود، در میان اعضای جامعه با گروهی برخورد میکنیم که دچار معلولیت هستند. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، میزان افراد معلول در جهان به 15 درصد (بیش از یک میلیارد) رسیده است [
1]. در ایران نیز نتایج سرشماریهای مختلف نشان میدهد در سال 1385، 1/4 درصد جمعیت کشور معلول بوده [
2] که در سال 1390 به 1/5 درصد، یعنی حدود یک میلیون و 17 هزار و 659 نفر رسیده است. طبق آمارهای موجود در حدود 4 درصد از جمعیت کشور را افراد معلول با معلولیتهای مختلف جسمی، ذهنی، حسی و روانی تشکیل میدهند که جمعیتی بالغ بر 2/5 میلیون نفر را شامل میشود [
3].
در حال حاضر 18 هزار و 61 نفر (2/6 درصد از کل جمعیت استان که 11 هزار نفرشان در روستا و 7 هزار و 61 نفر در شهر هستند) معلول هستند. از این تعداد 10 هزار و 189 نفر (1/45 درصد از کل جمعیت استان که 7 هزار نفرشان «1 درصد» در روستا و 3 هزار و 189 نفر «0/45 درصد» در شهر هستند) معلول جسمی و 7 هزار و 872 نفر (1/12درصد) معلول ذهنی و اجتماعی هستند [
4]. معلولیت پدیدهای زیستی، روانی و اجتماعی است و چنانچه هریک از این حیطهها نقصی داشته باشند، شالوده سلامت روان متأثر میشود [
5] و نتیجه اختلال یا ناتوانیای است که از انجام یک یا چند نقش طبیعی که مبتنی بر سن، جنس و دیگر عوامل اجتماعی و فرهنگی است، میکاهد یا جلوگیری میکند [
6].
از دیدگاه توانبخشی معلولیتها به سه دسته ذهنی و روانی، حسی و جسمی تقسیم میشود و معلولیت جسمی نیز به چهار دسته جسمیحرکتی، احشایی، حسی و سالمندان تقسیم میشود [
7]. معلول جسمیحرکتی به افرادی اطلاق میشود که به هر علت دچار ضعف، اختلال یا ناتوانی در سیستم حرکتی باشند یا برای تحرک، نیاز به پارهای وسایل کمکی داشته باشند
[2]. برونر و ترنر معلولیتهای جسمیحرکتی را به عنوان یک آسیب که یک یا بیش از یکی از فعالیتهای عمده زندگی فرد را محدود میکند، تعریف کردهاند [
8]. به مبتلایان آن دسته از بیماریهای ناشی از اختلالات بیولوژیکی و متابولیسمی ارگانیسم بدن که سیر مزمن آنها به ناتوانی بیمار منجر میشود، معلولان احشایی میگویند و معلولان حسی، محدود به افرادی میشوند که دچار نقایص بینایی یا شنوایی یا ترکیبی از این دو باشند [
2].
توانمندسازی فرایندی است که جامعه از راه آن، از نیازها و خواستههای خود آگاه میشود و نوعی اعتمادبهنفس و خوداتکایی را برای برطرفکردن آن نیازها به دست میآورد و بر اساس آن از توانایی لازم برای تحقق هدفهای خود برخوردار میشود [
9]. در یکی از بهترین بررسیهای تجربی انجامشده درباره توانمندسازی تا به امروز اسپریتزر (1996) چهار بُعد را برای توانمندسازی شناسایی کرد. وتن و کمرون بر اساس پژوهش میشرا (1992) یک بعد دیگر به مدل او افزودهاند. این پنج بعد عبارتند از: احساس خوداثربخشی (احساس شایستگی شخصی)، احساس خودمختاری (احساس انتخاب شخصی)، پذیرفتن شخصی نتیجه (احساس مؤثربودن)، احساس معنیدار بودن (احساس ارزشمندی کار)، و احساس اعتماد به دیگران (احساس امنیت) [
10]؛ بنابراین، هدف توانمندسازی کمک به افراد ضعیف است تا تلاش کنند بر ضعفهایشان غلبه کنند و جنبههای مثبت زندگیشان را بهبود ببخشند و استعدادهای خود را شکوفا کنند.
امروزه، ما با دیدگاه اجتماعی جدید توسعهیافته حقوق بشر زندگی میکنیم، با این تفکر که افراد ناتوان باید لذت ببرند [
11]؛ بنابراین مقتضی است به توانمندسازی و استقلال افراد ناتوان و عوامل تأثیرگذار بر آن توجه شود. از عواملی که ممکن است در توانمندی معلولان نقش داشته باشد، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، فعالیتهای ورزشی، رفتارهای ترحمآمیز، میزان تحصیلات، سن و نوع معلولیت آنهاست. اکبری و مؤمنی مهموئی (2015) در پژوهشی که نقش توانمندسازی در کیفیت زندگی نابینایان را بررسی کردند، نشان دادند معلولیت نابینایی باعث افسردگی، کاهش عملکرد فرد و کاهش کیفیت زندگی میشود و ارائه خدمات توانبخشی باعث بهبود عملکرد و افزایش کیفیت زندگی فرد نابینا میشود [
12].
احمدی و همکاران (2017) در پژوهشی نشان دادند بین سن، وضعیت تأهل و ازدواج با توانمندسازی معلولان جسمی رابطه معناداری وجود ندارد، اما بین سرمایه اجتماعی (با سه بُعد ساختاری، ارتباطی و شناختی) و توانمندسازی معلولان رابطه معناداری وجود دارد [
13]. غفارپور نافچی و محمدی (2017) در پژوهشی نشان دادند بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، نحوه گذران اوقات فراغت، ارائه خدمات توانبخشی و حمایت خانواده با پذیرش افراد ناتوان همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین نشان دادند بین جنسیت، سن و پذیرش افراد ناتوان در جامعه تفاوت معناداری وجود ندارد، اما بین میزان تحصیلات و پذیرش افراد ناتوان تفاوت معناداری وجود دارد و افراد با تحصیلات بیشتر میانگین پذیرش بیشتری در جامعه دارند [
14] که این خود به توانمندی آنها میافزاید.
خسروی و همکاران (2015) در پژوهشی نشان دادند بین خردهمقیاسهای حمایت اجتماعی (حمایت اجتماعی دوستان، خانواده و دیگران) با مؤلفههای روانی (آسایش روانی و خودپنداری) و اجتماعی (روابط اجتماعی و روابط فامیلی) کیفیت زندگی در معلولان جسمیحرکتی رابطه مثبت معناداری وجود دارد [
15]. دستیار و محمدی (2016) در پژوهشی نشان دادند رفتارهای ترحمآمیز بر توانمندسازی معلولان جسمی تأثیر منفی دارد و هرچه با معلولان به طور دلسوزانه برخورد و رفتار شود، توانمندی آنها کمتر میشود [
16].
چوبینه و همکاران (2011) نشان دادند معلولان ناشنوا و خانوادههایشان نسبت به سایر معلولان (نابینا و حرکتی) نظر مثبتتری به معلولیت دارند که این بر توانمندی معلولان ناشنوا اثرگذار است [
17]. سونگ (2011) در پژوهشی که نقش سرمایه اجتماعی در تولید سلامت را بررسی کرد، به این نتیجه رسید که با افزایش سرمایه اجتماعی، افسردگی کاهش پیدا میکند [
18]. اشفورث (2007) در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که احساس مؤثربودن ناشی از توانمندسازی، این احساس را در افراد به وجود میآورد که گوش شنوایی برای شنیدن ایدههایشان وجود دارد. به همین دلیل آنها احساس خواهند کرد که میتوانند در تعیین جهت واحد کاریشان نقش داشته باشند و باید عملکرد بهتری از خود به نمایش گذارند [
19].
به طور کلی توانمندسازی باعث میشود افراد معلول و خانوادههای آنان با ارتقای توانمندهای خود به روند توسعه جامعه خود کمک کنند. همچنین معلولان باید حمایت شوند تا از کمک دیگران بینیاز شوند، متکی به خود بار آیند و از تواناییهای آنان حداکثر استفاده بشود. با توجه به کمبود مطالعات (جستوجو در نشریات علمی معتبر ایران و پایگاههایی از جمله مگیران، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، نورمگز و سیویلیکا از سال 1393 تا اوایل 1395) در زمینه شناسایی عوامل مرتبط با توانمندسازی معلولان جسمی در کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد، اهمیت انجام چنین پژوهشی مشخص میشود.
علاوه بر محدودیت تحقیقاتی که به صورت مستقیم به این موضوع پرداختهاند، وجوه تمایز این پژوهش با پژوهشهای پیشین در این حوزه این است که توانمندی را همزمان در بین سه گروه از معلولان جسمی (جسمیحرکتی، احشایی و حسی) بررسی و مقایسه کرده است؛ همچنین وجه تمایز دیگر آن با مطالعات پیشین این است که درباره عوامل مرتبط با توانمندسازی معلولان، جامعتر و کاملتر از مطالعات پیشین است و متغیرهایی مثل جنسیت، فعالیتهای ورزشی و نوع معلولیت و رابطه آنها با توانمندسازی معلولان جسمی را که در مطالعات قبلی بررسی نشده است، بررسی کرده است؛ بنابراین، هدف این پژوهش سنجش توانمندسازی (احساس معنیداربودن، مؤثربودن، خودمختاری، خوداثربخشی و احساس امنیت) معلولان جسمی (جسمیحرکتی، احشایی و حسی) تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1394و عوامل مرتبط با آن است.
روش بررسی
در این پژوهش، روش تحقیق پیمایشی و از نوع مقطعیتحلیلی بود و از اواخر خرداد تا 18 بهمن 1394 بین تمام معلولان جسمی (جسمیحرکتی، احشایی و حسی) تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد (به تفکیک هر شهر) انجام گرفت که طبق آمار سال 1394 بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد بالغ بر 10 هزار و 189 نفر بودهاند [
4]. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه این تحقیق 370 نفر معلول جسمی بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری تصادفی نسبتی در بین 8 شهر استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده شده است (جدول شماره 1).
ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته با 4 سؤال زمینهای (میزان تحصیلات با مقیاس رتبهای، جنسیت و نوع معلولیت با مقیاس اسمی و سن با مقیاس فاصلهای) و 46 سؤال تخصصی (اعتماد اجتماعی، 10 سؤال؛ مشارکت اجتماعی، 9 سؤال؛ فعالیتهای ورزشی، 8 سؤال؛رفتارهای ترحمآمیز، 4 سؤال و توانمندسازی معلولان 15 سؤال) با مقیاس رتبهای و پنجطیفی لیکرت (کاملاً مخالفم= نمره 1، مخالفم= نمره 2، تا حدودی= نمره 3، موافقم= نمره 4 و کاملاً موافقم= نمره 5) بود. با توجه به نوع معلولیت (جسمیحرکتی، احشایی و حسی)، تکمیل پرسشنامهها به شیوههای مختلفی انجام شد. از معولان نابینا یا بیسواد که قادر به خواندن پرسشنامهها نبودند و معلولانی که به خاطر وضعیت بد جسمی توانایی جوابدادن پرسشنامهها را نداشتند، سؤالات پرسشنامه پرسیده شد و جوابها را محقق علامت زد و پرسشنامهها تکمیل شدند.
برای دیگر معلولان جسمی از جمله معلولان ناشنوا، قطع عضو، نخاعی و هموفیلی که توانایی پاسخگویی به پرسشنامهها را داشتند، پرسشنامه مستقیم به دست آنها داده شد و به سؤالات جواب دادند. این پژوهش معیارهای ورود و خروج دارد. معیارهای ورود: علاقهمندی به موضوع پژوهش و معلولبودن خود محقق. معیارهای خروج: معلولان شهرهای استان که در زمینهای (ادامه تحصیل، فعالیت ورزشی، حضور در جامعه و ...) دچار ضعف و مشکل باشند. البته این مشکل باید ریشهیابی شود و در کمک به این افراد از سوی افراد توانا و دانا دریغ نشود.
در این پژوهش روایی یا قابلیت اعتبار پرسشنامه از طریق روش اعتبار محتوایی و آن هم از نوع اعتبار صوری است که این روش با
مراجعه به عقل سلیم و داوران متخصص و کتب و موضوعات مرتبط آزمون شد. به عبارتی پرسشنامه تهیهشده به استاد راهنما و 10 نفر از صاحبنظران و استادان مختلف حوزههای روششناسی (3 نفر)، روانشناسی (3 نفر) و جامعهشناسی (4 نفر) تحویل داده شد و نظرات و دیدگاههای هریک از آنها درباره شاخصها، معرفها و گویههای تحقیق اخذ و پس از جمعبندی نظرات آنها، پرسشنامه نهایی تدوین شد و حاصل بازخورد نظرات آنها یک پرسشنامه باکیفیت و خوب برای پژوهش شد.
به منظور سنجش پایایی پرسشنامه قبل از انجام نهایی تحقیق، 40 پرسشنامه تکمیل شد و با کمک آلفای کرونباخ محاسبه شد. مقادیر بالای (بالاتر از 0/70) آلفا و نبودِ ناهماهنگی در بین آیتمها، دلیلی بر مناسببودن پرسشنامه بود. بعد از اطمینان از پایایی (جدول شماره 2)، پرسشنامهها تکمیل شد. به منظور رعایت اخلاق حرفهای، قبل از مراجعه مستقیم به پاسخگویان، از طریق تلفن با آنها هماهنگیهای لازم انجام میشد و به آزمودنیها درباره اینکه اطلاعات مربوط به ایشان به صورت محرمانه نگهداری میشود، اطمینان داده میشد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 21 نرمافزار SPSS صورت گرفت و از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، تیدو گروه مستقل، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر) استفاده شد.
یافتهها
وضعیت توصیفی پاسخگویان نشان میدهد از مجموع 370 نفر پاسخگو، 53 نفر (14/3 درصد) بیسواد، 42 نفر (11/4 درصد) ابتدایی، 58 نفر (15/7 درصد) راهنمایی، 93 نفر (25/1 درصد) متوسطه و دیپلم، 96 نفر (25/9 درصد) فوقدیپلم و لیسانس و 28 نفر (7/6 درصد) فوقلیسانس و بالاتر داشتند. با توجه به جنسیت معلولان، 239 نفر (64/6درصد) از آنان مرد و 131 نفر (35/4 درصد) زن هستند. بر اساس نوع معلولیت، 237 نفر (64/1 درصد) از آنها دچار معلولیت جسمیحرکتی (قطع عضو، نخاعی، مفصلی، استخوانی و عضلانی)، 49 نفر (13/2 درصد) دچار معلولیت احشایی (قلبیعروقی،کلیوی، تنفسی، صرع، دیابت، تالاسمی) و 84 نفر (22/7 درصد) از آنها معلولیت حسی (بینایی و شنوایی) داشتند. همچنین با توجه به یافتههای توصیفی پژوهش، میانگین سنی پاسخگویان 35 سال است.
همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده میشود، شاخصهای توصیفی تمامی سازههای پژوهش گزارش شده است و میانگین مشارکت اجتماعی بر روی مقیاسی با دامنه 9 تا 45 برابر با 32، میانگین اعتماد اجتماعی بر روی مقیاسی با دامنه 25 تا 50 برابر با 42، میانگین فعالیتهای ورزشی بر روی مقیاسی با دامنه 13 تا 40 برابر با 35، میانگین رفتارهای ترحمآمیز بر روی مقیاسی با دامنه 4 تا 20 برابر با 9 و میانگین توانمندسازی معلولان جسمی بر روی مقیاسی با دامنه 27 تا 75، برابر با 62 است. به منظور بررسی نرمالبودن و غیرنرمال توزیع دادههای پژوهش، از مقادیر چولگی و کشیدگی استفاده شده است. میزان چولگی و کشیدگی متغیرها (در بازه 2+ و 2-) نشان میدهد دادهها از توزیع نرمال برخوردار هستند؛ بنابراین، با اثبات نرمالبودن، برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمونهای پارامتریک استفاده میشود.
نتایج جدول شماره 4، نشان میدهد بین توانمندسازی معلولان جسمی بر حسب تحصیلات آنها تفاوت معناداری وجود دارد (0/001<P). میانگینها نشان میدهد معلولانی که تحصیلات کمتری دارند، توانمندی کمتری دارند (بیسواد: 57/41، ابتدایی: 62/47، راهنمایی: 60/93 و متوسطه و دیپلم: 62/47) و معلولانی که تحصیلات بیشتری دارند، توانمندی بیشتری هستند (فوقدیپلم و لیسانس: 63/71 و فوقلیسانس و بالاتر: 66/07). مقایسه میانگینهای توانمندسازی معلولان جسمی بر اساس جنسیت نشان میدهد بین میانگین توانمندی مردان معلول (62/00) با زنان معلول (62/28) تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05>P). همچنین بین معلولان جسمیحرکتی (62/58)، احشایی (60/32) و حسی (61/77) از لحاظ توانمندی تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05>P).
دادههای بهدستآمده از جدول شماره 5 نشان میدهد بین اعتماد اجتماعی (اعتماد بینشخصی، به محیط و نهادی)، فعالیتهای ورزشی (ارتقای سلامت روانی و جسمانی) و مشارکت اجتماعی (مشارکت رسمی و غیررسمی) با توانمندسازی معلولان جسمی، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (0/001<P) و با توجه به مقادیر ضرایب همبستگی (همگی بالای 0/13) رابطه بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، فعالیتهای ورزشی و مشارکت اجتماعی با توانمندسازی معلولان جسمی رابطهای نسبتاً قوی و در حد مطلوب است و در سطح اطمینان 99 درصد رابطه بین آنها تأیید شده است. به این صورت که با افزایش اعتماد اجتماعی، فعالیتهای ورزشی و مشارکت اجتماعی میزان توانمندی معلولان هم افزایش یافته است، اما بین رفتارهای ترحمآمیز و سن با توانمندسازی معلولان جسمی رابطه معناداری وجود ندارد (0/05>P) و با توجه به مقادیر ضرایب همبستگی (0/04=Rs) رابطه بین متغیرهای رفتارهای ترحمآمیز و سن با توانمندسازی معلولان جمسی رابطهای ضعیف و پایین است.
نتایج تحلیل آزمون رگرسیون با روش همزمان در جدول شماره 6 نشان میدهد متغیرهای اعتماد نهادی، اعتماد به محیط، مشارکت غیررسمی و میزان تحصیلات میتوانند به مقدار بیشتری پیشبینیکننده توانمندسازی معلولان جسمی باشند و ضریب تعیین (0/281=R2) یعنی واریانس توانمندسازی معلولان جسمی حدود 28 درصد از متغیرهای مستقل معنادار موجود در مدل تأثیر میپذیرد. به منظور تعیین تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم سازههای اثرگذار بر توانمندسازی معلولان جسمی (به صورت کلی) از تحلیل مسیر استفاده شده است (تصویر شماره 1).
بحث
هدف اصلی توانمندسازی، افزایش قدرت و توانایی افراد معلول به منظور ساختن جامعهای فراگیر است. در این پژوهش، یافتهها نشان دادهاند بین اعتماد اجتماعی و توانمندسازی معلولان (با تمامی ابعاد آن) رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و هرچه اعتماد اجتماعی معلولان جسمی افزایش یابد، میزان توانمندسازی آنها هم افزایش مییابد. در بین ابعاد اعتماد اجتماعی، توانمندسازی معلولان جسمی بیشترین رابطه را با اعتماد نهادی داشت و خودِ اعتماد اجتماعی بیشترین رابطه را با بُعد احساس خودمختاری داشت که یکی از ابعاد توانمندسازی است، (جدول شماره 5).
به طور کلی اعتماد اجتماعی قادر به تبیین 26 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان بوده است (جدول شماره 7) این یافته پژوهش با نتایج تحقیق احمدی و همکاران (2017) که نشان دادند سرمایه اجتماعی (با تمام ابعاد آن) بر میزان توانمندسازی معلولان تأثیر دارد، همسو است [
13] و همینطور با نتایج پژوهش سونگ (2011) که نشان داد با افزایش سرمایه اجتماعی، افسردگی کاهش و درنهایت به توانمندی فرد معلول کمک میشود [
18]، همسو است. در این خصوص پاتنام معتقد است سرمایه اجتماعی نیز مانند سایر سرمایهها مولد است و امکان دستیابی به اهداف مشخصی را فراهم میکند؛ برای مثال گروهی که اعضایش به یکدیگر اعتماد زیادی دارند نسبت به گروهی که فاقد این ویژگیها هستند موفقترند و کارایی بیشتری دارند. او اعتماد را به دو نوع اجتماعی و شخصی دستهبندی کرده است و اعتماد اجتماعی را برای جامعه سودمندتر دانسته است [
20]. سرمایه اجتماعی، خودیاری اجتماعی را در جامعه تقویت میکند و بر اجتماعات امکان میدهد تا بهآسانی با یکدیگر در مسیر حل مسائل جمعی نظیر سلامت کار کنند [
21].
در فرضیه دیگری از پژوهش رابطه بین مشارکت اجتماعی و توانمندسازی معلولان جسمی (با تمامی ابعاد آن) تأیید شد و با توجه به رابطه مثبت این دو متغیر، هرچه میزان مشارکت اجتماعی معلولان جسمی افزایش یابد، میزان توانمندسازی آنها هم افزایش مییابد. در بین ابعاد مشارکت اجتماعی، توانمندسازی معلولان بیشترین رابطه را با مشارکت غیررسمی داشت (جدول شماره 5) و سهم مشارکت غیررسمی در تبیین توانمندسازی
علولان بیشتر از مشارکت رسمی بوده است (جدول شماره 6) و خودِ مشارکت اجتماعی بیشترین رابطه را با بُعد احساس مؤثربودن داشت که یکی از ابعاد توانمندسازی است (جدول شماره 5).
به طور کلی مشارکت اجتماعی بهتنهایی قادر به تبیین 21 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان بود، اما با کمک اعتماد اجتماعی قادر به تبیین 32 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان بوده است (جدول شماره 7). این یافته پژوهش با نتایج تحقیق احمدی و همکاران (2017) که نشان دادند سرمایه اجتماعی بر میزان توانمندسازی معلولان تأثیر دارد، همسو است [
13]. همچنین با نتایج تحقیق غفارپور نافچی و محمدی (2017) که نشان دادند سرمایه اجتماعی بر پذیرش افراد ناتوان در جامعه تأثیر دارد، تقریباً همسو است [
14]. در این خصوص فوکویاما معتقد است، سرمایه اجتماعی، مجموعهای از هنجارهای غیررسمی جاافتاده است که میان دو یا چند نفر را به همکاری تشویق میکند و موجب میشود اعضای جامعه باهم مشارکت کنند [
22].
در فرضیه دیگری از پژوهش رابطه بین فعالیتهای ورزشی و توانمندسازی معلولان جسمی تأیید شد. با توجه به رابطه مثبت این دو متغیر، هرچه میزان فعالیتهای ورزشی معلولان افزایش یابد، میزان توانمندسازی آنها هم افزایش مییابد. یافتهها نشان دادهاند که بین فعالیتهای ورزشی و چهار بُعد توانمندسازی (احساس مؤثربودن، خودمختاری، خوداثربخشی و امنیت) رابطه معناداری وجود داشت و فعالیتهای ورزشی بیشترین رابطه را با بُعد احساس خوداثربخشی داشت، اما با بُعد احساس معنیداری رابطه نداشت. در بین ابعاد فعالیتهای ورزشی، توانمندسازی معلولان بیشترین رابطه را با ارتقای سلامت روانی داشت (جدول شماره 5). به طور کلی فعالیتهای ورزشی بهتنهایی قادر به تبیین 10 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان بود، اما با کمک اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی قادر به تبیین 20 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان بوده است (جدول شماره 7).
در این خصوص کارکردگرایان معتقدند، ورزش در سطح کلان باعث ایجاد احساس وحدت و یکپارچگی بین افراد جامعه میشود؛ چیزی که در تحلیل مسیر پژوهش نشان داده شد. آنان کارکردهای ورزش را شامل، کسب مهارتهای اجتماعی، دسترسی به فرصتهای تحصیلی و حرفهای، شکلگیری هویت فردی و اجتماعی، کنترل اجتماعی، رهایی از تنش، تندرستی، نشاط و شادمانی و سلامت جسمانی و تقویت قوای جسمانی، ترویج وفاداری ملی و میهنپرستی و تعمیم حمایتهای اقتصادی و سیاسی میدانند [
23]. به طور کلی ورزش عامل مهمی در توانمندسازی معلول است و در اکثر موارد، مؤثرترین وسیله برای ورود موفق او به جامعه و ارائه توانمندیهایش است.
در این پژوهش، همچنین یافتهها نشان دادند بین رفتارهای ترحمآمیز و توانمندسازی معلولان جسمی (به جز بُعد احساس خودمختاری) رابطه معناداری وجود ندارد. این یافته پژوهش با نتایج تحقیق دستیار و محمدی (2016) که نشان دادند رفتارهای ترحمآمیز بر توانمندسازی معلولان جسمی تأثیر منفی دارد و هرچه با معلولان دلسوزانه برخورد و رفتار شود، توانمندی آنها پایینتر میآید [
16]، همسو نیست، اما بین رفتارهای ترحمآمیز و بُعد احساس خودمختاری رابطه معناداری وجود دارد و با توجه به رابطه منفی این دو متغیر، هرچه رفتارهای ترحمآمیز با معلولان جسمی افزایش یابد، احساس خودمختاری آنها پایین میآید (جدول شماره 5).
این یافته پژوهش با نتایج تحقیق دستیار و محمدی (2016) که نشان دادند هرچه با معلولان به طور دلسوزانه برخورد و رفتار شود، توانمندی آنها پایینتر میآید [
16]، همسو است. چگونگی نگرش مردم به معلولان در طرز تلقی آنها نسبت به معلولان مؤثر است. شناخت صحیح نداشتن از پدیده معلولیت و به دنبال آن نفی و درحاشیهگذاشتن یا ترحم به آنها، به جای رفتارهای انسانی و منطقی، پیامدهای منفی به بار خواهد آورد [
24] و باعث پایینآمدن توانمندی آنها میشود.
در این خصوص نظریه کنش متقابل نمادی جرج هربرت مید و هربرت بلومر این را بیان میکند که اگر شرایط زیستی، ارثی و محیطی کنشگر (شخص معلول) مساعد و مناسب باشد، باعث توانمندی او میشود و اگر جامعه با کنشگر خوب برخورد کند و او را در انزوا قرار ندهد و با او رفتار تحقیرآمیز و ترحمآمیز نداشته باشد، در توانمندی و افزایش استقلال او تأثیر بسزایی دارد، در این صورت انسان در جریان کنش ساخته میشود [
25]. اگر دیگران فرد را شخصی فعال و توانمند ارزیابی کنند، او هم خود را به همین شکل ارزیابی میکند، یعنی فعال و مستقل و توانمند، ولی اگر دیگران فرد را شخصی بدبخت، معلول، بدون اقتدار و اعتماد به نفس بدانند، او هم خود را اینگونه ارزیابی میکند که این منجر به سرشکستگی و ازبینبردن توان فرد در زمینههای مختلف میشود.
در فرضیه دیگری از پژوهش رابطه بین میزان تحصیلات و توانمندسازی معلولان جسمی تأیید شد. با توجه به رابطه مثبت این دو متغیر، هرچه میزان تحصیلات معلولان جسمی افزایش یابد، میزان توانمندسازی آنها هم افزایش مییابد (جدول شماره 4). به طور کلی میزان تحصیلات بهتنهایی قادر به تبیین 13 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان جسمی بود، اما با کمک اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی قادر به تبیین 26 درصد از تغییرات توانمندسازی معلولان جسمی بوده است (جدول شماره 7). این یافته پژوهش با نتایج تحقیق غفارپورنافچی و محمدی (2017) که نشان دادند بین میزان تحصیلات و پذیرش افراد ناتوان، تفاوت معناداری وجود دارد و افراد با تحصیلات بیشتر میانگین پذیرش بیشتری در جامعه دارند [
14] که این خود به توانمندی آنها میافزاید به نوعی همسو است.
در این خصوص نظریه شناخت اجتماعی بر احساس توانمندی کوبرگ و اسپریتزر بیان میکند که عواملی مانند سطح تحصیلات، جنسیت و نژاد بر ادراک افراد از احساس توانمندی خود اثر میگذارد و افرادی که سطح تحصیلات بالاتری دارند، عموماً چشمانداز شغلی بهتر، تحرک شغلی و فرصت استخدامی بیشتری دارند و به همین دلیل احساس شایستگی لازم برای انجامدادن وظایف محولشده را دارند و میتوانند بر پیامدهای این وظایف مؤثر واقع شوند و وظایف معناداری داشته باشند [
26].
بین جنسیت و توانمندسازی معلولان جسمی رابطه معناداری وجود نداشت و مردان (64/6 درصد) و زنان (35/4 درصد) به لحاظ توانمندی تفاوت معناداری نداشتند (جدول شماره 4). در این خصوص نظریه شناخت اجتماعی بر احساس توانمندی کوبرگ و اسپریتزر بیان میکند که زنان و پارهای گروههای نژادی و قومی ممکن است به دلیل آنکه در مناصب یا شغلهایی قرار گرفتهاند که ماهیتاً فاقد قدرت لازم است، احساس توانمندی کمتری کنند [
27].
بین سن و توانمندسازی معلولان جسمی رابطه معناداری وجود نداشت (جدول شماره 5). این یافته پژوهش با نتایج تحقیقاتی از جمله احمدی و همکاران (2017) که نشان دادند بین میزان توانمندسازی معلولان و سن، تفاوت معناداری وجود ندارد و سن نمیتواند تغییرات توانمندی معلولان را تبیین کند [
13]، همسو است. همچنین بین نوع معلولیت (جسمیحرکتی، احشایی و حسی) و توانمندسازی معلولان جسمی رابطه معناداری وجود نداشت و توانمندی معلولان ربطی به نوع معلولیت آنها ندارد (جدول شماره 4).
نتیجهگیری
به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد چهار متغیر سن، جنسیت، نوع معلولیت و رفتارهای ترحمآمیز نمیتوانند تغییرات توانمندسازی معلولان را تبیین کنند، اما چهار متغیر اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، فعالیتهای ورزش و میزان تحصیلات میتوانند تغییرات توانمندسازی معلولان را تبیین کنند. پس در بین سازههای کلی اثرگذار، مشارکت اجتماعی بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی معلولان گذاشت و بعد از آن به ترتیب اعتماد اجتماعی و میزان تحصیلات به طور برابر و فعالیتهای ورزشی در آخر قرار داشتند (جدول شماره 7). با درنظرگرفتن تمام متغیرها، اعتماد نهادی قویترین پیشبینیکننده توانمندسازی معلولان بوده است (جدول شماره 6). میانگین توانمندسازی معلولان جسمی بر روی مقیاسی با دامنه 27 تا 75 برابر با 62 بوده است که این امر نشان میدهد میزان توانمندسازی معلولان در سطح زیادی بوده است و میتوان نتایج آن را تا حدی به دیگر جوامع تعمیم داد. با توجه به نتایج بهدستآمده، پیشنهادهایی در راستای ارتقای توانمندسازی معلولان جسمی ارائه میشود.
دولتها و رسانههای جمعی وظیفه دارند با فرهنگسازی در جامعه از مردم بخواهند به جای ترحم به معلولان، آنها را تکریم و به تواناییهایشان آگاه کنند و خودباوری و اعتمادبهنفس آنان را تقویت کنند. سازمانها و نهادهای ذیربط وظیفه دارند با فرهنگسازی در جامعه، اعتماد متقابل بین مردم (افراد سالم) و افراد معلول را افزایش دهند تا از این طریق فرصتهایی برای توسعه روابط خوب بین معلولان از قبیل، برگزاری اردوهای تفریحی، برگزاری مسابقات فرهنگی، مذهبی و ورزشی فراهم شود و زمینه حضور آنها در جامعه مهیاتر شود. پیشنهاد میشود برای استفاده معلولان از وسایل توانبخشی (کراچ، عصا، واکر، ویلچر و غیره) فرهنگسازی و شیوه استفاده از آنها آموزش داده شود.
همچنین محدودیتهای تحصیلی و تبعیض بین دانشآموزان و دانشجویان عادی و معلول رفع و هزینه تحصیلی معلولان رایگان شود. همچنین کلاسهای آموزشی خط بریل در استان ایجاد و راهاندازی شود، معلولان به دیدن بازیهای جهانی، آسیایی و پارآسیایی در رشتههای مختلف تشویق شوند، سالنهای ورزشی مناسب و ویژه معلولان ساخته شوند، یکی از شبکههای تلویزیونی به عنوان «شبکه ورزش و علم معلولان» اختصاص داده شود و صحبتهای معلولان موفق (در زمینه تحصیلی و ورزشی) به گوش دیگر معلولان برسد.
پیشنهاد میشود در تحقیقات آتی تأثیر سرمایه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بر توانمندسازی معلولان جسمی بررسی شود؛ شاخصهای توانمندسازی در ملل و جوامع مختلف میتواند متفاوت باشد؛ بنابراین، پیشنهاد میشود با انجام پژوهشهای بنیادی نسبت به استخراج مؤلفههای دیگر آن، متناسب با ارزشهای بومی و محلی کشور اقدام شود و پیشنهاد میشود تحقیقات مربوط به توانمندسازی معلولان جسمی، در راستای شناخت بهتر عوامل و موانع توانمندسازی معلولان جسمی در استان، تداوم یابد.
کمبود هزینه و اعتبار کافی برای بررسی هرچه بیشتر موضوع، حساسیت پاسخگویان نسبت به برخی از سؤالات پرسشنامه، همکارینکردن مراکز تحقیقی و بعضی از سازمانها، پراکندهبودن پاسخگویان در سطح استان و سخت جوابدادن برخی پاسخگویان به دلیل وضع روحی (معلولان قطع نخاع) و جسمی (معلولان نابینا) نامساعد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
به منظور رعایت اخلاق حرفهای، پیش از مراجعه مستقیم به پاسخگویان، از طریق تلفن با آنها هماهنگیهای لازم انجام شد. به آزمودنیها اطمینان داده شد که اطلاعات آنها محرمانه نگهداری میشود. همچنین به آنها اجازه داده شد هر زمان بخواهند از پژوهش خارج شوند.
حامی مالی
این مقاله از پایاننامه کارشناسی ارشد وحید دستیار در گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان گرفته شده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: تمام نویسندگان؛ روششناسی: تمام نویسندگان؛ اعتبارسنجی: تمام نویسندگان؛ تحلیل: وحید دستیار؛ تحقیق و بررسی: تمام نویسندگان؛ منابع: تمام نویسندگان؛ نگارش پیشنویس: تمام نویسندگان؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: وحید دستیار؛ بصریسازی: وحید دستیار؛ نظارت: وحید دستیار؛ مدیریت پروژه: وحید دستیار؛ و تأمین مالی: وحید دستیار.
تعارض منافع
بنا به اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافعی ندارد.
تشکر و قدردانی
از مسئولان محترم سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد به خاطر ایجاد هماهنگی لازم برای انجام تحقیق و همچنین تکمیل پرسشنامهها از سوی مددجویان سپاسگزاریم.
References
- World Health Organization. World report on disability. Geneva: World Health Organization; 2011.
- Karimi Dermani HR. [Rehabilitation of special groups with emphasis on services of social work (Persian)]. Tehran: Roshd; 2017.
- Sattari B, Omidvar K, Ya’ghoubi V. [Measurement of attitude of rural families with handicapped member(s) towards handicappeds in fields where Community Based Rehabilitation (C.B.R.) has excuted with those who has not (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2005; 6(3):25-32.
- Ahmadi H, Dastyar V, Zadebagheri L. [The influence of marriage on an empowerment of physically-handicapped people (physical-motor handicapped ones, visceral, sensory disabilities) with mediation of social capital (Case study: Physically-handicapped people supported by the Social Welfare Organization of Kohgiluyeh Boyer-Ahmad province) (Persian)]. Journal of Participation and Social Development. 2017; 2(4):79-113. [DOI: http://jpsd.hormozgan.ac.ir/article-1-84-fa.html]
- Heydari Poor M, Mashhadi A, Nekah A, Mohsen S. [Relationship between personality characteristics, emotional intelligence and quality of life mental health of people with disabilities (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2013; 14(1):40-9.
- Lucas Carrasco R, Eser E, Hao Y, McPherson KM, Green A, Kullmann L. The Quality of Care and Support (QOCS) for people with disability scale: Development and psychometric properties. Research in Developmental Disabilities. 2011; 32(3):1212-25. [DOI:10.1016/j.ridd.2010.12.030] [PMID]
- Davarmnesh A, Barati Sade F. [Introduction to principles of rehabilitation of the disabled persons (Persian)]. Tehran: Roshd; 2007.
- Brown RL, Turner RJ. Physical disability and depression: Clarifying racial/ethnic contrasts. Journal of Aging and Health. 2010; 22(7):977-1000. [DOI:10.1177/0898264309360573] [PMID]
- Shaditalab z. [Development and challenges of Iranian women (Persian)]. Tehran: Nashreghatreh; 2002.
- Kord BA. [Review on relative factors of employees empowerment of SMES (Persian)]. Management Researches. 2012; 5(15):113-34.
- Ostadian Khani Z, Fadie Moghadam M. [Effect of acceptance and commitment group therapy on social adjustment and social phobia among physically-disabled persons (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2017; 18(1):63-72. [DOI:10.21859/jrehab-180163.]
- Akbari Z, Momeni Mahmoie H. [Empowerment of the blind persons (Persian)]. Paper presented at: 3th National Conference on Psychology and Behavioral Sciences. 13 August 2015; Tehran: Iran.
- Ahmadi H, Dastyar V, Zadebagheri L. [The influence of marriage on an empowerment of physically-handicapped people (physical-motor handicapped ones, visceral, sensory disabilities) with mediation of social capital (Case study: Physically-handicapped people supported by the Social Welfare Organization of Kohgiluyeh Boyer-Ahmad province) (Persian)]. Journal of Participation and Social Development. 2017; 2(4):79-113.
- Ghafarpoor Nafchi S, Mohammadi A. [Effective factors contributing to acceptance of people with disability in the society (Case study: Shahrekord) (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2017; 18(3):202-11. [DOI:10.21859/jrehab-1803202]
- Khosravi Tapeh N, Raheb G, A’rshi M, Eglima M. [The Relationship evaluation between physical disabled’s social support and life quality in Raad’s Education Centres (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2015; 16(2):176-85.
- Dastyar V, Mohammadi A. [The relationship between commiseration toward the physically handicapped people (physically-motor, sensory and visceral disabilities) and their empowerment: A case study on physically disabled persons under the support of Welfare Organization of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province (Persian)]. Paper presented at: 3rd World Conference on Psychology, Education, Law and Social Sciences at the Beginning of 3rd Millennium. 10 November 2016; Shiraz, Iran.
- Ghasemi Barghi R, Hassanzadeh Ghulam G, Javadi M, Asadi M, Bayat B, Saiepour N, et al. [Determination of views of disabled person and their families than disability in family in the Qazvin and Karaj (Persian)]. Payavard-e Salamat. 2011; 5(2):71-7.
- Piltan FS, Qaneie F. [A sociology study of effective factors in public health; Case Study: students of the universities of Jahrom (Persian)]. Sociological Studies of Youth. 2012; 2(5):73-94.
- Abbasi S, Abtahi H. [The empowerment of the staff (Persian)]. Tehran: Institute for Researches and Education of Management; 2007.
- Putnam RD, Leonardi R, Nanetti RY. Making democracy work: Civic traditions in modern Italy. [Delforuz MT, Persian trans.]. Tehran: Sociologists Publications; 2013.
- Wakefield SE, Poland B. Family, friend or foe? Critical reflections on the relevance and role of social capital in health promotion and community development. Social Science & Medicine. 2005; 60(12):2819-32. [DOI:10.1016/j.socscimed.2004.11.012] [PMID]
- Fatehi A, Ekhlasi E. [Factors affecting social capital: A case study of female pre-university students of Shiraz (Persian)]. Social Development & Welfare Planning. 2013; 4(14):145-82.
- Naderian Jahromi M. [Sociology principle in sports (Persian)]. Tehran: Bamdad Ketab; 2016.
- Aboutalebi H, Jafari Harandi M, Ayati SMR. [Jurisprudential foundations of fitting (making appropriate environments) for the disabled People (Persian)]. Social Welfare. 2017; 17(65):235-65.
- Azad Armaki T. [The theories of sociology (Persian)]. Tehran: Soroosh Publication; 2013.
- Spreitzer GM. Social structural characteristics of psychological empowerment. Academy of Management Journal. 1996; 39(2):483-504. [DOI:10.5465/256789]
- Conger JA, Kanungo RN. The empowerment process: Integrating theory and practice. Academy of Management Review. 1988; 13(3):471-82. [DOI:10.2307/258093]