مقدمه
زنان سرپرست خانوار یکی از گروههای اقلیت زنان هستند که نهتنها در ایران بلکه در سایر کشورهای جهان اعم از توسعهیافته و در حال توسعه نیز با مشکلات زیادی دست به گریبان هستند
[۱]. این گروه به طور معمول در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش با مشکلات و موانع زیادی مواجهند. ﻭﻇﺎﻳﻒ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﺘﻌﺪﺩی ﻛﻪ ﺑﻪﺍﺟﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺤﻮﻝ میشود، ﻓﺸﺎﺭها ﻭ تنشهای ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻇﺮﻓﻴﺘ ﺑﻪ آنها ﻭﺍﺭﺩ میکند ﻛﻪ ﺑﻪﻣﺮﻭﺭ آنها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻧﺎﺭﺍﺣتیهای ﺭﻭحی ﻭ ﺭﻭﺍنی ﺳﻮﻕ میﺩهد
[2]. بررسی ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﺎنی ﻭ ﺭﻭﺍنی ﺯﻧﺎﻥ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭ ﻧﺸﺎﻥ میﺩهد ﻛﻪ آنها ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﺎنی ﻭ ﺭﻭﺍنی ﻛﻤﺘﺮی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺑﻴﻤﺎﺭیهای ﺭﻭحی ﺩﺳﺖﻭﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ میکنند. همچنین آنها ﺍﺯ ﺩﺭﺩهای ﺟﺴﻤﺎنی ﻣﺘﻌﺪﺩی ﺭﻧﺞ میﺑﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﺸأ بیشتر آنها ﺭﻭحی ﻭ روانی است
[۳]. بنابراین توجه به این قشر از جامعه و توانمندسازی آنها ﺑﻪ ﻋﻨﻮان یک ﺿﺮورت ﻣﻄﺮح میشود.
بر اساس مطالعات صوفی و رضایی (2015)، محمدمرادی (2010)، رضایی قادی (2009)، شکوری و همکاران (2007) و شادیطلب (2004) ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی روانی شامل متغیرهای افزایش عزتنفس، استقلال فکری، احساس قدرت و افزایش خوداثربخشی است [
8-
4]. عزتنفس به معنای ارزشی است که فرد برای خود در برابر دیگران قائل میشود. خوداثربخشی به معنای باورهای افراد درباره قابلیتها و لیاقتهای خود برای اعمال کنترل بر عملکرد خویش و رویدادها و حوادث زندگی است. این باورها علاوه بر تفسیر و معنادهی به رویدادها و تجربههای محیطی به عنوان تعیینکنندهای مستقیم و یا باواسطه در انگیزش و رفتار انسان عمل میکند
[9]. استقلال فکری به اعتماد بیشتر زنان به خودشان در تصمیمگیری و بیان ایده و نظر و مشارکت در مسائل و بحثهای خانوادگی اطلاق میشود
[10]. احساس قدرت به معنی داشتن قدرت کافی برای مهار رویدادهای سیاسی و اقتصادی و پیامدهای آنهاست
[7]. توانمندی اجتماعی با متغیرهایی ازقبیل جمعگرایی، مشارکت در امور اجتماعی، ارتباط با انجمنها و نهادهای اجتماعی تعریف شده است. جمعگرایی بیانگر تمایل به کار گروهی و جمعی است. شرکت در فعالیتهای اجتماعی به معنی حضور فعال در گروههای محلی و ارتباط با انجمنها و نهادهای اجتماعی است
[5].
در بحث توانمندسازی زنان بهندرت به موانع روانی پرداخته شده است. بسیاری از زنان موانع نهادی و یا خارجی را دلایل پیشرفتنکردن خود میدانند؛ درحالیکه توجه به عوامل درونی اهمیت زیادی دارد [
11]. مطالعات رضایی قادی (2009)، کیمیایی (2011)، شکوری و همکاران (2007)، خلوتی (2009) و شادیطلب و همکاران (2004) تأییدکننده پایینبودن سطح توانمندی روانی زنان است [
14-
12 ،
7 ،
6]. این بررسیها نشان میدهند توانمندی روانی اهمیت زیربنایی و بیشتری برای زنان دارد. شکوری و همکاران در مطالعه خود در سال 1386 به این نتیجه رسیدند که زنان سرپرست خانوار توانمندی اجتماعی زیادی ندارند. این افراد شبکه اجتماعی ضعیف و محدود به شبکه خویشاوندی دارند و حضور آنان در عرصههای عمومی محدود است
[7]. بر اساس مطالعه شادیطلب و همکاران (2005) زنان به دلیل تعدد نقشها، تفکرات سنتی حاکم بر جامعه، تفکرات و باورهای شخصی، کمبود دسترسی به شبکههای حمایتی و بهطورکلی نبود توانمندسازی اجتماعی دچار مشکلات و آسیبهای متعددی میشوند
[15].
با توجه به اینکه استفاده از مداخلات گروهی یکی از مهارتهای مددکاران اجتماعی است، برای این گروه از زنان در معرض آسیب، مداخلات مددکاری اجتماعی فرصتی برای رشد و توانمندی برای مقابله با چالشهای زندگی ایجاد میکند
[16]. مددکاران اجتماعی گروههای مختلف را طوری توانمند میسازند که فعل و انفعالات و جریانهای گروهی موجب رشد تمام اعضای گروه و فعالیتهای گروهی سبب رسیدن به هدفهای اجتماعی و روانی مدنظر شود
[17]. بنابراین با توجه به طیف وسیع مسائل، مشکلات و محدودیتهای پیشروی زنان سرپرست خانوار، آسیبپذیری آنها و همچنین به عنوان یکی از گروههای هدف مددکاران اجتماعی، ارائه خدمات تخصصی از سوی مددکاران اجتماعی با هدف توانمندسازی روانی و اجتماعی این قشر از جامعه حائز اهمیت است. متأسفانه در شرایط فعلی جامعه بخش وسیعی از سازمانها، نهادها و سمنهای مرتبط با زنان سرپرست خانوار فقط به ارائه خدمات به صورت کماثر و بدون شناخت از نیاز اصلی و بدون توجه به اهمیت توانمندی زنان و اعضای خانواده آنها میپردازند.
این روند سبب بهوجودآمدن سیکل معیوبی میشود که موجب نیازمند باقیماندن زنان و نارضایتی آنها میشود. آموزش مددکاران اجتماعی به منظور رسیدن به شناخت و تشخیص صحیح نیازها، ظرفیتها، استعدادها و مهارتهای زنان سرپرست خانوار و افزایش مهارتهایی چون عزتنفس، خودکارآمدی، احساس قدرت، استقلال فکری و فعالیتهای اجتماعی موجب افزایش توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار میشود. دیدگاه مؤثر در این زمینه، مدل توسعه از دیدگاههای پویایی گروه در مددکاری اجتماعی است. این مدل با داشتن سه ویژگی انساندوستانه، پدیدارشناسانه و در جهت شکوفایی بودن، به پیشرفت افراد با استفاده از قابلیت و توانمندی خود افراد از طریق خودیاری باور دارد که میتواند موجب تسهیل امر توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان شود.
ازجمله مطالعات مرتبط با موضوع میتوان به این مطالعات اشاره کرد: شانوگا و جاستین (2016) مدلی جدید در رابطه با توانمندسازی و مشارکت اجتماعی زنان مسلمان را طراحی کردند. در پژوهش آنها با توانمندسازی زنان در عرصههای فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی بهطور قابل توجهی شمول اجتماعی و دسترسی آنها به نهادهای عدلی و قضایی بهبود یافت
[18]. ایست و رول (2015) در پژوهشی به استفاده از رویکرد توانمندسازی در کار با زنان بدون سرپرست پرداختند که فقر، تروما و ستم را تجربه کرده بودند. نتایج نشان داد این برنامه موجب تغییرات موفقیتآمیز زنان در بهبود علائم آسیب، افزایش خودکارآمدی، مشارکت در برنامههای اجتماعی، افزایش حس قدرت، حفظ تعادل در تعاملات و ایجاد حس امید برای آینده شده است
[19].
هانتر و همکاران (2013) در مطالعهای به بررسی توانمندسازی و سلامت زنان در پاکستان پرداختند. بر اساس این پژوهش موانع اجتماعی و فرهنگی در کشورهای در حال توسعه، موقعیت زنان، محرومیت از آموزشوپرورش و نبود کنترل بر زندگی خود، به عنوان عوامل منفی تأثیرگذار بر وضعیت سلامتی زنان و خانواده آنها محسوب میشود
[20]. ماسون و اسمیت (2003) در مطالعه 56 اجتماع به بررسی توانمندسازی زنان در اجتماعات پرداختند و به این نتیجه رسیدند که توانمندسازی از درون و از طریق اجتماع نسبت به توانمندسازی در خانواده و به طور فردی مؤثرتر است. آنان بر نقش هنجارهای اجتماعی به عنوان عامل بسیار مهمی تأکید کردند که سطح توانمندی را تعیین میکند
[21].
در مطالعات داخلی صوفی و رضایی (2015) در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزشهای کارآفرینی به عنوان عامل فرهنگی بر توانمندسازی زنان پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد میزان توانمندی زنان به صورت چشمگیری تحت تأثیر آموزشهای کارآفرینی قرار دارد
[4]. مهدیانفر (2016) در پژوهشی به بررسی اثربخشی توانمندسازی روانی و اجتماعی مبتنی بر تئوری انتخاب بر کاهش افسردگی و پرخاشگری زنان دارای همسران زندانی پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد توانمندسازی روانی و اجتماعی مبتنی بر تئوری انتخاب، میزان افسردگی، پرخاشگری کلی و پرخاشگری فیزیکی گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل کاهش میدهد
[22].
عادلیان راسی (2013) در پژوهشی با عنوان «توانمندسازی زنان خاورمیانه با مداخلات روانی و اجتماعی» به ارائه الگویی به نام رهیاب (الگوی توانمندسازی روانی و اجتماعی) پرداخت. نتایج این مطالعه شبهتجربی نشان داد تأثیر مداخله در میان زنان گروه مداخله بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل (زنانی که از خدمات اجتماعی متداول و مرسوم استفاده کردند) بود. بر اساس این پژوهش زنان موفق شدند مقداری از ظرفیتها و تواناییهای روانی خود را رشد و توسعه دهند که در روشهای مقابله با چالشها و دشواریها و مدیریت زندگی مؤثر بود
[16]. کیمیایی (2011) طی مقالهای به بررسی شیوههای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمانهای حمایتی پرداخت. بر اساس این پژوهش، اجرای برنامه توانمندسازی نهتنها به اشتغال، افزایش سطح درآمد و کاهش وابستگی زنان سرپرست خانوار منتهی میشود، بلکه موجب توانایی زنان در حوزههای روانشناختی میشود
[12].
پژوهشهای انجامشده حاکی از آن است که زنان سرپرست خانوار در بیشتر جوامع، برای بهبود زندگی خود و خانواده، نیازمند برنامههای توانمندسازی هستند. برای برداشتن گامهای مؤثر در مسیر توانمندسازی زنان، در کنار توجه به عوامل اقتصادی و سیاسی جامعه، باید باورها و نگرش زنان نسبت به خود و تواناییهای خود تغییر یابد. همچنین با مشارکتدادن زنان در فعالیتهای اجتماعی میتوان سبب افزایش شبکه روابط اجتماعی و ایجاد انگیزه در کارهای دستهجمعی شد. بیشتر مطالعات ذکرشده به شناخت مفهوم و ابعاد توانمندسازی، عوامل مؤثر بر آن و تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر توانمندسازی پرداختهاند و زنان را به عنوان قشر ضعیف و فقیر جامعه در نظر گرفتهاند، اما برای تغییر این شرایط اقدامی نکردهاند. با وجود نقش مهم و غیرقابل انکار مددکاران اجتماعی در حیطه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، تاکنون مداخلهای بهخصوص به صورت گروهی و با رویکرد توسعه برای ایجاد تغییر در ابعاد مهم و اساسی توانمندسازی یعنی دو بُعد زیربنایی روانی و اجتماعی انجام نشده است. در این مطالعه به دنبال تقویت مهارتهای زنان سرپرست خانوار برای رسیدن به خوداتکایی، تلاش برای تغییر شرایط و دستیابی زنان به کنترل زندگی بودیم. این امر با مداخلات مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه همراه با برنامه علمی دقیق و با تأیید متخصصان صورت پذیرفت.
هدف کلی این مطالعه شناخت تأثیر مداخله مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه بر توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود. اهداف اختصاصی در بُعد توانمندسازی روانی شامل شناخت تأثیر مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه بر عزتنفس، خوداثربخشی، استقلال فکری و احساس قدرت زنان سرپرست خانوار و در بُعد توانمندسازی اجتماعی شامل مشارکت در امور اجتماعی و جمعگرایی زنان سرپرست خانوار بود. نتایج این تحقیق میتواند به توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ابعاد روانی و اجتماعی کمک و در این زمینه راهکارهای کاربردی ارائه کند. نتایج این تحقیق میتواند برای سازمانها و نهادهای دخیل در امور زنان سرپرست خانوار از قبیل کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی و سمنهای فعال، در بحث آموزش و سیاستگذاری سودمند واقع شود. روش بررسی
این پژوهش از نوع شبهآزمایشی بود که با استفاده از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار ساکن شهر تهران بود. نمونه این پژوهش از بین زنان تحت پوشش موسسه امام علی (ع) انتخاب شدند که شرایط ورود به پژوهش را داشتند.
پژوهشگران به منظور تعیین حجم نمونه در تحقیقات آزمایشی توصیه میکنند هر گروه حداقل 30 نفر باشد
[23]. تعداد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش این مؤسسه 298 نفر بود. بر اساس معیارهای تعیینشده (داشتن سواد خواندن و نوشتن، گروه سنی 20 تا 45 سال و سلامت روان که با کمک روانشناس مؤسسه و پروندههای آنها تعیین شد که در حد سایکوز نباشند) 152 زن سرپرست خانوار شرایط ورود به پژوهش را داشتند که از بین آنها 60 نفر به صورت تصادفی ساده از طریق لیست ارائهشده از سوی موسسه انتخاب شدند. در مرحله بعد افراد به صورت تصادفی به دو گروه 30 نفره (30 نفر در گروه مداخله و 30 نفر در گروه کنترل) تقسیم شدند. پس از گرفتن رضایتنامه کتبی از هر دو گروه، در رابطه با نحوه برگزاری جلسات و تعداد آنها برای هر دو گروه توضیحاتی داده و پیشآزمون اجرا شد.
پس از آن پژوهشگر مداخلات مددکاری اجتماعی را با رویکرد توسعه در 10 جلسه ۹۰ دقیقهای روی افراد گروه آزمایش اجرا کرد. نخستین جلسه به معرفی اعضا و مددکار اجتماعی و اجرای پیشآزمون اختصاص داشت. دومین جلسه با موضوع عزتنفس با ارائه اطلاعات علمی در رابطه با این موضوع، کار گروهی، پرسش و پاسخ همراه بود. بر اساس مرحله میانی رویکرد توسعه از این جلسه، اعضا باید بتوانند حالات درونی خود را راحتتر بیان کنند، گروه انسجام بیشتری نشان دهد و برای رسیدن به اهداف تلاش شود. هدف آموزشی این جلسه درک اهمیت و نقش عزتنفس در زندگی، افزایش احساس موفقیت در زندگی، احساس رضایت از خود و شناخت نقاط ضعف و قوت خود بود. جلسه سوم با هدف آموزش تکنیکها و گامهایی به منظور افزایش عزتنفس و غلبه بر احساس بیفایدهبودن با رویکرد واقعیتدرمانی بود. در این جلسه به تکمیل و جمعبندی مطالب مرتبط با عزتنفس پرداخته شد.
جلسه چهارم با هدف احساس توان برای بهبود وضع آینده، باور به حل مشکل با تلاش و کوشش، خوداتکایی، توانایی حفظ خونسردی، آگاهی از شایستگیهای خود و بهبود اسنادها اختصاص یافت. در جلسه پنجم ضمن تکمیل مباحث مرتبط با خوداثربخشی، از تمرینها و روشهایی برای تقویت حس خوداثربخشی با بهکارگیری رویکرد شناختیاجتماعی بندورا استفاده شد. جلسه ششم با هدف استقلال فکری در مواردی چون ازدواج فرزندان، خرید یا تغییر منزل، مدیریت مخارج منزل، تعیین مدرسه و رسیدگی به مسائل تحصیلی فرزندان، آموختن مراحل تصمیمگیری با استفاده از کار گروهی و آموزش تکنیک درخت اجرا شد.
جلسه هفتم با موضوع احساس قدرت در زنان با هدف باور به توانایی برای تغییر سرنوشت، ابراز عقیده خود، تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب دیگران، رد درخواستهای غیرمنطقی دیگران، ابراز احساسات مثبت و منفی خود و پذیرش کاستیهای خود با استفاده از تکنیک پرسش و پاسخ و ایفای نقش مطالب تشکیل شد. جلسه هشتم و نهم در زمینه توانمندسازی اجتماعی بود و با هدف تقویت فعالیتهای اجتماعی و گروهی در زندگی و پیشرفت ارتباطات جمعی با رویکرد مددکاری اجتماعی گروهی و با استفاده از تکنیک بارش افکار، پرسش و پاسخ و کارگروهی اجرا شد. در جلسه پایانی مددکار اجتماعی منافع حاصل از کار گروه را بر اساس مرحله پایانی دیدگاه توسعه ارزیابی و مباحث را جمعبندی کرد. همچنین پسآزمون را نیز اجرا کرد.
پس از اتمام مداخله در دو گروه، بار دیگر پرسشنامه توانمندی روانی و اجتماعی تکمیل شد. گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد و پس از پایان جلسات آموزشی و اجرای پسآزمون به منظور رعایت اصول اخلاقی و طبق قرار اولیه، آموزش فشردهای برای اعضای گروه کنترل برگزار و مهمترین مباحث به صورت خلاصه ارائه شد.
از آنجایی که مداخله طراحیشده برای اولین بار در ایران اجرا شد، به منظور تأیید روایی و حصول اطمینان از مناسببودن مدت، جزئیات و تناسب آن با اهداف پژوهش از روش بررسی روایی خبرگان استفاده شد. به این منظور، بسته مداخله در اختیار 10 نفر از متخصصان مددکار اجتماعی و کارشناسانی قرار گرفت که به طور مستقیم سابقه فعالیت در حیطه زنان سرپرست خانوار را داشتند. نتیجه حاصل از محاسبه فرمول ضریب روایی خبرگان 8/0 درصد به دست آمد. به این ترتیب متخصصان، مدت مداخله، جزئیات و تناسب بسته مداخله را با اهداف پژوهش تأیید کردند.
در این پژوهش، برای سنجش میزان توانمندی روانی و اجتماعی از پرسشنامهای استفاده شد که محمدمرادی (2010) طراحی کرده بود. روایی صوری و سازه و پایایی این ابزار تأیید شده است. محققان در این پژوهش مجدداً پایایی این پرسشنامه را سنجیدند که آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 79/0 به دست آمد. بعد از پایان مداخلات آموزشی و جمعآوری دادههای آماری، برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS نسخه 22 استفاده شد. دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیهوتحلیل شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای آماری تی زوجی، لون و تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها
بر اساس نتایج بهدستآمده، 28 نفر (46 درصد) از زنان در گروه سنی 29 تا 37 سال قرار داشتند. از نظر تعداد فرزندان، 33 نفر (55 درصد) از زنان سرپرست خانوار دو فرزند داشتند. از نظر تحصیلات 48 زن سرپرست خانوار (79.9 درصد) تحصیلات راهنمایی (23 نفر) و دیپلم (25 نفر) داشتند. از نظر وضعیت مسکن، 45 زن سرپرست خانوار (75 درصد) در مسکن استیجاری سکونت داشتند. از نظر وضعیت تأهل، 30 نفر از زنان سرپرست خانوار (50 درصد) مطلقه بودند. از نظر وضعیت اشتغال، 34 نفر (56.6 درصد) از زنان دارای شغل آزاد بودند (جدول شماره 1).
بر اساس نتایج بهدستآمده از بررسی شاخصهای توصیفی مؤلفههای توانمندسازی روانی و اجتماعی به تفکیک گروههای مطالعهشده در پیشآزمون و پسآزمون، مقادیر میانگین عزتنفس، خوداثربخشی، استقلال فکری، احساس قدرت مربوط به توانمندسازی روانی و متغیرهای مشارکت در امور اجتماعی و جمعگرایی در توانمندسازی اجتماعی در گروه آزمایش در پسآزمون بیشتر از پیشآزمون بود (جدول شماره 2).
همچنین برای بررسی عادیبودن توزیع متغیرهای توانمندسازی روانی شامل عزتنفس، خوداثربخشی، استقلال فکری و احساس قدرت و متغیرهای توانمندسازی اجتماعی شامل مشارکت در امور اجتماعی و جمعگرایی از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد. نتایج نشان داد تمام متغیرهای بررسیشده توزیع طبیعی دارند (05/0
متغیر توانمندسازی روانی بین گروهها همگن است (49/1، 58 و 1 =df1,2، 35/0=P).
برای بررسی اثر مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه بر افزایش توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تحلیل کوواریانس استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، بین توانمندسازی روانی دو گروه اختلاف معنیداری وجود دارد. مقدار مجذور اتای بهدستآمده (60/0=Eta2) نشان داد 60 درصد از تغییرات توانمندسازی روانی آزمودنیهای شرکتکننده در گروه
آزمایش را میتوان به مددکاریاجتماعی گروهی با رویکرد توسعه نسبت داد (جدول شماره 3). مؤلفههای توانمندسازی روانی در ابعاد عزتنفس (63/0=Eta، 00/P=0، 67/97=(60،(F(1، خوداثربخشی (64/0=Eta، 00/۰=P، 23/101=(60،(F(1، استقلال فکری (69/0=Eta، 00/0=P، 77/9=(60،(F(1 و احساس قدرت (78/0=Eta، 00/0=P، 6/48=(60،(F(1 بین گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معناداری دارد (جدول شماره 3).
برای بررسی توانمندسازی اجتماعی ابتدا از آزمون لون استفاده شد. نتایج نشان داد واریانس متغیر توانمندسازی اجتماعی بین گروهها همگن است (09/1، 58 و 1=df1,2، 30/0=P). برای بررسی اثر مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه بر افزایش توانمندی اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تحلیل کوواریانس استفاده شد. بر اساس این آزمون بین توانمندسازی اجتماعی دو گروه اختلاف معنیداری وجود دارد. مقدار مجذور اتای بهدستآمده (66/0=Eta2) نشان داد 66 درصد از تغییرات توانمندسازی اجتماعی آزمودنیهای شرکتکننده در گروه آزمایش را میتوان به مداخله مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه نسبت داد (جدول شماره 4). مؤلفههای توانمندسازی اجتماعی در ابعاد مشارکت در امور اجتماعی (69/0=Eta، 00/0=P، 63/113=(1،60)F) و جمعگرایی (72/0=Eta ،00/0=P، 7/21=(1،60)F) بین گروه آزمایش با گروه کنترل تفاوت معناداری دارد (جدول شماره 4).
بحث
نتایج این پژوهش نشان داد بین توانمندسازی روانی و اجتماعی و هر یک از زیرمقیاسهای آن بین افراد آموزشدیده با افراد گروه
کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین وجود تفاوت معنادار در زیرمقیاسهای عزتنفس، خوداثربخشی، استقلال فکری، احساس قدرت، مشارکت در امور اجتماعی و جمعگرایی بین افراد گروه آزمایش و کنترل نیز تأیید میشود.
در رابطه با مطالعات همسو، ﻧﺘﺎﻳﺞ پژوهش یحییآبادی و حسینیان (2005) نشان داد آموزش عمومی و تخصصی و افزایش دسترسی زنان و دختران به این آموزشها سبب افزایش توانمندی آنها میشود [24]. کیمیایی (2011) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که ﭘﺲ از اﺟﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی روانﺷﻨﺎختی، ﻣﻴﺰان ﺧﻮدﻛﺎرآﻣﺪی، ﺧﻮدارزﺷﻤﻨﺪی، ﭘﺬﻳﺮش ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﺷﺨصی، ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺮ زﻧﺪگی و اﻋﺘﻤﺎدﺑﻪﻧﻔﺲ ﻣﺪدﺟﻮﻳﺎن زن ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ [12]. مطالعه جلیلیان و سعدی (2015) نشان داد آموزش زنان باعث میشود به مهارت و توانمندی بیشتری دست یابند [25].
چرمچیان لنگرودی و علیبیگی (2013) در بخشی از پژوهش خود عنوان کردند که اﺳﺘﻔﺎده از روشهای ﮔﺮوﻫی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮﮔﺰاری ﻛﺎرﮔﺎهها و کلاسهای آﻣﻮزشی برای زنان، ارتقای مهارتهای زنان، آگاهی زنان نسبت به نقش سازنده خود در جامعه و اﺳﺘﻔﺎده از زﻧﺎن آﻣﻮزشدﻳﺪه موجب ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی بیشتر آنها میشود [26]. پژوهش صوفی و رضایی (2015) نشان داد میزان توانمندی زنان به صورت چشمگیری تحت تأثیر آموزش کارآفرینی قرار دارد. بالابودن میزان توانمندی روانی و اجتماعی، استقلال فکری و احساس قدرت در زنان شرکتکننده در دوره آموزشی کارآفرینی در مقایسه با زنانی که در این دوره شرکت نکردند، نقش تقویتکننده آموزشهای کارآفرینی را بر مقوله توانمندسازی زنان آشکار میسازد [4].
در بحث توانمندسازی زنان بهندرت به موانع روانی پرداخته شده است. بسیاری از زنان موانع نهادی و یا خارجی را به عنوان دلایل پیشرفتنکردن خود میدانند؛ درحالیکه توجه به عوامل درونی اهمیت زیادی دارد [11]. موانعی که بر سر راه توانمندسازی روانی زنان قرار دارد شامل ترس، نداشتن اعتمادبهنفس، احساس گناه، گریز از ریسککردن، پذیرش کلیشههای سنتی و فرهنگی است که این موضوع در ایران ریشههای قوی و تأثیر قابل توجهی دارد. بر اساس مطالعهای که شادیطلب و همکاران (2005) انجام دادند مشخص شد زنان سرپرست خانوار تمایل چندانی به نوآوری و نوپذیری ندارند و بیش از 80 درصد از آنها اعتقاد دارند که هرچه روی پیشانی آدم نوشته شده باشد همان میشود [15]. مطالعه ذکرشده و پژوهشهای رضایی قادی (2009)، کیمیایی (2011)، شکوری (2007) و خلوتی (2009) پایینبودن سطح توانمندی روانی زنان ایرانی را تأیید میکنند [13 ،12 ،7 ،6].
مسائل فرهنگی، محدودیتهای زیادی به شبکه روابط اجتماعی و توانمندی اجتماعی زنان برای حضور در عرصه عمومی وارد میکند. محدودیتهای اعمالشده از سوی پدر، برادر و یا پسر بزرگ خانواده، رفتارها و نگاهها و برخورد همسایگان و اقوام و آشنایان تأثیر بسزایی بر زندگی زنان و فعالیتهای اجتماعی آنها دارد. این امر بهخصوص در زندگی زنان مطلقه بیشتر به چشم میخورد. بر اساس پژوهش شادیطلب و همکاران (2005) تمایل زنان به جمعگرایی در سطح قابل توجهی زیاد است. بیشتر زنان تمایل زیاد و بسیار زیادی (68 درصد) به فعالیتهای گروهی و جمعی دارند. در کنار چنین تمایلی، بیش از 82 درصد از زنان سرپرست خانوار در یک سال گذشته در هیچیک از فعالیتهای جمعی شرکت نداشتهاند [15].
بر اساس جلسات مداخله برگزارشده، بیشتر زنان سرپرست خانوار عواملی چون نداشتن زمان کافی به دلیل داشتن نقشهای مختلف در زندگی، توقع و انتظارات زیاد خانواده از آنها، کنترلهای بیش از حد، ناتوانی در نهگفتن و پذیرش امور خارج از توان، نداشتن ارتباط صحیح و نگاههای آزاردهنده همسایگان را از عوامل نداشتن تمایل برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی و درنتیجه توانمندی اجتماعی پایین میدانستند. این نتایج با مطالعه شکوری و همکاران (2007) و شادیطلب و همکاران (2005) همسو است [15، 7].
زنان سرپرست خانوار فشارهای واردشده از سوی پدر یا برادر را از مهمترین موانع برای مستقلشدن و داشتن شغل میدانند؛ بهخصوص برای زنانی که بهتازگی از همسرشان جدا شدهاند. این فشارها گاه تا حدی است که فرد برای رهاشدن از کنترلگریهای مداوم، به ازدواج مجدد بدون شناخت و آگاهی تن میدهد که سبب آسیب بیشتر زنان میشود. تناقض در نقش مادری و سرپرستی خانواده نیز از دیگر مواردی است که فشار روانی و جسمی زیادی بر زنان وارد میکند. هزینههای زیاد زندگی از یک سو و نیازهای عاطفی فرزندان از سوی دیگر زنان را دچار دوگانگی و انواع مشکلات عاطفی و بیماریهای روانی میکند. همه این موارد و بسیاری از موضوعات دیگر که روح و جسم زنان سرپرست خانوار را میفرساید موانع مسیر توانمندسازی زنان محسوب میشود.
نتیجهگیری
با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، تقویت احساس ارزشمندبودن، تأکید بر ارتقای حس خودکارآمدی زنان به علت مسئولیت و نقشهای چندگانه و متعدد، دستیابی به استقلال فکری برای تجربه زندگی مستقل و موفق، افزایش حس قدرت هنگام رویارویی با مسائل مختلف، تقویت مهارتهای ارتباطی و مشارکت در فعالیتهای جمعی جزو مواردی هستند که با توجه کافی به آنها و با بهرهگیری از آموزشهای مفید میتوانند منجر به توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شوند. نتایج این تحقیق نشان داد با مداخله مددکاری اجتماعی گروهی و بهکارگیری رویکرد توسعه در ابعادی چون عزتنفس، خوداثربخشی، استقلال فکری، احساس قدرت میتوان موجب توانمندسازی روانی زنان سرپرست خانوار شد. همچنین این مداخله با تقویت جمعگرایی و فعالیتهای اجتماعی و گروهی میتواند موجب توانمندسازی اجتماعی زنان شود.
ازجمله محدودیتهای این پژوهش شامل مشکل در دسترسی به اطلاعات و منابع در زمینه توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار بهخصوص منابع غیرفارسی، همکارینکردن مؤسسات حمایت از زنان سرپرست خانوار برای اجرای پژوهش وشرایط روحی و روانی واحدهای پژوهش در زمان پاسخگویی به پرسشنامه بود که بر نمره پیشآزمون یا پسآزمون اثر گذاشته است.
ایده انجام این تحقیق، مفهوم دیدگاه توسعه مددکاری گروهی است که در قالب گروههای آموزشی مختلف امکان ارتقای تواناییها و قابلیتهای افراد را در رویارویی با مسائل و مشکلات فراهم میسازد. پیشنهاد میشود تأثیرات آموزش مددکاری گروهی به جای رویکرد توسعه با رویکردهای درمانی و آموزشی دیگری مقایسه شود. همچنین میتوان اثربخشی این نوع آموزش را بر دیگر مؤلفههای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار نیز سنجید. با توجه به تفاوتهای فرهنگی در کشور توصیه میشود در مناطق و در خردهفرهنگهای مختلف کشور نیز مطالعات مشابه اجرا و تأثیر تفاوتهای فرهنگی در آموزش این مهارتها بررسی شود. همچنین پیشنهاد میشود در پژوهشی مشابه، تأثیر آموزش مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد توسعه در دیگر مراکز مرتبط با زنان سرپرست خانوار در سراسر کشور بررسی شود.
پیشنهاد میشود برای ارتقای توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار و ارتقای بهداشت سلامت روان این گروه از افراد جامعه، متخصصان مددکاری اجتماعی در مراکزی نظیر کلینیکهای مددکاری اجتماعی و مشاوره، سازمانها و نهادهای مرتبط با زنان سرپرست خانوار، سمنها و خیریههای فعال کلاسهای آموزشی (مددکاری اجتماعی گروهی) برگزار کنند. با توجه به اینکه کاربرد آموزش مددکاری اجتماعی گروهی در افزایش توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تأیید شده است، پیشنهاد میشود به منظور مهارتآموزی برای روانشناسان و مددکاران اجتماعی که با این افراد سروکار دارند بستههای آموزشی و کارگاه طراحی و برگزار شود تا گامهای هدفدار و مثبتی در راستای خدمت به این افراد برداشته شود.
در این زمینه میتوان با تهیه و توزیع کتابچههای آموزشی در خصوص مسائل زنان سرپرست خانوار، برگزاری سمینارها، کارگاهها و همایشها با حضور زنان سرپرست خانوار و توجه به لزوم توانمندسازی روانی و اجتماعی آنان، برای افزایش آگاهی آنها و خانوادهها گامهایی برداشت تا بدین طریق زمینههای طرد و منزویشدن این قشر در جامعه تعدیل شود. با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد میشود کاربرد آموزش مددکاری اجتماعی گروهی به عنوان یکی از روشهای آموزشی و درمانی مؤثر بر افزایش توانمندسازی روانی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار مورد توجه بیشتر کارکنان و برنامهریزان حوزه سلامت روان قرار گیرد.
تشکر و قدردانی
این مقاله از پایاننامه کارشناسی ارشد خانم الهام ترابی مومن در گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گرفته شده است. در پایان از همکاری تمام افرادی که ما را در روند مطالعه یاری کردند، بهخصوص مدیریت، کارمندان و زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مؤسسه امام علی (ع) سپاسگزاری میکنیم.
References
[1]
Telozad M. [Prevalence of depression in women headed households (Persian)]. Payam-e Zan. 2007; 16(184-185):280.
[2]Bakhtiyari A, Mohebbi F. [Government and head householder women (Persian)]. Journal of Womens Strategic Studies. 2006; 9(34):67.
[3]Department of Reducing Social Disorder. [The role of technical and vocational skill training in empowering women-headed households as a social disorder (Persian)]. Tehran: Iran Technical & Vocational Training Organization; 2011.
[4]Sufi M, Rezaei AA. [Study the effect of entrepreneurship, as a cultural factor, on the empowerment of women (Persian)]. Journal of Cultural Management. 2015; 9(27):15-28.
[5]Mohammad Moradi B. [Effects of :::::::union::::::: programs carpet city peers on empowerment of rural women: A case study of rural women carpet weavers, Safiabad, Biashush and Zlan (Persian)] [MSc. thesis]. Tehran: University of Tehran; 2010.
[6]Rezaei Ghadi Kh. [Indicators of empowerment of women heads of household. Proceedings of the conference and be synergistic capabilities of women heads of households (Persian)]. Paper presented at: The Second Conference on Empowering of Head-Families Women. 30 June 2016; Tehran, Iran.
[7]Shakoori A, Rafatjah M, Jafary M. [An analysis of factors affecting women's empowerment components (Persian)]. Women in Development & Politics. 2007; 5(1):1-26.
[8]Shaditalab J. [Practices empower women heads of households (Persian)]. Tehran: Center for Women’s Studies of Tehran University; 2004.
[9]Bandura A. Perceived self-efficacy in cognitive development and functioning. Educational Psychologist. 1993; 28(2):117–48. doi: 10.1207/s15326985ep2802_3
[10]Abbasi-Shavazi MJ, Alimandegarie M. [The effects of various dimensions of women’s autonomy on fertility behavior in Iran (Persian)]. Women in Development & Politics. 2010; 8(1):31-51.
[11]Sandberg S. Women, work, and the will to lead. New York: Penguin Random House; 2013.
[12]Kimiaee SA. [Methods used for empowering head-of-household women (Persian)]. Journal of Social Welfare. 2011; 11(40):63-92.
[13]Khalvati M. [House wives women’s empowerment and its effective factors on dynamic process in Shiraz, 2007 (Persian)]. Social Research. 2009; 2(4):153-71.
[14]Grayinezhad AZ, Shaditalab Zh. [Poverty of women headed households (Persian)]. Journal of Women in Development & Politics. 2004; 2(1):49-70.
[15]Shaditalab Zh, Vahabbi M, Varmazyar H. [Income poverty, only one aspect of female headed houshold's poverty (Persian)]. Journal of Social Welfare. 2005; 4(17): 227.
[16]Addelyan Rasi H. Empowering women in the Middle East by psychosocial interventions: Can provision of learning spaces in individual and group sessions and teaching of coping strategies improve women’s quality of life [PhD dissertation]. Linköping: Linköping University; 2013.
[17]Eqlima M. [Working with groups, recognition, treatment and dynamics (Persian)]. Tehran: Espand-e Honar; 2003.
[18]Cherayi S, Jose JP. Empowerment and social inclusion of muslim women: Towards a new conceptual model. Journal of Rural Studies. 2016; 45:243–51. doi: 10.1016/j.jrurstud.2016.04.003
[19]Francis East J, Roll SJ. Women, poverty, and trauma: An empowerment practice approach. Social Work. 2015; 60(4):279–86. doi: 10.1093/sw/swv030
[20]Hunter BA, Jason LA, Keys CB. Factors of empowerment for women in recovery from substance use. American Journal of Community Psychology. 2012; 51(1-2):91–102. doi: 10.1007/s10464-012-9499-5
[21]Mason KO, Smith HL. Women’s empowerment and social context: Results from five Asian countries. Washington, D.C.: Gender and Development Group, World Bank; 2003.
[22]Mahdiyanfar F, Kimiaei SA, Ghanbari Hashemabadi BA. [Examining the effectiveness of psycho-social empowerment based on choice theory on reducing depression and aggression in women with husbands in prison in 2014 (Persian)]. Journal of Forensic Medicine. 2016; 21(3):167.
[23]Delavar A. [Theoretical and practical research in the humanities and social sciences (Persian)]. Tehran: Roshd; 2007.
[24]Hosseinian S, Tabatabaei Yahyaabadi Sh. [Empowerment of women heads of families through group counseling, awareness and entrepreneurship (Persian)]. Journal of Family Research. 2005; 1(4):361-68.
[25]JalilIans S, Sadi H. [Investigation effect of socio-economical components on rural women’s psychological empowerment in Islamabad-e Qarb (Persian)]. Journal of Rural Research. 2015; 6(4):745-67.
[26]Charmchian Langerodi M, Alibaygi AH. [An investigation of effective factors on rural women's psychological empowerment in Sari (Persian)]. Journal of Women and Society. 2013; 4(13);165-92.