دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1396 )                   دوره، شماره، فصل و سال، شماره مسلسل | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Amiri M, Movallali G, Nesaiyan A, Hejazi M, Assady Gandomani R. Effect of Behavior Management Training for Mothers With Children having ODD Symptoms . jrehab 2017; 18 (2) :84-97
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2041-fa.html
امیری محسن، موللی گیتا، نسائیان عباس، حجازی مسعود، اسدی گندمانی رقیه. تأثیر آموزش مدیریت رفتار به مادران بر علائم اختلال و رفتارهای پرخاشگرانه کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای. مجله توانبخشی. 1396; 18 (2) :84-97

URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-2041-fa.html


1- گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران. ، amiri_tmu@yahoo.com
2- مرکز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران.
3- گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بجنورد، بجنورد، ایران.
4- گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
متن کامل [PDF 7639 kb]   (5415 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (9024 مشاهده)
متن کامل:   (17477 مشاهده)
 مقدمه
اختلال نافرمانی مقابله‌ای یکی از مشکلات رفتاری برونی‌سازی‌شده دوران کودکی است. از مهم‌ترین علائم تشخیصی این اختلال می‌توان به لجبازی و تبعیت‌نکردن عمدی از دستورات والدین و دیگر بزرگ‌سالان اشاره کرد. در این اختلال الگوی بارزی از رفتار‌های خصومت‌آمیز و مخالفت‌جویانه در برابر مراجع قدرت وجود دارد که با سطح رشدی کودک متناسب نیست و در عملکرد تحصیلی و اجتماعی کودک اخلال ایجاد می‌کند [1]. در اختلال نافرمانی مقابله‌ای رفتارهای تضادورزانه، از کوره‌ دررفتن، زودرنجی، رعایت‌نکردن دستورات و مقررات و رفتار‌های قانون‌شکنانه در مقایسه با کودکان همسن بسیار بیشتر است، اما الگو‌های رفتاری پرخاشگرایانه شدید و نقض جدی قوانین و مقررات اجتماعی دیده نمی‌شود [3 ،2]. شیوع این اختلال قبل از بلوغ در پسران بیشتر است، ولی بعد از بلوغ در هر دو جنس مساوی می‌شود [1]. 
مطالعات همه‌گیرشناسی شیوع اختلال نافرمانی مقابله‌ای را به صورت کلی 6/5 درصد بیان کرده‌اند [4]. پژوهش‌ها در زمینه علت‌شناسی اختلال نافرمانی مقابله‌ای بیان می‌کنند که رفتار‌های مقابله‌جویانه کودک در سال دوم زندگی هنگامی به وجود می‌آید که کودک نوپا برای نشان‌دادن استقلال و خودمختاری در انجام فعالیت‌های روزمره فرایند رفتاری تضادورزانه‌ای را در پیش می‌گیرد. آسیب زمانی شروع می‌شود که این مرحله تحولی تداوم یابد، صاحبان قدرت واکنش شدید نشان دهند یا رفتار مقابله‌ای فراتر از چیزی باشد که با موقعیت تحولی بهنجار کودک مطابقت دارد. در این دوره تحولی اگر کنترل و قدرت برای والدین مهم باشد یا به خاطر نیازهای خود از قدرت استفاده کنند، کشمکشی پدید می‌آید که زمینه را برای پیدایش اختلال نافرمانی مقابله‌ای فراهم می‌کند. در واقع آنچه شیر‌خوار به عنوان کوششی برای برقراری خودمختاری و استقلال خود از والدین شروع کرده، ممکن است به الگوی رفتاری تضادورزانه و مخالفت‌جویانه تبدیل شود [5].
از دیگر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای می‌توان به مخالفت با منبع قدرت، امتناع مداوم از دستورات و درخواست‌های بزرگ‌سالان، به‌آسانی عصبانی و تحریک‌شدن به وسیله دیگران، مقصردانستن دیگران برای اشتباهات و بدرفتاری‌های خود و کینه‌توزی یا کینه‌جویی اشاره کرد. این کودکان اغلب رفتار‌های پرخاشگرایانه خصومت‌آمیز و کلامی دارند و رفتار‌های قانون‌شکنانه از خود نشان می‌دهند [1]. نشانه‌های اختلال نافرمانی مقابله‌ای بر تعامل کودکان با والدین و شیوه پاسخ‌دهی والدین به کودکان نیز تأثیر می‌گذارد، زیرا این کودکان بسیار پرحرف، منفی‌گرا و بی‌اعتنا هستند، کمتر مشارکت و همکاری می‌کنند [6]، رفتار‌های برونی‌سازی‌شده همچون پرخاشگری از خود نشان دهند [7]، در انجام کار‌های خود کوتاهی می‌کنند و همچنین در انجام فعالیت‌های خواسته‌شده و نظم در امور زندگی روزمره با مشکل مواجه می‌شوند [8]. در همین خصوص پژوهشگران مختلف بیان می‌کنند که والدین کودکان مبتلا به اختلال‌های رفتاری همچون اختلال نافرمانی مقابله‌ای به صورت معناداری سطوح بالایی از رفتارهای برونی‌سازی‌شده همچون پرخاشگری را در کودکان خود در مقایسه با کودکان عادی گزارش می‌دهند [3]. 
مشکلات رفتاری کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای اغلب در چندین محیط یا موقعیت نمایان می‌شود و روابط کودک با افراد گوناگون همچون معلمان و دیگر هم‌سالان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مشکلات روابط اجتماعی کودک را دوچندان می‌کند [6]. از سوی دیگر کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای اغلب در روابط با والدین خود، به‌ویژه  مادران، مشکلاتی دارند. در موقعیت‌های زندگی خانوادگی و در انجام انتظارات زندگی روزمره با والدین دچار مشکل می‌شوند و رفتارهای خصومت‌آمیز از خود نشان می‌دهند. از طرف دیگر والدین این کودکان نیز در روش‌های تربیتی خود در برابر فرزندانشان از روش‌های تنبیهی و سخت‌گیرانه استفاده می‌کنند و با توجه بیش از حد به رفتارهای مقابله‌ای کودکانشان میزان وقوع الگوهای رفتاری نامطلوب را در آینده افزایش می‌دهند و به این ترتیب در درازمدت کودک را به سمت رفتار پرخاشگرانه و نقض قوانین و مقررات سوق می‌دهند و زمینه بروز علائم اختلال سلوک را فراهم می‌سازند [7]. 
پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه این مسئله نشان می‌دهند که از عوامل بسیار مهم در بروز رفتارهای برونی‌سازی‌شده همچون رفتار‌های پرخاشگرانه و مقابله‌ای در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای، رفتار‌های بیش از حد سختگیرانه و تنبیهی والدین است [9]. محققان دریافته‌اند تعامل‌هایی که معمولاً با خصومت متقابل، بدبینی، مهار بیش از حد و خشونت همراه هستند، در بسیاری از آسیب‌شناسی‌های دوران کودکی دخالت دارند [10]. مطالعات انجام‌شده درباره کودکان پیش‌دبستانی نشان می‌دهد که والدگری مستبدانه و بدون توجه مناسب به رفتارهای مطلوب کودکان و وجود رفتارهای تنبیهی، خطر بروز رفتارهای پرخاشگرانه و تضادورزانه را در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای افزایش می‌دهد. برای مثال در پژوهشی که روی نمونه‌ای از کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری انجام شد، نتایج نشان داد کودکانی که اختلال‌های رفتاری بیمارگونه داشتند، مادرانی با میزان پرخاشگری بیشتر داشتند که از شیوه‌های تربیتی و فرزندپروری توأم با تنبیه استفاده می‌کردند [11].
با توجه به شیوه‌های فرزندپروری و تربیتی بیش از حد سخت‌گیرانه و تنبیهی والدین و به‌ویژه مادران کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای که وقت بسیار بیشتری را با آنان در محیط خانوادگی سپری می‌کنند [12]، مادران نقش بیشتری در افزایش نرخ وقوع مشکلات رفتاری کودکان دارند و از طریق استفاده از این شیوه‌های تربیتی در پیدایش و تداوم مشکلات رفتاری کودکان مؤثر هستند [13 ،2]. از سوی دیگر، بررسی‌ها نشان می‌دهند که رفتارهای والدین بر ایجاد و گسترش رفتارهای برونی‌سازی‌شده در کودکان و نوجوانان اثر دارد [14]. با توجه به یافته‌های مطرح‌شده می‌توان گفت که بین مشکلات روان‌شناختی کودکان مبتلا به اختلال‌های رفتاری با روش‌های تربیتی و رفتارهای فرزندپروری نامطلوب ارتباط پیچیده‌ای وجود دارد. علاوه بر این، تعامل منفی کودک و مادر عامل مهمی در بروز مشکلات برون‌سازی‌شده شناسایی شده است [15].
 رابطه بین رفتارهای والدینی با مشکلات رفتاری کودکان تأیید شده است، پس می‌توان نتیجه گرفت والدین و کودکان اغلب در چرخه معیوب ارتباطی قرار می‌گیرند و آموزش والدین در زمینه روش‌های مدیریت رفتار به جای تمرکز بر آنچه کودکان انجام می‌دهند، نخستین مرحله توقف این چرخه معیوب است. ازاین‌رو به درمان‌های روان‌شناختی از قبیل روش‌های اصلاح رفتار و آموزش رفتاری والدین به دلیل ویژگی‌های منحصربه‌فرد بسیار توجه شده است [17 ،16]. مداخله‌های رفتاری خط اول درمان برای والدین و کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای در نظر گرفته می‌شوند. مؤلفه‌های چندگانه و روش‌های مختلفی برای مداخله‌های رفتاری وجود دارد، اما بیشترین تأکید این مداخلات بر بهبود روابط میان مراقبان و کودکان است [18]. 
این مداخله‌ها مراقبان و والدین به‌خصوص مادران را در برنامه‌های آموزشی درگیر می‌کند و به آن‌ها روش‌هایی را می‌آموزد که بتوانند نوع تعاملاتشان را با کودکان تغییر دهند. در این مداخلات اولین تکلیف این است که درحالی‌که خشم و نا‌امیدی کودک را درک می‌کنیم، با کودک و خانواده یک تعهد درمانی ایجاد کنیم. دومین مؤلفه مهم استفاده از پاداش و تقویت‌کننده مثبت برای رفتارهای مناسب است. پاداش‌ها و تقویت‌کننده‌ها هدف‌های گوناگونی نظیر ایجاد عزت‌نفس در کودک و تقویت رابطه کودک و والد دارند. برای تأثیرگذاری بیشتر در این رویکرد، پاداش‌ها باید پس از انجام کار خاصی توسط کودک به صورت واقعی به او داده شوند [19].
آموزش رفتاری والدین یا روش‌های مدیریت رفتاری به والدین می‌آموزد که با شناخت پیشامدها و پیامدهای رفتارهای نامناسب فرزندان خود، نظارت بر این رفتارها، نادیده انگاشتن و استفاده از روش‌های تنبیهی مثبت همچون محروم‌کردن و جریمه‌کردن، رفتارهای فرزندان خود را تغییر دهند. از سوی دیگر رفتارهای مناسب را با توجه مثبت، تحسین کلامی و انواع پاداش‌ها تقویت کنند تا به رفتارهای دلخواه دست یابند [20]. در ادامه به تعدادی از پژوهش‌های انجام‌گرفته در این حیطه اشاره خواهد شد.
اسچلینگ (2017) در پژوهش خود با عنوان «بهبود رابطه والد وکودک و کاهش مشکلات رفتاری» از آموزش والدین با تلفیقی از شیوه‌های رفتاری و دیگر روش‌های روان‌شناختی استفاده کرد. محققان دریافتند ارائه چنین آموزش‌هایی مشکلات رفتاری کودکان را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر سبب ایجاد نگرش مثبت بیشتر والدین درباره کودکانشان می‌شود [21]. در مطالعه‌ای دیگر ماساکانت (2016) به بررسی تأثیر آموزش والدین بر خانواده‌های کودکان با مشکلات رفتاری پرداخت و نشان داد که آموزش روش‌های مدیریت رفتار به والدین سبب بهبود شیوه‌های فرزندپروری، کاهش استرس فرزندپروری و کاهش مشکلات رفتاری کودکان می‌شود [22]. گرینو و همکاران (2017) نیز در پژوهش خود به بررسی تأثیر برنامه آموزش والدین بر کاهش رفتار‌های برونی‌سازی‌شده در کودکان 4 تا 12 ساله پرداختند و به این نتیجه رسیدند که شرکت در این برنامه سبب کاهش نمره کلی رفتار‌های برونی‌سازی و بهبود شیوه‌های تربیتی والدین شرکت‌کننده در این پژوهش می‌شود [23]. 
با توجه به مطالب گفته‌شده می‌توان گفت که رویکرد رفتاری در مواجهه با مشکلات تعاملی والد وکودک و مشکلات رفتاری فرزندان بر اهمیت فنون مواجهه قاطع و آنی، گفت‌وگوی متقابل با کودکان برای جلوگیری از مشکلات رفتاری و پیشگیری از توجه بیش از حد والدین به مشکلات رفتاری کودکانشان تأکید می‌کند. از این رو، این سؤال پیش می‌آید که آیا ارائه آموزش‌هایی در این راستا به مادران می‌تواند پاره‌ای از مشکلات رفتاری کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای را کاهش دهد یا نه. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش رفتاری مادران کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای بر کاهش نشانه‌های نافرمانی مقابله‌ای و بهبود رفتار‌های پرخاشگرانه این کودکان است.
روش بررسی
طرح پژوهش شبه‌آزمایشی با پیش‌آزمون و ‌پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی مادران دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهرستان ازنا در سال تحصیلی 1392 و 1393 بود. برای گزینش نمونه، مادران 60 نفر از دانش‌آموزان پسر 9 تا 11ساله که با معرفی والدین و معلمان و بر اساس مصاحبه تشخیصی پژوهشگر با مادران، نشانه‌های اختلال نافرمانی مقابله‌ای را بر اساس چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی شامل نافرمانی و تبعیت‌نکردن از مقررات و خواسته‌های بزرگ‌ترها و منابع قدرت همچون والدین، مشاجره بیش از اندازه با بزرگ‌ترها و به‌ویژه  والدین، سرزنش‌کردن و مقصردانستن دیگران به خاطر بدرفتاری و کارهای نامطلوب خود، عصبانی‌شدن بی‌دلیل در رفتارهای بین‌شخصی و کینه‌جویی [1]داشتند، انتخاب شدند. برای تشخیص دقیق‌تر اختلال نافرمانی مقابله‌ای در کودکان، مادران پرسش‌نامه مرضی کودکان فرم والدین (CSI-4) را تکمیل کردند و مصاحبه تشخیصی بر حسب تکنیک وارسی علائم با درنظرگرفتن علائم چهارمین راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی نیز انجام گرفت. 
باید یادآوری کرد که در انتخاب نمونه مناسب برای پژوهش از میان مادران دانش‌آموزانی که نمره پرخاشگری فرزندان آن‌ها بالاتر از نمره برش پرسش‌نامه فهرست رفتاری کودکان بود و همچنین در پرسش‌نامه مرضی کودکان نمره بالاتری داشتند، 34 نفر انتخاب شدند و پس از همگن‌سازی آن‌ها از نظر متغیرهایی چون میزان تحصیلات دانش‌آموزان، جنسیت، شدت علائم اختلال، سن و میزان تحصیلات مادران و پس از اعلام رضایت مادران برای شرکت در مطالعه به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 17 نفر) جایگزین شدند. البته گروه‌ها ریزش داشتند. داده‌های حاصل از 30 نفر از شرکت‌کنندگان تحلیل آماری شد. 
معیار‌های ورود برای شرکت‌کنندگان در پژوهش حاضر به این شرح در نظر گرفته شد: پرخاشگری کودکان یکی از ملاک‌های ورود به پژوهش حاضر بود که در این پژوهش نمره پرخاشگری همه کودکان مبتلا به این اختلال بالاتر از نمره برش پرسش‌نامه فهرست رفتاری کودکان بود. یکی دیگر از ملاک‌های ورود سن مادران بود که همگی آن‌ها بین 33 تا 37 سال داشتند. تک‌والدی بودن یا دو والدی بودن خانواده نیز در نظر گرفته شد که در این پژوهش همه خانواده‌ها دو والدی بودند. تعداد فرزندان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای نیز مدنظر قرار گرفت و همگی خانواده‌ها یک کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای داشتند. سن کودکان نیز به عنوان ملاک ورودی در نظر گرفته شد و همگی بین 9 تا 11 سال داشتند. تحصیلات مادران نیز در این زمینه در نظر گرفته شد و همگی مادران نمونه پژوهشی مدرک دیپلم و بالاتر داشتند. ملاک خروج از پژوهش شرکت‌نکردن در بیش از دو جلسه از جلسات آموزش رفتاری در نظر گرفته شد. در این پژوهش از ابزار‌های زیر استفاده شد:
پرسش‌نامه مرضی کودکان فرم والدین (CSI4)
این پرسش‌نامه مقیاس درجه‌بندی رفتار است که نخستین بار در سال 1984، گادو و اسپرافکین بر اساس طبقه‌بندی سومین راهنمای آماری اختلال‌های روانی به منظور غربال‌کردن 18 اختلال رفتاری و هیجانی در کودکان 5 تا 12 ساله آن را طراحی کردند و در سال 1994 با چاپ چهارم راهنمای آماری اختلال‌های روانی تجدید نظر و منتشر شد [24]. پرسش‌نامه مرضی کودکان دو فرم والد و معلم دارد. فرم والد 112 سؤال همراه با طیف لیکرت چهار درجه‌ای (هرگز، گاهی، اغلب و بیشتر اوقات) دارد که دارای دامنه در زیرمقیاس اختلال نافرمانی مقابله‌ای از صفر تا 8 است و برای 11 گروه عمده و یک گروه اضافی از اختلال‌های رفتاری تنظیم شده است. این اختلال‌ها شامل این موارد می‌شود: اختلال نارسایی توجه و بیش‌فعالی، اختلال نافرمانی، اختلال سلوک، اختلال اضطراب فراگیر، هراس اجتماعی، اختلال اضطراب جدایی، اختلال وسواس فکری و عملی، هراس خاص، اختلال افسردگی اساسی، اختلال افسرده‌خویی، اسکیزوفرنی، اختلال رشدی فراگیر، اختلال آسپرگر، تیک‌های صوتی و حرکتی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال‌های دفع. 
سؤال‌های مربوط به همه گروه‌ها به این صورت نمره‌گذاری می‌شود: هرگز: صفر، گاهی: صفر، اغلب: یک و بیشتر اوقات: یک. سؤال‌های مربوط به اختلال نافرمانی مقابله‌ای در این پرسش‌نامه هشت سؤال است که سؤال‌های 19 تا 26 را به خود اختصاص داده است [25]. نسخه ایرانی پرسش‌نامه را محمد اسماعیل و علی‌پور (1381) تهیه و ترجمه کرده‌اند و هر دو فرم والد و معلم را شامل می‌شود [25]. هشت سؤال آن مربوط به این نوع اختلال است و شیوه نمره‌گذاری به دو روش نمره برش غربال‌کننده و نمره شدت نشانه است. در یکی از پژوهش‌هایی که گادو و اسپرافکین (1997) انجام دادند، اعتبار بازآزمایی پرسش‌نامه مرضی کودک را بررسی کردند [24]. 
نمونه این مطالعه را 75 پسر در گروه سنی 6 تا 10 سال تشکیل می‌دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها و همبستگی‌های به‌دست‌آمده از دو مرتبه اجرای پرسش‌نامه مرضی کودکان نشان داد اعتبار بازآزمایی برای همه طبقه‌های پرسش‌نامه مرضی کودکان در سطح 0001/0

فهرست رفتاری کودک فرم والدین (CBCL)
این پرسش‌نامه شامل 112 ماده درباره مشکلات خاص کودکان است و والدین باید وضعیت فرزند خود را در هر ماده با انتخاب یکی از سه گزینه «نادرست=0» ، «تا حدی درست=1» و «کاملاً 

AWT IMAGE
 
درست=2» مشخص کنند. مطالعات تحلیل عاملی آشنباخ به شکل‌گیری هشت عامل یا بُعد به نام‌های «مضطرب یا افسرده»، «انزوا یا افسردگی»، «شکایت‌های جسمانی»، «مشکلات اجتماعی»، «مشکلات تفکر»، «مشکلات توجه»، «نادیده‌گرفتن قواعد» و «رفتار پرخاشگرانه» منجر شده است [27]. 9 سؤال نیز در هیچ‌یک از این هشت مقیاس جای نگرفتند و در مقیاسی با عنوان «مشکلات دیگر» قرار گرفتند. سه عامل «مضطرب یا افسرده»، «انزوا یا افسردگی» و «شکایت‌های جسمانی» عامل مرتبه دوم «مشکلات درونی‌سازی‌شده» را تشکیل دادند و از مجموع نمره‌های دو عامل «قانون‌شکنی» و «رفتار پرخاشگرانه»، عامل «مشکلات برونی‌سازی‌شده» به وجود آمد. درنهایت می‌توان با جمع‌کردن نمره‌های 9 مقیاس به نمره کلی که بالاترین و کلی‌ترین عامل است دست یافت. برای نمره‌گذاری مقیاس‌های مبتنی بر تحلیل عوامل ملاک قرار می‌گیرند و پس از جمع نمره‌های مواد تشکیل‌دهنده هر مقیاس، نمره مقیاس به دست می‌آید [27]. 
در این پژوهش فقط از نمره‌های مربوط به زیرمقیاس رفتار پرخاشگرانه استفاده شد که در این پرسش‌نامه بیست سؤال را به خود اختصاص داده است. مینایی (1384) برای هنجاریابی پرسش‌نامه فهرست رفتاری کودکان فرم ویژه والدین پس از ترجمه این پرسش‌نامه و درنظرگرفتن انطباق‌های لازم از نظر زبانی و فرهنگی این پرسش‌نامه را بر نمونه‌ای 1438 نفری از دانش آموزان و والدینشان و تعدادی از مراجعه‌کنندگان به بخش‌های روان‌پزشکی بیمارستان روزبه اجرا کرد [28]. همسانی درونی مقیاس‌های این پرسش‌نامه در دامنه 65/0 تا 85/0 جای گرفته‌اند. با درنظرگرفتن تعداد اندک پرسش‌ها و متفاوت‌بودن شکل آن‌ها، مقادیر آلفا را در سطح مورد انتظار و رضایت‌بخش قرار دارند. ضرایب آلفای مقیاس‌ها و زیرمقیاس‌های فهرست رفتاری کودک فرم والدین بین 87/0 (برای مقیاس برونی‌سازی‌شده) و 73/0 (برای مشکلات اجتماعی) قرار دارد. اعتبار آزمون‌بازآزمایی (در فاصله بین 5 تا 8 هفته) نیز نشان داد همه ضرایب همبستگی در سطح 05/0>P معنادار هستند و بین دامنه 97/0 (برای مقیاس برونی‌سازی‌شده) و 38/0 (برای مقیاس مشکلات تفکر) قرار دارند. همچنین ضرایب آلفای مقیاس‌های سندرمی مبتنی بر تجربه نیز در سطح رضایت‌بخشی قرار دارند و دامنه آن از 67/0 تا 88/0 برای پرسش‌نامه فهرست رفتاری کودکان فرم والدین گزارش شده است [28]. ضریب آلفای کرونباخ برای نمونه حاضر 86/0 به دست آمد.
روش اجرای پژوهش
دانش‌آموزان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای از طریق مصاحبه تشخیصی روان‌شناس و پرسش‌نامه مرضی کودکان شناسایی شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در هر دو گروه برای تعیین پرخاشگری و علائم اختلال کودکان پیش‌آزمون اجرا شد. سپس گروه آزمایشی طی 9 جلسه نود دقیقه‌ای آموزش داده شدند. جلسات آموزشی پس از انجام هماهنگی‌های لازم در شبکه بهداشت شهرستان ازنا اجرا شدند. محتوای برنامه از برنامه آموزش والدین بارکلی (1997)اقتباس شده بود [29]. این برنامه شامل دو قسمت است که در آن روش‌های مؤثری برای رفتار با کودک به والدین آموزش داده می‌شود. در قسمت اول، والدین روش مؤثری برای توجه مثبت به رفتارهای مناسب کودک را می‌آموزند و درقسمت دوم، والدین استفاده از روش‌های تنبیهی را یاد می‌گیرند. محتوای جلسات آموزشی در جدول شماره 1 ذکر شده است. 
بسته آموزش والدین بارکلی در بسیاری از پژوهش‌ها استفاده شده است‌ [31 ،30] و کارایی آن به عنوان یک بسته آموزشی در حیطه رفتار درمانی تأیید شده است [31 ،7]. محتوای این برنامه آموزشی در اختیار چهار نفر از متخصصانی گذاشته شد که در حیطه آموزش والدین فعالیت داشتند و از آن‌ها خواسته شد که مشخص کنند آیا این برنامه درمانی با نظرات بارکلی در رفتار درمانی مشکلات دوران کودکی منطبق است یا نه. در این بررسی، متخصصان کلیت این برنامه را تأیید کردند و میزان انطباق کامل را در خصوص تطبیق این برنامه با برنامه اصلی ذکر کردند. پس از پایان آموزش مجدداً متغیر‌های مذکور اندازه‌گیری شدند. 
یافته‌ها
در جدول شماره 2 شاخص‌های آماری نمره‌های دو گروه در زیرمقیاس پرخاشگری فهرست رفتاری کودکان و علائم اختلال نافرمانی مقابله‌ای در پرسش‌نامه مرضی کودکان ارائه شده است. با توجه به طرح پژوهش حاضر که از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل است، برای تحلیل داده‌ها و به منظور کنترل اثر پیش‌آزمون از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و در ادامه از تحلیل کوواریانس تک‌متغیری استفاده شد. این نوع تحلیل مفروضه‌هایی دارد. ازجمله مفروضه‌های تحلیل کوواریانس همگنی شیب‌های رگرسیونی میان متغیر تصادفی (پیش‌آزمون) و متغیرهای وابسته است که در این پژوهش شیب‌های خط رگرسیون در تمامی متغیرهای مطالعه‌شده موازی بودند. در این مطالعه تعامل گروه و پیش‌آزمون برای متغیرهای رفتارهای پرخاشگرانه (05/0

AWT IMAGE


AWT IMAGE


AWT IMAGE

 
از این آزمون آماری هستیم. 
نتایج جدول شماره 3 نشان می‌دهد تفاوت بین دو گروه از نظر سنتروئید دو متغیر به سطح معناداری رسیده است. به عبارت دیگر، عضویت گروهی اثر معناداری بر نمره‌های پس‌آزمون داشته است (001/0 برای آزمودن اثر گروه یا مداخله (برنامه آموزش رفتاری والدین) بر متغیر وابسته (رفتار‌های پرخاشگرانه) باید اثر پیش‌آزمون به عنوان عامل همپراش زدوده شود. نتایج نشان داد اثر گروه یا مداخله با حذف یا زدودن متغیر همپراش نیز از لحاظ آماری معنادار بوده است (05/0P< و 20/7=(27و1)F). بنابراین می‌توان نتیجه گرفت برنامه آموزش رفتاری باعث تغییر در گروه‌ها شده است. علاوه بر این میزان اندازه اثر 21/0 یا به عبارت دیگر 21 درصد از تغییرات متغیر رفتارهای مقابله‌ای مربوط به عضویت گروهی است. 
از طرف دیگر، با توجه به جدول شماره 5 نتایج نشان داد  برنامه آموزشی بر کاهش علائم اختلال کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای تأثیرگذار بوده است (05/0P< و 80/15=(27و1)F) و این آموزش توانسته است میزان علائم اختلال نافرمانی مقابله‌ای را کاهش دهد. علاوه بر این، میزان اندازه اثر 36/0 یا به عبارت دیگر 36 درصد از تغییرات علائم اختلال مربوط به عضویت گروهی است.
بحث
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش رفتاری مادران کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه 
AWT IMAGE

 
و کاهش علائم اختلال کودکان آن‌ها بوده است، زیرا انجام چنین پژوهش‌هایی در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای در زمینه کاهش مشکلات رفتاری این کودکان مهم است [33 ،32] و از سوی دیگر با توجه به اهمیت این موضوع، مداخله‌های بهنگام برای خانواده‌های دارای کودک مبتلا به اختلال‌های برونی‌سازی‌شده در زمینه مدیریت رفتار فرزندان لازم است تا با تأکید بیشتر در این زمینه از حادترشدن مشکلات چنین خانواده هایی جلوگیری شود. از این رو، پس از ارائه یافته‌های پژوهش به بررسی همسویی و ناهمسویی این یافته ها با پیشینه تجربی و سپس تبیین آن پرداخته می‌شود.
 تحلیل نتایج نشان داد که آموزش رفتاری مادران بر کاهش نشانه‌های پرخاشگرانه کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای مؤثر بوده است و اثربخشی آن از لحاظ آماری معنادار است (جدول شماره 4). نتایج این پژوهش با پژوهش‌های اسچلینگ و همکاران (2017)، گرینو و همکاران (2017) و بستراستراتون (2001) مبنی بر اثربخش‌بودن آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری همچون پرخاشگری در کودکان همسو است [34 ،23 ،21]. این پژوهش با پژوهش مک‌کات و پریستر (2006) که اثربخشی آموزش والدین را بر کاهش رفتارهای مخالفت‌جویانه کودکان عادی نشان دادند همسو است [35]. پژوهش‌های پیشین رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری والدین با رفتار‌های برونی‌سازی‌شده فرزندان را به اثبات رسانده‌اند [36] و بر این نکته تأکید کرده‌اند که رفتارهای برونی‌سازی‌شده کودکان همچون پرخاشگری با شیوه های تربیتی والدین رابطه دارد. شیوه‌های تربیتی تنبیهی و مداخله‌گرایانه والدین پیش‌بینی‌کننده رفتارهای آزارشی و پرخاشگری در کودکان بوده است. از سوی دیگر پژوهش‌ها نشان داده‌اند والدین کودکان مبتلا به مشکلات برون‌ریزانه به‌طورکلی در کنترل رفتار کودک با مشکل مواجه هستند و اغلب از لحاظ سبک‌های تربیتی بیش از حد دستوری و منفی عمل می‌کنند که همین موضوع باعث کارایی‌نداشتن روش‌هایی می‌شود که برای کنترل رفتار کودک به کار می گیرند. این موضوع می‌تواند با ارائه آموزش‌های لازم بازبینی و تصحیح شود [37 ،23]. 
اثربخشی روش آموزش رفتاری به مادران و کاهش پرخاشگری کودکان در منزل را می‌توان ناشی از این دلایل دانست: بسیاری از مشکلات برونی‌سازی‌شده در محیط طبیعی خانواده فراگرفته می‌شوند و عوامل نگهدارنده آن‌ها نیز در همین محیط واقع شده‌اند. بنابراین آموزش روش‌های مدیریت رفتار به افرادی که بیشترین زمان را با کودک می‌گذرانند، بیشترین تأثیر را بر آن‌ها خواهد داشت و احتمال کاهش رفتارهای نامناسب را در آن‌ها افزایش خواهد داد. در علت‌شناسی مربوط به اختلال‌های رفتاری و اختلال نافرمانی مقابله‌ای، مهم‌ترین عامل خطرساز که در تضاد با خودمختاری، ایجاد هویت و تنظیم معیارها و مهار درونی کودک قرار می‌گیرد، واکنش شدید والدین نسبت به این رفتارهای بهنجار کودک در خلال تحول است. چنین تضادی راه را به سوی نافرمانی و پرخاشگری می‌گشاید [5]. علاوه بر این، پژوهش‌ها نشان داده‌اند والدینی که معمولاً بر فرزندانشان نظارت کافی ندارند و در فعالیت‌های آن‌ها مشارکت نمی‌کنند و از خشونت و تنبیه جسمی استفاده می‌کنند، پرخاشگری و نافرمانی را در کودکان افزایش می‌دهند [38]. 
بنابراین آموزش رفتاری والدین و آموزش روش‌های مدیریت رفتار می‌تواند روش درمانگری مؤثری برای کاهش رفتار‌های پرخاشگرانه کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای باشد [39]، زیرا در این نوع از آموزش مادران یاد می‌گیرند که از توجه به عادت‌های بد کودک، پرخاشگری به او و سرزنش او خودداری کنند و با برانگیختن مشارکت کودک در انجام کارهای خانه از میزان مشکلات رفتاری او بکاهند. مهارت‌های توجهی مهم از قبیل گوش‌دادن و ارائه توجه مثبت طی درمان ممکن است برای والدین فرصتی فراهم کرده باشد تا یاد گرفته باشند که چگونه بدون دخالت‌ و سؤال‌کردن به کودکشان توجه کنند و چگونه به صورت مثبت با اظهار نظرهای خود رفتارهای مطلوبی را که می‌خواهند کودکشان آن‌ها را انجام یا ادامه دهند به وجود آورند. همچنین به نظر می‌رسد که مادران توانسته‌اند با به‌کارگیری روش‌های تقویتی در قالب برنامه اقتصاد ژتونی برای انجام کارها از جانب کودک از به‌وجودآمدن مسائل رفتاری پیشگیری کنند و از میزان پرخاشگری کودک بکاهند. از سوی دیگر مادران در این روش آموزشی به این نکته پی بردند که چگونه کودکان خود را مسئولیت‌پذیرتر کنند و همچنین آن‌ها را با پیامد رفتارهای خود مواجه کنند و همین موضوع بر کاهش رفتار‌های پرخاشگرانه تأثیر داشته است. از این رو، آموزش روش‌های مدیریت رفتار با آموزش مواردی همچون مواجه‌کردن کودک با پیامدهای منطقی و طبیعی بدون اعمال روش‌های تنبیهی و تأدیبی سخت‌گیرانه و به‌کارنبردن سرزنش بیش از حد و پرخاشگری در برابر مشکلات رفتاری کودکان توانسته است بر کاهش علائم اختلال تأثیرگذار باشد.
فرایندهای درون‌گروهی در خلال جلسات آموزش رفتاری والدین می‌تواند در اثربخشی این روش نقش داشته باشد. مشارکت والدین درگروهی از افراد که همگی مشکلات مشابهی را تجربه می‌کردند، باعث شد شناخت‌های جدیدی از وضعیت خود پیدا کنند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند در خلال جلسات آموزش رفتاری والدین و در پایان جلسات، تنیدگی والدین نیز کاهش می‌یابد و مشکلات در سایه تجربه گروه مانند گذشته منحصربه‌فرد و بزرگ دیده نمی‌شوند [40]. تنبیه‌های اعمال‌شده توسط بسیاری از والدین شرکت‌کننده در گروه آموزشی اغلب بی‌ثبات و بی‌ارتباط با عملکرد کودک بودند. آن‌ها برای مهار فرزندان از تنبیه جسمانی و تنبیه‌های نامتناسب با سن کودک کمک می‌گرفتند. 
در جلسات گروهی قبل از معرفی شیوه‌های کاربرد تنبیه صحیح درباره آثار جانبی مخرب تنبیه جسمانی و عواقب بلندمدت آن در زندگی آتی کودک بحث و گفت‌وگو شد. سپس به والدین آموزش داده شد که چگونه از تنبیه به عنوان ابزاری برای شکل‌دهی رفتار استفاده کنند. از آن‌ها خواسته شد هنگامی که مهار خود را از دست داده‌اند، تنبیه را به عنوان راهی برای رهاکردن خود از خشم و ناراحتی به کار نبرند. همچنین راه‌های مهار خشم به آن‌ها آموزش داده شد. به نظر می‌رسد آموزش رفتاری سبک تنبیه‌کردن، والدین را تغییر داده است و پرخاشگری کمتر والدین و کاهش تنبیه جسمانی به کاهش پرخاشگری کودکان منجر شده است [17]. 
یکی دیگر از اهداف این پژوهش بررسی آموزش رفتاری مادران بر کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله‌ای بود. نتایج تحلیل نشان داد این آموزش میزان رفتارهای تضادورزانه را در کودکان مادران گروه آزمایشی کاهش داده است. همسو با نتیجه پژوهش حاضر درباره اثربخشی آموزش روش‌های رفتاری به مادران در افزایش رفتارهای مقابله‌جویانه کودکان، بسیاری از پژوهشگران مانند ماساکانت و همکاران (2016) [22] و هاوت‌چارلیر و کلمنت (2009) [41] بر اثر بخشی این روش در کاهش مشکلات رفتاری همچون تبعیت‌نکردن از دستورات والدین و مخالفت‌جویی کودکان تأکید کرده‌اند [41 ،22]. یک مطالعه پژوهشی به این نتیجه رسید که آموزش والدین برای اینکه به طور مثبتی با کودکانشان تعامل کنند و بررسی نیازهای والدین برای کار با کودک با پیامدهای مثبت کودک و والدین مرتبط است. آموزش مهارت‌های ارتباط هیجانی نیز با پیامدهای مثبت فرزندپروری در ارتباط است و آموزش والدین برای استفاده از محروم‌کردن به طور صحیح و پاسخ پیوسته به کودک با رفتار مطلوب کودک ارتباط پیدا می‌کند [42]
از این رو نتیجه به‌دست‌آمده از پژوهش حاضر را می‌توان به این دلایل مربوط دانست: از آنجا که بسیاری از مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به این اختلال در ارتباط با والدین و به‌خصوص مادر به وجود می‌آید و ادامه پیدا می‌کند، بنابراین آموزش روش‌های درست رفتار به مادران این کودکان که بیشترین زمان را با آن‌ها می‌گذرانند و آموزش رویکردهای منظم تقویتی و تنبیهی به آن‌ها احتمال کاهش رفتارهای نامناسب را در این کودکان افزایش داده است. همچنین بیشتر این مادران در تلاش برای اداره رفتار ناکام‌کننده مرتبط با این اختلال سبک‌های والدینی خشن و منفی را اتخاذ می‌کنند و چون مهارت‌های توجه در شکل‌دادن رفتار کودکان حائز اهمیت هستند، این حوزه از آموزش اداره رفتار شامل تغییردادن شیوه‌ای که بر اساس آن مادران به کودکانشان توجه می‌کنند نیز می‌شود. ممکن است مهارت‌های توجه مهم از قبیل گوش‌دادن و ارائه توجه مثبت در طول درمان برای والدین فرصتی فراهم آورده باشد تا یاد گرفته باشند که چگونه بدون دخالت و سؤال‌کردن به کودکشان توجه کنند و چگونه به صورت مثبت با اظهار نظرهای خود رفتارهای مطلوبی را که می‌خواهند کودکشان نشان دهند افزایش دهند. بسیاری از مادرانی که در این گروه آموزشی شرکت می‌کنند، خود را به خاطر مشکلات رفتاری کودکانشان مقصر می‌دانند یا اعتقاد دارند کودکان به صورت ارادی راهی را برای اذیت و آزار آن‌ها انتخاب کرده‌اند. توضیح درباره ماهیت و علت اختلال می‌تواند شناخت‌های نادرست والدین را درباره خود و کودکان اصلاح کند و احساس گناه به خاطر مقصربودن و احساس خشم به دلیل مقصردانستن کودکان را کاهش دهد. بدین ترتیب کاهش احساسات منفی در والدین به ایجاد روابط بهتر با کودکان و کاهش مشکلات رفتاری این کودکان منجر خواهد شد [36].
نتیجه‌گیری
نتایج پژوهش حاضر نشان داد آموزش روش‌های مدیریت رفتار به مادران کودکان با اختلال نافرمانی مقابله‌ای بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و همچنین علائم نافرمانی و تضادورزی این کودکان تأثیرگذار بوده است و ارائه این آموزش توانسته است در بهبود رابطه والد وکودک و در نتیجه کاهش مشکلات رفتاری این کودکان تأثیرگذار باشد. یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر اختلال‌های دوران کودکی، چگونگی رفتار والدین با کودکانشان است. در این خصوص باید به این نکته اشاره کرد که از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر مشکلات رفتاری کودکان چگونگی والدگری پدر و مادر در خانواده است که گاهی می‌تواند به عنوان یک منبع نقش بسیار مهمی در مشکلات رفتاری کودکان داشته باشد. بنابراین آموزش روش‌های مدیریت رفتار توانسته است از طریق تأثیرگذاری بر شیوه والدگری مادران مشکلات رفتاری فرزندانشان را کاهش دهد. 
این پژوهش مانند پژوهش‌های دیگر محدودیت‌هایی داشت که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهد شد. امید است که پژوهش‌های آتی با درنظرگرفتن این محدودیت‌ها التزام‌های مناسب‌تری را فراهم آورند. به دلیل محدودیت زمانی و همچنین مشکل در دسترسی دوباره به آزمودنی‌ها از پیگیری نتایج به‌دست‌آمده صرف‌نظر شد. پژوهش‌هایی که بتوانند پس از پایان دوره آموزشی، شدت مشکلات را با فواصل زمانی متفاوت ارزیابی کنند، می‌توانند اثربخشی این روش را در طول زمان مشخص سازند. تعداد جلسه‌های برگزارشده، تعداد افراد شرکت‌کننده در گروه آزمایش و کنترل و ابزار‌های پژوهشی محدودیت داشت. محدودیت دیگر این پژوهش آن بود که به دلیل کم‌بودن تعداد آزمودنی‌ها، همتاکردن گروه‌ها بر اساس دیگر مشکلات رفتاری کودکان امکان‌پذیر نبود. پژوهش‌های دیگر می‌توانند روش آموزش رفتاری والدین را در تعداد جلسات بیشتر با موضوعات متنوع‌تر و در نمونه‌ای بزرگ‌تر بررسی کنند.
پیشنهاد می‌شود این روش در نمونه‌ای از دختران و پسران به صورت مجزا بررسی شود و تفاوت‌های جنسیتی در اثربخشی این روش روشن شود. به منظور افزایش اثربخشی، این برنامه باید با دیگرروش‌های آموزشی و درمانی مشکلات رفتاری کودکان همراه باشد. در دوره آموزشی این پژوهش تنها مادران حضور داشتند. برگزاری جلساتی با حضور افراد دیگری که ارتباط نزدیک با کودک دارند، مانند پدران و معلمان می‌تواند مشکلات این کودکان را بهتر مشخص کند و در بهبود هرچه بیشتر مشکلات آنان سهم بیشتری داشته باشد. برنامه آموزش رفتاری والدین می‌تواند به طور گسترده در مدارسی که دانش‌آموزانی با اختلال نافرمانی مقابله‌ای دارند به صورت منظم و منسجم اجرا شود.
تشکر و قدردانی
نویسندگان این مقاله از تمامی کسانی که در روند انجام این پژوهش ما را یاری دادند نهایت تشکر و قدردانی را دارند و برای آنان آرزوی صحت و سلامت می‌کنند. این پژوهش حامی مالی نداشته است.
 
References
[1]American Psychiatric Association. Diagnostic and statiscal manual of mental disorder: DSM-5. 5th edition. Arlington: American Psychiatric Association; 2013.

[2]Lin X, Li L, Chi P, Wang Z, Heath MA, Du H, et al. Child maltreatment and interpersonal relationship among Chinese children with oppositional defiant disorder. Child Abuse & Neglect. 2016; 51:192–202. doi: 10.1016/j.chiabu.2015.10.013

[3]Kledzik AM, Thorne MC, Prasad V, Hayes KH, Hines L. Challenges in treating oppositional defiant disorder in a pediatric medical setting: A case study. Journal of Pediatric Nursing. 2012; 27(5):557–62. doi: 10.1016/j.pedn.2011.06.006

[4]López-Villalobos JA, Andrés-De Llano JM, Rodríguez-Molinero L, Garrido-Redondo M, Sacristán-Martín AM, Martínez-Rivera MT, et al. Prevalence of oppositional defiant disorder in Spain. Revista de Psiquiatría y Salud Mental. 2014; 7(2):80–7. doi: 10.1016/j.rpsm.2013.07.002

[5]Sadock BJ, Sadock VA. Kaplan & sadock's synopsis of psychiatry: Behavioral sciences/clinical psychiatry. 9th edition. Philadelphia: Lippincott the William and Willkins; 2009.

[6]Bussing R, Zima BT, Mason DM, Meyer JM, White K, Garvan CW. ADHD knowledge, perceptions, and information sources: Perspectives from a community sample of adolescents and their parents. Journal of Adolescent Health. 2012; 51(6):593–600. doi: 10.1016/j.jadohealth.2012.03.004.

[7]Burke JD, Rowe R, Boylan K. Functional outcomes of child and adolescent oppositional defiant disorder symptoms in young adult men. Journal of Child Psychology and Psychiatry. 2013; 55(3):264–72. doi: 10.1111/jcpp.12150

[8]Barkley RA. Attention deficit hyperactivity disorder: A handbook for diagnosis and treatment. 3rd edition. New York: Guilford Press; 2006.

[9]Kawabata Y, Tseng WL, Gau SSF. Symptoms of attention-deficit/hyperactivity disorder and social and school adjustment: the moderating roles of age and parenting. Journal of Abnormal Child Psychology. 2011; 40(2):177–88. doi: 10.1007/s10802-011-9556-9

[10]Hollenstein T, Granic I, Stoolmiller M, Snyder J. Rigidity in parent–child interactions and the development of externalizing and internalizing behavior in early childhood. Journal of Abnormal Child Psychology. 2004; 32(6):595–607. doi: 10.1023/b:jacp.0000047209.37650.41

[11]Holland ML, Malmberg J, Gimpel Peacock G. Emotional and behavioral problems of young children: Effective interventions in the preschool and kindergarten years. New York: Guilford Press; 2002.

[12]Huang HL, Chao CC, Tu CC, Yang PC. Behavioral parent training for Taiwanese parents of children with attention-deficit/hyperactivity disorder. Psychiatry and Clinical Neurosciences. 2003; 57(3):275–81. doi: 10.1046/j.1440-1819.2003.01117.x

[13]Shelton TL, Barkley RA, Crosswait C, Moorehouse M, Fletcher K, Barrett S, et al. Psychiatric and psychological morbidity as a function of adaptive disability in preschool children with aggressive and hyperactive-impulsive-inattentive behavior. Journal of Abnormal Child Psychology. 1998; 26(6):475–94. PMID: 9915654

[14]Finzi-Dottan R, Triwitz YS, Golubchik P. Predictors of stress-related growth in parents of children with ADHD. Research in Developmental Disabilities. 2011; 32(2):510–9. doi: 10.1016/j.ridd.2010.12.032

[15]Crnic KA, Gaze C, Hoffman C. Cumulative parenting stress across the preschool period: Relations to maternal parenting and child behaviour at age 5. Infant and Child Development. 2005; 14(2):117–32. doi: 10.1002/icd.384

[16]Sanders MR, Woolley ML. The relationship between maternal self-efficacy and parenting practices: Implications for parent training. Child: Care, Health and Development. 2005; 31(1):65-73. doi: 10.1111/j.1365-2214.2005.00487.x

[17]Carr A. The handbook of child and adolescent clinical psychology: A contextual approach. 2nd edition. New York: Routledge Taylor & Francis Group; 2006.

[18]Amiri M, Behpajooh A. The effect of behavior parent training on mothers of children with attention deficit hyperactivity disorder. International Journal Behavioral Science. 2016; 10(1):6-12.

[19]Jones J, Forehand R, Cuellar J, Kincaid C, Parent J. Harnessing innovative technologies to advance children’s mental health: Behavioral parent training as an example. Clinical Psychology Review. 2013; 33(2):241–52. doi: 10.1016/j.cpr.2012.11.003

[20]Chronis AM, Chacko A, Fabiano GA, Wymbs BT, Pelham JR, William E. Enhancements to the behavioral parent training paradigm for families of children with ADHD: Review and future directions. Clinical Child and Family Psychology Review. 2004; 7(1):1–27. doi: 10.1023/b:ccfp.0000020190.60808.a4

[21]Schilling S, French B, Berkowitz SJ, Dougherty SL, Scribano PV, Wood JN. Child–Adult relationship enhancement in primary care (PriCARE): A randomized trial of a parent taining for child behavior problems. Academic Pediatrics. 2017; 17(1):53–60. doi: 10.1016/j.acap.2016.06.009

[22]Maaskant AM, van Rooij FB, Overbeek GJ, Oort FJ, Hermanns JMA. Parent training in foster families with children with behavior problems: Follow-up results from a randomized controlled trial. Children and Youth Services Review. 2016; 70:84–94. doi: 10.1016/j.childyouth.2016.09.005

[23]Greeno EJ, Uretsky MC, Lee BR, Moore JE, Barth RP, Shaw TV. Replication of the KEEP foster and kinship parent training program for youth with externalizing behaviors. Children and Youth Services Review. 2016; 61:75–82. doi: 10.1016/j.childyouth.2015.12.003

[24]Gadow KD, Sprafkin J. Quick guide to using the youth's inventory-4 screening kit. New York: Checkmate Plus; 1997.

[25]Mohamadesmaiel E, Alipour A. [A preliminary study on the reliability, validity and cut off points of the disorders of Children Symptom Inventory-4 (CSI-4). (Persian)] Research on Exceptional Children. 2002; 2(3):239-254

[26]Ammerman RT, Kane VR, Slomka GT, Reigel DH, Franzen MD, Gadow KD. Psychiatric symptomatology and family functioning in children and adolescents with Spina Bifida. Journal of Clinical Psychology in Medical Settings. 1998; 5(4):449–65. doi: 10.1023/a:1026211028595

[27]Achenbach TM. Integrative guide for the 1991 CBCL/4-18, YSR and TRF profiles. Vermont: Burlington; 1991.

[28]Minaee E. [Normalization of measurement systems based on experience Eschenbach (Persian)]. Tehran: Exceptional Children Organization Publication. 2009.

[29]Barkley RA. Defiant children: A clinician’s manual for assessment and parent training. 2nd edition. New York: Guilford; 1997.
 
[30]Huang HL, Chao CC, Tu CC, Yang PC. Behavioral parent training for Taiwanese parents of children with attention-deficit/hyperactivity disorder. Psychiatry and Clinical Neurosciences. 2003; 57(3):275–81. doi: 10.1046/j.1440-1819.2003.01117.x

[31]Fabiano GA, Pelham WE, Coles EK, Gnagy EM, Chronis-Tuscano A, O’Connor BC. A meta-analysis of behavioral treatments for attention-deficit/hyperactivity disorder. Clinical Psychology Review. 2009; 29(2):129–40. doi: 10.1016/j.cpr.2008.11.001

[32]Schilling CM, Walsh A, Yun I. ADHD and criminality: A primer on the genetic, neurobiological, evolutionary, and treatment literature for criminologists. Journal of Criminal Justice. 2011; 39(1):3–11. doi: 10.1016/j.jcrimjus.2010.11.001

[33]Retz W, Rösler M. The relation of ADHD and violent aggression: What can we learn from epidemiological and genetic studies? International Journal of Law and Psychiatry. 2009; 32(4):235–43. doi: 10.1016/j.ijlp.2009.04.006

[34]Webster-Stratton C, Reid MJ, Hammond M. Preventing conduct problems, promoting social competence: A parent and teacher training partnership in head start. Journal of Clinical Child & Adolescent Psychology. 2001; 30(3):283–302. doi: 10.1207/s15374424jccp3003_2

[35]McCart MR, Priester PE, Davies WH, Azen R. Differential effectiveness of behavioral parent-training and cognitive-behavioral therapy for antisocial youth: A meta-analysis. Journal of Abnormal Child Psychology. 2006; 34(4):525–41. doi: 10.1007/s10802-006-9031-1

[36]Wickman M, Greenberg C, Boren D. The relationship of perception of invincibility, demographics, and risk behaviors in adolescents of military parents. Journal of Pediatric Health Care. 2010; 24(1):25–33. doi: 10.1016/j.pedhc.2008.11.005

[37]Fabiano GA, Pelham WE, Coles EK, Gnagy EM, Chronis-Tuscano A, O’Connor BC. A meta-analysis of behavioral treatments for attention-deficit/hyperactivity disorder. Clinical Psychology Review. 2009; 29(2):129–40. doi: 10.1016/j.cpr.2008.11.001

[38]Mash EJ, Barkley, RA. Child psychopathology. New York: Guilford Press; 2002.

[39]Ghanbari S. [The Effect of parents behavior training in declineing externalizing behavior (Persian)] [MSc. thesis]. Tehran: Shahid Beheshti University; 2006.

[40]Finzi-Dottan R, Triwitz YS, Golubchik P. Predictors of stress-related growth in parents of children with ADHD. Research in Developmental Disabilities. 2011; 32(2):510–9. doi: 10.1016/j.ridd.2010.12.032

[41]Hauth-Charlier S, Clement C. [Behavioral Parent Training Programs for Parents of Children with ADHD: Practical Consideration and clinical implication (French)]. Practiques Psychologiques. 2009; 15(4):457–472.

[42]Mazzucchelli TG, Sanders MR. Preventing behavioural and emotional problems in children who have a developmental disability: A public health approach. Research in Developmental Disabilities. 2011; 32(6):2148–56. doi: 10.1016/j.ridd.2011.07.022.
نوع مطالعه: پژوهشی | موضوع مقاله: روانشناسی کودکان استثنایی
دریافت: 1395/11/20 | پذیرش: 1396/2/8 | انتشار: 1396/4/1
* نشانی نویسنده مسئول: زنجان، دانشگاه زنجان، دانشکده علوم انسانی، گروه روانشناسی.

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه آرشیو توانبخشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb