مقدمه
وقتی انسان از نظر جسمی سالم باشد پرانرژیتر، شادتر، خلاقتر، موفقتر و اجتماعیتر است و بهتر عمل میکند. بسیاری از عوامل روانی و تغییرات محیط زندگی با فشار روانی همراه است و موجب ایجاد بیماری جسمی میشود و یا تشدیدکننده تظاهرات این بیماریهاست. با بهخطرافتادن سلامت جسمانی، واکنشهای روانی نیز در افراد به وجود میآید. مشکلات روانی میتواند تبعاتی به صورت بیماریهای شبهجسمانی، انواع معلولیتها یا بیماریهای روانتنی مثل زخم معده و فشارخون عصبی به همراه داشته باشد [1].
معلولیت عبارت است از ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود نقص مادرزادی یا عارضی در قوای جسمانی و روانی. از دیدگاه توانبخشی معلولیتها به سه دسته ذهنی روانی، حسی و جسمی تقسیم میشوند. معلولیت جسمی به چهار دسته جسمی حرکتی، احشایی، حسی و سالمندی تقسیم میشود [2]. در هر جامعه، با هر وضع فرهنگی و در هر طبقه اجتماعی معلولیت به صورت ناتوانی موقت یا دائم، کلی یا جزئی، ثابت یا متغیر وجود دارد و زندگی اطرافیان فرد معلول را نیز متأثر میسازد [3]. عوارض ناشی از معلولیت در افراد مختلف با توجه به نگرش آنها متفاوت است. دیدگاه فرد معلول درباره خود و معلولیت و نگرش و برخوردهای خانوادگی و اجتماعی به معلولیت موجب بهوجودآمدن عوارض گوناگون در زندگی فرد معلول میشود [4].
یکی از شایعترین اختلالات مزمن ناشی از عوارض معلولیت، اختلال هراس اجتماعی است. هراس اجتماعی ترسی مشخص و ثابت از شرمندهشدن یا مورد ارزیابی منفی قرارگرفتن در موقعیتهای اجتماعی یا در حضور دیگران است [5]. با توجه به مدلهای شناختی، ویژگیهای عمدهای در اختلال اضطراب اجتماعی نقش دارد، ازجمله ترس افراطی و پایدار از موقعیتهای اجتماعی و اجتناب از این موقعیتها. در DSM-V ملاکهای ضروری اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) برای تشخیصگذاری عبارتند از: ترس شدید از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی که ممکن است موجب شرمساری فرد شود؛ رویارویی یا پیشبینی رویارویی با این موقعیتها موجب ایجاد پاسخ اضطرابی فوری شود. با اینکه فرد متوجه غیرمنطقیبودن ترس خود میشود، این حالت موجب اجتناب یا تحمل این موقعیتها با وحشت زیاد میشود و درنهایت این اضطراب در عملکرد و روابط اجتماعی فرد اختلال ایجاد میکند [6].
مبتلایان به هراس اجتماعی مشکلات روانی و اجتماعی بسیاری دارند و این اختلال بر عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و سلامت روانی آنها اثرات منفی میگذارد [7]. وجود این اختلال بهطور معناداری با درآمد پایین، احتمال کم کسب مدارج دانشگاهی، احتمال کم کسب مشاغل اجرایی و ناتوانی در روابط خانوادگی، عاشقانه و اجتماعی ارتباط دارد. مدلهای اخیر اختلال اضطراب اجتماعی ازجمله کلارک، ولز و نظریه هایمبرگ پیشنهاد میکنند که این اختلال در نتیجه آسیبپذیری زیستشناختی همراه با تجربیات یادگیری اجتماعی به وجود میآید [9 ،8].
با توجه به اینکه معلولیت در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی جامعه تأثیر میگذارد، توجه به جنبههای مختلف زندگی این افراد ازجمله بُعد سلامت و برنامهریزی صحیح به منظور مراقبت و تأمین سلامت جسمی و روانی و اجتماعی آنان ضروری به نظر میرسد. انسانها موجوداتی چندبُعدی هستند که بیاعتنایی به هر یک از این وجوه بخشی حیاتی از زندگی افراد را به مخاطره میاندازد و پیامدهای قابل توجهی در زندگی آنان خواهد داشت [10].
به نظر میرسد بُعد اجتماعی تأثیر بسزایی در سلامت بهطور عام و کیفیت زندگی بهطور خاص داشته باشد. یکی از عوامل تعیینکننده سلامت اجتماعی، سازگاری اجتماعی است که در سالهای اخیر به عنوان مقولهای که بر اهمیت بُعد اجتماعی انسان اشاره دارد توجه فزایندهای به آن شده است. معلولیت جسمی و حرکتی به شیوههای گوناکون بر زندگی افراد تأثیر میگذارد. این نقص جسمی ممکن است افراد را منزوی کند، بر سازگاری اجتماعی آنها اثر بگذارد، فعالیتهای اجتماعی آنها را محدود سازد، حتی برخی بیماران از صحبتکردن با دیگران در خصوص بیماری و نگرانیهای خود اجتناب میورزند. موشر و دانوف در پژوهشی نشان دادند حمایتهای اجتماعی و نوع درمان و سن بر میزان سازگاری اجتماعی این بیماران تأثیرگذار است [11].
طبق نظر اریندل، سازگاری اجتماعی ناراحتی و ترسی است که در تعاملات اجتماعی روی میدهد. تیلور و همکاران سازگاری اجتماعی را توجه انتخابی به تشدیدکنندههای تهدیدات اجتماعی و تحریف قضاوت رویدادهای اجتماعی تعریف کردهاند [13 ،12]. پژوهشهای متعدد ضمن گزارش نقص و کاستی مهارتهای اجتماعی در افراد ناتوان، به اهمیت آموزش و بهکارگیری مهارت اجتماعی و افزایش این مهارتها تأکید کردهاند [15 ،14]. برای آموزش سازگاری اجتماعی از روشهای مختلفی استفاده میشود که یکی از مهمترین آنها هنردرمانی است. تحقیقات نشان دادهاند هنردرمانی به شکلهای مختلف مانند نقاشیدرمانی، نمایشدرمانی، نمایش عروسکی و حرکات موزون اثربخشی رواننمایشگری بر سازگاری اجتماعی، برای درمان و کنترل ناسازگاری اجتماعی کاربرد دارند. در مطالعهای درباره سازگاری اجتماعی کودکان ناشنوا گزارش شد این افراد در فعالیتهای اجتماعی کمتر شرکت میکنند و اکثر آنها عضو سازمانهای اجتماعی عمومی نیستند [16].
یکی از اهداف عمده مؤسسههای بهزیستی برای ناتوانان حرکتی رسیدن به سازگاری اجتماعی، برقراری رابطه مؤثر با دیگران و پذیرش مسئولیت اجتماعی است. بیشتر روانشناسان بر این باورند که مهارتهای اجتماعی مجموعه رفتارهای فراگرفته و قابل قبولی است که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه مؤثر داشته باشد و از عکسالعملهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. از جمله مهارتهای اجتماعی میتوان به همکاری، مشارکت با دیگران، کمککردن، برقراری رابطه، تقاضای کمک و در یک کلام سازگاری اجتماعی بالاتر با افراد جامعه اشاره کرد [18 ،17 ،۱4 ،۱3].
پژوهشها مؤید این نکته است که سازگاری اجتماعی پایین افراد معلول باعث میشود زودتر در دام خطرهای اجتماع ازجمله سوءمصرف مواد بیفتند. نوجوانان با سازگاری اجتماعی پایینتر، 27درصد زودتر از نوجوانان با سازگاری اجتماعی بالاتر مصرف کانابیس را شروع کردند و بیشتر در معرض رفتارهای ضد اجتماعی خشونت، مصرف الکل و حشیش و سیگار قرار گرفتند [19]. نتایج پژوهش ونهوتن و همکاران در سال 2013 روی دوقلوها نشان داد عوامل ژنتیکی خطر ابتلا به اختلال هراس اجتماعی را افزایش میدهد [20].
متخصصان بهداشت روانی علاوه بر درمان دارویی برای درمان اضطراب اجتماعی، مداخلات رواندرمانی را نیز توصیه میکنند. نسل اول درمانهای روانشناختی شامل رویکردهای رفتاری تحت عنوان شرطی کلاسیک و عاملی مطرح شدند. نسل دوم درمانهای شناختی و رفتاری بودند که تا دهه 1990 با تأکید بر جنبههای شناختی به وجود آمدند. این نوع درمانها بیشتر بر نقش شناختها، طرحوارهها و باورها در ایجاد اختلالات روانی تأکید داشتند. با گذشت زمان به علت استفاده از تکنیکهای مختلف باید در شناخت و باور تغییر یا حذف ایجاد میشد. زرگر و همکاران (1393) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی و درمان گروهی شناختی و رفتاری بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی مؤثر است [21].
با وجود بهبود بیماران، این نوع درمانها ماندگاری خوبی نداشت و علائم بیماری پس از مدتی بازمیگشت؛ بنابراین به این نتیجه رسیدند که میتوان از درمانهای دیگری با بازدهی و ثبات بیشتر بهره برد. امروزه با نسل سوم این درمانها مواجه هستیم که میتوان تحت عنوان کلی «مدلهای مبتنی بر پذیرش» از آنها یاد کرد، مثل درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی سگال و همکاران (2002)، درمان فراشناختی ولز (2006) و درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران، 1999 و هیز، 2004 [25-18]. درمان ACT مدل آگاهی بدون قضاوت از افکار در حال حاضر است. در این روش افکار و احساسات و حواس به همان صورتی که هستند پذیرفته میشوند [26].
در این درمانها به جای تغییر شناختها سعی میشود تا ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. در این درمانها هدف اصلی ایجاد انعطافپذیری روانی است. ابتدا سعی میشود پذیرش روانی فرد در مورد تجربیات روانیاش بالا برود، سپس بیاثربودن هرگونه عمل اجتنابی آموزش داده میشود و اینکه باید این تجارب را بدون هیچ واکنش بیرونی و درونی پذیرفت. در مرحله بعد به فرد آموخته میشود که از لحظهلحظه حالات روانی خود آگاهی یابد و پس از آن بتواند مستقل از این تجارب عمل کند (جداسازی شناختی) و در نهایت ارزشهای شخصی فرد شناخته شود و برای عمل متعهدانه (فعالیت معطوف به اهداف و ارزشهای مشخصشده به همراه پذیرش تجارب ذهنی) انگیزه ایجاد شود.
افکار افسردهکننده، وسواس، هراسها و یا اضطراب اجتماعی نتیجه تجارب ذهنی است. به علت اینکه در ACT افراد یاد میگیرند پذیرش ذهنی خود را به شکل مساعدت در تجارب داخلی (افکار، احساسات و غیره) افزایش دهند و با مشکلات خود از طریق بودن در زمان حال، تعهد به اهداف اجتماعی، بررسی ارزشها و دوری از اجتناب کنار بیایند ضرورت این نوع تحقیق احساس میشود [27]. در همین راستا آنیونزیات، گرین و مارکس (2016) در پژوهشی اثر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را بر اضطراب و افسردگی بررسی کردند. شواهد توصیف میکند این درمان باعث پذیرش محدودیتها و افزایش اعتماد به نفس در فرد میشود و در کاهش افسردگی و اضطراب تأثیر دارد [28].
الزویر (2015) در پژوهش خود نشان داد کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال هراس اجتماعی که در معرض آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی قرار گرفتند، بهبود چشمگیری را نشان دادند و باعث مزمننشدن این اختلال شد [29]. کسب مهارتهای اجتماعی افراد بخشی از اجتماعیشدن آنهاست. در فرایند اجتماعیشدن هنجارها، مهارتها، ارزشها، نگرشها و رفتار فرد شکل میگیرد تا به نحو مطلوبی نقش کنونی یا آتی خود را در جامعه ایفا کند. با توجه به شیوع معلولیت حرکتی و مشکلات عدیده آنها بهویژه مشکلاتی همچون سازگاری اجتماعی پایین و هراس اجتماعی بالا، هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و هراس اجتماعی معلولان جسمی است.
روش بررسی
پژوهش حاضر از نظر هدف، آیندهنگر و بنیادیکاربردی، از نظر روششناختی، نیمهآزمایشی و به صورت پیشآزمون و پسآزمون با دو گروه بود. جامعه آماری شامل تمام کمتوانان حرکتی پسر سازمان بهزیستی شهر قم بود. با توجه به هدف پژوهش نمونهای با حجم 30 نفر پسر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به صورت همگن انتخاب شدند. افراد انتخابشده اکثراً تحصیلات دبیرستان و دامنه سنی 20 تا 30 سال داشتند. بر اساس این طرح افراد قبل از اجرای مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد آزمودنیها پیشآزمون را انجام دادند، سپس گروه آزمایش برنامه مداخله را دریافت کرد در حالی که گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد.
در پایان هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. مداخلات درمانی به صورت هشت جلسه دو ساعته آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای این افراد انجام شد. ابزارهای استفادهشده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه هراس اجتماعی کانور (2000) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی پیکل و ویسمن (1999) بود.
پرسشنامه هراس اجتماعی کانور (SPHN)
نخستین بار کانور و همکاران (2000) این پرسشنامه را به منظور ارزیابی هراس اجتماعی تهیه کردند. پرسشنامه هراس اجتماعی مقیاس خودسنجی 17 مادهای است که سه مقیاس فرعی ترس و اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیک دارد و در آن بر اساس مقیاس لیکرت پنج درجهای درجهبندی میشود. بر اساس نتایج بهدستآمده برای تفسیر نمرهها، نقطه برش 40 با کارایی تشخیص 80درصد و نقطه برش 50 با آلفای کرونباخ 89درصد است.
پرسشنامه سازگاری اجتماعی
مقیاس سازگاری اجتماعی به عنوان مقیاس برآیند برای ارزیابی درمان دارویی و رواندرمانی بیماران افسرده طراحی شده است. در حال حاضر از این مقیاس برای سنجش سازگاری بیماران و افراد سالم بهطور گستردهای استفاده میشود. مبنای نظری و محتوای عبارات برای ارزیابی ناسازگاری اجتماعی از مصاحبه ساختاریافته SCID و مصاحبه نمرهگذاریشده گرلند و مطالعات تجربی اولیه پیکل و ویسمن (1999) گرفته شده است. این مقیاس روابط بینفردی را در نقشهای مختلف شامل احساسات، رضایت، اختلاف و عملکرد ارزیابی میکند. همبستگیهای کلی آزمون حوزههای نقشی مختلف بین 90/0 و 83/0 برای اجرای مصاحبهگری مقیاس سازگاری اجتماعی درجهبندی شد. ضریب آلفای کرونباخ 48/0 و متوسط پایایی بازآزمایی 80/0 گزارش شد. ضریب آلفا برای نسخه خودسنجی در پژوهشی که در ژاپن انجام شد 73/0 بوده است.
ریاحینیا (1381) در پژوهش خود برای محاسبه اعتبار و پایایی این آزمون از روش همبستگی و آلفای کرونباخ استفاده کرد. همچنین در پژوهش زمستانی و همکاران (1392) پایایی پرسشنامه سازگاری اجتماعی با روش آلفای کرونباخ و تنصیف محاسبه شد که به ترتیب 81درصد و 79درصد به دست آمد [32-30]. برای انجام پژوهش حاضر کارشناس ارشد روانشناسی بالینی (نویسنده مسئول) که دورههای آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را گذارنده است گروهدرمانی را انجام داد. شرح
جلسات گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در جدول شماره 1 به صورت خلاصه آمده است.
یافتهها
در جدول شماره 2 میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش شامل سازگاری و هراس اجتماعی (ترس، اجتناب، فیزیولوژی) در پیشآزمون و پسآزمون در دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل آمده است. در جدول شماره 3 نتایج تحلیل کواریانس اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی آمده است. در افرادی که تحت گروهدرمانی قرار گرفتندگروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی مؤثر است (001/0P<). همان گونه که در جدول شماره 4 مشاهده میشود گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش ترس (001/0P<)، اجتناب (001/0P<)، فیزیولوژی (001/0P<) و نمره کل هراس اجتماعی (001/0P<) شد.
بحث
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش سازگاری و کاهش هراس اجتماعی معلولان جسمی بود. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی معلولان جسمی مؤثر است. همان طور که در پژوهشهای مختلف اشاره شد مبتلایان به هراس اجتماعی مشکلات روانی و اجتماعی بسیاری دارند و این اختلال بر عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و سلامت روانی آنها اثرات منفی میگذارد [7].
وجود این اختلال بهطور معناداری با درآمد پایین، احتمال کم کسب مدارج دانشگاهی، احتمال کم کسب مشاغل اجرایی و ناتوانی فزاینده در روابط خانوادگی و عاشقانه و اجتماعی ارتباط دارد [9 ،8]. معلولیت جسمی و حرکتی به شیوههای گوناکون در زندگی افراد تأثیر میگذارد. متأسفانه معلولیت افراد را منزوی و فعالیتهای اجتماعی آنها را محدود میکند. موشر و دانوف در پژوهشی نشان دادند حمایتهای اجتماعی و نوع درمان و سن بر میزان سازگاری اجتماعی این بیماران تأثیرگذار است. استفاده از نسل اول و دوم درمانهای روانشناختی حاکی از این است که این درمانها با وجود اثر مثبتی که داشتند ماندگاری خوبی نداشتند، بنابراین به این نتیجه رسیدند که میتوان از درمانهایی
با بازدهی و ثبات بیشتر بهره برد.
امروزه با نسل سوم این نوع درمانها مواجه هستیم که میتوان آنها را تحت عنوان کلی «مدلهای مبتنی بر پذیرش» نامید، مثل درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی سگال و همکاران (2000)، درمان فراشناختی ولز (2006) و درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران، 1999 و هیز، 2004 [25-22]. این نتایج به دلیل اینکه درمان اکت برای افراد مبتلا به جنون عملی مؤثر بود همخوان است [24]. در این پژوهش بیماران را قبل و بعد از مداخله اکت ارزیابی کردند و بهبودی مشاهده شد، هرچند که نیاز به تکرار و پیگیری احساس میشد [33].
در پژوهشی دیگر این نتیجه به دست آمد که درمان اکت برای انواع اختلالات روانی ازجمله اضطراب و افسردگی اثر مثبت دارد و افراد با پذیرش شرایط اعتمادبهنفسشان بالا میرود و افسردگی و اضطرابشان کاهش مییابد [28]. در پژوهشی گسترده که برای افراد مبتلا به جنون انجام گرفت، از درمان شناختی و رفتاری و اکت برای بهبود عملکرد آنها استفاده شد. در رتبهبندی که انجام شد اکت در جایگاه اول قرار گرفت [33]. الزویر (2015) در پژوهش خود نشان داد کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال هراس اجتماعی که در معرض آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی قرار گرفتند بهبود چشمگیری را نشان دادند و باعث مزمننشدن این اختلال شد. میتوان تبیین کرد بهترین کار برای اثربخشی و ماندگاری بیشتر این نوع آموزشها پذیرش معلولیت است، نه تحمل وضعیت تا معلولان بتوانند پذیرای آموزش باشند [29].
در پژوهشی ثابت شد که آموزش مهارتهای اجتماعی بر بهبود سازگاری اجتماعی معلولان ذهنی مؤثر است [34]. نتایج یک پژوهش نشان داد آموزش مهارتهای اجتماعی باعث کاهش هراس اجتماعی در دانشآموزان کمشنوا میشود. در مقالهای در همین زمینه پژوهشگران دریافتند حمایت اجتماعی میتواند در کیفیت زندگی معلولان جسمی و حرکتی مؤثر باشد و به عنوان تأمینکننده کیفیت زندگی مورد توجه قرار گیرد. این نتایج تلویحاتی را در زمینه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و روانشناختی به دنبال دارد و در توانبخشی افراد معلول جسمی و حرکتی کاربرد دارد [12 ،1]. حمایت اجتماعی بالا میتواند منجر به سازگاری اجتماعی بیشتر معلولان و کاهش هراس اجتماعی آنان شود.
اگر معلولان بتوانند با درمان اکت مسائل غیرقابل پیشبینی خود را بپذیرند و با این وضعیت آشتی کنند، میتوانند بر آسیبهای روانشناختی دیگر نیز راحتتر غلبه کنند. وضعیت رفاهی سطح پایین زندگی و ابعاد مختلف فقر در خانواده با احتمال وجود فرد دچار معلولیت ارتباط دارد. افراد در این سطح از اجتماع قدرت ابراز وجود کمی دارند و اکثراً از هراس اجتماعی بالا و به تبع آن سازگاری اجتماعی پایین رنج میبرند [37]. نتایج این پژوهشها با پژوهش حاضر همخوانی دارد. در تبیین این یافتهها میتوان بیان کرد که برای بالابردن تأثیر درمان و ماندگاری بیشتر میتوان قبل از آموزش مهارتهای اجتماعی به معلولان جسمی و حرکتی ابتدا با درمان اکت پذیرش وضعیت جسمانی و تعهد به انجام تمرینها را به معلولان آموزش داد و سپس به آموزش مهارتهای اجتماعی پرداخت. در پژوهشی که روی دانشجویان مبتلا به هراس اجتماعی انجام شد اثربخشی درمان گروهی اکت بر درمان اختلال اضطراب اجتماعی ثابت شد [35].
نتایج حاصل بیانگر نتایج درمان انفرادی اکت در دانشجویان مبتلا به هراس اجتماعی است [36]. در پژوهش دیگری نتایج نشان داد مداخلههای درمانی زودهنگام میتواند مصرف مواد اعتیادآور ازجمله کانابیس را در سن جوانی و بزرگسالی تا مقدار زیادی کاهش دهد و از اضطراب و افسردگی و پیامدهای دیگر مصرف مواد جلوگیری کند. نتایج این پژوهش با پژوهش اسمن و همکاران در زمینه تأثیر اکت بر کاهش اجتناب از موقعیتهای اجتماعی بزرگسالان با میانگین سنی 42 سال (مبتلا به هراس اجتماعی) همسو است [37]. نتایج پژوهشی در سال 2014 نشان داد عدم تحمل و عدم اطمینان و ترس از ارزیابی منفی در رابطه بین روانرنجورخویی و نشانههای مربوط به هراس اجتماعی عوامل واسطهای هستند. با توجه به اینکه افراد مبتلا به معلولیت جسمی ترس از ارزیابی منفی دارند، به نظر میرسد مداخله اکت بر کاهش ترس از ارزیابی منفی و هراس اجتماعی مؤثر است.
در گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به افراد آموخته میشود که به جای اجتناب فکری و عملی از افکار و موقعیتهای اضطرابزای اجتماعی، با افزایش انعطافپذیری روانشناختی نسبت به تجارب درونی افکار و احساساتی را که در حضور و صحبت در جمع به آنها دارند بپذیرند. همچنین با ایجاد ارزشها و اهداف اجتماعیتر و تعهد به آنها، با هراس اجتماعی خود مقابله کنند. در واقع رویارویی فعال و مؤثر با افکار و احساسات، پرهیز از اجتناب، تغییر نگاه نسبت به خود و داستانی که در آن فرد نقش قربانی را دارد، بازنگری در ارزشها و اهداف زندگی و درنهایت تعهد به هدفی اجتماعیتر را میتوان جزء عوامل اصلی مؤثر در این روش درمانی دانست. همچنین پذیرش شرایط اجتماعی و محدودیتهای فردی در آنها میتواند سازگاری معلولان جسمانی را در اجتماع افزایش دهد.
نتیجهگیری
پژوهش حاضر به دلیل تازگی پیشینه پژوهشی محدودی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر میرسد گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث پذیرش بیشتر شرایط جسمانی و روانی و افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی در معلولان جسمی و حرکتی میشود. چرا که در بیماریهای جسمی مزمن مهمترین گام در بهبود و ارتقای زندگی ایجاد پذیرش در فرد و انجام عمل متعهدانه در راستای ارزشهاست. درمان مؤثر میتواند از خوددرمانی و انجام راهکارهای نادرست جلوگیری کند.
یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر این است که نمونه مطالعهشده فقط شامل مردان مبتلا به معلولیت جسمانی است و زنان را دربر نمیگیرد. محدودیت دیگر مقطعیبودن طرح آزمون است. این تحقیق فقط روی معلولان جسمی انجام شده است، درحالیکه معلولیتها انواع فراوانی دارند، مثل معلولان ذهنی و ناتوانان در یادگیری.
پیشنهاد میشود مشاوران مدارس نیز اکت را به منظور بهبود روابط بینفردی و کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش سازگاری اجتماعی به کار گیرند. همچنین این بسته درمان را برای اختلالات رفتاری و نافرمانی مقابلهای و بیشفعالی نیز آموزش دهند. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی مداخلات روی زنان با معلولیت جسمانی انجام شود تا نتایج قابل تعمیم به آنها نیز باشد. انجام مطالعه و پیگیری پژوهش برای اندازهگیری ثبات مداخلات نیز ضرورت دارد. نتایج این پژوهش در سطح اولیه قرار دارد. به دلیل مبنای فلسفی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد آموزش و انجام این درمان نیازمند زمان و دانش بیشتری است.
با اینکه نتایج این تحقیق تأییدکننده اثربخشی گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش هراس اجتماعی بود، اما پژوهشهای بیشتری لازم است تا ماهیت و نحوه این اثربخشی بیشتر مشخص شود. احتمالاً عوامل روانی اجتماعی دیگری نیز در افزایش یا کاهش سازگاری و هراس اجتماعی معلولان مؤثر است که در پژوهشهای دیگری باید مشخص و اثر آنها مطالعه شود، بهویژه پژوهشهای آزمایشی تا از طریق آنها بتوان مشخص کرد دستکاری شناخت معلولان و آموزشهای بالابردن مهارتهای آنان چگونه بر سازگاری اجتماعی آنان مؤثر است.
تشکر و قدردانی
بدین وسیله از تمامی شرکتکنندگان در پژوهش و مسئولان موسسه رعد که در پژوهش همکاری داشتند، تشکر مینماییم. این مقاله حامی مالی نداشته است.
References
[1]Khosravi N, Raheb Gh, Arshia M, Eghlima M. [The relationship between social support and quality of life, physical-motor disabilities and educational center in Ra'ad (Persian)]. Rehabilitation. 2015; 16(2):176-186
[2]Barati Sede F, Davarmnesh A. [An introduction to rehabilitation of the disabled (Persian)]. Tehran: Roshd Pub; 2007.
[3]May LA, Warren S. Measuring quality of life of persons with spinal cord injury: External and structural validity. Spinal Cord. 2002; 40(7):341–50. doi: 10.1038/sj.sc.3101311
[4]Shafiabadi A. [Vocational rehabilitation for the disabled (Persian)]. Isfahan: Jungle Publication; 2003.
[5]Dalrymple KL, Galione J, Hrabosky J, Chelminski I, Young D, O’Brien E, et al. Diagnosing social anxiety disorder in the presence of obesity: implications for a proposed change in DSM-5. Depression and Anxiety. 2011; 28(5):377–82. doi: 10.1002/da.20794
[6]Ghayur Kazemmi F, Sepehri Shamlou Z, Mashhadi A, Ghanaei A, Pasalar F. [Compare the effectiveness of meta-cognitive therapy and neurofeedback to help reduce symptoms of anxiety in students Girl with social anxiety disorder (Persian)]. Journal of Cognitive Psychology. 2015; 4(1-2):19-30.
[7]Heinriches N, Hoffman SG. Information processing in social phobia: A critical review. Clinical Psychology Review. 2001; 21(5):751-70. PMID: 11434229
[8] Katzelnick DJ, Kobak KA, DeLeire T, Henk HJ, Greist JH, Davidson JRT, et al. Impact of generalized social anxiety disorder in managed care. American Journal of Psychiatry. 2001; 158(12):1999–2007. doi: 10.1176/appi.ajp.158.12.1999
[9]Clark DM, Wells A. A cognitive model of social phobia. In: Heimberg RG, Liebowitz MR, Hope DA, Schneier FR editors. Social Phobia: Diagnosis, Assessment, and Treatment. New York: Guilford Press; 1995.
[10]Heimberg RG, Brozovich FA, Rapee RM. A cognitive-behavioral model of social anxiety disorder: Update and extension. In: Hofmann SG, Dibartolo PM editors. Social Anxiety: Clinical, Developmental, and Social Perspectives. New York: Springer. 2010.
[11]Caron J, Tempier R, Mercier C, Leouffre P. Components of social support and quality of life in severely mentally ill, low income individuals and a general population group.Community Mental Health Journal. 2011; 34(5):459-75. PMID: 9793737
[12]Mosher CE, Danoff-Burg S. A review of age differences in psychological adjustment to breast cancer. Journal of Psychosocial Oncology. 2006; 23(2-3):101–14. doi: 10.1300/j077v23n02_07
[13]Rostami M, Veisi N, Jafarian Dehkordi F, Alkasir E. Social anxiety in students with learning disability: Benefits of acceptance and commitment therapy. Practice in Clinical Psychology. 2014; 2(4):277-284.
[14]Arrindell W, Sanderman R, Hageman WJJ, Pickersgill M., Kwee MG., Van der Molen H., et al. Correlates of assertiveness in normal and clinical samples: A multidimensional approach. Advances in Behaviour Research and Therapy. 1990; 12(4):153-282. doi: 10.1016/0146-6402(90)90004-a
[15]Wagner E. Development and implementation of a curriculum to develop social competence for students with visual impairments in Germany. Journal of Visual Impairment & Blindness. 2004; 98(11):1-18.
[16]Wolffe K, Sacks SZ. The lifestyles of blind, low vision, and sighted youths: A quantitative comparison. Journal of Visual Impairment & Blindness. 1997; 91(3):245-57.
[17]Nicholas JG, Geers AE. Personal, social, and family adjustment in school-aged children with a cochlear implant. Ear and Hearing. 2003; 24:69-81. doi: 10.1097/01.aud.0000051750.31186.7a
[18]Gresham FM, Elliott SN. The relationship between adaptive behavior and social skills: Issues in definition and assessment. Journal of Special Education. 1987; 21(1):167–81. doi: 10.1177/002246698702100115
[19]Gresham FM. Social skills instruction for exceptional children. Theory Into Practice. 1982; 21(2):129–33. doi: 10.1080/00405848209542994
[20]Scholes-Balog KE, Hemphill SA, Evans-Whipp TJ, Toumbourou JW, Patton GC. Developmental trajectories of adolescent cannabis use and their relationship to young adult social and behavioural adjustment: A longitudinal study of Australian youth. Addictive Behaviors. 2016; 53:11–18. doi: 10.1016/j.addbeh.2015.09.008
[21]Van Houtem CMHH, Laine ML, Boomsma DI, Ligthart L, van Wijk AJ, De Jongh A. A review and meta-analysis of the heritability of specific phobia subtypes and corresponding fears. Journal of Anxiety Disorder. 2013; 27(4):379-88. doi: 10.1016/j.janxdis.2013.04.007
[22]Zargar Y; Besaknezhad S, Akhlaghi Jami J, Zemestani M. [The comparison of the effectiveness of group training of social skills and group cognitive-behavior therapy in reducing social anxiety among students (Persian)]. Urmia Medical Journal. 2015; 25(3):172-181.
[23]Segal ZV, Williams JMG, Teasdale JD. Mindfulness-based cognitive therapy for depression: A new approach to preventing relapse. 2nd ed. New York: Guilford Press; 2002.
[24]Hayes SC. Acceptance and commitment therapy, relational frame theory, and the third wave of behavioral and cognitive therapies. Behavior Therapy. 2004; 35(4):639-665.
[25]Hayes SC, Strosahl KD, Wilson KG. Acceptance and commitment therapy: An experiential approach to behavior change. 3rd ed. New York: Guilford; 1999.
[26]Hayes SC, Gifford EV. The trouble with language: experiential avoidance, rules, and the nature of verbal events. Psychological Science. 1997; 8(3):170-3. doi: 10.1111/j.1467-9280.1997.tb00405.x
[27]Aldao A, Nolen-Hoeksema S, Schweizer S. Emotion-regulation strategies across psychopathology: A meta-analytic review. Clinical Psychology Review. 2010; 30(2):217–37. doi: 10.1016/j.cpr.2009.11.004
[28]Omran, MP. [The effectiveness of acceptance and commitment group therapy in social phobia of students (Persian)]. Knowledge and Health Journal. 2011; 6(2):1-5.
[29]Annunziata AJ, Green JD, Marx BP. Acceptance and commitment therapy for depression and anxiety. In: Friedman H, editor. Encyclopedia of Mental Health. Philadelphia: Springer; 2016
[30]Öst LG, Cederlund R, Reuterskiöld L. Behavioral treatment of social phobia in youth: Does parent education training improve the outcome? Behaviour Research and Therapy. 2015; 67:19–29. doi: 10.1016/j.brat.2015.02.001
[31]Connor KM, Davidson JR, ChurchillLE, Sherweed A,Foa EB. Psychometric properties of the Social Phobia Inventory (SPIN): New self-rating scale. The British Journal of Psychiatry. 2000; 176(4):379–86. doi: 10.1192/bjp.176.4.379
[32]Riahi Nia A. [The comparison of social adjustment and mental health of male and female married nurses and staff in Ahvaz city (Persian)] [MSc. thesis]. Ahvaz: Islamic Azad University, Ahvaz Branch; 2001.
[33]Zemestani M, Hasannejad L, Nejadian A. [Comparison of quality of life, sleep quality and social adjustment of cancerous patients with intact individual in Ahvaz City (Persian)]. Urmia Medical Journal. 2013; 24(7):471-482.
[34]Johns LC, Oliver JE, Khondoker M, Byrne M, Jolley S, Wykes T, et al. The feasibility and acceptability of a brief Acceptance and Commitment Therapy (ACT) group intervention for people with psychosis: The “ACT for life” study. Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry. 2016; 50:257–63. doi: 10.1016/j.jbtep.2015.10.001
[35]Beh Pajooh A, Soleymani S, Afrooz GA, Gholam Ali Lavasani M. [A study on the impact of social skill training on social adjustment and academic performance in slow learners (Persian)]. Quarterly Journal of Educational Innovations. 2011; 33(9):163- 186.
[36]Pourfaraj Omran M. [The effectiveness of acceptance and commitment group therapy in social phobia of students (Persian)]. Journal of knowledge and Health. 2012; 6(2):1-5. doi: 10.1234/knh.v6i2.100.g61
[37]Block JA, Wulfert E. Acceptance or change: Treating socially anxious college students with ACT or CBGT. The Behavior Analyst Today. 2000; 1(2):3–10. doi: 10.1037/h0099879
[38]Ossman WA, Wilson KG, Storaasli RD, McNeill JW. A preliminary investigation of the use of acceptance and commitment therapy in group treatment for social phobia. International Journal of Psychology & Psychological Therapy. 2006; 6(3):397-416.
Rights and permissions | |
This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License. |