Volume 18, Issue 3 (Autumn 2017)                   jrehab 2017, 18(3): 202-211 | Back to browse issues page


XML Persian Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ghafarpoor Nafchi S, Mohammadi A. Effective Factors Contributing to Acceptance of People With Disability in the Society (Case Study: Shahrekord). jrehab 2017; 18 (3) :202-211
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-1872-en.html
1- Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran.
2- Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran. , asmohamadi@dehaghan.ac.ir
Full-Text [PDF 4886 kb]   (3009 Downloads)     |   Abstract (HTML)  (5535 Views)
Full-Text:   (9031 Views)
مقدمه 
ناتوانی اصطلاحی نسبی و مانعی در برابر انسان برای انجام فعالیت به شکل طبیعی آن است. تا سال 1980 بیشتر از آن که از اصطلاح ناتوانی استفاده شود، از واژه معلولیت استفاده می‌شد [1]. بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، معلولیت که پس از دهه 1980 به واژه ناتوانی یا کم‌توانی تغییر یافت، هر نوع فقدان، محدودیت و نقص در کارکردهای جسمی و ذهنی را شامل می‌شود [2]
مروری بر تاریخچه ناتوانی نشان می‌دهد در هر دوره‌ای از تاریخ، افرادی وجود داشته‌اند که از نظر فعالیت‌های اجتماعی کمتر از حد طبیعی عمل می‌کردند و اگرچه نیازمند توجهات ویژه‌ای بوده‌اند، نه‌تنها به خواسته‌ها و امور اجتماعی و رفاهی آنان تا قبل از قرن نوزدهم توجه چندانی نمی‌شد، بلکه تاریخ نشان می‌دهد رفتار غالب جوامع با این گروه از افراد به دور از هر گونه عدالت اجتماعی و رفتارهای انسانی بوده است [3]. امروزه، ما با دیدگاه اجتماعی جدید توسعه‌یافته حقوق بشر زندگی می‌کنیم؛ با این تفکر که افراد دارای ناتوانی باید لذت ببرند [4]. دفاع از حقوق بشر، درواقع دفاع از حقوق انسانی است. این مهم‌ترین هدفی است که در بحث‌های حقوقی بشر نهفته است. این موضوع به این معناست که هر کسی در این جهان زندگی می‌کند، حق دارد زندگی آزاد و بدون تبعیضی داشته باشد [5].
ناتوانی تا دهه 1990 به طور گسترده‌ای در مفاهیم توان‌بخشی، پزشکی، روان‌شناسی، نیازهای ویژه آموزشی و کار اجتماعی دیده می‌شد [6]. محققان الگوی اجتماعی، از مشغولیت ذهنی درباره اختلال‌های افراد فاصله گرفتند و توجه خود را به دلایل محرومیت‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و موانع ارتباطی و روانی معطوف کردند [7]. از نظر الیور، ناتوانی در واقع شامل تمام موانعی است که برای افراد دارای ناتوانی محدودیت ایجاد می‌کند، اعم از پیش‌داوری‌های فردی تا تبعیض‌های حقوقی، ساختمان‌های عمومی مناسب‌سازی‌نشده ، سیستم‌های حمل‌ونقل عمومی که برای عموم قابل استفاده نیست، سیستم آموزشی تفکیک‌شده (مدارس استثنایی) و دستیابی به مشاغلی که در انحصار افراد غیرناتوان است [8].
حضور بیش از یک میلیارد فرد دارای ناتوانی در جهان که حدود 15 درصد افراد دنیا را تشکیل می‌دهند، موضوع ناتوانی را به مسئله مهمی در جوامع تبدیل کرده است. اگر خانواده‌های این قشر را به این تعداد اضافه کنیم، بیش از دو میلیارد نفر در جهان با ناتوانی زندگی می‌کنند [8]. طبق آمار سازمان بهزیستی و سامانه پرداختی مددجو در سال 1394 در استان چهارمحال و بختیاری 24هزار و 496 نفر دارای ناتوانی وجود داشته است که از این تعداد، 8هزار و 167 نفر در مرکز استان یعنی شهرکرد ساکن هستند. 
افراد دارای ناتوانی با چالش‌های زیادی در خانواده و جامعه روبه‌رو هستند؛ یکی از این چالش‌ها رفتار نامناسب خانواده و مردم است. خانواده‌ها و مردم رفتار خوبی با آن‌ها ندارند. این مسئله یکی از مسائل مهم رفتار اجتماعی در جامعه به حساب می‌آید که اشخاص دارای ناتوانی را با چالش‌های زیادی روبه‌رو می‌کند. رفتار نامناسب اجتماعی یکی از عوامل ایجاد مشکلات روحی و روانی و گوشه‌گیری در اشخاص دارای ناتوانی محسوب می‌شود [9].
با پیدایش ضایعه و بروز نشانه‌های ضعف جسمانی، اتکای افراد دارای ناتوانی بر خود متزلزل می‌شود و احساس نیاز و وابستگی به دیگران ظاهر می‌شود و به‌مرور قوت می‌یابد [10]. وضعیت جسمانی این افراد نباید آن‌ها را از حقوق فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی محروم کند. با همه تلاش‌هایی که در شهرکرد برای حمایت و احترام به حقوق افراد دارای ناتوانی انجام شده است، هنوز هم برای مشارکت و پذیرش آن‌ها موانعی وجود دارد و احتمال دارد نادیده گرفته شوند. 
ادیب سرشکی و صالح‌پور (2005) در تحقیقی با عنوان پذیرش هم‌سالان از دانش‌آموزان دارای اختلالات حسی‌حرکتی در مدارس تلفیقی و غیرتلفیقی (عادی) شهر تهران نشان داده‌اند میزان پذیرش دانش‌آموزان با مشکلات حسی و حرکتی میان پسران و دختران مدارس تلفیقی تا حدودی یکسان است. میزان پذیرش دختران و پسران مدارس تلفیقی بیشتر از پذیرش دختران و پسران مدارس غیرتلفیقی (عادی) بوده است و این میزان پذیرش در پسران دو مدرسه با شدت بیشتری نمایان شده است. در واقع میزان پذیرش دانش‌آموزان با مشکلات حسی و حرکتی در میان پسران مدارس غیرتلفیقی (عادی) در طیف پذیرش ضعیف قرار داشته است [11]. فروع‌الدین عدل و همکاران (2006) در تحقیقی نشان داده‌اند دانش‌آموزان کم‌شنوای مدارس تلفیقی و غیرتلفیقی در مقایسه با دانش‌آموزان جسمی و حرکتی، از سوی دانش‌آموزان عادی بیشتر پذیرفته می‌شوند و در مجموع این پذیرش در مدارس تلفیقی بیشتر از مدارس غیرتلفیقی است. همچنین پذیرش کودکان کم‌شنوا در میان دانش‌آموزان پسر بیشتر از دانش‌آموزان دختر است [2].
تقوی لاریجانی و همکاران (2006) در نتایج تحقیق خود عنوان کرده‌اند که مشخصات فردی مددجویان نظیر سن، تحصیلات و علل و میزان عقب‌ماندگی در پذیرش نوجوان عقب‌مانده ذهنی از سوی خانواده مؤثر است. همچنین عوامل فردی نظیر توانایی لباس‌پوشیدن، تغذیه، رعایت بهداشت فردی، سابقه بی‌اختیاری ادرار و مدفوع، اختلال خواب به صورت بی‌خوابی، حساسیت و زودرنجی، ابتلا به بیمارهای روانی، مشکل برقراری ارتباط با دیگران، آسیب‌رساندن نوجوان به خود و دیگران، ایجاد سروصدا و مزاحمت برای خود و دیگران و فرار از منزل بر اینکه خانواده نوجوان عقب‌مانده ذهنی را بپذیرند، تأثیرگذار است [12]. تاجری و بحیرایی (2008) در پژوهشی نشان داده‌اند بین استرس ادارک‌شده، نگرش مذهبی و میزان آگاهی مادر با میزان پذیرش کودک پسر کم‌توان ذهنی توسط مادر رابطه وجود دارد [13]
عباسی و همکاران (2010) عنوان کرده‌اند 7/65 درصد از واحدهایی که پژوهش در آن‌ها انجام شده است، در تحقیقاتشان مشکلات اقتصادی دارند و بیشترین مشکلات اقتصادی خانواده‌ای که کودکان عقب‌مانده ذهنی دارند، به ترتیب در سه زمینه تأمین هزینه‌های پزشکی و دارویی (7/30 درصد)، تأمین هزینه‌های خوراک ‌و پوشاک (3/24) و تأمین هزینه‌های رفت‌وآمد (6/23) است. در بررسی ارتباط مشکلات اقتصادی با مشخصات جمعیت‌شناختی، خانواده‌هایی که کودک عقب‌مانده آنان دختر، فرزند اول خانواده، دچار بیماری جسمی، دارای اختلال رفتاری، مادر با بیماری روحی، تعداد اعضای خانواده بیش از چهار نفر و درآمد خانواده کمتر از 200 هزارتومانبود و در صورت دریافت‌نکردن کمک‌هزینه بهزیستی و مشورت با کسانی غیر از همسر در موقع بروز مشکلات، از نظر اقتصادی مشکلات بیشتری داشته‌اند [14]
احمدی و همکاران (2011) در پژوهشی نشان داده‌اند خانواده‌هایی که فرزند ناتوان دارند، از نظر عملکرد و سازگاری در مقایسه با خانواده‌های عادی، ضعف و نارسایی بیشتری دارند و به خدمات آموزشی، مشاوره‌ای و حمایت‌های مالی و روانی نیاز دارند [15]. کاراکاس و یامانا (2014) در نتایج تحقیقی عنوان کرده‌اند که خانواده) برای مشارکت ورزشی کودکان دارای ناتوانی نقش محرک (انگیزه) دارد و بین مشارکت ورزشی خانواده‌ها و مشارکت ورزشی کودکان دارای ناتوانی رابطه معناداری وجود دارد [16]. با توجه به کمبود مطالعات در زمینه شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش افراد دارای ناتوانی در جامعه و طردنشدن آن‌ها از سوی افراد غیرناتوان که مسلماً گام مهمی در حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن‌هاست، اهمیت انجام چنین پژوهشی مشخص می‌شود.
روش بررسی
روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی بود. پژوهش حاضر در سال‌های 1393-1394 در شهرکرد انجام شده است. جامعه آماری شامل 4هزار و 58 نفر از افراد دارای ناتوانی تحت پوشش سازمان بهزیستی می‌شود که به انواع ناتوانی جسمی‌حرکتی، بینایی و شنوایی تفکیک شده‌اند. سازمان بهزیستی سه مرکز تحت نظارت سازمان بهزیستی شامل مؤسسه خیریه آیین مهر برای تکمیل پرسش‌نامه‌های افراد دارای ناتوانی جسمی و حرکتی (496 نفر مددجو )، مؤسسه عصای سفید برای تکمیل پرسش‌نامه‌های نابینایان (500 نفر مددجو) و مؤسسه بهشت آیین برای تکمیل پرسش‌نامه‌های ناشنوایان (326 نفر مددجو) را معرفی کرده است.
نمونه آماری با توجه به فرمول کوکران برای 4هزار و 58 نفر برابر 352 نفر است [17] که با استفاده از روش نمونه‌گیری سهمیه‌ای بر اساس نوع ناتوانی جامعه آماری تعداد و سهم هریک در نمونه آماری (جدول شماره 1) مشخص شده است. در مرحله بعد با همکاری مددکاران مراکز به صورت تصادفی از بین پرونده‌های مددجویان انتخاب‌شده و با تماس و مراجعه مددجو پرسش‌نامه تکمیل شد. از پرسش‌نامه محقق‌ساخته برای جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. برای اعتبار صوری پرسش‌نامه نیز پس از تنظیم پرسش‌نامه، استاد راهنما، مشاوران و استادان مجرب آن را تأیید کردند. با استفاده از آلفای کرونباخ، ابتدا 30 نفر از نمونه آماری انتخاب شدند و پرسش‌نامه را تکمیل کردند. بعد از اطمینان از پایایی آن (جدول شماره 2)، پرسش‌نامه‌ها تکمیل شد [18].
یافته‌ها
داده‌های به‌دست‌آمده از جدول شماره 3 نشان می‌دهد بین سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی)، حمایت خانواده، نحوه گذراندن اوقات فراغت، خدمات توان‌بخشی، امکانات رفت‌وآمد، برنامه‌های رسانه‌های جمعی‌، ویژگی‌های شخصیتی و آموزش وکارآفرینی و پذیرش افراد دارای ناتوانی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و بین سابقه ناتوانی و پذیرش افراد دارای ناتوانی رابطه معناداری وجود ندارد.
 



 
جدول شماره 4 نشان می‌دهد بین پذیرش افراد دارای ناتوانی بر حسب وضعیت تأهل، تحصیلات، تحصیلات پدر، تحصیلات همسر و شغل افراد دارای ناتوانی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). میانگین‌ها نشان می‌دهد که افراد متأهل و مجرد در مقایسه با افراد مطلقه میانگین پذیرش بالاتری دارند (متأهل: 74/39، مجرد: 85/38، مطلقه: 50/32). میانگین پذیرش افراد ناتوانی که تحصیلات کمتری داشته‌اند، در جامعه کمتر است (بی‌سواد: 20/37، نهضت و ابتدایی: 12/37، راهنمایی: 10/37 و متوسطه: 01/40). میانگین پذیرش کسانی که تحصیلات بالاتری دارند بیشتر است (فوق‌دیپلم و کارشناسی: 78/42 و کارشناسی ارشد: 08/44). 
افراد ناتوانی که پدرشان بی‌سواد است، کمترین میانگین پذیرش (63/35) و گروه تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاتر بیشترین میانگین پذیرش (50/45) را دارند. افراد ناتوانی که همسرشان بی‌سواد است، کمترین میانگین پذیرش (60/34) را در جامعه دارند. افراد شاغل در گروه پزشکی و پرستاری بیشترین میانگین پذیرش (33/55) و مشاغل کارمندی (65/43)، فنی و بازاری (72/42) میانگین بیشتری در پذیرش در جامعه دارند. بین سن و نوع ناتوانی و علت ناتوانی و پذیرش در جامعه تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). مقایسه میانگین‌های پذیرش افراد دارای ناتوانی در جامعه بر اساس جنسیت نشان داد بین میانگین پذیرش زنان دارای ناتوانی (15/38) با مردان (85/39) در جامعه تفاوت معناداری وجود ندارد (071/0=P).
نتایج تحلیل آزمون رگرسیون با روش هم‌زمان در جدول شماره 5 نشان می‌دهد متغیرهای سرمایه اجتماعی (240/0B=)، خانواده (198/0B=)، نوع ناتوانی (164/0B=)، برنامه‌های رسانه‌های جمعی (163/0B=)، امکانات رفت‌وآمد (159/0B=) و کارآفرینی و آموزش (129/0B=) می‌تواند به مقدار بیشتری پیش‌بینی‌کننده پذیرش افراد دارای ناتوانی باشد. ضریب همبستگی چندگانه (66/0R=) و ضریب تعیین (44/0R2=) بدان معنی است که واریانس پذیرش افراد دارای ناتوانی در جامعه حدود 44 درصد از متغیرهای مستقل معنادار موجود در مدل تأثیر می‌پذیرد.
بحث 
نتایج نشان داد بین پذیرش افراد دارای ناتوانی در جامعه و سرمایه اجتماعی، حمایت خانواده، نحوه گذراندن اوقات فراغت، خدمات توان‌بخشی، امکانات رفت‌آمد و برنامه‌های رسانه‌های جمعی، ویژگی‌های شخصیتی و کارآفرینی و آموزش همبستگی مثبت و معنی‌داری وجود دارد (جدول شماره 3). همچنین متغیرهای سرمایه اجتماعی (240/0B=)، خانواده (198/0B=)، نوع ناتوانی (164/0B=)، برنامه‌های رسانه‌های جمعی (163/0B=)، رفت‌وآمد (159/0B=) و کارآفرینی و آموزش (129/0B=) می‌تواند به مقدار بیشتری پیش‌بینی‌کننده پذیرش افراد دارای ناتوانی باشد (جدول شماره 5).
اوقات فراغت به عنوان پدیده‌ای فرهنگی‌اجتماعی که در ابعاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نیز مؤثر است، موضوع مشترک تمامی اقشار جامعه است. اوقات فراغت به سبب داشتن ویژگی‌های خاص، هم طرف توجه دست‌اندرکاران تعلیم ‌و تربیت و مسئولان امور فرهنگی است و هم روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به آن توجه می‌کنند [19]. بر این اساس حضور افراد دارای ناتوانی در زمان‌های فراغت در جمع همراه با خانواده و دوستان و دیگر اقشار جامعه باعث می‌شود از اوقات فراغت خود بیشتر لذت ببرند و علاوه بر آن، اعتماد و همبستگی و مشارکت این قشر با دیگر افراد جامعه افزایش می‌یابد که عامل مهمی در پذیرفته‌شدن افراد دارای ناتوانی است. 
به نظر کلمن، سرمایه اجتماعی ترکیبی از ساختارهای اجتماعی است که تسهیل‌کننده کنش‌های معینی از کنشگران در درون این ساختارهاست. سرمایه اجتماعی مانند دیگر اشکال سرمایه مولد است؛ بدون آن رسیدن به برخی از اهداف میسر نیست. به نظر او سرمایه اجتماعی منبعی برای کنش افراد است [20]. طبق نتایج تحقیق، پذیرش افراد دارای ناتوانی در خانواده و حمایت خانواده‌ها در حضور این افراد در جامعه و مشارکت آن‌ها تأثیر مثبت داشته است. اکمسیا و همکاران (2012) عنوان کرده‌اند که یکی از عوامل مهم تطابق با ناتوانی کودکان، تعیین نیازهای کودکان دارای ناتوانی و خانواده‌هایشان است [21]
پارسونز نیز دو کارکرد اساسی برای خانواده (هسته‌ای منزوی) زمان خود قائل است که عبارتند از: کارکرد اجتماعی‌کردن و کارکرد شکوفایی و ثبات شخصیت بزرگ‌سالان. او معتقد است این دو کارکرد مهم تنها در روابط صمیمی و محبت‌آمیز خانواده امکان‌پذیر است [22]. لستر وارد آموزش‌وپروش را ابزار تغییر و پیشرفت جامعه و حاصل آن را بهزیستی و سعادت فردی می‌دانست [23]
آموزش‌و‌پرورش افراد دارای ناتوانی نیز اهمیت زیادی دارد، زیرا این بخش از حیات فرهنگی آنان نقش بسیار مهمی در 

 

 
توانمندشدن، اشتغال و کشف استعداد و توانایی‌های آنان دارد. در واقع هدف مهم آموزش‌وپرورش مسلط‌کردن فرد بر محیط پیرامون است. این مهم از طریق حق دسترسی به تحصیل بدون تبعیض، بهره‌مندی رایگان از تحصیل، رفتار با شئونات انسانی با کودکان ناتوان در دوران تحصیل، تعهد به رشد و آمادگی آنان به منظور بازگشت به جامعه برای زندگی مسئولانه مقدور می‌شود [24]. نتاج پژوهش حاضر نیز نشان داد بین آموزش و کارآفرینی با پذیرش افراد دارای ناتوانی در جامعه همبستگی مثبتی وجود دارد (جدول شماره 3). نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داده است افراد دارای ناتوانی با تحصیلات بیشتر، میانگین پذیرش بالاتری داشته‌اند (جدول شماره 4).
افراد دارای ناتوانی که اعتماد اجتماعی، مشارکت و احساس انسجام بیشتری داشته‌اند، خانواده‌هایشان آن‌ها را پذیرفته‌اند و طرد نشده‌اند، اوقات فراغت خود را در جمع دوستان و خانواده و دیگران گذرانده‌اند، تحت پوشش سازمان بهزستی قرار داشته‌اند، از خدمات مادی و معنوی این سازمان برخوردار شده‌اند، در محل زندگیشان امکانات رفت‌وآمد برای آن‌ها وجود دارد، ویژگی‌های شخصیتی مثبت دارند، دوره‌های آموزشی را گذرانده‌اند، مهارت و نبوغ در انجام کارها و امور روزانه خود دارند، در جامعه از نظر اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی در مقایسه با افراد دیگر ناتوان بیشتر پذیرفته شده‌اند و مشارکت و حضورشان در جامعه بیشتر است. 
در برخی از کشورهای درحال‌توسعه اثری از خدمات توان‌بخشی دیده نمی‌شود. در برخی دیگر خدمات در مؤسسات انجام می‌شود و فقط درصد کمی از نیازمندان از آن استفاده می‌کنند. در این 
کشورها تنها یک تا سه درصد از جمعیت افراد دارای ناتوانی امکانات توان‌بخشی دارند [25]. سرابندی و همکاران (2013) نیز در پژوهشی نشان داده‌اند کیفیت زندگی نابینایان و کم‌بینایان برخوردار از خدمات توان‌بخشی، بهتر از نابینایان و کم‌بینایان محروم از خدمات است [26].
در تحقیقاتی که ادیب سرشکی و صالح‌پور (2005) [11] و فروع‌الدین و همکاران (2006) [2] انجام داده‌اند، نتایج نشان داده است دانش‌آموزان دارای ناتوانی در مدارس تلفیقی پذیرش بیشتری در مقایسه با مدارس غیرتلفیقی داشته‌اند. ادیب سرشکی و صالح‌پور (2005) عنوان کرده‌اند که همکلاسی‌های دانش‌آموزان با مشکلات حسی و حرکتی در مدارس تلفیقی، آن‌ها را بیشتر پذیرفته‌اند. این برتری در مدارس تلفیقی بیانگر این واقعیت است که تجربه تماس و آشنایی با کودکی که نیازهای ویژه دارد، می‌تواند بر پذیرفته‌شدن این کودک از طرف دانش‌آموزان عادی اثرگذار باشد. 
همچنین فروع‌الدین و همکاران (2006) عنوان کرده‌اند که روش تلفیق برای کودکانی که کم‌توانی دارند، به‌ویژه کم‌توانایی‌های خفیف مانند کم‌شنوایی مفید است و در ارتقای وضعیت تحصیلی، سازگاری با افراد عادی، عادی‌سازی حضور در جامعه و شناخت و توجه به نیازهای خاص آنان بسیار مؤثر است [2]. در پژوهش حاضر نیز به شناسایی عواملی پرداخته شد که به این قشر از جامعه کمک می‌کند تا مانند افراد عادی، از فرصت‌های زندگی استفاده کنند و در جامعه حضور داشته باشند. زمانی مشکلات اجتماعی و اقتصادی افراد دارای ناتوانی حل خواهد شد که افراد عادی آن‌ها را بپذیرند و از نظر اجتماعی و فرهنگی (مشارکت و ازدواج و غیره) و اقتصادی (اشتغال و مانند آن) فرصت حضور در جامعه داشته باشند.
نتیجه‌گیری
عوامل بسیاری در حضور بیشتر افراد دارای ناتوانی در جامعه و ارتباط آن‌ها با افراد دیگر می‌تواند مؤثر باشد و فرصت زندگی بهتر را به آن‌ها بدهد. رسانه جمعی با تغییر نگرش‌های منفی و سنتی و کلیشه‌ای درباره افراد دارای ناتوانی زمینه را برای حضور این قشر در جامعه مانند همه افراد دیگر فراهم می‌سازند. سازمان بهزیستی به عنوان سازمانی حمایتی در ارائه خدمات توان‌بخشی نقش مؤثری در استقلال و توانمندسازی افراد دارای ناتوانی دارد. سازمان بهزیستی و سازمان‌های مرتبط می‌توانند با آگاهی‌دادن به خانواده‌های افراد دارای ناتوانی و حمایت مادی و معنوی از آن‌ها، نقش مؤثری در کاهش مشکلات این خانواده‌ها داشته باشند تا خانواده‌ها از کودکان دارای ناتوانی خود حمایت بیشتری کنند و آن‌ها را بپذیرند. 
تحصیلات بیشتر باعث می‌شود پایگاه اجتماعی و اقتصادی افراد دارای ناتوانی ارتقا یابد و آنان موقعیت شغلی بهتر و مناسب‌تری داشته باشند. با برنامه‌ریزی برای آموزش، اشتغال، حرفه‌آموزی و ایجاد امکانات رفت‌وآمد در سطح شهر فرصت حضور و پذیرفته‌شدن افراد دارای ناتوانی در جامعه فراهم می‌شود. 
در پایان یادآوری چند نکته ضروری به نظر می‌رسد. در این پژوهش با کمبود منابعی که با رویکرد جامعه‌شناختی به مطالعه و بررسی ناتوانی پرداخته باشد مواجه بودیم که لزوم توجه بیشتر پژوهشگران را به این مسئله نشان می‌دهد. سازمان بهزستی نیز با حمایت مادی و معنوی از پژوهشگران می‌تواند عامل مهمی در توسعه تحقیق و پژوهش در زمینه مسائل و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی این قشر آسیب‌پذیر از جامعه باشد.
با توجه به اینکه یکی از عوامل مؤثر بر پذیرش افراد دارای ناتوانی در جامعه حمایت خانواده و پذیرش این افراد در خانواده است، بهتر است در تحقیقات آتی به عوامل مؤثر در پذیرش افراد دارای ناتوانی بین اعضای خانواده توجه شود. افراد دارای ناتوانی در تکمیل پرسش‌نامه مشکل داشتند. با توجه به اینکه این تحقیق شامل سه گروه نابینایان، ناتوانان جسمی و حرکتی و ناشنوایان می‌شد، برای اینکه مددجویان به مددکاران خود اعتماد کنند و راحت‌تر با آن‌ها ارتباط برقرار کنند، از مددکاران محترم شاغل در سه مؤسسه خواسته شد برای تکمیل پرسش‌نامه‌ها با مددجویان در ارتباط باشند. همچنین برای تکمیل پرسش‌نامه‌ها توسط ناشنوایان از رابطی ناشنوا کمک گرفته شد. علاوه بر این، برخی از مددجویان با وجود تماس مراجعه نکردند و باید برای آن‌ها جایگزین انتخاب می‌شد که زمان بیشتر و همکاری بیشتر مددکاران را می‌طلبید.
تشکر و قدردانی 
این مقاله از پایان‌نامه کارشناسی ارشد خانم شهربانو غفارپور نافچی در گروه علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان گرفته شده است. این تحقیق حامی مالی ندارد. بدین‌وسیله مراتب سپاسگزاری خود را از مسئولان محترم سازمان بهزستی شهرستان شهرکرد و مددکاران محترم مؤسسه‌های خیریه آیین مهر، بهشت آیین و عصای سفید به خاطر ایجاد هماهنگی برای انجام تحقیق و همچنین تکمیل پرسش‌نامه‌ها توسط مددجویان اعلام می‌کنیم.
 
References 
[1]Kamali M, Iran F. [The review on rights of disabled children (Persian)]. Social Welfare Quarterly. 2003; 2(7):93-110.

[2]Foruodinadl A, Biglarian A, Adib-Sereshki N, Sadralsadat SJ. [Acceptance of students with physical disability by normal students in inclusive schools of Tehran (Persian)]. Advances in Cognitive Science. 2006; 8(2):66-71.

[3]Majdi F, Teimouri S. [A study of Chaharbagh Avenue as a case study to improve access for war-invalids and physical disabled people (Persian)]. Iran Journal of War & Public Health. 2011; 3(3):36-44. 

[4]Monedero JAG, Cuesta CU, Angulo BN. Social image of disability. Vulnerability of the dignity of women with disability and social exclusion contexts. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2014; 161:115–20. doi: 10.1016/j.sbspro.2014.12.019

[5].Kamali M. [Disability and human right (Persian)]. Social Welfare Quarterly. 2004; 3(13):41-56. 

[6]Hosseini N. [Prevalent patterns of disability studies(Persian)]. Peyk-e Tavana. 2014; 6(54):15

[7]Hosseini N. [A look at four patterns in disability studies (Persian)]. Peyk-e Tavana. 2014; 6(54):15.

[8]Soltanifar M, Eftekhar P. [Portrayal of disability in feature films, based on disability models (Persian)]. Journal of Cultural Management. 2013; 7(21):77-94.

[9]Yazdani K. [Islam and disability (Persian)]. 1st edition. kabol: ALSO Institute Publication; 2010.

[10]Ghasmi A, Momeni M, Khankeh HR. [Comparison of body image between disabled athletes, disabled non-athletes and non-disable non-athletes males (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2009; 10(4):26-31.

[11]Adib Sereshki N, Salehpour Y. [The acceptance of students with physical disabilities by their peers in inclusive and non-inclusiveschools in Tehran (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2005; 6(2):29-35.

[12]Taghvai Larijani T, Monjamed Z, Mehran A, Gharahi Ghehi F. [Individual factors related to acceptance of mentally retarded adolescent by their family (Persian)]. Hayat. 2006; 12(1):27-34

[13]Tajeri B, Bohayraei AR. [The association of parenting stress, religious attitude, and knowledge with maternal acceptance for sons with mental retardation (Persian)]. Journal of Exceptional Children. 2008; 8(2):205-24. 

[14]Abbasi S, Fadakar K, khaleghdoost T, SedighiA, Atrkar Roshan Z. [Survey the problems of families with mentally retarded child covered by Guilan Welfare Centers in 2010 (Persian)]. Journal of Holistic Nursing and Midwifery. 2010; 20(63):33-9.

[15]Ahmadi Kh, Khodadadi GhR, Anisi J, Abdolmohammadi E. [Problems of families with disabled children (Persian)]. Journal of Military Medicine. 2011; 13(1):49-52. 

[16]Karakas G, Yaman Ç. The role of family in motivating the children with disabilities to do sport. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2014; 152:426-9. doi: 10.1016/j.sbspro.2014.09.225

[17]Hafeznia MR. [An introduction to research methods in humanities (Persian)]. 16th edition. Tehran: SAMT; 2009.

[18]Sarmad Z, Bazargan A, Hejazi E. [Research methodology in behavioral sciences (Persian)]. 14th edition. Tehran: Agah; 2007.

[19]Davati A, Jamali A. [Survey of utilization proportion of specific services for leisure time in Tehranian retiredes and related factors (Persian)]. Journal of Social Welfare. 2004; 4(15):123-38. 

[20]Azkia M, Ghaffari GhR. [Sociology of development (Persian)]. 9th edition. Tehran: Keihan; 2011. 

[21]Akmese PP, Mutlu A, Kayhan N. Perceptions of family needs in mothers of children with physical disabilities. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2012; 46:1122–4. doi: 10.1016/j.sbspro.2012.05.259 

[22].Arazy Sh. [Sociology of family (Persian)]. 8th edition. Tehran: Roshangaran va Farhang-e Zanan; 2012.

[23]Ahanjideh A. [Sociology of organization of education (Persian)]. 3rd edition. Shahrekord: Ahanjideh; 2009.

[24]Tabatabai SA, Noori Neshat S. [Cultural rights of people with disabilities (Persian)]. Qom: Office of Disability Culture; 2011.

[25]Amin-Zadeh A, Hatami-Zadeh N, Mirkhani S M, Kazem-Nezhad A. [Effectiveness of home based training service of Community Based Rehabilitation (CBR) program offered fammilies of physically disabled people (Persian)]. Archives of Rehabilitation. 2004; 5(3):37-44.

[26]Sarabandi A, Mobaraki H, Kamali M, Chabok A, Soltani S. [The effect of rehabilitation Services on quality of life for the blind (Persian)]. Journal of Modern Rehabilitation. 2013; 7(4):48-56.
Type of Study: Original | Subject: General
Received: 31/03/2017 | Accepted: 21/08/2017 | Published: 12/09/2017
* Corresponding Author Address: Department of Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran.

Add your comments about this article : Your username or Email:
CAPTCHA

Send email to the article author


Rights and permissions
Creative Commons License This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb