Volume 18, Issue 3 (Autumn 2017)                   jrehab 2017, 18(3): 254-263 | Back to browse issues page


XML Persian Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Hosseini S M S, Sourtiji H, Noorani Gharaborgha S, Hosseini S A. New Rehabilitation Approaches for Upper Limb Function of Children With Hemiplegia. jrehab 2017; 18 (3) :254-263
URL: http://rehabilitationj.uswr.ac.ir/article-1-987-en.html
1- Department of Occupational Therapy, School of Rehabilitation, Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran.
2- Department of Occupational Therapy, School of Rehabilitation, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.
3- Department of Occupational Therapy, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, Iran. , alihosse@gmail.com
Full-Text [PDF 4037 kb]   (2835 Downloads)     |   Abstract (HTML)  (6971 Views)
Full-Text:   (7245 Views)
مقدمه
فلج مغزی به گروه پیچیده و چندبُعدی اختلالات غیرپیش‌رونده و ایستا در حرکت و وضعیت اطلاق می‌شود که به‌دنبال ضایعه عصبی روی می‌دهد. این اختلال اغلب با تشنج و ناهنجاری‌هایی در گفتار، دید، هوش، شناخت و رفتار همراه است [2 ،1]. از دیدگاه طبقه‌بندی بین‌المللی کارکرد و ناتوانی و سلامت [3] فلج مغزی با نقص‌های ساختار و کارکرد بدنی از جمله تون عضلانی، قدرت، بازتاب‌ها و دامنه حرکتی و محدودیت درخورتوجه در فعالیت‌ها و مشارکت در نقش‌های اجتماعی همراه است [4]. فلج مغزی با شیوع 2 تا 5/2 تولد از هزار تولد، از ناتوانی‌های جسمانی رایج‌ محسوب می‌شود [6 ،5] که تقریباً بیش از یک‌سوم آن به فلج نیمه بدن مربوط است [7]. مشکلات عضلانی‌استخوانی رایج این اختلال عبارت است از: ادکسیون و گردش داخلی شانه، فلکسیون و پروناسیون آرنج، فلکسیون مچ و انگشتان و انحراف شست به‌سوی کف دست [4، 6]. 
کاهش کارکرد اندام فوقانی در این کودکان ممکن است به‌علت ناهنجاری‌های حسی، ضعف گرفتن، فقدان حرکات متوالی و ظریف انگشتان، فقدان سرعت و روانی حرکت، نقص در مهارت‌های حرکتی ظریف، باقی‌ماندن بازتاب گرفتن، حرکات آینه‌ای و اسپاستی‌سیته روی دهد [7]. مهم‌ترین علامت ناتوان‌کننده فلج نیمه بدن نقص‌های کارکرد اندام فوقانی است که بر استقلال و مشارکت و کیفیت زندگی اشخاص مبتلا به آن تأثیر می‌گذارد [9 ،8]. کودکان دچار نقص یک‌طرفه از همان سنین ابتدایی حتی هنگامی‌که نقص کارکردی ملایم باشد، ازیک‌سو به استفاده از دست غیرمبتلا به‌عنوان دست برتر تمایل دارند [7] و ازسوی‌دیگر راهبردها و روش‌هایی را برای انجام تکالیف روزانه از جمله هنگام بازی با استفاده از یک دست می‌آموزند [11]. بدین‌ترتیب این کودکان در طول زمان می‌آموزند اندام مبتلای خود را نادیده بگیرند. این موضوع می‌تواند نقص‌های بیشتری شامل افزایش تون عضلانی، کنترل حرکت ضعیف، کاهش دامنه حرکتی فعالانه و غیرفعالانه مفاصل، ضعف عمومی و تأخیر در رشد استخوان را به‌وجود آورد [44 ،12]. 
 روش‌های درمانی رایج برای درمان این کودکان عبارت است از: کاردرمانی، فیزیوتراپی، آموزش نمونشی، رویکرد عصبی رشدی، استفاده از اسپلینت، گچ‌گیری، دارودرمانی و جراحی. شواهد و مدارک درخورتوجهی درباره درمان موفق با روش‌های ذکرشده موجود نیست [13، 14]. به‌طورسنتی درمانگران هنگام ارائه تمرین به کودک دچار فلج نیمه بدن با استفاده از تکالیف دوطرفه یا تمرین تکراری ارادی به‌وسیله فعالیت‌های یک‌طرفه، حرکات طبیعی اندام مبتلا را تشویق می‌کنند. به‌منظور درگیرشدن کودک در این فعالیت‌ها و تمرین تکراری با دست درگیر لازم است که روش‌های تشویقی مادی و کلامی مختلفی استفاده شود. علاوه‌براین پافشاری در واداشتن کودک مبتلا به خام‌حرکتی به فعالیت می‌تواند ناامیدکننده و مخرّب باشد و سرانجام منجر به شکست وی در اجرای کامل و موفقیت‌آمیز تکالیف شود. در پژوهش‌های انجام‌شده در این زمینه، کودکان نیز چنین شکایت‌هایی را کرده‌اند [15، 13]. درمانگر باید فرصت‌ها و محیطی را به‌وجود آورد تا طی آن کودک بیاموزد که چطور از اندام مبتلایش استفاده کند. این تجارب باید از جنبه رفتاری تأثیرگذار باشد و پس از انجام حتی ساده‌ترین تکالیف تقویت و پاداش مناسب به‌کارگرفته شود [16]
شواهد جدید نشان می‌دهد که از میان رویکرد‌های درمانی نوین حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری، حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری تعدیل‌یافته، استفاده تحمیلی و درمان فشرده دودستی دست‌بازو در بهبود کارکرد اندام فوقانی این کودکان مؤثر است [17- 21، 45].
درادامه هریک از این مفاهیم به‌طور مختصر تعریف می‌شود: 
1. حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری: محدودکردن دست سالم به‌همراه بیش از سه ساعت تمرین ساختاریافته روزانه برای دست مبتلا طی بیش از دو هفته متوالی؛
2. حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری تعدیل‌یافته: محدودکردن دست سالم به‌همراه کمتر از سه ساعت تمرین ساختاریافته روزانه برای دست مبتلا؛
3. استفاده تحمیلی: محدودکردن دست سالم بدون‌درمان یا تمرین ساختاریافته برای دست سالم؛
4. درمان فشرده دودستی دست‌بازو: اولین الگوواره (پارادایم) آموزشی فشرده دودستی مبتنی‌بر کارکرد برای کودکان است که عنصر کلیدی حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری، یعنی درمان فشرده و همچنین هماهنگی دوطرفه با استفاده از تمارین ساختاریافته را در خود جای داده است [22]. این مطالعه به‌منظور بررسی گروهی از رویکرد‌های نوین توان‌بخشی انجام شد که کارکرد دستی کودکان دچار فلج مغزی نیمه بدن را آماج مداخله قرار می‌دهند و اثربخشی آن را برمبنای شواهد پژوهشی موجود تعیین می‌کند.
روش بررسی
جست‌وجوی مقالات

از طریق پایگاه داده‌های زیر به جست‌وجوی مقالات منتشرشده اقدام شده است: پابمد (از 1966 تا آگوست 2009)، کتابخانه کوکران (از 1999 تا آگوست 2009)، اسکوپوس (1980 تا آگوست 2009)، مِش (1999 تا آگوست 2009) و ایندکس مدیکوس (1985 تا آگوست 2009).  در این پژوهش فقط مقالاتی بررسی شد که به زبان انگلیسی چاپ شده بود. در هر پایگاه داده‌ها به‌صورت پیشرفته جمع آوری شد. در مطالعه حاضر این کلیدواژه‌ها جست‌وجو شد:
 Cerebral Palsy, Hemiplegia, Children, Constraint Induced Movement Therapy, Forced Use, Neurodevelopmental Therapy, Arm-Hand Bimanual Intensive Therapy, Conductive Education, Botulinum Toxin type A, Occupational Therapy, Physical Therapy, Hand Function, Upper Limb Dysfunction, Bimanual.
ملاک انتخاب
در این بازنگری مقالات مربوط به شواهد سطح اول (کارآزمایی بالینی تصادفی و مرور نظام‌مند) و سطح دوم (کارآزمایی‌های بالینی غیرتصادفی) و سطح سوم (طرح‌های تک‌گروهی و قبل و بعد) تجزیه‌وتحلیل شد که تأثیر روش‌های درمانی حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری، استفاده تحمیلی، درمان‌های سنتی کاردرمانی و فیزیوتراپی و درمان فشرده دودستی دست‌بازو را بر اندام فوقانی کودکان دچار فلج نیمه بدن بررسی یا مقایسه کرده بود. 
ملاک‌های ورود به بررسی
ملاک‌های ورود به فرایند پژوهش عبارت بود از: بیماران فلج مغزی نیمه بدن، دامنه سنی بین صفر تا نوزده سال، پژوهش‌هایی با هدف درمان اندام فوقانی و اهداف مطالعات بررسی‌شده برمبنای سطوح کارکرد طبقه‌بندی بین‌المللی کارکرد و ناتوانی و سلامت (شامل حیطه‌های کارکرد و ساختار بدنی و فعالیت و مشارکت). در جست‌وجوی اولیه براساس عنوان، 283 مقاله یافت شد که از بین آن‌ها 96 مقاله ملاک‌های ورود به مطالعه را داشت و درنهایت با بررسی سطح شواهد، نوزده مقاله استخراج و بررسی شد.
 یافته‌ها
همان‌طورکه جدول شماره 1 نشان می‌دهد، از نوزده مقاله‌ای که گروه پژوهش بررسی کرده است، براساس سطح شواهد دوازده مقاله در سطح اول و شش مقاله در سطح دوم و یک مقاله در سطح سه قرار داشت. افزون‌برآن بررسی‌ها نشان داد که ده مقاله درمان حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری را بررسی کرده که از نظر تعداد در مقایسه با بقیه روش‌های درمانی بیشتر بوده است. در زمینه روش درمان دودستی دست‌بازو دو مقاله یافت شد و پژوهش‌های دیگر درباره درمان‌های دیگر بوده است.
بحث
برای اولین‌بار تاب و همکارانش استفاده تحمیلی را در تحقیقات رفتاری روی میمون‌ها به‌کار بردند [23]. سپس در پژوهش‌های اولیه اثربخشی این روش روی اندام مبتلای بیماران دچار سکته مغزی به اثبات رسید [24 ،23]. در پژوهش‌های بعدی همراه با اعمال محدودیت در دست سالم، فنون شکل‌دهی رفتار نیز به مداخلات بالینی افزوده و سرانجام این مداخلات تصحیح و پالوده شد تا اینکه «حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری» نام گرفت [28-25].
در پژوهش‌های نخست دست سالم را در 90درصد ساعت بیداری با استفاده از اسلینگ به‌مدت دو تا سه هفته محدود می‌کردند و درعین‌حال تمرینات تکراری اندام درگیر با استفاده از فنون شکل‌دهی رفتار به‌مدت شش ساعت در روز در دستور کار قرار می‌گرفت. این روش شامل مواردی از این دست است: 1. بازخورد کلامی و پاداش کلامی برای پیشرفت‌های اندک در اجرای تکالیف؛ 2. انتخاب تکالیف متناسب با میزان نقص حرکتی؛ 3. کمک به بیمار در اجرای بخش‌هایی از توالی حرکت (تمرین جزئی)؛ 4. افزایش تدریجی دشواری تکالیف طی پیشرفت مراجع [27 ،25].
تمارین‌ و جداول تمرینی گوناگونی برای درمان بیماران به‌کارگرفته شده که بنابر نظریات جدید مرتبط با سازوکار کسب مهارت حرکتی، باید در انتخاب تمارین به سن کودک توجه زیادی کرد. هادرس‌آلگرا (2000) عنوان کرد دو مرحله تغییرپذیری حرکتی (اولیه و ثانویه) در رشد مهارت حرکتی وجود دارد که نشان می‌دهد سن کودک برای کسب تجارب حرکتی جدید بسیار مهم است. مرحله تغییرپذیری اولیه به رشد حرکتی در طول نوزادی و اوایل کودکی مربوط است و در خلال آن شبکه‌های عصبی اولیه موجب تغییرپذیری در حرکات و جنبه‌های زمانی حرکت می‌شود. مرحله تغییرپذیری ثانویه از دو تا سه سالگی آغاز و تا دوران نوجوانی ادامه می‌یابد. در این مرحله خزانه‌ای از حرکات متنوع ایجاد می‌شود که راه‌حل‌های حرکتی مناسبی برای برخورد با محدودیت‌های خاص محیطی است [31 ،30].
بنابراین سن کودک در زمان انجام مداخله درمانی، متغیر مهمی درراستای اثربخشی رویکرد حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری به‌شمار می‌رود. مداخلات در مرحله اول با هدف توسعه شبکه‌های عصبی اولیه از طریق تجارب حرکتی اولیه برنامه‌ریزی می‌شود؛ درحالی‌که در کودکان با سنین بالاتر، هدف افزایش تمرین در دست درگیر است. به‌نظر می‌رسد با توجه بیشتربودن پلاستی‌سیته سامانه عصبی مرکزی در سنین پایین‌تر حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری و استفاده تحمیلی در سنین پایین‌تر نتایج بهتری را به‌دنبال داشته باشد.
باوجوداین مطالعات اخیر نشان می‌دهد دوره‌های حیاتی در افزایش سطوح پلاستی‌سیته در رشد اولیه وجود دارد که طی آن جریان‌های عصبی به‌وسیله تجربه شکل می‌گیرد و عامل مهمی در انتخاب سن مناسب برای مداخلات است [32]. اگرچه 
نوع محدودیت روی نتیجه درمانی کوتاه‌مدت مؤثر نیست؛ ولی گروه‌هایی که از نوعی دستکش مخصوص یا تمرین فشرده بدون‌محدودیت استفاده کرده‌اند، در پایش شش‌ماهه نمره کمتری به‌دست آورده‌اند [33]. علاوه‌براین مطالعات نشان داد طول مدت مداخله درمانی و فشردگی در برنامه درمانی باهم ارتباط مستقیم دارد [25].
شکل‌دهی رفتار و تمرین‌های ساختاریافته برمبنای اصول آموزشی رفتاردرمانی پایه‌ریزی شده است که مشابه تمرین‌های جزئی و کلی در یادگیری حرکتی است [34]. اصولی از یادگیری حرکتی که استفاده می‌شود، عبارت است از: برنامه زمان‌بندی‌شده، انواع تکالیف، انواع بازخورد و سنجش حرکات یادگرفته‌شده [35]. عناصر اصلی تمرین مناسب برای کودکان هنوز به‌طورکامل مشخص نشده است. 
شواهد اخیر پیشنهاد می‌کند کودکان مبتلا به فلج نیمه بدن ممکن است از تمرین‌های یک‌طرفه به‌صورت فشرده بهره گیرند. یکی از این رویکرد‌ها حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری است که روی پیشرفت کارکرد دستی یک‌طرفه تأثیر می‌گذارد [36-38]. اگرچه ملاحظات فراوانی در استفاده از این روش صورت پذیرفته است؛ اما چند مشکل و خلأ در کاربرد آن برای کودکان وجود دارد:
1. حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری برای عدم‌استفاده آموخته‌شده در بزرگ‌سالان به‌کارگرفته می‌شده است. این در حالی است که کودکان با پدیده عدم‌استفاده رشدی روبه‌رو هستند؛ زیرا کودکان دچار فلج مغزی قبلاً هرگز یاد نگرفته‌اند که چطور از اندام خود استفاده کنند [39]؛
2. محدودکردن دست سالم، به‌وی‍‍ژه با گچ، بسیار تهاجمی است [7] و می‌تواند برای کودک مشکلات هیجانی به‌دنبال داشته باشد [40]؛
3. حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری به نتایج کارکردی واقعی توجهی ندارد و تمرین‌های آن بر استقلال کارکردی و کیفیت زندگی تأثیر چندانی ندارد؛ زیرا مثلاً تکالیفی مثل شانه‌زدن و مسواک‌زدن و نوشیدن با لیوان در زندگی واقعی با دست سالم (دست غالب) انجام می‌شود و تمرین این تکالیف با دست مبتلا بی‌فایده به‌نظر می‌آید. همچنین این کودکان با روش‌های جبرانی در استفاده از دست سالم برای انجام تکالیفی تطبیق یافته‌اند که کودکان دیگر با دو دست انجام می‌دهند و این روش‌های جبرانی در طول زمان تقویت می‌شود و توانبخشی را سخت‌تر می‌کند. بنابراین هدف مداخلات درمانی باید افزایش استقلال کارکردی با پیشرفت در انجام کارها به‌وسیله دو دست و دست سالم حداقل به‌عنوان الگویی در انجام فعالیت برای دست مبتلا باشد [22 ،10]. تأثیر درمانی این روش روی کارکرد یک‌دستی و دودستی نیز بررسی شده است [43-41].
همان‌طورکه می‌دانیم گذشته از مشکلات یک‌طرفه در این کودکان، نقص‌هایی در هماهنگی دو دست نیز وجود دارد و فعالیت‌هایی که فرد انجام می‌دهد دودستی (قرینه یا غیرقرینه) است [7]. رویکرد حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری به‌طورمستقیم بر هماهنگی دودستی تمرکز ندارد. اگرچه برخی صاحب‌نظران حامی این روش معتقدند کودک پس از یادگیری استفاده از دست مبتلا و بهبود در عملکرد آن، به‌طورخودبه‌خودی یاد می‌گیرد که در فعالیت‌های روزانه از دو دست استفاده کند [39]، نیاز به رویکردی جدید احساس می‌شد که بر پایه دانش کارکرد و رشد سیستم عصبی به ابعاد بیشتری از کودک توجه کند.
در سال 2006 برای اولین‌بار گوردون و چارلز روش درمان فشرده دودستی دست‌بازو را معرفی کردند. این روش مداخلات درمانی دودستی در کودکان مبتلا به فلج نیمه بدن را شامل می‌شود [7]. اصول این روش عبارت است از: 1. درمان فشرده به‌عنوان عنصر کلیدی حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری؛ 2. آماج قراردادن نقص‌های به‌دقت مشخص‌شده هماهنگی دوطرفه (هماهنگی زمانی و فضایی)؛ 3. استفاده از اصول یادگیری حرکتی (خاص‌بودن تکالیف و انواع تمرین و بازخورد)؛ 4. استفاده از اصول نوروپلاستی‌سیته و تمرین‌های افزایش‌دهنده تغییرپذیری مغزی (از جمله تکرار و افزودن مرحله‌به‌مرحله بر دشواری تکالیف حرکتی و انگیزش و پاداش).
روش‌شناسی درمان فشرده دودستی دست‌بازو بر چند موضوع تأکید دارد: 1. فراهم‌کردن تمرین‌های ساختاریافته که به‌تدریج بر پیچیدگی آن افزوده می‌شود؛ 2. فراهم‌کردن فعالیت‌های کارکردی که در آن استفاده از دو دست الزامی باشد؛ 3. حفظ پروتکل مداخله در الگویی دوستانه با کودک، به‌گونه‌ای که کودک طی جلسه درمانی در انتخاب بازی‌ها با درمانگر مشارکت دارد. علاوه‌براین نظر وی درباره اهدافی پرسیده می‌شود که دوست دارد به آن دست یابد و تکالیفی که برمبنای آن دست به انتخاب می‌زنند. درعین‌حال لازم است که خانواده نیز در منزل تمرین‌ها را پیگیری کند. 
روش درمان فشرده دودستی دست‌بازو را به دلایلی از این دست باید از کاردرمانی و فیزیوتراپی جدا دانست: 1. فشرده‌بودن این روش بسیار بیشتر از آن روش‌هاست و به‌سبب آن این فرصت فراهم می‌شود که از اصول یادگیری حرکتی به‌طورمناسب استفاده شود؛ 2. در این روش در تمام فعالیت‌ها به دست مبتلا در الگویی تمرین داده می‌شود که کودک سالم از دست غیرغالب استفاده می‌کند [40].
نتیجه‌گیری
در پ‍‍‍ژوهش‌های انجام‌شده نشان داده شده است که روش‌های درمانی حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری و الگوی تعدیل‌شده حرکت‌درمانی با محدودیت اجباری و استفاده اجباری تأثیر معناداری بر کارکرد دست داشته است؛ اما مطالعات کمی یافت می‌شود که بنابر طبقه‌بندی درمان مبتنی‌بر شواهد از شواهد سطح اول، یعنی روش کارآزمایی بالینی تصادفی استفاده کرده باشد [20 ،8]. درباره روش درمان فشرده دودستی دست‌بازو نیز تنها یک پژوهش یافت شد که هرچند از روش کارآزمایی بالینی تصادفی استفاده نکرده است؛ اما تأثیرات درمانی این روش را روی کارکرد دست تأیید می‌کند [10]. بنابراین به تحقیقاتی نیاز است که در سطح اول شواهد قرار داشته باشد.
مهمترین محدودیت در مطالعه حاضر دسترسی‌نداشتن به تمام پایگاه داده‌ها و نیز دشواری در یافتن مقاله کامل برخی از خلاصه مقالات بوده است.
در تحقیقات آتی پیشنهاد می‌شود به سؤالات مهم زیر توجه شود: 1. برای انجام این مداخلات چه سنی مناسب‌تر است؟؛ 2. چگونه می‌توان این روش‌های فشرده را در الگویی دوستانه و مناسب برای کودک اجرا کرد؟؛ 3. تا چه میزان فشردگی در تمرین مناسب است؟؛ 4. عوارض جانبی این روش‌ها چیست؟؛ 5. چه میزان بهبودی در کودک بهینه است؟؛ 6. در تمرین‌ها چه عناصر کلیدی وجود دارد؟؛ 7. تأثیرات این روش‌ها روی کنترل وضعیت بدن چگونه است؟
تشکر و قدردانی
بدین‌وسیله از دانشگاه علوم پزشکی همدان به دلیل حمایت‌های مالی از این پژوهش و تمامی همکاران تشکر و قدردانی می‌کنیم.
 
References
[1]Gharib M, Hossieni S, Akbar Fahimi N, Salehi M. [Reliability and validity of the quality of upper extremity skills test in children with cerebral palsy (Persian)]. Journal of Rafsanjan University of Medical Sciences. 2010; 9(3):233-39.

[2]Soleimani F, Sourtiji H, Soleimani F. [Evaluation of prenatal and neonatal risk factors of children with cerebral palsy referred from health–care centers in north and east of Tehran (Persian)]. Tehran University Medical Journal. 2009; 67(6):435-42.

[3]World Health Organization. International classification of functioning, disability and health. Geneva: World Health Organization; 2001.

[4]Law M, Darrah J, Pollock N, Rosenbaum P, Russell D, Walter SD, et al. Focus on function– a randomized controlled trial comparing two rehabilitation interventions for young children with cerebral palsy. BMC Pediatrics. 2007; 7:31. doi: 10.1186/1471-2431-7-31

[5]Berker N, Yalcin S. The HELP guide to cerebral palsy. Seattle: Global HELP Publication; 2005.

[6]Darrah J, Law M, Pollock N. Family-centered functional therapy: a choice for children with motor dysfunction. Infants and Young Children. 2001; 13(4):79-87. doi: 10.1097/00001163-200113040-00014

[7]Charles J, Gordon AM. Development of Hand-Arm Bimanual Intensive Training (HABIT) for improving bimanual coordination in children with hemiplegic cerebral palsy. Developmental Medicine & Child Neurology. 2006; 48(11):931-36. doi: 10.1017/S0012162206002039

[8]Hoare BJ, Wasiak J, Imms C, Carey L. Constraint-induced movement therapy in the treatment of the upper limb in children with hemiplegic cerebral palsy. The Cochrane Database of Systematic Reviews. 2007; 2:CD004149. doi: 10.1002/14651858.CD004149.pub2

[9]Steultjens EM, Dekker J, Bouter LM, van de Nes JC, Lambregts BL, van den Ende CH. Occupational therapy for children with cerebral palsy: A systematic review. Clinical Rehabilitation. 2004; 18(1):1-14. PMID: 14763715

[10]Hosseini MS, Sourtiji H, Taghizadeh A. [Comparison of arm-hand bimanual intensive therapy and current therapy for unimanual and bimanual functions in children with cerebral palsy (Persian)]. Journal of Research in Rehabilitation Sciences. 2012; 7(4):50-54.

[11]Sundholm L, Eliasson A, Foissbeig H. Obstetric brachial plexus injuries: assessment protocol and functional outcome at age 5 years. Developmental Medicine & Child Neurology. 2008; 40(1):4-11. doi: 10.1111/j.1469-8749.1998.tb15350.x

[12]Kuhtz-Buschbeck J, Krumlinde Sundholm L, Eliasson A, Forssberg H. Quantitative assessment of mirror movements in children and adolescents with hemiplegic cerebral palsy. Developmental Medicine and Child Neurology. 2000; 42(11):728-36. doi: 10.1111/j.1469-8749.2000.tb00034.x

[13]Scrutton D, Damiano D, Mayston M. Management of the motor disorders of children with cerebral palsy. 2nd ed. London: Cambridge University Press; 2004.

[14]Delavand H, Dehghan L, Hoseini S A. [Invesigation of long-term effect of Bobath approach on a hemiplegic child (Persian)]. Journal of Rehabilitation. 2010; 11(1):40-46.

[15]Boyd RN, Morris ME, Graham HK. Management of upper limb dysfunction in children with cerebral palsy: a systematic review. European Journal of Neurology. 2001; 8(5):150-66. PMID: 11851744

[16]Steultjens E, Dekker J, Bouter L, van de Nes J, Lambregts B, Van Den Ende C. Occupational therapy for children with cerebral palsy: A systematic review. Clinical Rehabilitation. 2004; 18(1):1-14. doi: 10.1191/0269215504cr697oa

[17]DeLuca SC. Intensive movement therapy with casting for children with hemiparetic cerebral palsy: A randomized controlled crossover trial. Journal of Child Neurology. 2006; 21(11):931–938. doi: 10.1177/08830738060210110401 

[18]Sung I, Ryu J, Pyun S, Yoo S, Song W, Park M. Efficacy of forced-use therapy in hemiplegic cerebral palsy. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation. 2005; 86(11):2195-198. doi: 10.1016/j.apmr.2005.05.007

[19]Brady K, Garcia T. Constraint-Induced Movement Therapy (CIMT): Pediatric applications. Developmental Disabilities Research Reviews. 2009; 15(2):102-11. doi: 10.1002/ddrr.59

[20]Gharib M, Hosseini A, Fahimmi N, Salehi M. [Effect of modified constraint induced movement therapy on quality of upper extremity skills in children with hemiplegic cerebral palsy (Persian)]. Journal of Gorgan University of Medical Sciences. 2010; 12(3):29-36.

[21]Sakzewski L, Ziviani J, Boyd R. Systematic review and meta-analysis of therapeutic management of upper-limb dysfunction in children with congenital hemiplegia. Pediatrics. 2009; 123(6):111-22. doi: 10.1542/peds.2008-3335

[22]Gordon A, Schneider J, Chinnan A, Charles J. Efficacy of a Hand–Arm Bimanual Intensive Therapy (HABIT) in children with hemiplegic cerebral palsy: A randomized control trial. Developmental Medicine & Child Neurology. 2007; 49(11):830-38.

[23]Taub E, Heitmann R. Alertness, level of activity, and purposive movement following somatosensory deafferentation in monkeys. Annals of the New York Academy of Sciences. 2006; 290(1):348-65. doi: 10.1111/j.1749-6632.1977.tb39737.x

[24]Ostendorf C, Wolf S. Effect of forced use of the upper extremity of a hemiplegic patient on changes in function: a single-case design. Physical Therapy. 1981; 61(7):1022-028. PMID: 7243897

[25]Taub E, Miller NE, Novack TA, Cook EW, Fleming WC, Nepomuceno CS, et al. Technique to improve chronic motor deficit after stroke. Archives of Physical Medicine & Rehabilitation. 1993; 74(4):347-54. PMID: 8466415

[26]Blanton S, Wolf SL. An application of upper-extremity constraint-induced movement therapy in a patient with subacute stroke. Physical Therapy. 1999; 79(9):847-53. PMID: 10479785

[27]Taub E, Uswatte G, Pidikiti R. Constraint-Induced Movement Therapy: A new family of techniques with broad application to physical rehabilitation: A clinical review. Journal of Rehabilitation Research & Development. 1999; 36(3):237-51. PMID: 10659807

[28]Taub E, Morris DM. Constraint-induced movement therapy to enhance recovery after stroke. Current Atherosclerosis Reports. 2001; 3(4):279-86. doi: 10.1007/s11883-001-0020-0

[29]Liepert J, Miltner WH, Bauder H, Sommer M, Dettmers C, Taub E, et al. Motor cortex plasticity during constraint-induced movement therapy in stroke patients. Neuroscience Letter. 1998; 250(1):5-8. doi: 10.1016/s0304-3940(98)00386-3

[30]Hadders-Algra M. The neuronal group selection theory: a framework to explain variation in normal motor development. Developmental Medicine & Child Neurology. 2000; 42(8):566-72. doi: 10.1111/j.1469-8749.2000.tb00714.x

[31]Duff S, Gordon A. Learning of grasp control in children with hemiplegic cerebral palsy. Developmental Medicine & Child Neurology. 2003; 45(11):746-57. doi: 10.1111/j.1469-8749.2003.tb00884.x

[32]Hensch T. Critical period regulation. Annual Review of Neuroscience. 2004; 27:549-79. doi: 10.1146/annurev.neuro.27.070203.144327

[33]Taub E, Wolf S. Constraint induced movement techniques to facilitate upper extremity use in stroke patients. Topics in Stroke Rehabilitation. 1997; 3(4):38-61. doi: 10.1080/10749357.1997.11754128

[34]Winstein C, Miller J, Blanton S, Taub E, Uswatte G, Morris D, et al. Methods for a multisite randomized trial to investigate the effect of constraint-induced movement therapy in improving upper extremity function among adults recovering from a cerebrovascular stroke. Neurorehabilitation & Neural Repair. 2003; 17(3):137. doi: 10.1177/0888439003255511

[35]Gordon A, Charles J, Wolf S. Methods of constraint-induced movement therapy for children with hemiplegic cerebral palsy: development of a child-friendly intervention for improving upper-extremity function. Archives of Physical Medicine & Rehabilitation. 2005; 86(4):837-44. doi: 10.1016/j.apmr.2004.10.008

[36]Eliasson AC, Krumlinde-sundholm L, Shaw K, Wang C. Effects of constraint-induced movement therapy in young children with hemiplegic cerebral palsy: An adapted model. Developmental Medicine & Child Neurology. 2005; 47(4):266-75. doi: 10.1017/s0012162205000502

[37]Fergus A, Buckler J, Farrell J, Isley M, McFarland M, Riley B. Constraint-induced movement therapy for a child with hemiparesis: a case report. Pediatric Physical Therapy. 2008; 20(3):271-83. doi: 10.1097/pep.0b013e318181e569

[38]Gordon A, Charles J, Wolf S. Efficacy of constraint-induced movement therapy on involved upper-extremity use in children with hemiplegic cerebral palsy is not age-dependent. Pediatrics. 2006; 117(3):e363. doi: 10.1542/peds.2005-1009

[39]Charles J, Wolf S, Schneider J, Gordon A. Efficacy of a child-friendly form of constraint-induced movement therapy in hemiplegic cerebral palsy: A randomized control trial. Developmental medicine & Child Neurology. 2006; 48(8):635-42. doi: 10.1111/j.1469-8749.2006.tb01332.x

[40]Fahimmi N, Hosseini A, Minaee A, Gharib M, Mahmoudi Rad M. [Emotional problems after using constraint induced movement therapy in children with hemiplegic cerebral palsy (Persian)]. Iranian Journal of Exceptional Children. 2011; 11(2):101-117. 

[41]Hosseini MS, Sourtiji H, Rezaei M. [Effect of child friendly constraint induced movement therapy on unimanual and bimanual functions in children with cerebral palsy (Persian)]. Journal of Rehabilitation. 2013; 14(2):125-31.

[42]Hosseini A, Mohammadian F, Hosseini MS, Sourtiji H. [Effectiveness of ICF-based modified constraint induced movement therapy on hand functions in children with hemiplegic cerebral palsy (Persian)]. Journal of Research in Rehabilitation Sciences. 2012; 1(1):613-620.

[43]Gharib M, Hosseini SA, Akbar-Fahimmi N, Salehi M, Hemmati S, Moosavy-Khatat M, et al. [Effect of modified constraint induced movement therapy on quality of grasp in children with hemiplegic cerebral palsy (Persian)]. Journal of Rehabilitation. 2011; 11:58-64.

[44]Rassafiani M, Sahaf R, Akbarfahimi N. Upper limb hypertonicity in children with cerebral palsy: A review study on medical and rehabilitative management. Iranian Rehabilitation Journal. 2013; 11(2):61-71.

[45]Sadegh Hosseini S M, Sourtiji H, Taghizadeh A. Effect of child friendly constraint induced movement therapy on unimanual and bimanual function in hemiplegia. Iranian Rehabilitation Journal. 2010; 8(2):50-54. 
Type of Study: Review | Subject: Occupational Therapy
Received: 1/05/2017 | Accepted: 7/08/2017 | Published: 12/09/2017

Add your comments about this article : Your username or Email:
CAPTCHA

Send email to the article author


Rights and permissions
Creative Commons License This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Archives of Rehabilitation

Designed & Developed by : Yektaweb